دوستی و دشمنی امریکا با پاکستان

یاد آن دوران ها بخیر که آسمان کابل رنگ آبی داشت و کسی نام مک دونالد و مک چکن را نشنیده بود و مردم در گرمی های تابستان بجای کولا و فانتا کشمش آب و دوغ و بادرنگ سرکش میکردند
اما متاسفانه از آن روزگاران طلایی بجز خاطره ای در ذهن چیزی باقی نمانده و غرب جهانخوار تنها به صدور مک دونالد و مک چکن ، کولا و فانتا اکتفا نکرده بلکه پدیده های فرهنگی غرب را نیز مانند کالاهای تجارتی اش به کشور ما سرازیر کرده است.
ما روز گاران طلایی را بخاطر داریم که مرد مرد بود و زن زن و هر کدام وظایف و مسؤلیت هایشان را شناخته و بدان عمل میکردند که هم خدا راضی بود و هم خلق خدا و به اصطلاح دنیا گل و گلزار بود.
اما با آمدن کالا های غربی در کشور ما و سایر ممالک شرقی و اسلامی متاسفانه پدیده های اجتماعی غرب چون حقوق بشر و تساوی حقوق زن و مرد و صد ها فتنگی های دیگر نیز درین جوامع راه پیدا کرده و با عث از هم پاشیدن شیرازه فامیلی و ایجاد تشنج و بحران در بین خانواده های شرقی و جامعه گشت.
اصطلاح طلاق را خیلی کسان اصلاً نشنیده بودند و اگر شنیده بودند آنرا یکنوع دشنام و اهانت می پنداشتند ، زن ملکیت رسمی ، حقوقی و شرعی مرد بود که جولانگاه سفرش از خانه پدر به خانه شوهر و از آنجا تا قبرستان بود.
در مناطق پشتون نشین بجای کلمه شوهر اصطلاح خاوند بکار میرفت و در سرزمین هند هنگام مرگ شوهر زن بهمرایش یکجا سوختانده می شد.
اما افسوس و صد افسوس که از آن روز گاران پر خیر و برکت و مملو از صفا و صمیمیت هم بجز خاطره ای چیزی باقی نماند.
کشور پاکستان که از چندین دهه بدینسو در حباله رسمی و حقوقی امریکا قرار داشته و همیش تامین معشیت و نفقه اش بدوش شوهر امریکایش بوده و او هم دایم وظایف و مسؤلیت هایش را شناخته و هیچگاهی از اطاعت و خدمت شوهر مهربان و سخاوتمندش کوتاهی و سرپیچی نکرده ولی درین سالهای اخیر فرهنگ منحوس غرب اثرات منفی اش را در روابط زناشویی امریکا و پاکستان هم بجا گذاشته که هر چند روزی صدای قیل و قال شان به گوش جهانیان رسیده و حرف جدایی و طلاق در میان شان شنیده می شود
امیدواریم که آوازه طلاق اینها به حقیقت نپیوسته و اینهمه اطفال صغیر از سرپرستی و دریافت نفقه پدر مهربان و سخاوتمند محروم نگردند چون در آن صورت یتیم های بی پدر پاکستانی چون خیل ملخ در کشور های همسایه منجمله کشور فقیر ما سرازیر شده و هست و نیست ملک ما را در یک روز به تاراج خواهند برد.