ابراهیم ورسجی

 

نشست سه جانبه ی لندن ، هياهوی بی حاصل

روزدوشنبه4فوریه- 16دلو،افغان هاوهمه کشورهائی علاقمند به بازگشت صلح،ثبات وآرامش به افغانستان،شاهد نشست سه جانبه ی صلح به اشتراک نخست وزیرانگلیستان ورئیسان جمهورافغانستان وپاکستان درلندن بودند.طوریکه ازپیش رسانه هادرزمینه گزارش وقیاس آرائی نموده بودند،نشست نامبرده بازگردانی صلح وآرامش به افغانستان راموضوع مهم مورد بحث ورای زنی خود گردانیده بود.نشستی که افزون بررئیسان جمهورافغانستان وپاکستان،دیگرمسئولان دفاعی وامنیتی وسیاسی هردوکشورهم درآن حضورداشتند.
به گونه ی که رویتزر/خبرگزاریی انگلیستان ودیگررسانه هاگزارش دادند،گردآمد گان درنشست لندن، بویژه رئیس جمهوران افغانستان وپاکستان تعهد نمودند که در6ماه آینده فرایند صلح به بارنشیند وازطالبان خواستند که دفترخود رادر"دوحه"پایتخت امیرنشین قطربازنمایند.اکنون که نشست پایان پذیرفته است،پرسش بنیادی این است که آیا این نشست مانند نشست هائی پیشین، راه به ترکستان می برد؛یااینکه، کمکی شایسته ی به فرایند صلح وامنیت در افغانستان می نماید؟نویسنده باتاکید براینکه، فرجام همه نزاع ها،کشمکش هاوجنگ هارسیدن به صلح ازطریق گفتگویانابودیی یک طرف کشمکش می باشد،به این باوراست که؛ باتوجه به موقعیت لرزان ودرمانده ی حکومت هائی کرزی وزرداری، نشست لندن ،جزهیاهوئی بی نتیجه چیزی دیگری نمی باشد!
دراین باره که نویسنده نشست لندن راهیاهوئی بیش نمی داند،هم دلیل عرضه می شود وهم راه بیرون رفت ازوضعیت ناهنجاروغمبارکنونی.این که، هم طرف افغانی وهم طرف پاکستانی پذیرفته اند که مرکب شان درگِل مانده است وکاری شود که ازگِل بیرون شود،گامی به پیش گذاشته شده است!وقتیکه می گویم،نشست لندن جزهیاهوئی بی حاصل، چیزی دیگری نیست،به عامل هائی زیرتوجهم متمرکزمی باشد:نخست،نابکاریی حکومت هائی کرزی وزرداری.دوم،پیوند استوارمیان آی اِس آی/سازمان پنهان کارِ ارتش پاکستان باطالبان وتریاک که رسیدن به صلح درافغانستان ازشکستن مثلث نامبرده می گذرد.سوم،خصلت غیرسیاسی طالبان.
دررابطه با اصل نخست، باید گفت که هم حکومت کرزی وهم حکومت زرداری دردرون کشورهائی خود؛غیرازپنجه نرم کردن باتروریسم طالبانی،دشواری هائی دیگری دارندکه بدون غلبه برآن هانمی توانند موفقیتی درراه اندازیی فرایند صلح باطالبان بدست آورند.بطورنمونه،حکومت زرداری هم فاسداست،هم دوره ی کاری اش درحال پایان یافتن است وهم دربرابرفرماندهی ارتش وآی اِس آی که حامی پروپاقرص طالبان می باشند،دست وپاشکسته است.بدبختانه،وضع حکومت کرزی ازوضع حکومت زرداری هم نابسامان تراست.اگرنابسامانی هردوحکومت رابه مقایسه بگیریم،تنهابسنده می کندکه به یک نکته اشاره شود؛وآن اینکه،دستکم وزیران حکومت زرداری به شهروروستائی جای پیدایش خودرفته می توانند،اماوزیران کلیدی کرزی که به قوم پشتون تعلق دارند ودروزارت هائی آموزش وپرورش،مالیه،تجارت،خارجه،و...به شمول وکیلان طرفدارش در12سال گذشته نتوانسته اند که گاهی هم به جای پیدایش خود بروند.
دراین راستا،نویسنده چندین مقاله نوشته ودرآن هاازکرزی خواهش شده بود که ازجنوب کسانی رابه وزارت هابرگزیند که می توانند به منطقه رفته بامردم کارنمایند،واین بهترین راهکاردرجهت مبارزه بانفوذ پاکستان وطالبان درمناطق هم مرزباپاکستان می باشد.رژیم نحیب الله هم بخاطری فروپاشیده بود که وزارت دفاع رابه ژنرال هائی داده بود که برای تامین امنیت خودهم ازمنطقه شان نفر نداشتند وهم سربازی زیرفرمان شان باقی نمانده بود.درواقع، فروپاشی ارتش افغانستان هم به همین پرسمان برمی گردد.به سخن دیگر،مردم حاضرنبودند ونیستند که بچه هاشان سربازشوند وژنرال شدن نصیب دیگران باشد.حکومت کرزی هم باگزینش هائی آنچنانی درسلسله مراتب وزیران وامنیتی هاو..باچنان وضعیتی روبرومی باشد.
وقتی که فساد ونابکاریی حکومت کرزی راکه درفساد ودرماندگی ازحکومت زرداری چندین گام پیشتر می باشد،باناتوانی وزیران ووکیلانش به کاردرمیان مردم یکجانمائیم،روشن می شود که دشواری درکجااست،درخود دستگاه حکومت که توان عرضه ی خدمات به مردم ندارد یا آشوبگری وتروریسم طالبان به کمک ارتش پاکستان!باچنان وضعیت نابسامانی که درحکومت کرزی دیده می شود، وزرداری هم به آن دست همکاری دربازگردانی صلح میدهد،دشواراست باورکرد که توفیقی درفرایند صلح بدست آید.ازهمه مهم تراین که،درهمان لحظه که زرداری باداویدکمرون وکرزی دست صلح جویانه می فشرد؛به گمان اغلب،فرمانده ارتش ورئیس آی اِس آی درهرجائی که بودند،می خندیدند که چه دست فشاریی بی موقع وبی معنائی!
زمانی که انگلیستان وامریکاودیگرکشورهائی غربی ای درگیردربحران افغانستان، سخن ازبازگردانی صلح در افغانستان به کمک پاکستان می گویند،نویسنده به این اصل تاکید می ورزد که اگرشماازرفتاردوگانه ی پاکستان آگاهی درست می داشتید؛وهمچنان، اوضاع افغانستان راازطریق آن کشورنمی سنجیدید،این چنین شکست نمی خوردید! به سخن دیگر،غربی ها راچنان پاکستانی هادرافغانستان سرگیجه نموده اند که بارها،هم برایشان پول بدهند، وهم فریب بخورند.دراین باره که غربی هاآگاهی خود راجع به افغانستان را تاکنون ازکانال پاکستان بدست آورده اند،برمی گردد به ناکارآمدیی دستگاه سیاست خارجی کرزی.اگرچه نویسنده کاربردسیاست خارجی رابه کشورهای پس مانده درست نمی داند وبجائی آن بیشترازروابط خارجی کارمی گیرد؛باآن هم،چون واژه ی سیاست خارجی هرجائی شده است،ازآن کارمی گیرم.اگربگویم که دستگاه روابط بین المللی حکومت کرزی بیشتربه اماتورخانه هماننداست تادیپلمات خانه، زیادمبالغه نکرده ام!به همین خاطر، دیپلمات هائی ریاکارپاکستانی توانسته اند تاکنون هدف هائی کشورشان راعلیه منافع افغانستان وغرب به پیش ببرند یاموفقانه هم تروریست صادرکنند وهم امریکا،بریتانیاوافغانستان رادرزیرپوشش صلح خواهی فریب بدهند!
باتوجه به ناکارآمدیی دستگاه روابط بین المللی حکومت کرزی وناتوانی وزیرانش درتماس وعرضه ی خدمات به مردم،پاکستانی هاسه کارزیررابدرستی انجام داده اند:نخست،بافهمی که از زبان انگلیسی ودیپلماسی دارند،ذهنیت زمام داران غربی راهم درباره ی افغانستان، هم ملی گرائی پشتون وپیوند زدن طالبان به آن مغشوش کرده اند.دوم،دردرون افغانستان، بویژه درجنوب غرب وجنوب شرق ،بابهره برداری ازناتوانی حکومت کرزی،پایگاه طالبان را گسترش ودردیگربخش هاترورفزائی نموده اند.سوم،درتابستان سال جاری، باتامین مناسبات با افراد جبهه ی مخالف طالبان که مخالف کرزی می باشند،عملانقش حکومت کرزی رابه سوئی نیستی سوق داده اند.درواقع،پاکستان باتامین رابطه ی دوستانه یانمایشی بامخالفان طالبان، می خواهداین گونه نمایش بدهد که دیگربه سوئی تمام قوم هائی افغانستان برابرانه می نگرد.زمانیکه ، دوماه پیش، طالبان واتحاد قبلی مخالف آن ها به شمول افرادی ازشورائی عالی صلح کرزی درپاریس گردهم آمدند؛درواقع،گردهمائی نامبرده خبرازاین داشت که طالبان آماده ی گفتگونه باکرزی، بلکه بامخالفان دیروزخود وامریکامی باشند.پرسمانی که کرزی راعصبانی کرد.
باتوجه به گفته هائی بالا،به صراحت می توان گفت که نشست لندن ودعوت آن ازطالبان به بازنمودن دفتردر"دوحه" وپیوستن به فرایند صلح، وتاکید کرزی وزرداری به این که در6ماه آن ینده تحقق صلح دست یافتنی می شود،جزهیاهووراه اندازیی موقت غوغادررسانه هاچیزی دیگری بوده نمی تواند.باوجود این که، گردهمائی لندن، مانند گردهمائی هائی دیگری ره به ترکستان دارد،یک دستاورد داشت؛ وآن این که، اغلب اعضائی هیئت کرزی که درلندن، هم خانه هائی اشرافی خریده اند وهم بچه هاشان به حق وناحق آنجا دانشجومی باشند،توانستند خانه واملاک وفرزندان خود وخویشاوندان شان راببینند!
اکنون که ازنشست لندن وعلت هائی ناکارآمدیی آن سخن گقته شد،لازم است که به خصلت غیرسیاسی- سازمانی طالبان که مهمترین عامل دوام آشوب وتروریسم ودست اندازیی پاکستان درافغانستان می باشد،پرداخته شود.احمدرشید،نویسنده ی پاکستانی که به اطلاعات درفراموش خانه ها وزیرزمینی هائی سازمان هائی پنهان کاردسترسی دارد،درکتاب"پاکستان درلبه ی پرتگاه"یادآورشده است که:"طالبان ازجنگ خسته شده اند ومی خواهند که به فرایند صلح بپیوندند،اما،آی اِس آی،گروه حقانی رابرائی مهارنمودن آن هاساخته وشماری ازطالبانی راکه تمایل به پیوستن به روند گفتگوهائی صلح داشتند،زندانی نموده است."اگر،تاکنون،باربار،طالبان ازتایید فرایند صلح وپیوستن به آن سخن گفته اند،وترورهائی درکابل واطراف آن صورت گرفته است،برمی گردد به همان برداشتی احمدرشید که بازتاب داده شد.
ازدیدگاه احمدرشید،پاکستان درافغانستان اهدافی رادنبال می نماید که بدون تامین آن ها،طالبان یاهرگروهی دیگری کمک گیرازاسلام آباد نمی تواند این سووآن سوخیزبردارد.به سخن دیگر،اگراهداف مورد نظرپاکستان درافغانستان ازراه هائی دیگری برآورده شود،درنگی دربکشتارگاه فرستادن طالبان نخواهد کرد!اینجا است که اهمیت سیاسی شدن طالبان خود رابه نمایش می گذارد.درچهاردهه ی گذشته،پاکستان موفقانه توانست که بنام جهاد ده هاسازمان مذهبی وجهادی درافغانستان بسازد وباتشدید دشمنی ورقابت میان آن ها،هم کابل راویران نماید وهم پس ازویرانی کابل و مصرف شدن آن ها،طالبان را راه اندازی نماید.اگردیده می شود که برای مهارهرچه بهتروبیشترطالبان،گروه حقانی راساخته وگه گاهی هم کالبد نیمه جان حزب اسلامی را علم می نماید که هنوزهم زنده است؛نشان ازاین دارد که بازیی پاکستان درافغانستان تارسیدن به پایان خط ، راهی درازی پیش رودارد.افزون براین ها،حزب تحریرراهم درپاکستان وافغانستان راه اندازی نموده است تابه کمک فرماندهان ریاکارارتش پاکستان، خلافت اسلامی رازنده نماید.خلافتی که بخاطرزنده نمودن آن، مولاناابوالاعلی مودودی، بارهاتوسط استادان همین ارتشی هابزندان افتاد وتکفیرش بخاطرنوشتن کتاب"خلافت وملوکیت"توسط ملایان تنخواه خورارتش اعلام شد.
بهرصورت،درگرایش صلح جویانه ی زرداری، رئیس جمهور وفرمانده ارتش پاکستان که درهفته ی گذشته وروزدوشنبه هفته ی جاری ابرازشد،این حقیقت تلخ نهفته است که فشارتروریسم روزبروزبرشانه ی آن هاهم سنگینی می کند.ازاین رو،حکومت نابکارودرمانده ی کرزی که خیر،دردرماندگی وفساد، گوئی سبقت را ازهمه حکومت هائی مسخره وناکارآمدِ تاریخِ دورونزدیک بشرربوده است.مسئولیت جامعه ی جهانی، بویژه امریکاوهمکاران غربی آن می باشد که دوکارزیررابدرستی درافغانستان انجام بدهند:نخست،به فشارهائی سیاسی ومالی برپاکستان بیفزایند؛دوم،درکمترازدوسالی دیگرکه برای عقب نشینی سربازان شان ازافغانستان باقی مانده است؛درگام نخست،به نهادسازی دربخش هائی اداری،دفاعی وامنیتی،ودرگام دوم،به تشکیل یک حکومت موقت برائی برگزاریی انتخابات سالم وشفاف وقابل پذیرش برای همه ی افغان هادست بزنند.اگربه فرایند گفتگوهامیان طالبان وشورائی عالی صلح باوردارند،هم ازطالبان بخواهند که به آن بپیوندند،وهم درساختارحکومت موقتِ برگزارکننده ی انتخابات ازآن هاودیگرمخالفان مسلح وغیرمسلح دعوت نمایند.درواقع،حکومت موقت وکارکرد آن بهترین زمینه وراهکارآزمایشی درجهت کشانیدن طالبان به فرایند صلح می باشد.می دانیم که برگزاریی انتخابات شفاف بدون بازنگری درقانون انتخابات وکمیسیون حکومتی ای برگزارکننده ی آن میسرنیست.ازاین رو،همان گونه حکومت موقت بایدشکل داده شود؛همچنان،قانون انتخابات بازنگری و افرادعضوکمیسیون آن به اتفاق همه طرف های حکومتی- غیرحکومتی ای افغان تعیین شوند.دراین صورت،می توان باورنمود که فرایند صلح درمسیردرست وعملی قرارگرفته میانه روهائی طالبان سیاسی وتند روان شان کنارگذاشته می شوند.ازسوئی دیگر،پاکستان که در دوگانه بازی شهره می باشد،ممکن است نگذارد که طالبان به گونه ی که لازم است به فرایند صلح بپیوندند.دراین بخش ازنوشته،برای فهم بهترریاکاریی پاکستان،به همین پرسش بسنده می کنم که طالبانی که درروزهائی پسین اززندان هائی آن کشور رهاشدند،کجارفتند،به شورای عالی صلح کرزی که بوق وکرنانواخت، پیوستند، یادر تاریک خانه هائی آی اِس آی بخاطرآموزش هائی دیگردرجهت دوگانه بازی کردن این نهاد دودوزه بازپنهان کرده شدند؟ازاین رو،برای افزایش فشاربرپاکستان درراستائی کمک به فرایند صلح پایداردرافغانستان،ازایجادهم گرائی وتفاهم منطقه ی هم نباید غفلت ورزیده شود.طرفه این که، درهم گرائی وتفاهم منطقه ی؛ درحالی که، امریکانمی خواهد پایگاه نظامی پس از2014درافغانستان داشته باشد،چین،روسیه وهند که هرسه ازتندرویی مذهبی وتروریسم مذهبی نمائی زیرسرپرستی پاکستان دلخورمی باشند،کمک می نمایند.ایران که تاکنون هم درمیخ زده وهم درنعل، یاهم به کمک حکومت کابل سخن گفته وهم به کمک طالبان درکنارپاکستان شتافته است،درکنارروسیه،چین وهند ایستادشده به فرایند صلح درافغانستان کمک می نماید.بنابرآن،برائی پاکستان راهی باقی نمی ماند جزکمک به صلح ودست برداشتن ازتروریسم

 

 


بالا
 
بازگشت