محمد ابراهیم سکندری

 



افتخار دیروز ، مبارزه امروز وامید فردا !

 

در خطوط فکری حزب متحد ملی افغانستان صراحت دارد که مردم کشور عزیزما  در آغاز قرن بیستم زنجیر استعمار را در آسیا گسیخته ودر راه ترقی وتحول گام گذاشتند .  تلاشهای تحول طلبانه قشر روشن جامعه که در تاریخ بنام مشروطه خواهان شناخته شده اند ، با الهام از تحولات سریع دراروپا ونهضت ضد استعماری درنیم قاره هند وجهان ، در مرحله پس از حصول استقلال کشور  بمنظور رفع عقب مانده گی قرون وسطایی جامعه آغازی بود برای وارد نمودن دگرگونی های عمیق درزنده گی مردم کشور . اما تند باد حوادث ناشی از بازی بزرگ که موقعیت جیوپولتیک وجیوستراتیژیک کشور ما بوجود آورده بود ودر وجود مقاومت بنیادگران مذهبی تجسم می یافت مشعل ترقی و سعادت مردم را موقتأ خاموش ساخت وکشور یک بار دیگر در تنگنای تاریکی وظلمت فرو لغزید.

"در مرحله پس از جنگ جهانی دوم که جهان دستخوش تحولات عمیق وریشه ای گردید جامعه افغانی نیز نمی توانست از آن کنار بماند . فروریزی سیستم استعماری ومقاومت کشور های تازه به استقلال رسیده در برابر استعمار نو، ایجاد اردوگاه سوسیالستی وتلاش جهانشمول برای بهبود سطح زندگی ملتها ، تأمین وگسترش حقوق وآزادی های دموکراتیک وعدالت اجتماعی ..... وغیره اثرات خودرا بالای جنبش تحول طلبانه کشور ما نیزو ارد نمود . جنگ سرد بمثابه پدیده مربوط به مرحله بعد از جنگ جهانی دوم صف بندی جدیدی از نیرهای سیاسی ، اجتماعی ونظامی را در مقیاس جهانی بوجود آورد که نوعی دنیا نگری تازه ای با خود همراه داشت که نهضت ها وجنبش های سیاسی در سراسر جهان تحت تاثیر آن قرارگرفتند".

" اساسأ تشکیل حزب دموکراتیک خلق افغانستان در سال (3 4 3 1 )  درواقع نتیجه انکشافات سیاسی ، اجتماعی دهه (0 5 9  1 ـ 0 3 3 1 )  درکشور است که میتوان آنرا بمثابه پدیده قانونمند درتداوم مبارزات آزادیخواهانه وترقیخواهانه مردم افغانستان جهت دستیابی به تحولات دموکراتیک محسوب نمود. حفظ و تحکیم تمامیت ارضی ، حاکمیت ملی ، وحدت ملی ، نوسازی جامعه ،دموکراتیزه کردن حیات اجتماعی ، اجرای اصلاحات بنیادی اقتصادی واجتماعی ، تأمین عدالت اجتماعی ،  اصلاحات دموکراتیک ارضی ، حمایت ازمالکین متوسط وسرمایدارن ملی در برابر فیودالان وانحصارات خارجی وغیره درسر خط اهداف برناموی حزب دموکرایتک خلق افغانستان قرارداشت". یعنی تاسیس حزب هیچگاه غرض حفظ تعادل و مناسبات سیاسی بین المللی نبوده بل  بربنیاد مقتضیات زمان ونیازمندی های جامعه افغانی تشکیل گردیده بود.

"ح . د . خ. ا با سپری شدن صرف سیزده سال از تأسیس آن درنتیجه شرایط پیچیده داخلی ومنطقوی  در  7   ثور 7 5 3 1   به قدرت سیاسی دست یافت . وقبل از آنکه به تطبیق کدام برنامه اصلاحی توفیق حاصل نماید ، درنتیجه اختلافات ، خیانت های آشکار وپنهان ومداخله بلاانقطاع خارجی ، درموضع دفاعی ودرمسیر یک جنگ فرسایشی وتحمیلی قرارگرفت وبارسیاست های ملی ومنطقوی بمراتب بزرگتر از توان اش ، چون حضور نظامی شوروی وسیاست تبد یل کردن افغانستان به ویتنام شوروی از جانب امریکایی ها ،بالای شانه های آن قرارگرفت ، باوجودیکه توانست دربرابرهمه مشکلات مقاومت نماید ولی درفرجام درنتیجه توطه های بین المللی وداخلی مجبور شد تن به انتقال قدرت  به مجاهدین دهد".درحالیکه دردوران حاکمیتش در مبارزه علیه مداخلات خارجی وبنیادگرای در حدود پنجاه هزارعضو خود را ازدست داده بود اما این تنها نبود بلکه قوای مسلح ، ارگانهای ثالثه دولت با همه ارزشهای مادی ومعنوی آن نیز متلاشی وازبین رفت . درمرحله پس ازتسلیم قدرت به اساس گزارش های گزارشگران خاص حقوق بشرملل متحد درسراسر کشور درحدود دوهزار عضو حزب بقتل رسیدند.فامیل های شهدای حزب در امرشهادت  عزیزترین اعضای فامیل شان ، تاالحال افتخار مینمایند وبخود می بالند که فرزند ، شوهر ،خواهر ، برادر ، خانم و رفیق خویشرا در امر تحقق اهداف والا و انسانی  حزب دموکراتیک خلق افغانستان که همانا شگوفاهی جامعه بود، ازدست داده اند ، پس چگونه میشود  باحرافی غیر مسوولانه با احساسات پاک این فامیل ها بازی کرد ؟

 اعضای ح . د .خ .ا باداشتن احساس وطندوستی ، صداقت ، پاکی خدمت به مردم ، وقف وفداکاری از طریق مبارزات پارلمانی ، نشرات وراه اندازی تظاهرات واعتصابات در بیداری مردم نقش روشنگرانه خویشرا انجام دادند چگونه میتوان  دریک مصاحبه رادیوئی با بی بی سی  ،این همه کارکرد ها را به هیچ گرفت وروی آن خط بطلان کشید ؟ بیقین که چنین اظهارات ، به گذشته پرافتخار ما ،خدشه وارد نخواهد کرد .

"گفتنی است که موقعیت حساس جیوپولیتیک افغانستان که آنرا در محراق توجه گرداننده گان بازی بزرگ جنگ سرد قرارمیداد ، بخصوص در مرحله پس از سقوط سلطنت  در26 سرطان2 5 3 1 ، کشور را پیوسته بطرف بی ثباتی وبحران سوق داد.حزب دموکراتیک خلق افغانستان که در بحبوحه همین بی ثباتی ودر اوج جنگ سرد بقدرت رسیده بود توانایی مهارکردن مداخلات خارجی ناشی از سیاست های بزرگ بین المللی را نداشت . با وصف آن که بعدها با طرح سیاست مصالحه ملی تغیرات فا حش در سیاستهای خود وارد نمود" .

درین چند سال اخیر زیادترین نوشته ها وتحلیل ها در تشریح حوادث کشور طی قرن بیست بخصوص درسه ده اخیر صورت گرفت .درین کارهای روشنگرانه سعی بعمل آمده است تا عوامل وریشه های بحران خونین وطن ما ردیابی ومستدل گردد . نویسند ه گان وتحلیل گران سعی نموده اند به این سوال پاسخ گویند که چرا بزرگترین تلاش جمعی درتاریخ کشور ما برای آوردن اصلاحات بد ینگونه با ناکامی روبرو گردید ؟ . واینکه چرا تلاشهای افغانها در قرن بیستم بخاطر نو سازی کشور شان هر باربا دود وآتش وخون مواجه شد وهر مرتبه ملت ما با پرداخت بهای گران باید یک دوره سیاهی وظلمت را ازسر میگذشتاند.

  حزب دموکراتیک خلق افغاستان ( حزب وطن ) که بعد از سقوط حاکمیت جمهوری افغاستان در سال 1371 شمسی  متلاشی و اعضای آن در ساختار های جداگانه ولی  با داشتن تقریبأ اهداف  مشترک مترقی و ملی منقسم گردیده اند یکی از بزرگترین وبا امکان ترین حزب سیاسی سراسری در تاریخ معاصر افغانستان بود که با تاسف دراین وضعیت آشفته وبحرانی کنونی کشور نسبت به پراگنده گی  اعضای آن ،در حاشیه حوادث ورویدادهای تند قرار گرفته ونتوانسته اند نقشی راکه از ایشان انتظار برده میشد متحدأ ایفا نمایند . رهبران اسبق هم نسبت عدم ظرفیت رهبری سالم نتواستند این کتله عظیم را منسجم واستقامت دهند به جز با ارائه دلایل غیر موجه و صرف قابل پذیرش بخود شان ، خواستند خویشرا از مجموع حوادث گذشته بیدخل بکشند  و بنحوی اظهار ندامت کنند حالانکه این ندامت دیگر هیچ سودی ندارد .  

بررسی نقادنه وبدون تعصب زنده گی گذشته حزب دموکراتیک خلق افغاستان(حزب وطن) وظیفه هر عضو آن است زیرا در پرتو چنین تحقیقات  وکاوش ها میتوان راه  را برای آینده باز نمود ، گذشته را نمیتوان تغیر داد  ولی بررسی بدون تعصب ، نشانی نقایص و مشخص نمودن اشتباهات  میتواند ، مشعل راه آینده مان باشد.

 مصاحبه آن دوی دیگر که همچو بوقلمون در هر برهه از زنده گی سیاسی خویش تغیر رنگ میکند با اظهار غیر مسوولانه خویش ازهمان بلند گوی بی بی سی ، حزب سابق وطن و حزب سابق دموکراتیک خلق افغاستان را بمثابه دو حزب جدا و مستقل میشمارد ومی خواهد بنحوی فضای ایجاد شده صمیمانه اعضای سابق حزب را بازهم مخدوش سازد ، بیخبر ازاین است که دیگر آگاهان میدانند که اولاد این وطن کوره راه ها را بادقت پیموده اند و آگاه تر ، داناتر ، بافهم تر ، دقیق تر و مصم تر نسبت به سی سال گذشته اند، آنها به مثابه انسان های متعهد، با افتخارات دیروز در مبارزات صلحجویانه امروز به امید فردا زنده اند و خوب میدانند که به مرهم وفاق ضرورت دارند تا کوتاه نظری .

هر اظهارنظر غیر مسوولانه راجع به گذشته ، دامن زدن به بحران وبی اعتماد ساختن یک قشری از وطنپرستان و روشنفکران مترقی  وملی کشور را منجر میشود که به مصائب ، روزگار را دراین سه دهه درداخل و خارج کشور متقبل گردیده اند ، ولی با آنهم تلاش میورزند که تا  خدمات ارزندۀ را درراۀ آبادانی کشور ، ترقی و سعادت مردم که جزو اهداف ایشان بوده و است انجام دهند .

حوادث گذشته درهم پاشیدن  نظام دولتی و حزب حاکم  ، قوای مسلح کشور ،دامن زدن به مسایل قومی ، لسانی ، سمتی ، پناه به دیار غربت ، حادشدن بحران در سطح کشور و گسترش آن در منطقه که تا الحال با وجود حضور 40 کشور جهان ادامه دارد موید همین حرف ها ، کردار واعمال  نا عاقبت اندیشانه بدون دقت  و بدون مسوُولیت  است .

حزب متحد ملی افغانستان حوادث چند دهه گذشته را درخطوط فکری خویش زیر عنوان دیروز ، امروز و فردا ی ما  مورد بررسی نقادانه قرار داده و با ارائه دلایلی که زمینه ساز آن اشتباهات گردیده بود  و با انتباه ازآن، مواضع اصولی خویشرا روشن ودر جهت بیرون رفت وضعیت اسفناک سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و نظامی فعلی کشور بسوی تامین وحدت ملی ، حاکمیت ملی ، حاکمیت قانون ، تامین عدالت اجتماعی و اقتصادی ، رشد نهاد های جامعه مدنی ، اعمار مجدد کشور بربنیاد منافع ملی کشور، مبارزه مینماید .

حزب متحد ملی افغانستان همچنان بمثابه یکی از ادامه دهنده گان نهضت های ملی  ومترقی سده پیشین کشور  از دست آوردها و خدمات شایسته  احزاب ملی ، مترقی و دموکرات کشور واز آنجمله حزب سابق دموکراتیک خلق افغانستان( حزب وطن ) دراسناد رسمی خویش و همچنان از طریق وسایل اطلاعات جمعی کشور با افتخار ونیکی  یاد نموده وازآن دفاع مینماید  .

 

ماخذ : خطوط فکری حزب متحد ملی افغانستان

 

 


بالا
 
بازگشت