غلام سخی ارزگانی

 

عدم نتائج مطلوب کمک های جامعه جهانی در افغانستان

 

مادامیکه مناسبات ایالات متحده امریکا با امارت اسلامی طالبان بنا بر نقض حقوق بشر، زن ستیزی، تصفیه قومی توسط طالبان در افغانستان از یک سو، و خصوصآ عملیات تروریستی القاعده از خاک افغانستان بالای بعضی از سفارت خانه های امریکا و عدم تسلیمی اسامه بن لادن به نیروهای امنیتی امریکا از سوی دیگر بود که روابط جانبین به تیرگی گرائید. آن وقت جامعه جهانی تحت قیات ایالات متحده امریکا با مشروعیت سازمان ملل متحد و با همکاری عمده جبهه متحد ملی افغانستان مؤفق به خلع قدرت طالبان در کشور گردیدند.

در این برهۀ حساس و نازک، افغانستان به خاک یکسان شده و هزاران پارچه شده بود که مردم ما نیازمند هرگونه کمک های مادی، معنوی و اجتماعی انسان دوستانه و بی غرضانه بود که ناگزیرآ چشم انداز آن متوجه مساعدت های جامعه جهانی و به ویژه ایالات متحده امریکا بود. این جاست که جامعه جهانی از یک طرف، مبارزه علیه تروریزم را در پیش روی داشت و از طرف دیگر، اعمار مجدد، نوسازی کشور، بهبود زیربناهای اداری، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی، سیاسی و تحقق نظام مردم سالاری در این حیطه خونبار افغانستان را مطمح نظر و عمل داشت و به تحقق این امر اعلام تعهد نمود.

به خاطر پاسخ گفتن عملی به نیازهای اساسی مردم رنج کشیده و کشور مخروبه ما بود که جامعه جهانی در ظاهر بناء بر ستراتژی خود جلسات را به منظور «بازسازی، نوسازی و... افغانستان» روی دست گرفت که ذیلآ به صورت شتابزده از کنفرانس های بین المللی برای افغانستان نام برده می شود:

 

کنفرانس توکیو:

به تعقیب سرنگونی امارت اسلامی طالبان بوده که جامعه جهانی زیادتر از 10 کنفرانس را در رابطه به افغانستان برگزار نمود تا زیرساخت های مادی، معنونی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و امثالهم احیاء و نوسازی های لازم دیگر نیز روی دست گرفته شوند.

در جنوری 2001 میلادی نخستین کنفرانس جامعه جهانی در توکیو پایتخت جاپان به مقصد بازسازی، تجدید حیات مردم افغانستان و حمایت از حکومت انتقالی آقای حامد کرزی برگزار شد. در این کنفرانس مبلغ 4.5 میلیارد دلار امریکایی برای مدت پنج سال آینده برای میهن ما کمک گردید.

 

کنفرانس برلین:

به تاریخ 31 مارچ 2004 میلادی کنفرانس جامعه جهانی در شهر برلین آلمان برگزار گردید که به مبلغ 8 میلیادر دالر به مدت سه سال برای افغانستان از سوی اشتراک کنندگان وعده داده شد.

گفتنی است که در این کنفرانس فیصله گردید و مدیریت سازندگی امور را به عهده افغانستان گذاشت.

 

کنفرانس لندن:

این بار، از سوی جامعه جهانی در کنفرانس لندن به ماه فبروری 2006 میلادی مبلغ 10 میلیارد دالر برای بازسازی و بررسی اوضاع نیروهای امنیتی افغانستان تعهد گردید.

از مجموع مساعدت های متعهد شده، فیصله گردید که تنها 30 فیصد از کمک را دولت افغانستان مصرف نماید.

 

کنفرانس پاریس:

هرچند در آغاز کنفرانس پاریس از سوی دولت افغانستان از کمک کنندگان خواسته شد تا در زمینه های زراعت، تأمین انرژی و آموزش نیروهای امنیتی مساعدت نمایند. در ضمن، طرح بازسازی ملی، اقتصاد آزاد، تأمین امنیت و نهادینه نظام مردم سالاری از خواست دولت افغانستان در این کنفرانس بود که به تحقق آن تعهد سپرد.

در ماه جون سال 2008 میلادی کنفرانس شهر پاریس فرانسه با اشتراک وزرای 65 کشورهای جهان و 15 نهاد بین المللی برگزار شد که مبلغ 50 میلیارد دالر از سوی حامد کرزی از جمله در جهت کاهش فقر، تأمین امنیت ملی و سایر مسایل مبرم درخواست شده بود که بالاخره جامعه جهانی مبلغ حدود 21.5 میلیارد دلار کمک را برای بازسازی افغانستان موافقه کرد.

 

کنفرانس بین‌المللی افغانستان در لاهه هالند:

این کنفرانس توسط سازمان ملل به منظور بررسی وضعیت امنیتی و اقتصادی کشور ما در سال 2009م. (فروردین 1388) با اشتراک 72 مملکت، 15 سازمان بین المللی و منطقوی در کشور هالند برگزار شد.

 در ختم این نشست بر عملی ساختن تعهدات کشورهای مساعدت کننده به تقویت امنیت داخلی، مبارزه بر علیه تروریزم، تحقق ظرفیت سازی قوای امنیتی فراملی، ضرورت همکاری منطقوی به خاطر جلوگیری از قاچاق مواد مخدر در سرحدات و سایر موضوعات تأکید مشترک صورت گرفت. علاوه برآن، بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد، جامعه جهانی و دولت افغانستان به بهبود حقوق بشر، حکومت دارای شایسته و حل سایر موضوعات مبرم کشور مشترکآ تعهد سپردند.

 هیلری کینتون به نمایندگی ازدولت امریکا در حمایت از روند مصالحه ملی و ستراتژی ملی در مورد انکشاف زراعت کشور کمک اقتصادی بیشتری را وعده داد. هم چنان وزیر خارجه مبلغ 40 میلیون دالر را به امید برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و دموکراتیک ریاست جمهوری افغانستان نیز متعهد گردید.

 

کنفرانس کابل:

این نخستین بار بود که به تعداد 70 مقامات بلند پایه کشورهای خارجی و سازمان های بین المللی در سال 2011 میلادی(اردیبهشت سال 1390 خورشیدی) در پایتخت افغانستان جلسه نمودند.

در این نشست از جمله بهبود وضع اقتصادی، تأمین امنیت، همکاری منطقوی، مصالحه با مخالفین مسلح، واگذاری کامل امنیت سرتاسری کشور تا سال 2014 م. یکی از پیشنهادات دولت  افغانستان برای اشتراک کنندگانی خارجی بود. در این کنفرانس تعهد گردید که مناصفه از کمک های جامعه جهانی از طریق دولت افغانستان به مصرف برسد. 

 

کنفرانس ستانبول:

مجموعآ به تعداد 14 مملکت ( من جلمه امریکا، ترکیه، افغانستان و 6 کشور آسیای میانه) به منظور همآهنگی منطقوی در سال 2011 میلادی ( آبان ماه 1390) در ستانبول ترکیه جلسه نمودند. موضوع کنفرانس را تأمین امنیت، مبارزه علیه تروریزم و توسعه اقتصادی افغانستان تشکیل می داد.

 

کنفرانس بن‌دوم:

این کنفرانس با اشتراک تقریبا 100 نماینده از 85 ممکلت و 15 سازمان بین المللی و آن هم به ریاست آقای حامد کرزی در سال 2011 میلادی (آذر ماه 1390) در پایتخت جمهوری فدرالی آلمان برگزار شد که محور اجندا، بررسی دست آوردها و چالش های 10 سال آخر و در ضمن تجدید تعهدات جامعه جهانی و کمک کنندگان در این نشست بود. علاوه برآن، تعهد همکاری های مشترک بین افغانستان و جامعه جهانی از سال 2014 تا سال 2024 میلادی نیز صورت گرفت. گفتنی است که دولت افغانستان و مشارکت کشورهای کمک کننده جهانی نیز بر اساس فیصله این کنفرانس به مبارزه جدی علیه فساد اداری، بهبود نظام اداری، رفع نیازمندی های اقتصادی، اجتماعی جامعه، محافظت، تأمین امنیت شهروندان و سایر مسایل مربوطه را برای افغانستان نیز متعهد گردیدند.

 

کنفرانس شیکاگو در ایالات متحده امریکا:

سران نظامی ناتو غرض بررسی آینده افغانستان پس از خروج ناتو در سال 2014م. از این کشور در ماه می سال 2012 میلادی (اردیبهشت ماه 1391  خورشیدی) در شیکاگو تشکیل جلسه داد و مبلغ چهار میلیارد دالر کمک به غرض حمایت نیروهای امنیتی افغانستان موافقه نمود که در نیمه سال 2013 قابل اجرا می باشد. در ضمن، دبیرکال ناتو در تعدات افغانستان چنین گفت:

 « حکومت افغانستان تعهد کرده است که مکلفیت های خود را ادا کند. به گفته او، کرزی تاکید کرده است که حکومت اش به یک جامعه دموکراتیک و باثبات، و همچنان مبارزه با فساد و حفظ حقوق بشری همه افغان ها به شمول زنان، متعهد می باشد. او گفت که این تعهدات برای ادامه حمایت ناتو، حیاتی می باشند

او همچنان تاکید کرد که پول به نیروهای امنیتی افغانستان به شکلی پرداخته می شود که کشورهای کمک کننده اطمینان حاصل کنند این مبالغ به صورت شفاف و به هدفی که اختصاص دارد، به مصرف می رسد.».

 

کنفرانس قلب آسیا:

نمایندگان و وزرای 29 کشورهای منطقه و جهان در سال 2012 میلادی (خرداد 1391 خورشیدی) در کابل به منظور همگرایی منطقوی در مبارزه علیه تروریزم، مواد مخدر و سایر موضوعات در مورد افغانستان تشکیل جلسه دادند که به نام کنفرانس قلب آسیا یاد گردید.

 

کنفرانس دوم توکیو در جاپان:

کنفرانس دوم توکیو به منظور همکاری دراز مدت جامعه جهانی برای افغانستان به تاریخ 18 سرطان 1391 خورشیدی با اشتراک نمایندگان 70 کشور در سرزمین جاپان دایر گردید که مبلغ 16 میلیارد دالر به مدت ده سال پس از 2014 میلادی برای افغانستان توافق گردید. یعنی، این کمک از پس از خروج نیروهای ناتو بعد از سال 2014 تا 21024 م. قابل پرداخت می باشد.

دولت افغانستان پیشنهاد 22 برنامه و خاصتآ اولویت 7 برنامه خویش را در این کنفرانس پیشکش نمود که حکومت داری محلی، برنامه ملی تسهیل کار، بهداشت برای همه، ایجاد مهارت ها، مدیریت شهری، تقویت نهادهای محلی و سایر مبرم از ضروریات مردم بود که آقای حامد کرزی به کمک کنندگان متعهد شد.

برخی از آگاهان امور حدس می زنند و خوشبین هستند که اجلاسیه دوم توکیو یک تعهد دراز مدت برای حمایت و کمک افغانستان بوده و در صورت که درست مدیریت شود، ممکن است که فردای روشن و شفاف را نصیب این کشور بحران زده نماید.

گفتنی است که پس از وقوع یازده سیپتمبر 2001 م. تا حال نه تنها شاهد رفت و آمدهای فراوان مقامات عالی رتبه جامعه جهانی در افغانستان هستم؛ بلکه نشست های گوناگون دیگر نیز در مورد پیرامون افغاستان می باشیم که در اذهان عامه به خاطر حل اساسی بحران های کشور ما منعکس گردیده است؛ ولی آنچه را که جامعه جهانی در هر کنفرانس رسمی تعهد سپرده بود، «صد در صد» برای افغانستان عملی نکرد و این جا بود که امیدهای مردم به یأس سرد و فرسایشگر تبدیل گردیده است.

این بدین معنا هرگز نبوده و هم نیست که در طی ده سال آخر کدام کار به نفع مردم و آبادی کشور افغانستان صورت نگرفته است. باید به طور بی طرفانه اعتراف نمود که در جریان این ده سال گذشته، بازسازی ها، نوسازی های فراوان در ابعاد مختلف مادی، معنوی و اجتماعی جامعه افغانستان صورت گرفته که قبل از آن یا کلآ ویران شده بودند که جدیدآ اعمار گردیده و یا کاملآ نو ساخته شده است. چهره های ولایات و جاده های مخروبه کاملآ به سویه عصری تغییر نموده که نگاه هر بیننده را به خود جذب می نماید. فراموش نباید نمود که من در چندین نگارش های قبلی خویش در نشریات داخل کشور از دست آوردهای مثبت ده سال گذشته به طور مستند اشاره نموده ام؛ اما نظر به این تعهدات بلند بالا و سرازیر شدن دالرهای فراوان، بدون نظارت مردم و جامعه مدنی به افغانستان، گفته می توانیم که نتائج کمک ها برای افغانستان کافی نبوده و جامعه جهانی از تحقق «صد در صد» مساعدت های خویش در کشور ما، یا تعمدآ اباء ورزیده، یا اشتباه را مرتکب شده اند و یا اینکه کدام عامل دیگری در کار بوده است که تا هنوز مبهم می باشد. در همین رابطه هم است که معضلات تروریزم، کشت خشخاش، قاچاق، تولید مواد مخدر، بیکاری مردم، قوم پرستی، فساد اداری، عملیات انتحاری، فقر اقتصادی، ناامنیتی و نظایر اینها نه تنها کاهش نیافته و حتا گسترش نیز نموده اند. پس، با توجه با تعهدات بلند پروازانه که از سوی جامعه جهانی به افغانستان سپرده شده اند، نتائج مطلوب را «مطابق تعهدات» داده شده، برای افغانستان انجام داده نتوانست که مربیان آن نیز به این کاستی جامعه جهانی اعتراف می کنند.

ناگفته نماند که عده از کارشناسان امور کشور باورمند هستند که برگزاری کنفرانس های بین المللی برای افغانستان، «معضلات عمده» را حل کرده نتوانسته اند؛ ولی بعد از هر کنفرانس، حد اقل یک گام کوچکی در امور آبادی افغانستان برداشته شده است که هرگز نباید از آن انکار گردد. در اندیشه این قلم، در طی این دهه سال آخر فراتر از گام های کوچک برداشته شده که شواهد عینی و ملموس دال بر آن است.

مرا اندیشه بر این است که در قدم نخست، اگر یک اصلاحات بنیادی و دموکراتیک از آغاز اداره مؤقت، حکومت انتقالی، حکومت انتخابی اول و انتخابی دوم در محتوای ساختار دولتی کشور به وجود می آمدند و بعد «صد در صد» کمک های جامعه جهانی در اختیار دولت افغانستان قرار می گرفتند و هم چنان آن گاه با نظارت سازمان ملل متحد، جامعه مدنی، جامعه جهانی، پارلمان افغانستان، متخصصین امور مربوطه، مردم افغانستان و سایر منابع معتبر بین المللی و داخلی کشور ما به مصرف می رسیدند، با یقین که نتائج کمک های جامعه جهانی برای افغانستان کاملآ مطلوب تمام می شدند.

 

اشتباهات جامعه جهانی در این چند نکته بررسی می گردد:

1- وقتی که جامعه جهانی در اولین کنفرانس توکیو مبلغ 4.5 میلیارد دلار امریکایی را به مدت پنج سال آینده برای افغانستان کمک کرد، آیا جامعه جهانی برنامه های مصارف این مبلغ را با همکاری دولت مداران افغانستان و مطابق خواست های ضروری و نیازهای اساسی مردم کشور ما ترتیب و به مصرف رساند و یا اینکه با سلیقه های خاص خود به چنین کاری دست یازید؟ آیا کدامین مراجع حقوقی، جامعه مدنی، بی طرف بین المللی، دولت افغانستان و مردم کشور ما در چگونگی مصرف این مبلغ نظارت قانونی و عملی دقیق داشتند و نتیجه آن کدام است؟

ایامیکه جامعه جهانی این کمک پولی را غرض بازسازی، نوسازی و تحقق نظام عادلانه دموکراتیک ملی تخصیص داد؛ پس چرا بر نحوه ای مصارف آن نظارت نکرد و یا چرا از مسؤلین دولت افغانستان و نهادهای خصوصی مصرف کننده مورد نظر، سند دقیق حساب دهی را نگرفت و به آگاهی مردم ما و جهانیان نسپرد؟ پس، نتیجه این کمک برای بهبود زندگانی مادی، اجتماعی و معنوی مردم کشور چه بوده است و چرا تا حال آمار مستند آن را اعلام ننموده است؟

2- زمانیکه حساب دهی قابل قبول از کمک کنفرانس توکیو به بن بست قرار گرفته و مبهم بوده؛ پس با کدام هدف مبلغ 8 میلیارد دالر در کنفرانس برلین در سال 2004 م. برای افغانستان کمک گردید و آیا چرا بازهم 20 در صد از جمع کمک در اختیار دولت افغانستان و 80 در صد آن در انحصار مطلق کشورهای کمک کننده قرار گرفت و آیا این تقسیمات یک ظلم بزرگ در حق مردم افغانستان نبوده است؟

آیا مقصد، موضوع، شیوه، منطقه و... این مصرف کدامین بوده و برای مردم ما کدام نتیجه طبق تعهد شده را به ارمغال آورده است تا مردم از آن راضی بوده باشند؟

3- دوسال بعد در کنفرانس لندن، مبلغ 10 میلیارد دالر امریکای از سوی جامعه جهانی برای افغانستان کمک گردید؛ ولی کدام گزارش دقیق که باعث پذیرش نهادهای مسلکی، حقوقی، قانونی، جامعه مدنی، داخلی و بین المللی باشد، در دست نیست و مردم ما در این رابطه به تاریکی قرار دارند.

4- در کنفرانس پاریس در سال 2008 م. به سلسله گذشته مبلغ حدود 21.5 میلیارد دلار کمک برای احیای مجدد و نیازهای اساسی مردم افغانستان توسط جامعه جهانی کمک گردید که بازهم مانند گذشته تعهدات ناقص بوده، اشتباهات تکرار گردیده و در ضمن از هر اندازه مبلغ که عملآ به مصرف رسیده است، برای مردم ما و جهانیان دقیقآ معلوم نیست.

5- وقت که زمان بندی خروج نیروهای ناتو مشخص گردید، در کنفرانس سران ناتو در شیکاگو به مبلغ چهار میلیارد دالر امریکای برای تأمین امنیت و سایر مسایل افغانستان کمک گردید، دیده شود که آیا اشتباهات قبلی بازهم آگاهانه و یا غیرشعوری تکرار خواهند شد و یا اینکه به صورت عملی در خدمت بهبود اوضاع اجتماعی، اقتصدای، سیاسی، فرهنگی و به ویژه عصری سازی امور امنیتی افغانستان قرار خواهند گرفت.

6- در کنفرانس دوم توکیو به مبلغ 16 میلیارد دالر برای افغانستان کمک گردید. در ضمن، جامعه جهانی به آقای حامد کرزی هوشدار داد که باید مبارزه علیه فساد اداری را عملآ به اثبات رساند تا کمک ها را به تأخیر نیاندازد.

پس، اگر اشتباه نباشد همین مبلغ 64 میلیارد دالر امریکایی کمک که ذریعه جامعه جهانی برای افغانستان رسمآ تعهد شده است، اینکه چند در صد آن توسط جامعه جهانی و نهادهای مربوطه آن به مصرف رسیده و چند در صد آن توسط دولت افغانستان مصرف شده است؛ آیا کدام احصائیه مستند و دقیق از مجموع کمک های جهانی برای مردم افغانستان، جامعه مدنی و بین المللی وجود دارد ؟ علاوه برآن؛ اهداف، جاها، نحوه ها و سایر برنامه ها و خصوصیات مصارف کدامین بوده و کدام آمار مؤثق که مورد قبول مردم ما، نهادهای جامعه مدنی، منتقدین راستین دولتی، سازمان ملل متحد، نهادهای معتبر بین المللی وغیره باشد، وجود دارد؟  از آن جائیکه آگاهان امور متعقد هستند که همه ای این کمک های وعده شده به افغانستان داده نشده اند که این خود یک «فساد» عریان جامعه جهانی را در امور کشور و مردم ما به اثبات می رساند.

7- تا جائیکه از ورای گزارشات رسانه ها، ابراز نظر برخی از سیاسیون و منتقدین امور کشور ما بر می آیند، دقیقآ 80 در صد از کمک های جامعه جهانی بر اساس ستراتژی، سیاست، اهداف، سلیقه و برنامه های کشورهای کمک کننده تا حال در افغانستان سرازیر شده که از ویژگی ها و چگونگی مصارف آن یک احصائیه دقیق و معتبر رسمی در دست نیست. آیا این یک اشتباه نبوده است و یا اینکه تعمدآ غرض تحقق خواست های خاص سیاسی، نظامی و اقتصادی، چنین کاری صورت گرفته است؟

8- اشتباه دیگری این بوده که تنها 20 در صد از جمع کمک های جامعه جهانی از طریق دولت افغانستان به مصرف رسیده که آنهم کدام احصائیه شفاف در اختیار مردم و دیگران قرار نگرفته است.

آیا کمک های جامعه جهانی کلآ مورد حیف و میل مافیای داخلی و خارجی قرار نگرفته اند؟ حال پرسش اینست که آیا از میکانیزم، بازده و نحوه نظارت بر این مبلغ برای مردم ما، نهادهای جامعه مدنی، شورای ملی کشور و جهانیان کدام معلومات مؤثق در بین می باشد؟ آیا کمک ها توسط جامعه جهانی و دولت افغانستان مطابق خواست ها و نیازهای بنیادی مردم کشور ما به مصرف رسید و یا اینکه طبق اهداف و سلیقه های خصوصی جانبین به مصرف رسیده اند؟ 

خلاصه اینکه، هیچ گونه حساب دهی معتبر و دقیق تا کنون از سوی جامعه جهانی و دولت جمهوری اسلامی افغانستان از ناحیه کمک های متذکره به مردم کشور و جهانیان داده نشده که این هم بیانگر عدم تطبیق تعهدات و مسؤلیت های کشورهای کمک کننده و ناکارآمدی دولت مداران افغانستان می باشد.

9- دیگر اشتباه جامعه جهانی این بوده که یک شخصیت شایسته، مدیر مبتکر، عالم، خردمند، آزموده، مردم سالار کشور ما را به حیث مسؤل درجه اول افغانستان در کنفرانس بن آلمان نگزید ؛ بلکه ضعیفت ترین شخص یعنی آقای حامد کرزی را به صفت مسؤل اداره مؤقت برگزید و بعد از آن هم به طور آگاهانه و یا غیر آگاهانه از وی در حکومت انتقالی، انتخابات اول و دوم کشور حمایت کرد. در حالیکه خیلی از شخصیت های لایق، صادق، مجرب، تقوا دار، مردم دار، وطن دوست، دموکرات و مدیران شایسته در کشور وجود داشتند که متأسفانه در لست دست اندرکاران امور افغانستان نه در کنفران بن آلمان قرار گرفت و نه در حکومات انتقالی و انتخابی قرار گرفت. آیا از همین رو، تا حال به خلای رهبری سازنده و عقلانی طرازنوین ملی افغانستان مبتلا نیستیم؟

10- جامعه جهانی نه تنها جانیان ضد بشری را به صورت قانونی مجازات ننمود؛ بلکه با خیلی از آن ها راه سازش زیانبار را به غرض تحقق منافع یک طرفه خود اتخاذ نمود که مغایر خواست مردم ما و موازین بین المللی نیز می باشد. از طرف دیگر، آیا «برگزیدگان» آقای کرزی در کرسی های کلیدی کشور، غرق در فساد اداری نیستند و بازهم از سوی رییس جمهور و حلقات ارگ ریاست جمهور و خارج از آن مورد حمایت سیستماتیک قرار نمی گیرند؟  

مضاف برآن، جناب حامد کرزی از آغاز مسوولیت خویش در اداره مؤقت، حکومت انتقالی، حکومت انتخابی اول و انتخابی دوم به نمایندگی از دولت و مردم کشور در محور هر کنفرانس کمک به افغانستان، سایر نشست ها و ملاقات با سران کشورهای کمک کننده، «تعهدات بلند» خویش را در مبارزه جدی علیه تروریزم و هم چنان تحقق دولت مداری شایسته، تطبیق قانون، رعایت حقوق بشر، احترام به حقوق زنان، مشارکت عادلانه اقوام در ادارات دولتی، حساب دهی، نبرد همه جانبه علیه فساد اداری، کشت کوکنار، قاچاق، تولید مواد مخدر، زدودن تعصبات، جهل قرون وسطایی و... به کمک کنندکان جامعه جهانی تعهد سپرد و افزون برآن تأکید بر تحقق نظام دموکراسی در  افغانستان کرده است. مسلمآ، کسانی که از ماهیئت فکری، عدم ارادۀ سیاسی، دیگر خصوصیات و کارکردهای مصلحتی آقای کرزی آگاهی لازم نداشتند، به چنین وعده های وی در برابر جامعه جهانی و مردم افغانستان احترام گذاشته و تمجید می کردند.

آقای حامد کرزی از ابتدای اداره مؤقت تا کنون، افراد متعصب، بی سواد، قبیله مدار، خوانین استثمارگر، دزدان مسلح، تولیدکنندگان مواد مخدر، قاچاقبران حرفه یی، ناقضین حقوق بشر، افراد کم سواد، شخصیت های بی تجربه، جاسوسان بیگانه و... سایر خائنین ملی را از هر سمت و سو با اشاره استخبارات پاکستان و دیگر کشورها در محور چوکی های کلیدی دولت نصب کرده که این ها نه تنها تا حال ضد مصالح ملی و ضد تحقق نظام دموکراسی عمل کردند؛ بلکه عملآ عاملین فساد اداری، تروریزم و سایر بحران های سرطانی در کشور مخروبه ما نیز می باشند. جناب کرزی با همین افراد انتصابی دلخواه خویش از یک سو، در تبانی با حلقات خاص جامعه جهانی و مافیای بین المللی به حیف و میل کمک های خارجی پرداخته و از سوی هم، زمینه نفوذ نقاب پوشان دموکراسی، دلالان مذهبی، طالبان و سایر ناقضین حقوق بشر را در محور مناصب دولتی، خصوصی، اجتماعی و به ویژه در ارگان های امنیتی کشور مساعد کرده که هدف رسیدن به قدرت تک تازی و جزمگرای تک قومی را در طی این دو سال آینده حکومتش، در ذهن بیمارگونه خویش می پروراند.

آیا این چنین باور و عملکرد حکام مفسد در ضدیت نسبت به کرامت انسانی، دستورات الهی، ارزش های قانونی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق های بین المللی، جامعه مدنی نیست و مغایر مصالح مردم ستم کشیده افغانستان تجزیه ناپذیر نمی باشد؟ آیا مفسدین اداری و عاملین آن؛ با چنین اعمال ضد انسانی و ضد قانونی خودها، عملآ در ضدیت نسبت به دین مبین اسلام قرار ندارند؟  

آیا جامعه جهانی این چنین روش ها و عملکردهای آقای کرزی و تیم ارگ ریاست جمهوری یکه تاز را که مغایر ارزش های جامعه مدنی و ضد دموکراسی اند، چرا مانع نشد و یا حال هم نمی شود؟

 اما، خیلی از حلقات جامعه جهانی از شروع اداره مؤقت، آقای کرزی را خوب می شناخت که نه صاحب «اراده سیاسی قوی» است و نه شایسته زعامت و رهبری برای مردم افغانستان می باشد که جامعه را از بحران نجات دهد؛ ولی شوربختانه که برخی از حلقات مختلف جامعه جهانی و به خصوص انجوها در یک سازش مغرضانه و ضد ملی با حلقات مختلف خائنین ملی افغانستان قرار گرفتند و ضد موازین بین المللی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، نهادهای جامعه مدنی و مغایر قانون اساسی افغانسان اتخاذ مواضع نمودند و هم چنان کاستی ها، ناملایمات، فساد، مصلحت گرایی زیانبار، قانون گریزی، زن ستیزی و خلاصه کلیه بحران های کشور ما را بازهم چاق تر نمودند.

 

در نتیجه:

تعهدات بلند بالای را که پس از سقوط امارت اسلامی طالبان از سوی کمک کنندگان جامعه جهانی و دولت مداران افغانستان به مردم کشور ما از آغاز تا کنون سپرده شده اند، نتائج مطلوب تعیین کننده، سرنوشت ساز و بنیادی را تا کنون برای جامعه رنج دیده و این سرزمین ویرانه ما به بار نیاورده اند. این امر از یک سو که اگر به ستراتژی، مقاصد و برنامه های غیر مؤثر کمک کنندگان حلقات مشخص جامعه جهانی بر می گردد و از سوی هم، به صورت «عمده» به عدم رهبری شایسته و نبود صداقت متولیان حکومتی از شروع اداره مؤقت، حکومت های انتقالی، انتخابی اول و انتخابی دوم دولت مداران افغانستان تا حال ارتباط می گیرد.

بدین معنا که کاستی های وسیعی در ابعاد بین المللی و داخلی در امور افغانستان خودنمایی کرده، که نباید از آن اغماض نمود و آن ها را باید منتقدانه و خردمندانه در میان گذاشت تا بعد از این، باورها و اعمال تغییرات بنیادی در زیربناهای مادی، معنوی و اجتماعی جامعه افغانستان عملآ رونما گردند و پیش زمینه های تدریجی تحقق نظام دموکراسی در آینده میهن عزیز ما باز گردند.

هرچند که دست آوردهای ده سال آخر، محصول زحمات مردم ما، مدنیت خواهان ملی ما، مساعدت های جامعه جهانی و خاصتآ کمک های سرشار ایالات متحده امریکا در افغانستان هزاران پارچه و مخروبه فراوان بوده و هستند که هرگز قابل کتمان نمی باشد؛ ولی مضاف برآن، تعهدات جامعه جهانی در کشور ما «صد درصد» مورد تطبیق قرار نگرفتند. اگر تعهدات جامعه جهانی و زمام داران افغانستان از شروع تا کنون طبق خواست ها، نیازها و آرمان های والای دموکراتیک مردم ما مطلقآ رعایت و صد در صد در محک تطبیق قرار می گرفتند، حال این بحران های کنونی را در افغانستان نمی داشتیم و همچنان روند و بستر سازی وحدت ملی، دولت مستقل ملی، ملت عصری و پیش زمینه های عینی و ذهنی تحقق نظام دموکراسی در افغانستان تدریجآ تسریع می شدند.

در باورد خردمندانه و عاقلانه اندیشمندان و کارشناسان دموکراتیک امور کشور ما، در جریان بیش از ده سال آخر این اندازه حمایت، پشتی بانی و کمک بین المللی که به مردم و دولت مداران افغانستان صورت گرفتند؛ در جهان نظیر نداشته که میتوان آن را «دهۀ زرین» برای مساعدت به مردم مصیب رسیده و کشور جنگ زده افغانستان لقب داد. دردمندانه که کمک های خارجی از سوی جامعه جهانی و به خصوص، توسط حاکمان و دولتمداران افغانستان به صورت آگاهانه، عاقلانه، علمی و منطقی رهبری و مدیریت نگردیدند که بحران های بعدی هم از همین نکته می آغازند.

 مکررآ باید تأسف نمود که حاکمان انحصارگر، قبیله گرا و ناشایسته افغانستان از سال 2001 میلادی تا کنون فرصت کشی های فراوان را به ضرر منافع ملی تمام اقوام و سرزمین مقدس افغانستان نموده اند که در برابر وجدان بشریت، قرآن خدا، آرمان های برحق ملی مردم ما، قوانین نافذۀ ملی و بین المللی محکوم می باشند؛ زیرا از مساعدت ها و حمایت کشورهای کمک کننده، استفاده بهینه و حد اکثر بهره برداری را به غرض حل بنیادی بحران های وارده ناشی از سه دهۀ آخر در افغانستان بی وارث ننمودند.

حال که مبلغ 16 میلیارد دالر امریکی در کنفرانس دوم توکیو به افغانستان تعهد شده است، بازهم قابل تقدیر می باشد. پرسش اساسی این است که آیا دولت مداران کنونی افغانستان و کشورهای کمک کننده جامعه ی جهانی به صورت صادقانه و عملی سعی خواهند نمود تا در جهت تحقق قانون، عدالت اجتماعی، رشد اقتصاد ارگانیک، حکومت داری خوب و... نهادینه سازی پیش شرط های نظام دموکراسی گام های هرچند اندک هم باشد، برای مردم رنج کشیده و کشور افغانستان قبیلوی بردارند؟ آیا مسؤلیت عمده ای قانونی و اساسی در استفاده بهینه از این کمک 16 میلیارد دالر جامعه جهانی به دوش دولت مداران موجوده  و به خصوص به عهده قوه اجرائیه تحت قیادت آقای کرزی نمی باشد تا مردم نیازمند را سرفراز و سعادتمند سازد؟

وقت که حال عملآ، مفسدین اداری و ناقضین حقوق بشر که در هرم اصلی قدرت دولتی و به ویژه در ارگان های کلیدی حکومت افغانستان قرار دارند، آیا کدام منطق می پذیرد که آنان در راستای رفاء اجتماعی، کاهش فقر، زدودن بی سوادی، رعایت حقوق بشر، حاکمیت قانون و... تحقق نظام مردم سالاری، کوچک ترین قدمی را بردارند؟ آیا این خود ایجاب نمی کند که قبل از همه اصلاحات بنیادی در نظام و سایر بافت های ناقص کشور به وجود آیند تا عملآ زمینه های خدمت گذارای برای وطن دوستان راستین، مدنیت طلبان تازه نفس، شایسته سالاران خردمند و دموکراتان طرازنوین کشور مساعد گردند؟

شوربختانه که در هر کنفرانس بین المللی کمک برای افغانستان، تعهدات نهایت دل انگیز از سوی جناب حامد کرزی به کمک کنندگان سپرده شده؛ ولی تا کنون همه به روی حرف و تعهدات میان تهی باقی مانده و افزون برآن؛ متأسفانه که بازهم ابعاد فساد و فاجعه به نفع تحکیم نهادهای ناقضین حقوق بشر و پاسداران عصر حجر در کشور گسترش یافته اند. آگرچنین نیست؛ پس چرا جناب کرزی تا حال با بهانه بی اساس؛ انتحارکنندگان، طالبان مسلح و سایر ناقضین قانون را بدون محاکمه و مجازات قانونی از محابس ولایات افغانستان آزاد نمود ه است؟ آیا این یک فساد عریان از سوی آقای رییس جمهور کرزی در حق مردم عذاب دیده و هردم شهید افغانستان نمی باشد؟

آیا هنوز هم نمی پذیریم که باورها و افکار طالبانیزم و قرون وسطایی بالای اندیشه های سیاسی- اجتماعی اکثریت دولت مداران جمهوری اسلامی افغانستان مسلط اند و به تأسی از آن، در هر قدم و عمل خویش از آن در برابر تطبیق قانون، ارزش های دموکراسی و بر ضد مصالح ملی مردم افغانستان پیروی می کنند؟

در باور این سطر، از شواهد عینی بر می آید که زمام داران دولت جمهوری اسلامی افغانستان هرگز مایل نیستند که در مبارزه علیه فساد اداری، کشت کوکنار، قاچاق، تولید مواد مخدر، عملیات انتحاری، تروریزم، بحران، بیکاری، قانون گریزی و سایر جنایات سازمان یافته، عملآ صداقت قانونی و درایت لازم خود ها را نشان دهند. برعکس، این ها در راستای عقاید قرون وسطایی و فرهنگ منحط قبیلوی خودها در برابر تطبیق قانون و ارزش های دموکراسی مقاومت کرده و بازهم خواهند نمود و بالاخره در یک ائتلاف علنی با طالبان، گلبدین حکمتیار، گروه حقانی، قباپوشان دموکراسی و سایر ناقضین حقوق بشر در برابر خواست ها، نیازها و آرمان های دموکراتیک تمام مردم افغانستان، بسیج خواهند شد.   

گرچه فرصت کشی های فراوان طی این ده سال آخر در امور افغانستان از هر سمت و سو صورت گرفته؛ ولی هنوزهم برای حامیان افغانستان و به ویژه برای ایالات متحده امریکا و از آن هم خاص تر برای دولت مداران جمهوری اسلامی افغانستان وقت کافی وجود دارد که با توجه به جامعه سنتی کشور ما، رعایت ارزش های عام دموکراسی در جهان، احترام به قوانین نافذه میهن ما و موازین پذیرفته شده بین المللی؛ بعد از این طبق قوانین مشروع کشور ما؛ ممثل اراده، خواست ها، نیازها و آرمان های حقوقی و مدنی مردم ما در افغانستان قبیلوی گردند تا تدریجآ پیش زمینه های عبور از میکانیزم مادی، اجتماعی، معنوی سنتی و فرهنگ منحط قبیلوی- قومی به سوی وحدت ملی راستین، دولت فراملی طرازنوین، ملت سازی عصری و بالاخره تحقق نظام مردم سالاری ملی تدریجآ در آینده افغانستان آماده گردند.

ومن الله توفیق

Ghulam Sakhi Oruzgani

18 جولای سال 2012 میلادی

منبع: استفاده از سیایت های آریایی، وحدت نیوز، ویکی پیدیا و... تحقیقات خصوصی خودم.

 

 


بالا
 
بازگشت