مهرالدین مشید

 

 اظهارات رییس جمهور برای محوفساد ضرب زبانی بیش نبود

"نه چرکی بود  و نه پرکی"

حالا که فساد در تار و پود جامعۀ افغانستان تا عمق های ریشه دوانیده و خنجر های زهر آلود شرکای قدرت رییس جمهور و نزدیکان و سایه بان های قدرت او از گوشت و خون مردم ا فغانستان عبور کرده، به اعماق استخوان های چوبین آنان رسیده است و این غارتگران هر روز غارتگر تر و بد مست تر می شوند . تاراج ها طاقت مردم را تاق و حوصلۀ آنان را به پایان رسانده و حوصلۀ آنان را شکسته است . مردم مظلوم افغانستان یازده سال پیهم ستم فسارد، غارت و قانون شکنی ها را با گوشت و پوست خود متحمل شده اند و ناروایی های لجام گسیختۀ زمامداران کابل بیش از هر زمانی گلوگیر شان کرده است . از حدت فساد و غارت فریاد ها در گلوی شان شکسته است . رییس جمهور برای محکوم کردن غاصبان و تاراجگران برآمده و مدعی برخورد قاطع برای محو فساد است   . فساد گسترده در کابل پدیدۀ منحوس تازه نبوده و این روند فاجعه زا از آنزمان آغاز شد که تفنگسالاران مجاهد نما وارد کابل شدند و به بهای به بازی گرفتن آرمان های مجاهدین راستین از هیچ نوع غارت خود داری نکردند. پس از سقوط طالبان هنوز ا مید واری برای هر گونه دادخواهی جان نگرفته بود که تفنگسالاران این بار در سازش با امریکا به غارت دارایی مردم پرداختند و گویا چتر حمایت نیرو های امریکایی به چپاول دموکراتیک آغاز کردند . مردم افغانستان در سه دهۀ اخیر دو بار غارت را به تجربه گرفته اند که دور اول آن پس از سقوط  نجیب آغاز شد و تا به قدرت رسیدن طالبان به شدت ادامه یافت و مرحلۀ دوم بعد از سقوط طالبان آغاز و به مراتب تندتر از مرحلۀ اول به شدت ادامه دارد . اکنون در موجی از این غارت ها رییس جمهور بر آن شده تا فساد گستردۀ اداری را محو و حکومتداری خوب را آغاز کند؛ زیرا در گذشته به قول خودش مصلحت گرا بوده و حالا مصلحت گرایی را کنار گذارده است . وی مدعی است که غضب زمین های دولتی و فساد اداری به اوجش رسیده است و یکی از راه های جلوگیری از فساد را ممنوعیت قرار داد از سوی خارجی ها برای مقامات دولتی و نزدیکان آنان عنوان کرد که گویا این غارت ها در موجی از فساد گسترده دستاورد های ده سالۀ حکومتش را به ناکامی انجامیده و بد امنی های موجود حاصل آن است . وی از وزیر داخله خواست تا تفنگ های غیر قانونی را جمع کند . به هر حال هر گاه  سخنان رییس جمهور واژه وار به تحلیل گرفته شود، شاید کتابی از مثنوی "هفت منی "از آن درست شود و اما به گونۀ مشت نمونۀ  خروار می توان گفت که این سخنان او مصرف داخلی و خارجی اش را از دست داده است؛ زیرا مردم میدانند که رییس جمهور زمانی با جدیت سخن از محو فساد در برابر سه قوه میزند که شرکای قدرتش تمام زمین های دولتی و شخصی و دارایی ها عامه را غضب کرده اند و چیزی برای غضب باقی نمانده است؛ قرار داد های کمپنی های امنیتی و ساختمانی رو به پایان است . وی در قسمتی از سخنان خود اشاره به جمع آور اسلحه از افراد مسؤول نمود . آنهم خواستی که در شرایط کنونی از سوی حاکمان او غیر ممکن است . چگونه می توان، باور داشت، وزیری که تا گلو غرق در تمایلات قومی باشد و به تعهدات کورکورانۀ گروهی خود پابند باشد . آیا ممکن است که به خواست کرزی صادقانه گام بردارد .

رییس جمهور این بار هم مانند گذشته به کلی گویی هایی اکتفا کرده و مانند گذشته ها با ابراز حرف های غیر عملی توجۀ شرکای قدرتش را بر خود جلب کرد و گویا در موج چک چک های آنان روح تازه یی در دو سال قدرت باقیمانده اش دمید . این حرف های رییس جمهور که مصرف داخلی هیچ ندارد و تنها شاید برای خارجی به مثابۀ چراغ سبزی برای محو فساد به پرواز آمده باشند . خارجی ها هم با توجه به اظهارات قبلی وی که هر گز جامۀ عملی نپوشیده است، هرگر به سخنان او باور نداشته و اعتماد خویش را نسبت به او از دست داده اند . مردم  افغانستان که به گونۀ بی صبرانه یی منتظر بودند که رییس جمهور شان چه نویدی برای آنان بخاطر اصلاحات جدی در کشور ارایه خواهد کرد و اما به زودی درک کردند که این سخنان او بهانه یی برای اتمام حجت و رهایی گردن او از بار مسؤولیت ها بود که برای مردم ما هرگز قابل باور نبوده و نیست . هرگاه او بصورت واقعی خواهان اتمام  حجت بود، تنها بر اعتراف بر فساد کشنده در کشور اکتفا نکرده و اقداماتی از خود نشان میداد که اعتماد مردم را جلب می نمود؛ زیرا حالا حرف هایی چون تاکید به حکومتداری خوب مصرفش را در افغانستان از دست داده است . مردم اقدامات عملی می خواهند و پرحرفی ها را دلیلی ناتوانی ها و ناکارایی ها مفرط تلقی مینمایند .

این گفته های او که در گذشته مصلحت گرایی داشت  و بعد از این مصلحت گرایی ها را کنار میگذارد از سلسله اظهاراتی است که هر زمانی از تریبیون های بزرگ آن را سر میدهد و اما زمانیکه از استیژ پایین می آید بر مصداق قصۀ آن مردی که در درخت بندمانده بود؛ نه "چرکی بود و نه پرکی" در حالیکه از ده سال بدین سو تاراج  به  حالت فجیعانه یی در کشور ادامه داشته وهنوز هم بوسیلۀ شرکای قدرت او به شدت ادامه دارد. هزاران دوسیۀ غضب  زمین های شخصی در محاکم کشور پوسیده شده و صاحبان جایداد ها بالاخره تاب زورآزمایی ها تاراجگران را در محاکم نیاورده و ناچار به ترک محکمه شده اند . با این حال آیا سخنرانی رییس جمهور مبنی بر اینکه غضب زمین های دولتی و فساد اداری به اوجش رسیده است؛ اندکی از رنج های به تاراج رفته گان چیزی می کاهد وشاید هم او فکر کرده است که شرکای قدرتش به اندازۀ کافی غارت کرده اند و حالا این خواهش او را می پذیرند، اما به عکس شکم غارتگران پس از هر غارت بزرگتر می شود . به عکس این اظهارات او هر چه بیشتر به خشم  انزجار مردم نسبت به شرکای وی افزود. د رحالیکه مردم بی صبرانه انتظار داشتند که این بار رییس جمهور برای محو فساد تصمیم جدی اتخاذ کرده و با کنار گذاشتن بی تفاوتی ها و مصلحت اندیشی ها بخشی را در برابر هر سه قوه به نمایش خواهد گذاشت . این در صورتی بود که وی با صراحت تمام دست به افشاگری میزد ودست کم شرکای فاسد خود را معرفی می نمود و چند دوسیۀ پرحجم فساد را با خود میداشت و با این کار حتا بر کم کاری های پارلمان انگشت میگذاشت که چگونه به شماری وزاری از قبل افشا شده رای اعتماد دادند و چه بهتر که از مردم افغانستان عذر خواهی میکرد ؛ اما به عکس او خنجر های برهنۀ رقبای خود را آخته تر گردانید . شاید هم او فکر کرده که چنان رقبای سیاسی خود را در گودال های قومی و زبانی و فساد و غارت غوطه ور گردانیده و وجهۀ سیاسی آنان را زیر سوال برده که حتا رگه های رقابت سیاسی آنان را خنثا کرده است. گویا تاب رویارویی با او را از دست داده اند.

مانور اخیر رییس جمهور برای محو فساد زیر عنوان کمک از قوای سه گانه ممکن بیش از آخرین تلاش برای تکرار حرف هایی نباشد که از ده سال بدین سو به آن پرداخته و می پردازد . وی این حرف ها را زمانی با جدیت گفته که ادامه و بقای قدرتش زیر سوال رفته است . با تفاوت این که این بار ضرب زبانی های رییس جمهور برای محو فساد با شکوه تر از هر زمانی بود، شاید آن هم بخاطر بود که نشست توکیو در پیشرو است و یکی ا زخواست های مهم جامعۀ جهانی در این نشست کاهش فساد در دولت او است. هر باری که رییس جمهور سخن از مبارزه با فساد به میان آورده، فساد در کشور نه تنها کاهش که افزایش هم می یابد و قوس صعودی می پیماید. از این رو او خواست تا بارویکردی تازه گویا جامعۀ جهانی را قناعت داده باشد که این بار برای مبارزه با فساد جدی است ؛ اما آنها دریافته اند که هر از گاهی که مبارزه با  فساد آذین بند سخنرانی های رییس جمهور است . جامعۀ جهانی بدین باور رسیده که ای کاش حامد کرزی کمتر از محوفساد سخن میگفت و بیتشر برای محو ان اقدامات عملی میکرد .

این در حالی است که او به خوبی آگاه است که شرکای قدرت او شامل وزرا و سایر مقامات چگونه در غارت های دارایی های مردم عیاشی دارند و بیدردانه مصروف ساختن کاخ ها، شهرک ها و باغ ها در قندهار و کاریز میر کابل هستند تا رویای سلطنت ظاهر شاهی را به تجربه گرفته باشند . این ساخت و ساز ها به بهای خون صد ها افغان بیگناه صورت میگیرد که هر روز در جاده ها و خیابان های افغانستان بوسیلۀ طالبان و نیرو های خارجی به خاک و خون کشانده می شوند؛ اما صد ها دریغ و درد که وزرای کرزی بدون اندکترین توجه به رنج های بی پایان مردم افغانستان چنان مصروف عیاشی و فحاشی و ساخت و ساز اند که جز هوای کاخ سازی ها و باغ سازی ها اندکترین رنجی از مردم  بر روان از خود باختۀ آنان رخنه نمیکند . کرزی بحیث رییس جمهور روزی هم آنان را مورد بازپرس قرار داده یا خیر . آیا از چنین وزرای بی درد می توان توقع محو فساد و خدمتگذاری به مردم را داشت که آخرین دغدغه های رنج مردم داشتن آنان هواخورای در باغ های شخصی شان در کابل و جا های دیگربوده که  بهای آن  خون و رنج یک ملت است . کرزی با سخنان اخیر  خود به گونه یی تاراج های آنان را توجیه کرد و برای غارت های بیشتر و تازه تر فربه شان نمود . شاید او از به دلیل بی خبری ها از غارت شماری وزرای خود، ابراز بی مسؤولیتی کند و گویا "شیر وغلت"بزند . در حالیکه بی خبری از زنده گی زیر دستان و بویژه ساخت و ساز های ملیون ها دالری آن خود گناۀ بزرگ و جرمی نابخشودنی است . این در حالی است که مردم بصورت بی صبرانه لحظه شماری میکردند که رییس جمهور بعد از یازده سال سکوت و بی تفاوتی فولادین را شکسته و از غارت شرکای قدرت خود از توصیه ناشنوی آنان به ستوه آمده است . این بار ناچار شده ، آنچه در دیگ فساد حکومتش موجود است، با چمچۀ جانان در محضر سه قوه بیرون کند و گویا با این افشا گری های خود هر سه قوه را بر خود گواه بگیرد؛ اما به عکس آرزو ها و انتظار های مرد م را بار دیگر مانند زنگوله های یخ دردمندانه ذوب کرد . مردم افغانستان بار دیگر ملتفت شدند که حاکمان شان بویژه رییس جمهور شان در همان ایستگاهی از فساد است که ده سال پیشتر با شرکای خود قرار داشت که یازد سال قبل به شدت آغاز و به شدت هنوز ادامه دارد. نه تنها برای محو فساد ارادۀ جدی ندارد؛ بلکه ارادۀ او بیشتر از هر زمانی برای انجام اصلاحات کوتاهی میکند .

واکنش مردم پیرامون اظهارات اخیر رییس جمهور بیشتر مایوسانه بوده و زیر عینک داوری مردم جز وجهۀ فریاد شکنانه وقیام کشنده چیزی دیگری نداشت؛ زیرا مردم منتظر بودند که رییس جمهور با سخنان خود یخ های صبر مردم را بشکند و بر زخم های آنان مرهم بگذارد، اما به عکس اظهارات او برکم باوری های مردم نسبت به او افزود و دریافتند که رییس جمهور برای محو فساد ارادۀ جدی ندارد؛ بلکه به این نتیجه رسیدند که فساد در قلمرو زمامداری رییس جمهور چنان تا ژرف ها درزکرده تا عمق ها  ریشه دوانید و از اعماق  استخوان های مردم عبور کرده است. قدرت سیاسی او برای مهار کردن شرکای قدرتش کوچک تر و کوچکتر از آن است که بر آن عمل کند . آنچه مسلم است، اینکه رییس جمهور با مانور آخر خود زیر عنوان اصلاح اداره و مبارزه با فساد بر سر مردم افغانستان گویی کلاه گذاشت؛ آنهم خیلی ماهرانه و در موجی از تبلیغات گسترده . چگونه احتمال زدودن و زدوده شدن فساد در نظامی را ممکن شمرد که شرکای قدرتش اعم از سه قوه سخت در آن دخیل هستند . پس چگونه می توان امید فساد زدایی از کسانی را داشت که دست های شان در خون مردم افغانستان غوطه ور است . در چنین ساختاری سرنوشت کودکان دستگاه را در مکتب فساد پرور رییس جمهور جز خراب تر وبهتر نخواهد دید . بر مصداق این بیت اقبال لاهوری: اگر این مکتب است و این ملا       حال طفلان خرابتر بینم

جناب رییس جمهور باید بداند که اظهارات اخیر او بیش از این مصرف خود را از دست داده و برای رهایی از این بن بست به طرح تازه و بنیادی نیاز دارد تا مردم افغانستان مطمین شوند که در روح او ارادۀ قوی سیاسی برای اصلاح دولت افغانستان پدید آمده است . این حرف های او دیگر جز در موزه های تاریخ سیاسی جای دیگری  ندارند .  مردم افغانستان دیگر از آن مفلسکانی نیستند که دنبال هر بز لاغر بروند و به قول مولانای روم : نه از آن مفلسکانی که بز لاغر گیرند .

رییس جمهور حالا با رها کردن بز های لاغر تاریخ هم نمی تواند، اعتماد مردم را به خود جلب کند و چه رسد به این که چیزی از عطش انزجاری آنان برای محو فساد بکاهد و از میزان خشم آنان چیزی نسبت به شرکای قدرت رییس جمهور کاسته باشد .  شاید سخنان آقای لودین رییس مبارزه با فساد را شنیده باشید که گفت ادامۀ فساد کابل را به قاهره تبدیل خواهد کرد و از پی آمد یک انقلاب سخن گفت . این تهدید او را هم نمی توان در مانور های اخیر رییس جمهور نادیده گرفت . لودین باور دارد که قوانین افغانستان به گونه یی برای مفسدان و مجرمان مصؤونیت میدهد تا از افشای نام مجرمیان بدون فیصلۀ محکمه خود داری شود و مفسد در فساد چند برابر تیز تر شود.

هر چه باشد حال رییس جمهور از این گردنۀ فساد زدایی تبلیغاتی هم در موجی از چک چک های شرکای قدرتش عبور کرد و با سخنانی چون این که در افغانستان میزان عزت داشتن و انسان زیستن در داشتن تفنگداران زیاد و موتر های زیاد است . وی با این گفته شمشیر برهنۀ توهین را بر گردن عزت وشرف آدمی  نهاد و گلبانگ عزت و وقار را در پای آنانی بست که از سال های زیادی عزت و شرف مردم افغانستان را به بازی گرفته اند؛ پس آنانیکه عزت های شریف ترین انسان ها را به بازی گرفته اند، چگونه می توان باور کرد که به عزت و ارجمندی خود و دیگران باورداشته باشند . وی با این سخن توانست تا لبخند را بر لبان شرکای بیشترین تفنگداران خود بشگفاند و به شور و هیجان شان درآورد؛ گرچه آنان در موج چک چک های خود بار دیگر خواست مردم افغانستان را برای محو فساد به هیاهو گرفتند ؛ اما آنچه که در عقب این چک چک ها قرار داشت، دل شکنی های دردمندانه یی را بر میتافت  که مانند یخ آخرین امید های مردم افغانستان را برای محو فساد بدتر از یخ ذوب نمود. مردم افغانستان در یافتند که رنج های آنان تحت فاسد ترین و ناکام ترین حاکمیت پایانی نداشته و این رنج بی پایان در زیر چتر تهاجم نیرو های خارجی به مثابۀ هیولایی بر روان آنان خانه کرده و تا اعماق استخوان های آنان سنگینی دارد .

 

 

 


بالا
 
بازگشت