احمد سعیدی  

 

سایه مرگبار اشرافیت در افغانستان

وجود اشرافیت شاهد وگواهی بر تبعیض و بیعدالتی است وبا گرفتن نام اشراف هدف مخالف آن درسیمائی  وضعیت اجتماعی، سیاسی واقتصادی اقشار عادی جامعه در پیشروی ما تجسم میکند، قشریکه که باید ناز بردار و فرمان پذیر بدون چون وچرای اشراف باشد وباری سنگین مزاحمتها ونا ملایمات اجتماعی را با پیشانی باز بر دوش بکشد.اشرافیت نماد وشکل روشن از طبقه بندی جامعه است وشاهد بر وجود بی عدالتی ها وبی نظامی در هر کشوراست وبیشترین مظاهر اشرافیت درکابل  پایتخت افغانستان در مراسم گونا گون خود نمائی میکند که کارد را به استخوان رسانیده واین نوشته هم فریاد ملت مظلوم وقشر تسلیم به تقدیر جامعه ماست که نمیتواند از زیر سایه مرگبار مزاحمت اشراف فرار کنند.  اشرافیت چیزی جزء تصویری از بی عدالتی ونا همگونی در جامعه نیست وهمین کلیمه میرساند که جامعه ما نا متعادل ونا متجانس بوده روح وجوهر همزیستی وهمبستگی در آن وجود ندارد چون اقلیت خود خواه وقانون شکن قلدر زور گو خود را صاحب مال وجا وقانون دانسته سائرین را به تعظیم، تسلیم واطاعت وا میدارند همان است که میگوئیم جامعه ما دیگر هیچ زیبائی ندارد چون معیار زیبائی وزشتی همه پدیده ها در ترازوی عدالت به سنجش گرفته میشود آنجائیکه عدالت نیست زبیائ نیست وجائیکه زیبائی نیست زندگی نیست واگر زندگی هم باشد برزخ بیش نیست واین درد آشکار ودوامدار من را وا داشت تا بنویسم سایه مرگبار مزاحمت  اشرافیت.ونمونه درچند مورد.

1- مکتب اشراف  ویا سایه مرگ: دوستان گرامی مکتب باید شمع وچراغ روشن جامعه تاریک چون افغانستان باشد اما دریغ که نخستین مظهر ونماد اشرافیت ویا بی عدالتی را در وجود مکاتب فرزندان طبقه اشراف جامعه بشما باز گو میکنم آنهم، اشراف مدرن چکیده قرن بیست بر ظرف قرن بیست ویک که دارندگان قدرت، پول وسلاح میباشد شاید در گذشته اشراف بوده اما تنها با زور وقدرت بر دیگران می خرامیدند واما حالا سایه مرگ یعنی راکت وپیکا در کلیمه سلاح نیز با وی ضمیمه شده است.این وضعیت هولناک وخسته کن را میتوانید حین آغاز وختم ساعات درسی مکاتب اشرافیت که بیشتر زیر نام مکاتب افغان ترک یا بنام های دیگر در کوچه های تنگ وویران کابل أخذ موقع کرده اند مشاهده نمود.مثلا مکتب امید افغان ترک در کوچه قصابی متصل به شهر نو  شیر پور اینکه کوچه ظرفیت عبور ومرور بدون تکلیف باشندگان خودش را ندارد واما آنگاه که در روز دو مرتبه از طرف صبح و بعد از ظهر ده ها بادیگارد مسلح با موتر های ضد گلوله ومودل بالا در کنار این کوچه باریک صف میکشند تا فرزندان اشراف را به خانه شان برسانند  برای شهروندان عادی کابل چه زندگی باقی میماند؟ باید ساعتها صبر کنند تا فرزندان نازدانه اشراف مملکت از مکتب بیرون شوند وبه تدریج سرک ها خالی شود که همه ساعات کاری روز را در بر میگیرد به همین تر تیب درقلعه فتح الله وکلوله پشته وشهر نو کارته چهار خیر خانه وده ها منطقه مزدهم دیگر. مکتب باید نسیم امید به اینده را بمشام شهر وندان بوزد،اما بوی دود وسائل نقلیه وسر گلوله های راکت وکله شینکوف پهره داران لجام گسیخته وازدحام بی حد قانون شکنان در شهر حکایت از شهر ارواح دارد لذا سایه شبه سیاه وتاریک اشرافیت مدرن حق زندگی را از ملت مظلوم وبی دفاع ما گرفته است.اشراف آنقدر وطنپرست اند که هرگز فرزندان شان را به مکاتب داخلی شامل نمیکنند چون روح اجنبی گرائی در جسم وجان شان عجین شده است. و از مکاتب دولتی و نشستن به فرزندان  پا برهنه  ملت مظلوم ننگ دارند .

2- فاتحه اشرافیت ویا زنجیر دست وپای مردم مظلوم: در روز فاتحه گیری تحرک وزندگی مرده های اشراف از زنده های طبقات دیگر جامعه بیشتر است روزیکه مراسم اتحاف دعای ریا کارانه بر رفتگان یکی از اشراف شهر در مساجد پایتخت بر گزار گردد ، دیگر حیاتی برای سائرین وجود ندارد همه سرک ها باید مسدود گردد وارواح زنده های مظلوم خشک ونفس ها استاد شود تا  بلند گویان مساجد وروضه خوانان ومدیحه سرایان ارواح مردگان اشراف گوش ها را کر کند ووسائل نقلیه شان  در کوچه ها آزادانه حرکت کنند.شاید صاحبان زر وزور ادعا کنند در فاتحه گیری چه ظلمی بر دیگران روا داشته اند باید عرض کنم هر جائیکه وهر زمانیکه حقی ضایع گردد ظلم قد بر می افرازد وقتی کسی آزادانه از راه عمومی استفاده کرده نتواند وقتی کسی از وقت من حیث سر مایه زندگی استفاده کرده نتواند وقتی مریضی براحتی به شفاخانه رسیده نتواند  وقتی مادری طفلش را در تکسی زایمان کند شاید برای شما خنده دار باشد اما برای مردم مرگ تدریجی است.وشما حین عبور ومرور اشرافیت سلطنتی این مصیبت را بیشتر احساس میکنید آنگاهی که رئیس جمهور بخاطر کلاه گذاشتن به سر مردم در یکی از مراسم شرکت کند ویا عبور ومرور معاونین عالی جناب  از خانه تا دفتر که ساعتها مردم در اطراف جاده ها منتظر اند تا این هیولا های قدرت ازخانه تا دفتر طی مسافت کنند و تکسی ها زایشگاه خواهران ومادران مریض ما شده است ...ظلم بیشتر ازین چیست؟ که زندگی کارا گرفته اشرافیت حاکم شرم ندارد  اما تا چی وقت حوصله...

3- تقاضای خیر از پدیده شر:مصارف هنگفت در مراسم خیرات ونذورات در مدت چهل روز بخاطر آرامی ارواح وابستگان اشراف سلطنتی وکاسه لیسان دربار شریکان تیم مافیائی، به معنی تقاضای خیر از پدیده شر است. تقا ضای ثواب از مصرف بی رویه پول حرام.دوستان  مردم بی زبان کشورم!رشوت اختلاس وچور سر مایه های ملی یک پدیده زشت وشر است اما غاصبان حق مردم با خیرات ونذر این سر مایه های حرام امید رسانیدن خیر به رفتگان خود دارند که من میگویم این به معنی تقاضای خیر از پدیده شر است.اول هر شخص در آخرت مرهون أعمال خود در دنیاست هر کس هر چه انجان داده باشد پاداش ویا کیفر آنرا میبنید نذر وخیرات وعبادت باز ماندگان هیچ زنجیر آتشین را از دست وپایش باز نمیکند.اما چون این سر مایه ها از مال ملت وسر مایه ها ی ملی در برابر نقض حقوق دیگران بدست آمده مصرف آن باعث شهرت باز ماندگان میشود نه ثواب رفتگان.

4_مستحق خیرات وصدقه کیست؟کمک کردن به یتیمان بیکس ومسکینان بخاک نشسته باعث خیر وثواب میشود نه اینکه ضیافت بی رویه یک مشت قدر قانون شکن وسلاح بدوش را خیرات دانست، کسانیکه نان یک شبه سگ و خروس جنگی آنها ویا مصرف یکروزه گله های اسپ شان معادل مصارف یک ماه فامیل های بی بضاعت کشور است وشکم شان آنقدر پر است که با دین مردم مظلوم آروغ میزنند دادن نان وخیرات برای شان چه ثوابی دارد؟.این کشور بسوی بد بختی به پیش میرود همه پدیده ها وارونه شده وبی عدالتی به اوج خود رسیده وفاصله های طبقاتی بشکل خیره کننده بوجود آمده است.ای مردم مظلوم و با شرف افغانستان مگر فکر میکنید شما زنده اید؟ زندگی این نیست.اگر زنده باشید آزاد نیستید باید همیشه امر ونهی را از دیگران بشنوید راه را ببندید که خان کا کا از راه عبور میکند، خانمش به شفاخانه میرود وفرزندش از مکتب بیرون میشود مگر این جهان بخاطر زندگی تعداد محدود وقشر مشخصی است.من میگویم باید حلقه زنجیر استبداد را شکست وبه بردگی غیر رسمی نقطه پایان گذاشت.در هر کشوریکه حقوق قانونی مردم یکسان نباشد یکی بادار ودیگری برده است واین شهر من توست من وتو برده ای غیر رسمی وفر مان بردار شام وصبح شهزاده گان پولدار وتفنگداریم..بخدا قیام کنید وخودرا ازین وضعیت نجات دهید هزار بار مرگ بهترازین سکوت مرگبار است.  من پیشا پیش شما آماده قربانی بخاطر عدالتم ،عدالت چون همه بندگان خدا یکسان خلق شده اند چرا اقلیت اشراف بر اکثریت ناتوان حاکمیت کند حاکمیت غیر قانونی ....

 

 


بالا
 
بازگشت