احمد سعیدی

 

سیاست خارجی با وزارت خارجه ما

سياست هر طبقه حاکم در عرصه خارجی سياست خارجی گفته مي شود. سياست خارجی بر اساس اصول، وظايف و اهداف با وسايل و روش هاى ويژه در عرصه مناسبات بين المللی با سايردولت ها، گروهی از دولت ها، سازمان هاى دولتی و يا غيردولتی و جنبش ها تحقق میپذيرد. مهمترين عرصه های فعاليت هاى سياست خارجی يک دولت شامل سياست ديپلوماتيک،سياست خارجی اقتصادي، سياست علمی و فني، ايديولوژيک و فرهنگی و سرانجام نظامی سياسی است. سياست خارجی را بايد بر اساس تناسب قوا در عرصه جهانی تعيين کرد. دوستان ودشمنان را تفكيك نمود، راه همزيستی مسالمت آميز را به ويژه با همسايه گان برقرارکرد و در امور داخلی آنها دخالت ننمود و آنها را نيز اجازه مداخله نبايد داد. به باور من تا کنون افغانستان در مورد مداخله همسایه های خویش بخصوص پاکستان و ایران چنین گامی را بر نداشته است.

حسن همجواری يکی از شرايط امنيت مرزها و تماميت ارضی کشور است. آیا پاکستان حسن همجواری را طوری که می گوید عملی کرده؟ از سه ما بدینسو اردوی پاکستان شب و روز مردم بی دفاع کنر را راکت باران می نماید ، اما حکومت افغانستان از دپلوماسی و حسن همجواری و تفاهم صحبت میکند ، در حـاليکه قرار است هفته آینده راجه پرویز اشرف  نخست وزير وخانم حنا رباني کهر وزير خارجه پاکستان به افغانستان بنا به دعوت آقای حامد کرزی رئیس جمهور سفر نمایند  و باز مانند گذشته بخاطر مبارزه با تروریزم همکاری های منطقوی حرف های نرم و چرب بزنند ولی هرگز مانند گذشته در راه تحقق آنچه که میگویند عمل نکنند ، از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز هر روز با مداخلات دیگری که دارد  برای مهاجرین افغان مشکل آفرینی میکند چنانچه غلام رضا غلامی مدیرکل اتباع و امور مهاجران خارجی به استان فارس گفته است که اجازه ندهند آن عده اتباع خارجی که  اسناد قانونی ندارند در سوپر مارکیت ها و بدست آوردن مواد غذایی آزاد باشد، این حرکت جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که آن کشور پابند به تمام میثاق های ملی و بین المللی نیست حرف قابل بحث و تبصره این است که با همه این تخطی های پاکستان و ایران دولت افغانستان بخصوص وزارت خارجه کوچکترین حرف به زبان نمی آورد گویا اینکه هیچ آب از آب نجنیده و هیچ تخطی و بحران آفرینی برای افغانستان  از طرف پاکستان و ایران صورت نگرفته کسانیکه الفبای سیاست را می دانند به این عقیده و باور اند که در عرصه سياست خارجی بايد منافع ملی و طبقاتی مورد نظر قرار داشته باشند و براين اساس متحدين راهبردی را که کشور با آنها دارای منافع دراز مدت سياسی اقتصادی است تعيين نمود. در افغانستان در این مورد خط قرمزی در حال حاضر  وجود ندارد. يک کشور بايد درسياست خارجی زبان واحد داشته باشد و بر اساس تحليل های داخلی و اطلاعاتی که دارد ويا به دست آورده است سياست هاى خويش را در برخورد به ساير کشورها تعيين کند. آیا درکشور ما چنین است؟ در يک دولت وزارت امور خارجه سخنگو و ممثل  سياست خارجی يک کشور است. درحاكميت دولت موجود در رابطه با سياست خارجي در این مورد توجه چندان مبذول نگردیده و همه گفت و شنود های دیپلوماتیک روی مصلحت های استوار اند که تطابق به منافع ملی افغانستان ندارد  .

وزارت امور خارجه به درستی بايد بداند که وظيفه تعيين و مسؤوليت سياست خارجی به عهده آن وزارت است و نه به عهده وزارت دفاع، وزارت داخله و ديگر آن ادارات تنها می توانند در مورد مسايل جنگی و تاکتيکی، نظامی، اقتصادي ، وفرهنگي ،  اظهار نظر کنند. سياست عمومی خارجی دولت افغانستان را وزارت امور خارجه تعيين ونماينده گی می کند. اگر قرار باشد وزارت امور خارجه به شعبه وزارت دفاع، داخله،مـاليه، معارف و ديگران بدل شود بايد فاتحه آن وزارت و آن دولت را در شرايط موجود بخواند و به مداخله قانون شكني هاي ديگران تن در داد. در حـاليکه افغانستان را دولت آزاد تعريف مي كنند حتی در ديکتاتوري ها و نظام هاي خود كامه نيز سياست امور خارجه اش پس از تعيين از طرف ديكتاتور هاي نظامی گر از طريق وزير امور خارجه تحقق می يابد. در افغانستان وضعيتی پيش آمده که همگان را حيران کرده است سياست موجود تنها موجب تمسخر جهانيان نيست موجب سردرگمی داخلی نيز هست.

در حـاليکه افغانستان يک وزير خارجه دارد. و رأي اعتماد از مجلس نماينده گان نيزگرفته است بر عكس به نظر می رسد که زمام اختيار از دست وزير، وکيل و رئيس جمهور بيرون رفته است و هرکس در هر وزارت خانه كه سخنگو است يا صلاحيت و قدرت  دارد در سياست خارجی ساز و نغمه خود را می نوازد.

وزارت امور خارجه! باید اجازه ندهد در داخل دولت دست به ساختن دولت موازی زده شود. در حـالي که وزارت امور خارجه موجود است و سياست خارجی افغانستان را بايد جناب وزير عهده دار باشد تصور کنيد اداره عريض و طويل به نام وزارت امور خارجه که متکی بر بايگاني های مهم و تاريخی است و مستمراً برای آگاه بودن و تسلط به مسايل روزگزارش های نماينده گان رسمی خويش را در ممـالکی که حضور قنسولی دارند دريافت ومطالعه می کنند و دارای تحليلگران و کارشناسان آگاه و با تجربه است و جا و وظيفه اش را به چند سخنگو و چند دپلومات كه نا جوان مردانه بعد از ختم وظيفه و وطن بر نگشته اند واگذار کند و اين چند نفر سياست خارجی افغانستان را برای دوره هاي دور و نزديك تعيين کنند.

اين سياست نمی تواند سياست مستمر، پا برجا، دنبـاله دار و با دورنما و كار آمد باشد. سياست خارجی را بر اساس تحليل مشخص از واقعيت ها و توازن قوای بين المللی تعيين می کنند و نه بر اساس هوا و هوس چند نفر محدود كه الفباي سياست را نمي داند. خوب است همۀ ما از دشمن دانا بيآموزيم تا از دوستان نادان. اگر سياست خارجی افغانستان هر روز يک ساز و يك نغمه دلخراش بزند حتی متحدين موقتی ما كه حضور نظامي و سياسي در افغانستان دارند نيز از دست خواهند رفت.

زيرا آنها هرگز نمی توانند روی يک رژيم مذب ذب و متزلزل و فاقد اصوليت و تشنج آفرين حساب باز کنند. سياست خارجی آنها بر اساس اصول مورد قبول شان خواهد بود وزماني که منافع ملی شان به خطر بافتد راه دوری از افغانستان را پيش می گيرند. دولت موجود که در داخل با دروغ بافي هاي ديگران حکومت می کند فکر کرده همين سياست دو روزه مقطعي بازی را می تواند در خارج هم ادامه دهد. از هم اکنون شکست سياست آشفته بازار موجود روشن است و ضربات فراوانی به منافع دراز مدت ملی ما می زند. سياست از امروز به فردا سياست قابل اتکائی درست نيست، سياست حاکميتي كه دفتر نماينده گي سياسي اش را در کانادا  فروخته باشند دیپلومات دیگری سفیر خویش را در امریکا لت و کوب کرده باشد و ده ها پرابلم دیگر یکی پی دیگری نهایت  درد ناك و جاي افسوس است و فقط به اين شيوه سياست و به اين عبا وقبا بايد خنديد و تاسف کرد.

در حال حاضر آشفته بازار سياست خارجی افغانستان،نشان می دهد که به تدريج تعيين سياست خارجی افغانستان بکلی از کف وزارت امور خارجه بدر خواهد شد و در دستِ تدبير وتزوير ديگران قرار می گيرد. زبان نا درست دپلوماتاني كه بعد از ختم وظيفه پر طمطراق كنفرانس هاي مطبوعاتي برگزار مي نمايند سير و پودينه اين حاكميت را افشا دوباره به وطن بر نمي گردند صحبت های دوگوشی و پوچ گویی های زبانی جای بزرگی را در عرصه سياست خارجی افغانستان پيدا کرده است. اگر به دقت گفتار آن گريخته ها و نا برگشته ها را زير نظر بگيريد خواهيد ديد هر کدام از آنها يک وزير امور خارجه کوچک بوده اند که در مورد جهات مختلف  سياست خارجی افغانستان نظر می دهند و وزارت خارجه افغانستان حتي توانايی تکذيب حرف های پوچ آنهارا ندارد. اين حرف ها  باد هوا نيست. اين حرف ها توسط قنسلگري ها و سفارتخانه های ساير کشورها ثبت و ضبط شده و در شرايط مناسب به عنوان حربه يی عليه افغانستان که گويا فاسد است مورد استفاده قرار می گيرد.

وزارت امور خارجه شهرت دپلوماتاني كه به وطن بر نگشته اند پنهان نموده میخواهد هیچ کس آگاه نشود که همه رفتند امتیازات گرفتند ولی بعد از ختم وظیفه بر نگشتند  صادقانه اعتراف مي كنم كه مشكل این  وزارت قابل درك است بايد همه دپلومات ها اگر چیزی می دانند یا نمی دانند  به فرمايش زور مندان یعنی مافیای زور و زر مقرر شوند و به فرمايش ختم وظیفه گردند در گذشته ها وزارت امور خارجه مربوط به خاندان محمد زايي ها بود گرچه وزیر موجود نیز از همان خاندان است اما  حالا این وزارت مربوط به رهبران جهادي و يك تعداد قومندان ها بشمول دو تابعيته هايي كه از خارج آمده اند  از وضعيت افغانستان سال ها دور بوده فرهنگ و كلتور افغاني را از دست داده در بدل سر دادن ديگران از شاگردي هوتل در خارج به كشور آمده به سفارت رسيده و مي رسند درختم وظيفه حرمت و آبروي ملت را زير پا كرده و بر نمي گردند. دزدی های خویش را نیز با خود میبرند در حالیکه می دانم

سیاست خارجی کشور ما بعد از گذشت 10 سال از حاکمیت موجود نه تصویب پارلمان را گرفته و نه تاکنون رئيس جمهور آن را توشیح کرده، کشوري که سیاست خارجی تصویب شده مطابق قانون اساسی افغانستان ندارد این گناه بزرگ به گردن کی خواهد بود؟ پارلمان، وزارت خارجه یا هردو. مطابق قانون اساسي دولت افغانستان بايد داراي سياست خارجي تثبيت شده مي بود. اگر پارلمان افغانستان کساني را که در اين راه غفلت کرده اند پرسان و  مجازات نمي کند،پارلمان منحيث نماينده هاي ملت هم در نزد خدا مسؤول هم درنزد ملت گنه کار اند. گرچه مي دانيم تا اين مکتب و اين مدرسه است،حـال طفلان خراب ميبینم.

 

 


بالا
 
بازگشت