الحاج عبدالواحد سيدی

 

  اختیارات اجتماعی  زنان در اسلام

 

ناگفته  نماند  که  اسلام ، زن،را مالک بالاستقلال در دارایی  هایش شناخته و مرد  یعنی(پدر ، شوهر ، پسر و برادر )را  هیچگونه  حق دخالتی  در امور مالی زن  نداده  است . بنا بر این زن ، در  کلیه  معاملات  حقوقی از  عقود  وایقاعات ، مختار و  آزاد  است ، و در وصیت  هم  اختیار کامل دارد که بهر   نحوی که میل داشته باشد اموال خود را با رعایت  حدود  و مقررات  شرعی ، مورد  وصیت قرار دهد .

 

موقعیت اقتصادی و اجتماعی زنان در  تاریخ:

از حدود  وآزادی و موقعیت اجتماعی زنان در افغانستان بعد از اسلام ، اطلاعاتی دقیق در دست  نیست    ؛ چراکه  موقعیت اجتماعی زنان در  افغانستان یا خراسان بزرگ  یکسان نبوده و در  طبقات  مختلف زنان  داری  ضوابط  مختلف و  نحله  های نا مشابه   داشته اند .چنانچه  ً که امروز موقعیت  اجتماعی و اقتصادی  زنان در سراسر  کشورنیز  یکسان  نبوده  وضع اقتصدای و اجتماعی زنان  در شمال  کشور تا جنوب  وضع زنان مناطق مرکزی  کشور تا غربی  آن فرق فراوان  دارد  .  حتی در یک شهر و یا منطقه  از یک  کوچه بکوچه دیگر و از یک  خانه بخانه  دیگر  نیز   این  وضع دارای فرق کلی میباشد .  چنانچه در گذشته نیز  چنین  اختلافاتی  بر حسب موقعیت  محل و  عرف و عادت و سنن  محلی  و موقعیت  های  اجتماعی و  اقتصادی ،بین زنان  در شهر ها و روستا ها حتی در بین  خانواده  های نادار و دارا این فرق کلاً مشهود موجود بوده  است .

اکثراً در کشور های عربی  مخصوصاً کشور  های اسلامی نظیر افغانستان  در گذشته  ها  با زنان  به  نرمی و آزاد  خویی رفتار نمیشد  چنانچه  ناصر  خسرو قبادیانی در سال 444 هجری قمری طبس را دیده بود و  در ضمن  توصیف و  امنیت و آسایشی که در آن  منطقه  حکومت داشته در مورد زنان  می گوید : «هیچ زن را زهره  نباشد که با مرد بیگانه سخن  گوید ، و اگر  گفتی  هر دو را بکشتندی .» او  در سفر نامه  اش زمانی که به یوان و وسطان  واقع در ترکیه کنونی  میرسد  می بیند  که :« گوشت  خوک را مانند  گوشت  گوسفند  میفروختند و زنان و مردان  ایشان بردکانها  نشسته شراب میخوردند بی تحاشی ...» [2]

زنان  در روستاهای  مرکزی افغانستان ،  روستا  هایی در  شمال افغانستان  و  مناطق جنوبی  کشور از صدر اسلام یعنی از زمانیکه  دین  اسلام را پذیررا شده اند ، تا کنون  همواره بی حجاب و از آزادی بهتری برخوردار بوده و در کار  های روزانه ، صبح تا شام  مشغول گله  داری و یا  کمک  در امور  کشاورزی با  شوهران شان  مشغول کار می باشند، چانچه  خانه  های که  در روستا ها وجود دارند   دور هم و در کنار هم آباد شده اند که در مجموع یک  حیات بزرگ بدون  دیوار را میسازند  که  معمولاًتعداد زیادی از خانوار ها در آنجا زندگی دارند  که  خانه  های شان با هم  مقابل  اند بقطوریکه  از جانب مقابل  خانه طرف بوضاحت  نمایان  میباشد  و این بخاطر امنیت  خانوار  ها ایجاد شده  است . در آنجا خانمهای جوان و اغلب دخترانیکه بحد بلوغ  میرسند صرفاً با چادر یا رو سری ساده ، خود و روی  خود را می   پوشانند و  هم  چنین  است زندگی  عشایر کوچی اعمم از پشتونها ، ایماقها ، بلوچها، فیروز کوهی ها ، تایمنی ها و هزاره ها که یورتها  و  خیمه  های شان را نزدیک بهم  می  گسترانند  که نظام  حجاب در آن بین زنها  نه  در سفر و  نه  در زمان اطراق شان  بمشاهده  نمیرسد یعنی از همدگر رو نمی پوشانند و با یک رو سری اکتفا  میکنند که  همۀ بدن شان را تقریباً می  پوشاند .  من  شخصاً  تعداد زیادی از  این  خانوار  ها را  در باد  غیس ، در غور و فراه و  در هلمند  دیده ام  که بهمین  نحوه زندگی دارند   ؛ اما بر خلاف  زنان روستایی زنان، در شهر  ها حتی بعد از رفع  حجاب در دهه 30 اکثراًهنوز هم  با برقه و چادری در بازار ها و محلات  پر تجمع  ظاهر  میگردند  .

زنان  خراسانی  نظر به  تذکر در سفرنامه  ها از جمله ابودلف در سفر نامه  خود ، ضمن  گفتگو  از  چشمه  های  گوگرد زرد ، می نویسد :« مردم دورق بلند  نظر  هستند و  این صفت  در سایر مردم اهواز دیده  نمیشود ، بیشتر زنان آنجا دستی  را که بسوی شان دراز میشود ، رد  نمیکنند  و مردان  آن  منطقه  کم  غیرتند .» او در مورد زنان  نیشاپور می  نویسد : « زنان نیشاپور زیبا روی ، از مردی که به  آنها اظهار  میل  میکند ، رو بر نمیگرداند ….»[3]

 

زنان  نامدار در اسلام :

حضرت  خدیجه :

خدیجه (رض) نخستین زن  پیامبر اسلام (ص) و از زنان نامدار  اسلام  است  در چهل سالگی با محمد (ص)  که بیست و  پنج سال داشتند  ازدواج کرد. او  بیست  و پنج سال با  حضرت  محمد(ص) زندگی کرد و تا او زنده بود  حضرت (ص) زن  دیگری اختیار نکرد او شش فرزند  که دو تای آن  پسر بود  که در کودکی فوت  نمودند  و دختران او فاطمه ، زینب ، رقیه و ام  گلثوم بودند. او اولین زنی بود  که به  اسلام ایمان آورد  و همه دارایی   های خود را در راه  اسلام  خرچ  کرد  . موقعیت  اجتماعی خدیجه او را از زنهای شاز در میان  عرب و  از بانوان با تدبیر در میان زنانی قرار داده بود که  اسلام را پذیرفته  و  حتی در  حینیکه   بحضرت  محمد (ص) اولین  وحبی نازل میشد او  کوشش میکرد شوهرش را دلداری دهد  که  عامل دین بزرگ و شریعت قوی و  گسترده  میباشد  .[4]

 

حضرت عایشه:

در کتاب صد شخصیت نامدار در  اسلام در مورد حضرت عایشه مادر مؤمنین  چنین  میخوانیم : 8 سال قبل از  هجرت  تولد شده بود ، زنی بسیار  زیرک بود  مدت  ده سال با پیغامبر بسر برد ، باوجود  جوانی از هوش سرشار یک  محدث معتبر در عالم  اسلام  بشمار میرود .حافظۀ بس  قوی داشت ، سوالهایی را که زنها  از  پیغامبر  میکردند ، همه را بخاطر داشت ،  هیئت  هایی که  از  مناطق دور  آمده بودند  و خطبه  های ر ا که  آنحضرت (ص)  خوانده بود  همه را فراموش  نکرده و از بر  داشت .  سؤالهایی بسیار دقیق و ظریفی در باره  دین  اسلام از  پیغامبر (ص) کرده  است ؛ به  هممین  جهت او را بزرگترین طلبه و محدث زن  در عالم  اسلام  میدانند .او بعد  از  پیغامبر در زمان ابو بکر  و  عمر  نیز  موقعیت اجتماعی خود را حفط کرد . همیشه  نظریات او  مورد  استفاده  شخصیتهای اسلامی قرار می  گرفت . به روایت تاریخ  طبری ،  و الکامل  عایشه (رض) باوجودیکه یک زن، بود در موضوع  جانشینی  حضرت  عثمان بن  عفان  بعد از  حضرت  عمر (رض) فعالیتهای   عایشه (رض) مثمر واقع  شد [5] زمانیکه  معاندین  اسلام برهبری   عبدالله بن  صباح یک  یهودی معلوم الحال که ظاهراً در لباس مسلمانی، خود را در بین فرقه  های اسلامی جا زده بود  که از اثرحرکت او در توطئه های شوم او  حضرت  عثمان، (رض)  خلیفه  سوم بقتل میرسد  که  حتی  کسی را یارای آن  نبود  که بخاطر تشیع به جسد او نزدیک  شوند که سر انجام به  خواهش  و وساطت مردم  مدینه ، حضرت  علی (رض) امر فرمود تا او را در باغ  خودش (عثمان) دفن  نمایند . [6] از  اثر شهادت  حضرت  عثمان  خلیفه سوم  پیغامبر (ص) که  همه سکوت  کرده بودند ،حضرت عایشه ، (رض) ساکت  ننشست و با  کشندگان عثمان در جنگ  جمل در آویخت و از داعیه  شهادت   حضرت  عثمان (رض) دفاع    نمود که  در نتیجه  این  جنگ  ناکام حضرت  طلحه شهید  و   حضرت زبیر  نیز بقتل میرسد [7] که بر علاوه  کتاب  حاضر  تاریخ  طبری ، الکامل ، تاریخ العبر ابن  خلدون و تمام  تواریخ  اسلامی واقعیات  این  جنگ را ثبت  کرده اند .

حضرت  عایشه (رض)، سیاستمدار مدبر و توانایی بود [8] که  حتی حضرت  معاویه در هنگام خلافتش  از او  می  ترسید و  از او  در  خوف بود   و زندگی یومیۀ او را توسط  سازمان  پولیس  مخفی خود زیر نظر و دیده بانی داشت  ، زیرا  عایشه با  اقدامات او مخالف بود .[9] او زن با سواد ، سخی متواضع ، ساده دل و با هوش بود. زندگی سادۀ داشت  در اطاق کوچکی زندگی  میکرد  غلباً در زمان  حیات  پیغامبر (ص) از غذای کامل بی  نصیب بود .  در شب مرگ   پیغامبر (ص) نه  چراغی داشت که روشن  کند و نه  غذایی داشت  که بخورد . او ناطق بزرگی بود و در مسایل فقهی صاحب نظر بود . او  در زمره  زنان  مقام اول را داشت  و در بین  مشاهیر و یاران  پیغامبر (ص) بعد  از  علی (رض) و عبدالله بن  عباس ، و  عبدالله بن  عمر ، عایشه یکی از  بزرگترین  شخصیتهای علمی و  عقلی  عالم  اسلام  است .  [10]

 

فاطمه  دختر محمد (ص):

او   هشت سال قبل از  هجرت  تولد شده بود . او با علی هنگامی  عروسی کرد  که  کمتر از هجده سال داشت .  علی (رض) که  اقتصاد  خوبی نداشت  عایشه  می کوشید  و تلاش  میکرد تا قوتی بدست  آورد او  کار  میکرد   در خانه  گندم  آرد  میکرد و  از چاه  آب  می  کشید . او باوجود فقر شدید  هر  گز گدایی را از خانه دور نمیکرد . گاه  میشد  که  تمام  غذای خود را به  گدایان  بخش  میکرد  و خود  گرسنه  میماند...روزی سلمان بخاطر کمک به فقیری به فاطمه رجوع  کرد ، فاطمه  گفت سه روز  است  غذا  نخورده ام ، ولی پارچه ای داشت  آن را به سلمان داد  تا بفروشد .سلمانآن  پارچه را فروخت  و غله  خرید  وبه فاطمه داد و او آرد  کرد  و نان  پخت .سلمان از او  خواهش کرد  که  چند قرص نان  جهت فرزندان  خود  نگهدارد .او  گفت  این  مال من  نیست ، زیرا من  پارچه را برای خدا دادم . او سه  پسر بنام  حسن  ، حسین و محسن  و دو دختر بنام  زینب  وام  گلثوم داشت که  محسن در کودکی فوت نمود.

فاطمه در دوران   کوتاه زندگی ، رنج فراوان  کشید . او  که  در جنگها  شوهرش  علی (رض) و پدرش  محمد (ص) را همراهی  میکرد از  زخم  های  هر دومراقبت  میکرد او  در سن 28 سالگی در گذشت و  پیغامبر او را  ملکه زنها  در بهشت  نامید .[11]

 

رابعه بصری:

دیگر از زنان  نامدار  عالم  اسلام  ربیعۀ بصری است  . او  در سال 713م.95 ه. ق.متولد شد .زن زاهد  وعابد بود ، تن به ازدواج  نداد ، حاکم بصره باو  پیشنهاد  عروسی  کرد ،ولی او  نپذیرفت. شاگردان زیادی داشت ؛ از جمله بابک بن  دینار ،شیخ بلخی و حسن بصری از شاگردان او بودند و  نزد او  تلمذ میکردند . او  علاقه بخدا را بدون  هر پاداشی تبلیغ  میکرد ، و میگفت :من بخدا برای پاداش خدمت نمی کنم ؛ نه ترسی از جهنم دارم و نه  عشقی به بهشت . اگر برای سعادت  آخرت  خدمت  کنم  من بندۀ بدی  هستم ؛ من فقط برای عشق خدا خدمت  میکنم .گفتند  از شیطان  تنفر داری ؟ فرمود  عشق بخداوند  محلی برای  تنفر به شیطان باقی نگذاشته  است .

او شاعر  عالی ای بود  که بعربی شعر می سرود و  این  از  گفته  های اوست : «خدایا ! اگر من ترا بخاطر ترس  از جهنم عبادت  میکنم  من را در جهنم سوزان  جای ده ، واگر به امید بهشت  عبادت ترا می  کنم ، مرا به  بهشتیان  ملحق مکن. ولی اگر بخاطر  خودت  عبادتت  میکنم مرا از زیبایی  های  جاودانی خود بی  نصیب مگردان . »[12]

چند  مثالی که  از بانوان سر شناس در صدر  اسلام یاد  کردیم  هرگز به  نکته ای بر نمیخوریم  که زنان  از مردان  جدا کم زور و در داخل خانه  محبوس باشند .  در زندگی  حضرت عایشه یافتیم که  تقریباً در تمام  حرکات و شئون   حضرت  محمد (ص) اشتراک  داشته  است  و  محدث قوی و  عالم  بزرگی بود  که  در تمام  طول زندگی اش همه با او به احترام برخورد  می کردند . اکثر بانوان  در صدر  اسلام و  در زمان   حیات   محمد (ص) در سریه  ها و  جنگ  ها با مردان  خود  اشتراک  میکردند و  نمونه  های آن را ما در زندگی  حضرت فاطمه  می یابیم  که زخمهای   پدرش  محمد (ص) و  علی (رض) شوهرش را مراقبت  میکرد همچنن او به افتخار یاد  میکرد  که  در اخرین  لحظات زندگی آنحضرت سر مبارک شان را در آغوش داشته و حضرت شان در آغوش  حضرت عایشه  جان داده اند .  همپنان  در  زندگی  ربیعۀ بصری یافتیم  که  او  عابده و  عالم بزرگی بود  که اشخاصی نظیر  حسن بصری که بعداً از علمای بنام  اسلام  معروف  گشتند  در نزد او  تلمذ و شاگردی میکردند و  این  خود  میرساند  که زنان  در همه  موارد  در  فعالیتهای زندگی سهم داشتند  .

 

زنان  پزشک:

اخت الحفید اندلسی و دخترش  از علم طب  در  خصوص بیماریهای زنان  سر رشته  کامل  داشتند .زینب  پزشک بنی اود از پزشکان نامی زن  در دوره امویان بود  که در شام طبابت  میکرد او  جراح  ماهری بوده  است . و زنانی  هم بودند  که در ادب و  علم  نیز شهرت داشتند  مانند شهده  دینوری  و بنت  دهین  دمشقی که نابغه زمان  خود بشمار می آمدند [13]

 

زنان سیاستمدار:

خیزران مادر هارون  الرشید  خلیفه عباسی در زمان خلافت  هارون  همه  کارۀ دستگاه  خلافت  عباسی بود .او  یحیی بن   خالد برمکی را با خود  همدست ساخت و  در نتیجه این اختیارات  ملک  و مال زیادی گرد آورد بقسمیکه در آمد املاک او بسالی 160 ملیون درهم یا نصف عایدات  خلافت بود . مثلاً اگردر آمد اورا با  در آمد رکفیلر سرمایه دار مشهور مقایسه  کنیم  در آمد او  دو سوم  از در آمد رکفیلر بیشتر بوده  است . و همۀ این کار ها  در حجاب و زیر برقه  نمیتواند صورت  گیرد .او  فرزندش امین را  کشت و زمانیکه  خیزران  فوت  کرد  هارون  نفس براحت  کشید .[14]باوجود  این او زن  عالم  ، کار دان و با تجربه ای بود  که  در دوره  طلایی عباسیان  می زیست .

در آمد مادر واثق خلیفه  عباسی سالی ده  ملیون دینار (طلا) بود یعنی معادل در آمد  خیزران . این در حالی بود  که  خلفای عباسی از  بی پولی راه انحطاط را  می  پیممودند . مادر المقتدر  خلیفه  عباسی وقتی مرد ششصد هزار دینار نقدینه  داشت که  پس از مرگش  از گورش بر آوردند و مقتدر  تا آن دم  از آن  پول  خبر  نداشت . قسمیکه  دیده  میشود  در دوره   خلافت  شکوهمند  ترین  خلفای اسلام بزرگترین  پولها و  جایداد  ها را زنان  و  مادران  خلیفه  ها  از آن  خود  داشتند.[15]

 

حجاب زنان:

حجاب کمابیش قبل از اسلام  نیز وجود داشت . بنا بر مندرجات روایات  توراة و انجیل ، زنان از روزگار قدیم با برقه روی خود را  می  پوشیدند . در باب  بیست و چهارم از «سفرپیدایش» آمده  است  که : « چون رفقه از امدن  اسحق بوسیله غلام  خود اگاهی یافت ، برقع بر گرفته  خود را بپوشیدی .».

بعقیده  پولس حواری معروف:نقاب شرف زن  است .«پس اگر  گیسو فرو  گذارد این مایۀ بزرگواری اوست ، چه  گیسو  جانشین برقه  است . » در بین  رومیان و یونانیان باستان  نیز  زنان از بی حجابی کامل برخوردار نبودند .

اسلام  از مؤمنان  خواست که  چشم فرو  پوشند وفروج  خود نگاه دارند که  این برای شان  پاکیزه  تر است : «یغوضو من ابصارهم  و یحفضو ا فروجهم ذالک  ازکی لهم...» حجاب آنچنان  که در همه  آیات  آمده  مانع  از آن  نبود که در حیات  پیغامبر (ص) زنان با مردان بمیدان  جنگ بیرون روند  و در نماز مساجد  حضور یابند و بتجارت و سایر مشاغلی که برای زنان  و مردان متساویاً مباح شناخته شده بپردازند .» [16]

در سوره 33 احزاب  ایه  59 الزوم از  حجاب سخن رفته است. : « ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که  خویشتن را با چادر فرو  چوشند  که این  کار برای اینکه به عفت  و حریت  شناخته شوند و از تعرض و جسارت  آزار  نبیدنند  بسیار بهتر  است .» و نیز در سوره  نور  آیۀ 31 چنین  آمده  است : «ای رسول زنان مؤمن را بگو تا چشمها را  از نگاه  ناروا بپوشند  وفروج  واندام شان را  از عمل زشت  محفوظ دارند ، و زینت  و آرایش  خود را  جز آنچه قهراً ظاهر  میشود بر بیگانه  اشکار نسازند ؛و باید سینه  وبر و دوش  خود را با مقنعه بپوشانند و زینت  و  جمال خود را آشکار نسازند ، جز برای شوهران  خود و پدران و پدران شوهر ، و پسرن خود و  پسران شوهر و برادران خود و  پسر برادر و خواهران  خود و زنان خود (یعنی زنان  مسلمان) و  کنیزان  ملکی خویش و اتباع  خانواده که رغبت به زنان ندارند ؛ از زن و مرد یا طفلی که هنوز به عورت  و محارم زنان  آگاه  نیستند – از غیر این  اشخاص اهتراز کنند ». [17] جرجی زیدان در کتاب تاریخ  تمدن  اسلام   می نویسد : اگر مقصود  از حجاب پوشیدن تن و بدن  است که  این امر پیش از  ظهور دیانت  مسیح  هم معمول بوده و دیانت  مسیح  هم  تغییری در  آن  نداده و تا اواخر قرون  وسطی ،  در اروپا  معمول بوده و اثار حجاب هنوز هم  در خود اروپا باقی مانده  است .و اگر مقصود  از حجاب ، زندانی ساختن زن در خانه و  جلو  گیری و  معاشرت با مردان  است ، باید  گفت  که  این  وضع  میوه ای از میوه  درخت  تمدن  اسلامی است  که  در صدر  اسلام  چنین  چیزی  نبوده و حاصل زندگی مسلمانان  که با عیاشی ،  تجمل و خوشگذرانی  مخصوصاًدر زمانه  های خلافت و سلطنت   عباسی ها،  ، غزنویها، سلجوقیها ،  عثمانیهاو دیگران، آشنا شدند ، قضیه  حجاب شدت یافت و به  آن دقت  های فوق العاده  مبذول  گشت . قبلاً زنان بدوی عرب  در همه  چیز با مردان برابر بودند و  چه بسا که  از میان  همان  چادر  های صحرایی ، زنان بر آمدند  که در امور بازرگانی  وادبی و دلیری و  خرد  مندی و  هوشیاری و  دینداری  نابغه  محسوب میشدند ولی بعد  از  گدشت دوره طلایی  نبوت  محمد (ص) و یاران برگزیده او  خلفای راشده  در  امارت  های اسلامی  کنیزان  و اسیران فراوان  گشتند  و مردان  هم  خواجه  های متعدد یافتند . طبعاً زن و مرد از هم بد  گمان شدند و آن  غیرت و  علاقه مندی سابق را از  دست دادند . و چون اختیارات  مرد بیشتر بود از اوایل سلطنت امویان زنان در خانه  ها محبوس  گشتند  و خواجگان سفید و سیاه برای مراقبت رفتار آنان  معین شدند  و در نتیجه  جنگها و  غزوات  اسلامی روز بروز بر تعداد  کنیزکان و  غلامان  افزوده  می شد  و هر مرد  مسلمان  میتوانست  چندین  کنیزو  غلام در اختیار داشته باشد.و  چون  نزدیکی با کنیزان و  تعدد زوجات  مانع شرعی نداشت ، بالطبع بین زنان  و مردان  اختلاف و بد  گمانی فزونی گرفت و صفا و صمیمیت و  همکاری مشتاقانه ای که در صدر  اسلام  بین زنان و مردان  وجود داشت اندک اندک رو به سستی نهاد .

مردان در صدد  محبوس ساختن زنان بر آمدند و با گذشت زمان ، از روی ترس و ناچاری به  این  نتیجه رسیدند که  کار  هایی که برای مردان  حلال  است ، برای آنان  حرام  و نا مشروع  است . مردان زنان خود را در  پشت  پرده  نگاهمیداشتند و خود با کنیزان و  غلامان  ماه روی سرگرم  میشدند و به ندرت با زن خود  همبستر و همسفره و هم  نشین  می شدند.و او را  موجود  مکار و  حیله باز می  پنداشتند ، و افتخار مردان  در این بود  که زن را  از حجله  تا  گور  در خانه  حبس  کنند ؛ در حالی که در قرآن  مجید  در سوره روم آیه بیست به  مردان  توصیه شده  است  که  با زنان با مهر و محبت رفتار کنند : « و من آیاته ان  خلق لکم  من انفسکم ازواجاً لسکنواالیها و  جعل بینکم مودة و رحمة» (از آیات  الهی یکی  اینکه برای شما از  نوع  خود تان  جفت  افرید تا بوسیلۀ آنان آسایش یابید و خداوند  میان شما و آنان دوستی و مهربانی بر قرار  ساخت ،  و  نیز در سوره نساء  آیه بیست  وسه چنین  امده  است : «وعاشروهن بالمعروف » با زنان  به  نیکی رفتار کنید  ولی عملاً اکثر مردان  مراعی عدل و انصاف نبودند .

زنان  مسلمان تا اواخر قرن  نزده (اوایل قرن  چهارهم   هجری )  در تحت فشار شدید زندگی  میکردند . سر انجام در اثر  اشاعه و  پیشرفت  علم و تمدن عده ای از علمای اسلامی  از جمله  شیخ احمد فارس الشدیاق و قاسم بک امین  در ترکیه و مصر  که هر دو  کشور تزکیه  کننده  کشور  های اسلامی بودند با سایر  کشور  های اسلامی به   اشاعه و نشر کتابها و مقالاتی در پیرامون  حقوق زنان  همت  گماشتند ، و به تدریج زنان شرق  نیز  در سایه اتحاد و اتفاق آنچه  در قرآن  به  آن ها دستورداده شده بود در سایه  حقوق اختیاراتی را در مورد  کار و پیکار اجتماعی بمنظور  پیشبرد  حیات و زندگی  خود  کسب کردند  .[18]

 

 


[1]   روندی ،  پیشین  ، ص 642.

[2] سفر نامه  ناصر خسرو قبادیانی بلخی ، چاپ  ایران ، تهران

[3]  تاریخ اجتماعی ایران ، مصطفیی راوندی ، صص631-32

[4]   همان ، ص 638. 

[5]   عایشه  در  حیات  پیغامبر اسلام ، تألیف کورت  فریشر المانی ، ترجمه  ذبیح الله  منصوری ، مرکز  پخش و نشر  موسسه انتشارات امیر  کبیر ، جلد اول ، ص351(کوشش برای خلافت  عثمان)

[6]   همان اثر ، جلد اول ، ص 380 ،(قتل عثمان)

[7]   عایشه  در ...، همان  اثر ، جلذ اول ، ص 443 (جنگ  جمل )

[8]   همان  اثر ،ص 118، (نیروی  جاذبه و  حافظه خداداد عایشه)،ص118

[9]   همان اثر ، ص 268،(بازداشت عایشه  از سوی خفیه  پولیس معاویه)، ص268؛ (اتهامات  علیه  عایشه و محاکمه او  از جانب امیر معاویه  و سر انجام  مرگ اوبر سر قبر  رسول خدا (ص) ) ، 456.

[10]   همان ، تاریخ اجتماعی ایران ، مصطفی راوندی ،   ص 638 ؛ عایشه در حیات  پیغامبر ،ص107 ،(وضع زندگی عایشه در مدینه)

[11]   راوندی ،پیشین ، ص 638

[12]   راوندی ، همان  ،ص619 رک: صد شخصیت زنان   نامداردر  اسلام، تالیف  جمیل احمد ، ترجمه داکتر محمد  حسین  تمدن ، چاپ لاهور  1971 به اختصار

[13]   تاریخ تمدن اسلام و عرب ، جورجی زیدان ، جلد سوم ، ص 276.

[14]   همان صفحه بعدی

[15]  اوندی  ، پیشین ،ص643

[16]   راوندی ، پیشین ، ص  634؛ رک: احمد  آرام ،«اسلام و حجاب ، فصلی از کتاب محمد  عقاد »

[17]   راوندی ، پیشین ، ص635.

[18]   تاریخ  تمدن  اسلام  ، جورجی زیدان، پیشین ، جلد  پنجم ، ص 102به بعد  با اختصار ؛ تاریخ راوندی ، پیشین ، ص 635. 

 

 

 


بالا
 
بازگشت