مهرالدین مشید

 

مزدوران ایران با اسلام نمایی های کاذبانه نمی توانند غسل تعمید شوند

خوب بخاطر دارم که سال ها پیش یک سریال روسی را جسته و گریخته مشاهده میکردم که ناگاه چشمم به صحنه جالبی دوخته شد که زنان و مردان دست یکدیگر را گرفته و با یکدیگر رقص میکردند . در این میان مردی به سرعت روی صحنه آمد و دست مردی را از دست خانمی بدور زد و برایش گفت :  "این خانم من است" . آن مرد فی البدیهه برایش پاسخ داد که در این بیر و بار و ازدحام چه کسی میداند که کی خانم چه کسی است . حالا در افغانستان هم چنان ازدحام سیاسی است و گویا این کشور به بستر سیاستمداران کارکشته و ماهری مبدل شده است که حتا از زمین و آسمان آن سیاست می بارد و سیاستمداران تردست را آبدیده تر وسیراب آب میسازد . 

روزی یک نشریه را می خواندم، ناگاه چشمانم بر یک عنوان برجستۀ آن افتاد که در آن نوشته شده بود : "رییس شورای ... پس از برگشت از سفر کشور های عربی در کابل ." در زیر آن آمده بود : قبل از اینکه ایران را بشناسم از مردم فلسطین وقدس شریف به عنوان یک وجیبۀ دینی دفاع می کردم . زیر این عنوان خط کشیده  و به ادامه  به خط خورد نوشته شده : زمانی که غربی ها برای حمایت از صهیونیست ها در حدود دو ملیارد مسلمان را در مقابل سه ملیون یهود معاوضه می کنند؛ پس ما چرا در مقابل آنان سکوت اختیار کرده و هیچ گونه عکس العمل از خود نشان ندهیم . رییس شورای ... در جایی از این متن شایعات رسانه ها را مبنی بر دستگیری او بوسیلۀ امنیت رد کرده و آنرا برخاسته از عطش شهرت طلبی غربی ها عنوان کرده بود . وی در آخر اظهار کرده بود که چندی قبل به دلایل نامعلومی از سوی 12 فرد در منزل خویش مورد ضرب و شتم قرار گرفته است وافرادی که وی را مورد ضرب و شتم قرار داده دنبال هدف سیاسی بوده اند . چرا که قبل  از این حادثه ، آنان وی را تهدید به مرگ کرده بودند .

من که این رییس عزیز ماهر و مکار را از نزدیک می شناسم و میدانم که برای خوردن نان جز به "آخور" به صاحب آن هرگز نگاه نمی کند . در زمان خوردن در شاخ زدن و گردن زدن مهارت خوبی دارد و برای راندن همگنان خیلی تردست است . گرچند از خواندن حرفش چندان شگفت زده نشدم؛ اما خیلی متاثر شدم که چگونه اداره های استخباراتی برای یافتن جاسوس کارا مهارت عجیبی دارند و با به استخدام نمودن همچو اشخاص سرنوشت ما را به بازی گرفته اند . با خود گفتم ، من که این موجود دو پای روحانی ماب را خوب می شناسم . این قدر دیده درا است . بویژه آنکه این سخنش هنوز در گوشم طنین انداز است که روزی گفت ایرانی ها برای ( ع  . ر) پول میدهند، من چرا از آنان نگیرم . خدا میداند که استخبارات ایران و پاکستان چه آدم های بد تر از این دست را در کشور ما استخدام کرده و با دادن یک مقدار کاۀ جوار ظرفیت خوبی برای شیردهی برای آنها را پیدا کرده اند . 

جالب تر این که در زیر عکس این رییس محترم شورای ... با آغاز اینکه  "در یک نشست مسؤولین دولتی با مسؤولین رسانه ها در کابل" آمده بود : از سوی سخنگوی امنیت ملی، تعدادی از رسانه های دیداری  و چاپی کشور، متهم به وابستگی وعمل خلاف منافع ملی گردیدند . در متن به نقل از لطف الله مشعل سخنگوی ریاست امنیت ملی نوشته بود : روزنامه انصاف وابسته به جمهوری اسلامی ایران بوده و مطالب آن در خا رج از کشور آماده و برای نشر به داخل کشور فرستاده می شود . به ادامه به نقل از او از کمک های مالی ایران برای تلویزیون نور سخن گفته و از سریال ها وفلم های صدا و سیمای ایران یاد آورد گردیده است که در اختیار این تلویزیون قرار میگیرند و به گفتۀ او اکثر سوژه  های تولیدی و میز گرد های این تلویزیون از سوی ایرانی ها طرح ریزی می شود . به نقل از وی نوشته است که او شکایت کرد، اکثر کسانی در برنامه های آن ظاهر می شوند که مخالف تاسیس پایگاه های نظامی امریکا در افغانستان هستند. به نقل از وی افزوده است که تلویزیون افغان نیوز نیز از سوی ایران تمویل می شود . به  ادامه به نقل از وی از کمک های مالی پاکستان برای تلویزیون شمشاد و ژوندون نیز یاد آور گردیده که بیشتر مسایل قومی را دامن میزنند و برنامه های نقاق افگنی های قومی را به نشر می سپارند . به نقل از مشعل افزوده که شماری کارمندان اداری و کلیدی تلویزیون شمشاد پاکستانی بوده و وزارت خارجه از  آنها آگاهی ندارد . به گفتۀ این روزنامه، مشعل شمشاد را متهم به جاسوسی به نفع کشور پاکستان نمود و وی به همین گونه  تلویزیون راۀ فردا را یک رسانۀ ماجراجو خواند که بیشتر مسایل قومی را دامن میزند . وی کابل نیوز را متهم کرد که بیشتر در راستای عملکرد های نیرو های خارجی پرداخته و از سوی کشور پاکستان تمویل می شود . وی برنامه های تلویزیون نورین را انتقاد کرد که بیشترمخالفان دولت را در میز گرد های خود دعوت میکند . وی گفت که تلویزیون یک در میز گرد هایی که بصورت زنده نشر میکند، احتمال آن وجود دارد که برخی فرصت طلبان از طریق این رسانه مقامات دولتی را توهین میکنند . (1)  

هدف از یاد آوری نکات فوق دفاع یا حمایت از هیچ کدام نه، بلکه هدف اصلی از اشاره به مطالب فوق به تصویر کشیدن اوضاع درهم پیچیده و متشنج افغانستان است که به مثابۀ شتر، کجی ها سر تا پایش را فراگرفته و از دولت تا رسانه ها، شورا ها، گروهها و حلقه های سیاسی وافراد همه زیر بار وابستگی های دردناک سیاسی ومالی جان می بازند . آشکار است دولتی که شانه هایش زیر بار  بسته های ملیون هیرویی تهران سنگینی دارد و بجای حق سکوت زبان رییس دولتش را فلج نموده تا در برابر توهین آمیز ترین سخنان احمدی نژاد رییس جمهور ایران مهر سکوت بر لب بگذارد؛ پس جای تعجب نیست که رسانه هایش با متهم شدن به وابستگی های مالی به ایران نه تنها از خجلت آب میشوند . به عکس بر وابستگی های خود فخر ومباهات هم مینمایند . این رویکرد نماد بد ترین وابستگی های دردناک را به تماشا میگذارد که دولت به گونۀ غیر مستقیم با همدستی مراکز رسانه یی و جوامع مدنی افغانستان در حق باوقارترین ملتی روا داشته اند . چندان شگفت آور نیست که این ها منافع ملی، وحدت ملی و بالاخره درد مردم داشتن را قربانی نیم نگاۀ لطف آمیز حامیان خارجی خود نمایند .

رسانۀ بیچاره که وابستگی اش آشکار است و از لحن نشرات آن پیدا است که به چه میزانی وقار قلم در ستون های نوشتاری اش شکسته و استقلال و شکوۀ آن در زیر عنوان های قلمبه وصلمبۀ آن سخت ضجه میکشد . این ها گویای آن است که نوشته های مظلوم سخت در اسارت خود سانسوری های بیگانه پرورانه رنج میبرند و قامت استوار واژه ها در افسار وابستگی ها به سوی زمین کشانده شده اند. این کجی ها، کج پروری های برخاسته از ویژه گی نظام کنونی کشور سبب شده تا مزدوری های رییس شورای ... هم به بهای خیانت ملی به امر شرعی تقرب نماید . این در حالی است که مصاحبه کننده و گرداننده هر دو تیغ زهر دار را بر دست گرفته اند و در بدل اخذ پول از ایرانی ها از بریدن بدن زخمی شریعت چه که از بریدن زبان شریعت هم دریغ نمیدارند . این ها که از ذبح شرعی دین هراس و دلهره یی ندارند؛ پس برای کشتن مردم افغانستان وسوسه چه که آن را قربانی بیش برای دلخوشی دشمنان افغانستان تلقی نمیدارند . من که یکی از این دوستان را از نزدیک می شناسم و خوب میدانم که به چه اندازه کمرش زیر بار پول زود کج میگردد و حاضر است تا با رویکردی ابزاری از اسلام دنیا و دین را یکسره در قمار دشمنان مردم افغانستان بگذارد .

آنچه در کشور ما خیلی دردناک و تاسف آور است، اینکه بد ترین اعمال جاسوسانه و مزدورانه زیر لوای دین صورت میگیرد . شماری افراد بی شخصیت و وطن فروش دین را وسیلۀ تجارت های ناروای خود قرار داده اند . در حالیکه خداوند به صراحت در قرآنکریم می گوید : "آیات خداوند را به بهای اندک به فروش نرسانید ." این هایی که دین فروشی و وطن فروشی به کار و بار روزانۀ شان مبدل شده است و بصورت بیرحمانه یی دین را با قیافه های زیبا در زیر عمامه و عبا و قبا و پکول به حراج گذاشته اند. باید بدانند که روزی فرا خواهد رسید که به تایید آیات قرآنکریم این پول ها به آتش مذابی مبدل خواهد شد و پشت و پهلوی تان را داغ خواهند نمود . هرگاه این مزدوران از مسلمانی یک گام فراتر نهاده و به قرآن کریم ایمان داشته باشند . به چنین روزی باور داشته باشند، وسوسۀ فرارسی آن روز هر آن وجدان های آنان را تکان خواهد داد . به یقین آنانیکه دین و باور های انسانی خود را به مثابۀ وجدان برتر در معرض معامله قرار داده اند، بدون هر گونه تردید تکان های سینه سوز وجدان هم بر آنان اثری نخواهد داشت. این آدمک های شکمبوی هزار پا و هزار دم دلقک های بیش در دستان خارجی ها بویژه کشور های ایران و پاکستان نیستند که در سناریوی افتضاح آوری با استفادۀ سو از آزادی های سیاسی و رسانه یی سرنوشت مردم خود را در قمار آنهان نهاده اند . این ها در واقع به مثابۀ ستون پنجم در اختیار دشمنان سوگند خوردۀ مردم افغانستان قرار گرفته و به گونۀ پیشقراولان جنگ نیابتی کشور های همسایه چون مار های آستین در داخل کشور عمل میکنند. این قلم بیچاره که یگان و دوگان این مزدوران را خوب می شناسم و میدانم که در برابر روی نازک پول خیلی ضعیف اند و از مهارت خوبی برخوردار اند تا خود را پایکوبان و رقصان و جستان وخیزان بسیار بدتر و دردمندانه تر از رقاصه های روسپی در آغوش زمامداران ایرانی و پاکستانی بیفگنند . تاسف آور این است که ای کاش این ها در نقش یک رقاصه عمل میکردند و دست کم آبروی دین را به باد نمیدادند و دست کم اندام های خود را در آغوش بیگانگان نمی افگندند . این عمامه  و پکول برسران دیروزی و سربرهنه ها و نکتایی پوشان امروزی خویش را  در اختیار زمامدارانی قرار داده اند که از بام تا شام  به فکر توطیه ریزی بر ضد مردم افغانستان هستند . این عاشقان نان و نام که شب ها تا صبح هوای ثروت و قدرت خواب را از چشم سفید آنان ربوده است . چنان به امید شرب دمادم آن بیتاب اند که در مستی های کاذبانه شور وطن دوستی ها  را به تحریف کشانده اند و در سناریوی نابابی انسانیت و شرافت خود و حتا مردم خود را به حراج دشمنان سوگند خوردۀ ملت افغان گذاشته اند . این ها باید بدانند که منفور ترین کسانی نزد مردم افغانستان هستند و شاید فکر کنند که مردم آنان را نمی شناسد و در بازار سیاسی پرازدحام و مکارۀ کشور از نظر های پنهان اند . در حالیکه مردم آنان را به هر زنگی که لباس بپوشند ، برمصداق این شعر اقبال لاهوری :"به هر رنگی که خواهی جامه می پوش      من از طرز خرامت می شناسم " از نظر مردم مخفی شده نمی توانند . مردم انتظار فرارسی روزی را دارند که دستان اجانب در دستگاه های مهم دولتی و قضایی به کلی قطع شود و این ها را بصورت ذلیلانه به محکمه بکشند . بعید نیست که این ها این نوشته را به نیشخند گرفته و با لبخند های هفت دربند ابریشمین نویسنده را به تمسخر بگیرند و فرارسی چنین روزی را  خواب و خیال این قلم عنوان کنند . این ها که تاریخ زده اند و هرگز از تاریخ نیاموخته اند تا به سرنوشت زشت و افتضاح بار مزدوران روسی ، ایرانی و پاکستان و امریکایی در افغانستان عمیق شوند که چگونه به بد ترین حالی از این جا و آنجا فرار کردند و شماری ها بصورت خیلی فجیعانه کشته شدند . از همین رو است که خاطرات گذشتۀ خود را که چگونه برای اولین بار خانه های آنها  را پیش از هر کسی همسایه های شان به تاراج بردند . این غارتگران مزدور که به قول قرآنکریم ظلوم و جهول هستند و چنان در تاریکی مرگبار و ناآگاهی دردبار غرق اند شوق پول های باد آوردۀ کنونی بر چشمان، گوش ها و قلب های شان پرده کشانده است که هرگز از دیدن و شنیدن واقعیت و درک حقیقت عاجز هستند. این همان پرده یی است که قرآنکریم از آن ختم الله یاد کرده است و خیلی سنگین بر قلب ها، گوش ها و چشمان شان بد تر ازمنافقان سایه افگنده است . این ها نه تنها منافقان کذاب اند؛ بلکه بدتر از منافقان دلقک هایی در دست زمامداران ایرانی ، پاکستانی و ... هستند که حتا از منافقت چه که از تن فروشی و خود فروشی هم برای بدست آوردن پول شرم ندارند . بالاخره هر  چه باشد  "به پایان میرسد پایان شب آهسته آهسته" و زود است که "سیاه رو شود آنکه در او غش باشد" بدون شک این شب دیجور به پایان خود نزدیک خواهد شد، مزدور های بی نقاب به کیفر حال شان خواهند رسید و آخرین نقاب از سیمای آنانی فرو خواهد افتاد که تا کنون در هفت دربند باب های فولادین جاسوسی پنهان مانده است .  چنان اسیر دستان نیرومند و فولادین عدالت خواهند گردید که هرگز ثروت های باد آورده و قدرت کاذب امروزی به نجات شان نشتابد و خویش را در چنگال عدالت تنها و بی کس احساس کنند؛ زیرا با فریبکاران با خدا تنها ترین انسان های روی زمین اند که آخرین امید ها برای پیوستن به دیگران و زنده گی را از دست میدهند و زبونانه تن به مرگ ذلت بار میدهند .

 ماخذ :

1 - انصاف، شمارۀ 317 ، 11 مارچ

 

 


بالا
 
بازگشت