چالشها و مشکلات اقتصادی افغانستان

 

در حقیقت اساس و بنیاد هر رژیم را چی سلطنتی چی جمهوری ویا ریاستی را اقتصاد تشکیل میدهد

وخوشبختی از آن کشور است که سیاست اقتصادی تولید محور داشته باشد نه اینکه مصرف محور واگر شما سیاست اقتصادی دوره شاه ایران را مطالعه بفرمایید یکی از دلایل سقوط رژیم وقت سیاست اقتصادی مصرف محوری رژیم سلطنتی ایران بود و سالانه درحدود سی میلیارد دالر واردات داشت که درمقایسه با صادرات اصلا قابل مقایسه نبود یعنی میزان واردات به مراتب بلند تر بود متاسفانه سیاست اقتصادی افغانستان هم به مراتب بد تراز مثال که من دادم است یعنی افغانستان مطلقا به یک بازارمصرفی اموال بی کیفیت منطقه به خصوص چین تبدیل شده است. درست است که صنعتی شدن به زمان نیاز دارد اما فراموش نکینم که در حدود ده سال را پشت سر گذشتاندیم واگر دقیق شویم کار های آنچنانی صورت نپذیرفته است حد اقل ما نتوانستیم زراعت خو درا میکانیزه بسازیم آیا شما میدانید در قسمت صدور میوه تا چی حد به مشکلات مواجه هستیم؟

ما از کشور های همسایه بی ارزش ترین اموال شانرا با دالر وارد کشور میکنیم اما در مقابل میوه نایاب ما در سرحدات گندیده میشود.

درقسمت تولید برق آبی متاسفانه کمترین توجه صورت گرفته است با این مقدار آب سرشار که ما داریم میتوانیم به هزار ها میگاوات برق را به خارج از کشور صادر نماییم اما با دریغ ودرد که عوامل داخلی وخارجی با عث شده که این کشور فقیر کمرراست ننماید در قسمت معادن که معلوم دار است، معادن افغاستان در تمامی دنیا بخاطر کیفیت ودست نخورده گی اش مشهور است شاید درمورد سفر خوروس چف معاون رئیس جمهوری شوروی وقت وبولگانین که به افغانستان داشتند معلومات داشته باشید که درهمین استدیوم غازی افغانستان خطاب به مردم افغانستان وجهانیان گفتند ( افغانستان به مثل گنج های دست نخورده میماند که کلید هایش مفقود شده است وقفل هایش را زنگ خورده است وما به صندوق های گنج شما کلید خواهیم ساخت ) که حاصل صحبتهای آنها حمله سال (1357) شوروی ها بود واز آن تاریخ که تا حالا بیش از پنجاه سال میشود همان صندوق های پر ازجواهر وکلید های مفقود شده باقی مانده است گرچه یک روزنه امید کوچک با آمدن وزیرصاحب معادن فعلی بوجود آمده است که خدا بخواهد سطح زنده گی مردم کمی بهبود بیابد تا باشد دست ما از گدایی بطرف کشور های خارجی کوتاه گردد اما باز هم اینجا وجدان پاک و وطن دوستی میخواهد تا کمتر به منافع شخصی وبیشتر به منافع ملی توجه شود چنانچه در این رابطه میتوان به مسئله دعوای داکتر صدق صدراعظم وقت ایران اشاره نمود به این معنی که در آن زمان آلمان وفرا نسه برای کشور ایران تصفیه خانه نفت آبادن را اعمار نمودند که یکی از بزرگنرین پروژه های عصر خود بود که بعداز بهره برداری عواید حاصله از نفت ایران بین ایران ، فرانسه وآلمان تقسیمات میشد و در همین وقت بود که داکتر مصدق با توجه به یک (ویرد گل) درمفاد قرار داد که قصه آن خیلی دراز است موضوع را به محکمه بین المللی کشاند وبزرگترین خدمت اقتصادی را به ایران انجام داد وهمین خدمات داکتر مصدق باعث گردید تا شاه ایران موصوف را بعداز ناکام شدن کودتا اش مورد عفو قرار داد به هر حال طبق گفته بالای خویش لطفا سیاستهای اقتصادی جامع و فراگیر را روی دست بیگیرید منافع ملت را به نافع شخصی ترجیح بدهید تا باشد لطف خداوند و توجه کمک کننده ها بیشترازاین جلب شود .

صمیمی

 

 


بالا
 
بازگشت