احد ترکمنی  دليل

 

«تو» مرا «بدوی» می خوانی؟

مهم نیست چه نیتی یک انسان را یک زن را، بزدلانه و با جهلِ یک مافیایی در ملاء عام به قتل رساند؛ یا آن که جنایتکاری ممتازِ و بی ضمیر، بی خانواده و هویت از پرورده شدگان راهبران بین المللی، که در ژورنال های ساینس با تفصیل در نظریاتش بحث می کنند و هنگام لافیدن در تالارهای اختصاصی آن را از انکشافات بزرگ دانش بیالوژی لابراتواری می انگارند.

حرف این است که جنایت تبلیغاتی اخیر وسیله ای برای استنتاج سیاست و ستراتژی های استعمار مدرن است که عاملانش دیگر دزدان دریایی و «علی بابا و چهل دزد» نیستند. این راهبران، همه شسته و رُفته، تراش شده و معطرند که از حضورش می شرمی جنایتکارش بگویی؛ زیرا که جناب «اندیشه؟» سفیرِ قاچاقبران کابل در آسترالیا نیز آن را جنگی میان اندیشۀ بدوی و آرمان مدرن می خواند: Mr Andisha says the horrific killing highlights the ongoing struggle Afghans face on a daily basis between the "forces of progress and the forces of backwardness".

آیا ما حق داریم با همین صورتی که از ما به جهان نشان می دهند؛ صابون نزده و بد بو؛ از او و ولینعمتان بین الدولی بی آزرمش بپرسیم:

شما که در قرون وحشت و حیوانیت همین اروپای متمدن و صابون زدۀ آآآآآقا، 8 قرن از ما ژنده پوشان عقب بودید و حال دعوی و پُف و پُز بانکی - صنعتی می دهید و عجوزه های نیمه برهنه تان به هرگوشۀ جهان و مردم و اخلاقشان «خانمی» می فروشند که از آسمان آمدگی ما بنیاد اسطوره ای بسیار پیشرفته تر از امروز دارد و یکبار با خشم خلقت در هیبت سیلاب [نوح] از روی زمین رخت بسته اید و 2000 سال قبل از امروز باز آمده اید تا انسان را به کردار شایسته، تراشیده و صابون زدۀ خویش در آورید؟

شما که شهرهای دلکش ولی «روان کُش» امروزی تان، زن را در عصر تاریکی شما [روشن ها] که عصر برازندگی ما بود، نیز وسیلۀ سیاست کرده، هزار هزار به جرم اندیشه می سوختید و جز فکر شهر روم، همه افکار را کفر شمرده، معتقدان را به کام شیر انداخته، از شادی و لذت نعره به آسمان بلند می کردید؟

شما که 3000 سال یهود را به خاطر عقیدۀ و شیوۀ زندگی یکتا پرستی قتل عام کردید و در قرونی که آن را مدرن می قبولانید؛ در شهرهای خویش که رو به زیبایی و صابون زدگی و تراشیدگی بودند، یهودان را در کوچه های علامت دار و در بسته پیش از غروب آفتاب (به طویله می کردید تا هنگام صرف صبحانۀ مدرن در روز دیگر درب «کوچۀ یهودان» خویش را که به همت مال اندوزیشان محتاج بودید، باز می گشودید؟ فرانکفورت قرن 18 را به همین زودی فراموش کردید؟

شما که تا سال 1947 نظام ها و احزاب مدرن تان در دل اروپای صابون زده یهودی قتل عام کردند و فاجعه ای تاریخی از جنایات علیه بشر را عملی و خود به ثبت رسانیدید که امروز گریبانگیر نیمی از جهان شده است؟

شما که حتی امروز فرقه های «سر تراشیده»، «درب دوزخ» «نازیهای نوین» دارید و از بی امینتی در خانۀ هر امریکایی سلاح گرم است؟

شما که آدمخوران، کودک آزاران تان در کلیسا و مدرسه، و از اینگونه هر روز در مطبوعات شهریتان زیب صفحات است و مایۀ خجلت مرجع عالی عقیدۀ تان و پول برای خرج هر جنایت در جهان، در شهرهای شما از هوا تولید و چاپ می شود و نیمی از جهان زیر ربح و سود تان غرقند؟

شما که با جیبهای خالی پول ما ژنده پوشان را صرف عشرت و شوکت خویش می فرمایید؟

شما که شما که شما که شما که شما که شما که شما که که که که که

شما قاتلان نوین که با آمدن صلیبیهای مدرن خویش کشت تریاک را در افغانستان از سال 2001 مقدار 185 تن بود، در یکسال به 1500 تن و تا چهارسال دیگر به 3500 تن رسانیدید؟

شما که جهاد، طالب، ترور و قتل ملیون ها افغان، پاکستانی  ایرانی محصول پارلمان مدرن و دموکرات و صابون زدۀ شماست و توپ، تفنگ، باروت، طیاره و موتر به هر جنایتکار جنگی جهان می فرستید؟

شما که هم کوزه اید، هم کوزه گر؛ هم گل کوزه و هم بر سر همان کوزه خریدار؟

شما با همین قطارِ بی پایان صفات حیوانی بالا که ملیون ها صفحه سند در موردش در اختیار رازدانان جهان است و ویکی لیکز تنها هفتۀ پیش چند ملیون نامۀ خجالت برانگیز جاسوسی تانرا در اختیار خلق جهان قرار داد؟

 و شما؟ شما؟ شما؟

شما صابون زده ها اگر دعوی از آسمان آمدن ندارید، پس با آن کارنامۀ کثیف، صلاحیت قضاوت و بدوی خواندن ملت های صد بار کهنتر و مهذب تر و عالی شده تر از خویش را از کجا گرفته اید؟

مگر آخرین دعوی را نیز با همان بی آزرمی خواهید کرد تا یکروز، به همه بگویید خدای تان ماییم؟

 

پنجشنبه 12 جولای


بالا
 
بازگشت