روایت آمریکایی از حقوق بشر

آخرین مردان گوآنتانامو

بیش از دو دهه پس از رسیدن به این اردوگاه، آنها در آنجا همچنان تقریبا از دنیا جدا و به حال خود رها شده اند. «آنها» ۳۰ زندانی ایالات متحده در کوبا هستند که در اردوگاهی که امریکایی ها آن را اداره می کنند زندانی و شکنجه شده اند. برخی موفق به خروج از آن شده اند، مانند ۲ مردی که به عمان و از آنجا به افغانستان فرستاده شدند. اما، بقیه در آنجا در حال پوسیدن اند.

RAYAN FRESCHI > 21 مارس 2024

به محض آن که نام گوآنتانامو شنیده می شود، زنگی با طنین مغشوش در ذهن به صدا درمی آید. در حافظه جمعی، در درجه اول رنگ نارنجی خفقان آور لباس زندانیان به ذهن متبادر می شود. هنگامی که در ۱۱ ژانویه ۲۰۰۲، نخستین ۲۰ زندانی وارد اردوگاه اشعه ایکس(Camp X-Ray) پایگاه دریایی آمریکا شدند، عده کمی از ناظران از خود پرسیدند که آنها واقعا کیستند. ترجیح بر آن بود که چشم ها بر رنج هایشان بسته شود، چرا که آنها موجوداتی مسلمان در حد حیواناتی خشن و کینه جو بودند. تصویری که از آنها در ذهن نقش می بست، برای مقصر دانستنشان کاملا کافی بود. چهره هایشان تجسم دنیایی بود که نظم لیبرال می خواست از آن انتقام بگیرد. مقامات آمریکایی مکررا آنها را «بدترین بدها» توصیف می کردند. نیرویی مسموم و به دور از انسانیت، که شفقت و همذات پنداری با ایشان بی مورد و بدترین رفتار با آنها مجاز بود.

با سلب شأن انسانی از مسلمان ها، آنها از دایره شمول حقوق بشر خارج شدند و با زیرپا نهادن حداقل رعایت قانون، جای آن را رفتاری مطلقا استبدادی گرفت. به این ترتیب، راهبرد اسلام هراس «جنگ علیه ترور» تدوین و با خشونت مفرط نسبت به ۷۸۰ زندانی اردوگاه اِعمال شد. بنابراین، پیش از نگاه کردن به وضعیت کنونی گوآنتانامو، باید امری بدیهی را یادآوری کرد که به شکلی شرم آور فراموش شده است: این که زندانیان پیش از هر چیز انسان بوده، هستند و خواهند بود. انسان هایی که تا زمان اثبات خلاف آن، بی گناهند و نمی توان مهر مجرم و مقصر بر پیشانی آنها زد. باید این چرخه انسانیت زدایی، قصه پردازی هایی که باعث ایجاد اردوگاه شده و عذاب های کافکایی که اخرین ۳۰ تن زندانی مجبور به تحمل آن هستند درهم شکسته شود.

مستحق آزاد شدن، اما...

یقینا این یکی از بیرحمانه و باورناپذیرترین چیزهایی است که آمریکایی ها آن را «جیتمو» (Gitmo) [نام غیررسمی پایگاه دریایی گوآنتانامو آمریکا در کوبا] می خوانند. از میان این ۳۰ زندانی، ۱۹ تن سال ها است که مستحق آزاد شدن هستند. «پیشنهاد انتقال» امکان آزادی آنها در خاک یک کشور ثالث را ایجاد می کند. حصول توافق در این مورد تاکنون سال های زیادی به درازا کشیده است. برای اکثریت بزرگی از زندانی ها، از سال ۲۰۲۰ پیشنهاد انتقال داده شده است. این درحالی است که آخرین زندانی ها در سال ۲۰۰۷ به این زندان فرستاده شده اند. آنها با نزدیک به دو دهه زندانی و شکنجه شدن، گرفتار خواست های خودسرانه هیئت های متعددی بوده اند که قرار بوده درباره پرونده شان اظهار نظر کند. انتظارها از این رو بی نهایت طولانی شده، که برای وارد کردن هرگونه اتهام به مدارک مستندی نیاز است که هرگز وجود نداشته است.

شرایطی که تصمیم ها در آن گرفته می شود نشان می دهد که مبنای آنها ماهیت سیاسی داشته و فاقد هرگونه ملاحظات قانونی جدی بوده است. پس از به ریاست جمهوری رسیدن دونالد ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷، روند کُند آزادی زندانیان که در دولت باراک اوباما برقرار شده بود، نتوانست درباره بستن قطعی اردوگاه توفیق یابد و به صورت ناگهانی متوقف شد. رئیس جمهوری جمهوری خواه قصد داشت شدت عمل خود در زمینه امنیت و اسلام هراسی را نشان دهد. ۵ سال بعد، جو بایدن این روند را، نه از روی انسان دوستی، بلکه بخاطر واقع بینی سیاسی از سر گرفت. دلیل این بود که وجود اردوگاه از اعتبار آمریکا در دنیا می کاست و وعده ها درمورد آزادسازی های جدید با هدف نشان دادن این بود که نتایج خیلی کُند دولت دموکرات پیشین ناشی از سوء مدیریت بوده است. بنابراین، هیئت دست از مخالفت برداشت و برای ۱۷ تن از ۱۹ زندانی مستحق آزادی در فاصله سال های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۲ پیشنهاد آزادی داده شد (۲).

از آن زمان، از نظر آمریکا هیچ مانع اداری در راه انتقال آنها وجود ندارد. اما، یافتن یک کشور ثالث مستلزم انجام گفتگوهای دیپلوماتیک طولانی است. این امکان وجود دارد که برای یافتن راه حل باز هم چندین سال بگذرد. به علاوه، انتقال قطعی به معنی آزاد شدن زندانی نیست. متاسفانه «استحقاق آزادی» به صورت نظام مند در کفه ترازوی سوء ظنی همیشگی قرار دارد که مانع از بازگشت به وضعیت عادی می شود. زندانیان آزاد شده، که در مظان هیچ اتهامی نبوده و از نظر قانونی بی گناه به حساب می آیند، ناگهان خود را در کشور میزبانی می بینند که با آن کاملا بیگانه اند و آنها را در وضعیت اداری بی ثباتی نگه می دارد که مانند بودن در یک زندان با فضای باز است. نمونه ای از آن، لطفی بن علی است که در سال ۲۰۱۴ به سمیی، شهر کوچکی در قزاقستان منتقل شد که هنوز گرفتار عوارض بهداشتی آزمایش های هسته ای انجام شده توسط اتحاد شوروی پیشین است. او که اصلیت تونسی دارد، مبتلا به یک بیماری حاد قلبی است و بدون دسترسی به مراقبت های پزشکی و تماس با خانواده خود و داشتن چشم اندازی واقعی برای جذب شدن در جامعه زندگی می کند. پس از ۵ سال، او تأکید می کند که زندگی پیشین خود در اردوگاه را به این رنج و آزار بیرحمانه در تبعید ترجیح می دهد (۳). گوآنتانامو یا جایی دیگر، این یا آن حصار... به این ترتیب، انتقال یافته ها می توانند بازداشت خانگی شده، تفتیش شوند و به شدت تحت نظر دستگاه های مخفی باشند. داشتن گذرنامه غالبا برایشان غیرممکن است. در برخی از موارد، به آنها حتی کارت شناسایی هم داده نمی شود. این زندانیان، به دور از خانواده و عدم امکان سفر، زندگی تازه خود را «گوآنتانامو ۲.۰ »(Guantanamo 2.0) توصیف می کنند (۴).

انتقال ها همواره مشکل و گاه غیرممکن است. یک نمونه آن مورد مجیب الدین جمالالدین عبدالفوصال عبد الستار، ملقب به عمر ال- فاروق است که از سال ۲۰۰۲ زندانی بوده و در سال ۲۰۱۰ آزاد شده است. او متولد دوبی است اما تابعیت امارات را ندارد و از قوم روهینگیا و امروز رسما بدون مدرک تابعیت است و این امر عملا آزادی اش را غیرممکن می کند. برای ۳ زندانی دیگر مستحق آزاد شدن، حکومت آمریکا از آغاز هرگونه مذاکراتی که بتواند به انتقال آنها منجر شود را با این استدلال خودداری می کند که ظن به خطرناک بودن آنها – که هرگز ثابت نشده- نگهداری آنها در زندان را توجیه می کند. یکی از آنها ابوزبیده است که سال گذشته با کشیدن ۴۰ طرح، شکنجه هایی که متحمل شده را در یک گزارش تاریخی شرح داده است (۵). یک کارگروه سازمان ملل متحد که درمورد بازداشت های خودسرانه ای کار می کند، در نوامبر ۲۰۲۲ خواهان آزادی او شد.

مصطفی فرج و محمد رحیم نیز در چنین بن بستی گرفتارند. وکلای مصطفی فرج در سال ۲۰۲۲، طی یک نامه رسمی گواهی کرده اند که او هیچ خطری ایجاد نمی کند و با وجود رفتاربدی که با او شده «هیچ خشم و غیظی نسبت به ایالات متحده ندارد» (۶). کِوین بوگوکی، ستوان فرمانده و وکیل پیشین محمد رحیم هم پس از یادآوری این که او هیچ جرمی مرتکب نشده توضیح می دهد که به رغم وضعیت بد سلامت، تحت تأثیر رفتار مثبت او قرار گرفته است (۷).

متهم، اما...

به خلاف گروه اول، برای ۱۰ زندانی موارد اتهام تعیین شده که چند سال است در انتظار برگزاری محاکمه بسر می برند. این امر در چهارچوب یک روند عادی انجام می شود که هریک از متهمان می تواند دربرابر قاضی از خود دفاع کند. این حق در گوآنتانامو بی وقفه به سخره گرفته می شود. جی. ام. کوئتزی، نویسنده، روحیه آزارگر و جنون آمیز شکنجه گرانی را شرح می دهد که برایشان «تنها رنج حقیقت است و جز آن به همه چیز باید شک کرد (۸)». این روحیه بر پرونده های متهمان اثر می گذارد. پرونده هایی که منحصرا برپایه عواملی است که بر اثر شکنجه به دست آمده است. با توجه به موازین قانونی، این اتهامات باید لغو شود و مدارک مورد استناد طبق قانون باشد.

به عبارت دیگر، ساز و کار غیرانسانی اردوگاه، در جایگاهی بیرون از قانون و عدالت قرار دارد و نمی تواند چنان که باید و شاید ترجمان قضایی قابل پذیرش داشته باشد. دادگاه های نظامی ویژه ایجاد شده برای قضاوت درباره این پرونده ها، به این بن بست ساختاری کاملا آگاهی داشته و برای قضاوت عادلانه درباره مردانی که در زمان عادی نباید هیچ اتهامی به آنها نسبت داده شود، وظیفه سنگینی دارند. از این هم بیشتر، آسیب های حاد جسمانی و روانی وارد شده به زندانیان، خود می تواند موجب برگزاری یک دادگاه فوق العاده شود.

بی گمان مورد عمار ال- بلوچی یکی از گویا ترین نمونه های این گروه است. او در سال ۲۰۰۳ در پاکستان ناپدید و در تعداد زیادی از زندان های مخفی (black sites) «سیا» - بدون آن که بتواند با خانواده و وکیل هایش تماس داشته باشد- شکنجه و بازجویی و ۳ سال بعد به گوآنتانامو فرستاده شد. در آنجا او در سال ۲۰۰۷ بازجویی شد و «فنون بازجویی پیشرفته» وحشتناکی بر او اِعمال شد. شکنجه ها چنان بیرحمانه بود که عوارض عصبی جبران ناپذیری در او بجا گذاشت (۹). یک متخصص اعصاب و روان گواهی می کند که بازجویی و شکنجه ها در حدی شدید «کارکرد روانی بلوچی» را کاهش داده و باعث «ایجاد یک زخم مغزی سبک تا متوسط، اضطراب متوسط تا حاد، افسردگی و علایم نگرانی پسا جراحتی» شده است (۱۰). عمار ال- بلوچی خود توضیح می دهد که دیگر قادر به خواندن متون یا تمرکز برای پیگیری عادی یک گفتگو نیست. اعترافات زیر شکنجه در سال ۲۰۰۷، مبنای وارد کردن اتهام هایی به او در سال ۲۰۱۲ شد. در سال ۲۰۱۸، سازمان ملل متحد خواهان آزادی فوری و پرداخت غرامت به او شد (۱۱). او امروز هنوز در بند است.

۲۲ سال بعد از گشودن گوآنتانامو، تنها ۱۰ متهم از ۷۸۰ تنی که به طور ناعادلانه زندانی شدند، محکومیت یافتند. برخی از این محکومیت ها نیز ناشی از چانه زنی هایی درباره میزان مجازات بوده که متهمان ارتکاب برخی از اعمال را پذیرفته اند تا دیگر شکنجه نشوند. ۴ مورد از محکومیت ها در تجدیدنظر لغوشده، که این نشانه غیرمنصفانه بودن روند دادرسی است. در پایان ژانویه ۲۰۲۴، جیمز کانل، وکیل بسیاری از زندانیان از جمله عمار ال- بلوچی، واقعیت اردوگاه را چنین خلاصه می کند: «گوآنتانامو یک دهلیز قدیمی ۲۲ ساله است که دیوارهایش از ترس از مسلمانان و زیرپا گذاشتن اصول دموکراتیک ساخته شده است. عده کمی از زندانیان توانسته اند از آن خارج شوند و هیچ یک از رئیس جمهوری های آمریکا نیز نتوانسته مشکل آن را حل کند».

۱- اصطلاحی است که برای رویه ای که توسط هیئت تجدید نظر دوره ای استفاده می شود: Periodic Review Board.

۲- « The Guantánamo Docket », New York Times, 12 février 2024.

۳- Voir sur YouTube le documentaire « Life After Guantanamo : Exiled In Kazakhstan », Vice News, 15 octobre 2015.

۴- « Rupture and Reckoning : Guantánamo Turns 20 », Special Publication, European Center for Constitutional and Human Rights, 2022.

۵- « The forever prisoner : Abu Zubaydah’s drawings expose the US’s depraved torture policy », Ed Pilkington, The Guardian, 11 mai 2023.

۶- Département de la défense, Washington DC, 23 et 27 juin 2022.

۷- « No charges, no justice : Why is this Afghan still in Guantanamo ? », Arnaud Mafille, TRT World, 2021.

۸- En attendant les barbares, Seuil, 2000.

۹- « This 9/11 suspect and ‘torture prop’ has spent 20 years in Guantánamo. Is he nearing a deal with the US ? », Moustapha Bayoumi, The Guardian, 17 mai 2023.

۱۰- همان منبع

۱۱- « Guantanamo detention of Ammar Al-Baluchi breaches human rights law, UN experts say », ONU, 28 février 2018.


 

 

 

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت