تا اینجا در بی بی سی خوانده بودید

 

صبورالله سـیاه سـنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

"محمد احسان مظنون به سازماندهی حملات از طریق بمبگذاریهای کنار جاده علیه نیروهای آمریکایی و افغان در ولسوالی "سر روضه" ولایت پکتیکا در شرق افغانستان با پوستر حاوی تصویر خودش و جایزه تعیین شده در آن پوستر، به یک پاسگاه امنیتی رفت و خواهان دریافت جایزه ای شد که برای دستگیری اش اعلام شده بود. جایزه برای دستگیری محمد احسان 100 دلار آمریکایی بود. (نیروهای آمریکایی پس از دستگیری محمد احسان هویت او را با استفاده از تصویر برداری بیومتریک تائید کردند.)

بلال سروری گزارشگر بی بی سی در کابل میگوید: محمد احسان فرمانده میان رتبه طالبان است و تصور نمی شود شمار قابل توجهی از شورشیان را فرماندهی کرده باشد. اما حملاتی که او مظنون به سازماندهی آنها است، موجب شده، تا نیروهای امنیتی پوسترهایی را در سطح ولایت پکتیا پخش کنند."

 

 

و اینهم گفتگوی ویژه با محمد احسان

سیاه سنگ: سلام قومندان صایب ملا محمد احسان

ملا احسان: مستر سیاسنگ! وارخطا نشو. چرا ایمبررس شدی؟

سیاه سنگ: ببخشید قومندان صایب! فکر کدم از پکتیکا هستین، ریش دارین، فرمانده طالبان هستین، خدا نخواسته ...

ملا احسان: اوه! مای گاد! پرابلم اصلی انتلکتویل افغانستان همی "ستریوتایپ" گرفتن و "ججمینتل" بودن شان اس. چن مادل طالب بیریش و دریشی پوش کار داری که برت نشان بتم؟  بیا سر اصل "سبجکت". مه جانبدار گفتمان به سیستم "پاینت بای پاینت" هستم. وقته تلف نکو. ون/ تو/ تری/ ریدی/ سیت/ گو

سیاه سنگ: شما انگلیسی هم ....؟

ملا احسان: اوه لارد! همیالی گفتم که وقته تلف نکو! اگه به حساب شما روشنفکرای لمیده ده امریکا و کانادا و اروپا باشه تنها کسایی که افغانستانه ایلا میکنن، انگلیش میفامن! امروز از برکت برنامه "برگردان زبانهای جهان" ده جستجوگر گوگل، همه "پبلک" شعر پست مدرن جرمنی و فرانسوی و ایتالوی و تیوریهای ژاک دریدا ره از همی راه ترجمه کده به نام خود نشر میکنن. زن سرت طلاق! اول خودت همی کاره نکدی؟

سیاه سنگ: قوماندان صاحب! تشکر از توهین کردن! میخاستم همو موضوع صد دالر جایزه ره پرسان کنم. چطو شد که خود تان پوستر عکس خوده گرفته به دستگاه پلیس رفتین و فرمودین "جایزه مره بتین. اینه خود مه بگیرین!"

ملا احسان: بدبخت! کجایش پرسش انگیز است؟ آیا پس از رخداد تراژیدی یازدهم سپتمبر 2001، بزرگان دین و دولت افغانستان – از سرک تا پچک – به پیشگاه جورج بوش زانو زده نگفته بودن: "جایزه دالری مره نقد بتین. اینه خود مه بگیرین!"

سیاه سنگ: قوماندان صاحب! نفامیدم.

ملا احسان: مالومدار که نفامیدی. مایکل مور ده مقدمه فلم "فارنهایت 911" میگه: هنر بهترین گریزگاه و برترین پناهگاه برای پنهان شدن از چشم جهانیان است.

سیاه سنگ: قوماندان صاحب! مره زیادتر ازی شرمنده نسازین

ملا احسان: عزت و ذلت از جانب خداس. کسی ره که حق تعالی شرمانده باشه، بنده خاکی چی گفته بشرمانه؟

سیاه سنگ: اجازه اس، بریم سر موضوع صد دالر جایزه ناتو و پوستر خود تان؟

ملا احسان: شف شف چیس؟ چرا سم صحیح شفتل نمیگی؟ ؟ کدام صد دالر؟ کدام ناتو؟

سیاه سنگ: همو صد دالر که از طرف نیروهای ناتو بری گرفتاری شما جایزه تعیین شده بود. ده رسانه ها آمده که خود تان رفتین، پوسترای تانه از دیوالا و درختا کندین و لوله کده آوردین ده دفتر پلیس. و اونجه گفتین: "صد دالر جایزه مره بتین، اینه خود مه بگیرین."

ملا احسان: راستی که انتلکتویل افغانستان بد رقم هفته فام اس. اول خو مبلغ صد دالر نبود، دوصد بود. دوم  از  بودجه ناتو نبود، از جیب خودم بود. سومی شه ده آخر آخر برت میگم.

سیاه سنگ: 200 دالر؟ از ناتو نبود؟ بیخی گیج و گول شدم. اگه 200 دالر بود، پس 100 دالر دیگه ده کجاس؟ اگه از کیسه خود تان بود، ده سر میز افسرای امریکایی چی میکد؟

ملا احسان: مستر سیاسنگ! به خیالم که کانادا رفتن هیچ ده وجودت نهادینه نشده! بیا که شیرفامت کنم: پارسال دو نفر بچه جوانکای تفنگدار امریکایی ده پکتیکا آمده بودن: شیر و پراته! چن روز اول ایسو خیزک بزن، باربیکیو کو، عکس بگی و ده فیسبوک بان. اوسو خیزک بزن، باربیکیو کو، عکس بگی و ده فیسبوک بان! تا که "انرژی و موتیف" شان خلاص شد. که خلاص شد، لب و دان خشک ده کوچا و پسکوچا سرگردان میگشتن و نشریه های پورنوگرافی با تابلیتهای نیاگارا میفروختن. دلم بر شان سوخت. گفتم: "چی بیکار بیکار میگردین؟ بیایین که مه کمک تان کنم. هم سات تان تیر میشه و هم ده جهان مشهور میشین." گفتن: "چی رقم؟" گفتم: "بیایین ترجمان مه شوین. یگان چکر میریم پشاور، اسلام آباد، قطر، دوبی. ده کنفرانسای مطبوعاتی گپای مره به انگلیسی ترجمه کنین. ماه صد صد دالر برتان میتم، هر دوی تان 200 دالر." از خوشالی زیاد بدون موزیک شروع کدن به بریک دانس و گفتن "ویری گود! ویری گود!". از قطر که پس آمدیم، 200 دالر به هر دو گکش دادم

سیاه سنگ: بعد چه شد؟

ملا احسان: چه شد؟ چه شد؟ همو چیزی که باید میشد، شد. باید دالرهای خوده به یک بهانه پس میگرفتم! گفتم: چوچای شیر و پراته!  اینالی پوستر عکس مره چاپ کنین و ده زیرش بنویسین: "گرفتاری ملا محمد احسان صد دالر جایزه." بیچاره گکا قبول کدن. چاره نداشتن. امر قمندان بود. مه از اتاق 118 رفتم به اتاق 119 . روبروی کمره دیجیتل "کانون" شان شیشتیم و گفتم: "من آمده ام! وای وای! من آمده ام." صد دالر خوده هم پس گرفتم.

سیاه سنگ: و صد دالر دیگر؟

ملا احسان: مستر سیاسنگ! مه تا حالی به غلط فکر میکدم که تو چقه هوشیار باشی. گرفتن صد دالر دیگه چی سختی داره؟ او ره سه روز باد میگیرم.

سیاه سنگ: چی میکنین که میگیرین و چگونه؟

ملا احسان: چی میکنم؟ سه روز باد باز به همو چوچه گکای شیر و پراته میگم: "اینالی پوستر دوم عکس مره چاپ کنین و ده زیرش بنویسین: "هر که فامید محمد احسان چی رقم از زندان  ناتو فرار کد، صد دالر جایزه!". هفته آینده به یک ستایل بالکل "سوفیستیکیت" از اتاق 119 واپس میرم به اتاق 118؛  باز روبروی کمره دیجیتل "کانون" شان میشینم و به آواز بلند میخوانم: "دیگر برنمیگردم! گیرم از فراق مردم! دیگر برنمیگردم!". امدفه با روزنامه های "چال ستریت فورمال" و "تکزاس کراس" مصاحبه میکنم و میگم: "صد دالر جایزه مره بتین. خودم میگم که چه قسم فرار کدم."

سیاه سنگ: کارمندان روزنامه های "چال ستریت فورمال" و "تکزاس کراس" ده پکتیکا؟

ملا احسان:  خفه نشی مستر سیاسنگ! به خیالم که کدوگکت از کاه پر اس! حیف دیپلوم! پیشتر نگفتم که پارسال دو نفر بچه نوجوانکای تفنگدار امریکایی آمده بودن. چن روز اول خیزک و جستک و باربیکیو و فیسبوک میکدن،  پسان اونو چیزای سبیل مانده ره میفروختن. و ده آخر ترجمانای شخصی مه شدن؟

سیاه سنگ: بیخی فامیدم. راستی، پیشتر فرمودین که انتلکتویل افغانستان هفته فام اس. اول مبلغ صد دالر نبود، دوصد دالر بود. دوم  از  ناتو نبود، از جیب خودم بود. سومی شه ده آخر آخر برت میگم. سومش؟

ملا احسان: سومش ایکه 50 دالر بریت میتم ده برگه فسبوکت نوشته کو: "هر که دانست چگونه با ملا احسان "انترویو" کدم، پنجاه دالر جایزه دارد!" مگر متوجه باشی که پول مره اگه مار هم بخوره پوست میته."

سیاه سنگ: پرسش نهایی! با گزارشگر بی بی سی چگونه مصاحبه کردید؟

ملا احسان: مستر سیاسنگ! والله بالله دلم به سادگیت میسوزه. ده شفر نمیفامی، ده رموز نمیفامی. ده استعاره نمیفامی. ده کنایه نمیفامی. بیا که یک جوک برت بگویم: چند ماه پیش چند نفر نماینده از مردم پکتیکا به ارگ ریاست جمهوری رفتن و به حامد کرزی گفتن: صایب!  شما یک آدم فوق العاده رشوت خوره حاکم سرنوشت ما مقرر کدین. ده هر کار، ده هر گپ، ده هر موضوع از ما رشوت میخایه. اگر چیزی کشت کنیم، درو کنیم، بخریم، بفروشیم، خلاصه شور بخوریم، میایه و از ما بر ناحق رشوت میخایه." کرزی در جواب گفت: چن میتین میتین که برطرفش کنم؟

[][]

 

 


بالا
 
بازگشت