محمد ابراهیم سکندری

 

باید آموخت

اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان( حزب وطن ) که بعد از فروپاشی حزب و سقوط حاکمیت آن در سراسر  کره خاکی پراگنده گردیدند ، بعد از یک دوره سکوت و انحطاط فکری ، به تدریح  در ترکیب حلقات منظم، منسجم و تنظیم گردیدند. این تحرکات پراگنده بنابر نبود اهداف دقیق سیاسی برای آینده ،نتوانست به اتصال تمام بخش های بدنه فعال وآگاه حزب موفق شوند ، اگرچه در این زمینه جدو جهد زیادی از جانب فعالین حزب متلاشی شده، صورت گرفت که متاسفانه نسبت عدم درک بعضی از رهبران دیروز حزب که بروی خط قومی وزبانی ، خود خواهی ها وگرایش های مختلف  متفرق شده بودند که بلاخره به سرنگونی نظام انجامید ، از شرایط  ، مانع اصلی انسجام  حزبی ها دریک ساختار واحد بود  .

با آنهم دراثر تلاش ها و اقدامات فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) در اروپا ، کمیته تماس وتفاهم حزبی ها ایجاد و در نتیجه  پیشنهادات اعضا و کار متداوم کمیته  ،خطوط فکری تدوین گردید . دراین سند  اساسی دیروز ، امروز و فردای ما مورد بازنگری و نقد  قرار گرفته و نقشه راه  برای آینده ، مشخص  گردید  . یکی از با اهمیت ترین موضوع که درخطوط فکری تذکر رفته مساله  آيديالوژی های دوران جنگ سرد است که زمينه های بازنگری بنيادی را در انديشه ها ، باورها و اصول آيديآلوژيک باز کرده  که در پی آن ارزشهای جديد فکری و سياسی فارغ از دگم را در برابر جريانهای سياسی قرار داد . برمبنای همین درک از جنگ سرد و پیامد های آن بود  که دیگر درجامعه ما ایدیالوژی، جای خویشرا به ارزش های ملی کشور خالی میکند . حزب متحد ملی افغانستان  که هسته ساختار فکر وعمل آنها را منافع ملی و پايان دادن به بحران فاجعه انگيزکشور، تامين صلح و امنيت سراسری و حفظ استقلال و يکپارچگی ملی  ، تامین عدالت اجتماعی و اقتصادی ، اعمار مجدد کشور ، تامين همه جانبه حقوق بشر ، حاکميت قانون ، تامين دموکراسی و اعمار جامعه مدنی برشالودهً نظام دموکراتيک مطابق با خصوصيات ملی تشکيل ميدهد بتاریخ 31 اسد 1382 در شهر کابل تاسیس گردید.

"حزب متحد ملی افغانستان بعد از بررسی نقادانه تاريخی از حوادث پيش از چند دهه اخيرکشور و عوامل آن بدين باور اند که سياست های تقابل و اصطکاکزا ، نفی مخالفين ، عدم تحمل ديگر انديشی ، حل منازعات و اختلافات از طريق توسل به زور و اسلحه و تکيه برانحصار قدرت در راستای تامين منافع گروهی نميتواند به بحران فاجعه بار درکشور پايان بخشد.با انتباه از آن سياست تفاهم را نه تنها به عنوان يک وسيله جهت نيل به حل بحران در کشور مطرح ميسازد بلکه به مثابه يک ابتکار موثر و رهگشای خوبی درراه حل منازعات منطقوی ، جهانی  و تنش های مختلف بحران افغانستان جانبداری مینمايد.فهم حزب متحد ملی افغانستان از خط فکری که مسير حرکت آنرا ميسازد آنست که اين شالوده جايگاه و سنگر مطمئن همه وطندوستان و هواداران ديموکراسی و عدالت اجتماعی درکشور ماست و همه را صادقانه بدانسو دعوت مينمايد.حزب متحد ملی افغانستان خود را مخالف هيچ حزبی و سازمانی درکشور نمی داند تنها بر آنهای ستيزه دارد که به وطن ، مردم و منافع ملی کشور ما دشمنی و خصومت آشکار و پنهان دارند. دست دوستی صفا و صميميت را برای همه افغانهای وطندوست و سازمانهای که برای تحقق اهداف ياد شده مبارزه مينمايند دراز نموده و آماده است که با داشتن وجوه مشترک در ريفورم نهاد های سياسی از ائتلاف تا وحدت سازمانی تفاهم و توافق نمايند وبا اعتقاد به ارزش های ملی و ديموکراسی در چارچوب قانون اساسی ديموکراتيک درکشور برای پياده نمودن اهداف ستراتيژی مبارزه مینمايد".

حزب متحد ملی افغاستان بعد از سال 1371هجری شمسی  اولین حزب  ملی ، مترقی و دموکرات کشور بود  که سیاست تفاهم و همسوئی را در جهت وحدت ویکپارچگی ملی  وتامین منافع علیای کشور  ، تامین عدالت اجتماعی واقتصادی ، آوردن صلح وثبات ، جلوگیری از تحقق پلان های تجزیه طلبانه کشورهای ذینفع  ، نقش ارزشمند خویشرا  در تاسیس و ایجاد جبهه ملی  و اکنون درائتلاف ملی  که متشکل از سازمان ها و چهره های شناخته شده و مطرح کشور میباشند  ، ایفا نموده است . طیف وسیعی ازگروه ها ی سیاسی ، اجتماعی،احزاب،سازمانهاونخبگان شامل نیرو های ملی ، مترقی ، دموکرات ،روحانیون وطنپرست،آنهایئکه با درنظرداشت تجارب تلخ سه دهه اخیر ومهمتر از همه انتباه منطقی وفراگیری درس بزرگ از آن همه ناعاقبت اندیشی ها که اکنون راه سعادت وفلاح مردم را فقط در وحدت ملی ،سهمگیری بدون تعصب تمام عناصر متشکله جامعه در رهبری واداره کشور جستجو میکنند،تشکیل ائتلاف ملی را حرکت منطقی برای تامین امنیت ، ثبات و نهادینه کردن دیمو کراسی در کشور میدانند. مجموعه این عوامل و بخصوص انتظارمردم برای ثبات باعث شده است تا فعالیت جبهات  و ائتلافات در کشور اهمیت بسزائی بیابد و سرنوشت خوب را برای جنبش دموکراسی  در افغانستان رقم زند. ولی متاسفانه برعکس بعضی حلقات و سازمان های نه چندان مطرح در قضایای سیاسی کشور که هنوز از حصار ایدیالوژیک و مناسبات سیاسی دیروز ، بیرون نگردیده  واز متن جامعه برداشت دقیق ندارند و تمام چیز را از عینک نمره ای مخصوص بخود میبینند ،  چنین اقدام جسورانه ملی ، حزب متحد ملی افغانستان را همکاری با نیروهای مخالف دیروز توجهی نموده وهر ناسزائی را باآدرس آن پُست نمودند   .

اکنون خود چه کردند ؟.

ازدید من در شرایط کنونی کشور چگونگی سازماندهی فعالیت های سیاسی موثر احزاب ایدیالوژیک هنوز چالشی جدی است.  راه اندازی یک ساختار واحد یاهم ائتلاف  از میان گروه های مختلف که دیدگاه های نا متجانس ،متضاد و ایدیالوژیک دارند، ناممکن نیست ولی بقا  ندارد . احزاب و گروه هاییکه از مواضع و یا دیدگاه سیاسی نزدیک  برخوردار نیستند( چپ افراطی مارکسیستی ولینینیستی  ، چپ دموکراتیک لیبرالیستی، راست افراطی فرقه گرا و حلقات جهادی مذهبی )  خواستند پلاتفورم مشترکی را زیر نام  گویا ائتلاف  برای گذار به دموکراسی تجویز کنند ، اما با این اقدام متاسفانه واقعیت های عینی زندگی سنتی کشور و روند تحولات جامعه را نادیده گرفتند .  ترکیب نا همگون جریان های مختلف سیاسی در این ائتلاف  شکنند بوده و نمی توان اتحاد استراتژیک وریشه دار را در بین آنها مشاهده کرد .   فضای سیاسی کشور متاسفانه جولانگاه بعضی اشخاص ویا گروه های کوچک شده که به دنبال ایجاد جنبش های فراگیر بزرگ با اتکاء به جمع کردن  بخش سلیقه های سیاسی مختلف و بعضا متضاد هستند. زیرا آنها عمدتا توجه به گروه های سیاسی موجود ندارند و سعی می کنند تا آنها را در تشکلات خویش مدغم سازند .

به باور این قلم موفقیت در گذار مسالمت آمیز به دموکراسی در شرایط کنونی جامعه مستلزم کار در ساختار های بزرگ است. اما ساختارهاییکه  متشکل از گروه های با طرز فکری مشخص و دیدگاه های شفاف باشند ومرکزیت  یا رهبری آن خود، صلاحیت اتخاذ تصامیم را داشته  باشد می تواند جبهه ویا ائتلاف مناسب و ضروری را برای هدایت جنبش ملی و دموکراتیک به ساحل مقصود ممد باشند.

حزب متحد ملی افغانستان بمثابه یک حزب سراسری ملی که منافع علیای کشور را درسرلوحه زندگی سیاسی خویش قرار داده است با اقدام جسورانه توانسته است از مشکل ترین راه های صعب العبور سیاسی کشور گذر نماید و راه را برای سایر احزاب مترقی و ملی باز نماید وسایرین با پا نهادن درجای پای آن  خویشرا با اهداف شان  نزدیک سازند ." باید آموخت" . حال بجا خواهد بود که گفته شود کسانیکه نمیداستند که درکجا سقوط کرده اند ؟ ویا شور و غوغا را  در دور قمر جستجو میکردند؟ ، جواب معما و سوال خویشرا با ایجاد ائتلاف جدید دریافت کرده باشند .

 

ماخذ : خطوط فکر حزب متحد ملی افغانستان

 

 


بالا
 
بازگشت