سنجر غفاری
درس های آ موخته از
هفتم و هشتم ثور
ما ل را هر کسی بدست آرد
رنج اش اندر نگاه داشتن است
بتاریخ هفتم ثور 1357 یورش نظامیان تحت رهبری حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بسوی کاخ ریاست جمهوری که سردار محمد داود و کابینه آش تشکیل جلسه داده بودند در حرکت افتید و با مقاومت نیروهای وفاداربه سردارمحمد داود مواجع گردیدند وجنگ خونین اطراف کاخ ریاست جمهوری و متعاقبآ در بارک های نظامیان و طرفداران سردار محمد داود الی عصر نهم ثور که برید جنرال یونس خان قوماندان فرقه یازدهم ننگرهار به استقامت کابل در حرکت بود در قسمت ولسوالی سروبی ولایت کابل با قوای تحت قیادت نظامیان حزبی درگیر گردیده کشته شد قیام به پیروزی رسید.
سردارمحمد داود و یکعده از اعضای خانواده ، وزرای ارشد کابینه واز قوماندانان وفاداربه وی جام شهادت را نوشیدند . روح شان شاد باد خاطرات و خدمات نیک وارزشمند شان گرامی باد .
ح . د . خ . ا با وجود اشتباهات آن در وجود کادرهای رهبری خویش هدف این را نداشتند تا درب و دیوارافغانستان به فاجعه و مصیبت برای مردم شان مبدل گردد. سیستم دولتی گذشته رژیم سردار محمد داودرا حمایت نمودند ، دارئی های عامه را حفاظت کردند و بلاخره پس از گذشت هفتادودو ساعت از قیام زنده گی مردم به حالت اولی برگشته حتآ یک سنجاق هم از جایش بی جا نگردیده بود .مامورین دولتی ، منجمله وزرای کابینه و کادرهای دولتی ونظامی به وظایف شان دوباره حاضرگردیدند و مکاتب و پوهنتون ها ، مراسلات و مخابرات ، ترانسپورت هوائی وزمینی ، دادو گرفت در بازار ها و مارکیت ها ، بانک ها و شهری حانگه های آن در مرکز وولایات کشور بطور نورمال آن به فعالیت ادامه دادند . مردم آرامش را به خویش حفظ داشتند . کارعملی حکومت جدید درکشور آغاز گردید ونبود تجربه واندوخته های ملی ومردمی رهبری حزبی را به انجام اجراات انقلابی وخشن کشانید، اگر رهبران حزبی خودشان از زندان خویش را رها کرده می توانستند هیچگاهی باهم در نفاق نمی رفتند و اشتباهات را تکرار نمی نمودند . اما دیده شد که صفوف با نثار جانهای شرین شان قبول هرنوع مشقات را لازمی پنداشتند و رهبران شان را نجات دادند ، اما رهبران در نگهداشت قدرت مردمی تلاش نورزیدند و بلا خره مشاهده گردید که دشمنان داخلی و خارجی مردم افغانستان چگونه منفعت برده ومی برند .
هشتم ثور نیز به دنبال هفتم ثور 1357 بنیاد گذاری گردید ه چهارده سال بعد از پیروزی قیام نظامیان تحت رهبری ح. د . خ . ا بتاریخ پنجم ثوردسته های مجاهدین دراثر سازش میان یکعده از نظامیان و حلقه رهبری حزب د . خ یا حزب وطن که با داکتر نجیب الله وطرح مصا لحه ملی شان در تضاد قرار داشتند دسته دسته وارد کابل گردیدند و در تصرف کابل مشترکآ با ، حزب وحدت اسلامی و شورای نظار و جمعیت اسلامی در مقابل حزب اسلامی حکمتیار قرار گرفتند .
قرار این بود تا پروسه صلح سازمان ملل متحد قدرت دولتی را از حکومت داکتر نجیب الله به شورای 51 نفری که درپای آن کشورهای همسایه ورهبران مجاهدین وحلقات رهبری کمیته اجرائیه حزب وطن توافق نموده بودندوقدرت و صلاحیت دولتی به شورای51 نفری به رئیس شورای قیادی محترم حضرت صبغت الله مجدد تفویض می گردید که بتاریخ یازدهم ثور 1371 چنین گردید اما بشکل دیگری ،کودتای مشترک نظامیان حزب وطن با ائتلاف شورای نظارو حزب وحدت ،عبدالرشید دوستم و سید منصور نادری از صفحات شمال کشور درآواخر ماه حوت1370بر ضد داکتر نجیبالله آغاز و با سقوط ولایات شمال الی پروان ومیدان هوائی بگرام بتاریخ 26 حمل 1371 بدست شورای نظاروائتلاف ضد پروسه صلح شورای 51 نفری و داکترنجیب الله بتاریخ هشتم ثور 1371 مجاهدین از چهار طرف وارد کابل گردیدند و جنگ خونین برای تصرف نقاط کلیدی و استراتيژیکی پایتخت میان جنگجویان حزب اسلامی و شورای نظار آغاز یافت و کابل بدست مجاهدین تار ومار گردید .. دیگر پیش نمی رویم .
امروز سخن از پیروزی و قهرمانی از آغاز هفتم و هشتم ثور به گوش ها می رسد و در رسانه ها به چاپ می رسد . قضاوت را به تاریخ و نسل های بعدی می گذاریم و این حق مسلم هر افغان است تا تشخیص بدارند و نظر خویش را بیان نماید .
اول بگویم که درافغانستان هر رژیم و حکومتی که روی کارآمده است بگونه ای رژیم گذشته را چنان کوبیده و زشت گفته است که خودش را نیز فراموش نموده که بمنظور چه روی کار آمده است تا این که مواجع به سقوط شده وهیچ گردیده است . دوم این که به اراده مردم تا کنون کدام دولتی را سراغ نداریم که منتخب مردم افغانستان بوده باشد حتآ رژیم کنونی را که وزیر خارجه امریکا گفت که ما کمک نمودیم یا « ماست مالی کردیم » سوم حرف ازانتخابات می زنند وقانون اساسی . همه رهبران برای شان انتخابی را همرا با قانون اساسی داشتند مثلآ از زمان محمد ظاهرشاه کدام انتخابات مردمی وی را به قدرت نگهداشت مگر قانون اساسی هم داشت ، سردار محمد داود همچنان ، حاکمیت ح. د . خ . ا همچنان ، شورای جهادی و ال حق نیز به نوعی قانون بود . اما این که مردم دنبال چنین رهبران و حکومات رفته اند مقصردولتها نبوده و امروز هم نیست . رهبران هفتم وهشتم ثورصداقت ایمان داری و از خود گذری صفوف شان را ندانستند ، قدرت وامانت مردم را نتوانستند به مسیر مثبت آن سوق بدهند، ضعف ها و ناتوانائی های رژیم باعث این گردید که همه قدرت های منطقوی و جهانی خانه افغانها را برای پیش برد اهداف ومنافع شان علیه همدیگر به میدان رقابت وانتقام جوئی مبدل نمایند .این که از احساس ملی ،اسلامی وانسانی صفوف چگونه خویش را تا اکنون حمایت و محافظت میدارند بازهم دشواری های را متقبل میشویم که دست وگریبان مصیبت های امروزی هستیم .اگر به واقعیت بگویم هفت وهشت ثور بیداری وقربانی ما بخاطراهداف بیگانه های بود که برما حاکم گردانیده شدند .ا باید از تجربه هفتم و هشتم ثور رهبران امروزی و طالبان پند بگیرند که با نیروها ی بیگانه به قدرت رسیدن آسان است مگر رنج اش در حفاظت از نظام و حمایت از مردم میباشد تا قناعت دوجانب را فراهم نمود . رهبران هفتم وهشتم ثورنتوانستند تا از خود گذری صفوف شان را نگهدارند و استقامت بدهند. و به قناعت خارجی ها نیز بپردازند
به مار ماهی مانی نه این تمام و نه آن .
منافقئ چه کنی مار با ش یا ماهی .
سنجر غفاری