خوشه چين

 

پیام عیاران  

عیاران ازخودبهاردارند،بهارعیاران پیام آورجهان انسانیت است.با استفاده ازمفاهیم ا شعارپایینی.

امروزمن،چوخاروگیاه ام،ذلــــیــل وپست
ازباغ بخت،چـــون کنـدم،هرزمـــان بـــلا                                                          

 «ناصرخسرو»

دیگرشعر پایینی به دلها چسپ ندارد.

          پرسيد زان ميانه يکـــــي کودک يتيــــم

کاين تابناک چيست که برتاج پادشاست

نزديک رفت پيرزني گــــــوژپشت وگفت

اين اشک ديده من و خون دل شمـاست

بر قطره سرشک يتيمان نظاره کـــــــن

تا بنگري که روشني گوهرازکــجاست

                                                پروين اعتصامي

 

مقالۀ هذا خودرا توضح میدهد برای نسل جوان این غنچه های نیمه باز باغ «عیاران »برخاسته ازشرایط جنگ و وحشت درمیدان آموزش وپرورش،علوم ،تعلیم وتربیه ساینس وتکنالوژی معاصر. لطفا ازجا برخیزید که آینده  برای ساختن خود میدان خالی  دارد.نیازمند شما است که این خلا تکمیل گردد.

وضعیت بیان میدارد که نسل کهن، ازهمان ابتدا درمسیر راه بیراهه چون برگهای زرد شده درماه خزان قدرت رسانیدن اکسیجن،ازفضای وجدان وشرافت و اخلاق انسانی به درخت سیاسی را ندارند.  ازتوان پذیرش انتقادعاجزآمده اند.تا درخود تغیراتی وارد آورند.وآخرین دقایق مرگ سیاسی خودرا نفس می کشند.   درنقش عناصرقابل استفاده ازکارافتاده اند.

خوش به حال جوانان عیار

اعتقاد راسخ،درک سالم،انسان پــــاک

کوره دیده وجنگ دیده انسان بی بـاک

مغــزســــرد ،روح آرام،قلـــب گـــــرم

پـــاههای ثابت دستــــان پاک ونـــرم

تبا دلـــۀ الفـــاظ  شیرین ولطف گــرم

تـــوزیـــــع محبــــت،علایـــق و آزرم

خوشا لحظۀ بودن بــــا«عیــــاران»

آهسته آهسته میرسد این فصل بهار
خــــــــــوش به‌حـــــــــالِ آن روزگار

خوش به حال جوانان عیار

این سازندگان جنگل شــــــرافت

بینی ((نونهالان)) را بــه نــــاز

درتکاپوی،عشق و زنــــده گی

جام لــــب ریــــــز ازشــــــراب

می یابند همه را درفصل بهار.

ازخانۀ علم

آبا د باشد خانــۀ آفتـــاب«عیــــــار»
اگر امروز افتیــــدم ولغـــــزیـــــــدم

شکستم به منـــــــزل نــرسیـــــــدم

جـــامـــۀ رنگیـــــن نپــــوشیــــــــدم

دسترخـــوان هفــــت سیــــن ندیـــدم

باروجدان بـــود قبول ازمســـؤلیــت

کـــــه مــــــن ازشــــانه شــــاریــدم

دردشت که دیدم ،کس را نــــه بدیدم

خارهای پارا ،با دست خود بکشیدم

به توگویم ای نسل جوان

"با کـــاروان حلــــه برفتم زسیستان"

"بــا حلــــۀ تنیده زدل بافته زجــــان"

"هرتاراو،به رنج ،برآورده،ازضمیر"

"هرپود او به جهد،جدا کرده ازروان"

این پیام است چون نسیم صبح

برقص ای گل با باد  بــــرقص

آفتاب است کوبنده به دهــــــــل

برقص با باد بهـــاربـــــــرقص

دربهـــــــــــار«عیار» بــرقص

اما متوجه باشی

درشیشۀ ناموس  ملت نزنی به یک سنگ

که توتۀ شیشه دهدت عذاب به صــــدرنگ

عیارباش

به نقل ازسایت خبری آریایی

آقای سارکوزی، رئیس جمهور فعلی فرانسه نیزدریک سخنرانی برای هوادارا نش درپاریس این شکست را پذیرفت وبرای آقای اولاند آرزوی موفقیت کرد. آقای سارکوزی گفت که مسئولیت شکست درانتخابات را شخصا به عهده می گیرد.اوگفت که درجلب اعتماد اکثریت مردم ناموفق بوده است.

این را میگویند که شرافت ووجدان

هرکسی که به ضعف وناتوانی اعتراف کند با وجدان ترین انسان است. تاریخ سیاسی کشورمان آئینۀ تمام نما است برای معرفی سیاست گذاران،سنگدل ،نامهربان وازخود راضی،همه کاره ومکاره.

عیارباش،هوشیارباش وبیدارباش، انسان با استقامت،پایه دارباش،برای آموزش سروکار باش،چون شمع نمونه به خروارباش،آماده به کارباش،برای پذیرش روزهای دشوارباش،انسان غمخوارباش،برسر بالین بیمار باش،ازپکتیا تابه مزارباش،ازهرات تابه ننگرهار باش،ازبدخشان تا به قندهار باش.درساحات مرکزی دورادور تابه چهاریکارباش،دشمن را به دوستی نازوردارباش،دست داری پاداری،چشم داری،گوش داری وبینی،ازخدا شکر گذارباش،ازملا وشیخ ومفتی نترس، که اینها دین می فروشند،خدا نسبت به همه به تو نزدیک است ترسنده از پروردگارباش،نرخ ونوارا بپذیرهمیش دربازارباش،دربازار:

ازعیاربشنــــواندرزی

درپایین جملات پرمغزی

ناموس وطن نامزاد شد

ازطرف خان، بیک، وزی

برای اجنبی

سوغات تقسیم میکند داماد

تا که بکند قنغال بازی

همراه خسر وخشو حرفی میزند

از زیر صندلی میکند پای درازی

صندلی چهار، سمت دارد

جشن وسرور،گوش کن،آتش بازی

دولت که بیگانه بود

ملت که بی پشتوانه بود

با این نظام فرتوت بی مایه

سخت است که بسازی؟

برگرفته ازگوگل:

 

ترسم ز فرط شعبده چندان خرت کنند

تا داستان عشق وطن باورت کنند

من رفتم از چنین ره و دیدم سزای خویش

بس کن تو ورنه خاک وطن بر سرت کنند

گیرم ز دستِ چون تو نخیزد خیانتی

خدمت مکن که رنجه به صد کیفرت کنند

گر وا کند حصار "قزل قلعه" لب به گفت

گوید چه پیش چشم تو با همسرت کنند

بر زنده باد گفتن این خلق خوش گریز

دل بر منه که یکتنه در سنگرت کنند

پتک اوفتاده در کف ضحاک و این گروه

خواهان که باز کاوهٔ آهنگرت کنند

کشورم همیشه دوزخ ارباب غیرت است

آتش منه به سینه که خاکسترت کنند

چون گوژ گشت آینه تصویر بر خطاست

تاریخ نیست این که مدام از برت کنند

زنجیر عدل خسرو و آن خر که شکوه کرد

آورده اند تا به حقیقت خرت کنند

زآن پادشه به خون کسان تشنه تر نبود

لیک این به کس مگو که ز خس کمترت کنند

نخوت فروش ((فرهنگ عیاران)) بی هنر مباش

تا خود علاج فقر جنون پرورت کنند

فخرت بود به کورش و دستت چو اردشیر

دایم دراز تا کمکی دیگرت کنند

لاف از قضیب عاریه کم زن که وقت کار

شرم آید ار به حجلهٔ بخت اندرت کنند

در آن وطن که قدرت بیگانه حاکم است

رو خار ره مشو که چو گل پرپرت کنند

عیار باش و دزد و زمین خوار و زن بمزد

تا برتر از سپهبد و سرلشکرت کنند

تلقین قول سعدی فرزانه حیلتی ست

تا جاودانه بستهٔ آن ششدرت کنند

نابرده رنج گنج میسر شود عزیز

رو دیده باز کن که چه در کشورت کنند

بازار غارت است تو نیز ای پسر مخسب

گویی بزن که فارغ ازین چنبرت کنند

ور زانکه خود غرور تو بر فضل و دانش است

حاشا که اعتنا به چنین گوهرت کنند

من آزموده ام ره تقوا به رنج عمر

زین راه کج مرو که سیه اخترت کنند

رو قهرمان وزنه شو ار کامت آرزوست

تا خار چشم مردم دانشورت کنند

در کیسه مالی ای دل غافل حکایتی ست

گر یادگیری از همگان برترت کنند

القصه ای رفیق سیه بخت ساده لوح

راهی بزن که سجده به سیم و زرت کنند

مام وطن به دامن بیگانه خفته مست

دل بدگمان مکن که چه با مادرت کنند

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت