غلام سخی ارزگانی
 

تأسیس مرکز وهابیت در کابل

اگر به تاریخ اسلام اندکی مکث گردد، مغرضین وقت با نحوی از انحاء در برابر ظهور دین محمدی، گوهر قرآن، علم برادران آگاه و متعهد آن ها، صف آرایی نموده و هر آنچه که در قوه داشتند به فعل درآورده اند که هر عمل ضد انسانی خودها را در قبای دین انجام می دادند و منافع خصوصی و سیاسی خویش را دنبال می کردند. پس، در این صورت انحرافات از دین و بدنام ساختن دین مبین اسلام توسط دین فروشان یک بحث گسترده و علمی است که از توان این قلم خارج می باشد.

 تنها در ارتباط عنوان مقال خویش باید تأکید نمود که وهابیت در جریان قریب سه قرن آخر است که در برابر مذاهب اصیل اسلامی: حنبلی، شافعی، مالکی، حنفی و جعفری در عربستان سعودی به جود آمده که عملآ علیه دین خدا، سنت محمدی، خلفای راشدین، امامان برحق و انسانیت تا کنون ایستادگی می کند. هرچند مذاهب پنجگانه اسلامی با تفاوت فروعات اندکی که با همدیگر دارند؛ ولی پیروان اصلی محتوای قرآنکریم، دین محمدی، خلفای صدر اسلام و سعادت برای بشریت می باشند. پس، در باور این سطر؛ سنی، شیعه است و هم چنان شیعه، سنی است که همین مذاهب پنجگانه برحق جهان واحد اسلام می باشند. 

همه به خوبی می دانند که این فرقه وهابیت به خاطر حفظ نظامی سلطنتی ستمگر و ماقبل قرون وسطایی در عربستان سعودی به وجود آمده که در عقب این نظام فرتوت؛ برخی از کشورهای استعماری قرار داشته که مانع جدی خیزش عادلانه مردم در برابر سیستم استبداد شاهی آل سعود در این کشور ارتجاعی می باشند.

وهابیزم، حافظ منافع نظام شاهی در عربستان سعودی می باشد که تا کنون هیچ گونه حقوق مدنی، آزادی های سیاسی، اجتماعی، مذهبی و حقوق زنان جامعه را رعایت نکرده و کشورهای که حامی آل سعود و وهابی ها هستند، از نقض حقوق بشر در این کشور عملآ اغماض می نمایند.

گرچه که وهابیان در ظاهر امر، خود را سنی وانمود کرده؛ ولی در عمل به جز از تحمیق مسلمانان جهان چیزی دیگری نیست و در عملکرد خود، علیه همه اهل سنت و جماعت و خاصتآ بر ضد شیعیان سراسر جهان است که در برخورد های سیاسی و عملکردهای وهابیت کاملآ ثابت گردیده اند. در فتاوی، اعلامیه ها و کنش های وهابیان به صورت واضح تثبیت شده که شیعیان را با توهین بزرگ «رافضی» نام گذاری کرده و آن ها را «کافر» معرفی نموده و جنگ را علیه شیعیان اعلان کرده و لحظه ای هم از کشتن این ها دریغ نمی ورزند.

 

اما نفوذ و عملکردهای وهابیت در مورد افغانستان:

چهار دهه قبل میهن فقیر ما در بستر از جنگ سرد ابرقدرت های جهان، نه تنها محل رقابت کشورهای بزرگ امریکایی شمالی و اروپایی قرار گرفت؛ بلکه  مورد رقابت ایدولوژیک وهابیت عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران نیز واقع شد که به جز از «قربانی کردن افغانستان» به خاطر تحقق منافع استعماری غرب و ایدیولوژیکی کشورهای منطقه و همسایگان، کدام سودی برای مردم و سرزمین آبایی ما نداشت. 

در جریان بیش از سه دهه جنگ و بحران افغانستان؛ از جمله وهابیان عربستان سعودی به طور خاص در پاکستان با هرگونه امکانات اقتصادی، سیاسی، لوژیستکی وغیره خود، وهابیت را در صفوف گروه های مجاهدین کشور ما در پیشاور پاکستان جاه سازی نمودند که نه تنها باعث افزایش تنش های مجاهدین گردید؛ بلکه سبب تشدید اختلافات مذهبی بین سنی و شیعه در پاکستان و افغانستان نیز شد.

آل سعود در سایه انگلیس و استخبارات پاکستان بیش از سی و پنج هزار مدارس دینی را در ظاهر به نام اسلام در پاکستان تأسیس کرد و هرگونه کمک های مادی، سیاسی، تخنیکی، استخباراتی وغیره را در اختیار این مدارس وهابی گذاشت و سالانه هزاران وهابی را تربیت کرد. یکی از نتایج همین محصلین وهابی از مدارس اسلامی، باعث تشدید اختلاف بین سنی و شیعه پاکستان شد که از جمله خیلی از شیعیان بیگناه پاکستان را به جرم شیعه بودن شان به قتل گاه برد و برعکس، حلقات خاص شیعه نیز به دفاع از موجودیت فزیکی و حریم مذهبی خویش در مقابل حلقه های مختلف وهابی به نبرد پرداختند.

 متأسفانه همین جنگ های مذهبی با حمایت عربستان سعود و ایران در پاکستان هنوز هم ادامه دارند که هر کدام، مقاصد سیاسی خاص خود را دنبال می کند. در واقعیت امر، سنی و شیعه پاکستان، قربانی اهداف شوم بیگانگان تا هنوز در این کشور می گردند.  

در وقت که جنبش مقاومت خود جوش ملی مردم افغانستان علیه اشغالگران ارتش سرخ آغاز گردید؛ آن وقت وهابیان از طریق احزاب مجاهدین از پاکستان در صفوف مجاهدین وارد شد و هزاران عرب وهابی نه تنها خطوط سیاسی ویژه ای خویش را در میان سران و افراد مجاهدین ترویج می دادند؛ بلکه تشنج و جنگ های مذهبی بین سنی وشیعه را نیز مدیریت می کردند.

بهتر است گفته شود که سیاست و ایدیولوژی وهابیت از طریق استخبارات پاکستان در صفوف مجاهدین کشور ما رهبری می گردید که از یک سو، مانع اتحاد شیعه و سنی در افغانستان در نبرد علیه اشغالگران ارتش سرخ روسی گردید. و از سوی دیگر، جنگ مردم ما را بر ضد اشغالگران تا مدت 14 سال تمدید کردند و به این صورت از پیروزی زود ثمر مردم ما جلوگیری کرد. البته، ناگفته نماند که کشورهای همسایه ما نیز کدام دل سوزی خاص نسبت به مردم و تمامیت ارضی افغانستان نداشتند و هر کدام از آن ها، منافع خاص سیاسی خود را در افغانستان بحران زده  و بی دفاع تعقیب می کردند که در رأس آن پاکستان قرار داشت و هنوز هم دارد.  

عربستان سعودی، کمک های نهایت چشم گیر اقتصادی وغیره را در دسترس احزاب پیشاورنشین مجاهدین افغان که همه ای شان سنی مذهب بودند و هستند، گذاشت. با هر پیمانه ای که عربستان سعودی و سایر کشورهای وهابی تلاش ورزیدند که اهل سنت و جماعت افغانستان را به فرقه وهابیت و وهابیزم متمایل سازد، خوش بختانه موفق نشد. سنیان کشور ما هرگز فریب وهابیان عربی را نخوردند و در آینده هم نخواهند خورد و هم چنان سنی و شیعه کشور ما مشترکآ بر اصل جوهر و پیکر شکست ناپذیر اسلام متعهد خواهند ماند.

در دهه ای هفتاد خورشیدی با استقرار دولت اسلامی مجاهدین در کابل، به صورت عمده وهابیان با استخبارات پاکستان نقش محوری را در ایجاد تنش ها و جنگ های داخلی در کابل داشت که محصول آن بیش از هفتاد و پنج هزار انسان های بیگناه به قتل رسیدند و کابل به خاک یکسان شد.

علاوه برآن، القاعده در وجود وهابیت از طریق استخبارات پاکستان، عامل بس بزرگی در خلق تنش ها و گسترش تعصبات مذهبی، گروهی، سمتی، زبانی و فرهنگی در میان مجاهدین و مردم افغانستان گردید که از این جهت صدمات جبران ناپذیر به کشور ما وارد گردیدند. شوربختانه که مجاهدین هم با نحوی از انحاء ابزار دست دشمنان خارجی و به خصوص وهابیان، القاعده، پاکستان، انگلیس، ایران وغیره شدند و منافع ملی مردم و کشور جنگ زده افغانستان را در برابر دشمنان گوناگون حفظ کرده نتوانستند.

وهابیت در جریان بیش از دو دهه در بین احزاب اسلامی مجاهدین افغانستان در پاکستان رخنه نمود و القاعده را در میان آن ها ایجاد و گسترش داد تا اینکه با ایدیولوژی وهابیزم؛ تروریزم بین المللی را در آن سوی خط دیورند به وجود آورد که تا کنون در افغانستان فاجعه های جبران ناپذیر را بار آورده است.

این بار وهابیان عربستان سعودی، پاکستان، انگلیس، کویت، امارات متحده عربی و... از بدنه احزاب مجاهدین، بلاخیره «گروه طالبان» را در پاکستان سازماندهی، تربیت و تسلیح کردند و تا اینکه توسط آن، دولت اسلامی مجاهدین را در کابل سقوط داد و طالبان با تسلط خویش در سراسر کشور به بزرگترین نقض حقوق بشر اقدام ورزیدند که حتا مجسمه های تاریخی بامیان را نیز با افتخار تمام خویش منفجر ساختند.

پس از سال 2001 میلادی که جبهه متحد ملی کشور با جامعه جهانی تحت رهبری ایالات متحده امریکا، نظام ماقبل قرون وسطایی طالبان را در افغانستان سقوط دادند. در آغاز یک نوید بود که مردم و کشور ما از شر وهابیزم ، القاعده و طالبان نجات یافته اند؛ ولی دیری نگذشت که بعد از سال 2003 میلادی صدای طالبان از جنوب و شرق کشور ما بلند شد تا کنون موانع بزرگی را در جهت تحقق قانون، تأمین امنیت، بازسازی، استقرار سیاسی  و آبادانی افغانستان به وجود آورده اند.

در این مدت، مجاهدین که کرسی های محوری و سایر امتیازات باد آورده را در انحصار خویش درآوردند، مبارزه علیه تروریزم وهابی را فراموش کردند و یا شاید غافل شدند. از طرف دیگر، جامعه جهانی هم در تحقق منافع ویژه ای خویش مصروف شد، علم مبارزه در مقابل تروریزم را به زمین گذاشت که هردو مسأله باعث گردید که وهابیت بار دیگر نقش بس مهمی را در ترتبیت و آموزش مجدد اعتقادی طالبان و تجهیز انتحارکنندگان بازی نمود و جنگ جدید را در مقابل چشمان نیروهای ناتو بالای مردم افغانستان تحمیل کرد.

در طی این 12 سال آخر، عوامل استخبارات پاکستان، آل سعود و حلقات مختلف تروریستی در درون دولت جمهوری اسلامی افغانستان، مؤسسات خارجی و نهادهای خصوصی کشور موقعیت های محوری را اشغال کردند که همه ای شان نه تنها عاملین فساد اداری، کشت کوکنار، تولید مواد مخدر، چاقچاق، غارت و کشتارهای زنجیری در کشور شده؛ بلکه حامیان وهابیت، تروریزم داخلی و خارجیان نیز می باشند. 

مرا بدین اندیشه است که آل سعود از یک سو در مقابل ارزش های مدنی در سراسر جهان و به خصوص در افغانستان می باشد و از سوی دیگر، وارد رقابت جدید با  ترکیه، مصر، ایران، اندونیزیا و... گردیده که شبکه های وهابیت و سلفی را در همه کشورهای اسلامی به ویژه در افغانستان با پشتوانه «خرجین نفت» تأسیس و نهادینه سازد.

در همین رابطه بود که آل سعود اجازه در ظاهر تأسیس مرکز بزرگ اسلامی را از سوی آقای حامد کرزی بدست آورده که قرار است در تپه مرجان در شهر کابل احداث شود. مصارف این مرکز وهابیزم که در پوشش «مرکز بزرگ اسلامی» تشهیر گردیده به مبلغ چهل و پنج تا یکصد میلیون دالر امریکایی تعیین شده است.

آیا جناب حامد کرزی با صدور مجوزه ای تأسیس مرکز اسلامی برای وهابیان، بازهم مانند گذشته ها از مصلحت زیانبار سیاسی کار نگرفته است؟

در صورت که این مرکز وهابیت در کابل تأسیس گردد، آن گاه غرض تربیت تروریستان جدید اقدام کرده و بزرگ ترین مانع در برابر مدرنیه، تحقق عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی، مشارکت ملی شایسته سالاران در هرم دولت و نهادینه سازی نظام مردم سالاری در آینده افغانستان خواهد بود.

همه خوب به حافظه دارند که در مدارس دینی پاکستان با سرمایه های وهابیان عربی تا کنون مرکز اصلی تعلیم، تربیت و آموزش نظامی طالبان بوده و می باشند که حلقات مختلف تروریستان از این کشور با وجود حضور قوای ناتو، غرض سوزاندن مکاتب، نابودی عمارات، سربریدن جوانان، عملیات انتحاری و سایر جنایات به افغانستان آمده و بحران و جنگ تحمیلی را در کشور ما ادامه می دهند.  آیا وظیفه و مسؤلیت ناتو در این زمینه چه چیزها اند؟

جناب حامد کرزی در ادامه سایر اشتباهات و ضعف مدیریت خود، این بار بازهم خلاف منافع انسانی، اسلامی، مدنی و حقوقی مردم افغانستان، تن به تأسیس مرکز اسلامی آل سعود در شهر کابل داده که به جز از تربیت و آموزش تروریزم وهابی؛ هیچ کدام سودی به حال آینده مردم و افغانستان نخواهد داشت و کشور ما را بیشتر بی ثبات خواهد ساخت. این مرکز در ظاهر اسلامی به هدف تعلیم جوانان در جهت آگاهی از گوهر اسلام محمدی، تحقق آزادی، مدنیت پروری، همبستگی مذهبی، وحدت ملی، مشارکت عادلانه شایسته سالاران اقوام در حاکمیت و... تحقق نظام مردم سالاری هرگز نخواهد بود. برعکس، خواستگاه و پرورشگاه تروریزم جوان و نوین خواهد شد.

نگرانی های تمام مردم ما، نهادهای جامعه مدنی، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، نهادهای حقوقی بین المللی، سازمان ملل متحد، اندیشمندان دموکراتیک ملی کشور ما و... از تأسیس مرکز اسلامی وهابیان در کابل این اند که این مرکز در جوار مراکز دینی پاکستانی، در آموزش و تربیت تروریزم جدید نقش بزرگ را بازی خواهد کرد که نه تنها افغانستان را به مرکز تروریزم بین المللی مبدل خواهند نمود؛ بلکه کشورهای همسایه، منطقه و جهان هم از شر تروریستان پیر و جوان در امان نخواهند ماند.

پس، در قدم نخست این وظیفه ملی و حقوقی مردم، نهادهای جامعه مدنی، آزاد اندیشان، دیگرپذیران و ملی گریان دموکراتیک کشور ما است، تا با هر شکلی که ممکن می گردد، از نفوذ وهابیت و تروریستان آن در افغانستان جلوگیری نمایند تا کشور از این جهت در امان بماند. مضاف برآن، کشورهای کمک کننده، سازمان ملل متحد و میثاق های بین المللی باید بالای آقای کرزی و حکومت دارانش فشار وارد کنند تا از تأسیس نهادهای وهابی و گسترش تروریزم در افغانستان جدآ جلوگیری نمایند تا پیش زمینه های استقرار صلح، تأمین امنیت، بازسازی، نوسازی و دموکراسی در افغانستان تدریجآ خلق گردیده و دست آوردهای مثبت 12 سال آخر هم در کام تروریستان و حامیان شان از بین نرودند.

 

Ghulam Sakhi Oruzgani

تاریخ: شنبه 13 عقرب 1391 خورشيدی برابر با 3 نومبر 2012  ميلادی

 

 


بالا
 
بازگشت