غلام سخی ارزگانی

 

شمه ای از دیدگاه اسلام در مبارزه علیه فساد

حــق کــه پـــټوم ګنــاهــګارېـــږمـه

که وایم هغــه دم غــرغـره کـــېږمـه

څه وکړم حـق پریژدم که یی ووایــم

که ونه وایم حق خو تباه کېږمه ( 1)

آیا «بیان حق» در برابر فساد، باطل، خشونت، جنگ، ظلم، ستمگر و نظایر اینها دارای صبغه های انسانی، اسلامی، قانونی، مدنی و بشردوستانه نمی باشد؟ آیا رساندن پیام حق از سوی پیغمبران برگزیده و پیروان راستین قرآن برای انسان ها؛ الهام دهنده عدالت، حقانیت، قانونیت و خود سازی معنویت در برابر جهل پروری، عقب گرایی، فسادگرایی، انحصارنگری، قبیله خواهی، بیدادگرگرایی، قوم گرایی و امثالهم نیست؟ آیا پنهان کردن حق و انکار نمودن حقیقت، یک جرم نابخشیدنی نیست؟

آن کـس کـــه حقــیقــت را نمــی دانــــد  نــادان است

وآن کس که حقیقت را میداند و پنهان میکند، جنایتکار است.

                                                                                            ( برتولدرشت )

حق با انسان یک جا است. یعنی، انسان با حق خود تولد گردیده و پا بر عرصه هستی گذاشته است. انسان بدون داشتن و استفاده از حق خویش، قابل شناخت و هویت تکاملی نیست. حق و انسان از هم جداناپذیر است و در اصل هردو  «یک پیکر» است. اگر حق از انسان گرفته شد؛ آن گاه انسان از منظر حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و نظایر اینها تعریف ناشده و هم چنان عاطل و باطل باقی می ماند.

در طول تاریخ خونین افغانستان بر بنیاد ساختارهای عقب نگهداشته مادی، اجتماعی و معنوی جامعه، سلطه ستمگرانه میراثی متولیان سیاسی، حاکمیت فرهنگ فرتوت قبیلوی، عدم بیداری مردم، نبود طلوع آزادی، جمودنگر و صدها عوامل دیگری در این حیطه خونبار و غم انگیز بوده که «حق» از طبقات محکوم و مردم بی دفاع کشور سلب شده بود و حتا بقایای همین میراث شوم به نحوی از انحاء تا حال به عمر نکتبار خود ادامه می دهند که خود عمق نقض حقوق بشر را نیز به اثبات می رساند.  

در شرایط کنونی، در ارتباط حاکمیت انحصاری و گسترش فساد اداری در جامعه ما؛ حق از مردم گرفته شده  و از همین جهت هم دامنه «فقر» در حال گسترش است و مردم از ناحیه فساد اداری هم در حالت «هردم شهیدی و بی سرنوشتی» دست و پا می زنند. در محور دولت کنونی؛  زمام داران تمامیت خواه، خودکامه و قانون گریز در زایش و پویش «فساد ها» یکه تاز میدان شده، نه از خدا، نه از وجدان بشریت و نه از داوری بی طرفانه تاریخ کدام هراسی دارند.

 همان طوری که طالبان و سایر همفکران شان از تحقق عملیات انتحاری و سایر جنایات خویش در برابر خلق الله افغانستان «افتخار» می کنند؛ همان طور باند ریاست جمهوری هژمونی خواه و دیگر مفسدین ادارای نیز اعمال ضد قانونی و ضد ملی خودها را نیز «پنهان» کرده و اعمال خودها را خوب جلوه می دهند و به آن مباهات می نمایند.

از حق نباید اغماض نمود و آن را باید با زیربنای خرد دموکراتیک، منطق و دانش مروج روز در خور جامعه مستضعف داد تا «کاخ» استبدایان، قبیله سالاران، قانون ستیزان و همه دشمنان انسان و انسانیت در جهان و به خصوص در افغانستان به لرزه آید. ابراز حق و دفاع از حق؛ بدون آگاهی دینی، علمی، سیاسی، منطقی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، فلسفی وعقلانیت عصری در حکم «کوفتن آب در هاون است» .

آیا خیلی از دولتمداران جمهورسی اسلامی افغانستان از حق انسان، از حق خدا، از حق مردم، از حق قوانین نافذه کشور و از حق منافع ملی تمامی اقوام افغانستان تخطی نکرده اند؟

با تسأسف فراوان که حلقات تمامیت خواه و قبیله گرای ارگ ریاست جمهوری اسلامی افغانستان و اطرافیان عقل گریز شان؛ خلاف دستورات دینی و قانونی، حق را از حلقوم طبقات استثمار شده، اقوام تحت ستم و سایر مستحقین آن ربوده و تحویل افراد گروهی، خانوادگی، قبیلوی، تباری، شخصی، سیاسی وغیره خویش نموده که به این صورت دین خدا را به صورت عریان به مسخره گرفته اند. یقینآ که متولیان مفسد سیاسی در هرم قدرت دولتی و نهادهای خصوصی افغانستان؛ یک روزی مورد خشم توفنده، مدنی و بالاخره قهرآمیز مردم ما قرار خواهند گرفت و مانند زمام داران دیکتاتور تونس، مصر، لیبیا و... محکوم به مجازات و مرگ قانونی اراده خلق الله افغانستان خواهند شد.

وقتی که گاهی به طور کل دولتمداران افغانستان را به فساد اداری، قانون گریزی، مصلحت گرایی، قبیله گرایی و صدها خلاف رفتاری دیگری علیه منافع ملی کشور، مورد انتقاد قانونی و مدنی قرار می دهیم، به این معنا هرگز نبوده و نیست که از «الف» تا «ی» و همه ای آنان خدای نخواسته مفسد، جانی، دشمنان خدا، مردم، وطن، قانون و عدالت هستند؛ بلکه مخاطب ما آن های می باشند که عملآ مرتکب انواع از فساد اداری، قاچاق، تولید مواد مخدر، جاسوسی به اجانب، تخطی از قوانین، غارت اموال مردم، غصب اراضی دولتی، تمدن کشی و هزاران جنایت دیگری در حق این مردم بی دفاع کشور ما گردیده و هنوزم می شوند. یعنی دفاع از حق، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و عدالت الهی در برابر ناحق و باطل است که این هم خود دفاع از «قانون اساسی افغانستان» و «حقوق بشر» می باشد.

حق را باید با منطق و خصلت پیغمبری و خرد عصری گفت تا حق در اذهان و عملکردهای تک تک افراد جامعه خلق و آهسته آهسته نهادینه گردد. باید از حریم و تحفظ حق با هرگونه فداکاری خردمندانه و انسان دوستانه حراست نمود تا این شیوه در مناسبات مادی، اجتماعی و معنوی جامعه به عنوان یک «فرهنگ» تدریجآ نهادینه شود تا ریشه های باطل، خشونت، هرگونه فساد، تعصب، جهل، شؤنیزم قبیلوی، عملیات انتحاری، جنگ و سایر جنایات ضد بشری در محور خشکانیدن و نابودی کامل قرار گیرند.

 

وظایف و مسؤلیت پیغمبران:

آنگاه که ذات اقدس الهی، انسان را به مثابۀ اشرف المخلوقات خلق فرمود، بعد وی را تنها نگذاشت و از آن روز تا عصر حضرت محمد (ص) دستورات، ارشادات، امر و نهی خویش را بالای پیامبران اش نازل داشت؛ تا به نسل بشر، کلام  خداوندی را با امانت داری برسانند که «انسان در محتوای عقل، باور، کنش، منش و... خویش» تا آن حد به طرف جمال، تقوا، معنویت و کمال ترقی نمایند که به عنوان «نماینده برحق خدا» در روی زمین عرض اندام کند.

خداوند لایزال مطابق شرایط مکانی، زمانی، ظرفیت هضم فکری انسان ها و نیازمندی آن ها در اعصار مختلف؛ پیغمبران ویژه ای را غرض رهنمایی شان فرستاده تا انسان ها تدریجآ رهنمود رهسپار کاروان عظمت و ترقی های مادی، معنوی و اجتماعی گردند. یعنی، وظایف و رسالت پیام رسانی الهی، هدایت، رهبری و نظایر این ها به دوش «رسولان خداوند» گردیدند تا قبل از همه، «انسان غیرتکامل یافته» را در «محتوای عقلش» به طرف شگوفایی، طلوع معنوی، اجتماعی و مادی رهنمایی نمایند تا هرگونه جهالت، فساد، خشونت، جنگ، بی عدالتی و انسان کشی از بنیاد باطل و بالاخره معدوم گردند.

خداوند لایزال، وظیفه برگزیدگان ( پیامبران) را اینگونه تعیین فرموده است:

« پیغمبر وظیفه ای جز تبلیغ ندارد» (2)

و یا:

« وظیفه پیغمبر جز تبلیغ روشن و روشنگر نمی باشد»   

و یا:

«برفرستاده ما جز رساندن پیام روشن و روشنگر نیست»  (3)

کلام خداوند لایزال ذریعه فرستادگانش، پیام رسان حق در مقابل باطل، فساد، ظلم، گمراهی و نظایر آن بوده که «خرد» را در وجود انسان پرورش داده و از همین جاه بوده که انسان قادر به تشخیص زشتی و زیبایی، عدالت و بی عدالتی، حق و ناحق وغیره به سمت جمال، کمال، سعادت و مدنیت گردید. همین پیغمبران بودند که هر کدام شان نظر به شرایط زمانی و مکانی ویژه یی خویش به انسان ها «نور آگاهی» را بخشید تا با فساد آلوده نگردند و با زیر بنای دانش و عقلانیت با محبت، عدالت، سعادت و دیگرپذیری بین هم زیست نمایند و محتوای کرامت انسانی به طرف غنامندی ناب گسترش یابد.

واضحآ که از حضرت آدم علیه السلام گرفته تا حضرت خاتم النبیین گرامی محمد (ص)، وظیفه تبلیغ، آگاه دهی و پیام رسانی برحق خداوند متعال بردوش پیغامبران برگزیده الهی بوده که توسط آن ها سلسلتآ به انسان های زمانشان رسانیده شده تا آن ها با آگاهی وعقلانیت از دستورات، ارشادات خداوندی و گوهر قرآنی، آزادانه «خود تعیین سرنوشت نمایند» و به پیشرفت های بدون وقفه تمدن و عالی ترین معراج معنونیت نایل گردند.

آیا تعیین سرنوشت انسان توسط خودش بر پایه آگاهی دینی، تاریخی، علمی، منطقی، عقلانی، مدنی، فرهنگی و... سیاسی؛ ریشه های هرگونه فساد، خشونت، جنگ، خودکامگی، فرهنگ شؤنیزم قبیلوی و نظایر این ها را در جهت تحقق عدالت، همبستگی فرازمند ملی و بالاخره نظام مردم سالاری نخواهد خکشانید؟

آیا بر همه دولت مداران جمهوری اسلامی افغانستان و سایر دست اندرکاران امور جامعه ما واجب نیست که بر اساس دستورات الهی و قوانین نافذه کشور علیه شؤنیزم قبیلوی، فساد اداری، قوم پرستی و سایر بحران های «سرطانی» کشور مبارزات سرنوشت ساز را عملآ روی دست گیرند تا هم اوامر خداوندی رعایت شوند و هم چنان مردم نیز سعادتمند و آرام گردند؟

ایامیکه دولت جمهوری اسلامی افغانستان به صورت قانونی مسوولیت خدمت گذاری را به مردم و آبادی کشور به عهده دارند؛ چرا پیغمبرگونه به مشکلات مردم رسیدگی نمی کنند و از خود صداقت را نشان نمی دهند؟ چرا دولت مداران کشور ما، با تأسی از  میراث خجسته پیامبران برحق الهی و خردمندان تاریخ بشریت به مردم آگاهی نداده و هنوز هم نمی دهند تا مردم به صورت اساسی از حقوق، وجایب و مسوولیت های خویش در قبال حیات مادی، معنوی و اجتماعی آینده خویش به طور عملی، عادلانه و همه جانبه حراست نمایند؟ چرا، حلقات تبارگرا، قانون گریز و قبیله سالار در دولت کنونی افغانستان به صورت عریان و پنهانی با هم دستی مافیای داخلی و خارجی، «انواع مختلف از فساد» را در تمامی مناسبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، هنری، خصوصی، فرهنگی وغیره جامعه گسترش می دهند؟ آیا این مفسدین اداری و ناقضین حقوق بشر در افغانستان از دادگاه الهی و تاریخ بشریت واهمه ندارند؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده که مجرمین بر سر عقل آیند و پیغمبر گونه به تطبیق قانون اقدام نمایند؟

 

حق در مقابل فساد:

‏خداوند متعال در مورد حق در این آیه چنین فرموده است: ‏

«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ» / سوره محمد آيه  23» ‏ترجمه:آنان كسانيند كه خداوند ايشان را نفرين و از رحمت خويش بدور داشته است، لذا گوشهايشان را ( از شنيدن حق) كر، و چشمانشان را ( از ديدن راه هدايت و سعادت ) كور كرده است .‏»

آیا پیامبران الهی، با تأسی از امر بمعروف و نهی از منکر؛ پیام «حق» را در برابر «ناحق، باطل، فساد و امثالهم» بیان نکرده و انسان ها را به حقانیت آشنا ننموده و نسخه آگاهی بخش را به طور دایم در اختیار بشریت قرار نداده اند؟ آیا حق گفتن در پیشگاه ایزد متعال، انسانیت، اسلامیت، قانونیت، مدنیت، عقلانیت و نظایر آن؛ اذهان عامه را به سمت حق نگری، حق خواهی و تحقق حقانیت، شفافیت اداری و عدالت طلبی ترغیب و بالاخره مسلح نمی کند؟

آگر نفس شیطانی بر انسان مسلط گردد؛ آیا منجمله فساد، دروازه های همه خانه ها را دق الباب نخواهد نمود و اجتماع را بی سرنوشت و فریشان نخواهد کرد؟ مسلمآ، نفس آنانی که در محور ادارات کلیدی جمهوری اسلامی افغانستان عمیقآ آلوده با هرگونه فساد می باشد؛ وجدان انسانی در وجود شان کشته شده و از هیچ گونه خیانت و حق تلفی در قبال مردم بی وارث افغانستان دریغ نمی کنند. آیا، روزی دادگاه، محاکمه تاریخ و مردم در مورد فسادپیشگان و جانیان ضد بشری و ضد ملی در سرزمین ما فرا نخواهند رسید؟

«ولو اتبع الحق أهواءهم لفسدت السماوات و الارض و من فیهن»/ المومنون/ 71)/( و اگر حق تابع هوای نفس آنان شود همانا آسمانها و زمین و هرچه در آن است فاسد خواهد شد.) ( 4)

آیا اگر «حق» در مناسبات اجتماعی کشته شود؛ آن گاه «فساد» در سرنوشت و محتوای جامعه مسلط نمی گردد؟ آیا با کشتن حق، هرگونه فساد عالم بشریت فرا نمی گیرد؟

پیامبران، کلام حق الهی را برای انسان های زمان شان رسانیده که مسؤلیت، عدالت، تعهد و امانت داری آنان را در این راستا به اثبات می رسانند. آیا پیام رسانی اوامر و نواهی ذات اقدس الهی توسط پیغمبران برحق؛ انسان ها را به تقوا، خردورزی، آزادی، دیگر پذیری، خود سازی، شکیبایی، خود باوری، دیگراندیشی، اعتماد به نفس و تحقق مدنیت رهنمایی و هدایت نفرموده اند؟ آیا رهبری پیامبران خداوندی با تأسی از ارشادات الهی؛ انسان ها را از وحشت، فساد، بدعت، خشونت، کله منارها، تصفیه قومی، حق تلفی، آدم کشی و سایر جنایات ضد بشری، نجات نمی دهند و روزنه های مدنیت، پیشرفت، عدالت، قانونیت، حقانیت، کثرتگرایی، عقلانیت نگری و هم چنان روزنه های تحقق نظام مردم سالاری را به روی انسان ها باز نمی کنند؟  

آیا عدم اعتماد به نفس برخی از کسانی در دولت کنونی و نهادهای خصوصی در کشور ما، از جمله باعث نقض قانون، ایجاد بحران ها و ... انواع فساد در افغانستان نگردیده است؟ آیا یکی از عوامل فساد، همین طغیان و سلطه نفس شوم بالای انسان نشده و تباهی را برای جوامع بشری و به ویژه در شرایط کنونی در افغانستان قبیلوی به زایش و پویش نگرفته است؟

باید قبول نمود که نفس گمراه، اصل حق کشی را در سطح جامعه عام ساخته و پیش زمینه های از انواع انحراف، فساد، خصم، انتقام جویی، جنگ، شؤنیزم قبیلوی، زن ستیزی، تباهی، قومگرایی، عملیات انتحاری، نژادپرستی و... را در دامن جامعه خلق و آنها را رشد می دهد. برعکس، اگر حق بر جایش برقرار گرفت و در متن زیربنای مناسبات اجتماعی جامعه مسلط گردد، آنگاه عوامل فساد تضعیف و بالاخره تدریجآ به سمت نابودی خواهند رفت.

حال به فضل خداوند متعال، همین اندازه آزادی رسانه و مطبوعات در افغانستان قبیلوی وجود دارد که به نحوی از انحاء «حق» را در برابر «ناحق، فساد، جنایت، قاچاق، تولید مواد مخدر، زورگویی، قانون گریزی، خیانت، مرد سالاری، عملیات انتحاری، تبارگرایی، عقلانیت ستیزی، تروریزم بین المللی و شؤنیزم سازمان یافته مسلط قبیلوی» در دولت جمهوری اسلامی، نهادهای خصوصی و اجتماعی افغانستان گفت و از حریم قوانین نافذۀ کشور، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق های قبول شده ای بین المللی و جامعه مدنی به طور خردمندانه و قانونی دفاع نمود.  

آیا گفتن حق و حراست از حقانیت در برابر فساد و مفسدین سازمان یافته در درون دولت کنونی، نهادهای خارجی و خصوصی افغانستان؛ حد اقل برای یک لحظه هم اگر شود، «آرامش روانی» را برای انسان به ارمغان نمی آورد  و در نهایت، ابراز کردن حق را تدریجآ در جامعه عام نمی سازد؟

 

نقش عقل علیه فساد:   

عقـل را با عقـل یـاری یار کن

 امرهم شورا بخوان و کار کن

عقل را باید به عنوان یک ترازو دانست که انسان به وسیله آن، زشتی و زیبایی، خوبی و بدی و نظایر این ها را در تمام مناسبات مادی، اجتماعی و معنوی جامعه درک نموده و حق را از باطل، عاقل را از جاهل، ترقی را از واپسگرایی وغیره را تفکیک می کند. هرگاه، انسان با زیربنای دانش عصری، منطق طرازنوین و اندوخته های بشری از «عنصر عقل» کار گیرد؛ با یقین که هرگونه سعادت و خوش بختی را نصیب خواهد شد.

خداوند متعال به منظور «تکامل عقل انسان»، پیغمبران خویش را مؤظف فرموده تا به وسایل کلام ایزد متعال، انسان ها را آگاهی دهند و تا به کمک عقل ثقیل شده و تکامل یافته، آنگاه انسان ها از نادانی، بی خبری، جهل وغیره نجات یافته و تا اینکه رستگار و سعادتمند گردند.

 ازحضرت پیامبر گرامی اسلام (ص) اینگونه در مورد ارزش و اهمیت عقل برای سعادت و شکوفایی حیات بشریت چنین نقل قول گردیده است:

«خدا به بندگانش چیزی بهتر از عقل نبخشیده است .... خدا، پیغمبر و رسول را جز برای تکمیل عقل مبعوث نسازد.» ( اصول کافی، کلینی، جلد اول ص 14) (5)

آیا تکامل و کاربرد عقل، انسان ها را از فساد و هزاران مصائب روزگار به طرف کمال، خوش بختی، شگوفایی اجتماعی، مادی و معنوی هدایت نمی دهد؟ آیا عاقل در مقابل بی عقل و جاهل، بیانگر یک نوع مبارزه علیه فساد و بی خردی نمی باشد؟ آیا فساد و نظایر آن در برابر نبرد عقل خاموش و ناپدید نمی گردد؟ آیا با به کاری گیری عقل با زیربنای دانش و آگاهی دورانساز؛ بالاخره دریچه های سعادت دنیا و آخرت به روی انسان ها باز نخواهند شد؟   

زمانیکه انسان از نیروی عقلی خویش با کمک تعلیم و تربیه استفاده ننماید، آیا به طرف گمراهی و هر گونه فساد نخواهد گرائید؟ کسانیکه حال عامل فساد اداری، عملیات انتحاری، تولید مواد مخدر، قاچاق، تروریزم، قانون گریزی، خشونت علیه زن و هزاران جنایت دیگری در کشور ما هستند، آیا توانایی عقل آنان ضعیف و حتا به صفر تقرب نکرده است؟ آنانی که از محور قدرت دولت کنونی افغانستان در جهت منافع غیر قانونی خود، خانواده، قبیله، قوم، حزب، منطقه، ایدیولوژی و... حامیان خارجی خویش استفاده می کنند؛ آیا کرامت انسانی،  دستورات دینی، قوانین مدنی کشور و میثاق پذیرفته شده ای بین المللی را پامال نکرده و همچنان دست آوردهای این ده سال آخر را برباد نمی دهند؟ چرا متولیان سیاسی کشور ما، از عقول مشترک خودها بر بنیاد ارزش های قرآنی، بصیرت، علم، خرد دموکراتیک در مبارزه علیه فساد اداری و سایر بحران های خانمان سوز در افغانستان استفاده قانونی، عملی و مدنی نمی کنند؟

 

امانت داری در نقطه مقابل فساد:  

خداوند متعال در آیه ۵۸ سورهء نساء در مورد رعایت امانت و تحقق عدالت می فرماید:

« ان الله یامرکم ان تودوا الامنت الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تخکموا بالعدل./ ترجمه: خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آن برسانید و هنگامی که میان مردم داوری میکنید از روی عدالت داوری کنید.» (6)

آیا عملآ رعایت امانت داری به نوبه خود، الهم آور تحقق عدالت، قانونیت، عقلانیت، وحدت ملی و تولد دولت شایسته سالار در جامعه افغانستان نخواهد گردید؟ آیا بدون مسلح شدن به ناب ترین باورهای انسانی، دینی، مدنی، قانونی، علمی و عادلانه در جوامع بشری و منجلمه در کشور ما؛ تحقق امانت داری ممکن خواهد بود؟ آیا یکی از اوصاف خجسته حضرت پیامبر گرامی (ص)، همین امانت داری برای انسان ها به میراث نمانده است؟ چرا دولتمداران افغانستان به تأسی از میراث تابان پیغمبر اسلام؛ امانت داری را در حق مردم رنج دیده ما رعایت نمی کنند و برعکس آلوده به انواع فساد هستند؟

در این صورت، داوری عادلانه در امر امانت داری یکی از صفات پسندیده است که نقش امانت داری را در تحقق سعادت جوامع بشری به اثبات می رساند که امروز جزء از اصول مدنیت در کشورهای مترقی و مدنی نیز به شمار می آید. در جای دیگری در قرآنکریم در مورد امانت این چنین می خوانیم:

« والذین هم لامنتهم و عهدهم راعون/ ترجمه: و آنها که امانت ها و عهد خود را مراعات می کنند.» (7)

آیا با اصل تحقق امانت داری، به معنای ریشه کن سازی باورهای هر گونه فساد، گمراهی، بی عدالتی، خشونت، ظلم، قتل، تروریزم و نظایر اینها در تمام روابط اجتماع جامعه تلقی نمی شود؟

آن عده از مسؤلین کلیدی که کرسی های دولتی افغانستان را خلاف شایسته سالاری در انحصار مطلق خودها قرار داده؛ نقض امانت داری را نکرده و آیا آن ها تا حال عامل هر گونه فساد اداری و بحران های خانمان برانداز دیگری در پیکر افغانستان خونین نگردیده اند؟  آیا نقض امانت داری از نقض قوانین نافذه کشور و اعمال جنایات سازمان یافته دیگر در متن جامعه ما از سوی مفسدین اداری در مناصب کلیدی دولت جمهوری اسلامی، نهادهای خصوصی و حیات روزمره مردم افغانستان نمی باشد؟ اصل امانت داری که یکی از دستوارت الهی است؛ پس چرا این دستور خداوندی توسط مفسدین اداری و خاصتآ مجریان قوانین نافذه کشور در جامعه ما رعایت نمی گردد؟

مادامی که مردم افغانستان رأی اعتماد خود ها را به نامزادان شوراهای محلی، ولایتی، پارلمانی و ریاست جمهوری دادند تا برندگان انتخابات پس از اشغال کرسی شان در خدمت مردم و آبادانی کشور قرار گیرند؛ آیا منتخبین مردم «خادم جامعه» شده و «امانت رأی دهندگان» را تا کنون رعایت نموده یا خیر؟ آیا طی هردو انتخابات کشور، خیلی از اعضای شوراهای محلی، ولایتی، ولسی جرگه، مشرانو جرگه و به خصوص اعضای منتخب حکومت تحت رهبری آقای حامد کرزی، از جمله عاملین فساد اداری، حامی تروریزم بین المللی، محرک تولید مواد مخدر، پاسبان فرهنگ منحط بدوی قبیلوی، مؤجد قاچاق و بالاخره باعث بحران های موجود کشور نگردیده و افزون برآن؛ جناب کرزی، آدم کشان سازمان یافته را بدون محاکمه و مجازات قانونی از حبس و زندان ها آزاد نساخته است؟

 آیا شماری از اعضای شوراهای محلی، ولایتی، پارلمانی، شخص جناب حامد کرزی و تیم ارگ مقام ریاست جمهوری از نتایج رأی مردم، تا حال استفاده غیر قانونی را نبرده و به امانت مردم خیانت نکرده اند؟ آیا آقای کرزی شخصآ از فساد اداری، قانون گریزی و سایر خیانت ها در محور کرسی های دولت خویش صدها مراتبه از ورای رسانه ها و مطبوعات شکایت نکرده است؛ پس چرا نخست شخص جناب رییس جمهور کرزی صاحب عملآ عدم وفاداری و امانت داری را در برابر اراده، خواست و آرمان های برحق انسانی، ملی، حقوقی و مدنی تمام مردمان افغانستان پیشه نموده است؟

جهان بشریت و به ویژه مردم ما از ورای رسانه های آزاد خوب آگاه اند که برخی از نمایندگان مردم در شورای ملی قبل از رأی اعتماد به وزاری پیشنهادی حکومت از آن ها مبالغ گزاف دالر را به «رشوت» اخذ نموده اند. و حتا توسط تعداد از نمایندگان عدالت پسند مردم در مقر شورای ملی  افشاء گردید که شماری از وکلای مردم در عوض رأی خویش به کاندید وزار، دالر گرفته اند؛ ولی در مقابل سکوت مرگبار از سوی حکومت و وکلای رشوت گیرنده در زمینه حکم فرما بود. دیگر اینکه، از ورای تصاویر تلویزیون ها مشاهده می گردد که اغلبآ بیشترین کرسی های مقر شورای ملی خالی هستند و این وکلای محترم در عقب کارهای خصوصی و سیاسی خویش در بیرون از دفتر کار شان مصروف هستند؛ آیا مردم به این مقصد به اشخاص مورد نظر شان رأی اعتماد دادند تا این وکلای غیر حاضر در شورای ملی، منافع ملی مردم را قربان سیلقه ها و خواست های شخصی خویش نمایند؟

همه جهانیان و به خصوص مردم، نهادهای جامعه مدنی، حقوقی، قضایی، پارلمانی و اجرائیوی افغانستان خوب به حافظه دارند که از جمله نه تنها در انتخابات ریاست جمهوری و شورای ملی دوم کشور، تقلبات عریان از سوی حامیان آقای کرزی صاحب و حتا دیگران نیز صورت گرفتند که این عدول از امانت داری، تقلب عریان، نقض قانون و اعمال فساد از تاریخ انتخابات افغانستان هرگز فراموش نخواهند شد.

مردم به جناب کرزی به این نسبت «رأی اعتماد» داند که تا همه ای مفسدین اداری، شؤنیستان قبیلوی، قاچاقبران، مافیای اقتصادی، طالبان نیکتایی پوش، مرتکبین نقش حقوق بشر، جاسوسان بیگانه، قانون گریزان، آدم کشان و کلیه جنایت کاران را مطابق قوانین ملی و بین المللی مورد مجازات قرار دهند و ادارات دولتی، نهادهای خصوصی و اجتماعی به طور ابد از وجود این همه دشمنان جامعه و میهن مقدس ما پاک گردند. چرا آقای کرزی به صورت قانونی در این زمینه اقدام نکرده و هنوز هم نمی کند؟

 

صداقت در برابر خیانت و فساد:

برفتــم ســوی بـــازار صـداقـت       شــدم از دل خریـــدار صـــداقــــت

به گلشن های دنیــا سیـــر کردم       نــدیـــدم مثــل گـــذار صـــداقـــــت

اگر عاشـق به گل هستی تو بلبل       مـــن عاشــق به دیــدار صداقـــــت

مطیع و همره آن شخص هســتم       که او باشــد طلب گــار صداقـــــت

خدا هم دوست دارد آن کسان را       کمــر بستـــند در کـــار صداقـــــت

الهی تــا به مـرگ از ما نگیـری        دل صــاف گهـــربـــار صداقــــت

وفادار صداقــت سر فراز اسـت        منم «وجدان» وفادار صداقت ( 8)

آیا به کارگیری صداقت خداجویانه، آگاهانه، عاقلانه و مسؤلانه برای انسان و انسانیت؛ بیانگر احترام به کرامت انسانی، ارزش های دینی، مدنی، قانونی، اخلاقی و منافع ملی افغانستان نیست و همچنان فساد، خصم، خشونت و نظایر اینها را از روابط خانوادگی، قبیلوی، منطقوی، قومی، نژادی و ملی کاهش و بالاخره همه را نمی زداید؟ آیا با به کارگیری صداقت خردمندانه، منطقی و شعوری در برابر خیانت، فساد، جهل و نظایر آن ها؛ مجاری محبت، صلح، دیگرپذیری، خشونت ستیزی، مهرورزی و بالاخره بستر «انسان دوستی» را در جهت «تحقق عدالت الهی» برای انسان تولید نمی کند؟

صداقت هم، جزء از حیات خجسته بشری است. اگر انسان در حیات روزمره خویش از صداقت شعوری و آگاهانه استفاده کند؛ نه تنها راه و روش نیک بختی را برای خود و خانواده خویش کمایی می کنند؛ بلکه میراث صداقت را برای دیگران نیز به ارمغان می آورد. اگر صداقت از نهاد انسان زدوده شود؛ آن وقت نه تنها خودش را قربانی جهالت نموده؛ بلکه خیانت را به دیگران انتقال می دهد و جامعه را فاسد می سازد.

آیا دولت مداران در کل و حکومت افغانستان به طور خاص، در مورد مردم و مصالح ملی کشور، عملآ صداقت هستند و یا کاذب؟ آگر ادعای صداقت، امانت داری و قانونمداری را در کشور دارند؛ پس این گونه فساد اداری، ناامنی، بی عدالتی، کشت کوکنار، تولید مواد مخدر، قاچاق، اختطاف های سازمان یافته، حلال کردن سیستماتیک فرزندان مردم، تجاوز به عفت دختران خردسال، قطع کردن اعضای بدن زنان خانه، سنگسار نمودن انسان، عملیات انتحاری و ... قتل های زنجیری شخصیت های کشور در تحت رهبری جناب کرزی صاحب و حلقات قانون گریز وی در سراسر افغانستان نمی باشند؟

در ضمن، از ورای برخی از تلویزیون های آزاد به نشر رسید که آقای اسماعیل خان وزیر آب برق دولت جمهوری اسلامی افغانستان به اختلاس دارای دولتی متهم است.

 مضاف برآن، آقای داکتر عزیزالله لودین رییس اداره عالی مبارزه علیه فساد ادری، بارها از طریق رسانه ابراز نمود که دوسیه های رشوت گیری صدها مقامات عالی رتبه دولت از قبیل معاون، وزیر، معین، والی، قاضی، جنرال، قوماندان، ولسوال و سایرین را به مقام سارنوالی فرستاده؛ ولی دوسیه ها مورد بررسی و تحقیق قانونی نمی گیرند؛ چون که جناب رییس جمهور نمی خواهد که دوسیه های مفسدین اداری مورد بررسی عادلانه و تحقیق قانونی قرار گیرند تا مجرمین به جزای اعمال خویش برسند. بار دیگر آقای داکتر لودین به صورت مستند اعلان نمود که آقای محمد اسماعیل خان وزیر برحال وزارت آب و برق دولت جناب کرزی مبلغ 70 میلیون دالر را از دارای دولت غصب نموده و کسی نیست که از وی جویایی قانونی کند. یعنی، شخصآ جناب کرزی از این مسأله نیز چشم پوشی نموده است.

حال یک پرسش محوری این است که اگر فرضآ آقای داکتر لودین از روی اغراض سیاسی و شخصی، جناب اسماعیل خان را متهم به اختلاس از دارای دولت نموده و کرامت انسانی، شخصیت حقوقی، حکومتی و اجتماعی وی را لکه دار کرده؛ پس چرا مجریان قانون تحت ریاست محترم حامد کرزی، آقای داکتر لودین را مورد محاکمه قانونی قرار نداده و نمی دهند و از شخص جناب اسماعیل اعاده شخصیت نمی کند؟ از طرف دیگر، اگر ادعای محترم داکتر لودین در مورد آقای اسماعیل خان مستند و قانونی است؛ پس چرا تا حال جناب اسماعیل خان را مورد بازپرسی عادلانه و قانونی قرار نداده و مبلغ 70 میلیون دالر غصب شده دولت را از وی نگرفته و به خزانه دولت نمی سپرده اند؟ آیا در این قسمت بازهم آقای کرزی از مصحلت گرایی زیانبار کار نگرفته و از منافع کلان ملی اغماض ننموده است؟ 

در حالیکه هزاران دوسیه های مستند اختلاس از دارای دولت و مردم عامه توسط زورمندان و حامیان کشت کوکنار، قاچاق، تولید مواد مخدر، فساد ادار، مافیای زمین، عملیات انتحاری و جنایت سازمان یافته دیگر که صورت گرفته اند، در نزد سارنوالی، امنیت ملی، محکمه، وزارت عدلیه و سایر ادارات دولت جمهوری اسلامی افغانستان قرار دارند که محترم حامد کرزی و تیم ارگ ریاست جمهوری به صورت تعمدی از آن چنین قانون شکنان و جنایت کاران حمایت می کنند. آیا این یک فساد گسترده اداری و نمایان در محور دولت افغانستان نمی باشد؟ پس، در قدم نخست همین قانون از طرف جناب کرزی و طرفدارانش نقض می شود.

اکثریت زمامداران دولت جمهوری اسلامی افغانستان در هردو انتخابات قانونی از «صداقت» مردم کشور ما به نفع کاذب خویش استفاده بردند که نه تنها قوانین نافذۀ کشور را زیرپا کردند؛ بلکه دین خدا را نیز به مسخره گرفتند و بحران های عمیق را دامن گیر مردم و کشور نمودند. در این صورت، حکام انحصارگر و مفسد کشور ما، عملآ « عدم صداقت» خویش در قبال خلق الله، قوانین افغانستان، حقوق بشر و نهادهای رسمی بین المللی به اثبات رسانیدند که این ها باید مطابق موازین معتبر ملی و بین المللی مورد محاکمه و مجازات قانونی قرار گیرند.

آیا فساد پیشگان اداری کشور در زیر پوشش نظام دموکراسی؛ استفاده غیر قانونی را به نفع شخصی و سیاسی خودها نبرده و هنوز هم به شدت نمی برند؟

پس، منافع انسانی، اسلامی، مدنی، قانونی و ملی مردم افغانستان ایجاب می نمایند، کسانی که مغایر دستوارت الهی، قانونی و ضد منافع ملی مردم کشور ما عمل کرده و هنوزهم به شدت می کنند، باید آنها قانونآ مجازات گردند تا اقلآ «عبرت» برای آیندگان باشد.

 

خلاصه:

انسان ها، در درازنای تاریخ خویش در رابطه با حیات مادی، معنوی و اجتماعی خود با چیزهای مثبت و منفی، گواری ها و ناملایمات روزگار و نظایر این ها همراه بوده و هنوز هم باشند. با هر پیمانه که گروه های انسانی با توحش نزدیک بوده؛ قربانی های بی شماری را متحمل گردیده اند. برعکس، با هر اندازه که انسان ها از حیات بدوی، فاصله گرفته؛ آنگاه با همان اندازه، روزنه های ترقی، نخله های آزادی، طلوع فکری، نوآوری و مدنیت نوین به روی شان تدریجآ باز گردیده و خود «خالق» ارزش ها و داشته مختلف معنوی، مادی و اجتماعی نیز شده اند.  

در باور این قلم، مفسدین اداری و کلیه قانون گریزان تحت رهبری جناب کرزی هزگر حاضر نیستند که علیه فساد اداری مبارزه نمایند؛ چون که خود این ها عاملین و گسترش دهنده فساد اداری می باشند، پس چرا علیه منافع تطاول گرانه خودها مبارزه نمایند و قدرت غارت شده اقتصادی و انحصار قدرت سیاسی خویش را در برابر قانون و منافع کلان ملی از دست بدهند؟

فساد وقت از متن جامعه نابود می گردد که مردم با زیربنای آگاهی تاریخی، دینی، علمی، منطقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دورانسان مسلح شوند و آن گاه تعیین سرنوشت خویش را به دست خود نمایند و این جاست که از جمله زمینه های سرنگونی مفسدین اداری و سایر جنایت کاران را فراهم نموده و عوامل کلیه فسادها و سایر بحران ها را به طرف نابودی بکشانند.

 آنچه که بر بنیاد آیات چندی مختصر اشاره یی از زاویه های مختلف در زمینه گردید، خود شمه یی از دیگاه اسلام را در مبارزه علیه فساد و نظایر این ها را می رساند.

غرض از تقدیم برخی از آیات قرآنی به خاطر اصلاح آن عده از زمام داران مفسد دولت جمهوری اسلامی افغانستان، مجریان نهادهای خصوصی و خارجی در کشور ما بوده که تا عملآ از خداوند متعال، آه و ناله بیوه زنان، یتمیان، معیوبین، آوارگان، گرسنگان، پابرهنگان و سایر مردم مظلوم کشور ما بهراسند و بعد از این، تابع جوهر قرآنی، قوانین، خواست ها، نیازها و آرمان های برحق مردم رنجدیده افغانستان شوند.

اگر کلیه دولت مداران جمهوری اسلامی افغانستان، نهادهای جامعه مدنی، اپوزیسیون ها، نخبگان قومی، رهبران حزبی، دانشگاهیان، متعلمین، استادان، دهاقین، کارگران، اهل خبره، رسانه ها، اقشار مختلف اجتماعی و خلاصه، تک تک مردم افغانستان به صورت آگاهانه، متحدانه، عالمانه و خردمندانه به «ریسمان خدا» چنگ نزنند و در خدمت مردم و کشور مقدس خویش قرار نگیرند؛ مبارزه علیه عوامل تروریزم، فساد اداری، زرع خشخاش، تولید مواد مخدر، قاچاق، فقر، بی سواد، ناامنی، خائنینی ملی، بی عدالتی، قانون گریزی، شونیزم قبیلوی و حل سایر بحران های کنونی افغانستان نهایت دشوار و حتا ناممکن خواهد بود.   

 حال زمان آن رسیده که دست اندرکاران امور کشوری ما با زیربنای ارزش های دینی، خرد، دانش، قانون و عقلانیت؛ تمام توانایی های مادی، معنوی و اجتماعی خویش را در راه تحقق صلح، تأمین امنیت، عدالت، قانونیت، مصؤنیت، وحدت ملی، دولت سازی عصری، ملت سازی و... نهادینه سازی نظام مردم سالاری به خرچ بدهند تا بعد از این، تنها و تنها «قانون دموکراتیک نوین مردمی» حرف اول و آخر به کرسی مرام بنشاند و بس.

هرگاه قانون انسان دوستانه، عادلانه و دموکراتیک به عنوان یک «فرهنگ» در زیربناها و روبناهای اجتماعی، مادی و معنوی جامعه افغانستان نهادینه گردد؛ آن گاه مانند خون سالمی که در بدن انسان جریان دارد و سلامت وی را تضمین می کند، در این صورت «فرهنگ قانونیت» نیز جامعه را به طرف جمال، جلال و شکوهمندی های فراوان سوق خواهد داد و ریشه های بافتارهای استبدادی و فرهنگ منحط قبیلوی- قومی غیر مدنی را تدریجآ خواهند سوزانید.

و من الله توفیق

جدی 1390 خورشیدی / کابل

Ghulam Sakhi Oruzgani

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

منابع:

( 1)- ص 55 «مجله قانونیت» سال دوم شماره سوم جوزا 1386 اداره عمومی مستقل مبارزه  با ارتشاء و فساد ادری/ شاعر:علم جان پتمل

(2)- ص 198 «دین، فرهنگ، سیاسی »/ تألیف: دای فولادی/ چاپ اول: 1382

(3)- ص 157 «دین، فرهنگ، سیاسی »/ تألیف: دای فولادی/ چاپ اول: 1382

( 4)- ص 1 «فساد اداری زاده جبن و سهل انگاری در امانت است»/ تألیف: اکادیمسن عبدالاحد عشرتی/چاپ: 1389 هجری ش./ کابل افغانستان

(5)- ص 83 «دین، فرهنگ، سیاست»/ مؤلف: دای فولادی/ نوبت چاپ: اول اسد 1382

(6)- ص ۱۸ «انتخابات ودولتداری» کمیسیون مستقل حقوق بشر ریاست آگاهی عامه/ سال ۱۳۸۸

(7)- ص ۱۹ «انتخابات ودولتداری» کمیسیون مستقل حقوق بشر ریاست آگاهی عامه/ سال ۱۳۸۸

( 8)- ص 55 و 56 « صدای وجدان»/ شاعر: استاد معراج الدین «وجدان» تاریخ انتشار: 1388/ مطبعۀ مسلکی افغان کاب-افغانستان.

 

 


بالا
 
بازگشت