ميان دري ، فارسي دري وفارسي هيچ فرقي نيست

گفتگوی دويچه ويله با رهنورد زریاب پیرامون زبان فارسی دری:

دويچه ويله: آقاي زرياب،  آيا  تفاوتي ميان زبان فارسي و زبان  دري وجود دارد؟

زرياب:  زباني که ما امروز به آن سخن مي گوئيم، در گذشته ها با سه نام ياد شده است:

زبان دري، زبان فارسي دري  و هم  زبان فارسي.  مثلا ً دراين شعر حافظ:

چوعندليب فصاحت فروشد اي حافظ

تو قنــــد او به سخن گفتن دري بشکن

دراين بيت حافظ اين زبان را دري مي گويد، اما در جاي ديگر:

شکر شکن شوند همه طوطيان هند

زين قند پارسي که به بنگاله مي رود

دراين بيت حافظ عين زبان را  فارسي مي نامد. حتي شاعران و سخن سرايان پشتو گاهي اين زبان را زبان دري گفتند، گاهي فارسي. مثلا ً اشرف خان هجري فرزند خوشحال خان ختک مي گويد:

آفرين اي ختک به نظم دري

پيــش ارباب فضل منظوري

در جاي ديگري او همين زبان را، زبان فارسي مي گويد. بنا بر آن همين زبان که ما به آن صحبت مي کنيم و مي نويسيم، در گذشته ها هم به زبان فارسي ياد شده است و هم به نام زبان دري وهم زبان فارسي دري. پس هيچ فرقي ميان اين سه نام وجود ندارد، يعني هر سه نام براي عين مدلول، براي عين زبان به کار رفته است.

ما وقتي که خرد سال بوديم و به مکتب مي رفتيم، بر پشت کتاب ما نوشته شده بود: "قرائت فارسي"، يعني تا دهه چهل ،همين زبان هم  در دولت  و هم در بين کوچه و بازار به نام زبان فارسي ياد مي شد. فقط زماني که قانون اساسي در سال 1343  تصويب شد، در آن جا نام اين زبان را دري گذاشتند. اما  محتواي زبان تغييري نکرد.

و هيچ فرقي نيز در اين زبان  در ميان کشور هاي  ايران، تاجيکستان و افغانستان وجود ندارد، بلکه فرق درلهجه  و يا  گويش هاي يک زبان واحد است. و شما مي دانيد که لهجه و گويش نه تنها در بين کشور ها، بلکه در يک کشور نيز فرق دارد؛ مثلا ً تفاوت ميان گويش هاي عين زبان در هرات، بدخشان، غزني و کابل در افغانستان، و تفاوت ميان گويش ها در شهرهاي ايران مانند قزوين، تهران، اصفهان و شيراز. اما در اصل زبان که زبان نوشتاري است،  در بين ايران و افغانستان هيچ فرقي وجود ندارد و در گذشته نيز چنين بوده است:

ناصر خسرو در شمال شرق افغانستان در يمگان بدخشان مي زيست، حافظ در شيراز جنوب ايران زندگي مي کرد، اما هردو به عين زبان مي نوشتند، زبان حافظ را هم ايراني مي فهمد و هم ما مي دانيم

حافظ  به  زبان فارسي شعرسروده است؛ اگر ميان زبان فارسي و دري فرقي مي بود، پس ما نبايد زبان حافظ را  مي فهميديم . جامي درافغانستان امروز زندگي مي کرد وبه زبان دري شعرسروده است،  پس اگرآن زبان دري از زبان فارسي فرق داشت، آنوقت ايراني ها امروز زبان جامي را نمي فهميدند. به همين ترتيب حضرت خداوند گاربلخ درقونيه ترکيه زندگي مي کرد، اما زباني که به کاربرده است، هم ايراني ها مي فهمند، هم تاجيک ها مي فهمند وماهم درافغانستان مي فهميم . همه اين

ها نشان دهنده اين است که اين سه نام که بريک زبان گذاشته اند،  نام هاي اعتباري اند وهيچ دلالت به اين ندارد که دراين سه کشور سه زبان مختلف وجود دارد. اين سه کشور زبان واحدي دارند وآن زبان دري است يا فارسي دري ويا زبان فارسي است.

دويچه ويله : نظرشما درباره برخورد اخير مقامات وزارت اطلاعات و فرهنگ چيست؛ آيا اين برخورد سياسي است  يا يک برخورد فرهنگي و علمي؟

زرياب : دراين قسمت يک مقدارسياست نقش دارد ويک مقدارجاه طلبي هاي اشخاص . آناني که اين سرو صدا ها را راه مي اندازند،  به گروهي تعلق دارد که مي خواهند جلو رشد وگسترش زبان فارسي را درافغانستان بگيرند. اما اينان همواره اشتباه مي کنند. آنها بايد يک نکته را بفهمند که اين زبان ، زباني است که درسطح جهاني شناخته شده است وچهره هاي درخشاني ازاين زبان مثل فردوسي ، مولاناي بلخ ، سنايي ، حافظ ، سعدي ، ناصرخسرو مانند جامي برخاسته اند.  اين ها چهره هاي اند که درسطح جهان شناخته شده اند.همين بس خواهد که بگوييم که نهادي چون يونسکو اين زبان را پاس مي دارد، مراسم تجليل برگزارمي کند؛ همين يونسکو يک سال تمام را به مولانا اختصاص مي دهد. ازهمه  اين ها مي توان استنباط کرد که  اين زبان چه عظمتي دارد ، اين زبان چه زبان شناخته شده اي است.

پس اگر اين آفايان مي خواهند جلو رشد اين زبان را در افغانستان بگيرند، سخت در اشباه هستند. جلو رشد چنين زباني را با چنين غنايي تاريخي و با چنين غنايي فرهنگي هرگز نمي توان سد کرد.

دويچه ويله: نظر شما در باره واژه چون "دانشگاه"، "دانشجو" و "دانشکده" چيست؟ اينان مي گويند که اين ها واژه هاي بيگانه و از ساخته هاي ايراني هاست. نظرشما چيست؟

زرياب : ببنيد، ما به اين کاري نداريم که اين واژه ها را کي ساخته است، براي ما اصالت واژه ها ارزش دارد. مثلا ً واژه "دانشگاه" را در نظر گيريم: اين واژه از دو بخش ساخته شده است: اسم "دانش" و پسوند "گاه". واژه دانش حد اقل از  يک هزاروسيصد سال به اين طرف در آثار زبان فارسي به کار رفته است،  همين طور نيز پسوند "گاه". ما ترکيب هاي فراواني ساخته شده با اين پسوند داريم مانند "کارگاه" و امثال آن.

بنا براين مهم اين نيست که اين واژه ها در کجا ساخته شده است، مهم اين است که بدانيم آيا اين واژه ها ريشه در زبان دري دارد يا ندارد. ما همه مي دانيم که واژه هاي "دانشگاه"، "دانشکده"، "شهردار" و "شهرداري" همه در متن زبان دري فارسي ريشه دارند و ريشه بيشتر از هزار سال نيز دارند. بنا بر اين ما اين واژه ها را واژه هاي بيگانه تلفي نمي کنيم، ما اين واژه ها را  در جمله واژه هاي اصيل زبان فارسي دري مي دانيم.

آيا ناصرخسرو بلخي هم مجازات نقدي خواهد شد؟

 

دويچه ويله : پس ازاين که وزارت اطلاعات وفرهنگ افغانستان بنابردستورآقاي کريم خرم سه نفرازکارمندان راديوتلويزيون ملي اين کشور را به جرم استفاده از واژه هاي فارسي مجازات نمود، جنگ مطبوعاتي شديد ميان قلم بدستان افغانستان درخارج وداخل افغانستان آغازشده است.
پس ازاين که وزارت اطلاعات وفرهنگ افغانستان بنابردستورآقاي کريم خرم سه نفرازکارمندان راديوتلويزيون ملي اين کشور را به جرم استفاده از واژه هاي فارسي مجازات نمود، جنگ مطبوعاتي شديد ميان قلم بدستان افغانستان درخارج وداخل افغانستان آغازشده است.

برخي ها به دفاع ازآقاي خرم وبرخي به انتقاد از او نبشته هاي زيادي را درروزنامه ها، مجلات وصفحات انترنيتي به چاپ رساندند. طرفداران آقاي خرم اروا چهره موفق هفته خوانده وگفته اند که بالاخره موفق شده است که تا با رعايت ازقانون اساسي افغانستان پاسخ شديدبه" شيونيستان ايراني پرست" بدهد وديگراجازه ندهد تا کسي بجاي " ترمنولوژي هاي ملي " چون روغتون ، پوهنتون ، وپوهنحي ( پوهنزي) ، ازواژه هاي خارجي مثل "دانشگاه ، دانشکده ، ويا دانشجو" استفاده کنند. برخلاف منتتقدين آقاي خرم ازاستبداد فرهنگي سخن به ميان آورده اند. پارلمان افغانستان با توجه به حساسيت اين موضوع خواهان استجواب آقاي خرم گرديده است.

دراين ميان دانشمندان افغانستان با موضوع برخورد علمي نموده ونخست وخواسته اند تا اين مساله راازنگاه علم زبان شناسي وتاريخ زبان ، روشن بسازند . به طورمثال درگفت و شنود اختصاصي که صداي آلمان با آقاي لطيف ناظمي دانشمند نام آشناي عرصه ي زبان فارسي داشته است ، به جنبه هاي سياسي ايديولوژيک اين قضيه کمترتوجه شده است.

آقاي ناظمي درآغازصحبتش به اين موضوع اشاره نموده است، که کساني که فرق بين زبان دري ، فارسي ويا فارسي دري مي گذارند ، عملاً ازحقايق علمي چشم پوشي مي کنند. به گفته وي هيچ گونه فرق ميان دري ، فارسي دري وفارسي وجود ندارد . بلکه اين سه نام براي يک زبان واحد مي باشند که ازهمان آغازتا امروز مورد استفاده قرارگرفته است. بنابراستدلال آقاي ناظمي شاعران نامدار زبان فارسي دري به طور مثال فردوسي طوسي  ويا حافظ شيرازي دراشعارخود گاهي زبان خود را دري ، گاهي فارسي دري وگاهي فارسي خوانده اند.بطورمثال فردوسي درشهنامه مي گويد:

بفرمود تا پارسيي دري               نوشتند و کوته شد داوري

ويا:

بسي رنج بردم درين سال سي      عجم زنده کردم بدين پارسي

ويا حافظ مي گويد:

به شعردلکش حافظ کسي بود آگه         که طبع وسخن گفتن دري داند

 وهمچنان حافظ درمصراع ازشعرديگراين زبان را پارسي يادمي کند:

خوبان پارسي گوي بخشندگان عمرند       ساقي بشارت ده رندان پارسارا

ناظمي همچنان به اين مطلب اشاره مي کند که : استفاده ازواژه هاي چون دانشگاه ، دانشکده ويا دانش آموز نه تنها جرم نبوده بلکه چون زاده وپروردۀ زبان فارسي دري درقلمرو که امروز به نام افغانستان ياد مي گردد، مي باشد ؛ کاربس نيکونيز است.

آقاي ناظمي چنين توضيح مي دهد: به طورمثال واژه دانشگاه ترکيبي است ازکلمه دانش که درافغانستان رايج است ويکجابا پسوند زماني – مکاني گاه که درواژه هاي چون ايستگاه ويا پرورشگاه هم بکاررفته ودرافغانستان خيلي هم استفاده مي شوند. او ازناصرخسرو بلخي که به نامش درافغانستان بسياري ها افتخارمي کنند، ياد مي نمايد. فرهيخته اي که دربلخ زاده شده ودربدخشان چشم ازجهان فروبسته است . اين نويسنده وشاعرسرشناس اين سرزمين  که درآثارخود از واژه هاي که امروز به خاطراستفادۀ آن يک فارسي زبان مجازات مي گردد، استفاده کرده است .ناصرخسروبلخي مشخصاً  کلمۀ دانشجورا درآثارش بکاربرده است.

لطيف ناظمي ضمن بيان اين مطالب ازدو دانشمند افغانستان، آقاي مجاوراحمد زيار وعبدالحي حبيبي نام برد که درآثارخود ازيکي بودن زبان فارسي دري ، دري وفارسي ياد کرده اند. ناظمي حتي ازيک نوشتۀ عبدالحي حبيبي ياد نمود که درآن به حکومت آن وقت افغانستان تاخته است که چرا بجاي استفاده ازواژه هاي فارسي وفارسي دري تنها کلمه دري را براي اين زبان ديرينۀ اين سرزمين انتخاب کرده است واجازه نمي دهد که واژه هاي فارسي وفارسي دري مترادف با آن بکاربرده شود .

لطيف ناظمي به يک موضوع ديگرنيزاشاره نمودکه : تفاوتهاي درگويش هاي گوناگون زبان فارسي درکشورهاي ومحلات مختلف وجود دارد. ناظمي دراين جا به اين نکته مي پردازد که همانطورکه نظام هاي مختلف سياسي بالاي زبان تاثيردارند ، حدود جغرافيايي نيززبان را تحت تاثيرخود قرارمي دهد. به همين دليل است که گويش هاي مختلف از زبان فارسي دربلخ ، هرات ، ويا کشورهاي همجوارافغانستان ، ايران وتاجيکستان وجود دارند. اين تفاوت ها را آقاي ناظمي تفاوت هاي لهجه يي خوانده گفت: زبان فارسي که درايران ، افغانستان وتاجيکستان مورد استفاده قرارمي گيرد، نظام دستوري وساختارنحوي يکسان دارد. بنابراين نمي توان ازدوزبان جداگانه سخن گفت.

 وي همچنان افزود : البته که قابل يادآوريست که کشورهاي ديگرنيزدرجهان وجود دارند که همه ازيک زبان واحد استفاده مي کنند. بطورمثال زبان آلماني که درآلمان ، اتريش وسويس رايج است ويا زبان انگليسي که درانگلستان ، ايالات متحده امريکا ويا استراليا زبان اکثريت را تشکيل مي دهد.

لطيف ناظمي ضمن ذکراين موضوع به يک اصل رايج دراين کشورها اشاره مي کند که هرگاه يک واژه جديد دراستراليا ويا امريکا براي انگليسي ساخته مي شود به آن زبان امريکايي نمي گويند بلکه انگليسي مي گويند وهمه حق استفاده آن را دارند .

ناظمي اين پرسش را مطرح مي کند که چرا زماني که دانشمندان زبان فارسي حالا چه درافغانستان ، ايران ، ويا تاجيکستان ، هندوستان ويا پاکستان باشند و واژه اي بکرو جديد بوجود مي آورند ديگرفارسي زبان ها اجازه استفادۀ آن را نداشته باشد؟

به باورناظمي ، بازداشتن يک انسان ازاستفاده زبان مادري اش خلاف آزادي بيان وحتي نقص قوانين رايج درافغانستان مي باشد.

ناظمي برخورد آقاي خرم را خنده آوردانسته دردناک مي خواند. اومي گويد: دراينجا ازيکسو ازحقايق علمي عملاً چشم پوشي صورت مي گيرد وازطرف ديگرنشان مي دهد که مردم با چه استبداد فرهنگي مواجه اند.

ناظمي مي گويد : اگرموضع آقاي خرم ، موضع رسمي حکومت افغانستان باشد، پس بايد وحشت کرد" وامااميد که چنين نباشد." زيرا استفاده از زبان فارسي دري – استفاده از واژه هاي چون دانشگاه ويا دانشجو نه تنها برخلاف اصول فرهنگي واسلام نيستند بلکه، امرعادي وحق هرفارسي زبان است.

 ارسال  چاپ برای شنیدن گفت وشنود آقای ناظمی اینجاکلیک کنید
 
بما بنويسيد

 

   



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت