حسن پیمان

 

مکث موئجز پیرامون برخی دیدگاه های مخالف وموافق

نظام مردمسالاری فدرالی درافغانستان

 

 

{قسمت چهارم}

حکمت

بجای عدل و عا دل ظا لم و مظلو م ا فر ید

دنیای پرکین و بغض و " من تفاوت؟! " ا فرید

گر همه ائین و نسل و هم کتب یکی بودی

این همه خصم وخصومت بین انسان کی بودی؟.ا

اختلاف در دین و مذهب و طریقت بهر چیست ؟.ا

اختلاف در رنگ وبو و نسل ونژاد ازبهر چیست ؟.ا

یا هزا ران قوم و مذهب در خصومت ا فر ید

چرا یک سان و برابر و مسا و ی نا فرید ؟.ا

نظاره و " ازمائیش؟! " از " هفتمین؟! " برج فلک

این همه جنان و جهیم بی حساب دارد ملک ؟.ا

زان سبب هر "حمکتی؟!" ار هست ایدزیرسوال؟

بر "تعالا؟!"پاسخی نیست که گوید،شدست محال؟.ا

حسن پیمان

واقعأ جالب است که سکوت وخموشی مرگباردولت وحامیان وبی تفاوتی انها دربرابرمردم وجنبشهای رستاخیزملی ومدخلات ؛ایندۀ مبهم وتاریک وخونبارافغانستان که همۀ شان مات وجاه مانده وپیش از مرگ به اصطلاح"به خودگور حفر وکفن گز میکنند؟!"وصرفأدرغم سرشتۀ"میت شکست؟!"وپیش ازمرگ خود تابوت میتراشند وبا همه پیامدهای ناگواروخونبارغم انگیزان اگاهانه خودرا بجای پنجه باحوادث تسلیم حوادث نموده اند؟!درحالیکه تا سال 2014م.درخروج نیروهای خارجی بین المللی هنوز حدود دوسال دیگرباقیمانده است واین درحالیست که؛برای شکارمرموز وتخریب دوقلو های اسمان خراش مرکزتجارتی بین المللی امریکا که قرار اطلاعات ونشرات ورسانه هاشاید دوساعت را دربرنگرفته باشد؛اما اینجا که هنوزدوسال فرصت کافی باقیمانده است؛یعنی به این مفهوم که دراین مدت طولانی دوساله درپیشروباتوجه با این سلاحهای پیشرفته وحتی باهوا پیما های بدون سرنشین مجهزاند ومیتوان جهان را زیروزبرساخت؛چه رسد به اینکه درمقابل این گروهکهای تیروریست وملیشه های مزدور"روباتی اتوماتیک دست پروردۀ خود؟!"بنام طالب وحقانی وحکمتیار وغیره تیروریستهای اجیرپاکستانی وپنجابی و-ای-اس-ای- تیروریست ومنافق وعربی؛به یکبارگی چگونه سرتسلیم حیرت اوری گذاشتند وبا ایجاد غول بحرانات وفسادهای مافیائی طی این مدت وفرایند خونبارمجدد ومبهم دیگربعدی ان؛همه یکسره زانومیزنند.؟!-وپیش ازمرگ بانگرانیهای مزیدبه خودبه اصطلاح"گوروکفن"حفرومترمینمایند؟!-ویا اینکه بازهم زیرکاسه نیم کاسه های دیگری نهفته است؟! که سرانجام شعله های فروزان هستی سوز این جنگهای نامقدس فرسائیشی نافرجام اینبار؛بیرون از مرزهای شمالی کشوربرافروخته میشود؟:زیرا:

الف:-ازاین واقعیت انکارناپذیرتأریخی نیزنباید چشم پوشیدکه؛پاکستان همیشه بمثابۀ مزدورگوش به فرمان انگلیس واستعمارگران تختۀ خیزتجاوز اشغالگران ومتجاوزین واستعمارگران علیه مردم غیوروقهرمان ودشمن شکن وطن مان؛درطول تأریخ پیش اهنگ بوده وماجرا جو ترین وخائینانه ترین وپرکینه ترین نقش رابازی کرده است.هدف ازراکت بارانیها وتجاوزات صریح اشغال ومداخلات اشکارا بادستهای باز وکاملل اختیار واهداث پایگاه ها وقرار گاه های تیروریستی برای طالبان وشبکۀ حقانی وگلبدین حکمتیار وغیره غلامان خودفرو ش الا پنج کیلومتر درداخل افغانستان درولایت کنرا ونورستان تحت نام حل مسئلۀ خط ننگین"میر تیمیر دیورند"که ازدوران زمامداران سلفی قبائیلی "امیر عبدالرحمان1897م."به اینسو هیچ حکومتی برسمیت نشناخته است وبا این بهانه بخاطردریافت امتیازات اعظمی وبهره برداری دائیمی ابهاهای دریاهای خروشان کنرا وعلیشنگ وعلینگار ومعاونین ان ودریای پنجشیر که حیثیت( خون دررگهای زمین )رادارند روزانه به ملیونها لیتراب که معادل قیمت نفت است به طرف پاکستان رایگان جاریست که؛افغانستان را نیز ازاین ثروت سرشارخود محروم نموده باشد؛ازیک سو وازسوی دیگر بخاطرگرم نگهداشتن تنور جنگهای دوامدار وعدم سمع به شکایات وفریادهای جانکاه مردم خرد وخمیر شدۀ افغانستات درسطح ملی توسط رژیم مزدور ودرسطح بین المللی ان ابرقدرتهای جهانی که عملأ دردرون خاک افغانستان ظاهرأ بخاطردفاع ازامنیت،اسقلال وتمامیت ارضی ونابودی هرنوع تیروریست وتجاوزحضوردارند؛ونبود علاقه به قطع مداخلات ازهیچ طرف ورضائیت وسکوت دربرابران ازسوی اقای کرزی رئیس جمهور وتیم تمامیت خواه وحامیان ان دال برا نست که؛پاکستان بمثابۀ تختۀ خیزمداخلات وهدایت دهنده وحمایت کنندۀ این جنگ هستی سوز بنیاد برانداز مانند بازیهای چند بعدی خائینانه وخصمانه پیشین خود واردبازیهای جدیدی گردیده است.

ب:-بامداخلات پیهم وراکت بارنیهای خود پاکستان بیش ازیک ونیم سال به این طرف دولت افغانستانرا از موضع زور وقدرت اتمی تحت حمایۀ انگلیس وحامیان به ادمۀ مداخلات پیشین نیم قرن خود تحت فشارهای سنگین قرارداده ومستقیمأ تهدید میکند تا؛پیمان استراتژیک نام نهاد روی دست با پاکستان به شرائیط پاکستان وطبق منافع ان بطورپنهان از مردم وبیدون ارادۀ سرتاسری مردم درپشت پرده های تاریک وشوم وبزور که به ان ظاهرآ رضائیت دوجانبۀ را شکل داده وبا استفاده ازخصوصیات،ضعف وتسلیم پزیری وسازش کارانه وارتجاعی اقای کرزی ؛بالای ان امضأ نماید وصاحب امتیازات بیشتر وصاحب سرمایه ها وثروتهای سرشار بیشتر دیگری گردد؛که خبط بزرگ وترفند دیگریست که باقاتل اصلی ودشمن اشتی ناپذیروسوگند خوردۀ افغانستان خلاف منافع ملی این پیمان امضأ میگردد.بااین تهدید واشغالگری وتوسعه طلبی پاکستان وزورازمائیهای ان عملأ ثابت میگردد که دولت پوشالی کرزی وحامیان ان ظاهرأ دیگرقادرنیستند ازاین سرحدات بی درودروازۀ 2500کیلومتری خود باپاکستان دفاع نمایند.سرحداتیکه ازبدو پیدائیش پاکستان ناپاک وشیطان مکارومداریگر؛تا امروز بکلی خللپذیر وغیرمصئون وجدأ صدمه دیده است ومرزدیورندرا بیشتربرخلاف تمامی قوانین وموازین ومیثاقهای پذیرفته شدۀ بین امللی درداخل افغانستان توسعه داده است!-بناأ باین زورازمائیها وزورگوئیها این پیمان نیزمثل همیشه برطبق پیشنهادات وبا درنظرداشت منافع ملی پاکستان وضد منافع ملی افغانستان که؛اگرکس بخواهد یا نخواهد باید امضا گردد!-وطی مدت یازده سال خونبار که کرزی سرشازش باپاکستان ومزدوران ان داشت؛اجیرا ن وطالبان مزدورانرا برادرخوانده همواره تلاش نمود تا بیشتربه انها روحیه ومورال جنگی بدهد وبا ده ها کذب وریا ودروغ وبا بازیهای مختلف زمینه های مساعدی را برای همچومداخلات وتجاوزات وتوسعه طلبیها وکشتارها تلفات وضائیعات فجائیع وبحرانات وامروز هم برای امضأی همچو یک پیمان ننگین باپاکستان با یگانه دشمن وقاتل سازش ناپذیر مردم افغانستان مانند اسلاف وزمامداران قبایلی خود؛سرانجام بسترهای توسعه طلبی وتجاوزرا فراهم ساخته است!.-زیرا:وقتا که باامضای این پیمان با پاکستان همه معضلات وبحرانهای مزمن افغانستان وناامنیهای ان حل وصلح وثبات پایدار درافغانستان ومنطقه برقرارگردد؛چرا همین کاررا یازده سال قبل در"بن اول" ویا درنشستهای بعدی ان انجام نداد؟؟؟؟!-واین سناریوی تراژیدی خونین یازده ساله راچرا براه اندخت؟؟؟

ت:-واین پلانهای ناکام؛نخست تحت پلان "ای"طی یازده سال باخونریزی وباتلفات وضائیعا جانی ومالی که صرفأ امریکا500 ملیارد دالر وهزاران سرباز کشته درتطبیق این پلان خساره مند گردیده است.وپلان دومی"بی"که توسط" رابرت بلک لیک"سفیرامریکا درهند سال 2011اعلام وبراساس ان افغانستانرا به دومنطقۀ بزرگ شمالی وجنوبی مطرح نمود؛که براساس ان جنوب افغانستا ازقندهار تا لغمان به طالبان وولایاتهای شمالی به اقوام تاجیک-اوزبیگ وهزاره واگزارشود؛ گویا برطبق میل ورغبت پاکستان بخاطریکجاسازی جامعۀ پشتون هردوطرف مرزدیورندوتحقق شعار"لروبرپشتون"حلقات فاشیستی باازبین بردن خط دیورندکه؛پاکستان پلان داشت تا به حیث کنفدریشن ویا هم به یک صوبۀ سرحدی غربی خود دراورد؛تلاش نمود.وپلان سومی که بنام پلان"سی"ازطرف یک وکیل انگلیس بنام "توبیاس ایلوود"امروزمطرح گردیده وتحت بحث قرارا دارد؛تا افغانستانرا به هشت منطقۀ (کابل -قندهار-مزارشریف-هرات-قندز-خوست وبامیان ) ازلحاظ اقتصدی تقسیم نماید وطبق این پلان استراتیژیک؛خطدیورند نیز برسمیت شناخته خواهدشد.اما سوال اساسی بازهم دراین جاست که:کدام قدرت جهان میتواند تعهد وضمانت نماید وازپاکستان مبنی بر عدم مداخله وتجاوز درداخال افغانستان به هرشکل ورنگی ونحوی که دراینده صورت میگیرد؛تضمینها وتعهد های رسمی وشفاف پایدار وغیرشکننده درعمل مطابق به منافع ملی افغانستان اخذنماید؟؟؟؟؟!زیرا مردم افغانستان وجهانیان اگاه هستند که درطول تأریخ موجودیت خود پاکستان یک حرفی هم ازتعهدات خود درعمل پابند وصادق نبوده ورعایت نکرده است؛همیشه دروغ گفته وبا کذب وریای شیطنت امیز وبامنافقتها بمثابۀ بزرکترین تجاردین واستفادۀ ابزاری ازان ازدین برضد افغانستان خلاف همه تعدات وپیمانها وپروتوکولهای رسمی؛چه درمورد سرحدات؛چه درمسائیل اقتصادی واجتماعی وترانسپورتی وتجارتی وگمرکاتی ومهاجرین ومسافرین وده ها مسائیل دیگرعمل نموده وبیدون رعایت اصول وقوانین سرحدی ومیثاقها وقوانین بین امللی وحقوق بین الدول وعدم احترام به استقلال وتمامیت ارضی؛سرکشی ها وتمردهای کاملأ پرعقده وپرکینه با مردم مسلمان افغانستان برخورد نموده امده است.-بناأ اگراین پیمان امضأگردد یانگردد؛به پاکستان بی تفاوت است؛که مداخله وتوسعه طلبی وصدورتیروریسم وشعله های جنگ فرسائیشی تحمیلی حتا الا اسیای میانه وسائیرکشورهای اسلامی وحوضۀ اسیای میانه والا اروپا وامریکا زبانه خواهد کشید.که به این ترتیب حیات بشررا به خطرات مدهشی قرار خواهد داد.که این اهداف به پاکستان به گفتۀ امریکائیها"به یک بزنیس یا تجارت ومسلک"او مبدل گردیده است.پاکستان نمیخواهد پایگاه های تیروریستی وپناه گاه های تیروریستی ومدارس نظامی تربیه گاه های تیروریستی اعم ازتیروریسم انتحاری پردرامدخودرا بمنظورتجارت دین وجهاد وسود جوئی که به هزاران هزار میرسد وازهزاران تیروریست وگروهای انتحاری پردرامد خود بگزرد ویاانهارا ازبین ببرد. ویابیدون ادامۀ جنگ بااستفادۀ ابزاری این تیروریستهای تربیت یافته با تجهیزات وتأسیسات ان که بالای ان مصرف نموده ازان منصرف شود.ونمیخواهد این تأسیسات تیروریستی را به این زودیها ویران ونابودکندوتا ده چند ان باج نگیرد.وباید ازتیروریستان ان بطوردوامدار به بهانه های مختلف حفاظت وبکاراندزد وبمصرف رساند وبالای انهاتجارت وسودجوئیرا ازغرب نماید.وترس وبیم هم ازهیچقدرت جهانی ندارد.زیرا پایگاه های اتمی وسلاح های اتمی هیستریک ان به سطح بین امللی حمایه میگردد.باهمه مقاومت وتلفات ازیازدۀ سپتمبر2001به اینسو تمامی قدرت ناتو وامریکا وبیش از50 کشورجهان با حضورخود درافغانستان نتوانستند درمبارزه با تیروریسم ونابودسازی ان دردرون خاک پاکستان وافغانستان نائیل ایند.که سکوت دولت وحامیان علامۀ رضائیت وتسلیم بوده که مصداق روشن وشفاف برادعای فوق میباشد.

ث:-نگرانیهای عمیق وجدی اقایان اسلام کریموف رئیس جمهور اوزبیکستان وهمتای ان بیردی محمدوف درعش اباد پایتخت تورکمنستان براساس خبرگذاریهای فارس(3و4اکتوبر/12)هرگونه اماده گیهای نظامی ودفاعی منظم متقابلۀ مرزی خودرا بخاطرتأمین امنیت وصلح وثبات بطورخاص درافغانستان ومنطقه دربرابرهرنوع هجوم وحملات احتمالی طالبان مزدوروملیشه های اجیرپاکستانی که مانند سالهای 1996م.درصفحات شمال افغانستان الا 90 درصد خاک افغانستان را اشغال وحوضۀ اسیای مینه را تحت تهدید قراردادند تشویشهائیرا باراورده است. قرار گذارش خبررسانی ایتار تاس (5/اوکتوبر/12)اسلام کریموف رهبراوزبیکهاتأکید نمود:" باهمرای دیگرکشورهای منطقه باید خودرا برای چالشهایئکه مطمئینأ پس ازخروج سربازان خارجی ازافغانستان بروز خواهد کرد اماده گی کنند.وی تأکید کرد که من مطمئن هستم منطقۀ ما باتشدید جدی تنشها؛تهدید روزافزون افراطیون وتیروریستها وتقابل نیروهای حاضر درافغانستان روبرو خواهدشد.بنا براین؛ حفاظت ازمرزها وارامش دهی مردم وظیفۀ است که درحال حاضر تمام کشورهای منطقه اسیای میانه باید دراولوویت قرار دهند"..ا-وبه همین منوال چندی قبل در(29/سپتمبر/12)کینیازوف کارشناس فدراتیف روسیه به خبرگذاری فار س نیز گفته بود":درصورت تجزیۀ افغانستان به جنوب وشمال واستقلا خواهی ان عملی گردد؛والی مزار عطا محمد نوربیشترتحت فشار ووضعیت دشواری قرار میگیرد.وجود پایگاه وحضور نیرومند نظامی امریکا درمزارشریف از یک سو؛وکنترول ارتباط امریکادر"سمت اوزبیکستان وسائیرکشورها"وموضع طرفداری اوزبیکستان ازامریکا وتا حد زیادی تاجیکستان ورویاروئی جامعۀ اوزبیک که ازطریق فرمانده نیرومند ان جنرال عبدالرشیددوستم درهرزمان میتواند توسط امریکائیها فعال شود؛بااین دشواریهای که پیش میاید؛عطامحمد نورنیز مجبورخواهدشد به طرفداری ازامریکا ازجمله ازحفظ حضورنظامی امریکارادرپیش گیرد..."-- واین نگرانیها نمودارانست که؛امریکا بخاطر حفاظت ازپایگاه نیرومندخود درمزارشریف که دربرابرنخستین هجوم وحملات یلغرگران وحشی طابی وپاکستانی وپنجابی وغیره تیروریستها قرار میگیرد درانصورت فرماندهان نیرومند وبانفوذ چون ستر جنرال عبدالرشید دوستم رهبر جنبش ملی اسلامی افغانستان واقای عطامحمدنور والی مزارشریف راازهرگونه حمایت نظامی ومالی ولوژیستیکی همه جانبه حمایت وپشتیبانی خواهد نمود.

این واقعیتهای عینی شکل یافته امروز وانکشافات اوضاع موئید انستکه:

یک:-هدف ازشعله ورنگهداشتن جنگ درداخل افغانستان وایجاد پایگاه های تیروریستی مجدد با عبورازسرحدات جنوب شرقی بویژه درولایات کنرا ونورستان که حدفاصل راه را به اسیای میانه کوتاه ترمیسازد؛پاکستان را میتوان بمثابۀ تختۀ خیز تجاوز ازطریق افغانستان برعلیه کشورهای اسیای میانه وهمسایه گان دورونزدیک ان تلقی نمود.

دو:-که این حالت دال برحضورمجدد وبرگشت دوبارۀ نیروهای خارجی درافغانستانرا به نحو دیگری وزمینه سازی برای مداخلات مجدد وادامۀ جنگهای طولانی تحمیلی فرسائیشیرا وارد بازیهای جدیدی خواهد ساخت که درانصورت پاکستان مزدور وتحت حمایۀ مستقیم وغیرمستقیم انگلیس شیطان میخواهد نقش فعالترازپیش داشته ودوباره به الۀ دست متجاوزین برای تحمیل وتعمیل اهداف دورونزدیک وارد صحنه های فعال سیاسی-نظامی گردیده راه های جدید پول جوئی وامتیازات وکمکهای دیگرنظامی را درعمل جستجومینماید.وبیشترخودرا ازلحاظ نظامی واقتصادی بیشترازپیش تأمین وتحکیم نموده وبیشترجهان را تهدید وبویژه حامیان خودراتحت فشاراورده وبیشترباجگیری وامتیازخواهی وسودجوئی مینماید.که دراین کارزارنقش شبکۀ تیروریستی حقانی وبرخی طالبان وتیروریستان تازه نفس دیگردست داشتۀ خودرا به پیش می اندازد(4)-.وحامیان خودرا بازهم دراین بازیها بادرنظرداشت منافع خود بیشترازپیش بدنام ورسوانموده وبه شکستهای جبران ناپذیری مواجه خواهدساخت.ودراین ارتباط تلویزیون طلوع(8/اوکتوبر/12)ازقول گروه جهانی بحران میگوید:"گروه بحران جهان نگرانی شدید خودراباخروج نیروهای خارجی بعداز 2014م.که باعث سقوط دولت افغانستان خواهدگردید وانتخابات رامعطل خواهدساخت وافغانستان دوباره به میدان رقابتها وجنگهای داخلی مبدل خواهدشد.ازانرو اقای کرزی کنارخواهدرفت وبه عوض خود تلاش داردازطرفداران خودکسی را پیشنهاد خواهدکرد تا یک تغیری را درساختاردولت اورده باشد". وازجانب دیگرازقول همین منبع؛نمایندۀ کمیتۀ صلیب سرخ که وظیفۀ ان به افغانستان به پایان رسیده است؛بیشترنگران ازان است که مردم افغانستان درچنگال تیروریسم گروگان است.هرگاه جنگهای داخلی رخ دهد باعث فرار ومهاجرتها ی بیشترمردم میگرددکه حیات مردم تأمین نیست وسخت بجان امده اند وپریشان اند.وهمچنان مردم نیز درسراسرافغانستان اگاه گردیده اند وازاین وضع ناهنجار نهایت رنج مبرند وسخت براشفته هستند....ووو.." که اقای کرزی بابی اعتنائی همۀ این قضایا وواقیتها را رد نموده انرابه تبلیغات غربی متهم کرد.وتأکیدکردکه؛انتخابات درافغانستان صورت میگیرد وحتمأ صورت میگیرد ومطابق به وقت وزمانی که برایش تعین گردیده حتمأ صورت میگیردو..اما عواقب اینده بعداز2014 را ماست مالی وباخموشی ازکنارش عبورمیکند که در اینده درافغانستان چه اتفاقی روی خواهدداد؟

ج:-درحاشیۀ این حرفها ودرارتباط به این بحث باید به یک واقعیت دیگری نیز اشاره نمودکه؛درزمان حضورقطعات اتحاد جماهیرشوروی درافغانستان سربا زان جنگی اسیای میانه علیه تیروریسم صادرشده وتجاوزپاکستان؛بیشتردرصف مقدم تر جنگهای تحمیلی قرار داشته اند.وبا توجه به نگرانیهای رهبران خلق اوزبیک وتورکمن درنشست دوروزۀخود عشق اباد؛بویژه تجارب اندوخته های جنگی سربازان وافسران کشورهای اسیای میانه درطی مدت 13سال دربرابرهجوم وحملات همین تیروریستها وتیروریسم کور وتحمیلی ازطریق پاکستان که تاکنون به چهره های گوناگون ادامه داده شده است؛غنامند بوده وبخاطردفاع ازصلح وثبات وتأمین امنیت درافغانستان ومنطقه تحت عنوان شناخت انها ازخصوصیات وفرهنگ وزبان مشترک وهمسرحدی بین انها؛ درصف مقدم جنگ سپرشده بودند.وبخصوص زمانیکه انها به خصوصیات جامعه وجنگهای تحمیلی تیروریستی صادرشده از پاکستان بداخل افغانستان را درک وشناخت نموده وبه تاکتیکهای نظامی جنگی انها پی برده وشناخت کرده بودند که به اثرتوطۀ اشکارای پلان شدۀ اقای گرباچف رهبرکریملین درشوروی؛این سربازان جنگی با ذخائیر واندوخته های کافی ازتجربۀ نبردهای سنگین بادشمنان داخلی وپاکستانی وهجوم بین امللی؛افغانستان را ترک گفتند.ودرضمن ان قابل یاد اوریست که؛هرچند اسیای میانه شاهد حوادث خونبار درپس منظرتأریخی بین طوائیف مختلف است؛قدرت جنگی وفتوحات تأریخی وکشورکشائیهای بینظیرتورکهاوتتارها یا مغولها وطوائیف مربوطه که سلاطین ان درطی مدت (400) ساله امپراطوریها ی خود درجهان که با(دوازده)امپراطوری های شان درسراسرجهان که از( 165 سال ق.م)ازاسیای میانه گرفته تا افغانستان امروزی،سند وپنجاب، واگره هندوستان وشمال شرقی چین،سائبریا،قفقاذ،ایران وسیستان واذربایجان وبلغاریا،ارمنستان،کردستان واناتولی ودوطرف رود دجله وکوه های اورال وغیره الا مدیترانه واروپا گسترده بوده است؛که تأریخ فراموش شدۀ انها را امروز که موئرخین،پژوهشگران،محققین ودانشمندان معروف ومشهورجهان چون زائیران چینائی،پژوهشگران وموئرخین مشهورهندی،یونانی؛المانی،فرانسوی،انگلیسی وروسی وامریکائی وغیره به وضاحت بیان نموده ووقائیع مهم تأریخی انهارا بامدارک واسناد معتبر وسکه ها وکتیبه های مشهودبدست امده؛ارقام نموده بوده اند،که تاحال همه به فراموشی سپرده شده بوده است.که امرا وسلاطین وقت نیزباهمه قدرت کمترتوانسته بوده اند دربرابرهجوم وحملات برگشت ناپذیرانها تاب مقاومت دوامداررا داشته باشند.البته ذکراین مطالب دراینجا صفت یادفاع ازامپراطوریها ویادفاع ازتمام کرده هاوکارنامه های انها نیست؛اما باید تأریخی که برشتۀ تحریرمیاید باید وقایع وحودث ان مکمل تر ارقام گرد؛حب وبض وکین وجانبداری دران دخیل نگردد.زیرا تورکها همان قسمیکه دردلیری واستعداد وتسلیم ناپذیری خود انچه راکه میگفته اند انرا بامتانت وصداقت کامل عملی میکرده اند.وباهمان تناسب درتأمین صلح وثبات،دردوستی وبرادری،همسوئی وهمکاری ومهربانی خود ودرتمدن وفرهنگ ومدنیت افسانوی تأریخی وانتقال ان درسراسرجهان وایجاد روابط برادری صادقانه بین خلقها ماننددیگران نیز بی بدیل بوده اند.که امروزبسا حقائیق نهفته وفراموش شده درحواشی تواریخ ازطرف مورخین وپژوهشگران داخلی ومحققین بااعتبارجهانی افشا گردیده است.زیرا تورکها درهرکشوریکه دراقلیت بوده اند؛قصدأ وعمدأبروی تعصب ازهمه حقوق مشروع ومسلم خود محروم ساخته شده اند ؛زبان وفرهنگ ونژاد انها همیشه توهین وتحقیرگردیده است.مهاجمین واقوام حاکم غیرتورک که بعدأ ظهورنموده اند؛تأریخ وفرهنگ حاکم وموئرخین انها؛یا سهوأ ویا قصدأ وجانبدارانه وتمامیت خواهانه؛جز ازبدیها،ازتلفات وضائیعات وکشتار وخونریزی هاویرانگریهای جنگهای تحمیلی بین طوائیف مربوطه را ان ها یک جانبه غیرواقعی باجعل سازی برضد شاهان وامپراطوران تورک وطوائیف مربوط ان ارقام داشته؛ازخوبیها،ازتمدن وفرهنگ ومدنیت وازکارکرده وکارنامه ها وازتأریخ واقعی ازصلح پسندی وبرادری ودوستی انسانی وازنژاد واقعی انهاهرگز ذکری به عمل نیاورده ان.ویا اینکه چرا وچگونه انهارا مجبور وناگذیر به وقوع جنگها ودارساخته وبه جنگها دعوت نموده وجنگهای خونین وتباه کن را بالای انها تحمیل نموده اند؛تذکر عادلانه وصادقانه وبیطرفانه ننموده اند.ویادراین ارتباط چیزی نخوانده اند ومعلوماتی نداشته اند ویاهم شاید اگاهانه برخی موئرخین ونخبه گان ودانشمندان افغانی ویا هم ایرانیها بیشتر منحیث یک دست اویزتبلیغاتی برخی کارنامه های بد و بدیهائی را ازحواشی تأریخ قیچی نموده وحتا تغیر هوئیت داده وبرخی افتخارات انهارامنصوب به نژاد خودنیزساخته اند وبدیهای انهارا بیشتربه تأریخ خود ثبت نموده اند.ووقایع عینی رابه فراموشی سپرده اند.ویا شاید هم خواسته اند تأریخ خودرا پرافتخارتر وپرزرق وبرتر وباشکوه تر به رخ دیگران معرفی نموده باشند.وتأریخ اقلیتها را درسرزمین ابائی شان مسخ نموده وبه تدریج برای نابودی هوئیت انها نیز تلاشهای مذبوهانه نموده امده اند ومینمایند.

هشت:-درادامۀ بحث پیشین پیرامون جنبشها وقیامهای خودجوش ؛به برخی سوالهای مرتبط دیگری برمیخوریم که دراذهان مردم طوری تداعی نموده است که؛چرادولت دربرابراین همه نابسامانیها وشورشها ومقاومتها وخشونتهای خشم اگین توده ای سکوت وخموشی مرگباری رااختیار نموده است؟که دراین زمینه برخی دلائیل ریشه ای دیگری نیز موجود است که باید به ان افزون وروی ان بحث گردد:

الف:-هرگاه دست مخرب ومداخله گران مرموزخارجی ویا گروه های تیروریستی معلوم الحال مزدورداخلی وابسته به کشورهای مغرض همسایه بویژه پاکستان وغیره دخیل نباشد وواقعأ هم خود جوش بوده باشند وخواسته ها ونیازهای ملی ومردمی ودموکراتیک ضد(طالبی وتیروریستی)راداشته باشند؛چرادولت انهارادرست حمایه نمیکند رهبری ومدیریت نمینماید و اگردست خارج دخیل است چراجلو انها گرفته نمیشود؟بخاطر انکه:

ب:-قراراطلاعات ومعلومات حاصله ازنخبه گان وتحلیلگران سیاسی دررسانه ها که میگویند:"سروصداها بگوشها رخنه کرده است که؛گویایکی ازاحزاب جهادی که درحکومت نفوذدارد با ارسال پول وسلاح برافراد مربوط حزب خویش ایشانرا به قیام واداشته است تا طالبان راکه درموقعیت ضعیف قراردارند ازمناطق بیرون نموده وجای شانرا پرکنند.هرچند این افراد که سمت وزارت ویا مهره های کلیدی رادرحکومت اشغال نموده اند بنام رهبری حزب مشخص ملکی شعارها داده اند وافزون بران دربین جلسات خود شعارحمایت ازرهبری این حزب شنیده شده که درظرف یکسال جای طالبان را افراد یک حزب مسلح وموئتلف بادولت میگیرد؛درانتخابات اینده توانائی پرکردن صندوقها را به نفع خویش دارد وبه همین دلیل افراد کلیدی این حزب که تاحال انتخابات را تحریم میکردند فعالانه اشتراک ودرانتخابات ریاست(جمهوری پارالمانی)اماده گی میگیرندو..."(5)ر

ت:-برای مصداق این ادعا میتوان ازحزب اسلامی مربوط به حکمتیار یاد اورشد که چندی پیش حکمتیار ودامادش"همایون جریر"نیزبلادرنگ بعد ازنشست نخست وزیران پاکستان وانگلیس مکاروشیطان با اقای کرزی درکابل ازموضع خود تغیرفاحش نمود واز "امارت وخلافت؟!" خوددردولت سازی امتناع ورزیده وچهره بدل نموده ازباورهای سابقه اش رعداسا عبور نموده وازانتخابات پارالمانی وتشکیل جمهوری نوع "ریاستی"وانهم ازطراز حاکمیت اسلامی سکولارکشورتورکیه"راتأید نموده است.(6)

واین بازی حکمتیار چیز جدید وحیرت اور وتازه نیست؛زیرا او همیشه ودرهرحرکت وهراقدام واغاذ هرحوادث وبازیهای گونگون درکشور به دستور-ای-اس-ای-پاکستان به نحوی خودرا ظاهرمیسازد وسربالا میکند وفورأ عرض وجود نموده حضور میابد وبعدأ به شکل اعتراض امیز نقش مخرب وضدصلح را بازی میکند وانچه وعده میدهد درعمل برضدان قرار میگیرد.چه دردورۀ جهادش باحاکمیت دموکراتیک وبا جهادیهایهای خودش وچه بعدازان درزمان اشغال پست وسمت کلیدی"نخست وزیری؟!" دردورۀ حاکمیت استاد ربانی ویا بعد ازان که؛همیشه به دستورپاکستان منحیث یک نیروی ذخیروی جنگی بر علیه صلح وثبات درکابل با کشتار وقتلعامهای وحشیانه که حدود 70 هزارانسان بیگناه را ازمسند قدرت نخست وزیری خود به خاک خون کشید که همه شاهد ان هستند.تا که به دستور -ای-اس-ای پاکستان جنگها شعله ور نگهداشته شود.و او بااین تفتین گریهای خود دوهدف را شکارنمود:یکی این که او خودرا از یک طرف مصروف قتل وغارتها درکابل طبق پلان پاکستان ساخت ودوی دیگرانکه: بافرستادن نمایندۀ خود وتعین وی به نخست وزیری به عوض خویش؛ ازهمه امتیازات نخست وزیری نیز بهره مند گردید وبا استفادۀ وسیع ابزاری ازاین قدرت کلیدی در همه عرصه های نظامی-سیاسی واجتماعی وغیره به نفع خود وحزب خود تلاشهای زیادی نیزنمودکه هیچ شیطان نمیکند.ا وافزون بران زمینه ها وبسترهای صلح وثبات را تخریب و ازایجاد ان جلوگیری نمود ونفاق ملی وتنشها ودرگیریهای خونین قومی را براه انداخت واز ایجادوحدت ملی جلوگیری نمود تا که پای کثیف طالبان مزدور وخارجیهارا جبرأ ونا گزیرأ درداخل کشورتحمیل نموده باشد.ویا چه درنظام لیبرالی اقای کرزی ودرهمه موارد تا حال کاملأ نقش یک(مخرب جنگ افروز وصلح ستیز لجوج وماجرجو) را بخاطرتأمین منافع پاکستان وحامیان جنگ افروز ان برضد منافع ملی افغانستان بازی نموده امده است..واین مکاره گری را ازاربابان منافق انگلیسی ومزدوران پاکستان مداریگرخود به نحوی درس گرفته که؛تا زمانی که خودش ویا حزب منفورش درهژمونیزم ودررأس قدرت کلیدی قرار نگیرد وصد درصد تسلط حاصل نکند؛وبویژه مناطق پشتون نشین کشوررا تجزیه وطبق پلا نهای انگلیس وپاکستان یک معاهدۀ"شاه شجاعی؟!" دیگریراامضأنکند وشعارهای"لروبر پشتون"انرا درعمل تحقق نبخشد وازایجاد وتشکیل شورا های مردمی ونظام مردم سالاری مشروع غیرمتمرکز فدرالی دموکراتیک جلوگیری نکند؛هرگز ارام نمی نشیند.زیرا :این واقعیت انکارناپزیر به همگان روشن است که؛انچه را که انگلیس مطرح کند؛چه خوب باشد وچه خراب وچه مثبت باشد ویامنفی ویا ضد منافع ملی باشد ویا نباشد؛ بنا به انتباهات بدی که مردم ماازجنگهای اشغالگرانۀ استعماری پیشین باانگلیس دارند؛به مردم افغانستان حساسیت برانگیز است،زیراکه انرا انگلیس مطرح کرده است وطرح انگلیسی میدانند.چون مردم میدانند که درطول تأریخ به اثبات رسیده است که هیچ طرح انگلیس به نفع افغانستان نبوده است.ازانرو انگلیس تشخیص کرد که ایندۀ افغانستان بسوی فدرالیسم میرود پیشدستی نموده پلان "سی"تقسیم به هشت منطقه را؛نخست تحت عنوان "تجزیه"اعلام نمود تا روحیۀ ضد فدرالی رابیشتر تقویه نموده باشد و بویژه برای تمامیت خواهان مساعدت نمود تابا استفادۀ ابزاری ازاین احساسات پاک وروحیۀ ضد انگریزی مردم انرا یک طرح انگلیسی جلوه بدهند وپلانهای تبلیغاتی خودرابرضد فدرالیسم مردمسالار غیرمتمرکز پررنگترسازند.

ث:-وافزون بران این واقعیت روشن نیز درتأریخ ثبت گردیده است وشاهد انست که؛استعمارگران واشغالگران هرطرحی،پیشنهادی،پلانی ورهبردهای خودرا درکشورمطرح وپیش برده اند؛درعمل چیزدیگری را انجام داده وبرضد هرتعهد وپلان وگفتار خود عمل نموده امده اند.ازانرو خارجیان بنا برتعقیب سیاستهای مغرضانۀ چندبعدی پیچیدۀ محیلانۀ خود ازیکسو؛مردم بی الائیش صادق واگاه مارا برضد خود تحریک وازخود روگردان ساخته اند؛وازجانبی هم باکذب ودروغ وبا حیله ونیرنگهای خود؛وقتا که ماهیت شان افشأگردیده سرانجام ناکام،رسوای عالم ذلیل وشرمنده گردیده وپوزشان به خاک مالیده شده وبا سرخجیلی وطن را ترک کرده اند.که بادرنظرداشت این حقائیق تلخ؛خلقهای اگاه وبیدارما ازهرگونه جنبشهای تحول طلبانه ومردم سالارانه ضد مزدوران وبازیگران وابسته به خارج؛یعنی برضد طالبان،تفنگ سالاران،ملا عمریها،حکمتیاریها وحقانیها،اخوان المسلمین یا اخوان الشیاطینیها وسائیرتیروریستهای مسلح به هرچهره وجامۀ که دراین بازیها میرقصند؛دلیرانه قرار گرفته وانها را تشخیص وازصفوف خودتردید وبیرون خواهندراند.

نه:-ازانرو رخ دیگروپهلوی جانبی این جنبشها نیز دارای تشویشها ونگرانیها وخطرات ناشیه ازمداخلات خارجی ویا هم تنظیمهای جهادی تیروریستی اشاره شدۀ داخلی وابسته بخارج بالخصوص به -ای-اس-ای-شبکۀاستخباراتی تیروریستی پاکستان که به اصطلاح عامه"مارگزیده ازریسمان ابلق میترسد"؛یعنی همان قسمیکه طالبان نیزدرسالهای1996م.با همچو شعارهای پرطمطراق کذائی دستوری تحت نام"خلع سلاح عمومی،تأمین امنیت،صلح وثبات وعدالت وضد جنگ و...؟!"توسط-ای-اس-ای تحت رهبری مستقیم جنرالان وکرنیلان جنایت کار تیروریست ان درداخل افغانستان در روند بازیهای پهلودارسیاسی-نظامی خود الا90درصدخاک افغانستانرا خلاف همه اصول وموازین وقوانین ومیثاقهای بین المللی اشغال نمودند؛که بعداز حادثۀ دلخراش وخونین (11سپتمبر2001)درایالت نیویارک ایالات متحده امریکا توسط ائتلاف ضدتریروریسم بین المللی ونیروی مقاومت ضدپاکستانی وطالبی صفحات شمال کشوربه حمایت نیروی هوائی امریکائیها سرکوب گردیده وشکست سخت و ننگینی خوردند.وتا پایگاه ها وپناه گاه های تیروریستی خود درپاکستان دوانیده شدند.واسیران جنگی مداخله گرپاکستانی وملیشه های طالبی ان بیدون محاکمه رها گردیدندکه؛بیش ازده هزارانسان بیگناه ازملیتهای تحت استبدادرا دراین جنگ تحمیلی درمزارشریف وسائیر ولایات صفحات شمال برادران ناراض کرزی قتل عام نمودند وفرارنمودند وهزاران کشته نیز ازخود بجا گذاشتند.بناأ این نگرانیهای جدی نیز وجودداردکه این جنبشهای به اصطلاح خودرو وخودجوش وقیامهای طوفندۀ توده ای نیز ازهمان قماش ونوع دیگرحرکت طالبانی نباشدکه درعقب ان-ای-اس-ای-پاکستان یاانگلیس مکار وعرب وهابی عیاش واخون المسلمین ان ویا سائیرکشورهای مغرض ومداخله گرقرارنداشته باشند.؟-مردم ما وجامعۀ جهانی ونهاد های سیاسی واجتماعی ملی ودموکراتیک وسازمانهای حقوق بشری وهمه را اغفال نموده؛سروکله ونوک رشتۀ کلافه ان هم ازپاکستان واعراب مرتجع واخوان المسلمین به چهرۀ دیگرویا سائیرکشورهای دیگر درکمین نشسته مغرض براید ومسیرجنبشهارا به سرعت منحرف سازد؟؛ان وقت دیگر نه انگشت ندامت کزیدن نه تنها هیچ منفعتی ندارد؛بل درانصورت نمیتوان به اصطلاح"باکوزه حوض راپرکرد.!"وروی این ملحوظات؛خاموشی دولت هم براستی که هدس میزنند یا ازترس است ویا براساس اخبارافشا شده راست باشد که بارهبری این انقلابهای به اصطلاح خودجوش شایدکه دولت باکنارامدن خود برای یک حکومت ائتلافی با ایشان درفرایندسیاسی درنظردارد که تشکیل دهد وبه اثرنفوذ نیرومند حلقات فاشیستی تمامیت خواه اجنبی پرست ونژادپرستان وابسته به پاکستان؛خلق بلا کشیده وبه خون تپیدۀ این سرزمین ویرانه وخسته را بیشترازپیش درزیر ظلم واستبداد قبیلوی پایمال نموده وباز هم مانند همیشه قربانیها را بدوش مردم محول وتحمیل نمایند.وحاکمیت تک قومی فاسد-فاشیستی میراثی سنتی خودرا بیشترازپیش توسعه وتحکیم بخشند.تا ازین طریق خدمات بیشتر ازپیش را به اجنبیها وانگریزها وبه پاکستانیها وپنجابیها به ارامی وراحت وبدون تشویش وممانعت با برداران ناراض خود یکجا انجام بدهند.وبدین گونه راه های گریز ازاین مردابهاوبحرانهارا به زعم خود زمینه سازی وجستجو نمایند......!وغافل ازعواقب ان که چه طوفانهای خروشان خشماگین غیرقابل کنترول تاخ وتخت برانداز دیگری بپا خواهد خیست.

ده:-و ازجانبی هم درواقعیت امر و به وضاحت میبینیم که شرائیط نیرومند"ذهنی"مانند"شرائیط عینی"کنونی ان نظر به دلائیل متعددی هنوز اماده نگردیده است؛لذا مردم بجان رسیده وعذاب کشید وکارد ظلم واستبداد فجائیع وجنایات به مغز استخوان رسیدۀ افغانستان منتظرهرنوع حرکتی اندکه:صدای ازادیخواهی ونجات بخش ملی ضد جنگ وتفنگسالاری وفرهنگ تفنگ را منعکس سازد ودرعمل بشنوندوببینند؛باجان ودل وسرومال ازان استقبال وحمایت وپشتیبانی بیدریغ وهمه جانبه نموده ومینمایند.که چنین نیروی رزمندۀ انقلابی وتسلیم ناپذیر سرسخت ویایک"حزب نیرومند توده ای"داهی وهدفمندو بالغ هنوزهم درنطفه های خود قراردارند وموئثریت لازم را بنا برنبود پیوندهای عمیق ووسیع توده ای که حد اقل نماینده گی ازطیف وسیع جامعۀ زحمتکش ومردم تحت استبداد کرده بتواند ؛درسمت وسو واستقامت دادن جنبشها ونهضتای رستاخیز ملی را ندارد.ازانرو نفوذ استخبارات پاکستان وای-اس-ای-وکشورهای بیگانۀ مفتن ومغرض به اسانی دربین این خیزشها اعمال نفوذ نموده وانرا به راحتی؛چه به شکل مسالمت امیز ویا باتهدید اسلحه که ازقبل مسلح ساخته شده اند به نفع خود سمت وسومیدهند؛مسلح ومجهزمیسازند وبرطبق پلانهای شوم خود ومنافع خود انرا رهبری مینمایند.که به این ترتیب بحرانات دیگریرا بالای این بحرانات مزمن نیز خواهد افزود که جلوگیری ازان نیزبعدأ مشکل وبه ناممکنات مبدل خواهدگردید.

یازده:-به گزارش خبررسانی فارس15/اکتوبر/12 -قراراست دولت 350هزار به اصطلاح از افراد بومی را میخواهد درجمع پولیس وارتش که تازه درحال تشکیل قراردارد؛نگرانیهای جدی را ازناحیۀ اعمال نفوذ دوبارۀ احتمالی طالبان یا حزب اسلامی حکمتیار وغیره تیروریستهای جهادی را باراورده که دران باتغیرچهره واهداف خود مانند همیشه؛دورازامکان ندانسته،اعتماد ووطندوستی انها مشکوک وزیرسوال گردیده که باید دولت درثبت وراجستر وجلب وجزب خود با انان نهایت دقت را مدنظربگیرد.هرگاه نیروهای نظامی خارجی بعد ازسال 2014م.افغانستان رابکلی ترک بگویند،این بحرانات رانیزبیشترتشدید خواهد کرد.زیرا که طی یازده سال؛بجای قوای مسلح قهرمان ملی ازدورۀ نظام دموکراتیک وبعد ازانحلال ان طبق پلان پاکستان؛پیهم دردستگاه فاسد-فاشیستی رژییم مزدور جاگزین گردیده امده است که زمینۀ دیگری برای تشکیل مجدد طالبان به چهرۀ جدید نیز تلقی شده میتواند .عمق بی اعتمادی رابه نمائیش میگذارد که توسط -ای-اس-ای- وسائیرشبکه های جاسوسی به شکل گسترده ان در دربستراین جامعه نهادینه گردیده است.ا-زیرا:

الف:-هیچ نیروئی درافغانستان غیرازطالبان و سائیرتیرورستان اشاره شده نمیتواند بعدازخروج ازافغانستان قدرت سیاسی را بدست بگیرد.که انها قبلأ ازدهه ها به این سو ازطریق پاکستان وکشورهای غربی مسلح ساخته شده اند وتربیت کافی نظامی دیده وبا مدرن ترین سلاح ها مجهز گردیده اند.واما بالمقابل نیروها،سازمانها ونهاد های دیگرسیاسی اجتماعی وملیتهای تحت استبداد عملأ ازقبل خلع سلاح گردیده اند.وهمچنان بابکاربرد روشهای تفتین امیز وتشدید خصومتهای ملی بین اقوام وملیتها؛عملأ همسوئی وهمکاری بین انها را برهم زده وازهم پاشان نموده اند.

ب:-نبودوحدت ملی وتشدیدنفاق وشقاق بین اقوام برادر وتلاش برای یک قوم سازی جامعه وتشدید نزاع ملی واختلافات زبانی ونژادی ومذهبی؛قومی وقبیلوی،سمتی ومحلی؛بااتخاذ روشهای برترجویانه ازسوی حاکمیت قبیلوی وزمامداران قبایلی وپاشان بودن وبی سروسامان بودن جامعه که؛هرگاه چهارنفرتیروریست مسلح دریک قریه ظاهرشود؛کافیست که تمام قریه،منطقه ویا محل مربوطه را تهدید وخلع سلاح نموده به خودتابع بسازد وانهارا به صف تیروریستها بسیج نماید.

پ:-بحرانهای سیاسی که علل اساسی ان نقش کمرنگ وناچیزاحزاب سیاسی مترقی ودموکراتیک وسازمانها ونهادهای ملی ودگرگون خواه ونهادهای مدنی نیرومند ونبود نقش توده ها درتعین سرنوشت خویش ودرسائیر فعالیتهای سیاسی بوده وجز ازطالبان وسازمانها وتنظیمهای تیروریست جهادی وبرخی مقامات وحلقات وتیم تمامیت خواه رژیم نژادپرست قبائیلی که؛هم مسلح هستند وهم ازطریق پاکستان غیرمستقیم ویا مستقیم حمایت میگردند؛وتلاش دارندتا(مسیرهرنوع حرکت سیاسی،فرهنگی واقتصادی-اجتماعی ونظامی)را بااستفاده از تجارب خیزشهای تحت عنوان"بهارسبز"دربسترکشورهای عربی برضدرژیمهای دکتاتوری وتوتالیتاریستی میراثی-سنتی پوشالی درکشوربه نفع منافع ملی پاکستان منحرف ودررأس هژمونیستی ان قرار گیرند.

چ:-عمده ترین هدف استراتیژیکی که درواقع تأمین امنیت وصلح وثبات دموکراسی ورشد اقتصادی واجتماعی درجامعۀکنونی بوده که دراین عرصه نتنها؛خلاف پلانها واهداف تعهدشده هیچگونه تغییرمثبت ولمس کنندۀ بنیادی بملاحظه نمیرسد؛بل برعکس کلیه ای زیرسازیهای قبلی هم بسوی نابودی رفته است؛همه دچاربحرانات مافیائی گردیده و ورشکست گردیده اند.

ح:-نهادینه شدن فساد مالی مافیائی سرتاسری دستگاه اداری وسائیر بحرانات وفجائیع مافیائی رژیم قبیلوی مافیازده ودرهم وبرهم بودن ونابه سامان بودن ونبود یک سیستم اداری سالم قانونی ومشروع مستحکم وپاکنفس برمبنای معیارهای شائیسته سالاری ومردمسالاری که حتا یک خشت سالم قابل یاد اوری درسراسرساختاردستگاه فاسد-فاشیستی ان که عاری ازفساد باشد؛باقینمانده است .رژیم تک قومی مرکزی انحصارگرقدرت سیاسی نا کاره وبیکاره وغیرقابل اصلاح وکنترول راکه ازویژه گیهای خاص نظامهای مرکزگرا است؛هرگونه دولتی که با هرگونه برنامه وپلان درفرایند سیاسی بجای ان جاگزین گردد باین مافیای فساد وغول بحرانات وکارمندان فاسدان که دارای دست وقلب ونهاد ونیات ناپاک اند وجز ازفساد ومردم ازاری و غصب وغارت به چیزی دیگری بلدیت ندارند؛دولتهای اینده چنان دست به گریبان وباانها پنجه خواهد دادکه درپاک سازی ان40 مستوفی چه که4000مستوفی هم اگرباشد نمیتواند قادربه پاکسازی فسادهه نواقص وکمبودیها ونارسائیها،قانونشکنیها،بینظمیها ودرهم کوبیدن گروه بندیها وباندبازیهای قومی،نژادی ومذهبی وزبانی فرهنگی وسمتی وقبیلوی وخویش خوریها و"اندیوالیها=همدیواریها؟!"ودرهم شکستن باندهای مخفی جواسیس وعناصرمشکوک ونامطلوب وغیره فساد وبحرانهای مسلط دردستگاه اداری رژِیم،رسیده گی نماید.!بشمول ارگانهای کنترولی،سیستمهای محاکماتی وقضائی وسارنوالی وعدلی وحقوقی ان همه درگرداب فساد وبحرانهای متعددطراز مافیا ئی ان به شدت مواجه خواهدشدکه همه زیرسوال قراردارند.؟

گ:-تصفیۀ جواسیس وعناصرمشکوک کارمندان فاسد ومجرمین ومحاکمۀ قانوقی انها وجزب وجلب وتربیۀ سالم کادرها وکارمندان صادق ووطنپرست دگرگون خواه پاکنفس ووظیفه شناس ملی؛واز هرلحاظ شائیسته وکمبودات پرسونل ورزیدۀ مسلکی مجرب وباتقوا وباخلاق وباشخصیت واهلیت وبرخوردار ازاعتبارات مردمی؛عمده ترین پرابلم حاکمیت اینده خواهد بودکه به اسانی وبه زود هنگام نمیتواند بااین زورمندان وصاحبان زر وزور مافیائی؛دربراوردن این مأمول بزودی نائیل اید.مدتهای طولانیرا درتربیۀ سالم باروحیۀ وطنپرستی وتوظیف وجابجاسازی انها دربرمیگیرد.وان عدۀکه پاک نفس وزحمتکش ووطندوست وصادق هم که موجودباشند درهمچوباندهای مافیائی دخیل نباشند بی وسیله وبی واسطه درگوشه وکنار دستگاه مافیائی مانده اند انها نیز تا انوقت درزیر این فشارهای بحرانات خطرناک مافیائی ونابودکننده برای نجات خود راه مهاجرتها را درپیش گرفته ونسبت نبود زمینه های کار مطابق به مسلک ورشته های تخصصی وتجارب که اندوخته اند؛مأیوس گردیده وطن خودرا ترک خواهندکرد وبه مانند ملیونهای دیگر به فقرو غربت وبه مهاجرتهای اجباری پناه برده وتبعید خواهندگردید وتمام عمراز ان رنج خواهندبرد که این پدیده نیزیکی ازبزرکترین ضایعه ازسرمایه های معنوی درکشورما بوده که غیرقابل جبران خوهادگردید.

دوازده:-دلیل دیگر عدم علاقه وسکوت بیهوده ونبود مدیریت سالم وعدم شناخت درست ازماهیت این قیامهای خودجوش نیز به این معنا ست که؛دولت میخواهد تا مردم را شاید تحت عنوان قیام ضد طالب وتیروریست تا که درجریان است با بی علاقگی وعدم توجه خود؛ انهارا دربین خود درگیر ومصروف نگهدارد ووضع را بابی ثبات سازی ونا ارامی وشعله ورنگهداشتن همچو تنشها وحرکتهای سیاسی دربین جامعه طوری وانمودسازدکه شرائیط برای انتخابات اینده اماده نیست؛باید که به تعویق بافتد؟!وچندمدت دیگری بااین نیرنگ بازیها حاکمیت ننگین قبیلوی ویکه تازی وتمامیت خواهی مرکزیرا دوامداربسازد.وازجانبی همسوئی ووحدت ملی نیز دربین مردم ایجاد نگردد که به دولت وحاکمیت مرکزی انحصارگران سخت نگران کننده است.زیراکه

وحدت ملی یگانه گورکن اصلی رژیم نژادپرست تک قومی مرکزگرای انحصارگرقدرت سیاسی محسوب میگردد که ازطریق ایجاد یک نظام سیاسی مردمسالاری غیرمتمرکز فدرالی میتواندزمینه های مشارکت وسیع اقوام وملیتها را درحاکمیت سیاسی وشوراهای مردمی محیا سازد وراه های تمرکزگرائی ویک قومسازی جامعه وانحصارقدرت سیاسی راباتقسیم قدرت وملی سازی ان محدود می گرداند.

سیزده:-نبود حاکمیت قانون وقانون گریزی؛علاقۀ شدید به انارشیسم وترویج ان تحت نام دموکراسی لیبرال .نبود بازخواست وداد گستری وعدالت ومحاکمۀ مجرمین؛رهائی مفسدین وجنایت کاران وتیروریستان به ذرائیع مختلف؛عدم قاطعیت درمبارزه علیه فسادهای مافیائی؛توسعۀ ساحات کشت،تولید،پراسس، واماده سازی،ترافیک وقاچاق موادمخدر؛تجاوزات جنسی وزن ستیزی وناموس کشی وده ها وصد ها فساد وفجائیع وجنایات گستردۀ دیگری که دولت درمجموع بویژه زمامداران حاکم ومهره های کلیدی به گردابها وخندقهای ان تا گلو غرق گردیده اند.بنابرضعف وناتوانی وبی کفایتی وتمامیت خواهی وعدم رسیدگی وکنترولی ونبود تسلط کامل وحاکمیت سرتاسری وزیرپانمودن صریح نصوص ومندرجات قانون اساساسی ونبود حاکمیت قانون که درواقع به یک رژیم ضد قانون مبدل گردیده است.زیراحاکمیت قانون قدرت انحصاری مرکزی یک قومیرا شدیدأ تهدید میکند وضربه میزند وبسوی مردم سالاری ومشروعیت سوق میدهد.دولتی که برای حاکمیت قانون تلاش منمید بذات خود برضد فساد وجنایات وفجائیع مبدل میگردد وتوانائی خودرا درساحۀ تطبیق قانون دریافت مینماید.تطبیق قانون است که دولت را استحکام میبخشد ودرهمه عرصه ونهادهای اقتصادی-اختماعی-سیاسی-نظامی وغیره بطورسیستماتیک ومنظم زنجیره ئی؛باتطبیق وتحقق قانون مسلط وتوانا میگردد وتحت کنترول خود درمی اورد.درنظامیکه حاکمیت قانون تحکیم یابد؛نتنها مجرمین ازچنگال قانون فرار نمیتوانند؛بل زمینه های جرم وجنایات وتیرور وفساد وبی نظمی وانارشیسم نیز محدود وکاملأ به تدریج ازبین میرود ویا نمیتواند رشد نماید.بجای حاکمیت فساد وفجائیع وانارشیسم؛قانون حکومت میکند.که این قیامهای خود جوش نیز از اثرنبود حاکمیت قانون درجامعه،نبود محاکمۀ قانونی جنیتکاران وفساد پیشه گان ورهائی انها ازچنگال قانون تلقی میگردد.درجامعۀ که اطفال خردسال توسط تیروریستهای جهادی حلق اویز وسربریده میشوند که هنوز گناه وثواب خودرا نمیشناسند وبه خوب وبد خود نمیفهمند وبنام مجرم محاکمۀ صحرائی میگردند ویا دره وشلاق زده میشوند(9)درجامعۀ که جان ومال وناموس مردم ازطریق جنایتکاران جهادی پاکستانی وپنجابی پیمال وتجاوز وبه غارت برده شده نیست ونابود میگردند.امنیت وجودندارد وحیات ملیونها انسان روزبروز درخطرات تهدید به مرگ قتل وتیرور وچپاول وغارت قرار دارد؛درجامعۀ که مکاتب شفاخانه ها و حتاکلنیکهای صحیی درمحلات مسدود؛معلمین وشاگردان درقرأ وقصبات به جرم تحصیل وتعلیم وتربیه سربریده میشوند وتوسط تیوروریستهای جهادی وابسته به پاکستان وپنجابی به قتل میرسند،فقرو مرض وبیکاری وبیماری وبی دوائی وبیداکتری وبی نرسی وبی پرستاری وده ها عوامل وانگیزه های عینی که موجودیت ان دربین این جامعه واقعیت دارد وناشی ازناتوانی دولت مرکزی بدنام ورسوای انحصارگرمزدور بوده؛نماد واقعی ناشی ازعوامل وانگیزه های مسلط کنونی است که اسباب بیداری وخوداگاهی مردم گردیده وخشم طوفانزای مردم را به نمائیش میگذارد که سخت به ستوه امده اند وتوده های ملیونی اگاهانه برای نابودی این همه بحرانات ونا بسامانیها وهزاران جرم وجنایات وفساد وفجائیع طرازمافیائی بپا خاسته اند که باید دراین راستا باشناختهای دقیق وتیزبینانه وعاملانه ومدبرانه وعقلانی مدیریت سمت وسو واستقامت داده شوند.

ادامه دارد......

حسن پیمان

اکتوبر/11/12

رویکرددهها

جنرال حمیدگل-رئی سابق -ای-اس-ای-شبکۀ استخباراتی پاکستان-خبرگزاری "بخدی"-14/سپتمبر12-اریائی --*

جنرال حمید گل-(همان)-افغانستان قبرستان- امپراطوریها-مادرجنگ پیروز میشویم-هفته نامۀ امید--*

اپریل-/27-12--/--شماره -845

اقای احمد سعیدی-ژورنالیست وتحلیلگرمسائیل سیاسی-ازقول احمدرشید ژورنالیست پاکستانی که گفته است:"استخبارات پاکستان نسبت به تقرر رئیس امنیت ملی درافغانستان حساس میشود-....باید احتیاط شو"د--سپتمبر/10/12

ملا عمراستراتیژی خودراتغیرداد-سرتیپ شوکت قادر-فرمانده ارتش سابق پاکستان وکارشناس مسائیل منطقه-درگفتگو باروزنامۀ"امت"چاپ پاکستان-سپتمبر/25/12--*

اقای احمد سعیدی-نقاد وتحلیلگرمسائیل سیاسی-جولای/23/12-سایت اریائی-*

دپلوماسی ایرانی-جولای/29/12-سایت اریائی--*

همایون جریر-داماد گلبدالدین حکمتیار-مصاحبه با دپلوماسی ایرانی-تاکه یک نفرامریکائی باقیست جنگ ادامه دارد-جولای 29/12-

---*

توبیا ایلوود-وکیل انگلیس-طرح پلان"سی"-تقسیم افغانستان به هشت منطقه-خبررسانی فارس-اگست/15/12--*

شبکۀ اطلاع رسانی افغانستان-مسافرتهای نخست وزیران انگلیس وپاکستان درکابل-جولای/24/12------*8)-

هشت-صبح--تظاهرات ضد محاکمات صحرائی ودره زنیها--و...سپتمبر/25/12-*

تلویزیون طلوع-طرح سندامضای پیمان استراتیژیک کابل-اسلام اباد وعملی ان الا سال2013--*

خبرگزاری فارس--کابل امادۀ به رسمیت شناختن خط دیورند است.سپتمبر/29/12

 

 

 

------------------------------------------------------

 

قسمت سوم

 

حکمت

یکی را شاه وجلال و ضل الاهی داده است

دیگری را رنج و ظلمت فقر وگدائی داده است

یکی را سفرۀ رنگین همیش در مفت خویش

دیگری را ا حتیاج قرص نان با جفت خویش

خلق عالم کرد ایجاد از برای " ازمون " ؟ا

چه نیاز دارد کند این خلق " ناقص" ازمون ؟ا

تا بکی ازمون کنی و خون بریزی بی حساب

از برای از مو نت خلق بریان و کباب

"حسن پیمان"

چهار:-خموشی مرگبار وطولانی دولت وسکوت معنا دار ان که گویا به زعم خویش میخواهد خودرا ظاهرأ صلح خواه معرفی نماید؛ومعنای این صلح خواهی هم انست که با این انتظاریها میخواهد تا به پاکستان بیشترزمینه سازی شود وراکتبارینهارا بیدرد سر اجراکند وخوب داخل کشورگردد وبا نمائیش قدرت وزور پلان شوم "صوبۀ ششم"عملی وبخشی ازخاک افغانستانرا نیزبه این ترتیب مانندپشتونستان وبلوچستان که انگریزها توسط شاه شجاع های خود به اساس معاهدۀ ننگین با خط تحمیلی منحوس دیو رند ازبدنۀ این سرزمین بزرگ بریده جدا ساخته بود؛ اینرانیز ملحق سازد وپلان تجزیۀ دیگری را ذریعۀ همین انگلیس تحمیل وتعمیل نماید تا کسی دیگرنام ازمردمسالاری وحاکمیت مشروع مردمی وغیرمتمرکزفدرالی لب به سخن نکشاید.که اقای کرزی خموش ومنتظر همین ارمان است که چه وقت کاربردعملی پیداخواهدکرد.پس درغیر ان این سکوت وخموشی ازماه ها به این طرف درمقابل حملات راکتی وادمکشی واواره وبیجازی مردم توسط پاکستان برای چیست که ازهیچ طرف رسمی دولتی و حامیان ان صدائی برنمیخیزد؟؟؟؟.ا--که دلائیل زیررادراین ارتباط میتوان چنین موئجزساخت:

الف:-طرح مصالحه باطالبان صلح ستیز وتیروریستان اجیرکه قاتلین اصلی مردم افغانستان هستند بعد ازیازده سال خونباربا تلفات وضایعات باخسارات وهزینه های بیشمار بازهم دوباره تلاش دارند که طالبان برسرقدرت اورده شوند؛باید که اقای کرزی به استقبال "برادران ناراض؟!" خود؛چنین خموشی وسکوت معنا داررا را اختیارنموده ومنتظربنشیند.زیرا تحکیم صلح به نفع طالبان وتریوریست هاو -ای-اس-ای- وپاکستان نیست ؛چشمه های خروشان وسرشارعواید به گونه های مختلف ازغرب وشرق واعراب خرپول وغارتهای دگر مسدود میگرددوتیروریسم ضربه میبیند.وازجانبی باید اقدام قانونی برعلیه تروریستها باقاطعیت صورت نگیرد بویژه افراد وشخصیتهای سیاسی واجتماعی درراه صلح خواهی به ترورهای زنجیر ای درصفحات شمال کشور بسته شدند ومواجه ساخته شدند که عاملین ان پیگرد قانونی قرارنگیرند که این اعمال ضد انسانی وضد حقوق بشری اصلأ با منافع ملی پاکستان تروریست ونظامیان خون اشام ان مطابقت دارد.باید با خموشی بگزرندکه گره های پنهانی وکوردیگر ان باز نگردد.

ب:-این سرتسلیمیها مربوط به مشی تسلیم پذیرانه وابن الوقت مأبا نه توأم با ترس وهراس انست که؛قبل ازهمه ارتباط مشکوک انرا بویژه تیم تمامیت خواه ؛گروه ها وحلقات فاشیستی مسلط را دردستگاه فاسد-فاشیستی با پاکستان وگروه های تیروریستی وتنظیمهای ساخت جهادی طالبی،گروه حکمتیار ویا حقانی وغیره را به اثبات میرساند ویاهم منتظرجلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهد بود که انها اگر کدام دلسوزی به این مردم بیدفاع وکشورشان داشته باشند .زیرا دولتی به مفهوم واقعی ان حامی مردم ومیهن اصلأ درعمل وجود ندارد.

ت:-خطاب نمودن طالبان بنام"برادران ناراض"که چندین باراقای کرزی روی ان تأکیدورزیده است وشمار زیاد عناصر تروریست خطرناک وادم کشان مشهور را که صد ها انسان را به قتل رسانیده اند وبرضد مدم ومیهن وبرضد منافع ملی ومصالح کشور برضد استقلال وتمامیت ازض وبرای زمینه سازی به مداخلات خارجی جهاد نموده اند ؛انها را بانوازشهای برادرانه ودلسوزانه وبا تحایف خوداز زندان رها نموده است،که نمیتواند از این عمل خود انکار نماید؛ونمیتواند برضد این اعمال خود دوباره موضع گیری مخالف نماید؛باید باخموشی وسکوت ازکنار ان نیز عبورنماید.

ث:-برعلیه طالبان که اجیران حلقه بگوش وملیشه های پاکستانی اند.باز هم نمیتواند دربرابرانها با قاطعیت اقدام وطنپرستانه کند ؛زیرا ازیک طرف زدوبندهای مرموز ومشکوک وبارشتهای متعددی که سراپای دولت را تنیده ودرمحاصره گرفته ومستقیمأ تحت فشار وتأثیران قراردارد وسخت اسیب پذیرگردیده است.ودوم اینکه؛ماهیت ان مطلقأ ارتجاعی وسازشکار،دنباله رو وبی ابتکار،حیله گر وارائیشگراست که درکارکردهای خود نهایت سنگینی میکند.ازانرو نمیتواند با قاطیت ومردانه وباشهامت علی الرغم همه مشکلات وممانعتها برطبق قوانین نافذه وتعهدات ومیثاقهای ملی وبین امللی وبویژه مطابق به سوگند نامۀ خود دروقت حصول حلف اعتماد ازمجلس نمایندگان وهنگام جلوس برتخت ریاست جمهوری قاطعانه ازوجب وجب خاک مقدس خود دفاع نماید؛زیرا نمیتواند درمقابل پاکستان ومنافع ملی ان مقاومت وایستادگی نماید واین موضع کیری معنا دارو خموشی درواقعیت امر؛زیرپا نمودن منافع ملی افغانستان میتواند طلقی گردد که؛اقای کرزی قبلأ نیز به زبان وبه صدای بلنددرصحبتهای خود گفته بودندکه باید منافع ملی پاکستان را مدنظربگیرند.

ج:-اجازه دادن پاکستان به حملات راکتی ان؛یعنی خموشی وسکوت مرگبار دربرابرراکت بارانهای پاکستان که کیلومترها درداخل افغانستان پیشروی نموده وصدها انسان بیگناه را درکنر ونورستان هرروز به خاک وخون میکشد وهزاران خانوارملیت شریف خانه بدوش پشتون را اواره وازمساکن اصلی شان بیجای وخانه خراب نموده وبه عوض ان تروریستهای اجیر وطالبان مزدور وملیشه های فروخته شدۀ خودرا تحت رهبری مستقیم -ای-اس-ای-درانجا جابجای نموده است؛ بارهبرد این پلان شوم وخونبار شیطانی ؛دو هدف را نشانه میگیرد:یعنی ازیکطرف به جهانیان وقوای بین المللی ضد تروریسم؛چنین وانمود میسازد که:(پایگاه های تروریستی در افغانستان است ؛نه ،درپاکستان؟)!وبه این ترتیب جنگ را دوباره به داخل افغانستان انتقال وازسراغاذ مینماید ومردم بیدفاع مارا دوباره زیر بمباردهای وحشیانه وبیرحمانه قرارمید هد.-وازجانبی هم برای گسترش هرچه بیشترتیروریسم وجنگ به صفحات شمال کشور؛که ازراه کنر ونورستان بمراتب اسان ونزدیکتر صورت گرفته و با پایمالسازی شمال کشور تروریسم را توسعه میدهد ومناطق ارام اسیای میانه را نیز ناارام میسازد. که جنگها باید ادامه یابند.

ح:-که بمثابۀ رئیس جمهور وقوماندان اعلی قوای مسلح باید به ان واحداز اغاذ تأریخ حملات پاکستان با جمع اوری همه اسناد دقیق وموءثق رسمأطی یک پیشنهاد سازنده وعملی وتحققی وقانع کنندۀ به همه جوانب را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه نموده کمکهای نظامی عاجل وفوری را درزمینۀ توقف حملات پاکستان مطابق به قواننین وضوابط ومیثاقهای پذیرفته شدۀ بین امللی وحقوق بین الدول وغیره میبائیست به دفع وترد وخنثای ان بایدفورأ بدون تعلل می پرداخت. قسمیکه پاکستان میکند دروغ میگوید وپول میگیرد ؛درحالیکه درخاک ان کس نه تجاوزکرده و نه هم میکند؛اما تحت نام تروریسم ومهاجر وجنگ وغیره با دلیل تراشی ها ودروغ سازیها وبا کذب وریا ومکارگی وبا زبان بازی های خود همیشه ازامریکا وجهان غرب واعراب پول وکمکهای مالی ومادی را صاحب گردیده ومیگردد ؛ واما زمامداران قبایلی ما از بیکفایتی ،ازعدم فهم ودانش و نبودزرنگی وشم سیاسی و نبود دانش دپلوماتیک واگاهی پیشرفتۀ سیاسی ونبود معلومات کافی ونبود درک وشناخت درست از وضع جاری داخلی ومنطقه وخارجی وبویژه ازتنوع خصوصیات وویژه گیهای پیچیدۀ وشیطانی پاکستان و-ای-اس-ای- ونبود برهان ودلیل قوی باقرائت ضعیف وبی محتوا وبعضأ هم تکراری وغیرمستند دربرابر دلائیل قوی پاکستان که استدلالات خودرا با مستند سازیهای گذائی که هر بی محتوای غیرواقعی خودرا با لفاظی ومداریگری با محتوا ودلچسپ نموده برخ جهانیان میکشد وغیره است که باعث شکست دولت دربسا شرکتها در جلسات گردیده؛ پیشنهادات ان ضعیف وغیرمنطقی و غیر مستدل بوده که انها یا شنیده نشده ویاشنیده نمیشود.ویاهم بمثابۀ قوماندان اعلی قوای مسلح کشورقانونأ ووظیفتأ که اگرکشته هم میشد شرفتمندانه بود؛به قوای مسلح ملی کشور(اردو-پولیس-وامنیت ملی)امرفو ق العاده جدی واکید مینمودتا دربرابراین همه تجاوزات ومداخلات صریح واشکارای پاکستان ونظامیان ادم کش وقاتل ان بمقابله پرداخته؛حداقل به حضور مردم خجالت زده نمیبود وباعث ارتقاروحیۀ رزمی قوای مسلح گردیده وشوروهیجان انقلابی ووطنپرستانۀ رابه روحیۀ توده های ملیونی مردم میدمانید.وهنوزکه قوای بین المللی ازافغانستان خارج نشده وظاهرأ هنوزهم بنام حامی درعقب این دولت وبه حمایت ازان قرارداشتند؛واینکه چراامریکا وناتو وشورای امنیت ملل متحد خود حضوردارند وبمنظورتحکیم صلح وثبات ومبارزۀ قاطع واشتی ناپذیربا تیروریسم وحامیان ان وبرای نابودی لانه ها وپناه گاه های ان ویا هرنوع تجاوز ومداخله ای که درافغانستان ازهرکشورصورت میگیرد وصلح وثبات را به خطر مواجه میسازد؛از وظائیف جدی وخدشه ناپذیرانۀ انهاست که مطابق به وظائیف وتعهدات خود وقوانین ومیثا قهای بین المللی برای نابودی کامل تروریسم وپناه گاه ها وتربیت گاه های ان که دردرون پاکستان ودرحمایت مستقیم -ای-اس-ای- است؛وظیفتأباید خود انها داخل اقدام گردیده حملات راکتی پاکستان راخنثا ومراکزتیروریستی وپناه گاه های انرا درداخل پاکستان نابود میکردند. بویژه که پاکستان یگانه مرکزالقاعده بوده واوسامه بن لادن که رهبر تروریست ان بود توسط امریکائها درقلب نظامیان پاکستان درابیت ابادپاکستان برای شش سال نگهداری وسرانجام سرکوب وبه اصطلاح به جهنم رفت.که کشته شدن بن لادن این رهبرجانی تروریستهای جهانی باعث شد تا پاکستان دشمنی درونی خودرا با امریکافورأظاهربسازد.واما این درحالیستکه؛نتنها که نیروهای خارجی اقدام به این کارنکردند بل؛دربرابرکلیۀ این واقعیتهای تاریخی یک روش بیطرف گونه وسکوت وخموشی را نیز اختیارنموده امده اندکه هنوز خارج نشده اند والا سال 2014.م. وقت کافی وفرصتهای زیادی مانده است دران بی تفاوت مینگرند هرگاه دولت ما ناتوان ضعیف با غیرت به اصطلاح "نم کشیده"فاسد وبیکاره وسازشکار باشدو خودرا معذوردانسته باشد؛واین حامیان خارجی بااین طول وعرض پیشرفته ومدرن خود چرا نقش یک تماشاگررا به خودگرفته اند؟-ایا عمق وپهنای شکست به حدی رسیده که حتا امریکا وناتو وبیش از چهل کشورجهان باپیشرفته ترین سلاح های مدرن خود نمیتوانند درمقابل یک پاکستان وچند هزار تروریست مسلح ناچیزان به مقابله بپردازند وافغانستانرا ازچنگالهای خونین انها برهانند؟؟؟که همۀ اینها مسائیلی اند یکا یک زیرسوال قرار میگیرند.ا-که نگرانیهای زیادی را بین نهادهای مدنی وحقوقی و برای مردم وجامعۀ جهانی ببار اورده است.واما برای مردم بیدفاع ومظلوم افغانستان تروریستها ازهررنگ وقماشی که اند ؛یکی است وچندان تفاوتی ندارد؛چه انکه ازطریق پاکستان می ایند ویا اینکه پاکستان عین حملات اکتی را بطوررسمی دولتی خود مداخله گرانه مستقیمأتحت رهبری واستقامت وسازماندهی -ای-اس-ای-براه انداخته است ؛ما هتأ یکی است ویک هدف واحد رادرداخل افغانستان دنبال مینمایند.

خ:-نفوذهمه جانبۀ"برادران طالب"اقای کرزی وحلقات تمامیت خواه بدنام ومشکوک ؛انچنان باهم بشکل گسترده درسرا پای دولت واطراف ر ئیس جمهوررا چون تارجولا نسج وبافت نموده دورهم تنیده اندکه؛نمیتواند ازاین دام خطرناک وشوم خودرا رهاسازد.وبدون اراده واشارۀ این قدرت مافیائی شوم وریشه دار وبهم بستۀ ضدمردمی وضد میهنی یک گام بگذارد واین همه مافیا بازیهاراازدستگاه مافیائی خود به نفع ملت ازمیان بردارد که همه درمسائیل قومی-قبیلوی وخویشی ونژاد وزبان پرستی وسودجوئی وزر اندوزی خود مصروف هستند؛چه رسد به مسائیل بین المللی.نمیتواند دربرابرپاکستان ویا طالبان وسائیراجیران ان اقدامات با المثل وطنپرستانه نماید.

د:- ترس وبیم زمامداران قبائیلی ازاین تارسیاه شوم جولائی که رشته های ان دردست های مرموزدرپاکستان است.هرحرکت ملی راکه مطابق منافع ملی افغانستان انجام یابد.پاکستان انرا ضدمنافع ملی خود قلمدادنموده هران میتواند-ای-اس-ای-انراخنثا وازریشه نابودنماید وعاملین اورا تیرورکند ویا تصفیۀ قومی نموده به عزلت وحاشیه براندکه تاحال چنین بوده وده ها مثال نیزدرین رابطه هاوجود دارد.

ذ:-بگونۀ مثال مصداق برادعاها؛به گزارش خبرگذاریهای"بخدی" جنرال حمید گل سابق رئیس-ای-اس-ای-پاکستان طرفدارطالب وبه حمایت ازطالب که یکی ازموئسسان وتشکیل دهندگان این گروه فروخته شده است؛درگفتگو با تلویزیون افغانستان تأکید نمودکه:"کسانیکه دررأس اورگانهای امنیتی افغانستان گماشته میشوند باید باپاکستان روابط خوبی وباهم گفتگو داشته باشند...که هدف وی ازنامزدهای وزارت دفاع وداخله وامنیت ملی واقوام وقبائیل است که برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس نمایندگان افغان معرفی شده بودند(1).

ر:-پاکستان که درطول تأریخ با افغانها زور ازمائی نموده وسرانجام به این حالت ابترو خراب رسانید وکشورمارا به ویرانه وزمین سوخته مبدل نمود؛وامریکارا نیزبمثابۀ حامی افغانستنا به اثر عقده های دیرینه وکامپلکستیهای نهفته ضد امریکائی که دراهداف استراتژیکی خودداشت ودارد وهرگزدر(عمل)دوستی باامریکا نداشته است و باکذب و فریب برای اخذ کمکهای مالی سرشار ازامریکا باریاکاری ودروغ ونیرنگ بازیها گولزده است،امروز امریکارا عملأواشکارا؛"دشمن" خطاب نمود وازانرو امروز اشکارا میخواهد با امریکا نیز زور ازمائی نماید.جنرال حمیدگل سابق رئیس شبکۀ تروریستی ای-اس-ای- پاکستان درگفتگو با روزنامۀ فرامنطقه الشرق الاوسط دراین رابطه به امریکا چنین اخطارامیز خطاب میکند:"...امریکا باید افغانستان را ترک کند واگردرین باره عاقل ودوراندیش نباشد وبه حضورنیروهای بین المللی درافغانستان ادامه دهد ؛این مسئله به انقلاب درپاکستان منجرمیشود..."(2)-یعنی این هوشدارباش به امریکا این مطلب را نیز میرساندکه مردم پاکستان برضد امریکائیها تحت رهبری -ای-اس-ای-انقلابی را برپا خواهندکرد وازین منطقه بیرون خواهند کرد ویا حادثۀ دلخراش سپتمبرثانی رادرهرجائیکه خواسته باشند خلق خواهندکرد؛چنانچه که میکنند وتیروریسم را بیشتربه رنگ وقماش مانند شبکۀ تیروریستی "حقانیها"درپیشکش های خوددارند.

س:-وافزون بران این سکوت وخموشیها نیز صرفأ یک بازی سیاسی دیگری برای شخص خود اقای کرزی است؛میداند که ازعمر سرشارازنعمت باد اوردۀ افسانوی؟! تخت وتاجش کم مانده؛هرگاه درانتخابات پیروزنگردد؛بنا برنفرتی که درطی این حکومت داری افسانوی تأریخی خود ازمردم دارد؛فرایند سیاسی بعدی خودرا درخطر ودرنظردارد که؛مبادا بدست برادران بیرحم طالب خود ویا مردم غافل گیر و گرفتارایدوازوی پوست قرقلی نوعی از"تقر"(سورنما) نسازند وبه مردم وجهان عبرت انگیز نموده درعقب شیشه های موزۀ تأریخ نگزارند وهرکس لعن وطعن و وسنگچل نفرت خودرا روی ان خدا نخواسته حواله نکنند.ا --ودران وقت حامیان نیزرخصت شده وعملأ حضورنداشته باشندکه ازوی حمایت نمایند وپاکستان که همیشه درهمچو حادثات مانند روباه درکمین است؛انگارمعلوم نیست که(عوض یک نان بجای چند پتیر؛چند چپاتی خواهدساخت؟!)لذا بهتراست به اصطلاح"شوله ات را بخور وپرده ات رابکن"بهترین راه نجات برایش بوده ودم را غنیمت شمرده وصلاحیتها واختیارات را دراین باب به پاکستانیهاو انگریزها وجهانیان واگزارنموده است که انها به وی چه ارمغانی هدیه میکنند؛وخودش به فکر زر اندوزی وثروتهای خود بردران واقرب وخوشاوندان وسائیر عزیزان قومی وقبیلوی خودباید باشد وهم خرما وهم ثواب میگردد وهم دفع هرنوع بلا وهم غازی وهم شهید باید گردد.زیرابه این کاملأواقف است که هرنوع قربانیها وتلفات وضائیعات واستخوان شکنیها،ظلم واستبداد،قتل و غارتها ونسلکشیهای بعدی هم بعداز2014م.صرفأنصیب مردم مظلوم وبیدفاع افغانستان دراین تأریخ به تقدیرش؟! نوشته وحک گردیده است واین پلانهای شوم بر مردم توسط برادران بزرگ انگریزی وپاکستانی ونیک برای جنابشان که باهم وجوه مشترک دارند وباکی نیست که مردم بیدفاع ومظلوم افغان این مظالم را همیشه بدوش میکشند؛زیرا به تقدیرشان چنین بوده وعادت گرفته اند،دیگرقابل تشویش ونگرانی برای شان باقی نمیماند؟.ا وبراحتی سکوت وخموشیرا باید اختیارکنند.

ش:-وبویژه که نهایت قابل تأمل ودقت است؛مصاحبۀ اخیری احمد رشید ژورنالیست مرموزسابقه دارپاکسات که براساس برخی رسانه ها که یکی ازاعضای مخفی سابقه دار سازمان جهنمی وتروریستی-ای-اس-ای-نیزمعرفی شده است؛بوضاحت دیدیدوشنیدید که،درمقرریها بویژه درتقرر رئیس امنیت ملی که نهایت مهم وکلیدی وحساس هست باید مخالف منافع ملی پاکستان وبخصوص مخالف -ای-اس-ای-نباشد وباید احتیاط شود واحمد رشید دریکی ازرسانه ها واضح میگویدکه:"..استخبارات پاکستان به تقرر رئیس امنیت ملی افغانستان حساس میشوند وایشان روحیۀ ضد پاکستانی درارند؛باید احتیاط شود..."(؟!)(3)-واین نشاندهندۀ مطلق نفوذ استخباراتی نظامیان پاکستان-ای-اس-ای-دردستگاه فاسد-فاشیستی نژادپرست دولت مرکزی وگسترش اراده واختیار ونفوذ ان کشوربمثا بۀ دشمن درجه یک افغانستان است که اقای کرزی بخوبی ازان اگاه است.!وبایددرهمچومواردو بویژه درمقرریها مانند همیشه مانند پرویزمشرف نخست وزیرمنافق وقت درپاکستان که اونیز اخطارداده بود که باید دستگاه دولتی افغان ازکادرهای صفحات شمال بکلی تصفیه گردد؛درغیران صلح برقرارنمیگردد را مدنظربگیردکه؛همیشه برضدمنافع ملی خود باسکوت وخموشی برای دفاع ازمنافع ملی بیگانگان با سکوت وخموشی پاسخ داده امده است.تا منافع ملی پاکستان این یگانه قاتل اصلی مردم افغانستان به هرقیمت بایدتأمین وبراورده شود وبربادی ونیستی افغانستان باعث هستی پاکستان گردد دیگر هیچ تعبیری ندارد.

ص:-وبه همین منوال بی کفایتی نبود توجه ووارسی وعدم بازپرس وکنترول وبررسی ودسترسی حاکمیت تک قومی میراثی انحصاری مرکزی که ماهیت ان چنین است وسکوت وخموشی دربرابر کلی ای مشکلات ومعضلات از فقروغربت واز محرومیت ومظلومیت وازبیکاری وبیماری وبیسوادی؛ازکشتاروتیرور وجهالت وقتل وغارتهای ممتد ودوامدار وکشنده خلق که توسط جهادیهای رنگارنگ وبه چهره های گونگون طالبی،گلب الدینی،حقانی، اخوان المسلمینی پاکستانی وپنجابی وعربی وغربی وشرقی که همه به رقابت یک دیگربه این جنایات وفجائبع با هم پیش دستی میکنند،تا به پاکستان و-ای-اس-ای-وحامیان ،هرکدام به نوبۀ خود دراین جنایات وفجائیع ازخود نقش برجسته تروتعین کننده تری رادراعمال تریروریسم وبازیهای داده شده برای شان به نمائیش میگذارند وکریدت بیشترسیاسی وجنائی را به رنگ وجامه ولباس اسلامی بادرنده خوئی بدست اورند؛تا بیشترمورد شفقت وحمایت وپشتیبانیهای مالی وتخنیکی وتربیتی ولوجیستیکی -ای-اس-ای- تریروریست وخون اشام قرارگیرند.ومانند ان سائیر تنظیمهای اسلامی جهادی وجانیان ساخت پاکستان وغرب وعرب است که تمامأمتراکم وتبلورشده بزرکترین عقده وکامپلکسیتی وسوکسی ضد این همه اعمال شنیع غیرانسانی درجامعه را باراورده است که؛بهترین"منبع الهام وانگیزه"برای خیزشهای توفندۀ این جنبشها وقیامهای به اصطلاح خودجوش درکشورگردیده که بصورت روزافزون رشد ونضج یافته است.

پنج:-روند خروج نیروهای خارجی که بیدون یک نتیجۀ روشن وشفاف مطابق به جدول زمانی معین الاسال میلادی2014ازافغانستان وانتقال مسئولیتهای امنیتی ازنیروهای خارجی به نیروهای افغانی وانهم به ریاست اشرف غنی احمدزی که یکی ازمتعصب ترین عظمت طلب وشوئنیست افراطی که چندی پیش ازطریق رسانه ها به تیرورهای زنجیره ای شخصیتهای اجتماعی وسیاسی وصلخواه صفحات شمال نیز متهم گردیده بود؛با این نیروهای ناتوان،باتجهیزات وتعلیمات ناقص وناکافی،مهمترازهمه نبود شناخت درست ازانها نفوذ عناصرمشکوک ومرموزدربین این نیروهای افغانی وبا گشت وگذار تفنگداران مسلح مشکوک جهت ناارامیهای بیشتر وبویژه که خطر به قدرت رسیدن دوبارۀ طالبا وگروه های تروریست حکمتیار وغیره بعد ازخروج کامل نیروهای خارجی و...همه متراکم وتولبر گردیده اسباب وابزار افزائیش تشویشها ونگرانیها وسراسیمگیها را درجامه باراورده است.که شاید افغانستان دوباره به وضع وحالت خونین دهۀ قبل خودبرگردد.وازانرو مردم به این باور هستندکه نیروی امنیتی با نفوذ عناصرمشکوک طالبی وگل بالدینی وپاکستانی؛ان توانائی تأمین امنیت را که قوای ناتو وامریکا وبیش ازچهل کشورجهان داشت وباهمه تلفات وضائیعات وخسارات وهزینه های مالی وجانی قابل ملاحظۀ خود که طی یازده سال نتوانستند تیروریسم راکه مرکز ومقروپناه گاه های ان اصلأدرپاکستان است وازانجا بداخل افغانستان اعزام وصادرمیگردند؛نتوانستند نه درافغانستا ونه درپاکستان ازبین ببرند؛وعلت اصلی ان هم این بودکه با پاکستان داخل بازیهای گونگون شدند باقاطعیت عمل نکردند وپاکستان هم درهمه بازیهای خود برای کسب باج وخراج خود انها رارنگ رنگ بازیمیداد که سرانجام باعث شکست شان گردیده وپاکستان انها را دراین بازیها بدنام نیز نمود.ازانرو قادرنشدند تیروریسم پاکستانی را ازبین برده ؛صلح وثبات وامنیت رانتنها درافغانستان بل به منطقۀ سرحدی پاکستان نیزنتوانستند تأمین نمایند.پس این نیروی ناتوان ومشکوک افغانی چگونه میتواند دربرابر سیل تیروریسم مدهش وتباه کن که ازطریق خاک پاکستان ایرا ن وکشورهای عربی وغیره منظمأ دردرون افغانستان سرازیر میگردند وروز افزون است؛مقاومت ویا حداقل ازخوددفاع نماید.ناارامیهای که درلوگر واطراف ونواحی کابل وبه تعدادی ازمناطق کشور روی داده چنان خرابیها وبی ثباتیهارا باراورده است که وزارت دفاع ملی چندی پیش که ازتیم اقای کرزی بود وهنوزبرکنارنشده بود اعلام نموده بود که؛ازکنترول ان عاجز است واگروخامت پیداکند نمیتواند بااین ناتوانیها بدرستی ازعهدۀ دفاع خودبراید.لذا تأمین امنیت به تنهائی ودفاع"مستقلانه"را دربرابر تهاجمات کشورتیروریست منطقه واجیران ان به چالش وبه سایۀ ابهام قرار داده است ونگران کننده گردیده است.هرچند ظاهرأ دل اسائی وتسلیتهای کاذبانه وبا تدویر کنفرانسهای نمائیشی ونشستهای فرمائیشی وکاذبانه باپاکستان وانگلیس نیز درزمینه ازطرف مقامات وحامیان انها داده میشود که گویا چنین واقع نمیشود ووضع دهۀ خونین قبل دیگرتکرار نمیگرددکه؛این نیرنگ رفورم ماأبانه واصلاح طلبانه نیز یکنوع فروکش سازی این نگرانیها وتشویشها ارزیابی میگردد؛تا مردم خودرابه حوادث احتمالی بعدی کماکان اماده سازند.وغم خودرا به اصطلاح خود بخورند ویا باطالب وپکستان وپنجابی کنار ایند ویا بازهم ملیونهای دیگر اواره گیها وبیخانمانیها وجلای وطنیهارا وبی وطنی ومهاجرتهارا به ملکهای بیگانگان وبه ملک همین دشمنان وقاتلان اصلی مردم ما بپذیرند وتبعید وتحقیر واهانت گردند.ازانروسوال اساسی هم اینجا مطرح میگددکه:

الف:-ایا پاکستان و-ای-اس-ای-این بزرکترین شبکه ای تیروریستی شیطانی انگریزی ویگانه حامی تیروریسم بین المللی،نه تنها درمنطقه بل درسراسر جهان ریشه دوانیده ویگانه دشمن سوگند خورده وقاتل اصلی مردم وویرانی وخرابیها وبربادیهای اصلی کشورعزیز ماافغانستان،امریکا وجهان که تا حال شناخته شده است؛وبویژه که براساس برخی رسانه ها وگذارشهای متعدد تأئید شدۀ رسمی وازقول وزارت دفاع وپارلمان افغانستان به اثرراکت بارانیها وقتل عامهای مردم بیکناه کنر ونورستان وننگرهار توسط عساکرپاکستان ونظامیان خون اشام ان که الا به مصا فۀ5 کیلومتر درداخال افغانستان پیش امده است وپوسته های امنیتی نظامی خودرا دران مناطق مستقر وتجهیز واکمال نموده است.وبه همگان به دولت وحامیان ان وجامعۀ جهانی ومردم شجاع باننگ وبا غیرت ودلیرافغانستان نیز که هزاران هزارهمشهری ازهرگوشه وکنار ازشمال تا جنوب وازشرق تاغرب امادۀ دفاع ازمیهن خود دربرابرتجاوزات ومداخلات بی شرمانه وروباه صفتانۀ وخائینانۀ پاکستان بپا خاسته اند وافغانستانرا درحالت اشغال وتجزیه قرارداده است.کدام قدرت جهان میتواند ازپاکستان تیروریست متجاوز مبنی برعدم مداخله راکت بارانیها وصدور تیروریسم درداخل قلمرو افغانستان؛تضمینات وضمانتها وتعهدات دائیمیرا برای تحکیم صلح وثبات درعمل ؛ بگیرد که سوال اساسی وعمدۀ مردم افغانستان است.

ب:-درعمل به اثبات رسید که هرگز وهیچ قدرت جهانی تاکنون ظاهرأ نتوانسته اند ونمیتوانند؛پاکستان و-ای-اس-ای- وسائیر تیروریستها واجیران وملیشه های انرا به همچو تعهدات وضمانتهای که به نفع صلح ومطابق منافع ملی افغانستان ومنطقه باشد وادارسازند؛ولو که به منافع پاکستان هم باشد که اوبه ارامی وابادی افغانستان تمام شود انرانمیپذیرد.حتا ازگذشته هابه بعد وبویژه امروز که ازنیروی اتمی دم میزند؛کسی ازپاکستان دراین رابطه یعنی درعدم مداخله درداخل افغانستان وتأمین صلح وثبات ضمانت گرفته نتوانسته ونمیتواند.

ت:-انچه که تاحال روشن است ودرعمل نیز ثابت گردید هیچ قدرت نمیتواند ونتوانسته است درافغانستان ومنطقه اصلأ صلح وثبات وارامی را بیاورد وانرا دائیما تضمین نماید.صلح وثبات وامنیت وارامی که یک مسئلۀ حیاتی وعاجل وفوری بویژه که درجامعۀ افغانی طلقی میشود؛باصدورتروریسم که ازطرف همسایۀ تیروریست معلو م الحال جنگ افروز مثل پاکستان ؛همه روزه با خطرات جدی وغیرقابل کنترول مواجه گردیده است واصلأ صلح وثبات هیچ وجودندارد.وکی وکدام قدرت میتواند انر برای ارامی مردم افغانستان تضمین نماید؟؟؟

ث:-دلسوزی بالای افغانستان وجودندارد.بل دلسوزی بالای منافع ملی خود این کشورها اولویت دارد وباید به حیث پیش شرطها اول مطرح گردد.که باید تأمین نیز گردد.کشورهای منطقه وجهان ازموقعیت جیئوپولیتیک وجیئو اکانامیک وجیئو ترانسپورتی این کشورها دررقابتهای شدید بین هم درگیرگردیده اند که هرکس به نفع خود طرحی،هدفی واغراضی دارد وکشورکشائیها دراندیشه ونیات شوم انها نهفته است.که هرگونه همچو طرح ها واهداف بیش ازانکه به نفع کشورماباشد به نفع کشورهائیکه به هست وبود ما چشم دوخته اند،میباشد.میتواندانگیزه ها والهامها به این خیزشهای انقلابی سراسری درکشورگردد.

شش:-قراراطلاعات رسیده ورسانه ها ومطبوعات همین اکنون هزارستان بطورمکمل درمحاصرۀ نظامی وسیاسی واقتصادی طالبان قرار گرفته است وطالبان میخواهند مانند دهۀ90م.همه ارتباطات وراه های ترانسپورتی را مسدود نموده وبعدأداخل شهرگردیده دست به نسل کشی بزنند که به اثران دردهۀ90 به بیش از80 تن ازگرسنگی جان داده بودند.عین برنامه رهبردی راباقطع ارتباطات با هزارستان وسائیر ولایات را امروز انجام میدهند.ارتباطات بین ولسوالیهای هزارستان باسائیر ولایات قطع گردیده است.با"مسدودسازی راه های ترانسپورتی بین ولایات بامیان بطورمسلح ازطریق طالبان وبین دایکندی ،غور الا اروزگان،قندهار وهلمند وولسوالیهای قره باغ،جاغوری،اجرستان، وناهورولایت غزنی"دال بربی اعتنائی دولت درمناطق هزارستان وتقویۀ تیروریسم دراین مناطق صلح امیز کشوراست.که همه روزه تعدای ازمسافرین دراین مناطق گرفتار وازطرف طالبان متعصب وفاشیست به جامۀ اسلام سربریده وگردن زده میشوند.این حقائیق نماینگرانست که جنگها ادامه پیدامیکند؛حیات ملیتهای تحت استبداد وقبل ازهمه ملیت شریف هزاره جدأ درمخاطره افتیده استکه؛بویژه بمجرد خروج نیروهای خارجی به نسل کشیهای مجدد دست میازند.معذا این وقائیع نیزیک عامل عمده وتعین کننده دیگری برای بهترین الهام وانگیزۀ جنبشهای رستا خیزملی وقیامهای انقلابی خود جوش مردمی وتوده ای علیه این مظالم خونبار وجنایات وفجائیع طالبان مزدور وتروریستهای حکمتیار ویا حقانی انگریزی پاکستانی که هرروزبا نامها وچهر های جدید جهادی اسلامی برای تحقق اهداف بیگانگان ظهور مینمایند از هزارستان باستان ما درراه است.معذا پیش ازانکه طالبان داخل شهرها شوند ودست به نسل کشی وقتل عام هزاره ویا سائیر ملیتهای تحت استبداد بزنند؛باید خلق یکپارچه ومتحد تحت استبدادوبی دفاع هزارستان وسائی ملیتهای تحت استبداد متحدآ؛همه پیروبرنا زن ومرد واطفال ،مکاتب وشاگردان روشنفکران ومردم متدین ومسلمان ما اهل کسبه ولایه ها وصنوف مختلف اقشاروطبقات دست بدست باهم اتحاد زنجیری ووحدت اهنین خودراازهمین اکنون حفظ نموده وبا همه وسائیل دست داشته خویش مردانه بپا خیزند؛ازخود وازننگ وناموس وازمرز وبومی ابائی واجدادی خودشجاعانه ودلیرانه دفاع نمایند وگروه های اجیر صادرشدۀ پاکستانی مانند طالبان،گروه فروخته شدۀ حکمتیار وحقانی ویااخوان المسلمین که بازبشکل ونقاب دیگری درحال ظهور خود است وسائیر اجیران دالر وکلدار وبنیادگران افراطی وابسته به پاکستان و-ای-اس-ای-ازدیار پدری وباستانی خودو ازاین سرزمین دلاوران ومردان بیرون برانند.ونگزارندازاحساسات مذهبی،وطندوستی شجاعت ومردانگی ازصداقت وبی الائیشی پاک قوم دلیر ومتحد هزاره وسائیرخلقها بیش ازاین علیه خود این خلقها اسفادۀ ابزاری نمایند وبه بیراحه کشانیده شوند.زیرا انحراف سازی هرحرکت وجنبش وقیامها وحوادث تأریخی راازاین بعد پاکستان تصمیم گرفته که باید ازطریق تنفیذ اجیران حلقه بگوش جهادی خود به هرقیمتی که باشد دررهبری ای جنبشها وقیامها قرار داده مسیر ملی ومردمی انرامنحرف سازد وبویژه که بامنافع پاکستان مباینت داشته باشد بزودی مسیرانرا تغیر داده ویا انرا ازهم میپاشد ویا به ماجراجوئیها میکشاند وبه سرکوبها مواجه میسازد وازاصل اهداف ومسیران منحرف ساخته میشودکه؛نهایت دراین ارتباط مهتاط بوده صفوف رزمنده وانقلابی خودرا ازهمچو عناصرمشکوک وجواسیس گماشته شده وتیروریستهای اجیر؛پاک ومنزه نگهدارند.

هفت:-طالبان نیز بابی طاقتی منتظر خروج نیروهای امنیتی خارجی بعد از2014م. هستند وتا ان زمان بهترین فرصت ونفس راحت برای تعلیم تجهیز واماده گیهای بیشتر برای انها میسراست.این حالت نیز به زمان خروج قوتهای شوروی میماند که با استفادۀ ابزاری ازتجارب ان حالات اکنون فرصتهای کافی دراختیاردارند؛پلانهای شوم وتاتیکهای جدید تیروروتیروریزم را باخاطر ارام ازهمین اکنون روی کاردارند؛عناصرومهره های که دردرون دستگاه دولتی رژیم حاکم فاسد-فاشیستی جهادی دارند ودارای صلاحیتهای کلیدی اند؛به کمک ویاری همه جانبۀ انها به پروسۀ به قدرت رسیدن طالبان تلاشهای نهائی خودرا نیزمینمایند.ازاینکه دولت وبرخی رسانه های مرتجع وابن الوقت و نویسنده گان طالبی ریشدار،بیریش،کمریش وبی نیکتائی ویا نیکتائی پوش وسائیر تمامیت خواهان نیز ازطریق برخی رسانه هاکه ازنحوۀ تحریر انها هویداست؛بی تب وتابانه ودلسوزانه به نفع طالبان وبویژه که ازطالبان تاریک اندیش وبربرمنش ودرنده یک"چهرۀ معتدل وصلح خواه "معرفی میدارند وبا یک سرو هزاران زبان به تبلیغات گسترده دست یازیده اند نیز این پروسه را بیشتر ازپیش تشدید بخشیده است.

هشت:-

ادامه دارد

 

 

----------------------------------------------- 

 

 

(قسمت دوم)

قیام خودجوش

جنبش مستانۀ خلق مستانه خیز مستانه

بخروش وبجوش باهم فرزانه خیز فرزانه

ازهرگوشه وهربیشه،داری زتوده ها ریشه

بیباک شو و بیهراس ، مردانه خیز مردانه

برضد "طالب"وترور،هم تعصب و ظلم و زور

بپا شو کنون بپا و ، جانانه خیز جانانه

توفنده سیل سرکشی،ای طغیان بی برگشت

پیگیر باش و متحد ، شبانه خیز شبانه

بروف یکسره خائنین،تجار دین ازاین دیار

پیمان"بشکن زنجیرها،بازولانه خیززولانه"

حسن پیمان

درطول تأریخ استبدادی زمامداران یکه تاز وتمامیت خواه قبائیلی عوامل بس متعدد ودلخراش واستخوانسوزی بوقوع پیوسته وبه حدی وافر وبی حدومرزبوده وسراسرانباشته شده که سرانجام اسباب خود جوش وخودروی انقلابی تودای درهرگوشه وکنارگردیده وگسترش ان دراین اواخر روزافزون شده است که؛مابرسرعمده ترین عوامل قیامهای خود جوش انقلابی کنونی قسمأ مکث مینمائیم:ر

یک:-به هیچ کس پوشیده نیست که؛عمده ترین عاملهای این خیزشهای توده ای را ،نفرت،انزجار وحیات رقتبارومشقتزا ورفتارهای خونباروزنده گی تار وناهنجارغیرانسانی وضدبشری وحقوقی درکشوربرعلیه مردم تشکیل میدهدکه باعث خشم توفندۀ توده ای درسراسر کشور منجمله علیه تبعیض وامتیازات قومی وزبان ونژاد پرستیها؛علیه تفنگ وتفنگ سالاریها،علیه ادامۀ جنگهای خونین فرسائیشی؛علیه تیرور دهشت ووحشت وبرعلیه کلی ای موانعیکه برسرراه تحصیلات وتعلیمات،توسعۀ معارف ومسدود ساختن مکاتب ومدارس وبه اتش کشیدن مساجد،مکتبها وکتابخانه ها وبرعلیه کلیه ای موانع ومشکلات افریده شده برای احیأوبازسازیها وانکشاف همه جانبه درهمه عرصه ها،نهادها واهرمها،علیه قتل وغارتها،انسان کشی وانسان ربائیها،تجاوزات جنسی وازدواجهای اجباری، سنگسارها وزن ستیزیها،قاچاق وترورهای شخصیتهای اجتماعی وسیاسی،تیرورمعلمین واستاذان،سربریدن شاگردان مکاتب ومسموم سازی انها،حلق اویز نمودن اطفال به سنین خرد،دعوت وجلب وجزب تهدید امیز وبزور وادار ساختن انهابه قاچاق مواد مخدروتیرورهای انحتاری وبرعلیه کلیه ای فساد وخیانتها وجنایتها وفجائیع ضدانسانی وضد حقوق بشر طی سه دهۀ بویژه طی یازده سال اخیر علیه مردم مظلوم وبیگناه،متدین مسلمان ومصیبت دیده وبه خون تپیدۀ این سرزمین مرد خیزدلاوران ودلیرمردان بیباک ،تحمیل وتعمیل گردیده است که؛انقلابهای خودرو وخودجوش ازاانهاالهام میگیرند وبه اوج وموج خود رسیده اند.وکاردظلم واستبداد تامغز استخوان انها فرورفته وسخت کارنموده است که؛درواقع انگیزه های اصلی این قیامهای به اصطلاح خودجوش توده ای را،ازهرنوعی که باشد به نمائیش میگذارد.که درطول تأریخ کشورمابی نظیر وبی سابقه بوده است.

دو:-نیات شوم طالبان والقاعده وسائیرگروه های تنظیمی(جهادی ساخت پاکستان و-ای-اس-ای-انگلیس،اعراب مرتجع وغربیها)که دراغاذباشعار"اسلام درخطراست"واخوان المسلمین که بعدأمردم به ماهیت مذدوری واجیر بودن وبه تجارت دینی انها بدرستی پی بردند؛درتأریخ نام انرا "اخوان اشیاطین"گذاشتند؛حتا ازدوران"طائیفۀ سلطنتی"محمد ظاهرشاهی تحت رهبری مستقیم موسی شفیق نخست وزیروقت علیه نیروهای ملی دموکراتیک و مترقی باالات جارحه دست به تیرور وخشونتها یازیده درحالیکه خودم شاهدبودم دریک تظاهرارام ومسالمت امیزقانونی یک محصل مبارزوطنپرست بنام"سیدال"درفاکولتۀ ساینس عضو حزب "شعلۀ جاوید"رابا کارد به قتل رسانیدندوشهید نمودند وهمچنان فرزندان راستین وسرباز این سرزمین بنامها "عبدلقادر "وعبدالرحمان"این شهیدان سرسپردۀ درراه حق وازادی ودموکراسی مربوط به حزب -د-خ-ا-رادرهرات وننگرهار تحت حمایت حاکمیت موسی شفیق سلطنت ظاهرشاهی به وحشی ترین شکل ان به شهادت رسانیدند. وبه همین ترترتیب درلیلیۀ دانشگاه کابل با استفاده ازالات جارحه بالای حزب یورش برده شماری را زده وزخمی ولت وکوب نمودند قران شریف را خود انهادرمسجد لیلیه سوختانده انرا بپای حزب اعلام نمودند. وهمچنان،یکی ازاعضای عادی حزب دموکراتیک-خ-ا-دردوران حاکمیت جمهوری سردار محمد داود خان که بنام نمیشناختم درزمان مکلفیت وخدمت عسکری در"غند تعلیمی دروزیری بودم"دونفر اخوان السلمین ویا اخوان الشیاطین که مادر کلیه ای این همه جهادیها وتنظیمها وجنایات وفجائیع است ودرهرمرحلۀ ازتأریخ چهره بدل نموده امده است ؛باکارد وسیلابه وبرچه،شام تاریک خیمه به خیمه برای قتل ان سرباز حزبی با اخرین وضع اشفته وحالت خشونتبار میپوئیدند؛چون قبلأ به خیمۀ ما پناه اورده بود ومن دلگی مشر خیمۀ خود نیزبودم به من پناه اوردوتقاضا نمود تا اورا پنهان نمایم ،بادلهورۀ تام اورا زیرچپرکت خود درزیر انبارکالا وکمپلها پنهان وپیشروی ان صنوق خودرا گذاشتم ودربیرون خیمه ترصد نمودم؛تریروریستهای اخوان الشیاطینی دوان دوان بشدت خیمه به خیمه پرسان وجویان نموده به نوبت ازمن پرسیدند ومن که ازوقت واقف بودم با خون سردی تام پاسخ دادم وگفتم که:"..یک نفر به حالت پریشان بطرف مسجد میدوید؛دراینجا دیگرکسی غیرازمن فعلأ وجودندارد ومن نیز همین حالا ازاتاق نان امدم و..." به این ترتیب اورا نجات دادم که چند لحظه بعد شام تاریک فرار نمود؛سرانجام اورا ندیدم شاید ازخدمت عسکری نیز فرار نموده وپنهان شده باشد .هرگاه درقید حیات وصحت وسلامت ازشرتیروریستهای جهادی درامان مانده باشند سرگذشت تیرۀ ومصیتبار خودرا اززبان خود حکایت نمایند این خاطره را غنیتر خواهد ساخت.اازاینکه داودخان خودش اخوانی نبود بل یک شخصیت سیاسی سکولار متعصب مستبد بود وافراطگرائیهای اخوانیهارا نیزتحمل نداشت ودرزمان حاکمیت او نیز همین اخوانیها وشعبات مربوطۀ شان بسا ؛قیامها وشورشهای خونیینی را در ولایات پنجشیر،لغمان تگاب وبدخشان وغیره مناطق افغانستان براه انداخته برخی گرفتار واعدام،برخی زندانی وعدۀ هم در-ای-اس-ای- پاکستان پناه بردند که دران زمان هیچ گروهی یا حزبی برچنین اعمال تیروریستی وجنایات دست نیازیده بودند.ومبارزات واعتراضات،تجمعات،تظاهرات وراهپیمائیهای شان همه قانونی مسالمت امیز وعقلانه ومدنی وملی ودموکراتیک بود.قابل یاد اوریست که؛دراین میان دراوج جنبشهاونهضتهای دموکراتیک از دورۀ قانون اساسی1343خ به این سو الا پیروزی قیام انقلابی7ثور 1357؛(حزب)درطی سیزده سال.مبارزات توده ای خود؛بیشتر از2000مظاهره وراهپیمائیهارا غیرازاعتصبات واعتراضات صنفی قانونی براه انداخته است که همه قانونی،مسالمت امیز،بدون خشونت بشکل عقلانی ومدنی،افشأ کننده بانظم ودسپلین خاص؛بیدون لغزشهای "چپ وراست افراطی"واگاه کننده توده های ملیونی درسراسر کشوربوده وبیدون انکه دست به ماجراجویها زده باشد ویا کسیکه تلاش به ماجراجوئی نموده باشد،فی الفور تشخیص وازصفوف خود ترد وبیرون رانده وبه راهپیمائیها نظم ونسق خاص واستقامت قانونی واصولی داده است که؛جوانان ،روشنفکران ومبارزین ان دوره،شهروندان وتوده ها وکسانیکه علاقه به عکس العملهای ملی ودموکراتیک وسوکسی ضد ارتجاعی وضد ستم واستبداد محافل وطبقات حاکمۀ وقت را داشتند؛هرگز فراموش نخواهندکرد.که همیشه نطاقان وسخن وران روی ستیجها بحضور تظاهرکننده گان با خود یک جلد ازقانون اساسی را حمل نموده وبا قرائت مواد مندرجات مجاز به اجتماعات وتضاهرات وراهپیمائیها؛بمقابل پولیس ایستاده گی ومقاومت مینمودند وبه مبارزات مسالمت امیز قانونی خود علی الرغم مقاومتهای لجوجانۀ پولیس دلیرانه ادامه میدادند.واغلب افراد مرموز ومشکوک ویا جاسوس ویا خشونتهائیکه ازطرف دولت ویا ازطریق پاکستان و-ای-اس-ای- ویا نیز ازطرف "ساواک"استخباراتی ایران؛سازماندهی ودرصفوف تظاهر کنندهگان وراهپیماهای قانونی نفوذ میکردند اکثرأافشا وازصفوف رهپیمایان بیرون رانده میشدند.که البته بعد ازتوطئه چینی وسرکوب غیر قانونی و خونین (حزب)وزندانی غیرقانونی رهبران ان که بخاطرنابو دی کامل(حزب)اقدام نموده بود سرانجام اعضای بخش نظامی حزب درقوای مسلح بخاطر دفاع ازرهبران واعضای حزب وضربات نابود کنندۀ بعدی علیه حزب اجانب داودخان؛قیام انقلابی ثور ازطرف سردارداود به شکل جنون امیزبالای حزب تحمیل وتعمبل گردیدکه به همه هم شهریها وتأریخ اظهرمنش الشمس است.وهمین اخوانیهای که قبلأبه پاکستان پناه برده بودند تحت حمایۀ مستقیم غرب به پول عربهای وهابی ال سعود وکمکهای مال ولوژیستیکی وتربیت نظامی پاکستان و-ای-اس-ای-این یگانه مرکز تیروریسم بین المللی به هفت وهشت "تنظیم جهادی.!؟"سازماندهی شده بطورمنظم وسیستماتیک بداخال افغانستان اعزام گردیدند.که دراغاذ با شعارهای"اسلام درخطراست"و"کشورما کمونیستی شده"وبوژه ازسه دهۀ اخیر به اینسو تحت عنوان(حمایت ازدین به"جامۀ اسلام"بنام تشکیل حاکمیت اسلامی وشرعی،خلع سلاح عمومی،تأمین امنیت وصلح وثبات،ازادی وعدالت وقانونیت و...)بشکل کاملأکذائی واغواگرانه ازطریق پاکستان و-ای-اس-ای-درکشورما اعزام وصادرشدند وبا وعده های کاذب دروغین به شانه های ناتوان وکمان شده؛درد دیده ورنج وعذاب کشیدۀ مردم ستمدیدۀ ماسوارگردیده با استفادۀ ابزاری از عقاید مذهبی ازپاکی وصداقت وازساده گی وشهامت ومردانگی مردم دلیرما داخل کشورگردیده برضد حزب واتحاد شوروی به بهانۀ خطرکمونیسم؛ملیونها انسان را به خاک وخون کشیدند.وبه خاطربدنامسازی دموکراسی،تغییرات بنیادی ومدنی وزیرسازیها ودموکراتیزه سازی جامعه؛ملیونهای دیگری را معلول ومعیوب نمودند وملیونهاشهروند دیگرا هم بیخانه بیجای وبیخانمان؛اواره ودربدر وسرانجام مهاجر وجلای وطن وبی مأوا وبی مسکن وبی وطن ساختند ودرملکهای بیگانه ودرخاک دشمنان مردم ومیهن ما بهترین شخصیتهای ملی سیاسی،وطندوست ودانشمند،عالم،ماستر،داکتر،پروفیسر،اکادمیسن،موئرخ،ژورنالیست،استاد وفرهنگی وهنرمند وغیره روشنفکران وروشن اندیشان وازلایه های مختلف جامعه برای تحقیر وتوهین سازی ؛اواره وپریشانی ودرفقر وغربت تبعید نمودند.وافزون بران انانیکه از نهایت ناچاری ناگزیری ودرمانده گی ونبود حد اقل امکانات ومصارف بیرون رفت درکشورخود مانده بودند ویا عدۀ که اصلأنخواستند بیرون ازکشورخود بروند وبودن دردیارخود وزادگاه خودرابیشترترجیح دادند؛زندگی فقیرانه وخانۀ گلی خودرابالاتر ازکاخهای مجلل اسمان خراش وبا سطح عالی ومرفۀ زندگی غربی دانستند وان زندگی طبقاتی مهیا برای مشتی طفیلیگرواستثماری رنج اور بالای اکثریت مطلق جامه رابا هرلحظه مرگ دروطن خودرا قبول کردندو هرنوع ظلم و زجر وزحمت ومشقات روزگار؛سیه روزی واتش سوزیها راکت پرانیها ومرمی بارانیها را باهمه عواقب شوم ان سپری نمودندواما به این نیز بسنده نشد؛انگارکه نه کمونیستی بود ونه هم شوروی ونه نظام دموکراتیک.هرگاه این شعارهای فریبنده وکذائی به دستوراجنبیها صرفأ بخاطر تغییراذهان عامه جنبه های تبلیغاتی ذهراگین علیه دولت نوبنیاد نبودویا با اصل واقعیت موجودۀ ان مباینت اگرنداشت؛چرا بعد ازسقوط نظام دموکراتیک دست به اختلافات ملی ومذهبی زده قتل وغارت وجنایات وفجائیع وبه چور وچپاول وهزاران خیانت ملی ووطنفروشی وناموس ستیزی نمودند؟؟؟؟-اگراین جهاد برضد مردم ووطن بخاطرتأمین"منافع ملی "پاکستان،اعراب بادیه گردمرتجع ووحشی وغرب سود جو نمیبود؛این تنظیمهای جهادی مزدور چرا متحدأ یک حاکمیت ملی را طبق میل خود ومردم افغانستان نساختندهرگاه اجیر ومزدوروغلا م حلقه بگوش دالرو کلدارو دینار نبودند ونیستند؛چرا این همه جنگهارا به بهانه های مختلف شعلورنگهداشته این تودۀ بیدفاع ومظلوم را زیر پاشنه های اهنین اجنبیها وبیگانگان واجیرا ن وملیشه های مزدور وحلقه بگوش پاکستانی وپنجابی خرد وخمیر نمودند ومینمایندکه بیست سال گذشت.که دیگر چه مسائیلی است که به کمونیست وشوروی ارتباط میگیردچرا علاقه به وطن به مردم وبه کشورخود ندارند؟طی این مدتها چه کرده اند باید یکایک به ملت وبه مردم خود یکایک پاسخ بگویندکه این درد ورنجهای ستم ومظالم را صرفأ خلقهای تحت استبداد ما به پوست وگوشت خود وبه گردۀ خود انهاراشدیدا احساس مینمایند وبصورت روز افزون هنوز ازان رنج مبرند؛مطلقأ بی سرنوشت ودرگرو فقرو فساد وبیماریها،زورگوئیها وقتل وتیرور چوروچپاول و جنایات وخیانتهای ملی،قاچاق وتجاوزات جنسی وصدها مصیبت وبدبختیهای زادۀ نظام مافیائی(مرکزتک قومی)طراز فاشیستی قبیلوی قرارداده شده اند که هیچ نوع راه نجات وروشنائی وایندۀ درخشان تا الحال سراغ نمیگرددکه همه "صرفأ وصرفأ"نتیجه و محصول"جهاد"اخوان المسلمین وتنظیماهای جهادی روئیده ازدامان ان بوده است که تحت عنوان "مسلمان سازی"افغانستان جاری ساخته شد وهنوزهم ادامه دارد ودر هرحادثه وجنبش که درکشور ظهورکند باید اخوان الشیاطین ونسلهای بعدی جهادی ان بویژه طالبان،گروه حکمتیار وشبکه حقانی که (-ای-اس-ای- تازه میخواهد اورا به پیش بکشد وبالای این زاغ خود نیز به اصطلاح بودنه های دیگریرا بگیرد.)و با تغییر چهره هادرهژمونی هرحوادث قرار گیردو جیرۀ خودرا حلال نماید

سه:-درواقع همین تیکه داران اسلام وبه اصطلاح جهادی بودند که توسط همین دشمنان خارجی خلق ما تحت نامهای گوناگون ساخته شدند ومتشکل گردیدند؛تعلیم واموزش وتربیت نظامی وتیروریستی را فراگرفته تجهیز گردیدند وازطریق پاکستان تیروریست وشبکۀ جاسوسی -ای-اس-ای-ان که یگانه مرکزتیروریسم بین المللی وبه پناه گاه تیروریستان مبدل شده است و(یگانه قاتل اصلی مردم افغانستان) ودشمن درجه یک ان تثبیت گردیده است به داخل افغانستان منظمأ تحت حامیان بین المللی خود اعزام وکلیۀ این بحرانهای مزمن را افریدند وبطورکذائی وکاملأ دروغین وعوامفریبانه تحت نام جهاد واسلام درخطراست برای تأمین اربابان خود هنوز میجنگند.درحالیکه دردورۀ حاکمیت دموکراتیک؛حتی بیدون مبالغه وقرار نشرات رسمی وزارت حج واوقاف وریاست شورای عالی علما وروحانیون وشئون اسلامی وقت؛افزون برمساجد وتکایایای موجوده وبازسازیهای ان بیش( ازسه هزار مسجد ومدرسه )درسراسر افغانستان مجددأ اعماروعملأ شریعت غرای محمدی جاری بود.وبویژه که بعد ازخروج شورویها وواضمحلال رسمی حزب تحت نام مصالحۀ ملی نه کدام خطری متوجه اسلام بود ونه نشانۀ ازکمونیسم ونه مردم مسلمان ومتین ما کافرشده بودند؛صرف جنبۀ تبلیغاتی غیر واقعی که به اصطلاح" ازیک زاغ چهل زاغ جورکردند"برعلیه نظام دموکراتیک که هدف اصلی شان بود بایک سرو هزاران زبان بی تب وتابانه وذهراگین برای سقوط نظام دموکراتیک به امرپاکستانیها وپنجابیها وبرای استقرار یک نظام فاسد-فاشیستی وامارتی وخیانتی وانارشیستی باتعقیب مشی خائینانۀ استراتیژیک ضدملی وضد مردمی وضددموکراتیک وطنفروشانه را برپانمودند که به چشم سردیده وملاحظه نموده امدیم؛ واین بازیها عمدی وقصدی براه انداخته شده بود تا پلانهای شوم پاکستان،اعراب مرتجع فحاش ووحشی وغرب سودجو تحق پذیرد.وپاکستان ازاین بازیها نه برای اسلام بلکه دراین میان بایدصاحب سلاح اتومی میگرد یدکه شد.وملیاردها دالرودینارراازنام بیش از3-4ملیون مهاجر افغانی وغیره نصیب میگردید وخودرا قوی وچاق میساخت وافغانستانرا زیر پای مردم ان به اتش میکشید وزمین سوخته مبدل میکرد.ودرهمه عرصه ها مضمحل وبه خود محتاج میساخت؛وازخون پاک افغانان بیدفاع بااستفادۀ ابزاری ازدین واسلام خودرا اباد وشگوفا مینمود که کرد.مزدوران جهادی ساخت پاکستان به جامۀ اسلام وشریعت قبیلوی ویژۀ خود جهاد فی سبیللالله وجهاد درراه دین وخدا ورسول ان "لقمۀ نان"اطفال یتیم؛صغیروکبیر وسالخورده ومریض ومسن ،پیروبرنا وهست و بود ودارائیهای محلات وقریه جات،ولسوالیها وشهرها راغارت وتاراج نموده وحیات بی بضاعت ولی زندگی ارام مردم را نا ارام وتحت عنوان "عشر وذکات" انچه که بدستشن امد به غارت بردند،تاراج وچوروچپاول نمودند؛وشما شاهد هستید که همین اکنون ده ها چند بیشترازپیش این غارتها چپاول غصب درائیهای عامه هزاران نوع جنایات وفساد وفجائیع دراین سرزمین چه رسمی وچه شخصی ویاگروهی وقومی دردرون این جامعه جاری بوده وجاری هست.ومردم زجروزحمت دیده وستم وعذاب کشیدۀ ما هرگزفراموش نمیکنند که حتی به اسپهای این جانیان وقاتلان بیرحم وخداناشناس وبیپاس؛ مردم مظلوم ودرگرو گان ماندۀ مابه چه مشقتها ؛کاه بیده وجو وتیریت تهییه مینمودند ومردم خوشباورومهمان نوازبی الائیش وباوفای مابه مراکزتیروریستی ایشان با چه دلسوزی بطورمنظم وبه نوبت تندورهای نان مپزیدند وسبد سبد نان گرم ونرم بطورپخته به شانه های ضعیف ونحیب خود زنان پسران ومردان صرف بنام اسلام وجهاد دروغین وکاذب این ادمکشان مزدور فرسنگها راه را پای به پیاده برای شان هدیه میدادند واغلب شبها حتی برای بودباش برای شان جای استراحت سرشته میکردند؛خود واطفال خودرا بخاطر این دشمنان سوگند خوردۀ مردم شبها وروزها نا ارام میساختند وانها بعضأبااولاد واطفال بیگناه خود شبها وروزهارا به گرسنگی بسرمیبردند وخواب ازچشمان شان ربوده شده بود.وبازهم منتظرمینشستند که تا بازهم کدام هدایت امیر ویا کدام قوماندان جهادی مفلوک وبی نمازغارتی وتنظیمی ساخت پاکستان وقاتل انسانها برای این مردم چه پیغامی دارند وچه دستوردیگری برای غارت وتاراجها میدهند وسرانجام همین جانیان جهادی وتنظیمی ساخت پاکستانی وپنجابی بودندکه حمامهای خون را جاری ساختند.طالب والقاعده و گروه حکمتیار وشبکۀ حقانی و سائیر گروه های تیروریستی افراطی اسلامی جهادی پاکستان این دشمنان قسم خوردۀ مردم بیدفاع ومظلوم افغانستانرا به خاک وخون کشیدند وحمامهای خون را خیابان به خیابان درسراسر کشورجاری ساختندکه هیچ کافر درحق مسلمان نکرده است.بیشترازهمه به مردم دروغ گفتند وبه چشم مردم خاک زدند وبه صفت دشمنان وقاتلین اصلی مردم برضدمردم ومنافع ملی ومصالح کشوربرای تحکیم منافع ملی بیگانگان درجامۀ اسلام وجهاد خدمت نمودند ومینمایند.ازعقائید وباورهای پاک اسلامی وازبی الائیشی،سادگی،ازمهربانی ومهمان دوستی وصداقت مردم ما تا که توانستند استفادۀ ابزاری وسوءنموده وتا که توانستند انها را گول زدند وفریب دادند؛حتی درمحکه ومدینه بالای قبر رسول خدا وکلامالله شریف ان سوگند یاد نمودندکه بالاترازان جای ومکان مقدس درروی زمین نبود کفتند دیگرمنافقت،قتل وغارت،چپاول وفساد قچاق وجنایات وخیانت وفجائیع وشررافگنی نمیکنند بالای قران دست ماندند.اما درعمل دیده شد که به صدها چندان وبه ده هاوصدها نوع منافقت ،شیطنت،رزالت،غارت وتجاوز،قتل وقتال ومردم ازاری وفساد وفجائیع که هیچ پایانی ندارد ومرز وحد را نمیشناسد وهزاران گناهان کبیره وصغیره ی غیرقابل بخشیدن رانیز مرتکب شدندومیشوند.که هیچ رژیمی هیچ کسی درحق مردم خودچنین نکرده است که انان انجام دادند.وبه چشم سرخوب میبینید که تاتحریردامنۀ هذابه همین منوال ادامه دارد..انکه او یا به مسند قدرت نشسته ویا اینکه درده وقصبه وشهر دربین مردم مصروف قتل وغارت وتیرور وچوروچپاول وتجاوزات گوناگون وقاچاق وده ها فساد وفجائیع دیگرراانجام میدهدکه؛اهداف همۀ انها یکی وازیک یخن سربالا میکنند.زیرابه قیمت خون مردم بایدحاکمیت یک قومی میراثی ازنوع(مرکزی)به هرقیمتی که تمام شودبا چهره های گوناگون وبه بازیهای مختلف استحکام یابد ودوام وبقابکند وقدرت به سائیر ملیتهای تحت استبداد تکیه نکند واستبداد قبیلوی وقبیله سالاری باذهنیت کور وبستۀ فرهنگی ان ازهمدیگر حمایت گردد که دراین معاملات وبازیهای شیطانی؛قربانیهای بیشمارتنها نصیب مردم بیدفاع و مظلوم گردد.که به این جهاد کاذب ودروغین خود هنوزهم به خود میبالند وفخرمیکنندکه هیچ دشمن درتأریخ سراغ نمیگرددکه به بهانۀ دینی سازی اسلامی سازی وشرعی سازی(جامعۀ کاملأ مسلمان )راازسرمسلمان سازد وبه حق این مردم مسلمان که درواقع این اعمال شنیع انهارا ازمسلمانی پشیمان ساخته است؛چنین حقارت وخیانت جنایت وفساد وفجائیع راانجام داده باشد که این خائینین وطنفروش وننک وغیرت فروش که برحق کشورخود ومردم خودانجام دادند ومیدهند.که(دال برالهام محکم وخدشه ناپذیر برای خیزشهای توفنده وسیل اسای این انقلابات تلقی شده میتواندکه؛همگی ازان به خشم وبه ستوه امده اند.که همۀ اینها باهم یکجا قطره قطره متراکم ومتبلور گردیده،خشم وقهر ونفرت طوفانزای مردم را دربرابراین خصومتها ودشمنی های اشتی ناپذیرکه مردم برعلیه خود با گوشت وپوست خود لمس وسنگینی درد جان کاه انرا برگردۀ خود شدیدأاحساس مینمایند؛باهم متشکل ومتحد گردیده اند که دراین حرکتهای خود جوش؛چه دست مرموز ومغرض دخیل باشد ویاهم کا ملأپاک وصادقانه ازدرون توده ها وازبطن جامعه برخاسته باشد(نمایانگردردورنج واحساس واگاهی وعقده ها وکامپلکسیهای ضد ارتجاعی واستبدادی مردمی بوده که درطول تأریخ پرشتاب وپرتپش بی قرار میهن ما تبلورگردیده وطوفانی شده است).اما بایدکه؛سخت دقیق ومتوجه بود وفریب هم نخورد که دستهای مرموزومغرض تیروریستهای داخلی ویاخارجی جهادی وسائیرتیروریستهای درکمین نشستۀ فعال مسلح وسرنوشت سازدرکشورنمیگذارند که این جنبشهای حق طلبانه به مقصد وبه ارمانهای نهائی وانسانی وعقلانی ومدنی ومردمسالاری خود برسند.و اهداف این جنبشهای ملی تحول طلبانه وازادیخواهانه ودگرگون ساز است که تحت این شرائیط هیچگاهی پیروز نمیشودوجلوزده میشود زیرا:یکی انکه کاملأ مسلح مجهز نیست وبا دست خالی نمیتواند انقلاب توده ای را برعلیه تریروریستهای مسلح درمناطیقیکه انها مسلط هستندباتلفات جانی ومالی بیشترمواجه خواهند گردید واین تلفات هم جبران تاپذیرخواهد بود.-دوم اینکه:لبۀ تیز این قیامها درقدم نخست متوجه طالبان،گروه حکمتیار وسائیر تیروریستهای دیگر بوده که انها ازطریق پاکستان باسکوت و خموشی رژیم فاسد فاشیستی مرکزی که بی تفاوت مانده است؛ حمایت میگردند وتسلیح وتجهیز گردیده بطورمنظم داخل کشور بازهم برای مسلمان کشی وبراردرکشی مانند سابق اعزام میگردند.ازانرو این جنبشهاازشکارونفوذانها که در سراسرافغانستان شبکه دوانیده اند نفوذ ودخول انها دردرون صفوف قیام کننده گان حتمی به نظرمیرسد.زیرا هرنوع جنبش توسط طالبان گروه حکمتیار وسائیرتیروریستهای پاکستانی باید رهبری سمت وسو واستقامت داده شود که انها قبلأ مسلح ومجهزبا هرنوع سلاح جنگی استند.وباید اینها درقدم اول منافع پاکستان را درنظربگیرند واگراین گروه های تیروریست حکمتیاروطالب ویا حقانی خائین ووطنفروش ومزدور نباشند ؛چرادربرابرمداخلات پاکستان سکوت هستند وعلیه انها نمیجنگند وازوطن دفاع نمیکنند ازانرو جنبشها وقیامهای اصیل خود جوش راکه ضدمنافع پاکستان باشد توسط این اجیران وملیشه های پاکستانی به زودی ازمسیراصلی ان منحرف ساخته میشوند وبه هرقیمت باید هژمونی این حرکت خودرو وخودجوش بدست طالب،حکمتیارویاشبکۀ حقانی ویاهم بدست تمامیت خواهان صدرنشین رژیم مرکزی ویا اخوانیهای سلفی به چهرۀ دیگرظهورنموده باشدکه؛همه مسائیلی اند که زیرسوال قرار میگیرند.واما سرانجام مردم ما فهمیده واگاه گردیده اند ودرماهیت دروغین وکاذبانه وحیله گرانه وروبه صفتانه ومزورانۀ انها عمبقأ پی برده اند وبرعلیه ان جانیان مزدور وتیروریستهای اجیرجهادی وطالبی وپاکستانی وپنجابی بپا خاسته اند؛ومتوجه شده تصمیم گرفته اند که دیگر تحمل این همه تیروروتجاوز وقتل وغارت وفساد وفجائیع وجنایات ودروغ وکذب حیله به حد اخری وحیله ونیرنگهارا ندارند وبرای نابودی وریشه کن سازی ان همچو انقلابات رابراه انداخته اند.

حسن پیمان

سیپتمبر/23/12

 

 

------------------------------------------------------

 

 

بخش اول

حکمت

ای فلک عدل میخواهم که دارم چند پرسشی

حور غلمان از نورامد بشر از مفسد گلی ؟ا

عدل وانصاف من نیافتم نه دراسمان نه زمین

خصم و عاصی افریده دوست و دشمن در کمین

توعزو من تشاوء و توذلو من تشاء، گر امر تست"

عزت و ذلت و خواری این همه از امر تست

بنده" گرمخلوق اوست؛نیاز برمعطوف اوست"

از مون "مخلوق نارس" چرا مضمون اوست؟

حسن پیمان

 

پیشگفتار:ا

تأریخ مملو ازفرازونشیب حوادث خونبار کشوربه خون تپیده وبه ماتم نشستۀ ما افغانستان گواه وشاهد عینی ماست که؛ جامعۀ سنتی-قبیلوی ان،همیشه وبطورگسست ناپذیر سراسر درجنگ ودرستیز ودرخشونت،به دهشت وحشت وبه کشمکشهای خونین درقلدوری ودرخصومت ودشمنی درقلمرو ان،بهم دیگربسربرده اند.یک طبقه علیه طبقۀ دیگر،یک قشرعلیه قشردیگر،یک لایه وصنف علیه صنف ولایۀ دیگر واینها درمجموع علیه یک دیگر،یک تأریخ علیه تأریخ دیگر،یک فرهنگ علیه فرهنگ دیگر،یک ایدوءلوژی علیه ایدوءلوژیدیگر،یک باوروعقیده علیه باوروعقاعددیگر،یک ساختارنظام سیاسی علیه ساختاردیگر،یک روحانی،ملا،مسلمان ومولوی وحتا مسجد وملا امام ان همه علیه یکدیگر وعلیه برادران مسلمان وهمنوع دیگرخود.یک تروریست علیه تیروریست دیگرازهرنوعی که باشد ویک قوم علاوه برقوم ونژاد وزبان خودی علیه دیگراقوام زبان نژاد وهمنوع خود وحتا علیه خوانواده،عشیره وطائیفه وهمنژاد وهمزبان خود؛پیوسته وبلا وقفه درستیزبوده اند که؛ده هانوع ازاختلافات،تنشها،کنشها، وواکنشها وچالشهارا درحیات روزمرۀ انسانها؛همه را بطوراشکاراوشفاف ملاحظه نموده امده ایم وبه وضاحت ملاحظه مینمائیم که؛همه زاده ومحصول تسلط مطلق العنانی زمامداریها ومحصول تکامل جامعۀ قبیلوی وقبیله سالاری وزمامداران حاکم برسراقتدار ان بوده که؛بمثابۀ حامی این همه بحرانات،فجایع وفساد وبن بستهافرمانروائی کرده امده اند که؛این روندازسده ها بدینسو درجریان بوده ونسل بالنسل به ارمغان وبه میراث مانده است.که هیچ نیروئی،زمامداری،سلطانی،شاهی، امیری ورئیسی نتوانسته است درمهار سازی این همه بحرانات وفساد وجنایات ظلم واستبداد افرینیها وسائیرموءلفه های بازدارندۀ رشد وتکامل وپیشرفت جامعه وبویژه درمهارسازی سیطره جوئیهای"اتنی ستی"ناشی ازان بمثابه عاملهای عمده وتعین کننده؛به ادامۀ این همه بی عدالتیها،ظلم واستبداد وعقبمانیهای ناشیه ان،پایان ببخشد.واین ساختارهای ناهمگون ازنظامهای کهنه پرست وارتجاعی میراثی طراز قرون وسطائی-فاشیستی دراین جامعه که قبل ازهمه مبتنی برطبقات متخاصم و مناسبات وروابط تولیدی غیرعادلانه وظالمانۀ استبدادی-استثمار ی واستعماری فیئودالی ونیمه فیوئدالی تکنوکراتی جهادی اسلامگرائی فاشیستی وفساد،جنایات وصدها فجائیع طراز مافیا ئی به شیوه های نوین ان استوارگردیده است که؛بنابرحکم جابرانۀ تأریخ این جامعه ونظام نابکارمرکزی ان به تغییرات بنیادی جدی نیاز واشد ضرورت دارد.که، چگونه وازکدام راه ها وشیوه ها،رفتارهاومیکانیزم علمی وعملی درست سنجیده شده وبا رهبردهای دقیق خرد مندانه ومدبرانه علمی وعملی؛میتوان مهار نمود وبه حل انها فائیق امد.وکلیۀ این موانع وسدهارابه نحو عاملانه وعاقلانه ازمیان برداشت وجامعۀ واقعأواحد ویکپارچه ومستحکم مردمی ومردمسالاری عاری ازتعصب وتبعیض وامتیازطلبیها؛عاری ازفقرو غربت وبی عدالتیها،حق تلفیها،عاری ازستم واستبدادرابکام کلیۀ زحمتکشان ومردم ستمدیدۀ این سرزمین خونین وزمین سوخته وقبرستان شده به داخلی وخارجی را؛ فراهم وبرقرار نمود.؟که سوال اساسی وعمدۀ این بحث واثرمختصرراتشکیل میدهد ونیزقابل دقت وبررسی میباشد:

یک:ایاصرفأ با شعارهای بسیارزیبا وسیقل شدۀ جلائیشی وجازب وجالب ویا درشت وتند مهیج کننده؛میتوان به کلیۀ این سدها وموانع ومشکلات ونابه سامانیها غلبه نمود؟

دو:ایا بااتخاذ روشهای معامله گرانه وبا بازیهای سیاسی گونه گون،مهره بدلی ها وچهره سازیها،مصلحت گرائیها،سمبول سازیها ویا به لباسهای گوناگون دینی،مذهبی،قومی،نژادی،زبانی،منطقوی وسمتی،ویا باروشنفکران تظاهری فرمایشی به لباسهای حق و عدالت وقانونیت وبخاطر تحکیم وبقای حاکمیت مرکزی وبا دموکراسیهای فرمائیش ونمائیشی وفریبنده که تاکنون هم بدین منوال بوده؛میتوان به کلیۀ این معضلات ومصیبتها وبدبختیهای ناشیۀ ان نائیل امد؟ ویا با این دغدغه هااین سریال نافرجام را برای بقای حاکمیتهای مرکزی فرسوده غیر کارامدان تا ابد ادامه داد؟

سه:ویا بایک میکانیسم علمی وعملی مبتنی برشناختهای دقیق پژوهشی،تأریخی وتجربوی با برجسته سازی حقائیق نهفتۀ عینی درطول تأریخ وبا اتخاذ مشی عادلانه وترقیخواهانۀ ملی ومردمسالاری ودموکراتیک وبا دموکراتیزه سازی زیربنا ها وروبناهای جامعۀ راکد وبسته درهمه ابعاد اقتصادی وتولیدی ان؛میتوان این عوامل بازدارندۀ راه رشد وتکامل جامعه را درهمه عرصه ها ونهادها واهرامهای اقتصادی-اجتماعی،فرهنگی وسیاسی با ابعاد گستردۀ ان مهارکرد وبه اهداف وارمانهای والائی ومردمی خود رسید؟

چهار:این نوع اختلافات وتضادها وناهمگونیها که بمثابۀ انگیزه های مهیج کننده وعاملهای عینی که برخی ازانها اشتی ناپذیر(انتاگونیستیک)وبرخی ازانها هم که بگونۀ فرعی غیرانتا گونیستیک یااشتی پذیراند که درروند تکاملی تأریخی به اوج وشدت وحدت خود رسیده اند وبا حاد شدن مبارزات انتاگونیستیک طبقا تی واجتماعی برضد طبقات ومحافل حاکم استمگر وبرضدزمامداران فاسد-فاشیستی وقتل وغارتی،وانارشیستی،نژاد وزبان پرستی برضد نسل کشیهای بربرمنشانه وتصفیه های قومی،سیطره جوئیهای اتنیسیتی وخودبرتربینی وخودمحورسازیها درهمه عرصه ها ونهادها واهرمهای اقتصادی-اجتماعی،فرهنگی وسیاسی بمثابۀ یک نظام"مرکزی بحران وفساد وجنایات افرین طرازمافیائی"ومافیا پرور وزمینه سازبرای مداخلات خارجی وبمثابۀ عاملهای عمده واساسی اضمحلال کلی شیرازۀ "وحدت ملی"که مایۀ همه فساد وبدبختیهااست که؛همه مجموعأ به نبود(یک نظام مشروع مردمسالار غیرمتمرکز مبتنی برشوراهای مردمی)بستگی داشه ودارد.که کلیۀ این افات وبیماریهای گونگون ومزمن را درجامعه باراورده ونضج نموده است،میتوان روی ان مکث وتأمل نمود ودرسراغ نجات رفت؟

پنج:این عاملها وافزون بران بسا موئلفه های دیگرنا همگون ونا میمون غیرمتجانس وغیرعادلانه که همه نهادهای حقوقی،انسانی،شهروندی،قانونیت،عدالت وارزشهای ملی ودموکراتیک،دموکراسی،ازادی،منافع ملی ومصالح کشور،استقلال وتمامیت ارضی(استقلال سیاسی+استقلال اقتصادی=به استقلال واقعی)رانیزاسیب پذیرنموده است؛باهمه داشته ها وانباشته ها،مستقیم یا غیرمستقیم درگرو اجنبی ها واجنبی پرستها وسودپرستان زراندوز دلالان ومعامله گران مکار وابسته به سرمایه سالاری ضدملی وضددموکراتیک،تکنوکرتهای صادرشدۀ فرمائیشی ونمائیشی وارائشگرنظام فاسد-فاشیستی جهادی اسلامی طراز لیبرال مافیائی؛قرارداده شده است.چگونه میتوان به کلیۀ این پدیده های مسلط شوم ونامطلوب ومضرعقبگرا که بمثابۀ عاملها وفکتورهای عمده وتعین کنندۀ عقب مانیهای واپسگرای قبیلوی وقبیله سالاری و بازدارنده وزادۀ حاکمیتهای مرکزی تک قومی ومتولبرشدۀ جامعۀ سنتی-قبیلوی با ذهنیت کوروبستۀ ان است،بدرستی فائیق امد؟-لذا لازم می افتد تا دراینجا؛سری برباغ وگلستان رنگارنگ عقاید؛باورها واندیشه های برخی ازا ندیشمندان ،گروه ها،نظریه پردازان،اگاهان وفعالان سیاسی واجتماعی،پژوهشگران ومحققین،میزنیم ومی بینیم که کدامین عطراین گلهای رنگارنگ اندیشه ها مشام مارا معطر وکدامین نهال ان پربارتر ومثمرتراست وکدامین بستربذراین اندیشه ها درشوره زار؟:

سخن چند مقدمه گونه پیرامون این دیدگاه ها:

یکم:برخی ازاین افراد وشخصیتها وگروه ها به این باوراند که؛باایجاد"جبهۀ متحدملی"میتوانند به این معضلات وبحرانات خاتمه دهند وفائیق ایند و اما، میخواهندجامعۀ مردمسالاریراازطریق استقراریک"حاکمیت مرکزی"بدست اورند و"وحدت ملی"رانیز ازطریق حاکمیت مرکزی ایجاد نمایند وبه ان نام مردمسالری بگزارند.اما شیوه ها ورفتارها وروشهای ویژه ومیکانیزم ضرور عملی وعلمی که(ثبات ودوام حاکمیت مرکزی راضمانت کند)ویا وحدت ملی را چگونه ایجاد مینماید تا بطور(دوامدار وباثبات ومستحکم پایداربماند)چیزی به گفتن ندارد ونیز نمیتواند بشکل شفاف علمی وعملی وموءثردرزمینه طرحی روشن داشته باشد.که همیشه دراشعار والفاظ میان خالی باقیمانده است.زیرا که درافغانستان حاکمیت مرکزی در طی بیش از250سال نتوانسته است همچووحدت ملی واقعی که دربرگیرندۀ سهم ومشارکت کلیۀ اقوام وقبایل سرتاسری درهمه عرصه ها نهاد ها واهرامهای سیاسی-اقتصادی واجتماعی وفرهنگی ودرحاکمیت ان باشدوطوردوامدارحفظ نماید ویاحفظ نموده باشد،سراغ نمیگردد.واگرهم بوده صوری وسمبولیک بوده وحتا بالای وحدت ملی احمدخان ابدالی ازملتان پاکستان که برترجویان پیوسته ازان نشخوارمیکنند، ازقول موئرخ معروف غلام محمد غبار درکتاب خود "افغانستان درمسیر تأریخ ؛وحدت ملی نبوده بلکه"وحدت قومی"بود که برای نخستین بار درتأریخ برعلیه سائیراقوام درافغانستان ایجاد نمود وباکله منارسازیها وقتل و غارتها نتوانست وحدت ملی وحاکمیت مرکزی یک قومی خودراحفظ نماید که سرانجام توسط درانیهای خودش ازبین رفت.

دوم:برخی ازاین افراد وگروه ها بیشتر شعار"اهداف ملی"ویا ملی سازی ویا ازاین قبیل واژه هارا معیارهای اساسی ایجاد وحدت ملی وتشکیل این موئلفه های متضاد ومتخاصم را درمحوران قرارداده وفکرمیکنند که شاید با طرح این نوع شعارهای خالی غیر رهنمودی وغیررهبردی،این همه عاملها؛نهادها وعرصه های گوناگون ونا همگون متضاد ومتخاصم که برخی ازانها انتا گونیستیک نیز هستند،باهم یکجا دریک محور تحت یک شعار خشک همه را باهم خلط ومتحد ومتشکل بسازند.وبااین شیوه معتقد هستندکه؛وحدت ملی خودبخود ایجاد میگردد.یعنی بدون طرح هیچ میکانیزمی علمی وعملی؛کلیۀ اهداف خودرا با کلی گوئیها وانهم دراطراف شعارها وباورهای خود دعوت نموده محدود ومنحصرمیسازند.وبا نصیحتهای پدرانه عاملانه ومدبرانه وگویا خردگرایانه ونوازشگرایانه،هدایت میدهند که باید وحدت ملی ایجاد گردد.ویا هم باشعارهای بزرگ منشانه میگویند بیائید که وحدت ملی ایجادکنیم وحاکمیت مردم سالاری بسازیم وعدالت برقرار کنیم وباید که شهروندان وکلیه ای ملیتها واقوام بطورمساوی وبرادر وبرابر بحق وحقوق سیاسی-اجتماعی-اقتصادی وفرهنگی ونظامی خود برسندو...وبویژه که نظام مردمسالاریراانهم ازطریق حاکمیت مرکزی ایجادواستقرار نمایند وغیره که درشعارهای روز تبدیل شده است.واما مهم اینکه چگونه وازکدام راه ها وشیوه ها وروشهای موئثر وپایدار ورهبردهای ویژۀ علمی وسازنده که تمثیل کنندۀ وحدت ملی واقعی باشد مطرح گردد،کاملأ مات ومبهوت ومبهم هستند.وبشکل سیستیماتیک ومنظم طرحهای علمی عملی سازنده وهمه جنبۀ رهنمودی واستقامت دهنده وجود ندارد ویا ارائه کرده نمیتوانند.

سوم:برخی دیگری ازاین گروه ها افراد وشخصیتهای سیاسی ونخبه گانی هم هستندکه بارهبرداهداف وبرنامه های معین ازدیدگاه ایدوءلوژیک وباورهای ویژه وبا مطلق سازی ان درشرائیط حساس کنونی یگانه راه اساسی حل همه تضادها وتناقضات متخاصم طبقاتی،خصومتها ودشمنیها دانسته؛بمثابۀ نمایندۀ کلیۀ طبقات واقشارازجامعه عرض اندام نموده میخواهند ازطریق تغیرات (تغییرات انقلابی بنیادی با اتخاذ راه های عملی مسالمت امیز دموکراتیک ویا ازراه قهر وتوسل به زوروقوۀ قهریه که درهردوصورت باید ازحمایت وپشتیبانی وسیع وقاطع توده ها برخوردارباشند)برای ایجاد حاکمیت مرکزی وتمرکز قدرت به جامعۀ مردمسالاری برسند را مطرح میکنندکه همچو طرح ها نیز بادوموانع بزرگ مشکلساز برمیخورد:یکی اینکه: با وجود انکه شرائیط "عینی"کنونی افغانستان به همچو اقدام کاملأ اماده گردیده است واما باصد افسوس ودریغ که شرائیط"ذهنی"نیز باهمان تناسب عینی ان دارای ارزشهای فوقالعاده وتعین کننده درروند انقلابی داشته واهمیت بسزای دارد که ارتجاع سیاه داخلی درتبانی بارتجاع واپسگرای منطقه وسرمایه سالاری جهانی بارهبردوسائیل تفتین ودامن زدن به نفاق ملی کشنده ومتفرق سازی جامعه ازهمدیگر وشعلورنگهداشتن اتش نژاد پرستی وزبان وفرهنگ ستیزی هنوز اماده نشده است.به این مفهوم که:یک نیروی متحد،فشرده،مستحکم وفدائی وجانباز صادق ودلیر، وانقلابی سازش ناپذیر وپیشاهنگ داهی که با تمام معنا وبصورت واقعی(ازحمایت وپشتیبانی اگاهانۀ مردم وتوده های ملیونی ازهمه اقوام وقبائیل درسراسرکشور بطورهمه جانبه برخوردارباشد؛اشد ضروری پنداشته میشود)تا به نحو شائیسته وسالم بدون لغزشهای اپورتونیستی چپ وراست وارتجاعی؛رهبری وسمت وسوداده بتواند که؛هرگاه بشکل سرتاسری ایجاد نگردد؛قدرت وریشه های عمیق توده ای وپیوندهای مستحکم وگسست ناپذیر مردمی نداشته باشد؛ناممکن است که هراقدام سطحی وصوری وروبنائی را رنگ تحول وتغییربنیادی داد.جزاینکه؛ارتجاع داخلی وامپریالیسم جهانی را متوجه خود نموده انهارا علیه خود جلب وتحریک نمایدکه؛این کارنیز بذات خود یک عمل ضد انقلابی پنداشته میشود.وباتأسف که درافغانستان دشمن کاملأ موئفق گردیده است؛بویژه برای متفرق وپراگنده سازی نیروهای مترقی وترقخواهان انقلابی که باعث شده انها به چندین پارچه وبه چندین گروه تقسیم گردند وازهم دورگردیدند ونبود یک جوشش طبیعی ووحدت اهنین فارغ ازخودخواهیها وخودبرتربینیهای میراثی کلیۀ نیروهای رزمنده وپیشاهنگ"انقلاب"دریک صف واحدکه نیازجدی وضروری دراین مقطع زمان برای نجات خلقها پنداشته میشود؛برای فعلأدرهسته های خرد وکوچک نوبسته است ودرسایۀ ابهام قرار دارد.وهمه نیروهای وطنپرست انقلابی ازهم دوروپاشان گردیده اند.اما به این مفهوم هم نیست که؛انها ازبین رفته اند ویا تمامی راه های همسوئی ووحدت عام وتام بااعتماد سرشاراز محبت وصداقت سراسری مسدود شده باشدکه روزی شاید یکدیگرا دوباره دراغوش هم ببینند وبه تمامی بی اعتمادیها وبی اعتباریها وداع نمایند ودرعمل ونظرانقلابی یکدیگرا تشخیص وتصدیق نموده بپذیرند ویکدیگررا تحمل کنند.وتمام خودخواهیها وتمامیت خواهیها ودست بازیهای برخی کهنه کارخودپرست وجاه طلب سازمانچی"سلفی میراثی"را به حاشیه برانند وبا جوش وخروش اتشین وطنپستانه بهم درامیزند وپیوندهای جدید توده ای پیدا کنند؛اعتبار واعتماد واقعی اکثریت قاطع توده هارا بخود جلب ودرعمل ازپشیبانی انها برخوردارگردندکه؛این هم ازامکانات چندان دورنیست که مبارزۀدوامدارپیکیر وصادق میخواهد.

دوی دیگر:پافشاری روی ایجاد وحمایت ازحاکمیت مرکزی متمرکز بویژه درافغانستان که نظربه تجارب عینی وانکارناپذیرتأریخی با ده ها دلائیل قوی وعوامل وفاکتها وفگرهای موجوده به هرمیزان هم که مشی ترقیخواهانه اتخاذ گردد؛نظامیکه ازبطن این جامعه بیرون میجهد کاملأ مهرقبیلوی وقبیله سالاری را درجبین خود حک داشته وبا هزاران رشته پیوند قبیلوی ومیراثی نسج وبافت خورده ومحصورمیماند وناگذیراست که سرانجام بسوس قوم ونژاد گرائی وزبان ستیزی بلغزد ورفته رفته به تدریج مشروعیت وحاکمیت ووحدت ملی ان زیر سوال قرار بگیرد که ده ها مثال تأریخی نیز درزمینه وجوددارد.

چهارم:برخی گروه های "اصلاح طلب"نیزدراین راستا تلاش دارندتا نقش(ارائیش گرانۀ طبقاتی وصنفی) رابرای سرکوب نیروهای تحول طلب ودگرگونساز ازادیخواه ودموکراتیک به نفع تحکیم رژیم حاکم قبائیلی؛بازی کنند مانند"حزب حق وعدالت"ویا گروه های دیگر ازاین قماش اندکه بیشترانها معامله گرهستند ؛باحمایت ازرژیم مستبدۀ فاسد-فاشیستی ازیکسو میخواهند یک جای پائی درفرایند سیاسی درنظام حاکم تک قومی دریابند ودرخدمت قرارگیرند وازسوی دیگر؛اصلاح طلبان نسبت به محافل حاکم بیشترخطرناک بوده وبهترین ابزارسرکوبی نهضتهای ملی ودموکراتیک بدست محافل مرتجع حاکم به نفع ان وبرای بقأ وادمۀ استبداد تحت نام"اصلاح سازی"دستگاه دولتی خدمت مینمایند.وازاین طریق ریزه خوردسترخوان رژیم میشوند.جنبشهای انقلابی ازادیخواهانه وخواسته های ملی ودموکراتیک توده ای رابدین ترتیب بدون حمل سلاح بی سروصدا سرکوب وبااین روش مردم را تامدتی نیز اغوا وفریب میدهند.دررژیمی که سراپای وجودش وتمام دستگاهش فاسدباشد وبه شیوۀ فاشیستی مافیائی جهادی مذهبی فرمان روائی کند؛چگونه ازکدام راه وازکدام بخش این دستگاه وازکدام نقطۀ نابسامانی ان اصلاحات را اغاذ کرد؟.ا اصلاحات وقتی ضرورت می افتدکه فساد وخیانت وجنایت وفجائیع به شمارانگشتان دست باشد واین درحالیستکه؛یک جای سالم به شمارانگشت درسراسر دستگاه ملوث رژیم به نظرنمیرسد ووجودندارد؛ معذا بجای اصلاح این ماشین ودستگاه فاسدنابکار ان باید ازبنیاد تغییریابد وماشین جدیدباید بجای ان برقرارگردد.بخاطررفع اشتباه ومغالطه دربکاربردواژۀ رفرم"اصلاحات"بهتراست تاتفاوت و تفکیک درنوع این اصطلاح را یک مقدار روشن وازهم متمائیز نمود.اصلاحات درمجموع بطورعمده دونوع اند:یکی اصلاحات سطحی:قسمیکه اشاره شد؛رفرمهای سرکوب کنندۀ که محافل وطبقات حاکمۀ مستبد و مرتجع برای فروکش سازی جنبشهای انقلابی وخیزشهای توده ای وجلوگیری ازتغیرات بنیادی وازدیگرگونیهای عرصه های گونگون اجتماعی-اقتصادی،سیاسی وفرهنگی به سود زحمتکشان وتوده های وسیع مردمرادر جامعه جلوگیری مینماید؛مانند اصلاحات ارضی سردار محمد داود خان ویا درهندوستان درزمان مورارجی دیسای نخست وزیران کشورطی سالهای1977م. ویادربرخی کشورهای غربی بخاطر سرکوب خیزشهای دهقانی؛زمینهای دولتی را وقسمأ هم زمینهای ملاکین بزرگ را که ازعهدۀ بهره برداری مکمل کل ساحات تحت کشت بدرستی وبه موقع برامده نمیتوانند ونیم انها همه ساله خاره بدون کشت میماند وتمامی ضرورتهای مادی وتخنیکی رااماده وتکافو کرده نمیتواند وده ها عامل دیگرداردکه از فی واحدزمین بهره برداری اعظمی ومیکنایز صورت گرفته نمیتواند (که به این بحث ارتباط نمیگیرد دریک فرصت مناسب دیگر ؛روی ان وبویژه شکست اصلاحات درافغانستان بحث خواهیم کرد)؛ویازمیندار بزرگ شغلهای پرثمرتر وکم مصرف تروباکارکم عاید بیشتری راترجیح میدهد؛ازانرو انرابه دولت میفروشد ودولت انراخریداری نموده یکجا بازمینهای دولتی خود؛یابه سبسایدی ویا به اقساط کوتاه مدت یا متوسط ویابه طویل المدت بالای دهاقینیکه توانائی خرید انراداشته باشند به کتگوریهای مختلف میفروشدوبا برخی کمکها وسهولتهای دیگربه ان ها ؛مصروف این نوع دهقانی ودهقان کاری وکشاورزی میسازد.که این نوع اصلاحات سطحی بوده تغییرات بنیادی را درزیربنا در روابط ومناسبات تولیدی ونیروهای موئلدۀ ان وارد نمیسازد؛بلکه یک نوع ارائیش طبقاتی صوری بوده باعث ایجاد قشروقشربندی درجامه میگردد.که بااصلاحات ارضی بنیادی دگرگونسازکه بنفع دهقان وبه اشتراک مستقیم ان صورت می پذیرد باعث تغیر درصورتبندی اجتماعی که روابط ومناسبات را عادلانه میسازد مانند جمهوری خلق چین، شوروی سابق وبرخی کشورهای سوسیالیستی دیروزی را میتوان مثال اورد.-ویاازهمچو ریفرمهای سطحی دیگری مانند:مهره بدلی ها،مصلحت گرائیها،چهره بدلیها،عزل ونصب افراد واشخاص بطور نمائیشی،وسمبول سازیها وغیره که مادررژیم حاکم تک قومی درکشور ده ها مثال اورده میتوانیم وبه چشم سردیده امدیم وبه وضاحت میبینیم.که نمیتوان بااین رفرمها انرا اصلاح ساخت..

دو:اصلاحات بنیادی:-این نوع اصلاحات خصلت بنیادی ودگرگونسازرا داشته که به اثر ان زیربنا های کهنه فرومیریزند وروبنا هاراباخود دگرگون میسازند.روابط ومناسبات تولیدی تغیر پذیرفته جای خودرا به روابط ومناسبات جدید دیگری واگذارمینماید؛یک صورتبندی اقتصادی اجتماعی جای صورتبندی دیگری را اشغال مینماید وجامعه را ازرکود به حرکت ،تولید وتکامل سوق میدهد.مناسبات عادلانه ،تولید وتوزیع عادلانه وروابط بین نیروهای موئلده ومناسبات تولیدیرا،عادلانه میسازد.وفاصله تضادهای صنفی وطبقاتی رابا هم نزدیک وحتا این فاصله را به تدریج ازبین میبرد؛مالکیتهای خصوصی بروسائیل تولید ازطریق دموکراتیزه سازی جامعه محدود وملی میگردد .جامعه را بسوی مردمسالاری وعادلانه سوق میدهد؛ تحت این شرائیط ستم واستثمار ،ظلم واستبدادمحدود وجلوزده میشود. دراینجا باید یاداورشد که ؛( هدف ازتوضیح مطالب فوق صرفأشکل تیئوریکی را داشته ،محض بخاطرروشن سازی تفاوتها بین رفرمها یااصلاحات بوده است،نه جنبۀ تبلیغات ان. مسئولیت هرنوشته مربوط به نویسندۀ انست،نه به سایتی که انرا نشر میسازد-صاحب این قلم.)

پنجم:برخی ازگروهای ترقیخواه انقلابی"انقلاب توده ای"رادرشرائیط کنونی جامعه یگانه راه بیرون رفت ازبحران ومعضلات ناشی ازان وایجاد وحدت ملی،ازادی،دموکراسی،قانونیت وعدالت ومحو ستم واستثماررا برای ایجاد"حاکمیت انقلابی متمرکز خلقی" درشرائیط کنونی شعارداده وانرا رسیدن به جامعۀ مردمسالاری وتأمین رفاه همگانی میدانند.همانطوریکه اشاره شد،این طرزتفکر وتحولات انقلابی شرائیط پیشرفته تر"عینی وذهنی"رابه انجام یک انقلاب ضرورت داشته؛اما نبود وحدت ملی ونبود شرائیط ذهنی وگردان پیش اهنگ انقلابی ان واگاهی وبیداری سرتاسری وبرخوردار ازحمایت وپشتیبانی توده های وسیع و زحمتکشان؛بمثابۀ نطفۀ انهدام وگورکن اصلی رژیم نابکار هنوز دور به نظرمیرسد؛از انرو طرح های انقلابی ان به شعار باقی میماند..

ششم:دربارۀ تحولات وتغیرات بنیادی وقوع یک انقلاب وموجودیت یک حزب نیرومند؛اماده سازی شرائیط عینی وذهنی ورهبری سالم وعاقلانۀ ان که درفوق کمی اشاره به عمل امد.این مطلب توجه این قلم را به جنبشها وقیامها ویا درشکلگیری انقلابهائی توده ای که دربرخی نقاط کشورجریان دارد،جلب نمود،ازاینکه این قیامها وخیزشهادرسرنوشت کشور ازاهمیت حیاتی برخورداراست؛لازم است پیرامون ان نیز دیدگاه ها وسخنان چند شفاف ترارائه گردد وبعدأ به اصل موضوع مورد بحث این مختصر ادامه داده شود.ونباید نسبت به این تغییرات خود جوش مردمی که درجریان است،بی توجه وبی علاقه بود ونقش یک سیل بین وتماشاچی را بازی نمود ویا به انتظارحوادث بود که بعد ازوقوع وپایان ان لب به سخن کشود ویا هم ازناهنجاریهای منفی ان دادو بیداد کرد وازامیدواریها وازنیکوئیهای ان مغرور وپرطمطراق موضع گرفت وبه مداحی نشست.

براساس نشرات دررسانه ها وگزارشات وخبررسانیهای انترنیتی وتارنما های فعال خبری،جنبشهای بپا خاسته خلقهای مستضعف وعذاب دیده ما که تاحال اصطلاحی ازقیامها ونوعی ازانقلابات اجتماعی خود رو وخود جوش را به خود گرفته است وقرار اظهارات بعضی نخبگان واگاهان فعال سیاسی برای نخستین باراز ولسوالی اندر ولایت باستانی غزنی اغاز گردیده است وبرخی ازاین اگاهان وفعالان سیاسی گفته اندکه این خیزشها وقیامهای دستجمعی مردمی ازاوائیل سال1391خ ازولایات مرکزی غوروبادغیس وولسوالی قیسارولایت فاریاب اغاذ گردیده است وبه سرعت تام چون سیل توفانزائی برعلیه "تفنگ داران وفرهنگ تفنگ سالاری"وبویژه علیه تیروریستان وطالبان به اوج خودرسیده وبا شعارهای انقلابی دراین جهت سمت وسو داده شده واین سیل خروشان الا ولسوالی قیصارولایت باستانی فاریاب،بادغیس، غور وولسوالیهای علیشنگ ودولت شاهی والینگار ولایت لغمان،ننگرهار وولسوالی زیری ولایت قندهار ودرمناطق کلنگار وپل علم،حصارک وپادخواب شانۀ ولایت لوگر بزودی سرازیر گردیده وجدیتر وروزبروز حاد ترشده است وگسترش ان به سائیر ولایات ومناطق کشور روز افزون میباشد که؛نمادی ازخشم توفندۀ تود ای بوده؛دارد که مملکت شمول گردد.قرار اطلاعات وگزارشات نشرشده دررسانه ها درولایت غزنی درابتدأی این حرکت درحدود200وبعدأالا 400 نفرمسلح گردیده بوده اند.وهمچنان براساس گزارشات ونشرات دررسانه ها درمناطق ذکر شده درولایت لوگر الا ماه سپتمبرسال2012م حدود 2000 نفرمسلح گردیده ودست به قیامهای انقلابی زده اند.واینکه این سلاحهای خفیفه وسقیله کلاشنکوف وراکتها وراکت اندازهارا ازکجا وازکدام منابع دریافت نموده اند ومینمایند؛تاحال کدام معلومات موئثق دردست نیست.قیام کنندگان مرکب ازجوانان،روشنفکران،روحانیون اگاه مردان وزنان،اطفال وشاگردان مکاتب بوده،همه متحدأ ازاین جنبشهای انقلابی وخیزشهای توفندۀ توده ای حمایت وپشتیبانی مینمایند.ودوش بدوش قیام کنندگان میرزمند.قراراظهارات برخی ازقیام کنندگان وسران فعال واگاه انها؛ظاهرء انها برضد طالبان وتیروریستان دست به قیام زده اند؛ومیگویندکه ؛متعلق به دولت وبه هیچ گروه وسازمان سیاسی یا حزبی مشخص نیستند.نه دستهای داخلی ونه مداخلات خارجی دراین خیزشها دخیل است وبه هیچ کس وبه هیچ گروه سیاسی ویا تنظیمی نیز وابستگی ندارند.بلکه انها تشنۀ صلح وثبات،امنیت وارامی،رشد وانکشاف وترقی درکشورهستند.وازشدت نفرت وانزجارزیاد علیه طالبان بپا خاسته اند.اما اینکه همزمان وبه سرعت به سائیرولایت سرایت مینمایند وبویژه بزودی مسلح میگردند؛واینکه؛این امکانات بدون یک رهبری منظم ومرجع ومنبع دریافت سلاح که ازکجا وازکی بدست می اورند نیز قابل تأمل است.

ادامه دارد........

حسن پیمان

سپتمبر/15/12

 

 

 


بالا
 
بازگشت