شرح احوال و آثار پروفيسور غلام محمد ميمنگی

 

 

بقایی پامیر زاد

   

عشـــــق از فریاد  ما هنگامه  ها ایجاد کرد   

 ورنه این بزم خموشان هیچ غوغایی نداشت 

بخش سوم

معرفی وارثان ، رهروان وادامه دهنده گان سنن مبارزهء اجتماعی  و کارهای خلاق هنری وفرهنگی  پروفیسور غلام محمد میمنگی               

 

دربخشهای اول ودوم پیرامون کار ، زنده گی ، مبارزه ونقش شخصیت پروفیسور  غلام محمد میمنگی در روشنی پژوهشهای موءرخان ودانشمندان برجستهء  کشور  معلومات موجز ی نوشته شد. از نقش وخدمات علمی پروفیسور میمنگی در  درپایه گذاری  نخستین  مکتب صنایع  نفیسه در شهرکابل  ،ودررشد  وتکامل هنر وفرهنگ  کشور ذکر خیر  گردید  واز اشتراک ایشان در جنبش مشروطیت وگسترش اندیشه های دموکراسی ومبارزه مشروطه خواهانه ایشان  برضد استبداد واستعمار کهن به نیکی یادشد  وپیرامون زادگاه خیل وتبار پروفیسور حقایقی بازتاب یافت. اینک  درین بخش  به معرفی وارثان  رهروان وادامه دهنده گان سنن  مبارزهء اجتماعی  و کارهای خلاق هنری وفرهنگی  پروفیسور غلام محمد میمنگی اندکی از کثیر ذکری میشود.

 

غلام محی الدین میمنگی فرزند ارشد پروفیسور

طاهره سرخابی و غلام محی الدين پروفيسور زاده ميمنگی

دربخش دوم این مقالت تذکار یافت که پروفیسور غلام محمد میمنه گی پنج فرزند داشته اند. شایسته گفتن است که  غلام محی الدین  میمنگی فرزند  ارشد ایشان بوده اند. این فرزند شایسته ء پروفیسور در سال 1286 هـ.ش در گذر کتابفروشی  شهر کابل  تولد شد. تعلیمات ابتدایی  و ثانوی را  درلیسه ء استقلا ل و مکتب صنایع  بپایان رسانید  نخست درمکتب صنایع بحیث استاد مقرر شد  وپس از وفات زنده نام عبدالغفور برشنا  هنرمند بیمرگ افغانستان   عهده دار مکتب صنایع ومعاون  این مرکز پرورش هنر وهنرمندان شد. غلام محی الدین میمنگی  در راه روشن پدر رفت ، به کار نقاشی  پرداخت، آثار  باارزشی آفرید  ولی  بیمار شد برای درمان خویش به کشور  هند رفت  تکلیف چشم نیز به او پیدا شد بادریغ ودرد که این هنر مند وطن دیگر توانایی کار و آفرینش شهکار های هنری ر ا ازدست داد. یکی از  یادگارهای  با ارزش وقیمتی این رهرو با استحقاق  پروفیسور میمنگی تابلوهای تندیسهای بامیان  بود. این تابلو در دیوار تالار قصر ستار ه (ستور ) وزارت  امورخارجهً ا فغانستان نصب شده بود دران تابلو شهکارهای هنری بامیان پیش از اسلام  جلوهً هنر ی تازه یافته بود.  میگویند که این تابلو تا  دوران تسخیر کابل توسط طالبان  پابر جای بود وارباب غنایم  به آن دستبردی نزده بود امیدکه این اثر با ار زش هنری از گزند طالبان خاکستری وسلطنت طلبان امریکایی  افغان تبار مصوءون مانده باشد.

خا ندان پروفیسور میمنگی  پس از سرکوب جنبش مشروطیت درکابل زنده گی میکرد. دردوران شاه امان ا لله این قیدوبند یرداشته شد  ولی دردوران  سلطنت خاندان نادر واستبداد کبیر باردیگر این قیود آزادی کش با  نظارتی شدیدتر علیه آزادیخواهان بیداد کرد وفرزندان  پروفیسور غلام محمد میمنگی درکابل نظربند شدند.

ولی در سال 1323 وبه هنگام تزلزل پایه ها و زوال"  استبداد کبیر!  " سردار محمد هاشم صدراعظم ، فرزند ارشد پروفیسور غلام محمد میمنگی با استفاده از ین فرصت با خانواده ء خود به میمنه  وزادگاه پدرونیا کان سفر کرد واز سوی مردم گوهر شناس فاریاب استقبال گرم شد  و در راه روشن پدرش به روشنگری پرداخت.

به زنده کردن هنر وفرهنگ وکار سیاسی واجتماعی آغاز نهاد. استاد  غلام محی الدین  گهگاه قریحه آزمایی نیز میکرد و شعر میگفت.

درآن هنگام سیل ناقلین  سرحدی بفرمان  صدر اعظم محمد هاشم به میمنه سرازیر شده بود محمد گل مهمند به جای زمینهای سلطانی زمینهای مردم بومی را خلاف قانون وشریعت اسلام به نواقل توزیع میکرد.  دران برهه تاریخ مردم میمنه علیه مهمانان ناخوانده قیام کردند از سوی خاندان سلطنتی  میان توده ها بذر خصومت کاشته شد ، جنگهای غیر عادلانه میان دهقانان گسترش یافت ، از هردوسو دهها دهقان مستعد به کار خون یکدیگر را ریخت. خانواده  منگباشی عبدالباقی سرخابی  متهم به تحریک دهقانان علیه مولاداد و الله داد ماما های غلام سرور ناشر شدند . حکومت علی محمد خان  وزیر دربار را برای حل این منازعه ، به فاریاب فرستاد علی محمد

وزیر دربار شوهر همشیره ء غلام محی الدین این منازعه را خاموش کرد  ولی  درمقابل وزارت قبایل تعهد سپرد که دیگر نواقل را در فاریاب گسیل نمی کند. در همین برهه ء زمانی  بیماری استاد غلام محی الدین شدت گرفت و با دریغ ودرد  این هنر مند برجستهء وطن نیز  به عمر چهل وپنج ساله گی وبروز ششم دلو  1313خورشیدی

وفات کرد  ودرجوار مرقد پدرش درعاشقان  وعارفان  کابل بخاک سپرده شد .

                                                

زنـــــده گینامه  کوتاه  عبدالروءوف میمنگی

دومین فرزند پروفیسور غلام محمد میمنگی

 

 

زنده یاد عبدلرؤوف میمنگی دومین فرزند  غلام محمد میمنگی در 23 ماه صفر سال  1326 ق درگذر کتابفروشی  شهرکابل  چشم بجهان گشود تحصیلات  خود را درلیسهً امانی بپایان رسانید  نخست کارمند بانک ملی شد وسپس  در اتحاد یه ء صادرکننده گان قالین اندخوی ومیمنه  وشرکت اتفاق درشهر کابل وظیفه انجام داد.

اتحادیه صادر کننده گان قالین به ابتکار شخصیتهای بانفوذ  ودارای آگاهی ملی  میمنه  ازجمله ازسوی ابو لخیر خیری، مرزا محمد یوسف اند خویی  نظر محمد نوا  وعبدالمجید بدری فاریابی  بنیادگذاری گردید وسر پرستی میگردید.  عبد الروءوف فرزند دوم پروفیسور غلام محمد میمنگی  نیز  سرانجام  امکان  می یابد  تا   درسال 1328 به زادگاه پدری خود  رود  در فاریاب او نیز به استقبال گرم مردم قدر شناس خود مواجه شد.

وبه اساس کفایت شایستگی ونفوذ خانواده گی  بحیث شهردار میمنه انتخاب گردید. او هنگامی به  شهردار ی گزیده شد که درافغانستان بویژه در فاریاب مبارز ات گرم سیاسی  جریان داشت دران شرایط روزنامه ء ستاره میمنه تأسیس و  به نشرات آغا زکرد.  بنیاد سینمای بزرگ میمنه  مرکز فرهنگی  ورستورانت  شهر میمنه  به همکاری  وهمت تاجران ملی نهاده شد وبیدرنگ آبادگردید.  درین فضا ء وهوای سیاسی  این شهردار  مبتکر میمنه درجوش جوانی ومبارزات آگاهانه ء اجتماعی وملی بتاریخ 24قوس  1336 هـ.ق بعمر 42 سالگی دردل مردم بیدار کرانه ها ی آمو وافغانستان جاودانه شد . روانش شادباد

 لازم  بیاد آوریست  که  پیش از کشمکشهای خونین تنظیمی ، نهاد ها  ی فرهنگی میمنه  از سوی مردم با فرهنگ میمنه  بنام مرکز  فرهنگی  پروفیسور غلام محمد میمنه یی نامیده شد ولی در دوران شیوع طالبان این مرکز فرهنگی ویران  شد  وتاراج گردید.

نظر محمد نوا شاعر ومتنقذ روشن بین وشخصیت اجتماعی  میمنه ، درباره مرگ نابهنگام  عبد الروءوف میمنگی  مسدسی درهفت بند سروده بوده است  . این یک بند آن غمنا مه را  اقتباس میکنیم.

 

حسرتا  چرخ فلک باز  دلم  پرخون ساخت        دیده را باز  زخون جگرم  گلگون  ساخت

باز  بنـــــمود  مرا باغم  وبا درد     ر فیق         بازداغ دل بیـــــچاره ء من  افزون ساخت

باز   بگـــــداختم از مرگ  یکی تازه جوان

که به من بود   فزون  قیمتش از نقدروان

   نظرمحمد نوا 

میمنه  24 قوس 1336 ه.ش

 

سرخابی  وسرخاب

سرخاب ازدو واژه  سرخ  و آب ترکیب  یافته است  وسرخاب روستا یی از روستاهای شهر میمنه ولایت فاریاب است. در آذر بایجان نیز جایی است که آرامگاه  ظهیر فایابی شاعر مشهور سر زمین خراسان دران  قرار دارد.

درننگرهار  افغانستان یک ولسوالی بنام سرخرود  یاد میشود  واز دل سرخرود در فصل بهاران آبهای گل آلودی   سرازیر میشود که رنگ آن به گل (به کسر اول ) سرخ شباهت دارد در لوگر نیز یک واحد اداری بنام سرخاب یاد میشود  ولی  مردم سرخاب میمنه غالبا اوزبیگ تبار میباشند.

 

محمد یونس سرخابی  مبتکر تخلص سرخابی برای سرخابیان

 تا یک نسل پس از وفات پروفیسور غلام محمد میمنه گی هریکی از اعضای این خانواده ء پربرگ و بار تخلصهای جداگانه داشتند ولی محمد یونس مشهور به ازبک  فرزند مرزا محمد صدیق خواهر زاده ء پروفیسورغلام محمد  میمنه گی  نخستین عنصر ملی و آزاد اندیشی بود که در جنبش محصلین دوران  شاه محمود  صدراعظم اشتراک فعال کرد وبا شاه علی اکبر شهرستانی  وحبیب صافی مدتی  درسال 1330 خورشیدی زندانی  گردید وپس از رهایی از زندان بجای تخلص ازبک  تخلص سرخابی را برایش انتخاب کرد در حال حاضر اکثر اعضای اين خانواده گشن بیخ  سرخابی تخلص میکنند.

محمد یونس سرخابی شعر  میسرود ، به ادبیات نوین فرانسه آشنایی داشت ،مدتی کارمند اکادمی علوم افغانستان و سپس کارمند سفارت افغانستان در پاریس بود، نوشته ها واشعار او درمجلات ومطبوعات  کشور چاپ میشد.

 محمدیونس  سرخابی  درتمام دوران زنده گی آگاهانه  به دموکراسی، آزادی میهن وبرابری حقوق مردم افغانستان  بی باور نشد.  سرانجام  درسال 1994  بعمر  70 سالگی  درپاریس  ودرغربت چشم از جهان پوشید ودر دل سرخابیان ونسلی از مبارزان افغانستان ومردم آزادی دوست وطن جاودانه شئد. روانش شادباد

سرخابی به تغییر کیفی جامعه واستقرار نظام جمهوری در افغانستان سخت دلبسته گی داشت ولی آرزوهای سرکوفته ء او براورده نشد.  یونس سرخابی  شعری درباره  " همای جمهوری "  سرود وتقریض منظومی بر دیوان صوفی عشقری  . ولی ارزیابی وداوری او از اشعار  عشقری سخت عادلانه  وچنین است.

گر دیده واکنی تو به دیوان  عشقری        عشق و وفا ست روح دبستان عشقری 

خانم طاهره سرخابی  بانوی فرهیخته  ء وطن وخواهر زاده ء با فضیلت  پروفیسور غلام محمد میمنه گی است.

درجوانی شوهر وشریک زنده گی خویش از دست میدهد ولی باکمال وفا به ارمانهای ناتمام شو هر ،زمینه ء اموزش وپرورش  عالی  فرزندان  مستعد  اورا فراهم میکند. یکی از فرزندان ا ین مادر گرامی وشرافتمند   انجنیر  احمد شاه سرخابی  : شخصیت اجتماعی وسیاسی است که مدتی بحیث وزیر در دشوار ترین شرایط افغانستان خدمت کرده است. 

تیمورشاه سرخابی  : رییس بانک صنعتی یکی فرزند ا ن  دیگر  مادر ارجمند بود.

همایون سرخابی    :  نیز  یکی از فرزندان دانشمند ومبارز این مادر مرد آفرین  میباشد.

مصطفی سرخابی   : فرزند ارشد احمدشاه سرخابی است. این جوان با  استعداد،پس از  فراغت از لیسه ء امانی

در اتحاد شوری تحصیلات عالی خودرا پیروزمندانه بپاین رسانید با دیپلوم ماستری در رشته مهندسی بوطن برگشت در نقاشی  چیردست و پیرو  سبک پروفیسورغلام محمد میمنه گی است. این نقاش ومهندس جوان وطن

آثار با ارزشی به سبک ریالزم  آفریده است.

                      

غلام علی امید

این هنرمند  از فا رغان دوره های اول  مکتب  صنایع نفیسه ء کابل است  خواهزاده ونوه  ء کاکای پروفیسور غلام محمد میمنه گی میباشد. امید بتاریخ  23سنبله  سال 1294 هـ.ش  درگذر قاضی فیض الله درشهرکابل چشم بجهان گشود. مادرگرامی ایشان  مملکت بانو یکی از موءسسان  جنبش زنان کشور بوده اند. 

امید مدتی  در مکتب صنایع نفیسه  لیسه ء غازی ومکتب تجا رت  بحیث معلم رسم ونقاشی  به معارف خدمت کرد.  امید 14سال  به پرورش وبیداری ذوق ادبی هنری وفرهنگی کودکان و نسل جوان میمنه خدمت کرد وبنیا د

تیاتر  (صحنه ء تمثیل )  شهر میمنه را گذاشت. سپس به کابل امد با  رادیو کابل ،رادیو افغانستان ، تیاتر معارف

، روزنامهً اصلاح ، انیس، مجله ً لمر  ودیگر جراید کابل همکاری فعال کرد. پدیده های ادبی وهنری  واشعارش در مطبوعات کشور به طبع میرسید. امید درترکیب هیتهای هنری به اتحادشورو ی ، ترکیه وایران سفرهای فرهنگی داشته است او در رسامی  از سبک ریالزم  وکوبزم  پیروی میکرد  امید آواز خوش ودلنشین داشت. گهگاه آهنگهای نغز ودلاویزی می ساخت  وخود در رادیو میخواند  آهنگ وشعر "پسته فروش " و  همچنان   " گل نورسته " این هنرمند هوادار ان فراوانی  دارد . سخن کوتاه که امید در رسامی ،نقاشی ، هنر تمثیل  وشعر وکارتون  و آهنگ سازی کارهای خلاق  و ایجادگرانه  انجام داد. منظره  بازار تاشقرغان، جوالی هزار ستان ،

منظرهء چهاردهی کابل، مردی از میمنه  وخوشحال  ختک از آثار ماندگار  این هنر مند  مبتکر واد امه دهنده سنن  پسندیده ء پروفیسور غلام محمد میمنه گی بود. این استاد ارجمند وطن سرانجام  به اثر بیماری قلبی  بتاریخ 3حوت  1366 خورشیدی  بعمر  هفتادساله گی چشم از جهان پوشید درجوار  زیارت عاشاق وعارفان  بخاک سپرد ه ودردلهای مردم بیدار وطن وتاریخ جاودانه شد. 

از استاد غلام علی اميد نه فرزند به يادگارمانده که همه تعليم يافته اند ، از جمله دانشمند گرامی رحمت الله اميد فرزند ارشد وی است که در امور نظامی تخصص دارد بعد از آوارگی از وطن در انستيتيوت زبانهای خارجی وزارت دفاع ايالات متحدهً امريکا در کليفورينا بحيث استاد زبان و ادبيات دری ايفای خدمت ميکند.

امید  به اشعار واندیشه های بیدل  دلبسته گی فراوان داشت  اینک یک بند از  مخمس " حضور بیدل " اورا بگونه ء مثال نقل میکنیم.

 

صبرو طاقت رفته  ازدل  بیقرار بیدلم

غـــرق بحر حیرتم   بی اختیار   بیدلم

محـــــــو نیرنگ  گلستان  بهار  بیدلم

نشه ء هستی زکـف دادم   خمار بیدلم

دل ندا رم در بر خود  داغ دار بیدلم

 

فرید سرخابی : پسر تیمور شاه سرخابی است هنر نقا شی را زیرنظر استاد امید فراگرفته استدر رشته ء کیمیا

تحصیل کرده است، درحال حاضر در کانادا زنده گی میکند درهنر نقاشی آثار ارزشمندی دارد.

 

                   

 

تصدیقنامه ،مدالها ،نشانها  ،  تحسین نامه ها ،تألیفات  ونصاب تعلیمی رسم ودست آوردهای هنری پروفیسور غلام محمد  میمنه گی در ين اثر گرد آوری شده است که باید درنصاب آموزشی دانشکده هنرهای ز یبای  دانشگاه کابل  مورد استفاده قرارگیرد.

پیشنهادها : نخست پیشنها د میشود تا  یک سیمینار علمی فرهنگی  پژوهشی پیرامون  کارنامه های هنری پروفیسور غلام محمد میمنه گی ازسوی دانشکده هنرهای واتحادیه هنرمندان مبتکر کشور تدویر شود.

- بپاس خدمات درخشان هنری پروفیسور غلام محمد میمنه گی  پیشنهاد میشود  که دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه  کابل  بنام  پروفیسور غلام محمد  میمنه گی  هنر مند برجسته ء کشور یاد شود.

- آرامگاه  پروفیسو ر غلام محمد میمنه گی بکمک یونسکو وابتکار  دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه کابل وسازمان  هنرمندان  مبتکر افغانستان بویژه زیر نظر دکتر عنایت شهرانی وهنر مندان وابسته  به خانواده  هنر پرور پروفیسور غلام محمد میمنه گی  به بهترین شیوه ء ممکن آبادگردد .

 

 

28 نو امبر  2006   میلادی

 

 

ادامه دارد

 

بخش های قبلی اين کتاب

 



بالا

صفحهً اول * بازگشت