م. نبی هیکل

 

سخنی با دو روشنفکر

امتیاز این دو روشنفکر بر سایرین این است که در مورد مهمترین مساله ملی یعنی یک سازمان سیاسی ملی می اندیشند و مینویسند. دوستان دیگری نیز در مورد مسایل ملی مینگارند اما به دلایلی در اولویت دهی اجندی دیگری را در  صدر کار قرار میدهند. یکی در مورد طرح تشکیل یک جبهه نگاشته است و بصیر دهزاد زیر عنوان (همه پرسی بحیث یکی از فکتور های دموکراسی درون حزبی) در مورد همه پرسی  نگاشته است.

سمیع کارگر  طرح تشکیل (جبهه پواحد میهنی) را که از سوی (کانگرس ملی لفغانستان)  طرح گردیده چنین تعریف مینماید:

 (ابتکار به موقع وخلاق فرزندان فداکار وراستین سرزمین ماست که راه بیرون رفت از فاجعه کنونی کشورواحترام به اراده مردم  افغانستان را بازتاب داده است.)

پس از آن کار (عملی) برای تشکیل چنین جبهه را مورد سوال قرار میدهد اما سوال اساسی را نادیده میگیرد که:  چرا جزایر سیاسی حزب دموکراتیک که در نتیجه (بگ بنگ) سیاسی در کشور از بدنه حزب مادر از هم پاشیدند را نتوانستند :

·       در نتیجه همای مساعی اتحاد در ۱۷ سال گذشته باهم متحد گردند؟

·       چرا هنوزکار تحقق پذیری تشکیل جبهه  متحد ملی مورد سوال قرار دارد؟

در صورت پاسخ مثبت  سوالهای  را در موارد آتی میپرسد:

 باچه امکانات حمایوی سیاسی و اخلاقی؟

کیها میتوانند این جبهه را تشکیل دهند :که جایگاه و کیفیت یک اپوزیسیون واقعآ ملی و دموکرات را احراز نماد...؟

چه نوع پالیسی و اقدامات سیاسی میتواند همکاری و حمایت نهادهای ملی و بین المللی مدافع صلح ، آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون را در کشور ما جلب نماید...؟

و در مورد چگونگی تدبیری بحیث حزب حاکم  در امور ملی و بین المللی نیز پرسشهایی مطرح شده اند. و در پایان مقاله انتظارنامه آقای سمیع کارگر را میخوانیم:

   انتظار می‌رود وطندوستان ، دانشمندان ، متخصصین متجرب و سیاستمردان دلسوز  وطن ، رهبران احزاب وسازمان ها ، نظریات  ، رهنمود های کاری و پیشنهادات تکمیل کننده خود را در چگونگی تشکیل این جبهه ‌وخط مش حکومت آینده ، ارایه بدارند تا ...

از مقاله سمیع کارگر بر میاید که طرح جبهه حد اقل در ۶ مورد مورد انتقاد قرار دارد.

دو اساسی را اقای سمیع نادیده گرفته است. تمایل کار کلاسیک حزبی در این طرح مشهود است زیرا از همین اکنون خود را بحیث نیروی حاکم پنداشته است و این تفکر حاکم بر ذهنیتهای کنونی و شرایط کنونی با مقاومت جدی روبرو میگردد.

کنگره تا آن جایی که من در جریانم یک دسته فکری ایدیولوژیک است تا یک حزب سیاسی متعهد ملی  زیرا نتوانسته تاکنون فراتر از حلقات فکری خانواده چپ مطرح گردد.

ما میدانیم که جبهه ها و ایتلافها (چاره ناچار) اند و بیانگر این است که اعضای شامل ایتلاف نه شهامت انصراف از رهبری را داشتند و نه توانایی لازم را برای مطرح شدن تا عطش سیاسی خود را اقناع نمایند.  تاریخچه جبهات ملی در افغانستان نه تنها بیانگر این حقیقت اند بلکه ناکارگی و ناکامی خو.د ذرا نیر نشان داده اند.دو دلیل وجود دارد که این همفکران و همسنگران تا کنون نتوانسته اند متحد کردند:

مبارزان افغان همواره در سیاسیت  رفیق بازی میکند و از لاک فکری خود نمیتوانند بیرون آیند. در بحث های خود در فیسبوک تنها به ابراز نظر (رفقا) کف میزنند و و نکات نظر سایرین را نادیده میگیرند.

باز اندیشی و روحیه کار مشترک برای اهداف مشترک کلید این دشواریهایی اند که بر سر راه اتحاد روشنفکری قرار دارند.نشانه هایی وجود ندارند که (کانگرس ملی) در ادعای ملیگرایی خود صادق باشد. شخصآ سالها قبل تلفنی با یکی از مسوولان :کانگرسکه تازه خبر آن در آریایی منتشر شده بود تماس گرفتم. وفقا به عهد برای هر مبارز اعتماد میآفریند و اعتماد از وی میزداید.پیشنهادی برای اتحاد روشنفکری بر اساس اصول انسانی ( کار مشترک برای اهداف مشترک) در  سایت آریایی بار بار و در فیسبوک نیز بار بار منتشر کردم اما هیچ یکی از این مبارزان به آن واکنش مثبت یا منفی نشان ندادند.در کابل احزاب خوبی وجود دارند که کانگرس آنها را نادیده گرفته است زیرا در خط فکری کانگرس قرار نداشتند.

مقاله دومی آقای دهزاد (همه پرسی بحیث یکی از فکتور های دموکراسی درون حزبی) در مورد همه پرسیاما اقای دهزاد میان ریفراندم و نیفراندم نتوالسته فرق نماید. به چای کار برد این میکانیزم تخصص گرایی در حزب موثریت بیشتر دارد.

این مقاله مانند  در مورد میکانیزمهای درون حزبی و دانستن نظریان اعضا در مورد پالیسی ها بحث مینماید. در حقیقت برنامه عمل حزب باید اهداف حزب سیاسی را بحیث عملی و  قابل پیمایش تعریف نمایبد نه تنها از نظر تیوریکی. ساده ترین کار این است که برنامه عمل را با برنامی عملی/ اوپراتیفی (شیوه های تحقق اهداف حزب) باید تکمیل کرد.

اعتماد سیاسی و فقدان میکانیزمهای سازنده اعتماد نیز بزرگترید دشواری بر سر راه این مبلارزان قرارداردو فقدان

برجستگی دیگر این دو نویسند بر سایر رفقای حزبی انان این است که  راه تفکر انتقادی را در پیش گرفته اند.

 

 


بالا
 
بازگشت