لشکــرگاه به لشکــرتون تغــیر نام یافــت

به پیشنهــــاد محــــترم کــــریم خــــرم وتائیــــد جــــلالتمــــاب حــــامد کــــرزی نام شهــــر لشکــــرگاه به لشکــــرتون تغــــیر کــــرد

روز ها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا دربدر و خاک به سر است وطنــــــم

این سوالیست که بیشتر از ده سال فکر و حواس محترم کرزی را به خود مصرف ساخته و آرام و قرار شب و روز را از وی ربوده ولی موفق به یافتن جواب قناعت بخشی برای آن نگردیده ، شاید اصلاً جواب قناعت بخشی برای این سوال وجود نداشته باشد.

چون از مدت بیشتر از ده سال بدینسو اضافه تر از پنجاه کشور جهان با بیشتر از شصت ملیارد دالر امریکایی کمک های مالی برای اعمار و بازسازی این کشور تلاش دارند ولی هنوز که هنوز است در فصل بهار از جاده های این کشور بدون کشتی و قایق نمی شود عبور کرد.


زمام دولت هم درین مدت همیش بدست کسی بوده که از فرط پاک نفسی و صداقت درین ده سال به یک چپن سبز و کلاه قره قلی کهنه و فرسوده قناعت کرده و تمام دارایی و ملکیتش را ده هزار دالر در یک بانک فرانکفورت تشکیل میدهد.

پس علت فقر دربدری کشور نه فقدان امکانات مالی ، مساعدت جهانی و یا وجود فساد اداریست بلکه علت را باید در جاه های دیگر جستجو کرد.

شب جمعه کرزی غرق همین افکار بخواب رفته و در عالم رویا به دیدار هنرمند محبوبش مرحوم حاجی سیفو که خیلی همان بیتش را که می گفت :
" بچه بازی موقوف شد خیر و برکت گم شد "
دوست داشت نایل میگردد اما شکل و شمایل سیفو بکلی تغیر کرده و ریش انبوهی چون مولوی کشاف و دستاری چون ملا عمر به سر داشت و همان بیتش را هم با تغیری چنین می خواند:
" فارسی گفتن رایج شد خیر و برکت گم شد "
کرزی از شنیدن این بیت تکان خورده از خواب بیدار می شود و بعد از مکثی کوتاهی در همان نیمه شب تلفون را برداشته به کریم خرم ، سلیمان لایق و اسمعیل یون تلفون زده و در باره خوبش و تعبیر احتمالی آن با آنها صحبت میکند.

فردای آن روز جلسه اضطراری با شرکت دوستان فوق الذکر و دیگر برادران راض و ناراض در ارگ ریاست جمهوری تشکیل گردیده و کرزی به صدای بلند فریاد می زند که چطور امکان دارد که درین ده سال هیچ کسی موفق به یافتن علت بد بختی ها و فقرو بی برکتی ها درین کشور نگردیده !؟

این جزای خداوندیست که خیر و برکت از کشور ما رخت بربسته چون ما از اسلام رو برگرداندیم و بجای استعمال اصطلاحات اسلامی کلمات و اصطلاحات نا مانوس چون دانشگاه و دادگاه را بکار بردیم.


برادران گرامی شما یکبار اصطلاحات مانوس و مبارک ستره محکمه یا قاضی القضات را در مقابل اصطلاحات نا مانوس و بیگانه دادگاه عالی و دادستان کل قرار داده و منصفانه قضاوت کنید که کدام ها بهتر اند !؟

از شنیدن نام ستره محکمه یا قاضی القضات هر دزد و قاتل و اختطاف گری ریش انبوه بروت های شخ و دستار و چلتار هیبتناک قاضی القضات را نزدش مجسم کرده مو بر اندامش راست می گردد ولی نام های نا مانوس دادگاه عالی و دادستان کل او را به یاد کودکستان و دبستان انداخته که در آنجا کلمه داد و جملات بابا آب داد و ماما نان داد را یاد گرفته بود و حالا هم به گفته مردم قصه چنین دادستان نزد وی به کله پزی خواهد بود.

پس من برای نجات این وطن از فقر و بدبختی و مصائب ارضی و سماوی فرمان میدهم که سر از فردا استعمال کلمات و اصطلاحات نامانوس و بیگانه از فرهنگ این کشور زدوده شده و جایش به اصطلاحات افغانی و اسلامی سپرده شود.

در همین راستا برادر گرامی آقای خرم تغیر نام افغانستان را به افغان تون و یا طالب تون و نام شهر لشکر گاه را به لشکرتون پیشنهاد کردند که تغیر نام شهر لشکرگاه به لشکرتون از طرف من منظور شد ولی در قسمت تغیر نام افغانستان که در اصل پیشنهادی خوبیست چون دوستان فارس زبان بدون آنهم با نام افغانستان میانه خوبی ندارند اما اینکه آنرا به افغان تون و یا طالب تون تغیر دهیم این صلاحیت را فقط آخوند صاحب ملا عمر دارا هستند که در موقعش به اجرا خواهند گذاشت.

آقای خرم که مرد فرهنگ دوست و فرزند صدیق وطن است در اوقات فراغت شان به نوشتن کتاب فرهنگ خرم الغات پرداخته اند که در بازار قصه خوانی پشاور بچاپ رسیده و حالا منحیث مشت نمونه خروار به ذکر چند لغت و اصطلاح مانوس و افغانی از آن کتاب می پردازیم :

بجــای آرامــــگاه - آرامــــتون
بجــای شامــــگاه - ماشــــامــــتون
بجــای مسجد عید گاه - جمـات اخترتون
بجــای میخــــــــانه - شـــــــــــــرابتــــون
بجــای طویله یا گاوخانه - غـــویی تون
بجــای دیوانه خــــانه - لیــــونی تون
بجــای کودکستان - ماشــــومتــون
بجــای گلســــتان - گــــلابتــــون
بجــای قبرســــتان - قبــــرتون

با تقـــــــــديم حـــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی

http://haqani.funpic.de

 

 


بالا
 
بازگشت