نصير مهرين

 

 

در حاشيهً فرهنگ اعتراف

 

جناب نصيرمهرين ، پژوهشگر و نويسنده نامدار کشور ، اثر ارزشمند ديگری را تحت عنوان " در حاشيهً فرهنگ اعتراف " به چاپ رسانيده اند.

در بخش نخست اين اثر علمی و خواندنی مطالب جالبی درج پرديده که ما قسمت هايی ازين  بحث دلچسپ را خدمت شما تقديم ميداريم :

 " کم گفته پيدا تواند بود که در گستره بحث پيرامون ريشه ها ، عوامل و پيامدهای رويداد های پيشينه و چند دههً پسين افغانستان دشواری ها و موانع حضور دارند. بدون اينکه مظالم بسياری را که مردم طی سده های پيش تر بر دوش کشيده اند ، فراموش مان گردد؛ می شود گفت که در چند دههً پسين مردمان کشور ما شاهد بروز رويدادهای گسترده تر جنايت آميز ( جنايت : کلمه يی است عربی ، بمعنی گناه بزرگ) با پيامدهای تکاندهنده يی بوده اند . به سخن ديگر کارهای بسيار آشکار و ضد انسانی  و ضد جامعه از طرف نهاد های مختلف ديده شده است.

دگرگونی های منفی در حيات اجتماعی ، مانند پيدايش مرگ بی لزوم و بی وقت صدها هزار انسان ، مهاجرت مليونها انسان بمنظور نجات جان ، ويرانی شهر ها و دهات ، بالا رفتن سير فقرو بيچارگی و تشديد رنج های اجتماعی و روحی ؛ جلوه هايی ازاين دشواری ها بوذه است. مردم در تمام نقاط کشور ما روزگاری درد آميز و خونينی را ديده اند که اثرات آن به زودی زايل نتوان شد.

نمونه های اندکی را می آوريم که از جدی بودن و غم انگيز بودن وضعيت حاکی است :

طبق نبشتهً يک هموطن ما ، " حوادث سالهای پسين ، خون يک و نيم مليون انتسان را به زمين ريخت ، که جمعا هفت مليون و پنحصد هزار ليتر خون انسان سرزمين ما به خاک رفته است ..."

و در ارقام  تهيه شده از طرف هم وطن ديگری آمده است که :  طی دههً حضور قوای نطامی شوروی در افغانستان روزانه هشت نفر سرباز شوروی و به طور اوسط 418 نفر افغان به قتل ميرسيدند. يعنی 30 تن نظاميان دولت 100 تن مجاهد و 288 تن افراد ملکی تلف می شدند.

طبق همين ارزيابی روزانه 200 زن بيوه می شد و 475 طفل يتيم شده و از نعمت داشتن پدر محروم می شده اند.

 

ديدن افغانستان با چنين روزگار اسف بار ، به تنهايی حاکی از دشواری های حاصل از روزگار پيشين و کج رفتاری های دولت مردان عجيب و غريب کنونی نيست ؛ بلکه اتخاذ موقف لجوجانه مبنی بر عم اعتراف از اشتباهات ، خيانت ها و جنايت ها ، از طرف مقصرين مسببين نيز بخشی ازين دشواريهای حاکم را تشکيل داده است. عاملان نابسامانی ها و دردآوری ها حاضر نيستند ، مسئوليت اندوه ها وويرانی هايی را که برکشور تحميل کرده اند ، بپذيرند. در حالی که با نتايج روشن و انبوهی از زيانمندی های برخاسته از افکار و انديشه ها و کردار های خويش روبرو هستند ، با آنهم نمی خواهند بدانها عطف کنند. اين گروه انسانهای کج انديش و کجرو ، حاضر نيستند اعتراف کنند که از آن تخم تصورات و تفکرات و کاشتهً دست ايشان چه کرامات برآمده است.

... "  ما گواه نگارش و انتشار کتابها ووسايل بسياری در باختر زمين بوده ايم که اين کتابها ووسايل کردارها و رفتارها و حتی پندارها و انديشه های ناپسند و ناهنجار و نيز اشتباهات نويسندگان آنها را با دقت و روشن بينی بازتاب می دهند. اين خامه زنان در واقع خويشتن را به محاکمه کشيده اند. و در پيشگاه همگان ، به کارها ، کارنامه ها و پندارهای زشت ناروای خويشتن " اعتراف" کرده اند. به سخن ديگر اين نويسندگان نشان داده اند که در جامعه يی زندگی ميکنند که فرهنگ اعتراف ، بحيث رکنی از اخلاق عمومی جامعه ، هست دارد و پذيرفته شده است ...... "

" ...  با اينکه همه چيز مثل خورشيد تابان روشن و هويداست و با اينکه واقعيت ها از جنايات حزب ديموکراتيک خلق گرفته تا تبه کاری های تنظيم های " اسلامی" همه نمايان و آفتابی شده اند ، بازهم می بينيم که نه رهبران حزب ديموکراتيک افغانستان و نه اميران و فرماندهان تنظيم های " اسلامی " هيچ کدام ، مسئوليت اين فاجعه هولناک را بدوش نگرفته اند و به کارها و کارنامه های سياه و شيطانی شان اعترافی نکرده اند ....."

آنچه تا حال از مقصران خوانده و نگريسته ايم گويا رسم اين بوده است که عاملان جفاها ، هريک برف بام خويش را بربام ديگری بريزند. در حالی که پرسش از خود و از نقش هريک از اجزای مسئول رويداد های اين چند دهه ميتواند سرآغاز گشايش پرسش های ديگری باشد. . و درنتيجه ، دنبال کنندهً آن ميتواند به شناخت انديشه های استبدادی و نقدو فاصله گيری و سرانجام اعترافات بسياری ره ببرد.

" اکر ازمينه سازی های دوران رياست جمهوری محمدداود چشم پوشيم ، با يقين ميتوان گفت که همه تيره روزی های ما ، با کودتای ماه ثور سال 1357 هجری خورشيدی آغاز شدند. اين تيره روزی ها ، با هجوم لشکر سرخ برکشور ، فزونی گرفتند و دنباله يافتند و با پيروزی به اصطلاح " انقلاب اسلامی " بود که فرزند ناقص الخلقه و شرارت پيشه يی چون " طالبان کرام " را زاييد و به جان مردم انداخت."

برخی از جفاکارانی که اکنون قلم بدست گرفته و با مهمل گويی از هر چمن سمنی مينويسند ، گمان ميکنند که آن کژ گويی و منظور راه کم کردن تشخيص حقايق همه را فريب تواند داد! درست است که در بسا موارد " در زمان نوشتن خواننده غايب است و در زمان خواندن نويسنده" اما انسانهای بی شماری که به ماتم از دست رفته ها نشسته اند ، از مظالم و جفاها و آثار زيانبار نهاد پيشنهً اين نويسندگان توجيه جوی و کژنويس بی خبر نيستند. همه را ميشناسند و برای نويسندگان نيز مليونها انسان آزار ديده غايب نيستند. پنداشته ميشود که همان حضور انسانهای آزارديدهً کشور ماست که گاهی مقصرين قلم بدست را به افشا جفاها واميدارد اما  مسئوليت را بسوی فرکسيون های مخالف ولی هم انديش خويش ميرانند.

هنگام واکنش قلمی چنان قلم بدستان مهمل گوی ، برخی از خوانندگان ، خود آزارديدگان و شکنجه شدگانی هستند که شاهد نقض آشکارای حقوق بشر و مرگ انسانهای بی شماری نيز بودند ؛ مثلا : از نوشته هايی که در باره جنايات مرتکب شده و بيشتر در باره زندانها نوشته شده اند ، اين کتابها را مثال مياوريم :

در زندان خاد و پلچرخی چه ميگذرد؟ عتيق نايب خيل. ( ع. مصمم)

زندان پلچرخی ، ( دوزخ استعمار روس در افغانستان) پوهاند داکتر محمد عثمان روستا.

روزهای دشوار ، قصه های غم انگيز زندان پلچرخی. مصطفی نوری.

سرخ جامگان بامدادی. به کوشش حمزه واعظی.

شکنجه گاه کابل . سيمای زنده به گوران قلعه مرگ.( زندان پلچرخی). ذبيح الله امانيار.

افغانستان در چنگال خونين کمونيزم. پوهنيار شکرالله کهگدای.

نوشته های محمد نسيم رهرو در سايت " رهروان"

شبهای کابل. نوشته جنرال عمرزی. وی کسی است که به جناح پرچم وابسته بود و در دستگيری رهبران حزبی نيز سهم داشت.

 

دست اندرکاران رويدادآفرين کشور ما بايد احساس کنند که زمانه را دفتر و ديوانی است. در افغانستان نيز مدارک و اسنادی منتشر ميشود و مردم و منجمله عده يی از دهها هزار انسانهايی که با تبليغات فريبنده و دروغين و يا اجبار در زير امر و دستور دولت نگهداشته شده بودند ، طالب اعتراف رهبران خواهند شد.

 

اگر ما درآينده و طی اين سالهای نزديک ، شاهد شنيدن و خواندن چنان اعترافاتی از مقصرين جفاهای بزرگ نباشيم ، اما تاريخ همچنان به داوری خو ادامه ميدهد. زيرا به عنوان شاهدی که فراموش کار نيست ، ناظر و گواه راستگوی تباهی گريها و بيدادگريها حق مردم بوده است.

آنچه امروز از قلم  و تصوير برميآيد ، اين همه نبشته های مستند و کشف قبرهای دستجمعی  و قصه های مکتوب نشدهً دلخراش و گريه آورده ها هزار خانواده ، زمينه های همنوايی ، دلسوزی و اعتراف تاريخ اند. زيرا کارکرد های جنايت آميز در جامعه ما چنان پيامد آفرين اند ، که توجه علاقه نسل های بعدی ، داوری و حکم آن ها را نيز با خود دارد.»

فهرست مطالب اين اثر علمی چنين است :

ـ در هاشيه فرهنگ اعتراف

ـ  توضيحات و رويکردها

ـ درسی از گونترگراس

ـ در حاشيه بازگشت از شوروی

ـ منابع و رويکردها

اين کتاب در 54 صفحه  با قطع و صحافت زيبا از طرف انتشارات ميوند در شهر کابل به چاپ رسيده است.

سايت آريايی ، به خوانندگان محترم توصيه می نمايد تا اين اثر پژوهشی را بدست آورده و از مطالعهً آن  معلومات بسيار مفيد بدست آورند. ما پيروزی های بيشر برای جناب مهرين  آرزومنديم.

 

شما ميتوانيد ديگرآثار گرانبهای جناب مهرين را در سايت آريايی مطالعه فرمائيد

 

درنگی برزمينه های استبداد شناسی نادرشاه
افغانستان جامعهً رشوت زده
اندکی از رنجهای زنان و دختران در افغانستان
کمپنی هند شرقی و مرگ وزیر محمد اکبر خان
کـــــــلاهـــــنـــــامــــه
کمپنی هند شرقی و مرگ وزيرمحمد اکبرخان
 " عوامل سياسی چند همسری " در افغانستان معاصر و پيامد های آن
گوشه يی از قتل های سياسی در تاريخ افغانستان معاصر
« شب رفت و سحر نشد .... »

 

 

 



بالا

صفحة دری * بازگشت