احمد سعیدی

 

خطاب به حاجی وکیل!

 

دل خوش از انیم که حج میرویم       غافل از انیم کـه کج میرویم

کعـبه بــه دیدار خـــــــدا میرویم        او که همینجاست کجا میرویم

حــج بخدا جز به دل پاک نیست      شستن غم از دل غمناک نیست

حج مسئولیت شناسی است نه مسئولیت گریزی آنانیکه با بی إعتنائی تمام وزیر پا گذاشتن اصول ووظائف داخلی پارلمان خود سرانه عازم خانه خدا شده اند باید گفت به بیرون در چه کردی که درون خانه آئی،؟ اگر أعضای شورای ملی به قوانین ونورم های اخلاقی احترام میگذاشتنند ما امروز شاهد خالی بودن چوکی های پارلمان به این حد افتضاح امیز آن نمی بودیم بخاطر اینکه تعداد کمی از نمایندگان تا هنوز به حج نرفته اند واگر منظور ادای حج فرضی میبود آنعده که تا هنوز توفیق شرفیاب شدن به زیارت خانه خدا نشده اند بحدی نبود که رفتن شان جلسات یومیه شورای ملی را اخلال کند اما متأسفانه عدۀ طور مکرر ترک واجب وادای مستحب میکنند.اگر مرجع قانون گذار قانون گریز باشد از سائرین چه توقع دارند.أعضای شورای ملی یا نمانیدگان مردم ومرجع قانون گذار  کشور که مسئولیت خدمتگذاری به مردم را دارند تا وقتیکه رخصتی  قانونی نداشته باشند مکلف اند بوظیفه حاضر وادای مسئولیت کنند اما اگر به بهانه اینکه فرض الهی را بجا میآورند ترک وظیفه کنند طوریکه همه دستگاه را فلج سازند حقوق مردم را زیر پا کرده اند عبادت وقتی ثواب دارد که باعث تلف شدن حقوق دیگران نگردد انچه نمایندگان مردم افغانستان انجام داده معنی اش پشت کردن بحقوق مردم به بهانه حق خداست حقیکه پیامبر خدا فرموده کسیکه شکر نعمت مردم را نکند حق خدارا بجا نیاورده است.

آیا واقعا أعضای شورای ملی مسئولیت نا شناس اند:؟ مسئولیت شناسی واژه خاصی است که بر تعهد وقانون پذیری تأکید دارد بناءٌ کسیکه به حج میرود ازروی مسئولیت شناسی میرود واما نمایندگان مردم افغانستان بکدام انگیزه مسئولیت واقعی را ترک وبه مکه رفته اند بلی حس خود خواهی ویا بی إعتنائی به خواست وارادۀ مردم دلیل این اقدام نمایندگان شده .من باور دارم که ازبین ایشان تعداد ملا وعدۀ مجاهد وآموزگار اند اما حس نامجوی پرده بر حقیقت انداخته دل های شان مهر وحواس شان زیر این پرده مستور است.شنیده ام که پیامبر خدا فرموده دوست داشتن تو چیزی را تورا کر وکور میسازد مثل عشق نام وجاه حاجی وکیل صاحب ها. خورد بودم که ملا صاحب سورۀ بقره را برایم ترجمه میگرد ومیگفت بسیاری ها اند که عمدا بکاری خلاف دست می زنند چون بر قلب ایشان مهر خود خواهی وبر حواس شان پردۀ عظمت طلبی انداخته شده ومعرفت حاجی وکیل هائیکه میخواهند القاب چون وکیل ورئیس وحاجی وحاجی قوماندن وحاجی رئیس وحاجی وکیل داشته باشند از همین نوع است.البته من را می بخشید که چنین جسارتی کرده ام چون حج یک وجیبه دینی است اما شرائط دارد وهیچ حکم شرعی بدون تکمیل نصاب وشرائط فرض وواجب نمیشود اکثر اینها حج مکرر میکنند یعنی مستحب را بجا می آورند ووظیفه واجبی خودرا ترک میکنند.از طرفی باذ این پولیکه از وظیفه نا شناسی بدست آورده اند حج ادا نمیشود.                                              

 حق الله درحج مبرور:  برخی مردم به وعده های خدا باور ندارند همان است که تصمیم به حج مکرر میگیرند ومن در حیرتم چرا توئی که در حج اول در مینا وعرفات زار گریستی وحین طواف دردرب کعبه و حجرالاسود  با خدا عهد  بستی  دوباره چه حاجت که زاد وراحله بستی و از خانه ملت بیرون جستی؟  میدانم  به رحمت بی پایان او دل بستی وبار بار عهد شکستی! فکر میکنی حج واکسین ضد گناه است که هر بار  وجودت مکروبی شد استین بر زنی وواکسین إحرام ببندی تا از گناه ومکروب آسوده گردی نه خیر تو  از ترجمه حدیث حج  مبرور انتباه منفی گرفتی اگر به مفهوم حدیث باور داشتی یکبار رفتنت کافی بود واگر حج اول تو قبول نشده وخودت بخود باور نداری از خدا چه امیدی داری؟ بلی خداوند ذات عادل است در صورت صداقت تو حق خودرا می بخشد نه حق بندگان را.  آیا بعد از حج اول  مرتکب هیچ گناهی نشده ای ؟ از گناه های مستورت وحق خدا نمیدانم آنچه پوشیده است پوشیده باد واما گناهای آشکارت وتخطی های بار بارت قابل کتمان وبخشش نیست مثلا اینکه معاش میگیری وامتیازز بادی گارد ومهامن خانه داری وبه مجلس یا خانه ملت حاضر نمیشوی، اینکه با رفتنت چوکی های خانه ملت را خالی گذاشتی و به مؤکلینت بی إعتنائی کردی و یک شاخه  دولت را مضحکه ساختی همه نمونه های آشکار از تخطی وعهد شکنی تو در برابر خدا وملت است.تو توبه نکرده ای ! اگر به این عقیده باشی که ترا به بندگان خدا کاری نیست  به سراغ استان او یعنی خدا رفته ای باید بدانی که پیامبر او ومرشد ورهنمائی ما فرموده آنانیکه قدری مردم را ندانند خدارا هم نمی شناسند خدائیکه با خلقت انسانها لقب أحسن الخالقین گرفت وتو به بندگانش توهین میکنی..ملت در چین حالتی بکار شب وروزت نیاز دارد وخدا هم بخاطر خذدمتگذاریت به مردم ترا می بخشد.کعبه بنیاد خلیل آذر است   دل گذرگاه جلیل اکبر است.نمیگویم به حج نروید اگر رفته اید بار دیگر بخاطر ادای مستحب واجب را ترک نکنید واگر نرفته اید از مرکز قانونگذاری قانونی سفر کنید واگر شما مظهر ونماد قانون شکنی هستید دیگر بخانه ملت که مرکز قانونگذاری است داخل نشوید..

ضعف مدیریت در هیئت ادار شورای ملی: از وضعیت کنونی فهمیده میشود که هیئت اداری شورای ملی  به وجود وعدم وجود خودشان باور ندارند واینکه حکومت را به بی إعتنائی نسبت به شورای ملی متهم میسازند یک ادعای واهی وبیهوده بوده است و باید إذعان کرد که این آقایون خود شان بخود حرمت نگذاشته اند.اگر در یک جناح دولت یعنی حکومت خلاء بوجود اید فریاد شان تا ملکوت راه پیدا میکند اما حالا که شورای ملی را فلج ساخته اند هیچ حرفی نیست.هیئت رهبری شورای ملی باید به تمام  وکلای داو طلب حج اعلان میکرد رفتن حج تا سر حد خفظ کمال نصاب اجازه است واگر تعداد داو طلبان زیاد است بائیست از بین شان تعداد مشخص به قید قرعه عازم حج بیت الله شوند یا آنانیکه تا حال توفیق نیافته اند بحج بروند  تا شورای ملی طور عادی در خدمت مردم باشند حال طوری معلوم میشود که این مشت  حرمت شکن وقانون گریز صلاحیت وضع هیچ مادۀ از قانون را ندارند چه  از عناصر قانون شکن نباید انتظار نهاد قانونگذار را داشت.از یک کارمند عالی رتبه دولت پرسیدم این چه حالت است که تمام چوکیهای شورای ملی خالی است؟ در پاسخ گفت بهترین حالت برای ما همین است.شما فکر مکیند این وکیل ها در کابل یا خانه ملت مصروف تحلیل وتجزیه مواد قانون اند ؟  نه ما از دست اینها به بینی آمده ایم صبح وشام به دفتر سکرتریت ما نشسته اند یا ورق مقرری خویشاوندان شان بدست شان است ویا عریضه  در خواست خانه وزمین ویا ورق داو طلبی شرکتهای تجارتی که شامل داود طلبی قرار دادی ها اند لذا خداوند همه را در مکه بحضور خود بخواهد تا ما از شر شان در امان باشیم. مردمیکه به این ها رئی داده اند هرگز از وجود شان بهره نمیگیرند تنها خیر شان بخویشاوندان وخود شان میرسد وبس.اینها به حج هم نرفته اند بدیدار اقوام خود رفته اند ویا جهت معاملات سیاسی چون در حج هرکس میاید از پاکستان، از یمن واز ایران وباز در دوبی پایان میشوند از شرکتها وفامیل دیدار میکنند ومیآیند این حج نیست این عزم نادرستی است که زیر نام حج گرفته شده.

کل بد تر از کادو: از یک بال گفتم واز بال دیگر هم باید گفت البته بال سوم قول قضائیه زیر سینه حکومت یا بال قدرتمند گم است. پیامبر خدا فرموده در یک بال پشه زهر ودر بال دیگر آن دوای آن است امید اشتباه نکرده باشم واین ضرب المثل نباشد چنین شنیده ام، اما در بالهای پشه  کاسۀ کشور ما همه زهر است وخطر.شما دیدید خانه ملت به بیابان تبدیل شده بی إعتنائی وکلا بخواست مؤکلین مردم را شگفت زده ساخت واما خطرات زهر بال حکومت هم پیکره جامعه را فلج ساخته مثلا راه بندان ترافیک از اثر عبور ومرور کار مندئان عالی رتبه دولتی وفلج ساختن کار وبار مردم مصیبتی دیگریست که بر دوش مردم سنگینی مکیند اگر نمایندگان بخاطر قانونگذاری ونظارت از کار کرد های حکومت وقت ندارند ویا ظرفیت وتوانمندی ندارند حکومت هم بفکر رفاه وآسایش ملت نیست.اگر حین رفت وآمد معاونین رئیس جمهور ووزراء در بین جاده های مسدود ومغلوق کابل باشید به عمق مصیبت  ونزدیکی قیامت پی میبرید .راه ها وجاده ها ساعتها مسدود است تا جناب عالی امن وامان عبور کند او نمیداند در بین این جمعیت هفت ملیونی کابل مریض است ونیاز مند زنان بار دار در تکسی ها وضع حمل میکنند و برخی مریض ها قبل از دیدار وابستگان شان در شفاخانه ها جان میدهند ودود موتر های بار دار منتظر در سرکها فضای کابل را آلوده وزهر کاربونی به ملت تحویل میدهد اما اطرافیان مصروف پاک نگهداشتن نکتائی رئیس ووزیر ومعاون اند خدایا از کی بنالیم وداد رس کیست؟.تو گفتی سر کشان را در روز واپسین جزا میدهی مگر ما در دنیا هم معذبیم من گنکارم این زنان بیوه واطفال وکسبه کاران بیگناه چه کرده اند مگر همه را یکسان مجازات میکنی پس عدالت خداوندی ات همین است؟ نه تو عادلی تو ناظر وشاهدی  تو حلیم وکریمی ولی ما تحمل نداریم بس است کارد از اسخوان هم گذشته یا مارا بردار ویا این مشت بی احساس بی مروت وقدر ناشناست را بصیرت بده والا کار همه را یکطرفه کن.. آمین یارب العالمین...

 

 


بالا
 
بازگشت