زنان در شهر اژدها

مفهوم هشتم مارچ برای  زنان در شهر اژدها چه واژه ای خواهد بود که همه ساله یک روز را بنام روز بین المللی  زن می نامند ، ویا امسال سازمان ملل متحد روزی را بنام دختر به تجلیل گرفت و از آن  روز یادی را میخواهند باید گرامی داشت مگر این که درشمار ملیون ها بیوه زن و مادریتیم داری در سراسر جهان همه روزه فزونی بعمل می آید  چگونه باید اندیشید و احساس مسولیت نمود .         من نسل فریادی هستم که در یک گوشم واژه امپریالیزم و در دیگری واژه سوسیالیزم را شنیده بودم و همانند من شاید و حتمآ  ملیون ها انسان دیگر موجود باشند که گوش شنوای شان این واژه را در ذهن خویش حفظ داشته باشند . 

 سوسیالیزم را اگر ایده بگویم ، امپریالیزم را چه باید گفت ، ارتجاع و استعمار نو وکهنه به جایش باقی است . این مادران بودند و هستند که بخاطر تقابل و انتقام  گیری دسته بندی های که این واژه ها را درسراسرجهان پخش و احساس انسانی را در گرو خواست های شان اسیر نموده اند فرزندان شان را قربانی داده و میدهند. هشتم مارچ نیز یک واژه است ، اما در کشور ها و شهر های  که آژدها  برآن مسلط میباشند زنان باید با نثار خون فرزندان شان برای  تغذیه این آژدها ی جهانی قربانی را به ناچار قبول نماید. امروزخون فرزندان مادران جهان در افغانستان در چنگالهای آژد های وحشت ومصیبت جهانی نثار می گردد ، درواقعیت آن اژدها هم خویش را رام کننده  معرفی میدارند . پس معلوم نیست که آژدها چیست وکیست ؟ امپریالیزم ویا افراطیزم ، تروریزم یا طالبانیزم ، سوسیالیزم که موجود نیست  آیا مادران  افغان  یا مادران در همه جهان  از ایالات متحده امریکا گرفته تابه مادر یک طالب ای که چه برضد امریکا و پاکستانی  ویا برضد افغانستان و ناتو کشته میشود ویا یک سربا ز دولتی یا  سرباز قوت های ناتو همه مادر دارند ،  باید درک و احساس نمود که مادری سوگوار می گردد . 

 بنآ  هشتم مارچ اگر روز ارج گذاشتن به مقام والای زن که مادر است  گرامی می داریم خوب می بود که برضد خشونت ها و کشتار بی رحمانه مادران و فرزندان شان نیز روزی را اعلام بداریم که آن روز واقعآ  روزی باشد که ما دری  سوگوار نگردد، فرزندی بی پدر نشود و نوعروسی بی همسر نگردد امسال مادران در سراسر جهان چون مادر افغان داغدار است . با آنکه جامعه جهانی در رآس  ایالات متحده امریکا و متحدین  در سال 2001 برای  نجات مادران افغان و اطفال شان به کشور ما با پول واسلحه  آمدند مگر نه تنها که مادران و اطفال افغانستان را آرامش ندادند بلکه  هزاران مادر دیگری را در سوگ فرزندان شان قربان نمودند و  طفلی را که در رحم مادرش ، مادر رادر پهلوی فرزند وهمسرش یکجا  بی رحمانه کشتند حتا به پیر مرد صد ساله  نیز رحم نکردند، هم قوت های بیگانه و هم طالبان . نه تنها  این  جنایات  در کشور ما صورت گرفت بلکه  تجاوز جنسی بالای اطفال زیر سنین 4  الی ده ساله به یک واژه مهم  خبری  در سطح بین المللی مبدل گردید .                              طی این سالها صدها زن و دختر جوان به خود سوزی متوصل گردیدند و خشونت ها به اوج خویش رسیده است که زنان و دخترآ مجبور شدند تا به خانه های امن پناه  جویند . 

 عامل عمده خشونت  را که ریشه در فقر و نبود شغل برای مردان ، ناباوری های اجتماعی ، سمتی و قومی ، ایجاد تفرقه های ملی و بلاخره نفوذ روز افزون استخبارات کشورهای بیگانه در خانه  مشترک افغانها ، حمایت و پرورش افراط گرایان  مذهبی به نوعی توسط  کشور های ذینفع در این جنگ ها خود باعث این گردیده است که بساط قانون و نظم در خانواده ، وجامعه از هم گسیخته ،  فساد اداری و اخلاقی حاکم بر حیات  سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی کشور های روبه انکشاف که بسوی جنگ های مختلف کشانیده شده اند به مصیبت های داخلی برای شهروندان شان مبدل شده ،تنها بیگانه ها هستند که از این ناباوری ها منفعت جوئی دارند.

 بنآ زنان و اطفال ، دختران و مادران چگونه در موجودیت آژدهای مصیبت و ناباوری ها میتوانند روز بین المللی ای هشتم مارچ داشته باشند و از این روز  تجلیل بعمل بیاورند . 

هشتم مارچ بدون آژدها در شهر ها و کشور ها به مادران مبارک  باد .

 شبی درکوچه سرد زمستان

  کسی خورشید را پا لیده می رفت 

 زنی فانوس خاموشی به دستش 

به شهرا ژدها نالیده می رفت . 

 سنجر غفاری   

 


بالا
 
بازگشت