غلام سخی ارزگانی

 

پیام عیدی ملا عمر؛ پیام تداوم ریزش خون و افروختن آتش

«آنان واقعآ ستمگر و نادان اند.» (الاحزاب) (1)

برای مسلمانان، ایام عید نهایت ارزش دارد. پیام عید برای انسان این است که خود را با تمام معنا تا فصل حلول عید آینده، «بیمه» نمایند. یعنی، یک مسلمان با روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان؛ صحت خویش را تا سال آینده همین ماه در برابر امراض گوناگون حفاظت نموده و صحتمندی خود را تضمین می کند. پس از اینکه انسان عملآ از نعمت صحت برخوردار گردید؛ این جاست که هر پنج حواس انسان نیز در این ماه مبارک رمضان، روزه دار بوده و خود را از هر گونه زشتی ها و اعمال غیر انسانی نجات می دهند که این هم نوع دیگری «بیمه» می باشد.

افزون برآن، وقت که در روابط اجتماعی میان انسان ها یک سلسله رنج ها، ناراضی ها، خشونت ها و حتا جنگ ها نیز رخ می دهند که این چنین معضلات نیز با فرارسیدن «روزهای عید» از طریق «آشتی» جانبین برطرف می گردد. یعنی، بر آن چه گذشته است، عملآ خط بطلان کشیده می شود و با ذهن آگاه، قلب پاکیزه و با یک «آغاز نوین عقلانی»، وارد حیات اجتماعی جدیدی صلح آمیز می شود که عاری از بغض، خشونت، کینه، تعصب، زجر، دروغ، وحشت، خیانت، انتقام جویی و جنگ باشد که این مهم ترین «پیام عید» نه تنها برای مسلمانان است؛ بلکه اصلآ برای تمام بشریت نیز می باشد تا در پرتوی صلح راستین، سعادت، امنیت، محبت، عقلانیت و ترقی شگوفان زیست نمایند.   

اما امسال، ملا محمد عمر  رهبر طالبان با ادامه کنش ها و منش های قبلی خویش پیامی را به مناسبت عید سعید فطر صادر نموده  که در باور این قلم؛ «پیام تداوم ریزش خون و شعله های آتش» دیگری برای آینده مردم افغانستان می باشد.

گزارشگر بی بی سی، یک قسمت از پیام ملا محمد عمر را چنین گزارش می دهد: 

«در این پیام او طالبان را "نیروی مستقل ملی" خوانده و گفته که "پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان در وقت مناسب با طرفهای افغانی از راه تفاهم برای ایجاد یک نظام اسلامی افغان‌شمول مذاکره خواهد کرد."» (2)

این را جهان بشریت و به خصوص مردم افغانستان با درایت تمام و عقلانیت سیاسی خویش شهادت می دهند که تا کنون طالبان و سایر تروریستان شان ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد مدنی در مردم و بی دفاع افغانستان عمل کرده که قبل از همه با فرهنگ قبیلوی خود، تابع منافع غرض آلود پاکستان در کشور ما هستند. طالبان و هم قطاران شان در طی دو دهه جنگ و خون ریزی به بشریت ثابت نموده که به خاطر تحقق سیاست های استخبارات پاکستان و تأمین قدرت شؤنیستی تک تباری به ریزش خون مردم کشور، آتش سوزی مکاتب دختران و سایر جنایت سیستماتیک در افغانستان مصروف می باشند. و اینکه ملا عمر، طالبان را «نیروی مستقل ملی» خوانده است، یک ترفند و توطیئه بیش نیست و مردم ما هر گز فریب  وی را نخواهند خورد.

دیگر اینکه، در پیام ملا عمر آمده است که بعد از خروج نیروهای امریکایی، در وقت مناسب با طرف های افغانی در مورد تشکیل یک نظام اسلامی افغان شمول مذاکره و تفاهم خواهند نمود.

آیا طالبان به مشارکت عادلانه ملی اقوام مختلف در حاکمیت سیاسی افغانستان راضی هستند و یا یک توطیئه دیگری روی داست است؟ آیا برای طالبان؛ به غیر از قبیله درانی قوم پشتون، دیگر اقوام کشور قابل قبول است؟

 این بدین معنا بوده که هرگاه طالبان با چنین نیرنگ خود، فرصت را بدست آورند؛ آن وقت انتقام جویی را در مقابل رقیب های سیاسی خویش آغاز نموده و بعد اقوام غیر از خود را به جرم در ظاهر متعلق به رهبران سیاسی شان قلع و قمع خواهند نمود. زیرا، وقت که طالبان در سال 2001 میلادی توسط جبهه ملی شمال و جامعه جهانی به شکست سختی مواجه گردید، آن را هرگز فراموش نکرده و به هر قیمت که شود در سدد انتقام از مخالفین سیاسی خویش می باشند. یعنی، طالبان به خون اعضای جبه ملی شمال، شخصیت وطن دوست و مدنیت خواه سخت تشنه هستند و هر گز با آن ها آشتی نخواهند نمود.  

«ملا محمد عمر در پیامی خود گفته که جنگ طالبان با نیروهای افغان و بین المللی برای 'آزادی افغانستان' است. او در این پیام خواهان ایجاد "حکومت اسلامی و اجرای شریعت" در افغانستان شده است.» (3)

مردم ما به خاطر دارند که طالبان از سال 1996 تا 2001 میلادی با بیش ترین نقض حقوق بشر در  افغانستان حکومت نمودند که حتا برخی از کشورهای خارجی را نیز آماج حملات تروریستی نیز قرار دادند. در فهم و درک طالبان؛ حکومت اسلامی و اجرای شریعت فقط کشتن اقوام غیر از خود و نابودی نخله های مدنیت و ایجاد حاکمیت مطلقه شؤنیستی تک تباری- نظامی و مذهبی می باشند.

زیرا، درک، برداشت و تفسیر طالبان از قرآن کریم و دین مبین محمدی؛ مغایر ارزش های انسانی، اسلامی، مدنی، علمی و عقلانی می باشند که اگر به قدرت آینده؛ صدها مراتب خشن تر، افراطی تر و جنایت بار تر نسبت به گذشته خواهند بود که این خود ادامه بحران و جنگ تمام عیار را در آینده افغانستان به تصویر می کشانند.

«در این بیانیه، رهبر طالبان گفته "متعهد به حقوق زنان در چارچوب اصول اسلامی، منافع ملی و مشروع است."» (4)

طالبان از سواد ابتدایی هم برخوردار نیستند و برداشت شان از اسلام کاملآ ناقتص و غیر علمی می باشد. وقت که چنین هستند آیا ممکن است که طالبان و سایر همفکران تباری شان با بی خردی و دانشی خویش، حقوق زنان را در چارچوب اصول اسلامی، انسانی، مدنی و منافع ملی مردم  افغانستان رعایت نمایند؟

طالبان با حکومت دارای قبلی خویش، بیش ترین ظلم را در حق زنان کردند که در تاریخ افغانستان سابقه نداشته و هم چنان شواهدی در دست اند که وحشی ترین جنایات را در مورد زنان افغانستان به اثبات رسانیده اند. پس، این هم یک مانور دیگری است که طالبان؛ مردم افغانستان، زنان و جامعه جهانی را فریب می دهند. زیرا، در تفکر قبیلوی طالبان؛ زنان در آخرین نربان اجتماعی جامعه قرار دارند و به هیچ صورت برای زنان اندک ترین حق را قایل نیستند.  

این تعهد ملا عمر در این پیام عید فطر به چند دلیل فریبنده و یک دسیسه نوین می باشند که پی آمد آن به جز از ایجاد حمام خون و تداوم جنگ های قومی به نفع دشمنان مردم افغانستان، چیزی دیگری نخواهد بود:

-  زمان که داکتر نجیب الله هنوز هم در افغانستان در قدرت بود؛ همه رهبران سنی مذهب مجاهدین بدون رهبران هزاره و شیعه، غرض تشکیل حکومت آینده در پاکستان جلسه نمودند. در این نشست، رهبران هزاره و شیعه را راه ندادند و گفتند هر وقت که حکومت اسلامی را در افغانستان برقرار نمودیم، همان وقت با شما صحبت خواهیم نمود. این جا بود که رهبران هزاره و شیعه، عملآ به این توطیئه احزاب سیاسی مجاهدین در پاکستان پی بردند و در فکر همبستگی نوینی خویش شدند.

ایامی که دولت اسلامی برخی از مجاهدین در دهه هفتاد خورشیدی در کابل تشکیل شد؛ عملآ به اثبات رسید که مردم هزاره، اوزبیک و سایرین نه تنها در خارج از قدرت سیاسی دولت قرار گرفتند؛ بلکه دولتمداران، جنگ های مسلحانه را بالای آنان نیز تحمیل نمودند تا اینکه از هر سمت و سو، پیکر کابل به ریزش خون مردم، تصفیه قومی، ویرانه ها و شهر ارواح مبدل گردید.

آیا نتیجه یک حکومت اسلامی دلخواه برخی از انحصارگران و توطئه گران مجاهدین در دهه هفتاد خورشیدی؛ ترور، خشونت، کشتن، ویرانگری، جنگ های مسلحانه بالای مردم بی دفاع کابل به نفع دشمنان داخلی و خارجی ما نبود؟

- مادامیکه، گروه طالبان در سال 1994 میلادی از شهر کویته پاکستان با شعار «انفاذ شریعیت و تأمین امنیت» وارد قندهار شدند و بعد در سال 1996م. وارد دروازه های کابل گردیده و رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان استاد عبدالعلی مزاری را با بهانه جلسه مشترک صلح در منطقه چهار آسیاب کابل دعوت و بالاخره او را به صورت نهایت توهین آمیز، شؤنیستی و غیر انسانی به شهادت رساندند. به بیان دیگری، طالبان عملآ ثابت کردند که در یک دست قرآن کریم و در دست دیگری شمشیر را در نیام داشتند و آن را با ماهیئت و فرهنگ بدوی قبیلوی خویش در قبای دین در مورد تمام اقوام غیر از خود در مزارشریف، سایر ولایات شمال و بامیان عملی نمودند.

آیا نتیجه شعارهای فریبنده ای انفاذ شریعت اسلام و تأمین امنیت؛ بالاخره نسل کشی اقوام هزاره، تاجیک، اوزبیک، بیات، قزاق، ایماق، قزلباش، تورکمن، تاتار و سایر اقوام در مزارشریف، ولایات شمال کشور، مرکز بامیان، یکه اولنگ و دیگر مناطق افغانستان توسط طالبان نبود؟

- دیگر از اینکه، همه گروه های تروریستی با انواع مختلف توسط  افراد بلند پایه تک قومی دولتی خویش در ارگان های مهم وزارت دفاع، امنیت ملی، وزارت داخله و سایر ادارات حکومتی و خصوصی به طور آرام آرام جاه سازی می گردند. در همین رابط پیام عیدی ملا عمر، انحراف و اغفال اذهان عامه از نفوذ تروریستان در نهادهای دولتی و خصوصی نیز می باشد.

- غرض دیگری از پیام ملا عمر این است که محبوسین طالبان را توسط امریکا از زندان گونتانامو آزاد سازند که یک امتیازگیری می باشد.

- دیگر اینکه در این پیام ملا عمر ثابت می گردد که طالبان، باب مصالحه فراملی را هرگز با دولت، شوراعالی صلح، نهادهای جامعه مدنی و مردم افغانستان در میان نخواهند گذاشت و اگر احیانآ روزی به این امر در ظاهر راضی هم گردند؛ از صداقت نبوده و یک نیرنگ دیگری در قبال تداوم بحران های کشور و خون ریزی خواهد بود.

حال در ارتباط همین پیام عیدی ملاعمر که طالبان را «نیروی مستقل ملی» خوانده شده است؛ آیا بردگی حلقات مختلف طالبان به اطلاعات پاکستان، انگلیس، عربستان سعودی، ایران، القاعده و سایر کشورها؛ ثابت نگردیده است؟

 اگر طالبان ادعای مستقل بودن خویش را دارند، چرا خودها را صادقانه و عاقلانه از وابستگی و مزدوری بیگانگان عملآ نجات نمی دهند، اسلحه را به زمین نمی گذارند و به عنوان یک نیروی سیاسی فعال در برابر فساد اداری، کشت کوکنار، قاچاق، تولید مواد مخدر، قبیله گرایی، قانون گریزی و... باندهای فساد پیشه دولتمداران افغانستان و خارجی ها مبارزه جدی قانونی نمی کنند تا اذهان مردم را به خود جلب نموده و بعد کرسی ریاست جمهوری را در انتخابات آینده بدست آورند و سپس  برای مردم و افغانستان خدمت کنند.  

بازهم اگر طالبان خواهان "نظام اسلامی افغان شمول" برای آینده کشور هستند؛ چرا با تسامح، از خود گذری، صداقت نگری اسلامی و مدنی با شورای ملی، رهبران جهادی، شورای عالی صلح، شخصیت های با تجربه مسلکی بی طرف، مسؤلین نهادهای جامعه مدنی، حکومت و عامه مردم افغانستان یک راه «حل سیاسی» را در مورد بحران کشور سراغ نمی کنند که همواره با عملیات انتحاری، انفجار بمب های جاده یی، اختطاف، مکتب سوزی، سربریدن مسافرین، ترور، مسدود نمودن دروازه های معارف و سایر جنایت ضد بشری خود ادامه می دهند؟ آیا گردن زدن و کشیدن چشمان یازده مسافر هزاره در مسیر راه بامیان کابل توسط طالبان؛ دلالت بر «نظام اسلامی افغان شمول» دارد و یا نسل کشی هزاره ها در افغانستان؟

با تمام تجارب که تا کنون مردم افغانستان از سیاست، مقصد و عملکرد طالبان دارند؛ بازهم به همان وعده های «سرخرمن» را می مانند که طالبان فقط مردم را اغفال کرده و اهداف شوم خود ها را در پوشش چو شعار انفاذ شریعت اسلامی، تأمین امنیت، آزادی کشور، نیروی مستقل ملی، تفاهم با طرف های افغانی، تشکیل نظام اسلامی افغان شمول و... تحقق می بخشند.

آیا این پالیسی جدید ملا عمر به نام پیام عید، بیانگر تداوم بحران کشور در جهت تحقق منافع بیگانگان و به خصوص در راستای تحقق منافع ظالمانه پاکستان در افغانستان نمی باشد؟ آیا پیام عید مبارکی ملا عمر، دلالت صریح به انتقام جویی، ریزش خون مردم، تصفیه قومی، اسارت جدید زنان و بردن افغانستان به عصر حجر نمی باشد؟  

 

کوتاه سخن:

طالبان و سایر هم فکران تباری شان به هیچ صورت خواهان صلح، تأمین امنیت، سعادت، مشارکت عادلانه ملی اقوام در حاکمیت، تساوی حقوق زنان با مردان، پذیرش قانون اساسی و توقف جنگ در افغانستان نیستند و می خواهند که با پشتوانه برخی از کشور ها به خصوص با حمایت بی دریغ استخبارات پاکستان و تحمیق مردم بیچاره پشتون بار دیگر دریای خون و شعله های آتش را در آینده افغانستان به وجود آورند. آیا به این صورت، پیام ملام عمر یک یپام تداوم ریزش خون انسان های مظلوم، شعله ور نمودن شعله های آتش، تداوم حکومت قبیلوی و تک قومی طالبان در افغانستان کثیرالاقوام ممکن نخواهد بود؟

با یقین که نه مردم افغانستان خواهان برگشت حکومت شؤنیستی و تروریستی طالبانیزم در افغانستان خواهند بود، نه زمان طالبان را می پذیرد و نه برای جهان بشریت قابل تحمل خواهد بود.

پس، چه خوب خواهد که اگر طالبان با سایر هم فکران تباری شان بر سر عقل آیند و یک جاه با تمام احزاب سیاسی، نهادهای جامعه مدنی، اپوزیسیون ها، دولت کنونی افغانستان و به خصوص با مردم عامه کشور ما به صورت آگاهانه، صادقانه، عالمانه و پیغمبر گونه به «ریسمان خدا» چنگ زنند و این کشور را با اتفاق کامل از حالت کنونی به طرف روند ایجاد وحدت ملی، دولت سازی ملی، ملت سازی ملی و تحقق نظام مردم سالاری نوین ملی سوق دهند تا خدا و خلق الله افغانستان راضی گردند.

و من الله التوفیق

Ghulam Sakhi Oruzgani

چهارشنبه اول سنبله 1391 خورشيدی برابر با 22 آگست 2012  ميلادی

 -------------------------------------------------------------------------------------------

مؤخذ:

(1) – ص 53 «ایمان و آزادی تیوری آیدیال و واقعیت در شریعت»/ مؤلف: دای فولادی/ بهار: 1382

(2) – به روز شده:  18:54 گرينويچ - جمعه 17 اوت 2012 - 27 مرداد 1391

(3) - به روز شده:  18:54 گرينويچ - جمعه 17 اوت 2012 - 27 مرداد 1391

(4) - به روز شده:  18:54 گرينويچ - جمعه 17 اوت 2012 - 27 مرداد 1391

 

 


بالا
 
بازگشت