" از خــــــــاطـــــــراتــــــم "

 

 

هزارن سال از زندگی انسان بر روی کره زمين می گذرد. انسانها از روزگاران دور به مطالعه و بررسی در بارهً گذشته های خود پرداخته و همواره تلاش کرده اند که سرگذشت خود و پيشنيان خويش را نگهداری کرده آن را فراموش نه کنند.

تاريخ نگاری کار آسانی نيست  زيرا گذشته در چشم همه انسانها يکسان جلوه نمی کند وهمه در مورد بررسی وقايع تاريخی  دارای اهداف واحد نيستند. روش ها و شيوه های مطالعه در بارهً گذشته نيز يکسان و آسان نيست.

" از خاطراتم " ، کتابيست تاريخی که توسط جناب خالد صديق پسرمرحوم غلام صديق خان چرخی ، وزيرخارجهً امان الله خان برشته تحرير درآمده است. خالد صديق پس از شهادت کاکايش غلام نبی خان چرخی  و کشته شدن نادر شاه بدست عبدالخالق ، در شش سالگی با تمام خانواده که تعداد شان به پنجاه و سه نفر ميرسيد ، سيزده سال را در زندان آل يحيی سپری می نمايد.

به نوشتهً جناب عبدالعلی نوراحرای ، اين کتاب بخش هايی از زوايای تاريک تاريخ ما را روشن ميکند و بر دفتر تاريخ برگی می افزايد ، برگی ننگين برتاريچهً نظام حاکم و ، برگی زرين برتاريخچه خانوادهً نجيب چرخی و ساير رجال و شخصيتهای علمی ، ادبی ، سياسی کشور که مبارزه با ظلم واستبداد را به بهای غل وزنجير در زندان خريدند و حتی دراين راه تا آنجا پيش رفتند که از جانهای شيرين خويش دريغ نکردند و آنرا در طبق اخلاص گذاشتند و به مام ميهن تقديم کردند.

اين کتاب در 409 صفحه ، با قطع و صحافت عالی ، در ماه جون 2007 در کشور آلمان به چاپ رسيده است .

" از خاطراتم " با نثر شيوا و زيبا ، با اسلوب شيرين و گويا نوشته شده و صداقت و نجابت نويسنده از حرف حرف آن پيداست.

 

درآغاز اين کتاب چنين می خوانيم :

" روز 16 عقرب سال 1311 خورشيدی ، برابر با 26 نومبر 1922 عيسوی ، سياه ترين و غم انگيزنرين روزی است در تاريخ خانوادهً من ، که اين سياهی ، بدبختی و ادبار مدت 21 سال دوام پيدا کرد.

آری روز 16 عقرب  1311  عم امجدم غلام نبی خان چرخی ، از طرف پادشاه وقت ، محمدنادرشاه ، به صورت بسيار بيرحمانه ووحشيانه به شهادت رسيد و همزمان کاکايم جنرال غلام جيلانی خان ، جانبازخان نايب سالار و شيرمحمد خان فرقه مشر عموزادگان پدر و کاکايم که به معيت کاکايم غلام نبی خان نزد نادرشاه احضار شده بودند ، به محبس ارگ کوته قلفی و تجريد گرديدند. ...

علاوتا پسران جوان خانواده را که عبارت از غلام ربانی و غلام مصطفی ، پسران کاکايم غلام جيلانی خان چرخی و عبدالطيف پسرکاکايم عبدالعزيزخان چرخی بود با خدادادخان پدر عبدالخالق و مولاداد کاکای عبدالخالق که در سرايچه ما زندگی ميکردند ، با خود به محبس ارگ بردند. ...

.

.

.

... يک شب يک تعداد سپاهيان و يک جميعت زنان تلاشی کننده ، تحت نظر والی محمدعمرخان و طره باز قوماندان به خانهً ما آمدند ، زنها و اطفال کوچک را يک يک تلاشی کرده جواهرات و پول نقد و اشيای قيمتی تا فرش ، قالين ظروف چينی ، همه را با خود بردند. از زنهای کلان گرفته تا دختران جوان ، ما اطفال صغير و خدمه ها همه را به داخل يک لباسی که در تن داشتند ، و يک يک کمپل ( لحاف پشمی )  به داخل يک موتر لاری سرباز انداخته و به يک حويلی که در کوچهً تنور سازی واقع بود و به  نام سرای بادام ياد ميشد ، نقل دادند."

 

سپه سلارغلام حيدرخان چرخی

 

فهرست عناوين

 

1 پيشگفتار

2 ـ سخنی درباره اين برگهای رنج آميز

3 ـ شهادت غلام نبی خان چرخی

4 ـ متن نامهً محمدنادر خان عنوانی غلام صديق خان چرخی

5 ـ تصويرنامهً محمدنادرخان عنوان غلام صديق خان چرخی

6 ـ  متن نامهً ديگر محمد نادرخان عنوانی غلام صديق خان چرخی

7 ـ تصاوير نامهً ديگرمحمد نادرخان عنوان غلام صديق خان چرخی

8 ـ  شهادت جنرال غلام جيلانی خان چرخی وفرقه مشر شيرمحمدخان چرخی

9 ـ پس از قتل نادر خان به زندان سرای بادام انتقال داده شده بوديم

10 ـ چگونه در زندان درس خوانديم

11 ـ سرنوشت مريضان در زندان سرای بادام

12 ـ  به تعداد زندانيان افزوده شد

13 ـ خبرهای تکاندهندهً اعدام ها را شنيديم

14 ـ ادامه درس خواندن ما

15 ـ جوانان را از نزد ما بردند

16 ـ انتقال به زندان سرای علی خان

17 ـ خاطرهً يک ديدار

18 ـ ايجاد رمزها ميان اعضای خانواده در زندان

19 ـ مرگ برادرم عبدالصمد در زندان دهمزنگ

20 ـ بازهم در باره زندان سرای علی خان

21 ـ من نيز به زندان دهمزنگ منتقل شدم

22 ـ زندان قلعه جديد دهمزنگ

23 ـ توجه برادرانم به درس خواندن ما در زندان دهمزنگ

24 ـ پايهای ما را زولانه کردند

25 ـ از منورين و دانشمندان می شنيدم و می آموختم

26 ـ توان انديشيدن يافتم

27 ـ وضع در داخل زندان

28 ـ اندکی دربارهً زندانيان سياسی

29 ـ خاطرهً يک شب زمستانی

30 ـ نتيجه عريضه محمد عمرخان

31 ـ قصه يی را که فاروق خان تيلگرافی برايم گفت

32 ـ تسويد يک عريضه پيشنهادی برای محمد هاشم خان

33 ـ اعياد و روز های جشن استقلال

34 ـ کتاب علی دشتی

35 ـ فهرست اعضای اناث خانوادهً ما که در رندانهای سرای بادام ، سرای علی خان و قلعه چه زندانی بودند

36 ـ  فهرست منسوبين ذکور خانودهً من در زندانهای مختلف افغانستان

37 ـ بارقه شيخ بهلول

38 ـ آوردن يحيی جان از محبس ارگ به شفاخانه زندان دهمزنگ

39 ـ شفاخانهً علی آباد

40 ـ به زندان دهمزنگ برگشيم

41 ـ خبرهايی از زندان دهمزنگ

42 ـ آزادی در سرای علی خان

43 ـ ديد و بازديد ها با مقامات بلند پايهً دولت

44 ـ ما را به قلعهً فتوح انتقال دادند.

45 ـ وعده های قوماندان امنيه و ادامهً بلا تکليفی

46 ـ بهاران کوتاه و محافظت و محدوديت های جديد

47 ـ عرايض ما به مقامات برای بهبود وضع خود و نتايج بی حاصل

48 ـ ماجراهای کسب اجازهً کار

49 ـ زمينه های اميد و اميدواری به زندگی من

50 ـ قصهً پاسپورت برادرم غلام دستگير و پيامد های بعدی آن

51 ـ داوود خان ، مانع مسافرت رسمی برادرم به آلمان شد

52 ـ خاطره يی از تهداب گذاری فابريکه نساجی گلبهار

53 ـ محافظه کاری مقامات و شخصيت ها

54 ـ تصاحب مالکيت ها از طرف دولت و استفاده از بيت المال

55 ـ ادامهً ماجرای طولانی و دردناک پاسپورت من

56 ـ خاطره يی با هم بودن با خانواده بعد از سی سال در شهر برلين

57 ـ ديدار با اعليحضرت محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان

58 ـ ديدار با سردار محمد داود خان

59 ـ پيام حسن نيت جناب صدراعظم نورمحمد اعتمادی

60 ـ قيادت حزب خلق و پرچم

61 ـ انگيزهً ديدار با ببرک کارمل و نور محمد تره کی

62 ـ عوامل گسترش افواء مبنی بر پيوست ما به دولت ديموکراتيک خلق

 

در پيشگفتار اين کتاب آمده است : " سپاس فروان بدرگاه خداونديکه رحمتش برهمه مخلوقات مستدام است و برمن اين توفيق را ارزانی فرمود تا بتوانم خاطرات خويش را به پيشگاه مردم حق شناس وواقع بين کشور تقديم نمايمم

خوانندهً گرامی خواهد ديد که دراين کتاب اول تر سعی بليغی بعمل آمده  ، تا از بکار بردن کلمات منافی اخلاق و کرامت انسانی ، توهين و دشنام ، گزافه گويی ، بهتان و زيادی روی ، عقده و تعصب و هر گونه سخنان دور از ادب ، حتی الامکان پرهيز شده و عفت کلام مراعات گردد و در تشريح وقايع از اظهارات دروغ بصورت قطعی خودداری بعمل آيد.

همچنان کوشش نهايی صورت گرفته که در تفصيل مطالب از استعمال واژه های نامانوس و ثقيل ، حاشيه روی ها و لفاظی ها و طوالت بی مورد که سبب عدم درک موضوع گردد ، کار گرفته نشود وواضح تر عرض کنم که صنعت ايجاز و اختصار ، سلاست عبارات و سادگی کلام دراين رساله از آغاز تا فرجام آرزوی نويسنده بوده است.

من که از ساليان درازی بدينسو آرزو داشتم که با مساعدت ، فرصت و ياری بخت ، جريانات و مظالم بيست ساله يی را که در زندگی يک خانواده صورت گرفته است بصورت واقعی آن بنويسم. ولی صادقانه بايد اعتراف نمايم که انگيزهً اصلی در تسويد اين اندوخته ها و افشاگری اين ماجراها ، تشويق و ترغيب يک عده از دوستان صاحبدل و ياران بااحساس من بود که بيشتر مرا واداشت تا اين فريضه را انجام دهم.

موضوع ديگری که موجب پياده شدن اين انديشه گرديد اين بود که برخی از نويسندگان محترم ، معلومات کافی و دقيقی در مورد جزئيات قضيه نداشته و هرآنچه در کتب تاريخ و رساله های شخصی راجع به خانوادهً من برشتهً تحرير درآورده اند ، اکثر آن معلومات را از مطبوعات روز که چهل سال تمام زيرنظر دولت حکمران پخش ميگرديد و هيچگونه حق آزادی مطبوعات در کشور وجود نداشت ، بدست آورده و يا جسته جسته از هر دهن به نحوه افسانوی شنيده اند.

حالا اگر در نظر باشد تاريخ نويسی تجديد گردد و در يک فضای ديموکراسی و آزادی بدون خوف از سربريدن ها و زندان افگن ها و فارغ از سانسور يک دولت مستبد و جابر مجددا نوشته شود ، فکر ميکنم اين ياداشتها داستان تراژيدی يک خانواده را بصورت حقيقی آن و طرز تفکر ، سبک زمامداری ،  اصول حکمروايی ، نوع برداشت از قدرت ، برخورد با ملت و خود کامگی يک دورهً منحط استبداد را ، تمثيل ميکند. استبداد دولت وقت را که به خانوادهً چرخی و صدها تن ديگر ظلم کرده است از روی قربانيان همان زمان ميتوان شناخت.

متمنی است تصاويريکه در لابلای اين ياداشت ها به نظر ميخورد ، از آنها يک البوم خانوادگی تعبير نگردد ، زيرا هر يک از آن تصاوير بيانگر هزاران مصيبت و درد ها بوده و خطوطی را که دراين چهره ها ملاحظه می فرماييد ، برای شما انواع رنجها ، محروميت ها ، حق تلفی ها را از يکطرف ، مظالم و بيدادگريها ، اعمال غير انسانی و ضد بشريت را از جانب ديگر که بخش اعظمی اين رساله را تشکيل ميدهد ، بيان ميکند.

درپايان وظيفهً خود ميدانم از دوست محترم و دانشمندم آقای نصير مهرين که مرا درتدوين و نشر اين کتاب ياری و مددگاری نموده و زحمات زيادی را دراين راستا متحمل شده است ، صميمانه سپاسگزاری نمايم.

هامبورک بهار 1386 خورشيدی

خالد صديق "

 

جناب نصير مهرين نويسنده و محقق کشور درمقدمه اين کتاب تحت عنوان برگهای رنج آميز چنين مينويسند : "  در پی اندک آثار جدی ، موثق و معتبر ، که در گستره خاطره نگاری های کشور ما انتشار يافته اند ، " از خاطراتم " فراورده دست رنج آشنای جناب خالد صديق ( چرخی ) اثر ديگريست از سرچشمه های شناخت يک نظام سياسی و کارکردهای خونين آن.

ماهيت و کارکردهای نظام سياسی که محمدنادرخان و برادرانش بنياد نهادند ، با توجه به برگهای اين اثر ذهن را به ژرفنای الزامات استبدادی و ابعاد فاجعه يی آشنا می سازد که جامعهً ما در شکنجه گاه آن بسر برده است. در طی زمانه يی که محمد نادر خان شور کسب مقام شاهی را درسر پرورانيد تا نيل بدان هدف و مرحله تعميق قدرت ، ويژگی های حيله و خدعه و نفی فزيکی شخصيت های سياسی ، اجتماعی و فرهنگی و بيرحمانه ترين نقض حقوق انسانی را می توان در آن بمشاهده نشست.

" از خاطراتم " بخشی از سرگذشت انسان رنج آشنای آن دوره است که در آيينهً تصوير صحنه هايش ، سرگذشت هزاران ديگر را ميتوان غمگينانه ديد ، گريست و ازعملکرد و خوی استبدادی نظام حاکم  وقت عبرت آموخت. نويسنده اثر در ايام کودکی با دهها تن ديگر مغضوب قهر و خشم  هم ولادهً آن نظام قرار گرفته است. زيرا به خانواده سرشناس و متنفذ چرخی ها وابسته بوده است. در نتيجه نقد سياسی حاکميت فرد ـ خانواده محوری محمد نادر شاه که ميراث بردار پيشينه های تاريخی آن نيز است ، چند نکتهً بيشتر جلب توجه ميکند. گزينش حيله و نيرنگ با تظاهر به اينکه در پی هدف قدرت پادشاهی نيست ، اين راه را در برابر آمان الله خان و يارانش در پيش گرفت. به سلاج جنگ منطقه يی متوسل شد. به سوگند و تعهد به قرآن مجيد وقعی ننهاد و پيمان شکست ، اما برای توجيه عمل خويش " خواست امنای ملت " و " وکلا " و اقوام را پيش کشيد و تفرقه منطقه يی و قومی را نهادينه کرد. در تداوم هدف تعميق قدرت ، با تاثيرناپذيری از نياز خواستگاه خودکامگی فرد ـ خانواده محوری سياست ترس زای زندان و اعدام و شکنجه را اعمال کرد. ازين سياست برگهای خونين و هولناک و تکاندهنده آفريد.

ازجملهً قربانيان اين سياست اعضای خانواده چرخی هستند که از آغاز تا انجام کار و کوششهای وی ، بيش از همه در محراق توجه او بوده اند. زيرا نام و نفوذ پسران غلام حيدرخان چرخی ( از سپه سالاران اميرعبدالرحمن خان ) به ويژه تشبثات عملی و سياسی غلام نبی خان چرخی در زمان حاکميت امير حبيب الله کلکانی ، روابط دوستانه و همنوايی های او و برادرانش بعنوان دولتمردان جدی و مطرح دروه امان الله خان ، نگرانی ها و طرح های نادرشاه را بسوی ايشان معطوف ميکرد. هنگاميکه راه های تطميع . متابعت بی چون و چرای ايشان نقش بر آب شد ، شاه نقشه يی از پيش در نظر داشته توسل به اعدام ها به منصه اجرا نهاد. کاربرد همان سلاحی که خلفا و امرا و شاهان و سلاطين بيشماری آن را در کنار حيله ها و شيادی های گوناگون شان در معرض استفاده نهاده اند. با اعدام بيرحمانه غلام نبی خان چرخی ، ورق تشخيص مکنونات و نظام خونريزانه و ترسناک آن بيشتر چهره نمود. فاجعه آميزی رويداد دراين نيز است که کودک نوبدنيا رسيده استبداد ، با نابودی چند تن از شخصيت های به اقناع نرسيد و به بريدن سر و تنه نهال های پيشينه بسنده نکرد ، بلکه طرح نابودی خانواده ها و کودکان آنها را عملی ميکرد. از اين روست که در تاريخ عملکرد آن دوره ، جفاهای بيشماری را در حق خانواده ها ازجمله کودکان ايشان می بينيم.

" از خاطراتم " به عنوان شاهد و گواه راستينی که نويسنده اش در بهترين سالهای زندگی زهر زندان و ازار و اذيت و ديدارهای بسياری از مرگ ها را ديده و با مرگ زيسته است ، سخن از آن استبداد و قربانيان آن دارد.

اين اثر را ويژگی ديگری نيز از آثاری که در راستای شرح مظالم و تاريخ ستم ديدگان منتشر شده است متمايز ميسازد. تصويرهای منحصر به فرد را می بينيم که سخن از فراز و فرود يک خانواده و متعلقين آن دارد. به سخن " سوزان زنتاک " تصويرهايی اند که تاريخ را شرح ميکنند. رويداد های غم آميز و خونين را می بينيم که در بسا از چهره ها نشسته است.

نويسندهً اثر که بيش از دو دهه در خارج محيط وابستگان خانوادگی با بی حرمتی و تحقير و توهين انسانهای آماده چنان رفتار آشناست ، هنگام مواجهه با انسانهائيکه کم و بيش از آنها لطف و مهربانی می بينند ، بار بار به نيکويی ياد ميکند. اما اين در حالی است که در برداشت ها و موضعگيری های خويش ، از نکوهش نابسامانی نظام های سياسی آنها انصراف نورزيده است. رنج آشنايی که از پسين سالهای پنج سالگی روانه زندان شده و درد ها و ناگواری ها و مرگ های اعضای خانواده را با خاطرات اشک آميز بياد می آورد. هيچگاهی عقده و عقده گشايی را در نگارش خاطرات خويش راه نمی دهد و در نهايت کار ، در برگهای پايانی ازين ماه روز و سال های ياد شده و ديدار دگر باره با آنها ، " از خاطراتم " را با نتيجه گيری فشرده و پيام صميمانه پايان ميدهد.

همان مطلبی را که تاريخ واقعی ما مطالبه ميکند و باری ژول ورن گفته بود : بايد ديد که هر مورخ ضمن شرح رويداد چه نتيجه يی از آن ميگيرد. چه پيام و درسی از آن ميدهد.

پيام نويسنده گرامی که زحماتش ماهيت جواب به نگارش تاريخ را دارد ، از ژرفای دل مردم و جامعه زده اش برخاسته است. پيامی برای نابودی استبداد و ظلم در افغانستان.

هامبورگ

ثور 1386 ـ می 2007 "

 

 

سايت آريايی ، به خوانندگان محترم توصيه می نمايد تا اين اثر مفيد را بدست آورده و از مطالعهً آن  از بخشی از تاريخ کشور شان معلومات بسيار مفيد بدست آورند. آفرينش اين اثر گرانسنگ را به جناب خالد صديق  تبريک گفته موفقيت های بيشتری برای شان آرزومنديم.

 

 

علاقمندان ميتوانند اين کتاب جالب را از کتابفروشی آرين در هامبورگ بدست آوردند :

 

تيلفون : 004940244880

 

 



بالا

بازگشت