نجـیب  داوری

و بازهم خط دیورند

بدنبال اظهارات مارک گروسمن نماینده خاص ایالات متحده آمریکا درامور افغانستان و پاکستان، روی مسایل مربوط به  خط دیورند واینکه ایالات متحده آمریکا خط مذکور را سرحد رسمی میان دوکشور برسمیت میشناسد. بعد هم واکنش سخنگوی وزارت امور خارجه  افغانستان، که بدون شک بمشوره و دستور ریاست جمهوری افغانستان و شخص حامد کرزی صورت گرفته است؛ یکبار دیگر باعث شد که موضوع ومسئله خط دیورند، بحث روز و روی زبانها قرار گیرد.

تدابیر و پیش گیری برای دفاع از سرزمین پنهاور و زر خیز هند توسط استعمارگران انگلیسی در مقابل قدرت استعماری دیگر وقت یعنی دولت ترازی روس، توجه دولت مردان هند برتانوی را به خطوط دفاعی طبعیی سلسله کوه های هندوکوه(هندوکش؟)، خیبر وسلیمان در داخل افغانستان جلب گردید. دو بار لشکر کشی دولت هند برتانوی بداخل خاک افغانستان جهت بدست آوردن بلندی ها ونقاط استراتیژیک سلسله جبال هندوکوه، با دفاع قهرمانه ملت افغان مواجهه و انگلیس ها ناچار بداخل قرار گاه های شان در داخل هندوستان باز گشتند. ولی بعدها انگلیس ها ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎﻧﻴﺮﻧﮓ ، ﻓﺮﻳﺐ و ﺗﻄﻤﻴﻊ ﺗﻌﺪادﯼ از ﺣﺎﮐﻤﺎن اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن، ﻣﻌﺎهﺪات ﮔﻨﺪﻣﮏ و دﻳﻮرﻧﺪ را ﺑﺮ اﻓﻐﺎن هﺎ ﺗﺤﻤﻴﻞ وبا دست یافتن ﺑﺮ ﻗﺴﻤﺘﯽ از ﺧﺎﮎ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﮐﻨﺘﺮول ﺑﺨﺸﯽ از نقاط حاکم واستراتیژی ارﺗﻔﺎﻋﺎت ﺳﻠﻴﻤﺎن و ﺧﺒﻴﺮ را در داﺧﻞ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن در دﺳﺖ ﮔﻴﺮﻧﺪ. بریدن قسمت های عظیمی ازبدنه کشور توسط استعمار انگلیس و بعدهم دست یافتن محیلانه سردمداران پنجابی بر سرزمین مذکور نه تنها باعث آزار واذیت روحی و روانی تعداد کثیری از ملی گرایان افغان طی بیشتر یک قرن اخیر بوده است،بلکه پیوسته ملت افغان از این بابت متحمل درد ها، رنج ها وشکست های فراوان درمان ناپذیری نیز شده است.

هرچند شاه امان الله با جسارت و قهرمانی حماسه آفرین توانست استقلال سیاسی افغانستان رادر جناح شمالی خط دیورند بزور شمشیر از امپراتوری انگلیس باز ستاند. ولی نواحی بزرگی از بدنه افغانستان در جناح جنوبی خط مذکور کماکان تحت سطیره واشغال دولت هندبرتانوی باقی ماند. کوشش های متعدد شاه امان الله در امر باز پس گیری سرزمین های از دست رفته افغانستان پیوسته باعث عصبانیت سردمداران امپراتوری انگلیس در لندن و دهلی شده و از جمله فاکتهای بود، که انگلیسها در امر خلع امان الله شاه از قدرت، و راه اندازی توطئه علیه وی دست یازیدند. 

انتباه سقوط غم انگیز دولت امانی، جانشینان متعدد شاه امان الله را چنان ترسانیده بود، که تا زمانیکه استعمار انگلیس در منطقه وجود داشت؛ آنها هیچ وقت جرئت باز خواهی واسترداد سر زمین های آنسوی خط دیورند را از انگلیس نکردند. و اِلی در جریان سالهای 1944-1947میلادی گاهی که انگلیسها عزم خروج از شبه قاره هند و دادن آزادی به مردم این سرزمین را نموده بودند؛ فرصت بسیار- بسیار مناسب وتاریخی بود، تا دولت مردان افغان مسئله باز پس گیری سرزمین های جغرافیای وابسته به خودشانرا مستقیماً با لندن در میان گذاشته و جداً پیگری مینمودند. ولی بعد از بهدر رفتن چنین فرصت تاریخی و کمیاب، در حالیکه دولت نو تاسیس پاکستان بنا به توطئه های متعدد قدرتمندان پنجابی  تمامی ساحات سرزمین پشتونها وبلوچها را جزء خاک پاکستان اعلان نموده بودند؛ حکومت افغانستان بمانند خینه بعد ازعید، در سال1949 میلادی با فراخواندن لویه جرگه ادعای سرزمینهای آنطرف ماورای خط دیورند را نموده ومعائده دیورند را یکجانبه منسوخ اعلان کرد.

در جریان صدرات شهید سردار محمد داوود خان1953-1962 میلادی کشاکش میان دولت های افغانستان و پاکستان روی مسئله پشتونستان حاد ترشده و دو کشور را تا سرحد جنگ گرم و رویاروی کشایند. که ابتدا عقب نشینی محمد ظاهر شاه، پادشاه وقت افغانستان و بعدهم پا در میانی جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر و محمد رضا شاه، شهنشاه ایران باعث شد. که چنین جنگی صورت نپذیرد. ضمن همین گیر و دار حکومت افغانستان جهت حل مسئله پشتونستان و دریافت اسلحه به کشور ایالات متحده آمریکا مراجعه نمود، دولت وقت آمریکا برهبری آیزنهاور رئیس جمهور وریچاردنکسن معاون وی نه تنها روی مسئله پشتونستان جانب پاکستان را گرفتند، بلکه تقاضای دولت افغانسان برای فرستادن اسلحه را هم نادیده گرفته،همزمان از کمک تخنیکی ومالی در پروژه های زیربنای افغانستان نیز معذرت خواستند. اینجاست که مرحوم داوود خان جهت اکمال کمبود تسلیحاتی اردوی افغانستان به ابرقدرت دیگر آنزمان و رقیب ایالات متحده یعنی اتحاد شوروی وقت مراجعه نمود. حکام شوروی وقت بدرخواست دولت افغانستان بلافاصله لبیک گفته، نه تنها در قسمت فرستادن اسلحه ثقیل وخفیف به دولت افغانستان موافقه نمودند؛ بلکه آماده گی شانرا  در امر تعلیم وتربیه پرسونل نظامی افغانستان و کمک مالی و تخنیکی در امر بسر رسانیده پروژه های زیر بنایی افغانستان نیز ابراز داشتند. که این امر بعداً نه تنها  آبستن ماجرا های خونین و تراژدیهای بعدی در کشور ما شد، بلکه عامل سقوط شخص محمد داوود از ریاست جمهوری افغانستان در اپریل 1978 میلادی وقتل عام خود و تمامی اعضای خانواده موصوف بشکل بسیار- بسیار غم انگیز نیز گردید. 

بدنبال استعفی محمد داوود از پست صدارت افغانستان دراوائل دهه شصت میلادی، میان کشور های هندوپاکستان روی مسئله کشمیر وبنگال شرقی  دو بار جنگ شدید و رویاروی صورت گرفت که درهردو جنگ مذکور، بخصوص در جنگ سا ل 1971  قوت های نظامی زمینی، بحری و هوایی پاکستان از طرف قوت های هند تارو مار وتقریباً نابود گردیده، و درحالیکه در سرحدات ماورای خط دیورند هیچ سرباز ونیروی پاکستان برای دفاع از مناطق مذکور وجود نداشت؛ دولت افغانستان باردیگر نتوانست از دو فرصت بدست آمده برای باز ستانی مناطق از دست رفته کشورش سود ببرد؛ که محمد داوود در نخستین روزهای تاسیس جمهوریت در سال1973 و در اولین مصاحبه اش با تعداد کثیری از خبرنگاران داخلی وخارجی به این نقطه اشاره نموده و واظهار داشت که اگر وی در قدرت بود، حتماً در زمینه تصمیم میگرفت.

 بدنبال تاسیس جمهوریت در کشور روابط میان دو کشور افغانستان وپاکستان روی مسئله پشتونستان  درحالی روبه خرابی گذاشت، که دولت افغانستان ابتکار بهبود وتشنج بیشتر اوضاع را کاملاً در دست داشت. هر چند در این برهه زمان پاکستان کوشید تا با فرستادن تعدادی خرابکار در بعضی از ولایات افغانستان، اوضاع داخلی کشور را متشنج سازد؛ ولی از آنجائیکه شخص محمد داوود و دولت وی از حمایت و وجهه  ملی وبین المللی بر خوردار بود، خرابکاران بزدوی سرکوب و دوباره به پاکستان فرار نمودند.

  به گفته منابع نزدیک به محمد داوود ، موصوف روی مسئله پشتونستان و استرداد سرزمین های ازدست رفته افغانستان دو وریانت روی میزش داشت.

 وریانت اول، رشد هرچه سریع زیربنا های اقتصادی افغانستان، طوریکه افغانستان بتواند از نگاه رشد اجتماعی – اقتصادی و رفاه همگانی، پاکستان را جلو زده؛ در نتیجه الگوی رفاه و سطح بالای زنده گی مردم افغانستان در جناج شمالی نوار فرضی دیورند، زمینه های پیوند دوباره مردم جناح جنوبی خط مذکور را بدون هرگونه خشونت و خونریزی به افغانستان یا سرزمین مادر فراهم سازد. ایده ایکه سالها بعد از مرگ داوود خان در حصه پیوند دو آلمان در سال 1990 تحقق پیدا کرد. روی همین ملحوظ بود که در دوران جمهوری داوود خان در سراسر نوار مجازی دیورند از طرف دولت افغانستان تعداد زیادی مکاتب، شفاخانه و کلنیک اعمار و در حالی به بهره برداری سپرده شد که پشتونهای آنطرف خط مذکور نیز بدون هرگونه ممانعت، طور رایگان از خدمات تعلیمی، تربیتی و صحی  دولت جمهوری افغانستان مستفید میگردیدند. چه بسا که در بعضی موارد مراکز چنین خدمات در آنطرف سرحد ایجاد و توسط منسوبین خدماتی و امنیتی افغان اداره ومنجمنت میگردید.(1).

 وریانت دوم،  کمکهای تسلیحاتی،مالی و لوژستیکی به قبایل و آزادی خواهان پشتون وبلوچ در امر رویا روی با سرکوبگران پنجابی وبلاخره هم آزاد سازی ویا هم استرداد مناطق مذکور بزور وقوت نظامی.

بدنبال بهبود دراماتیک اوضاع سیاسی میان دو کشوردر سال 1355 هـ.ش، مذاکرات میان رهبران دوکشور، و استغاثه های ذوالفقار علی بوتو صدراعظم پاکستان به شخص محمد داوود، فضای متشنج روابط سیاسی میان دو کشور بسرعت بفضای دوستی، برادری وهمکاری مبدل، واین امر باعث شد تا داوود خان  در ادامه حمایت معنوی و سیاسی  از آزادیخواهان پشتون وبلوچ،  سیاست تشدد وخصومت را با پاکستان عجالتاً کنار گذارد. در مقابل هم بوتو وعده سپرد تا تمام رهبران  پشتون وبلوچ را از زندان و آزاد  ودر برابر فعالیت های سیاسی آنها موانع ایجاد نکند. همچنان تدریس مضامین  بزبان پشتو بجای زبان اردو درمکاتب پشتونستان از دیگر مسایلی بود که روی آن توافق بعمل آمده و همزمان پاکستان از روی حسن نیت وعده سپرده بود تا امکانات زیاد وگسترده در بنادر گوادر و کراچی در اختیاردولت افغانستان گذارد. اما قبل از آنکه در موارد فوق الذکر موافقتنامه ای به امضا برسد، در سال 1356هـ.ش جنرال ضیأالحق علیه بوتو کودتا وبعد هم ویرا اعدام کرد. ودر سال 1357هـ.ش کودتای خونین ثور به ریاست جمهوری و زنده گی شهید داوود خان نقطه پایان بخشید.

بعد از کودتای ثور، هر چند کودتاچیان با در نظرداشت شرایط آنوقت، میتوانستند از موضع قویتر به ارتباط تیغ دیورند وارد میدان شوند. ولی جریان حوادث در نخستین ماه ها وسال کودتای ثور نشان داد که متأسفانه و متأسفانه کودتاچیان تازه بقدرت رسیده هفت ثوری آنطوریکه لاف میزدند، نه از درایت، بینش و بصیرت سیاسی و دپلوماسی برخوردار بودند و نه هم از احساسات ملی و وطنپرستی. بلکه برخلاف، سیاستهای غیرملی و غیر منطقی  رژیم چپی ها اوضاع سیاسی منطقه و جهان را بسرعت بنفع  پاکی ها تغیر داده، نتیجتاً زمینه آن مساعد شد که امروز پاکی ها دعوای پشتونستان سرچپه وخیال اشغال  افغانستان را تا متک وآمو درسر بپرورانند. با آنهم در زمان حکومت چپی ها،  الی آخرین روزهای حکومت نجیب پاکیها هرگز جرئت نکردند پای شانرا به میهن ما داخل نمایند. زیرا میدانستند که باهر گونه حرکت سؤ، بمباران هوایی، توپچی، اسکات،لونا واوراگانِ اردوی افغانستان به خدمت شان خواهد رسید. فقط بعد از سقوط دولت داکتر نجیب الله ونابودی اردوی قدرتمند افغانستان توسط فرستادهای آی.اس.آی  بود؛ که  پاکستانی ها با خیال راحت و دیده درایی تمام،  بسیاری از دهات بیطرف در مسیر خط مجازی دیورند را که هنوز وابستگی شان به دولت های جناح شمالی ویا هم جنوبی دیورند معلوم نبود. تحت اشغال خود در آورده. واکنون هم آشکارا درحال  پیشروی بطرف ولایت کنر وساحات ساحلی دریای کنر مبیاشند.

و اما به ارتباط شناخت خط دیورند بعنوان سرحد رسمی میان افغانستان و پاکستان، تعدادی میپندارند که با برسمیت شناختن خط فرضی دیورند از طرف دولت افغانستان، دولتمداران پاکستانی از شرارت، شیطانت ودست درازی های تخریب آمیز علیه میهن ومردم ما دست کشیده ودنیا گل وگلزار خواهد شد. ولی متآسفانه ومتأسفانه خاطر نشان ساخت که اگر دولت افغانستان در شرایط کنونی اگر یکبار نه، بلکه صد بارهم  خط فرضی دیورند را برسمیت بشناسد؛ دولتمداران و جنرالان سازمان استخبارات نظامی پاکستان، نه با این برسمیت شناختن ها قانع خواهند شد ونه هم از دست درازی تخریب آمیز شان علیه میهن ومردم ما عقب نشینی خواهند کرد. بلکه حالا خواست وعطش پاکستانی ها فرا تر از برسمیت شناختن خط مجازی دیورند بوده و آنها تلاش دارند تا در مقابله با ابر قدرت اقتصادی ونظامی هند، برکُل و یا بخشی از کشور ما بعنوان پس خانه استراتیژی دست یابند. چنانچه اندکی قبل از رسوایی پاکستان در امر پناه دادنِ اسامه بن لادن در شهر ایبت آباد، یوسف رضا گیلانی و سران ارتشی واستخباراتی کشور مذکور حین مسافرت رسمی به کابل، به حامد کرزی واضحاً ابراز داشتند که در مقابل عدم حمایت از طالبان و بلاخره ختم خون ریزی وشرارت در افغانستان، پاکستان میخواهد:  حق استفاده افغانها از آب دریا های کابل وکنر محدود گردد، تعین روسای وزرات های دفاع امنیت و داخله بمشوره پاکستان صورت پذیرد، سهم پاکستان در معادن افغانستان مشخص و به شرکت های پاکستانی حق اولیت استخراج معادن مذکور داده شود و بلاخره هم افغانستان نمیتواند با کشور های روابط نزدیک داشته باشد، که پاکستان با آنها دوست نیست؛ که بدون هرگونه تردید چنین اظهارات کنه اهداف استعماری ونیات شوم پاکستانی ها را در امرسرنوشت آینده وطن ما کاملاً برهنه وآشکار میسازد.

 از طرف دیگر،تعدادی  برسمیت شناختن خط دیورند را مرادف با خیانت ملی پنداشته کاملاًمخالف برسمیت شناختن خط مذکور بوده و اعتقاد دارند که در بدست آوردن واسترداد دوباره سرزمین های آنطرف  دیورند ( یا افغانستان اشغالی) تا پای جان باید رزمید.

آنچه در اینجا قابل یاد هانیست، اینست که طی سی و چهار سال اخیر در حالیکه بسیاری از زیر ساخت های اقتصادی- فرهنگی و حتی ملی ما درحالی بشکل وحشتناک تخریب گردیده است؛ که سردمداران پاکی در استفاده از سیل عظیم کمک های کشور های غربی وعربی بعنوان خط مقدم جبهه با کمونیزم و تروریزم سودهای کلانی را بنفع کشور و خودشان کمایی، و پاکستانی که چهل سال قبل توان بسیاری از رقابت های منطقوی را نداشت، امروز به یکی از هفت کشور اتمی دنیا مبدل گردد. در نتیجه ما روی بسیاری از مسایل توانایی مقابله با پاکستان را نداریم. اگر سی پنج تا چهل سال قبل  مسیر امنیت پاکستان از شهر کابل خط کشی میگردید؛ و بعد هم شهید داوود خان با در نظر داشت عذر،زاری واستغاثه های علی بوتو؛ قبایل آزادیخواه وسلاح بدست پشتون وبلوچ را هدایت به خویشتن داری و مصالحه داد. امروز مسیر خرابکاری و ویرانی  افغانستان در اسلام آباد هدایت و طرح ریزی میشود؛ و سردمداران پاکستان  اخوت، برادری اسلامی و بلاخره هم مطابق به امیال شیطانی شان جرئت وشهامت انسانی را ندارند تا به ندای مردم افغان گوش داده و از شرارت وبغاوت در کشور ما دست بردارند. بناً دولمتردان افغان و دست اندر کاران وزارت امور خارجه  نباید با حرفهای مفت و اظهارات بی مورد و نا سنجیده، سیاست مداران و نظامیان پاکستان را در امر خرابی اوضاع و ویرانی میهن ما بیشتر از پیش تشویق، وکاری نکنند که جهت بدست آوردن کلاه، سر هم از دست برود . دولتمداران ما حد اقل به  این واقیعت مطلع باشند که اگر فرضاً همین امروز دولت پاکستان تمام مناطق افغانستان آنطرف خط دیورند چون ایالت خیبر پښتونخواه وبلوچستان را داوطلبانه در اختیار ما گذارد؛ در حالیکه بیشترین مناطق ایالت های مذکور حتی در دور ترین قرأ وقصبات از امکانات اولیه چون تأمین برق، گاز،آب وغیره وغیره بر خوردار میباشند؛ وبا آنکه اکثریت پشتونهای دو ایالت ذکر شده با پیروی از نیاکان شان، با افتخار خودشان را افغان میدانند؛ آیا مردم مذکور حاضرخواهند شد تا با از دست دادن بسیاری از امکانات فعلی شان با افغانهای جناح شمالی خط دیورند روی یک سفره بنشینند؟ مسلماً که نه.

بنا تعین کننده سرنوشت سرزمین های آنطرف دیورند درآینده زور اقتصاد طرفین خواهد بود وبس.

 با آنکه دولت و حکومت افغانستان طی یازده سال اخیر زیرچتر و حمایت بیدریغ کشورهای ثروتمند جهان، روی بسیاری از ملحوظات خصوصاً موجودیت رهبری ناکارآمد وفاقد اراده، نتوانست زیر ساخت های اقتصادی کشور را بکار اندازد؛با آنهم اگر دولت های آینده افغانستان بتوانند موتور رشد اقتصادی-اجتماعی میهن ما راسریعاً بحرکت آورده،تا افغانستان از لحاظ اقتصادی ورفاه همگانی از  پاکستان جلو افتد، بدون شک پشتونهای آنطرف خط فرضی دیورند حتی یک لحظه هم با پاکستان نخواهند بود.. همانطوریکه ابر قدرت اقتصاد آلمان غرب توانست جرمن های ساکن در آلمان شرق را شوقمندانه بخود جذب، و قدرت وهم آور نظامی شوروی وقت نتوانست  مانع این وحدت شود. ارتش مجهزِ یک ملیونی و کلاهک های اتمی پاکستان هم هر گز نخواهد توانست جلو خیزش پشتونهای جناج جنوبی خط مجازی دیورند را در امر وحدت با هموطنان  تاریخی شان، سدنماید. پاکستانیها به واقیعت این مقوله کاملاً آگاه وخوب میدانند که در موجودیت وحمایت کشور های ثروتمند غربی از افغانستان، کشور مذکور بلافاصله به ابرقدرت اقتصاد آسیا وبالاخره هم به یکی از ابرقدرت های اقتصاد جهان مبدل خواهد. روی همین ملحوظ ایشان در صدد ایجاد بی امنی، شرارت، قتل و ترور در کشورما بوده؛ تا دل، ایده وخاطر کشور های غربی را از کشور ما سرد، و به آنها ثابت سازند که افغانها توانایی، قابلیت ولیاقت همکاری با جهان پیشرفته را ندارند؛ که متأسفانه در این راستا تا اندازه ای مؤفق هم بوده اند. ولی درد آور اینست که بسیاری از آنهائیکه  دعوای مالکیت پشتونستان را سر داده وسنگ آنرا به سینه میکوبند، خلاف منافع ملی میهن وملت افغانستان، آگاهانه یا نا آگاهانه زیر تاثیر شایعات وافواهات سازمان استخبارات نظامی پاکستان، در تبلیغات ضد غربی، جهت بیرون شدن هر چه زود تر قوتهای غربی از کشور ما، پاکستانی ها را یاری میرسانند.

 

 

 

1- بدنبال کودتای ثور و پدید شدن موج فرا گیر بی امنیتی در کشور بنا به سؤ نیت و توطئه سازمان استخبارات نظامی پاکستان نسبت به مردم وکشور ما، سازمان مذکور با عجله تمام در جریان سال 1358 هـ.ش  تمام تاسیسات صحی وتعلیمی مذکور را به آتش کشید.

2-دربهاران سال 1355 بدنبال باران های مدهش، جاری شدن سیلاب و متضرر شدن مردم در تعدادی ولایات افغانستان از این ناحیه؛ دولت پاکستان کمک های قابل توجهی راعنوانی سیلاب زده گان افغان، راهی افغانستان نمود. کمک مذکور باعث شد تا دولت افغانستان تبلیغات سؤ را که  به شدت هر چه تمامتر علیه دولت و حکومت پاکستان از طرف وسایل ارتباط جمعی در حال اجرا بود، به یکباره قطع، که باالمقابل پاکستان نیز به عمل مشابه دست یازید. در این برهه و با پدید شدن جو مسالمت آمیز میان دو کشور، محمد داوود از ذوالفقار علی بوتو صدراعظم پاکستان دعوت کرد تابه افغانستان مسافرت رسمی نماید. علی بوتو بلافاصله دعوت مرحوم داوود خان  را پذیرفت و در ماه می 1976 به کابل مسافرت نمود. بدنبال مسافرت بوتو به کابل و دعوت موصوف از داوود خان در امر مسافرت به اسلام آباد، در تابستان همانسال محمد داوود بعد از دیدار و ختم مسافرت رسمی از کشورهندوستان  به پاکستان مسافرت رسمی نمود. استقبال دولتمداران پاکستان از هیأت افغانی آنقدر بی نذیر وشاندار بود؛  که تاریخ پاکستان تا آنوقت اینوع استقبال شاندار از یک رهبر خارجی را هرگز بخاطر نداشت. 

 

 

 


بالا
 
بازگشت