گفت وشنود فضل الرحيم رحيم خبرنگار آزاد با خانم ناهيد صديق علومی فعال امور اجتماعی وزنان

 

 

- خانم علومی ، چی بهتر اگر خواننده های این گفت و شنود  دستنويس معرفی نامهء از شما داشته باشند ؟

- محترم فضل الرحيم رحيم، نخست از اينکه ميخواهيد بامن گفت وشنودی داشته باشيد، متشکرم.
من در يک خانواده منور که پدرم محمد اسحق علومی وکيل در دوره های 12 و13 پارلمان افغانستان بود،در شهرکندهار زاده شدم، بعد از تحصيل متوسط درکندهار بقيه تحصيلات مکمل را درکابل به پايان رسانيدم ، درسال 1357 راهی کار در اداره مرکزی احصاييهء افغانستان شدم، در آنجا با فراگيری پروگرامنگ کمپوتر توانايی آنرا يافتم تا در رشته مورد نظر که کارمن فايل نمودن فاکتها وارقام احصايئوی  بود،با ساير همکاران که در آنزمان گروپی از دختران در اين عرصه مصروف کار بودند، ادامه دهم. درسال 1359 با صديق وفا ازدواج نمودم که ثمره آن سه فرزند ،دو دختر ويک پسر است، سپس در سال 1364 به آژانس اطلاعاتی باختر در شعبه روابط بين المللی نخست کارمند سپس تا مديريت شعبه ارتقاء نمودم. بعد از روی کار آمدن مجاهدين چند ماهی توانستم گذاره نمايم، اما بعد مانند همه هموطنان کشور راترک تا اينکه از 14 سال بدينطرف درکشور هالند اقامت دارم، در اينجا د ر يکی از انستيوت ها در رشته ،منجمنت واداره تحصيل نموده وديپلوم گرفتم.

- شما زمانیکه در کشور تشریف داشتید تفاوت  بین زن مرد و خشونت علیه زن در جامعه ما را با کدام حد احساس می کردید .مواردی به عنوان خاطره های تلخ آن دوران در ذهن تان اگر باشد  برای ما باز گو نماید ؟

- افغانستان کشوری ايست که بنابرموجوديت پيشينه مرد سالاری و انديشه های متحجرانه، تفاوت ميان زن ومرد در آن هميش محسوس بوده است، اما خشونت عليه زنان پديده ناميمونی ايست که بعد از سقوط جمهوری داکترنجيب الله وروی کار آمدن جهادی ها وطالبان به عنوان يک روش اذيت کننده به زنان اوج گرفت ونه تنها من بلکه همهء زنان ودختران افغانستان از اين ناحيه رنج برده وتاکنون هم روز تا روز قربانی ميدهند.

- عدم تساوی بین زن و مرد در کشور ما و خشنوت روز افزون علیه زنان از دیدگاه هرکس دلایل مشخص خود را دارد . از نگاه شما چرا زن افغان در آن طرف حصار های پولادین خشم و خشونت عاری از عدالت و مساوات  قرار دارد و هر لحظه برایش دقایق عذاب شمار اند ؟

- اين امر دلايل روانی وهم سياسی ومذهبی دارد، زيرا از يکطرف روان جامعه طوری ايست که مردان در مقام ومنزلت بالاتر قرار دارند، زيرا اکثراً مردان نان آور خانه هستند، درجايی که تأمين معيشت مطرح باشد، خود بهتر ميدانيد که دست بالا را کسی ميداشته باشد که کليد اقتصادی را دراختيارداشته باشد، از جانبی هم منافع سياسی زمامداران وهم منافع مذهبی دکانداران دين اجازه نمی دهد، تا آنان به تساوی حقيقی حقوق زن ومرد تن دهند، زيرا اگر مساله تإمين حقوق يکسان مردان وزنان مطرح باشد، ديگر نه سياست بازان ميتوانند جامعه جهانی وخود را فريب دهند ونه روحانيون ميتوانند به حيات ننگين وطفيلی خود ادامه دهند. پس خشم وخشونت وسايل وافزاری اند که ميتواند متضمن بقای  چنين اقشار  وطبقات مرتجع وعقبگرا باشد. تا زمانی که چنين فتنه هايی روند عدالت ومساوات خواهی را خدشه دار ساخته اند، خشونت،خشم وبيعدالتی نه تنها در مورد زنان، بل در مورد کل جامعه ادامه خواهد يافت.

در کنار اينکه عواملی چون فقر اقتصادی، باورها واعتقادات نادرست در خشونت عليه زنان نقش مؤثر دارد، ولی از نگاه من خشونت عليه زنان محصول فرهنگ مرد سالارانه است، چون در اکثر جوامع بشری بويژه کشورهای اسلامی قدرت بدست مردان بوده واز آن طريق کنترول جسم وروان زنان را در اختيار دارند، بناً عامل اصلی خشونت عليه زنان ديکتاتوری های توأم با تعصب است که بوسيله مردان متعصب وپُر عقده تحميل ميگردد.

- شما که تجربه کاری در عرصه های مختلف در داخل کشور را دارید و همزمان یکی از زنان فعال اجتماعی افغان ، در کشور هالند ، هستید . خشونت امروزی علیه زنان در کشور ما را در یک جمله چگونه تعریف می کنید ؟

- خشونت عليه زنان به مفهوم هرگونه عملی ايست که مبنای جنسيتی داشته وفرآيند آن ويا فرآيند باالقوه آن، منجر به آسيب جسمانی، جنسی وروانی يا رنج ومحنت زنان گردد، از جمله اين اعمال تهديد وارعاب ومحروميت از آزادی چه در زنده گی خصوصی وچه در حيات اجتماعی زنان ميباشد. خشونت عليه زنان پيشينه تاريخی دارد و از ريشه های گوناگونی نشأت ميگيرد که تقريباً در همه جوامع بشری کم وبيش وجود دارد، امّا در کشورهای نظير افغانستان،ايران،پاکستان،امارات متحده، عربستان سعودی وساير چنين کشورها که سيستمهای عقب مانده و مرد سالاری بيداد نموده وقوانين محکم حمايتی از زنان وجود ندارد شدّت ودامنهء خشونت عليه زنان بيشتر از ساير جا ها دارای پهنا، وسعت وعمق بيشتر است، خشونت عليه زنان مرز جغرافيايی را نمی شناسد وتقريباً در سراسر جهان به مشاهده ميرسد، در افغانستان خشونت عليه زنان بويژه بعد از ظهور حکومت مجاهدين آغاز يافت ودر مرحله طالبان والقاعده تا سرحد اعدام ، سنگسار،ضرب وشتم، تجاوز جنسی، هتک حرمت، ازدواج اجباری، ازدواج در سنين خورد سالی، جلوگيری از مکتب رفتن دختران، ممانعت از کار کردن زنان در خارج از منزل، وضع قيودات در پوشيدن لباس و تحميل پوشيدن چادر نماز، رو سری و پردهء عربی وپاکستانی به عنوان ( حجاب اسلامی)، وضع جبری برقه وچادری ادامه وگسترش يافت که اين همه  نمونه های از خشونت عليه زنان است

- اگر قرار شود که علیه این پدیده ننگین زمان ما ( خشونت علیه زنان ) تدابیری اتخاذ شود . نظر پیشنهادی شما در زمینه چی خواهد بود ؟

- ازنگاه من برای کاهش وقطع خشونت عليه زنان  ميتوان به مراحل و نکات آتی توجه نمود:  حکومتهايی که داد ازدموکراسی وتأمين  عدالت اجتماعی ميزنند بايست: مطابق تعهدات ملی و بين المللی شان خشونت عليه زنان را مهارکنند و نبايد به هيچ بهانه ورسم وسنتی از مبارزه عليه خشونت بر زنان کناره گيری واجتناب ورزند و بصورت اخص احکام قوانين اساسی شان در  مورد حمايت از زنان را تحقق بخشند.

هيچ قانون ومقرراتی نبايد حذف خشونت عليه زنان را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه قوانين بايد راهکار های روشن در زمينه دفاع از حقوق ومنافع زنان را مطرح کند ومسأله حذف خشونت عليه زنان در صدر اقدامات قرار گيرد، همچنان نياز جدی است: تا بر مبنای مفاد کنوانسيون های حمايتی از زنان ، نهاد ها وسازمان های اجتماعی وارگانهای مدافع حقوق زنان درافغانستان وبيرون مرزی با تدويرهمايش ها، کنگرس ها، سمپوزيم ها وسمينار هايی با اهداف ايجاد ورشد آگاهی ميان همهء افراد مسأله حمايت از زنان را تعميم بخشند و موضوع حذف خشونت عليه زنان را ترويج بخشند.
درکنار اين همه: ازنگاه من دانش وسيله قدرمند شدن زنان است وتازمانی که زنان به زيور دانش امروزی خود راآراسته نسازند، انتظار بهبود در وضعيت را نداشته باشند، همچنان تا زمانی که زنان خود را ازکار های اجتماعی  بدور نگهدارند، مساوات ميان زن ومرد را نبايد انتظار داشته باشند.

- شما که سکرتر مسئوؤل اتحادیهء انجمنهای افغانها در کشور شاهی هالند، هستید از کار و فعالیت خود و اتحادیه سراسری افغانها در کشور هالند بگويید که آیا در تمام شهر های هالند نماینده گی داريد ویا در بعضی شهرها، تعداد مجموعی اعضای آن به چند نفر می رسد و هدف این تشکیلات به عنوان اتحادیه سراسری افغان ها درکشور هالند، در بر گیرنده کدام مسایل  واهداف می باشد  ؟

- بلی من از 28 اگست 2010 بدينطرف درپست سکرتر مسوؤل اتحاديهء انجمنهای افغانها انتخاب شدم وتاکنون بصورت داوطلبانه در اين نهاد ايفای خدمت مينمايم، البته در اين مدت به همکاری محترم ولی محد شاهپور رييس اتحاديه و ساير هيئت اجراييهء توانسته ايم تا در تحقق اهداف وبرنامه اتحاديه که يکی آن دفاع ازمنافع حقوقی پناهجويان وهمچنان پيشبرد کارهای فرهنگی واجتماعی مانند تجليل وبزرگداشت ازمناسبتهای ملی وجهانی وهمچنان ادامه  سيمينار های آموزشی برای حلقه های رهبری، جوانان وزنان ميباشد درحد توان وامکانات کاری انجام داده ايم که صد فيصد از کار خود راضی نمی باشيم، زيرا هنوزهم کار اجتماعی درميان افغانها از دشواری هايی برخورداراست.
  نهاد ها وانجمنهای افغانها درهالند چندين نوع اند، شماری خصلت سرتاسری وفرهنگی دارند وشماری هم به نماينده گی از افغانها مقيم درهر شهر راجستر شده اند، که کميت آنها بيشتراز 25 انجمن ونهاد ميرسد.
 ما درکنار چنين انجمنها ونهاد ها درتشکيل اتحاديه شماری از کميسيونهای دايماً فعال مانند: شورای مشورتی اتحاديه، کميسيون زنان، کميسيون جوانان، کميسيون فرهنگی، کميسيون حقوقی نيزداريم که پاره ای از امور را  طبق لايحه وظايف تحت نظر هيئت اجراييه انجام ميدهند.
تعداد مجموعی هموندان اتحاديه بر علاوه کادر رهبری وشعبات آن که درحدود 21 تن هيئت رهبری و80 تن درکميسونها وشورای مشورتی قراردارند، وابسته به کميت هموندان انجمنهای عضو ميباشد که تاکنون شمارش دقيق آن بدسترس نيست اما هرگاه هر انجمن محلی 100 نفر عضو داشته باشد، ميتوان ادعا داشت که درجنب اتحاديه بيشتر از (2000) تن افغان  مقيم هالند بسيج شده اند.

اهداف اتحاديهء انجمنهای افغانها طبق اساسنامه آن طور فشرده چنين است:

دفاع ازمنافع قانونی و حقوقی افغانها ،  نگهداری و پیشتبانی از ارزشها،  سنن و افتخارات ملی،  فرهنگی و وحدت ملی جامعه کثیرالميلت افغانی در کشور هالند، تقویه روحیه اتحاد با همی، تشریک مساعی و وحدت و همبسته گی در بین کلیه نهاد های عضو این اتحادیه و تأمین روابط نیک و همکاری متقابل و متساوی با آنها، معرفی و ترویج جهاتِ مثبت کلتور و عنعنات کشور هالند در بین افغانها به منظور تحقق هر چه بیشتر پروسهء شهروندی (انتگراسیون) وهمچنان ساير اهدافی که مجمع عمومی دربرابر آن قرار دهد.



 

- آیا اتحادیه سراسری افغانها در هالند ، به داخل کشور ما افغانستان ، در ارتباط است  در مواردی به مستحقین و نیازمندان کمک و مساعدت رسانیده  و یا در نظر دارد که  خواهد رساند ؟

طوری که در اهداف آن گفتيم، اتحاديه منحيث خانه مشترک افغانها درهالند، رسالت خود ميداند که در قضايا ورويداد های داخل کشور بی تفاوت نماند، ودر حدود امکان واکنشهايی ازخود نشان دهد،اين اتحاديه روابط مستقيم کاری به داخل کشورندارد، زيرا اتحاديه يک اجتماع بيرون مرزی افغانهابوده وتابع قوانين ومقررات کشورميزبان ميباشد، اما  در رابطه به ارسال مواد امدادی به داخل کشور چندين بار کانتينر هايی مواد امدادی شامل البسه وپاپوش وهمچنان لوازم واثاثيه مکاتب وشفاخانه ها را جمع آوری و سازماندهی نموده است، اما اين پروسه نسبت دشواری های ارسال و توزيع آن هنوز نهادينه نه شده است.

- شما به عنوان سکرترمسوول انجمنهای افغانها در کشور هالند ، تا به حال با  قضایای از قبیل خشونت علیه زنان و کودکان افغان در کشور هالند مواجه شده اید و آیا از دیدگاه شما این میراث نامیمون در بین فامیل های مهاجر افغان در اروپا وجود دارد ؟ برخورد شما در حل و فصل همچو قضایا چی بوده و یا چی خواهد بود ؟

 - شما بهتر ميدانيد که پديده خشونت خانواده گی مرز نميشناسد، چندسال قبل دور از نظر مردم رويداد هايی را شنيده ام که درميان افغانهای مقيم هالند به عنوان خشونت خانواده گی ثبت شده است، خانمی شوهرش را به قتل رساند واکنون معلوم نيست که فرزندانش در چه حالت بسر ميبرند، زيرا پدر رفت ومادر در زندان بسر ميبرد ويا همچنان دخترجوانی به سوختاندن دخترجوان ديگر مبادرت ورزيد که خيلی ها خشن بود، هرچند اتحاديه در سيمنار ها ونشستهای متوديک خود پيرامون کاهش خشونت خانواده گی تبادل نظر ها وآگاهی هايی به جامعه مهاجر افغان ميدهد، امانه تنها اتحاديه بلکه مجموع سيستم نهاد های اجتماعی  درچنين موارد به عمل انجام يافته ای  قرارگرفتند.

- نقش انجمن ها ، شورا ها ، اتحادیه ها را در بهبود زنده گی مهاجران افغان چگونه ارزیابی می کنید ؟

- انجمنها ونهاد های فرهنگی واجتماعی جزء جامعه مدنی اند وجامعه مدنی شبکه يی از نهاد ها است  که بصورت داوطلبانه تشکيل يافته اند، چنين نهاد ها درحالی که خط فاصل ميان جامعه ودولت ميباشند، با برخورد انتقادی از شيوه وطرز کارحکومتها ميتوانند هم پل ارتباط باشد وهم راهکارهايی را به نفع اجتماع  مهاجر وپناهنده تحقق بخشند. سعی ما نيز چنان است تا اتحاديه ما بتواند با اهداف روشن درخدمت جامعه مهاجر بوده و  هم نکات ضعف اداره های رسمی درهالند وهم نقاط ضعف وکوتايی های نظام درداخل کشور را انتقاد وراههای بهبود را نشان دهد.

- در این ده سال و اند چی کارهای باید در جهت بهبود و رفاه زنده گی زن افغان انجام می شد که نشده و برای جبران این همه زمان تلف شده چی باید کرد ؟

- جبران هرپديده ای امکان پذير است به استثنای زمان، زمان که گذشت ديگر باز نمی گردد. روی چنين دشواری بايد به سرعت زمان افزود، چيزی که توقع آن درچنين وضعيت نابه سامان عينی نيست،بهرحال هرگاه نيت واراده ای برای نجات زن افغان ازمناسبات فرتوت کنونی وجود داشته باشد، بازهم ميتوان اميد وار بود، از نگاه من اين پرسش به صراحت دربرابر مسوؤلان نظام کنونی افغانستان وجامعه جهانی  بايد مطرح شود که آيا  واقعاً ميخواهند که تغييری وبهبودی درمناسبات اجتماعی به نفع زنان ورفاه زنده گی آنان رونما گردد؟
 هرگاه پاسخ آنها روشن باشد در انصورت نی تنها ما بلکه همهء سيستم جامعه مدنی دوشادوش هم در اين پروسه همکاروممدخواهند بود.

- از نظر شما آیا دولت ، مردم یا خارجیها ، کدام یکی از این ها می توانند نقش فعال در تغیر ذهنیت جامعه در ترویج عدم خشونت علیه زنان داشته باشند ، چگونه ؟

- ترويج عدم خشونت عليه زنان  وابسته به کرکتر ورفتار نظام است، اما نقش مردم وخارجی ها که سرنوشت آنان را به هم نزديک ساخته است، در زدودن وکاهش خشونت بسيار با اهميت است.
به يقين که يکی از شيوه های کاهش خشونت خود آگاهی مردان وزنان است، اما ساختار ها درداخل افغانستان طوری باهم آميخته  اند که برای چنين آموزشی هم بايد نهاد های خارجی ودولت پيشگام باشند، زيرا مردم، جامعه مدنی و خلق الله هنوز توانايی آنرا ندارد تا چنين پروسه ها را مستقلانه سازماندهی نمايند.

- آنچه در این ده سال در جامعه در جهت تثبیت موقف زن انجام شده از دید گاه شما آیا کار های بنیادی بوده و یا اینکه بیشتر جنبهء نمایشی داشته است ؟

- کار های انجام يافته اگر جنبه نمايشی نمی داشت، ده وبيست سال برای نهادينه ساختن وتثبيت مقام وجايگاه زن افغان بهترين زمينه ای بود، زيرا از يکطرف نظر به هروقت ديگر درافغانستان منابع مالی فراوان وجود دارد وازجانبی هم جامعه جهانی با ديد گاههای آزمون شده دموکراتيک عملاً درکنار نظام قرار دارند، ازدست دادن چنين زمان طلايی را بجز افزون بدبختی های مردم به ويژه زنان ديگر چه مينوان گفت؟

 - خانم علومی قرار معلوم شما در فصلنامه بانو هم کار ومسوؤليتی داريد، آيا ممکن است در رابطه به اين مجله  وکارکردهای تان به ما معلومات دهيد؟

مجله بانو که فصلنامه بوده وهر سه ماه بعد انتشار می يابد، ناشر انديشه های زنان افغانستان در اروپا بوده ومرکز نشر وچاپ آن کشور اتريش ميباشد، اين فصلنامه يک نشريه ای بيرون مرزی زنان افغان ميباشد،که به هيچ گروه و تنظيم سياسی ارتباط ندارد،هدف مجله روشنگری و بيدار سازی خانم ها و مردان در اجتماع است.در اين مجله بررسی های تحليلی، پيشکش نمودن مطالبات زنان ،منکوب نمودن قوانين و مقررات سختگيرانه عليه زن افغان ، راهکارهای مقابله عليه خشونت زنان  و دفاع از حقوق زنان در اين مجله بازتاب مييآبد.

من در اين مجله از شماره های سوم وچارم آن درسال 2007 همکاری قلمی خود را آغاز نمودم، از شماره هفتم تا چاردهم عضو هيئت تحرير، از شماره پانزده تا شماره بيست وسوم  مهتمم مجله واکنون بحيث عضو هيئت مديره در  کنار محترم غوث الدين مير صاحب امتياز مجله  که مصارف گزاف چاپ وارسال آنرا متقبل ميشود ومحترم صديق وفا که انسجام وويراستاری مجله را بعهده دارند، مسئوؤليت اهتمام  مجله را بدوش دارم.

قابل ياد آوری ميدانم  که در اين مجله همکاری هيئت تحرير ومتصدی های صفحات هريک  خانم سارا بشيرنظامی، خانم سيمين مشرف، خانم حليمه مهرپور، داکتر روح افزا نعيم، داکتر راضيه هوتکی، خانم مشعل حرير، خانم مينا مير، خانم سعيده نيکزی، خانم محموده سکندری،  خانم نازی نورعاطفی، و ميرويس  جان صافی  به ما توانايی بخشيدند  تا مجله را با کيفيت بهتر الی شماره بيست وچارم بدسترس علاقنمدان قرار دهيم.  

 

خانم ناهید  صديق علومی ، از اينکه به پرسشهايم صميمانه پاسخ گفتيد،ابراز امتنان مينمايم.

 

رحيم جان عزيز از شما نيز سپاس فراوان.

 

13-01-2013

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت