طنز  

فراتر از اقیانوس ها

گل دیگری در واشنگتن به آب رفت

 

نوشته: نازک مزاج

 

گزارشات منتشرشده در رسانه های جهانی و افغانی حاکی ازان است که برخورد گروه های متخاصم در سفارت بی صاحب افغانستان در واشنگتن، چندین چناق و الاشه شکسته از خود بجا گذاشته است .

آوازه ها بیانگر آنست که هارون (الکو) مستشار سفارت و ولیعهد آقای محمد اسحق الکو، لوی څارنوال، بعد ازانکه در مابین سفارت ، زمین چاک و لپتاپ وی دران غیب میشود، به اتاق یکنفر اکلیل نام که سفیر افغانستان در واشنگتن است، داخل شده و غالمغال کنان میگوید که لپتاپ مرا دزدهایت، دزدی کرده . (احتمالآ منظور وی از دزدها، کارمندان وفادار به سفیر در سفارت میباشد، زیرا فعلآ سفارتخانه های افغانستان نیز مثل حکومت کابل دارای گروه ها و سلیقه های مختلف، اپوزیسیون و حتی مخالفین مسلح میباشند) .

غالمغال این دو نفر بجای میرسد که آقای الکو از نکتایی سفیر صاحب گرفته و ایشان را مثل یک بره برای ذبح ، کشان کشان به طرف اطاق خود میبرد.

در همین گیرو دار درحالیکه سفیر فریاد میزنند که به لحاظ خدا نکتایی ره ایلا کو که چُملک میشه، یکی دیگر از مستشاران سفارت بنام سروش که متوجه این حالت میشود، به سرعت خود را نزدیک رسانده و میخواهد که سفیر صاحب را که مصروف نزع هستند، نجات دهد. ولی هارون الکو که در رشته بکس هم ید طولا دارد، چنان مشت محکمی (اپرکت) نثار آقای سروش می کند که نامبرده تا آخر صحنه درکنج اتاق خموشی اختیار مینماید .

راپور از معاینات صحی آقای سروش نشان میدهد، که وی بر علاو‌ه ای (اپرکت) ، در قسمت سُرین هم حسابی لگدمال شده است، زیرا عکسهای ایکسری از یک درز خفیف در (لگن خاصره) حکایت دارد . به این اساس نامبرده برای چند هفته اجازه نشستن را نخواهد داشت . این بدان معنی است که اگر آقای سروش فورآ بکابل احضار شود، که شده ، وی ناگزیراست که تا کابل پای پیاده پرواز نمایند .

طبق گفته کارمندان سفارت ، نظر به درز ،در لگن ، وقتی راه رفتن های کج آقای سروش را مشاهده نمایید، چنان معلوم میشود که کدام موتر لاری (حصه) میده کرده باشد .

بهر صورت از مطلب دور نشویم، در اثنائیکه آقای الکو مصروف لگدمالی آقای سروش میباشد، آقای سفیر میخواسته که ازین(فرصت طلایی) استفاده نموده و از اتاق خارج شوند، ولی درهمین لحظه مشت محکم و زیبای (هاکن) هارون الکو به روی آقای سفیر اصابت میکند که ایشان ناگزیر میشوند ستاره های شب را در یکنیم بجه روز به تماشا بنشینند. بعد از نظاره ستاره گان، چهار دست و پای به زمین می افتند. ولی تا فرود آمدن سفیر به زمین، آقای الکو، کماکان به مشت زنی در روی ایشان ادامه می دهد و این سبب میشود که آقای سفیر قبل از فرود اضطراری ، در هوا بیهوش شوند وبیهوش در زمین بخسپند .

بالاخره کارمندان سفارت موفق میشوند که درب اتاق را باز نموده ، داخل اتاق شوند و سفیر را از چنگال الکو نجات بدهند . آقای سفیردرحالی که دندان تف میکردند، به شفاخانه منتقل شده اند .

این برخورد فیزیکی منجر به چنان تغییری در جغرافیه روی آقای سفیر شده که حتی وقتی ایشان خود رادر آیینه مشاهده کرده اند، انکار نموده اند که این من نیستم . این یک دسیسه در مقابل من است .

از برکت ضربات کوبنده آقای الکو ، چهره ای سفیرصاحب به گونه ای وحشتناکی تغییر نموده که فعلآ عیادت شان برای جوانان پایین تر از سن 16 و مبتلایان به مرض قلبی ، ممنوع میباشد .

بینی سفیر صاحب نیز شاله شاله گردیده و حس شامه ( بوئیدن ) شان نیز غیر فعال میباشد .

از ضربات مشت آقای الکو، چشم راست سفیر صاحب نیز بی نصیب نمانده ، طوریکه چشم شان کبود مایل به سیاهی گردیده و اشک بلاوقفه جاریست . ولی خوشبختانه که چشم چپ شان را آسیبی نرسیده ، مگر اینکه سفیدی چشم کاملآ به سرخی تبدیل شده و بس . اما آنچه مایه نگرانی داکتران شده، اینست که آقای سفیر، دو نفر را یکی میبینند، ولی یک نفر را سه تا میبینند. اما در سه نفر هیچکس را نمی بینند .

ضربات مشت چنان قوی بوده که دندانهای پیشروی سفیر صاحب، پای پاک ریخته و دو دندان انیاب شان هم لُقانک میباشند . به همین سبب فعلآ سفیر از جویدن غذا محروم میباشند و فقط اجازه خوردن یگان (فیرنی) و (سوپ) و یا نان جویده گی را دارند و بس . برعلاوه نظر به شکستن دو تار قبرغه ، ایشان باید تا دوشنبه آینده، بوتل پف کنند.

سفیر صاحب از صحبت نمودن نیز پرهیز میباشند، زیرا فقدان دندانهای پیشروی و لُقانک بودن انیاب ها، باعث شده که ایشان چندین حرف را چپ و غلط بیان نمایند . مثلآ حرف (س) را (خ) ، حرف (ف) را (ی) ، حرف (ی) را ( ل ) و حرف ( ر ) را ( ه )تلفظ می نمایند . (حال تصور نمایید که کلمه (سفیر) را ایشان چی تلفظ کرده باشند) . بنابرین وقتی سفیر صحبت نمایند، شما ناگزیر میشوید که اتاق را ترک نمایید، زیرا در غیر آن خدانکرده از خنده، گرده کفک خواهید شد .

همین تلفظ چپ و غلط حروف توسط آقای سفیر موجب شد که وقتی میخواسته اند جریان حادثه را تلیفونی به وزیر امور خارجه را پور بدهند ، وزیر خارجه از صحبت ها و تلفظ چپ و غلط حروف توسط سفیر صاحب، چنین درک نموده که امریکا سفارتش رادر تهران بازگشایی نموده و فرانسه هم در مقابل جاپان اعلان جنگ نموده است .

آنچه درین زدو خورد از گردن به بالا در سفیر صاحب جور مانده ، دو گوش شان میباشد که آنهم متآسفانه (دَپ) است .

خبرها می افزاید که وقتی وزارت خارجه از موضوع بصورت دقیق اطلاع حاصل مینماید، تبدیلی آقای الکو را مورد غور قرار میدهد، ولی واکنش آقای محمد اسحق الکو لوی څارنوال جمهوری اسلامی کابل ، باعث میشود که وزیر خارجه این مسئله را کنار بگذارد . لوی څارنوال در تماس تیلفونی با وزیر امور خارجه ، به وی اخطار داده که در صورت کوچکترین اقدام در برابر پسرش ، در وزارت خارجه به شمول وزیر، غیر از الاشه شکسته، چیزی دیگری را نخواهی یافت .

افغانستان قبلآ نیز یک لوی څارنوال زور آور بنام عبدالجبار ثابت را تجربه نموده است . آقای عبدالجبار ثابت که چند سال قبل ، در یکی از روزهای داغ تابستان جهت هوا خوری، عازم شمالی بود، نظر به کلان کاری های بی جایش، توسط یک خردضابط بنام جنرال جرئت، چنان حسابی لت خورد که ناچار شد عوض شمالی ، شفاخانه برود . همان لت جانانه سبب شد که آقای ثابت ، ثباتش را از دست بدهد .

 

* * *

 

نازک مزاج

 


بالا
 
بازگشت