سلیمان کبیر نوری

 

فریادی از ژرفا

پیرامون نهضت روشنگری ی درخشان شفیع عیار

بخش سوم و پایانی

درین بخش شما میخوانید:

- بازهم پیش سخن گذرا بر نظریات هموطنان بر بخش دوم این نبشته!

 - استقبال عیار از موضع سختگیرانه ی جنرال رازق و جبار قهرمان در برابر شبکه ی تروریزم انگریزی به نام طالبان و حامیان خارجی آن

-پیامد رویکرد ها و تابو شکنی شگفت انگیز عیار

عیار چگونه تابو ها را درهم شکست؟

 

-----

- بازهم پیش سخن گذرا بر نظریات هموطنان بر بخش دوم این نبشته!

"جناب سليمان کبیرنوری دوست گرامي! تهیه و نگارش یک گزارش، جمع بندی ونوشته همه جانبه ی تان در موازات اهداف روشنگری جناب عيار، به حيث یک نويسنده ی متعهد به ارزشهاي والای انساني جايگاه ویژه و وزين خودرا دارد. مطالب وفعاليت ها و فرایند روشنگرانه جناب عيار، طي بیشتر از هشت سال و اندی، خيلي ها با تسلسل منطقي ترتيب شده بود که به خواننده پيام خيلی روشن را میرسانید. من كه شخصا با وجود علاقه مندي ای كه این جانب به آقاي عيار دارم؛ شما، بعضي از نكات تاريك در بیانیه ی متن انگلیسی ایشان را با تسلسل وديدگاه روشن و منطقي، تفسیر و تصریح نموده بودید که برای هرکسی کاملا قابل فهم مینمود.

ودر اخير؛ با حاکمیت استبداد ديني واجتماعي در كشورما، اگر برنامه هاي ديني شان توأم ويا يكجا و موازي و درعين برنامه ترتيب شود   بهتر خواهد بود. زيرا عالمان دين براي حضور شان در دولت نقش شان در سياستمداری دین که بیشترینه به استشاره شبکه های مرموز استخباراتی طرح و تدوین میشود، مورد استفاده ی ابزاری قرار می گیرند.

علماي دين در طول تاريخ برأي مشروعيت حاكميت هاي استبدادي ونامشروع كرايه گرفته شده اند. وبراي سركوب عدالت اجتماعي اين قشر مزدور ومزد بگير دست به توليد احاديث متناقض با متن ومعني قران وروايات وجعليات زده اند.

وجالبتر از همه به اين دست نويس هاي  جعلي شان در جامعه آن قدر به تقدیس رسیده اند که الان تفكيك روحاني بودن وشيطان بودن انان را درجامعه اسلامي مشكل وحتي ناممكن ساخته است. نظر به برداشت بنده امروز همان دين با روح وفطرت سیاسی- شيطاني در جهان اسلام حكومت ميكنند كه محصول اين نوع بينش ديني مملو از خرافات با فطرت شيطاني ايجاد گروه هاي تروريستي همچو القاعده، طالب وداعش، بوکو حرام، الشباب، لشکر طیبه... و ده های دیگر در كشور ما وجهان کارمایه ی کشور های مشخصاند که همه ی مان آن ها را خوب میشناسیم.

هميشه اين گروه هاي متذكره اعمال شان را بر همين باورهاي ديني وبه استناد داستانها، روايات واحاديث توجيه مينمايند.

بناء پيشنهاد این جانب اين است كه هرگاه،  با استدلال قراني به حيث سلاح برنده عليه اين تاجران ديني كه دين، ناموس و وطن را به متاع دنيا فروخته اند، برنامه های خویش را هم آهنگ وموازي پيش ببرند، موثر ترجا می افتد.

باحرمت فراوان

ويس نجات"

عزیزان گرانقدر! سایر تبصره ها، نظریه ها و پیشنهادت را در پایان این نگارش ملاحظه فرمایند.

///

 

استقبال عیار از موضع سختگیرانه ی جنرال رازق و جبار قهرمان در برابر شبکه ی تروریزم انگریزی به نام طالبان و حامیان خارجی آن

پس از ترور جنرال رازق این کمینه خامه ای داشتم زیر فرنامخون رازق شهید افراطیون شوینیست را رسوا کرد" نوشته بودم: ترور جنرل عبدالرازق، فرمانده پولیس قندهار که پس از چاشت روز پنج‌شنبه 18 اکتبر 2018 در ساختمان دفتر والی قندهار به شکل مرموزی کشته شد؛  اکثر مردم افغانستان را شاک داد.

چرا؟

 رازق طالب کُش و حقانی کُش بود. 

 رازق می گفت:

- هیچ یک ازطالبان را زنده نزد من نیاورید!

- من طالب اسیر را نمی خواهم!

-آن ها را در میدان جنگ نابود کنید!!!

این شعار ها پیوسته عملی می شد و در نتیجه امنیت و سازندگی را در قندهار به ارمغان آورده بود. جنرال رازق صلح و آرامش را روز تاروز در مرکز جولانگاه و قرارگاه ملا عمر(ولایت قندهار) مستولی تر میگردانید. چنین کاری هم تاریخی بود و هم رستمانه. ولی این امر با مذاق و دستور خالق اصلی پروژه ی طالبان یا انگریزیان تناقض داشت و برای متجاوزان غربی  که در سدد گسترش و توسعه ی نیرو های طالبان و داعش برای تحقق اهداف جیوپولیتیک و جیو اکانومیک بزرگی استند و اصلن به همان خاطر در کشور مان هجوم آورده اند، غیر قابل تحمل بود. زیرا قندهار رازق قهرمان؛ دیگر با قندهار ملاعمر فرق فاحش می یافت و ثابت میشد که طالب خیزی، اجیر شوندگی و غلامی پذیری؛ ذاتی این خاک و خطه و مردمان آگاه و آزاده ی آن نه، بل عارضه تحمیلی و صادراتی بوده است.*

"آقای عیار طی بر نامه های خویش در حمایت قاطع(برعکس "اعلام حمایت قاطع!!!!! غرب از افغانستان که به رشد و توسعه، حمایت قاطع و شناسایی رسمی تروریزم بنیادگرایی طالبان انجامید) از شعار های ضد طالبانی و ضد پاکستانی  جنرال عبدالرازق اظهارات روشنگرانه داشت.

اما عیار، در ویدیوییبه ماتم مرگ رازق، با دل پرخون و سرشک تلخ به شئونیست هایی که او را به تفرقه افگنی میان اقوام متهم میسازند، پاسخی دندانشکن داده است. درین جا میبینیم که عیار بر سجاده ی  پاک آرمان مردم نشسته است؛ و درد ماتم هم میهنی را فریاد میزند که برای وطن و مردمش، جان خود را قربانی کرده است. عیار پس از سپاس از سرود و زمزمه ی خانم نجوا چنین ادامه میدهد:

قندهار به انار خود، انار های سرخ سرخ کلان خود بسیار مشهور است. حالی در قندهار فصل انار است. گویی انار ها امسال برای ازی پخته شده، که مرگ جنرال رازق را گریه کنند. هر انار در روی درخت های خود کف کف شدند، دانه های هر انار در درونش به قطرات اشک سرخ، خون آلود تبدیل شده، و هی میبارند در روی زمین، تا مرگ جنرال رازق را گریه کنند.

ابر می بارد و من، می شوم از یار جدا – چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

این شعر را امیر خسرو دهلوی سروده است. در اشعار باید عمیق شویم. اشعاری بدین زیبایی، یک قلب دارد، یک چشم دارد. باید به درونش برویم. اشعاری بدین زیبایی، نفس می کشند. زنده هستند. اگر داخل کلماتش درون شده بتوانیم، او وقت است که درد این کلمات را می توانیم حس بکنیم.

ابر می بارد و من، می شوم از یار جدا– چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

ابر و باران و من و یار ستاده به وداع- من جـدا گریه کنم، ابر جـدا، یار جدا !

من جداگریه کنم ابر جدا، یار جدا.

من امروز دیگه هیچ چیز گفته نمیتانم. در زندگیم کم روزی بوده که من این قدر نامید شده باشم. ناراحت ودلشکسته نی، بلکه نا امید. امروز تمام سلول های بدنم، برای مه ماتم ملی اعلان کرده. از فراز قصر امید هایم، بیرقم، پایین افتیده.(در حالیکه بغض و درد به سختی گلوی عیار را می فشرد، چنین ادامه داد)؛ امروز هیچ گفته نمی توانم. امروز مه این را تحلیل کرده نمیتوانم."**

اما وقتی جنرال رازق زنده بود، پس از یکی اظهارات موصوف در مورد مقایسه رهبران جهادی با ملا عمر، بر وی آشفته و غضبناک شده بودند، آقای عیار طی ویدیویی از موضع گیری جنرال رزاق سرسختانه دفاع کرد.***ویدیو ها را در پا ورقی ملاحظه فرمایید.

عیار: کشته شدن جنرال رازق چطور توانست این همه مرز های نژادی و لسانی و مذهبی و منطقه ای را، همه را بشکنانه.و ما را با هم یکجا کند. اگر مرز ها را گویا نشکستانده باشد، چطور توانست که همه، پشتون جدا، تاجیک جدا و هزاره و ازبک جدا و نورستانی جدا... همه ی مان در غم و غصه ی جنرال رازق باشیم. ویدیوی شماره 533

با موضعگیری قاطع  جنرال رازق در برابر نیرو های نیابتی و یا بلک واتر پاکستان که میگفت: - هیچ یک ازطالبان را زنده نزد من نیاورید! - من طالب اسیر را نمی خواهم!  -آن ها را در میدان جنگ نابود کنید!!!؛ من حاضرم که از جنرال رازق دفاع کنم. جنرال رازق به پیش، ما در عقب آن، برای مبارزه آماده ایم. این است که عیار مرزی را برای آزادی، رهایی، عدالت و برابری به اسم و رسم زبان، مذهب، نژاد و منطقه نمی شناسد.

از همین جا است که آقای عیار، هر آن کسی را، آن هم در شرایط اشغال، که در برابر نیرو های انگریزی- پاکستانی به مقاومت برمیخیزند، همچو جنرال دوستم که بخاطر موضعگیری قاطع اش در برابر طالبان چندین بار مورد سوء قصد و محو فزیکی شبکه های تروریستی  و حکومت پوشالی دست نشانده غرب قرار گرفته است، و خلیلزاد امریکایی با بیشرمی تمام در یک مصاحبه ی خویش با تمسخر و خنده به هراس افگنی امریکا علیه این شخصیت ضد طالب و داعش اعتراف نموده است. همچنان عیار به حمایت و قدر دانی از  مراد علی مراد، عبدالرازق، جبار قهرمان، داود داود و ده های دیگر که بالاثر توطیه و ترور های زنجیره ای محو فزیکی شده اند؛ بسیار متهورانه و سازنده موضعگیری داشته است.

 

 - پیامد رویکرد های تابو شکنانه ی شگفت انگیز عیار

پیش ازین که در مورد تابو شکنی آقای عیار دریچه ی سخن را باز کنیم، باید بدانیم که تابو خود چه است؟ و تابو شکنی یعنی چه؟

به صورت اصل کلی، تابو به مثابه مسایل ممنوعه، حرام و گویا هنجار های غیر قابل قبول در خورد انسان ها داده شده است. یک موضوع هراس برانگیز، وسوسه انگیز و غیر قابل پذیرش شمرده می شود!!! آنچه باید از دانستن و فهمیدن و پرس و پالش، بایست اجتناب ورزید. گویا با واکاری درین مورد، خطر های مهلک متوجه مان خواهد شد. این همه در حالیست که انسان به صورت طبیعی و غریزی مشتاق درهم شکستن  تابو ها است. و به صورت طبیعی با رشد و رسش جامعه انسانی به والایی انسانیت، انگیزه ی کشف و درهم شکستانیدن تابو ها در به اوج میرسد.
زیگموند فروید بدرستی معتقد است که تابو ها کهن ‌ترین مجموعه ی قوانین بشری‌اند. ولی وی معتقد است: اقدامات منع شده در تابوها و قوانین مربوطه، اقداماتی هستند که بسیاری از انسان‌ها تمایل طبیعی به انجام دادن آنها دارند. او براین پایه می‌گوید: "تابوها در آغاز ازممنوع شدن تمنیات و اَعمال غریزی پا گرفته‌اند - ممنوعیت‌هایی که نسل پیشین انسان‌های اولیه با خشونت تمام بر نسل بعدی تحمیل کرده است." او با این فرضیه استدلال می‌کند که چرا انسان درقبال آنچه تابو ممنوع ساخته است برخوردی دوگانه دارد؛ چه به طور غریزی انسان پس از تحمیل شدن تابوها، ناخودآگاه سودایی خوش‌تر از زیر پا گذاشتن تابو ندارد. آن قدرت جادویی که انسان برای تابو قائل است و کشش و گیرایی تابو همه حاصل وسوسه‌انگیزی آن و نیز ظرفیتی است که تابو برای برانگیختن کشش‌های غریزی وناخودآگاه انسان دارد. از همین رو، برای محترم نماندن تابو به مقاومت آگاهانه فوق‌العاده‌ای نیاز است(چونانیکه آقای عیار، نترس و استوار در برابر آن بر خاسته است) که خود از قداست تابو، تأکید مکرر بر زیر پا نگذاشتن آن و نیز کیفر شدیدی که برای نقض‌کنندگان آن در نظرگرفته شده است مایه می‌گیرد.****

من درین جا روی مفاهیم و معانی تابو و تابوشکنی، از پژوهش های کارل گوستاو یونگ، دیوید هیوم فیلسوف انگلیسی و سایر پژوهش های روانشناسی اجتماعی، معرفت روانشناختی و واکاری در مورد سایر پدیده های روانی ی جمعی سخن نمیگویم، بل، درین جا صاف و ساده و بی پیرایه به تابو شکنی شفیع عیار در جامعه ی تابو زده ی مان می پردازم.

در مورد پیامد رویکرد های آقای عیار باید گفت که، عیار توانسه است طی هشت سال و اندی با برنامه های خویش، به بزرگترین اهداف انسانی برسد.

پیش از برنامه های عیار، در کشور عزیز مان، در طول تاریخ، از آوانی که اعراب پس از جنگهای دوصد و پنجاه ساله علیه دفاع کابلیان از کابل، برآن مسلط شدند( منبع- کتاب " نام و ننگ"- جلد چهارم، مولف و نویسنده: سلیمان راوش)، کسی نبود که در چنین سطح و ابعاد بر اشتباهات، ریا و تذویر های یک ملا و مولوی و روحانی انگشت انتقاد گذارد. جرآتی نبود تا بگوید که بالای چشمت آبرو است.  اما عیار با فراگیری،  فهم و درک عمیق و ژرفبینانه از دل قرآن، توانست ملا ها، داملا ها، مولوی ها، و عالمان دینی جعلی، کمسواد، بیسواد و اجیر انگریزی  را به شمول آقای دکترستار سیرت دانش آموخته دانشگاه مشهور عالم اسلام به نام الاظهر که بنیاد آن را انگلیس ها گذاشته و تمام بودیجه و اکمالات مالی آن ها را از بدو تاسیس به عهده دارند، به افشا گرفته و مردمان و حتی خود ایشان را به بیچاره گی شان در فهم و درک قرآن مجید یا یگانه اساس دین اسلام آگاه و بینا سازد.

آفتابی شد که حتی اندوخته های ستار سیرت بزرگ هم نه از کلام رب  یا قرآن شریف، بل از مشبوهاتی زیر نام حدیث، ساخته و بافته ی  اهریمنان خودکامه برای اهداف فتوحات، غارت، غنیمت و حصول غریزه های شخصی و سکسی میباشد. 

به استناد از پژوهش های مورخ بزرگ معاصر، رابرت درایفوس نویسنده کتاب "بازی شیطان"، دانشگاه الاظهر که اصلن انگریز ها بنا نهاده اند، تمویل و رهبری می کنند  قریب کلیه فتاوای اسلامی از همین جااصدار مییابد...)***** تحصیلات اسلام سیاسیتاسطح دکتورا را درایفوس در این دانشگاه  به معرفی گرفته است.  

معرفی و بیرقی ساختن ملا های بیسواد، کمسواد، کژ اندیش؛ اجیر- مزدور؛ و بحث های آزاد دینی – مذهبی توسط  آقای عیار در میان مردم سخت متعصب و مذهبی، کار متعارف و عادی  ای هم نبود. به ویژه اینکه شاگردان نامدار دانشگاه الاظهر همچو ستار سیرت بسیار به فریب مردمان توفیق یافته بودند تا جاییکه حتی با ارائه زنده ترین اظهارات خرافاتی و ضد قرآنی ایشان هم؛ علاقه مندان شان عصبانی میشدند و مشکل آفرینی میکردند.

 روزی آقای مسکینیار، صاحب امتیاز  تلویزیون آریانا که از امریکا پخش می شود؛ اظهار داشتند که: من سخت زیر فشار قرار دارم و از من می پرسند که چرا  آقای عیار در تلویزیونی که من صاحب امتیاز آن هستم، برنامه دارد؟ گویا برنامه های آقای عیار بر خلاف دین و مذهب است.

اما الان آقای عیار چلینج داده است که هرآن ملا و کسی که خود را عالم دین میخواند و  می گوید که شفیع عیار بر ضد دین اسلام برنامه دارد و تبلیغ می کند؛ بیایند، ما بر مبنای کتاب اسلام  و مطابق با آیات قرآن به بحث می پردازیم.

 اما هیچ کدام از برنامه سازان دینی و گویا علمای دینی همچو سادات ها، ابوبکر ها، ستار سیرت ها، کوثر ها، داعی ها، مجیب الرحمن ها... مهیا نشدند تا در برابر عیار در برنامه های زنده ی تلویزیونی حاضر شوند و به بحث بپردازند. زیرا فهم همه ی این به اصطلاح علمای دین، از قرآن نه، بل از حدیث  ها و روایات ساختگی است. معلوم شد که این همه به اصطلاح علمای دین!( این که دین علم نیست و ملا و دانشجوی دین را نمیتوان عالم خواند، بحث قطعن جداگانه ایست که با اغتنام از فرصت به آن خواهیم پرداخت)، اصلن از قرآن آموزش دقیق و آگاهی ی ندارند. هرگاه در گفت و شنود (مناظره) و بحث قرآنی حضور به هم می رسانیدند؛ آن ها نیک میدانستند که چلوصاف رسوایی شان از آب بیرون می شد.

امروز، ما مشاهده می کنیم که در رسانه های جمعی، در پای ویدیوی های آقای عیار؛ بحث های آزاد و مذهبی با صراحت تمام جریان دارد. هرکی، هرآنچه، باور و عقیده،  فکر و نظر دارد، از نام خود و یا از نام مستعار نظریات و اندیشه های خویش را بمثابه یک مذهبی سخت معتقد و یا حتا یک اتاییست به بحث آزاد می گذارد. پیش از برنامه های آقای عیار، آیا این همه امکانات میسر بود؟ بیشک که نبود. الان چنین بحث های آشکار، راز و رمز مداحیان و دکانداران دین را به افشا می گیرد و زمینه مفتخوری را برآن ها سد می سازد. پس چرا همه ملا های اجیر و مفتخوار  بر ضد آقای عیار و هم اندیشان ایشان قرار نگیرند؟ 

وقتی برنامه های آقای عیار از طریق تلویزیون آقای مسکینیار نشر میشد. پس ازان که بنیادگراهای مزدور در امریکا، مسکینیار را مورد فشار قراردادند تا برنامه های آقای شفیع عیار را از تلویزیون خویش پخش ننماید. مسکینیار و عیار هردو از همه علمای دین برای بحث قرآنی با آقای عیار دعوت به عمل  می آورد. اما همه صلای عیار و دعوت  محترم مسکینیار را ناشینده می انگارند و اصلا مهر سکوت بر لبان خویش می گذارند.

معلوم میشود که این ها توان تقابل و بحث قرآنی را در برابر عیار در خود نمی بینند. همان است که گروهک های ملا های مزد بگیر آهسته آهسته از صحنه ی تقابل و مباحثه در عرصه ی دین و مذهب با آقای عیار، عقب نشینی نموده و به قول معروف"بگیل" میشوند. 

عیار در برابر مخالفت با ادامه ی برنامه های خویش با آقای مسکینیار، صریحن 

ویدیوی محاصره ی یک ملا توسط جوانان و مردم مزار شریف را بیرون میدهد؛ که این ملا میخواست  برای طالبان اعانه جمع آوری کند؛ توسط  جوانان بیدار در داخل شهر متوقف و مورد نکوهش قرار گرفت و با موتراز صحنه فرار داده شد.

به راستی فقط مبارزات سرسختانه و دوامدار عیار توانست در سرتاسر کشور چنین رویکرد های شجیعانه مردم و جوانان را الهام بخشد و شدنی گرداند.

    باش تا صبح دولتش بدمد *** کاین هنوز از نتایج سحر است!

بحث های آزاد  مذهبی که امروز به ابتکار آقای عیار میسر شده است، هشت سال قبل اصلا وقوع آن در مخیله ی انسان نمی گنجید.

 زنده باد روشنگری- خردورزی- آزادی- عدالت و انسایت!

 

عیار چگونه تابو ها را درهم شکست؟

در کشور فلکزده ی مان، در طول تاریخ پس از حاکمیت اسلام عزیز، فقط ملا ها، داملا ها، مولوی هاو به اصطلاح روحانیون بودند که بر ذهن و روان و زندگی مردم کم سواد و بیسواد حکم می راندند و  عامل همه سیاهی ها و تاریکی ها را بر دین اسلام چسپ زده، شکم خویش را سیر وچرب نگهداشته، از دشمنان مردم این خطه  پس از تعمیل برنامه های آنان نیز پاداش هایی میگرفتند. ما از  مجددی ها(که با دسایس عوامفریبانه ی انگریزی به نورالمشایخ و شیخ المشایخ تشهیر شده بودند)، گیلانی ها، ملا لنگ ها، ...در گستره تاریخ کشور خویش اسناد کافی داریم که آنها در تبانی با انگریز بر ضد منافع مردم و کشور مان در خدمت اجانب بوده اند. اما، نقش روحانیون، ملا ها، و داملا  های میهندوست را نباید فراموش کرد که در برابر دشمنان خارجی به بسیج مردم برای مبارزه و دفاع از تمامیت ارضی کشور تلاش کرده اند. این مبارزات در حصول استقلال کشور در سال 1919 متجلی است.

در کشور من و تو، هیچگاهی، هیچکسی، نمیتوانست بر اظهارات یک ملا، ایراد و نقدی داشته باشد. به مجرد ایراد و انتقاد، مهر داغان ارتداد، کفر و الحاد، همچو کلوخ استنجا در آستین آماده بود و با تکفیر زندگی  را از وی میگرفتند. هیچ کسی را جرآت نبود تا در برابر لاطائلات اوشان بیایستد و قدنمایی بکند. هرآنچه یک ملا بیان میداشت، گویا خط قرآن و حدیث صحیح بود و بس. همه مردم در مساجد و جماعت ها گوسفند وارانه نشسته و گوش میدادند. ولو ملایی پر کردن دندان را حرام می خواند، بول حضرت محمد را معطر و شفابخش میخواند و صد های دیگر. اما این آقای شفیع عیار بود که طی 9 سال مبارزه ی خستگی ناپذیر بر ضد خرافات و تابو های خرافاتی ساخته و بافته ی انگریز و سایر دشمنان این خطه ی خونین و درگیرودار چند قرنه، ایستاد و به مبارزه آغاز کرد. تابو ها را درهم شکست. تا مرزی که امروز در مورد آیت و حدیث در داخل کشور، جوانان به بحث تحلیلی می پردازند. مردم و به ویژه جوانان، در رسانه های شنیداری، دیداری و نبشتاری بی هراس گفت و شنود میکنند. این همه پیامد راهکار و کارمایه ی بس سترگ آقای عیار درین راستا بوده که هیچ کسی نمی تواند ازان انکار نماید. عیار می خواهد واقعیت اسلام را برملا سازد. نمیگذارد ملا ها با استفاده ی سوء از اسلام عزیز به رنج و درد مردم بیفزایند.

 

- هدف و استراتیژی آقای عیار

هدف و غایه ی آقای عیار از مبارزه برای روشنگری و خردورزی، با ایجاد تشکیلاتی به نام " سازمان آب" مبرهن شده است که برنامه و پالیسی زیر را دارد( من این برنامه و استراتیژی را از صفحه ی انترنیتی سازمان آب اقتباس نموده ام):

برنامه سازمان آب( یک قطره تو- یک قطره من = سازمان آب)

******
سازمان آب یک خیزش وسیع ملی و در حال رشد از مردم افغانستان اعم از اقوام، ملیت ها و نهاد های مختلف مدنی است، که هرگز به خواسته ها و آرمان های آنها از سوی سردمداران قدرت در کشور و در هیچ برهه زمانی توجه نشده است.

- حقیقت افغانستان:

افغانستان در طول تاریخ ۲۷۰ ساله‌ای خود، هیچگاه یک حکومت غیروابسته به قدرت های بیرونی را تجربه نکرده است.

حاکمان که تا به حال در صدر تصمیم‌گیری قرارگرفته اند، بدون توجه به خواست‌ها و تکیه به توانایی‌های مردم، با مزدور منشی تمام به عنوان عناصر اجیر همواره به نفع بادارن خود کار کرده‌اند.

در نتیجه، جامعه ما زير يوغ نوکران تاريک انديش حتی در قرن ۲۱ قادر به بیرون آمدن از جهالت قرون وسطایی نبوده و افغانستان امروز یکی از عقب نگهداشته ترين کشورها در جوامع بشری بشمار می آید.

مرام و اهداف سازمان آب:

سازمان آب برای برابری و فرصت رشد برای تمامی شهروندان افغانستان فارغ از هرگونه تعلقات قومی، زبانی، نژادی، ایدئولوژیک، جنسی و دینی مبارزه می‌کند.

اعضاء و حامیان سازمان آب بدون قید و شرط باورمند به شایسته‌سالاری و اساس دموکراسی هستند. و معتقدند که تنها فرزندان آگاه، دلسوز، صادق و عادل وطن و با تکیه به توانایی‌ها و خواسته‌های مردم و بدون وابستگی به بیگانگان باید در صدر تصمیم‌گیری در افغانستان قرار بگیرند.

سازمان آب نکات و مرام مندرج در بالا را یکی از راههای مطمئن در بیرون رفت از معضلات بغرنج کنونی در افغانستان میدانند.

  اساسنامه سازمان آب

بیل و گندم-تبرو کچکول

آیا این "بیل و گندم-تبر و کچکول"میتواند به تنهایی -خود مظهر اساسنامه یک سازمان باشد؟

اگر ما این را بشکنانیم و تجزیه کنیم و تشریح,آری تنها همین شعار بیل و گندم و تبر و کچکول , در واقع میتواند اساسنامه مادر سازمان آب باشد.

سازمانیکه ـ یک قطره توـ یک قطره من؛ مهمترین شعار آن میباشد.

بیل و گندم یعنی چی؟ این درواقع میتواند برعلاوه شعار, برنامه اقتصادی ما برای افغانستان باشد.

چهل سال جنگ مهمتر از هرچیزی شیرازه اقتصادی کشور ما را شکسته است

در مدت چهل سال گذشته تقریبا همه هموطنان ما برای گریز از گزند جنگ بارها از

یک منطقه به منطقه دیگر و از یک ایالت به ایالت دیگر پناه برده اند. ملیونها هموطن ما بار ها از وطن مهاجر شده اند -دوباره با هزاربیچارگی برگشته اند برای اینکه بعد از یک خانه خرابی دیگر باز هم مهاجر شوند.

درین جریان کشور های ذیدخل در دست هرکدام ما کچکول داده اند و در آن یک مشت غذا, تا طرف دیگر را کهرقبای آنها بوده اند در انظار جهانیان خوار و ذلیل نشان دهند و خود را صاحبان قلب پاک.

شاید برای سالیان دراز ما این فریب را خورده بودیم که گویا جهان و ملل متحد از روی انسانیتبما کمک میکنند و بادرنظرداشت سالیان دراز جنگ-جنگی که بیشتر از هرکسی به منفعت انگلیس و آمریکا تمام شد؛ حتمی شیرازه از یک زیربنای اقتصادی ساده ی را بما تحفه خواهند داد-که حداقل-- تا سر پا ایستاد شدن-- زمینه یک اقتصاد بخور و نمیر را به ما فراهم کرده باشد.

بخصوص درین ۱۸ سال اخیر که ناتو در وطن ما بنام مبارزه با تریاک و طالب آمد

ولی امروز شاید کمترین افغان باشد نداند که نه جنگ ما علیه روس ,نه جنگ ما علیه طالب ـ جنگ ما نبود؛ بلکه جنگ برای منافع کشور های بزرگ به قیمت خون ما بود. ما تنها وسیله بودیم.

از همین سبب است که “بیل و گندم” میتواند مظهر اساسنامه ما در سازمان آب باشد. یعنی هموطن دنیا در غم ما نیست به مزرعه ات برگرد.

یعنی غذایت را خودت پیدا کن. خداوند برایت دست داده و پا داده و کمر داده و عقل داده و زمین داریم و آب داریم و بیل داشتن مشکل نیست. پس دیگر خیرات نگیر.کار کن تا وجدان نجات دادن کشورت را در خود پرورانده باشی.

و تبر و کچکول؟ یعنی وقتی آن رسیده که تبر بگیریم و کچکول های گدایی مانرا تکه تکه بکنیم.

آری بیل و گندم و تبر و کچکول

و با فروش هرچه زیر زمین داریم باید ماشین بخریم تا تنها به بیل و گندم اکتفا نکنیم.بلکه زراعت را در کشور خود ماشینی بسازیم.مگر از پول خود.

کتابهای مکتب خود را اگر مجبور باشیم با دست بنویسیم تا اولاد خود را تعلیم بدهیم

یعنی سالیان پر مشقت در پیش میباشد.

آیا ما از دنیا دندان میکنیم؟ نه ما هنوز هم از هر کسی بما کمک بلاقید و شرط

انسانی بکند قبول میکنیم. ولی آیا هنوز هم باور میتوانیم که کمک بنام کمک بلا قید و شرط در دنیا راستی وجود دارد؟

کدام نوع حکومت؟

ما در افغانستان عمیقا باور داریم که حکومت های زورگو و قوی مرکزی به منفعت ما نیست زیرا تجربتا دنیا آنها را برای زنجیر انداختن در گردن ما و دزدیدن همه دار و ندار ما بوجودمیآورند.بناءًا ما سیستمی از یک حکومت را پشتی بانی میکنیم که در هر ایالت در امور داخلی خود آزاد باشد.

والی و قضات و پلیس و سیستم حکومتی آن از خود مردم منطقه و انتخابی باشد.

مردم هر ایالت صاحب مواد زیر زمینی خود باشند ولی ۲۵٪ عواید شان از فروشات و مالیاتگمرکی و مالیه شان به یک بودجه مرکزی تعلق بگیرد تا به ایالت های غریبتر بمصرف برسد. ۲۵٪ عواید آنها به حکومت مرکزی سپرده شود تا حکومت مرکزی که در رابطهبا ایالت های کشور ضعیف باید باشد - اما در امور دفاع از کشور از یک توان مالی خوب برخوردار باشد.

با همسایه های مان و با جهان همان پالیسی تبر و کچکول را پیشنهاد میکنیم که یعنی گدایگر هیچکس نمیباشیم و رابطه مابا همه و بشمول همسایه های ما رابطه دو کشور برادر و متکی بحسن نیت خواهد بود.

اکثریت و اقلیت برای ما ارزشی نمی داشته باشد. بلکه همه اتباع کشور ما در کشور خود در جمله اکثریت و روابط ما همه برادرانه و به اساس یکعدالت اجتماعی خواهد بود یعنی یک قطره تو یک قطره من.

چگونه میتوانید عضو این ساز مان باشید؟

اگر شما از افغانستان هستید و یا یکی از والدین شما از افغانستان است در هرکجای دنیا که زندگی میکنید میتوانید عضو ما باشید.قومیت را ما اینجا به کاه هم نمیخریم. بگفته عبدالله انصاری:

کس عاشقی به قوت بازو نمی کند ــ اینجا تن ضعیف و دل خسته میخرند

 یعنی شما اینجا به اساس احساس و قلب پاک و درجه کار و فعالیت تان محاسبه میشوید.

و از صفوف ما هر کسی به اساس فهم و درک و تعلیم و سعی و کوشش میتواند به سطح رهبری رشد بکند.

برای فعلا در رهبری ما یک حلقه مثلا ۱۹ نفری پیشنهاد میکنم و در هر صف پایانتر کادر ها رهبران صفوفمیدانم در نظر یکتعداد شما شاید حتی خنده دار بیآید. اساسنامه که ۳ صفحه هم نمی شود. بخصوص در کشور ما که هر سازمان کوچک نیز اساسنامه های چندینصد صفحه یی داشته اند. اساسنامه هاییکه حتی کادر های بزرگترین همان سازمانها همان اساسنامه شانرا یک‌بارهم مطالعه نکرده بودند و هم نمی فهمیدند و نمی توانستند بفهمند. این یک اساسنامه موقت است. یک سال بعد یک کنگره عمومی دایر میکنیم آنگاه هموطنان هر چی لازم دیدند رادریک فضا دوستانه و برادرانه خواستند تغییر بدهند

ما به این عقیده هستیم که هیچ وحدت ملی بدون یک منفعت ملی مشترک نمیتواند وجود داشته باشد و هیچ منفعت ملیمشترک بدون یک عدالت اجتماعی نمیتواند بوجود بیاید. بناءً مساوات و عدالت اجتماعی در صدر کار ما قراردارد.

شفیع عیار

///

متن انگلیسی:

Spade & wheat, Axe & Begging Bowel      

Is the catch phrase of ‘Spade & Wheat, Axe & Begging Bowel’ alone capable of representing the statute of an organization?

If we break it down and explain it, yes, the only slogan of ' Spade & Wheat, Axe & Begging Bowel’, in fact, can be the mother Constitution of the water organization. In this organization you as one drop and I as one drop make the most important slogan.

What does spade and wheat mean?

 It can actually be an economic program for Afghanistan, in addition to the slogan, 40 years of war, more than anything else, has smashed the backbone of our country’s economy.

Over the last 40 years, almost all of our compatriots have been fleeing war from one area to another and to a province from another province. Likewise, millions of our compatriots have migrated from their homeland many times, once a thousand, then they have returned in desperation to emigrate after suffering another calamity and devastation.

In this process, the countries involved have given a begging bowel in the hand of each one of us, offering a cup of food to show their rivals in the eyes of the world people as vicious and to portray them as compassionate and kind-hearted.

Perhaps for many years we have had the deception and delusion that the world and the United Nations have been helping us on humanitarian ground, given the long years of warfare that ended more than anyone else in the interest of Britain and America.

We were thinking that even a simple economic infrastructure will be provided for us, at least a subsistence economy could be offered until we might be able to stand on our own feet. In particular, during the last 18 years which NATO came to our country in the name of fighting opium and Taliban? 

But today, perhaps, a few Afghans may not realise that our war against the Russians and also our war against the Taliban have not been ours, but it has been a war for plundering our mineral resources by superpowers and big countries at the cost of our blood. We have been used as the only means for their malicious goals.

That is why 'Spade and Wheat' can symbolize our constitution in the water organization. That is the reason, our fellow countrymen; the world is not concerned about our misery. Return to your farmland.

Produce your own food. God Almighty has given you, hands and legs, backbone and wisdom. We have land and water, and there is no problem using a spade.  So do not bow to take any charity. Work for yourselves to revive your national conscience to save you.

Yes, Spade, Wheat, Axe and Begging Bowel.

By selling all the underground products, we have to buy a car so that we do not just shovel to grow wheat. But to develop mechanised agriculture in our own country, by spending our own money. If we are obliged to, we should write school books in hand to teach our children which means years of hard work ahead.

Should we give up accepting the world’s aid?  No, we are still accepting any unconditional assistance helping us.  But bear in mind, do we still believe that there are any types of unconditional assistance in the world in the true sense of its meaning?

How you can be a member of this organization?

If you are from Afghanistan or one of your parents is from Afghanistan, you can be our member anywhere in the world you live in. We do not value ethnicity for our membership as a penny.

 According to Khaja Abdullah Ansari, the great mystic Farsi, Dari poet,

Here no one is in love for the power of arm.

They are here looking for the exhausted and weary ones,

That means you are evaluated based on the clean feelings and the degree of your work and activity.

Any one from our ranks can promote to the leadership level on the basis of understanding, learning and endeavours. For now, in our leadership, I suggest a circle of 19 people, and in each queue, the cadres of the ranks leaders.

I know in your view it might even be funny that our statute does not include even three pages, especially in our country, in which, each small organization has written their statues in several hundred pages. Statutes, even the senior cadres of the largest organizations did not read their own organisation’s statute at least once, and they did not understand and could not understand.

This is a provisional constitution. A year later, we will convene a public congress, and then the compatriots will look over anything they may need for any changes they want in a friendly, consensus and brotherly atmosphere.

We believe that there can be no national unity without a common national interest and no common national interest can be initiated without a social justice. The foundations of equality and social justice stand as a top priority of our work.

ShafieAyar

Translated into English By: Fateh SAMI

 

سایر تبصره ها، نظریه ها و پیشنهادت

سلام نوری صاحب! موضوع جالب حاوی مقاله ی شما در مورد آقای شفیع عیار را مطالعه و نیز امروز در برنامه رادیو آنرا به خوانش گرفتم.

 منتظر موضوعات جالب و آموزنده ی شما.

 تشکر و سپاس

حکیم امینی

////

 

.برنامه شفیع عیار به نظر من بسیار جالب ، دیدنی ، اموزنده ، روشنی بخش و حقایق را مستند برمبنای عقل و منطق تشریح می‌کند

رسول راسخ

///

 ... بخش دوم هم مثل اولش پر محتوا است. ضرورت می افتد که مقاله را تا اخر بخوانی. این نوع نوشتار جالب تر است که عینی بررسی شود و نه ذهنی.

و به نظر من نظریات دیگران که قبل ازبخشدوم جاگرفته است قوت مقاله را ضعیف میسازد.

خود شخص مولف از واژه های وزمین و مغلق استفاده کر ده که درک موضوع اصلی را کمی پنهان میکند. نقل قول دیگران در اکثریت جاها در مقاله سریع تر قابل فهم است نصبت به شخص مولف.

این مقاله زیباتر جلوه میکند اگر حاشیه روی هایش کاسته شود.کلاً تحلیل عالی شده از کار های عیار.

روز خوش بشیر فناء

///

قابل یا دهانی می دانم:

بخش دوم‌گزارش شما جناب نوری ارجمند در موردفعالیت های آقای عیار و بازتاب نظرات صاحب نظران  عالیقدر میهن ما بیطرفانه بوده و قابل  تمجید  است.

به نظر این جانب بهتر است آقای عیار توجه خویش را بیشتر درراستای  بسیج افکار عمومی و به خصوص شخصیت های آزاد منش و میهن دوست ،کارشناس و دلسوز که  در احزاب راستی و چپی  به نوعی شامل بودند ، معطوف بدارد . بسیاری از پیروان ‌، علاقمندان و  ‌‌اعضای سازمانهای چپ‌ وراست بنا بر شرایط حاکم و یا عدم درک‌ واقعی از بازی بزرگ میان ابر قدرت ها ، بنا بر شناخت ‌ویا ارتباط با اعضا و یا رهبران صفوفمختلف با یکی ازاحزاب و‌تنطیم ها  وابسته بودند.به گونۀ  پراگنده ، متفرق ، سلیقه ی ‌، عدم آگاهی دقیق از سیاست و ایدیالوژی ها به یکی  از احزاب تنظیم ها و گروه ها خود را منصوب می پنداشتند.  بدون درک کامل به طور شعاری و احساساتی  بدون احترام‌  به عقاید همدیگر ، مقابل هم قرار گرفته بودند . بهتر است افرادی  که به خاطر تأمین عدالت اجتماعی ،تساوی حقوق  شهروندی ، منفی  کسانیکه در هر دوره معامله گری  و استفاده جویی خود را  به اثبات رسانیده اند‌ ، برای نجات وطن کنار آیند وبسیچ  ساخته شوند.

اکنون به احتمال غالب بسیاری از پیروان احزاب مختلف ، متوجه شده  باشند که اندیشه و‌ افکار، فلسفه و آیدیالوژی های وارداتی درجامعه سنتی و اسلامی  ایکه با میزان بیشتر از ۹۵ در صد بیسواد و‌کمسواد درمقابل همدیگر پیدا و پنهان  صف آرایی   داشتند ، کاراییندارد . بلکه کشور را به پرتگاه تباهی می کشاند که همه شاهد هستیم  و اکنون متوجه شده باشیم‌ که هیچ کشور خارجی هم دایۀ بهتر ازمادر نمی تواند باشد زیرا هر کس برای مطلب خود دلبری کند.

باید کارکرد ها و‌اندیشه های گذشته ، مورد تجدید نظر قرار گیرند . هیچ جناحی  هم  با حواله ی یک جانبهٔ بار ملامتی به بدیگران‌ نمی تواندخود را سلامت و بر حق جلوه دهد و با انتقاد از دیگران فکر کنیم همه درد ها التیام‌  می پذیرد ، وطن گلزار می شود،   رسالت ما تمام میگردد وما پیروز می گردیم.

بهتر هست همه روشنفکران ، میهن دوستان و‌مردم ما ، به ویژه افغانستانی های مقیم خارج ، که در اندیشه ی نجات کشور اند  در کنار آقای عیار قرار گیرند  و بانظر داشت تحولات بعد ازجنگ سرد راه بیرون رفت را در شرایط پیچیده ی کنونی در طرح یک  استراتیژی کارا ،برنامۀ مدون و‌صریح‌ که پیوسته قابل تجدید وبازرسی باشد،  جست و‌جو‌ ‌نمایند.‌

ناگفته نماند که برخی از برنامه های اسلامی آقای عیار بنا بر تفسیر  و تعبیر بعضی آیات قرآنی  و رد کامل احادیث‌ ‌نبوی بسیار  افراطیو‌ناصواب است ، آقای عیار  نباید خود را عالم دین و مفسر قرآن جلوه دهد . نباید بدون در نظرداشت شأن  نزول آیت  و خواندن کامل آیت،( آیت  بالا و‌پایان ‌) در مقام مفتی اعظم حکم صادر کند . تفسیر قران  ایجاب می کند تا فردی آشنایی کامل   درعلم کلام ، مهارت و‌تبحر در بلاغت  وفصاحت ‌‌ و لغت عربی داشته باشد که قرآن در آن زبان نازل شده است . مفسرین  بزرک ‌، دانشمندان و نوابغ جهان اسلام اعم از عرب و عجم ،   در گذشته و معاصر  همچون امام  فخر رازی ، امام‌ ابو‌حنیفه پیشوای  مذهب اهل سنت ‌‌و جماعت ،امام جعفر صادق ، امام صدرا ، امام محمد غزالی ، مولاناجلال الدین بلخی ، ابن سینای بلخی ، ابوریحان البیرونی ،  خواجه عبد الله انصاری ، قرضاوی ، عبد العلی بازرگان  ، داکتر کریمسروش و صدها‌ مفسر و دانشمند ، به اندازه آقای عیار در اسلام  ‌‌ و تفسیر قرآن ‌معلومات نداشتند ‌‌ و ندارند ‌؟

اگر قرار باشد با خواندن ترجمه قران‌کسی عالم شود ‌وبا همه اعلان‌مسابقه بدهد ، پسندیده نیست.

در قرآن مجید بعضی آیات در زمان و منظور خاص نازل شده  برخی منسوخ هست الان قابلیت تطبیق ندارد.

پنداشت ایشان در مورد پیامبر سطحی هست و با دها آیت قرآنی در وصف  پیامبر اسلام همخوانی ندارد . بنابران عاقلانه نیست کهپیامبر اسلام را  با کاربرد واژه های سخیف و سبک و ‌حرکات اهانت  آمیز مانند  " آهسته برو‌ماه من آهسته برو"  به تمسخر بگیرند ؟

در حالیکه آقای عیار خود اعتراف می کند که قرآن را درست خوانده نمی تواند و بسا  از واژه های معمول مانند اطبا  و اتباع ‌واسمای سوره های و غیره را  دربرنامه‌های خود درست تلفظ نمی کنند و تشخیص نمی دهد . پس چطور باریکی های زبان فصیح عربی و آهنگ قرآنی را می داند ؟

اگرمی خواهد گفتار خود را با اشعار بیدل و‌مولانا  و حافظ رنگ وبو‌ دهد لازم هست توجه فرمایند که تنها در مثنوی مولانا هفت صد آیتقرآنی ‌و احادیث ثقه نبوی انعکاس یافته است.

در مثنوی مولوی ، گلستان و‌ بوستان سعدی ، سنایی،  عطار و نظامی از احادیث و آیات قرآنی به وفرت اشاره شده است ،

حتی شعر معروف سعدی:

بنی اعضای یکدیگر اند ...که در آفرینش زیک‌گو هر اند

تا آخر

الهام از  این حدیث‌معروف پیامبر ص است که می فرماید:

(مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ الواحد‌ ؛ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى ).

مثل مؤمنان در دوستى، مهرباني و شفقت با همدیگر همانند یک تن واحد است، وقتى عضوی از آن بدن رنجور شود، همه یی بدن دچار بیخوابی وبیتابی میگردد.

ایا صورت و چگونگی ادای نماز و‌مراسم‌ حج در قران تذکر داده شده است ؟

البته در قرآن تنها گفته شده که نماز را برپا کنید و حج نمایید اما نگفته است که چگونه و چطور ؟

پس اگر آقای عیار بدون ادعای بلند بالا و خط بطلان کشیدن بر همه احادیث ‌وبا لحن اهانت آمیز درمورد پیامبر اسلام علیه سلام ، ‌ بنا براتکا به کتاب های کلیساها ‌و روحانیون یهودی ، اسطوره های بی معنی ‌تاریخ های دست نویس معاندین  یهودی دوران پیامبر که در متونفقهی  و اسلامی  تداخل یافته ‌و وارد ساخته  شده است . توجه خود راطور  مستدل در مورد خرافات در اسلام  که در قرآن و‌حدیث‌ثقهوجود ندارد بدون تعرض به پیامبر معطوف بدارند ، بهتر است.

برخی ، نه همه ، برنامه های اسلامی ایشان خوب و‌روشنگرانه  است . برای کسانیکه باور ندارند و دین ستیزی و تعرض به عقاید مردم‌ رامایه ی مباهات می پندارند،  با ‌افرین و چک چک و واه واه استقبال می شود.

لاکن بر عکس، با خشم ‌‌غضب اکثریت کسانیکه باور دارند و مؤمن هستند، مواجه می گردد . روشنگر و سیاستمدار عاقل هر گز با احساسات ‌،افکار و باور های مردم‌ بازی نمی کند و وقت خود را ضایع نمی سازد.

در جامعۀ مانند افغانستان تاختن بی جای بر همه احادیث‌ ‌و وارکان فقهی اسلام ، به خصوص اهانت بر پیامبر هیچگاه جای پای برای نجات کشور ‌و کارسیاسی پیدا نمی تواند. بیاد داشته باشیم‌ که به اندازه امریکا کسی از لحاظ مالی در  بیست سال اخیر پول به افغانستان سرازیر نکردهاست اما اکثریت از حضور شان نفرت دارند. در خانه اگر کس است یک‌حرف بس است .

از دید من ،  آقای عیار بیشتر بر مسایل سیاسی بهتر است توجه نمایند ،  تا بتواند در بسیج افکار افراد ‌‌جامعه ی متفرق و‌پراگنندهافغانستان نقشی را انجام دهند ‌. در این راستا طرفداران زیاد پیدا خواهند کرد ، گرچه هر اندیشه مخالف ، هنگامی که در قدرت نباشد،  بیشتر چسپ دارد.

من یکی از طرفداران‌ بسیاری از برنامه های ایشان هستم ‌و ‌بسیاری را هم در رخنامه خود شریک ساخته ام.‌

نظر من بنابر استماع  و‌نگاه به برنامه جناب عیار، بدون حب و بغض ، به خاطر بهبود برنامۀ شان بیطرفانه ابراز شده است ، کاملا  دید و نظرشخصی من است . اما به قول معروف:

سلاطین خیر ملک خویش  دانند ،

حافظا وطیفه تو‌ دعا گفتن است وبس

در قید آن مباش  که شنید ویا نشنید

همچنان‌ کیفیت برنامه های دو ساعته شان کاهش قابل ملاحظه  یافته ‌و بعضا بی محتوا و‌مبتذل هست، بهتر است به یک ساعت کاهش یابد موضوعمشخص شود فقط پیرامون‌همان گفتمان صحبت گردد.

قابل یادهانی می دانم  که‌‌ روحانیون ‌و مولوی ها ، مرحوم نیازی و‌مفلح را که از رژیم دست نشانده واشغالگران‌انتقاد می کردند و اخیرا  مورد سؤقصد قرار گرفتند ، برای اینکه از آقای عیار روزی انتقاد کرده بودند،  لازم نیست تنها فقط همان بخش را نشان بدهند و از دیگر فعالیت ها ‌ سخنان  روشنگرانه و‌انتقادی شان علیه اشغال و نظام دست نشانده که موجب قتل شان شد ،  اغماض نماید. از طرفدران و توانمندی خود در عدم مداخله در این نوع قضایا ی جنایت کارانه بی جهت ذکر نکند و برای دشمنان حربه نسازد.

با عرض حرمت ‌وامید سلامت

فاتح سامع

 

پایان

///

 

*

https://jawedan.com/1397/16868/

**

https://www.youtube.com/watch?v=p6Ywv0aPP_s

***

https://www.youtube.com/watch?v=GygL7N-zhyM

****

https://honarehzendegi.com/fa/%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%88

*****

http://www.rahetudeh.com/rahetude/baziye-sheytani/html/aghaz-baziye-sheytani.html

******

https://www.youtube.com/watch?v=ZwSJBMSdKGY

 

 

++++++++++++++++++++++++++++

 

بخش دوم:

درین جا می خوانید:

- پیش سخن گذرا بر نظریات هموطنان بر بخش اول این نبشته

-  این بیانیه سخت خطیر و تاریخی بود- پارلمان انگلستان مقابل آیینه

- شخصیت چند بعدی آقای عیار

- برنامه های ویدیویی 

- زبان گویشی یا گفتاری

***

 

- پیش سخن گذرا بر نظریات هموطنان بر بخش اول این نبشته

پس از نشر بخش اول این نبشتار در رسانه های برون مرزی، متوجه شدم که در شعاع بسیار وسیع و گسترده فارغ از منشور نشراتی سایت ها اقبال نشر یافته است. آنچه برایم جالب بود، این که جهانبینی و بینش جبهه ای در ناشران و کاربران خیلی ها توسعه یافته است چرا که اتقاقا جناب عیار شخصیت فرا ایدیولولوژیک بوده و در نهضت خویش به همه هموطنان صرف نظر از اینکه در گذشته چپِ چپ بوده اند یا راستِ راست و به علت آن تعلقات چه کرده اند و چه نکرده اند؛ برای آینده مردم و میهن؛ دعوت عام یکسان میدهند و این بیانگر جهانبینی بسیار وسیع و بینش جبهه ای واقعی و پر دامنه است که قبلن هم شنیده میشده ولی جامعه برای عینیت یافتن آن آمادگی و رشد و تجربه لازم نداشته است. البته حالا نیز اشتثنا و مشکل کم نداریم ولی سطح رشد امید آفرین میباشد.چنانکه نشر بخش اول این مقال بازتاب بسیار وسیع و گسترده و شایسته ای داشت.

عزیزان با پیام های بسیار زیاد، چه از طریق تلفون، و چه با ذرایع عدیده، با امکانات تامین روابط دیجیتالی نظریات خویش را ارایه داشته اند. من فقط چند کامنت را به قسم نمونه، درین جا به نشر میسپارم.بقیه را عزیزان  می توانند در برگه ی پایانی این نگارش ردیابی فرمایند.

اما دوستان زیادی هم تماس های تلفونی داشته اند. من از تایید هاابراز سپاس نموده فقط نظریات انتقادی ازبرنامه های عیار (دربخش دینی و یا سیاسی) را بدون تذکر نام ایشان بسیار فشرده درین نوشتار میگنجانم:

-وقتی برنامه های آقای عیار در مورد مذهب بود، سخت مشتاق آن بودم. زمانی که برنامه های سیاسی را شروع کردند، من با پیگیری ویدیو های ایشان بایکات کردم.

-بهتر بود آقای عیار مختص به ادامه ی برنامه های دینی میپرداختند، تا سیاسی.

-آقای عیار بیشتر مسایل قومی را دامن می زنند، تا دعوت به مصالح ملی، وحدت میان ملیت ها.

- من بار ها برای آقای عیار پیام نوشتم. اما هیچکدام را نشنید. با یک دندگی بر نظریات خود خود تاکید میدارد. به نظریات دیگران وقعی نمیگذارد.

- من نمیخواهم  با ایشان از طریق تلفون تماس گرفته و نظریات خویش را ارایه دارم. زیرا نمی پذیرند.

-برنامه های سیاسی آقای عیار خیلی جالب است. نباید بر برنامه هایدینی بچسپد. باید فقط برنامه های سیاسی را ادامه دهد.

- عیار سوسیالیزم را رد میکند. امپیریالیزم را رد می کند. برضد روسیه و چین هم است. پس ایدیولوژی ای که خودش پیشکش میکند، کدام است؟

- آقای عیار بر ضد خلقی، پرچمی، مائویست، مجاهد، طالب، گلبدین است. پس کدام نیروها را در افغانستان پشتیبانی میکند؟

-آقای عیار نباید برنامه های دینی داشته باشد. امروز نیاز است تا  بر درد های ملیت های زیر ستم که دونیم قرن درین کشور زیر نام برادر بزرگ ادامه دارد اتکا و روشنگری شود. هیچکس نمیتواند انکار کند که یک هزاره و ازبک و ترکمن، نمیتوانست یک جنرال باشد. یک وزیر باشد... امروز مشکل اساسی خودنمایی برادر بزرگ و برادران کوچک است...

- کسانی که بیماری زبانی و قومی دارند، برنامه های سیاسی عیار را نمی پسندند.

-ملا های کمسواد و افراطیون اخوانی مکتبی،جنرال طاقت ها، یون ها،، افراطیون پشتون و تاجیک...، هیچگاهی با آقای عیار همسویی نخواهند داشت و هیچگاهی عیار را نی تنها تایید نمیکنند، بل همه در صف متحد بر علیه ایشان قرار دارند...،.

- آقای عیار نباید در هر برنامه از زنان مثل سجیه، آریاناسعید،... نام ببرد. این تنها حرف من نیست، بل حرف بسیاری از دوستداران آقای عیار است. اینکه یک بارافشا شدند، تکرار آن به کرات و مرات، ناپسند است.

 

نظریه های نمونه ای دوستان از کامینت ها:

نظر هموطنی که زمانی با آقای عیار در یک سلول زندان بوده اند.

...(پس از ملاطفت ها) میخواستم چند نکته در مورد بزرگوار شفیع عیار، که به حقیقت مرد شجاع وهدفمندی استند، ونا گفته های یکهزار وچهارصد سال خرافات را، در کشور قبیله ای که تار پود جامعه اسلامی پر از خرافات وسنت های گنددیه است بیباکانه ومستند  بیان می‌دارند عرض نمایم . این بازی در جامعه قبیلوی وخرافی بازی با آتش است که هرکس نمیتواند این جرات را نماید. گذشته از احترام من بشما وآقای عیار وزحمات شبا روزی تان در دیار غربت کار آسانی نیست، شاید انتقاد کردن آسان باشد، مگر عمل کار سختی است، من نمیخواهم انتقاد گونه، بلکه پیشنهاد گونه چند نکته را عرض نمایم، جای شک نیست که بیننده های آقای عیار در شبکه های اجتماعی، (فیس بوک، تیلویزیون، ایتوب) از مرز ملیون گذشته،  جوان، پیر، خانم، آقا، حتی نوجوانان سنین پایین نیز بیننده این پروگرام ها استند، تا جایکه من تمام برنامه ها را مشاهده کرده ام، با اینکه کمی وکاستی هایی هم بعضی اوقات وجود داشته، اما چون انسان کامل نیست، بعضا اشتباهات بوجود می‌آید. اصل مطلب اینکه نظر من بیشتر به برنامه های اسلامی وسیاسی شان از تاریخ واوضاع روز است، گاه گاهی در هنرمندان یا بعضی پرابلم های شخصی که بین هنرمندان، آواز خوانان ویا هم کدام برنامه های تلویزونی بوجود می‌آید، حق دارند منحیث یک افغان نظر به تجارب شان اظهار نظر کنند، تا جایکه من میبینم این بر نامه ها بیشتر شده وبرنامه های اساسی شان رو به کمتر شدن است، اینجا یک نقل قول از محمد قطب برادر سید قطب، که شما می‌شناسید وحاجت به تشریح ندارد، می‌آورم. (من بیست سال وقتم را بخاطر جواب به سوالات ضایع کردم، اما در آخر یک نفر را هم قانع ساخته نتوانستم،بعدا تصميم گرفتم که فقط فکر وایده خودم را بگویم وبنویسم)، مردم ما سخت است قناعت کنند، امید وارم پیشنهادات من باعث رنجش خاطر نشده باشد وبا همان حوصله وخنده رویی پذیرفته شود. انجنیر نثاراحمد (خیري) از دنمارک، ویکی از هم سلولی های شفیع جان در بلاک دوم، که بعدا به بلاک اول وسوم منتقل شدم. این یاد آوری فقط بخاطر شناخت بود وهیچ هدف دیگری نداشت.

انجنیر نصار خیری

///

دوست ارجمند جناب سلیمان کبیر نوری سلام!

 نوشته ارزشمند و افشا گرانۀ را که در پیوند با سخنرانی محترم شفیع عیار در پارلمان انگلیس ترتیب وبه نشر سپرده بودید با دقت مطالعه نمودم.از محتوای ریالیستی وفریاد گرانۀ سخنرانی شفیع عیاردر برابرنمایندگان  کشور انگلیس بمثابۀیکی از ابر استعماریون حاضر در تیاتر امروزی خون وجنایت در افغانستان  لذت بردم. درین صحنه شفیع عیار بازبان ساده وبی پیرایه استعمار را تعریف واز  چهرۀ کریهه آن در رابطه با عملکرد های نو استعماری انگلیس وشرکای بین المللی آن  تحت عناوین دموکراسی، حقوق بشر، آزادی عدالت وغیره پرده برداشته باصراحت از ایشان تقاضای دست بر داری از سر مردم مظلوم وستمدیدۀ افغانستان را مینماید.  من با تحسین این فریادگری شجاعانۀ عیار برای شما وجمله سنگرداران اندیشه وقلم که درین راستا دست اندر کار اند آرزوی موفقیت وهمبستگی آگاهانه وصمیمانه را مینمایم.

 توردیقل میمنگی

 

-بیانیه  در پارلمان بریتانیا سخت خطیر و تاریخی بود

دوسیه ی شبکه های جاسوسی روی میز پارلمان انگلستان

 

پارلمان انگلستان مقابل آیینه

تاریخ گواه است که شجاعت واستواری عیار در عمل و نظر، برازنده، درخشنده و جلیل بوده است. آن هم در خانه ی انگریزی که درفش مباهات تاریخی فراوان  از عدم غروب خورشید را در سرزمین خویش تاکنون در دست دارد، امروز هم که به علت غرور زایدالوصف و حفظ افتخارات منحصر به فرد می خواهد از اتحادیه اروپا برون شود تا بازهم مستقلانه به یکه تازی و جولانگری بپردازد؛ به قول جان کولمن، در پس پرده، رهبران جهان را هرآن، میتواند بالای انگشت خود بچرخاند. برگردان، شاید چنین اظهارات در زمان و مکان این چنین ویژه، کمتردر دل تاریخ مبارزات رهایی بخش کشورمان ثبت و حک شده باشد.

آری عیار با بیانیه خویش در پارلمان بریتانیا؛ در برابر دشمن تاریخی، استوار و آهنین ایستاد، توطیه های آنان را به رخ شان کشید و ماهیت رفتاری، کرداری و پنداری غولان تبهکار چندین قرنه جهان را برای جنریشن یا نسل معاصر ایشان به معرفی گرفت.

عیار در پارلمان بریتانیا، یک پژواک از درد  جانکاه و فریاد مظلومان شد.بازتاب دردها و مظلومیت و بیچارگی توده های کشور که طی قرون متمادی مقام والای انسانی آنها در زیر ساطور و چکمه های خونین این غول استعمار خون آشام به تباهی کشانیده می شود. حس درد مردم، به هیچصورت ساده نیست. درد؛ درد است و درد.و هنوز هم که هنوز است، این درد،  با تبهکاری و جولانگری رذیلانه ی نیو کلونیالیزم معاصر ادامه دارد...با اختراع های نو به نوی انگریزی که در به دام کشیدن ملت ها و کشور های مسلمان؛ ارتجاع سیاسی و تحجر مذهبی و جهل و جمود عقب ماندگی به سلاح های بران و تباهکن صنعت نموده است.

بدون شک مامورین شبکه های اطلاعاتی پارلمان و حکومت بریتانیا این فریاد ها را ثبت و به استیذان و آگاهی تمامی ی مراجع ذیربط خویش می رسانند.

عیار با چنین اظهارات تکان دهنده در برابر هیولای غارتگر جهان، همچو سرباز سر به کف میهن، شجیعانه و وطنپرستانه ایستاد و بانگ آزادی و رهایی را از نام تمامی ی هم میهنان فریاد زد.

عیار با نهایت دراکی، کیاست سیاسی و ارایه ی اهداف مشخص و استعداد شگرف در سخنرانی با مثال آوردن از دوست داشتتن سگ و پشک به مخاطبین انگریزی خود رعد آسا گفت که؛  باید به ارزش های انسانی و اخلاقی آدمیان هم حد اقل ارج بگذارند.

عیار این اظهارات را به قیمت جان وزندگی خود بیان نموده است!!!

 

در بعد  دینی و مذهبی:

برنامه های دینی آقای عیار  با ارایه اسناد متقن ومستند، تحلیل منطقی و تاریخی، و بخصوص افشا گری های پرتوان از دروغ و جعل و تزویر ضد قرآنی در حدیث سازی ها و افسانه تراشی ها آن قدر جذاب بوده، که همه را شاک داده و گویا از خواب زمستانی ی 14 قرنه، بیدار ساخته است. مخالفین متعصب عیار همه به پانیک رفته اند. نمیدانند که یک کانون نورافشان رسواگری ی شان ظهور کرده تااین همه مفتخواران دینفروش و چه بسا اجیر استعمار را  در پیش چشمان مردمان میلیونی برهنه سازد و حتی از دل و درون شان تصاویر رنگین و گویا به دست دهد. طرفداران روشنبین و با وجدان های پاک و بیدار با برنامه های عیار همه به وجد و شور و شعف آمده و همه از روشنگری آن که همه بر مبنای اساسات و ارشادات قرآن مقدس است، استقبال به عمل می آورند.

عیار از  همه کسانی که خود را عالم دین میدانستند تقاضا به عمل آورد تا با وی به بحث  ومناظره بپردازند. اما همه یکی از پی دیگری به گریز رو آوردند. این بدان معنا است که این همه به اصطلاح علما از  قرآن آگاهی ایندارند و فقط به روایت ها و افسانه های برساخته حاکمان و جباران تاریخ اکتفا کرده اند.

رزاق مامون نویسنده و پژوهشگر موشگاف کشور عیار را چنین یک شخصت استثنایی میپندارد:

«او به تنهایی، گام به گام، رسالت انجام نیافتۀ چندین نسل روشنگر- از عصر استقلال تا کنون- را به سر می رساند.
افغانستان اسراری دارد
که گویا اغلب غیرقابل توضیح است. علی رغم آن که چهل سال است پاکستان، ایران، امریکا، عربستان و شیخ های خلیج، کشور ما را به بزنگاه قتل مذهبی- قومی و گهواره احکام سر چپه دینی تبدیل کرده اند؛ و سامانه سیاسی، نظام اجتماعی و فضایل بشری ما را به سختی صدمه زده اند؛ روح منطقی افغانستان دست از مقاومت بر نمی دارد و اینک اقامه گری را به صحنه آورده است که شگفت انگیز است.

 شفیع عیار،
در سالیان اخیر، در برابر بسته باز های دینی و قراردادی، کاری کرده، کارستان. در تاریخ مباحث اسلامی در منطقه، چنین پهلوانی خسته گی نشناس، شارح حواشی مسایل کلیدی و هماره حاضر میدان، دیده نشده است.
شفیع، در مقام مباحثه با روایت گران کلیشه ای، تشرع نمایان آماتور و مروجان ترس، با جمع بندی کلیه مبانی روایی از متون دینی و احکام شرعی، مسایل پیچیده و نا گفته های ممنوع را مو به مو تبیین می کند. یکی از راز هایی که وی مدعیان چهارچوب اندیش را به عقب نشینی و امی دارد، کشف و بیانِ تناقض ها در نصوص و متون روایی تاریخ اسلام است. او وقتی ملاکوثر را تنبیه کرد، به عین احساس می شد که شاید در مبادی نظری آن ملا درزی ترمیم ناپذیر ایجاد شده باشد.
شفیع، برای نخستین بار، تمام قد، تمام ملالندی ها و میراث خوران بلامنازع متاع مذهب، دین و اربابان مستحق فوائد دنیایی آن را با استدلال، روایت ثقه و مستندات انکار ناپذیر در تله انداخته و همه را به گریز و خموشی مجبور کرده است. کاری که شفیع درین سال ها به تنهایی انجام داد، در صد سال شروع روشنگری، توسعه معارف، مبارزات احزاب مترقی و محافل شهری و مدنی کسی موفق به انجامش نشده بود. 

هیچ کسی از دانشمندان، اهالی علم ومعرفت، روشنفکران و به اصطلاح « روشنفکران دینی» را یارای گفت و گو با این جماعات غیر مسئول نبود. همه از ترس و محافظه کاری کوچه بدل می کردند. همه ترجیح می دادند به نحوی مورد تصویب تیکه داران نیمه باسواد وسنتی مذهب مداران خود سر و بی صلاحیت، قرار گیرند ( تا مبادا برچسب اتهام تشکیک در مبادی دینیات به پیشانی شان زنند) کار تاریخی شفیع عیار ازین جهت ماندگار است که وی مأموریت ضروری چندین نسل را یک تنه انجام می دهد و هنوز در میدان مباحث عقلی و مستند حضور دارد.»

 

در بُعد سیاسی و اجتماعی!

آقای عیار پس از ارایه ی برنامه های دینی- مذهبی طی چند سالی، به تدارک و تهیه و پخش برنامه های سیاسی – اجتماعی نیز دست یازید.

این برنامه ها ضروری، مبرم  و مهم هم بودند. هدف از برنامه های سیاسی نشان دادن راه برون رفت از بنبست های سیاسی - اجتماعی بر مبنای رویکرد های عدالت اجتماعی و سیاسی در میان تمام ملیت های باهم برادر و برابر کشوربوده و هست.

میدانیم که ارگ به رهبری اشرف غنی با یک دندگی نیتنها به سوی حاکمیت تک قومی عبدالرحمان خانی حرکت می کند؛ بل در همسویی و همگامی با عقبگرایی همچو حامد کرزی (نوکر یونیکال) در تبانی با خلیلزاد زلمی و گنگ بیروت و سایر نوچه های سازمان "ام آی سکس"، "سیا"  و "آی ایس آی"، با سیاه ترین نیرو های بنیاد گرا قرار داده شده است و استراتیژیهای شبکه های جاسوسی بین المللی را برای حصول اهداف رذیلانه ی دشمنان بشریت به پیش می برد.

تولید و تعمیق نفاق و شقاق و تفرقه افگنی کار اساسی اینروبای پیراست که امروز در وطن مان بر تمامی شئونات مسلط و حاکم است.

بنابر این پس از برنامه های دینی- مذهبی؛ عیار روشنگری بر اوضاع جاری کشور و خطرات آینده انجام میدهد؛خشم و خروش، حق طلبی، درد و رنج تمام ملیت ها را نیز فریاد می زند.

اما کمیتی از جدی ترین دوستداران برنامه های دینی ی عیار بنا برملحوظاتی؛؛؛ الان با برنامه های سیاسی و اجتماعی عیار به قول خود ایشان علاقه نمی گیرند. و یا حتا، با آن باب مخالفت را گشوده اند.شاید مبارزه با ارتجاعیت مذهبی را خوش دارند و مبارزه با ارتجاع و ستم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را نه!!!

میگویند حقیقت تلخ است؛ و شنیدن سرود حقیقت هایی ویژه، تلختر. من نمیدانم!!! اما روشن است کهپذیرفتن حقیقت، جسارت و آزادگی ذهنی و روانی می خواهد. ما باید آنچه را نمی پسندیم، علت یابی و نقد نماییم؛ نه اینکه، دربست به کسان وظیفه دهیم که چه بکنند و چه نکنند!

که درین صورت به نوبت خود یک مستبد و دیکتاتور خواهیم بود و بس!

 

بُعد فرهنگی و کلتوری

شفیع عیار با شناخت و درک بلند از نخبگان شعر و ادبیات زبان فارسی- دری و آموزش از اشعار بلند بیدل، مولانا، حافظ ... توانسته است با تمثال ها و استفاده از معانی پر مغز و بکر این نوابغ قرون برنامه های خویش را هرچه بیشتر و بهتر رنگین سازد. چه در بساط این بزرگان بلند پایه ی فرهنگی، بزرگترین هدیه های علمی، اخلاقی  و انسانی متبلور بوده که شالوده جهان هستی و آدمی و انسانیت شمرده میشود. عیار درین راستا برنامه های درخشانی را پیشکش نموده است. از جمله تصریح مبانی رقص و موسیقی وعشق در انسان، که استوار بر الهام و تقلید از طبعیت و موهبت های آن(گل ها و نباتات و جانوران بویژه پرندگان و نسیم و ابشار...) بوده است. یعنی مفهوم از رقص و عشق و مستی، گریز از درد و زشتی، ترغیب به وجد و شادمانی و بازهم سود بردن از موهبت های طبعیت است. این برنامه های عیار همچو ویدیوی شماره126،* در مورد موسیقی، دریوتیوب قابل دریافت است.

عیار چیز هایی را می بیند که اکثریت آن را نمی توانند ببینند. این خود یکی از استعداد های منحصر به فرد موصوف شمرده می شود.

 

- برنامه های ویدیویی آقای عیار

آقای عیار طی هشت سال و اندی، نزدیک به 800 برنامه ی ویدیویی را تهیه و به مردم تقدیم کرده است.

وقتی می گوییم نزدیک به800  برنامه ویدویی تهیه و بروز داده اند؛ این کار کرد چه ساده و سهل می نماید. برای من بسیار جالب است، این که من کمی دسترسی و آشنایی با تهیه، بایگانی، استفاده (از بین چندین ویدیوی یکساعته باید قسمت های  به درد بخور آن را دریافته، ذخیره نموده و برای استفاده آماده ساخت. که استفاده از ده ها ویدیو برای تهیه ی یک ویدیوی نیم ساعته یا یکساعته  سخت زمانگیر است.) و ایدت ویدیو کلیپ ها و درنظرداشت استفاده از آن ها داشته ام. بنا تهیه ی هر ویدیو ساعت های متمادی زمان می گیرد. یعنی که زمان برای تهیه یک برنامه ی عیار ده ها ساعت وقت می گیرد. این کار برای کسانی که کامپیوتر بلد اند و ویدیو ها را ادیت می کنند، مفهوم است که آقای عیار کار سخت و سنگین تخنیکی را هم  به تنهاییانجام می دهند. جالبتر از همه این که این کار شاقه برای عیار چندان سنگین نمی نماید. زیرا عیار به قول خود ایشان آرمان در دل دارند. درد، رنج و عشق وطن و مردم را داشتن؛ هر کاری برای او سهل و ساده مینمایاند.

 یکی از ویژگی های بلند منحصر به فرد آقای عیار، ارایه ی مدارک مستند، زنده و استوار ویدیویی بوده است که امروز توانسته است توجه و علاقه ی ده ها هزار بیننده، شنونده  و کاربران را در میدیای داخلی و برون مرزی کشور به خود معطوف سازد.

 

- زبان گفتاری یا گویشی ی عیار

 یکی از ویژگی ها، استعداد شگرف و قریحه ی درخشان عیار در افاده ی ساده و کاربرد اصطلاحات سخت عامیانه به زبان بیشترین مردم است. استفاده ازین کاربرد، گاهی من را متحیر می سازد که عیار طی نزدیک به چهل سال دوری از وطن،چطور توانسته است با استفاده ازین طرز گویش افکار عامه را به خود معطوف و مجذوب دارد.

 بدون شک؛ این قریحه و استعداد ی طبیعی است که عیار مهارت های به کار گیری آن را با زحمت و ممارست لازم کسب کرده است. این زبان گفتاری - گویشی باعث شده است که گپ های عیار از دل بر خیزد و در دل هزاران و هزاران تن از انسان های جامعه ی درمانده ی مان راه یابد و بر دل های آنان  نقش می بندد.

کاربرد اصطلاحات و  واژه های مردمی  و عامیانه،(مانند انتحاری خوده انفلاق میته، ... لوت لوت خنده شدم... و ده های دیگر) گویش هایی ساده ولی پر پهنایی اند که هزاران دل را شکار و تسخیر میکند و بر آنها نقش می بندد. با اینهمه استاد کاری هاست که برنامه های ویدیویی ایشان در ساعت های نخست، ده ها هزار بیننده و شنونده را به طرف خود میکشاند.

با تمام اینها، شفیع عیار؛ یک بشر است و دعوای انسان کامل بودن هم ندارد.

عیار را باید بیشتر دریافت؛؛؛ و در رسالتی که بر دوش میکشد؛ باید کمک جانانه کرد!

////

 

ادامه کامنت های عزیزان که نظریات و پیشنهادات دارند:

(پس از عرض سلام و محبت) مقاله را خواندم بسیار عالی بازتاب یافته است.

فکر کنم جناب عیار باید داخل فاز جدید فرهنگی وسیاسی گردد.

او حالا باید در مورد کارهای بزرگ وبنیادی تمرکز نماید،از گفتمان بالای مسائل فرعی عبور نموده و مسائل استراتژیک را به گفتمان بپردازد.

نیاز است تا او حالا مبانی فکری وسازمانی حزب خود را ریخته برای تاسیس آن همت گذاشته وخلای بزرگ سیاسی را در کشور اکمال نماید.

خوب است مسایل مذهبی آمیخته با سیاست را تحلیل وتجزیه نموده ودر راستای روشنگری به پیش رود.

کامگار باشید

عارف عرفان

///

از دید این جانب نوشته گزارش گونه  ی شما  در پیوند با سخنرانی آقای شفیع عیار  در پارلمان بریتانیا که در سایت وزین آریایی اخیرا به  دست نشر سپرده شده است، بطور حرفوی ژورنالیستیک و ریالیستیک نگاشه شده است.

 اگر اصل متن سخنرانی به زبان انگلیسی از ویدیو استخراج و بازنویسی  شود، نمی تواند باریک بینی ماهرانه و دپلوماسی ظریفانه  را طوریکه در خطوط برجسته رنگین  فارسی ، با اقتباس از متن سخنرانی  اتخاذ شده به ذهن خواننده طور لازم  القا و‌تداعی نماید

نه تنها ترجمه متن به زبان فارسی - دری بلکه   تقدم  و‌تأخر برخی از جملات مندرج پیام ، جوهر سخنران را به نحوی شایسته و برجسته   از دید من افزایش داده است.

فاتح سامع

///

امیدوارم از نعمت صحت و سلامتی بهره مند باشید. به شکل موجز در باره شخصیت آقای شفیععیار باید خاطر نشان بسازم که او شان پس از نشر مسلسل و متداوم ویدیو های آموزشی و برنامه های تلویزیونی خویش، افکار مخاطبین و علاقه مندان زیادی را به خود معطوف ساخته .و این روند روزتاروز ادامه دارد.

 من فکر میکنم آقای عیار در روشنگری در اوضاع و احوال کنونی کشور از شش جهت خرافات و اغواگری ایکه توسط ملا های توظیف شده تبلیغ صورت می گرفت، نقش محترم عیار بحیث عالم، تحلیلگر و مفسر واقعیت وماهیت قرآن و دین؛ بسیار برجسته، روشن به سان خورشید و ملموس است. ایشان این دین شریفانه وانسانی رادر مقابل لشکر جاهلان یک دنده، دلیرانه به کار برده و می برند. این چنین برنامه های ایشان قابل تحسین و ستایش می باشد.

 با عرض حرمت

 ا. پیگیر

///

بعد از عرض سلام صمیمانه

خوشبختانه امروز  ۱۰ /۶ / ۲۰ 

  مقاله ی شما را درسایت وزین  مشعل در مورد شفیع عیارخواندم نهایت خوشحال شدم.

گوشه ای از فعالیتهای مختصر، مگر پر محتوای ابعاد گونه گون  رویکرد های  آ قای عیار"در داخل کشور، و بیرون ازان ( امریکا و اروپا و آسترالیا)، تاثیرات بس سترگ در میان اجتماع افغانستانی های مقیم این کشور هاداشته است.

در مورد شمه ای از برنامه های فرهنگی، دینی و مذهبی با استناد از نصوص قرآن؛دین فروشان،منافقین  و دوکانداران  و دلالان معنویت مذهبی که طی دهه های متمادی و بر وفق  و مراد حاکمان زر وزور ملوک الطوایفی، قبیله ای بجای هنجار های پسندیده و انسانی ی حق پرستی، مردم را به خرافات و گمراهی تشویق میکردند، با منطق علمی شکستانده و دولا ساخته، زبون و خوار نموده است.  تاریخ و مردم این خدمت شگرد و طلسم شکنانه ی ارزنده و ماندگار و راهگشای ایشان را هرگز فراموش نخواهند کرد. این راهکار  های انسانی در صفحات زرین تاریخ انسان و انسانیت با خط مطلا درج خواهد شد؛  و ما برای ایشاناز ایجاد سازمان ( آ ب ) به خاطر آینده درخشانافغانستان عزیز موفقیتهای مزید آرزو می بریم.

باتقدیمحرمت

یعقوب فیضمند

///

( پس از اظهارات محبت و شفقت) سلام! امیدوارم همه دارای صحت کامل باشید، مقاله را خواند و باز هم خواندم و کیف کردم. می خواهم با یک جمله کوتاه در مورد عیار نظر خود را چنین ارایه دارم:

زنده باد شفیع عیار! دانشمند و قهرمان-خار چشم خاءنین،مفسدین و خرافات پرستان و دشمنان داخلی و خارجی.

با عرض احترام

دکتر قیام قیام

///

تشکر که صحبت آقای عیار را با جزئیات آن در پارلمان بریتانیابه دست نشر سپردید.

عیاریک افغان دانشمند ، وطندوست ، فوق العاده شجاع و صاحب نطق قوی است .

من بار ها گفته ام که عیاریک چراغ است در برابر تاریکی و ظلمت ، نتایج کار خستگی نا پذیر اش در چوکات برنامه های تلویزیونی کاملن با نتیجه وبه همه محسوس است .

عمر طولانی برایش آرزو دارم .

نسیم صدیقی

 

///

(پس از محبت و ملاطفت) مسرت دارم که این چند سطر راباتائید ازنوشته تان درموردجناب شفیع عیارمینوسم

واقعن دراین نوشته زوایای مهم کاروپیکارطاقت فرسا وروشنگرانه محترم شفیع عیار راکه درطول سالها بصورت علمی باحوصله مندی واعصاب فولادین به پیش میبرد برجسته ساخته اید .

بدون شک جناب شفبع عیاربادرک درست ایکه از قران عظیم الشان دارد توانسته است تجاران دین واجاره داران اسلام را بی ماسک وافشا نماید. موفقیت بیشتر شما مبارزین حق وعدالت را ازخداوند (ج) تمنادارم.

شادومسرورباشید

سیداحمد جهش

///

(پس از ابراز شفقت و الطاف) فکر می‌کنم برنامه را که آقای عیار چند ساعت قبل در مورد کشته شدن سه افغان در مرز ایران بود در فیسبوک مشاهده کردم خیلی مضحک بود، با این موضع گیری ها فکر کنم خیلی از دوستان شان متنفر می‌شوند، روزانه هزار ها افغان به ایران، خلاف موازین به طور قاچاق رفت وامد دارند، این تظاهرات که شما می‌دانید که از جانب مریم رجوی چهره منفور بین مردم ایران سازماندهی شده است واز چند تا افغان احساساتي استفاده شده وبرای آخوند های ایران پیشزی هم در سطح بین‌المللی ارزش ندارد، زندگی ملیون ها افغان را در ایران بد تر می‌کند. در همچو حالات موضع گیری ها باید سنجیده باشد. گله باید از زمامداران خاین کشور خود کنیم که مردم را بی روزگار کرده اند.

صابر صمدی

///

*

126 - Rang gah rang music by ShafieAyar

https://www.youtube.com/watch?v=Sc6rtgpiRkk

 

////

در بخش سوم و پایانی شما میخوانید:

- استقبال عیار از موضع سختگیرانه ی جنرال رازق در برابر شبکه ی تروریزم انگریزی به نام طالبان و حامیان خارجی آن

 - پیامد رویکرد ها و تابو شکنی شگفت انگیز عیار

- هدف و استراتیژی

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++

 

بخش اول

درین جا می خوانید:

-آقای شفیع عیار کیست؟

- بیانیه ی مکمل آقای عیار در پارلمان انگلستان

بدون مقدمه است:

- بریده ی کوتاه از نهیب خشم مردم مان

آقای شفیع عیار طی بیانیه ای در پارلمان بریتانیا به تاریخ «دوازدهم سپتامبر دوهزار و هژده»، دوسیه ی شبکه های جاسوسی آن کشور را روی میز خود شان چنین قرار داد.

 

خطاب به اعضای پارلمان بریتانیا:

شما سگ های تان را دوست دارید. نمی خواهید برای آنان ضرر برسانید. حد اقل همان احترامی که به سگ و پشک تان دارید و نسبت به آنها مهر و محبت می ورزید ، همان محبت را برای مردم ما هم داشته باشید!

ازین بیشتر ما را فریب ندهید.

هژده سال پیش، وقتی ناتو در افغانستان آمد، ما فکر می کردیم که آن ها برای محو تروریزم، افراطیت، طالبان و القاعده آمده اند؛ تا آن ها را ریشه کن سازند!!!(امروز طالبان بر عکس به مراتب قویتر از پیش شده اند. مترجم) اما این مردم بیچاره ی ما است که ریشه کن می شوند!

در افغانستان هر ازگاهی چندین حمله ی انتحاری می شود. عساکر ما سربریده می شوند.

عیار بعد ازین اظهارات روی خود را به طرف اعضای پارلمان بریتانیا برگشتانده چنین ادامه داد:

ازین بیشتر ما را فریب ندهید!

اگر هدف اینست که داشته های زیرزمینی  کشور ما را با خود ببرید؛ ببریدما آن ها را برای تان خواهیم دادبگذارید که مردمان ما در آرامش بسر برندحد اقل بگذارید که ما هم آرام زندگی بکنیم.

آخر مایان هم انسان هستیم".

-آقای شفیع عیار کیست؟

 

شفیع عیار برنامه ساز پرکاری است که با اطلاع دهی مستند به آگاهی بخشی عمومی از طریق رسانه ها و وسایل اطلاعات جمعی میپردازد.

عیار هواخواهان فراوانی دارد و جمعی هم در مواردی با او رای خلاف دارند. از ویژگیهای با ارزشش اینست که با متانت و گشاده رویی به تبادل نظر و نقد میپردازد.

آنچه از جالبترین است؛ آن که عده ای از مخالفین لچک و هرزه ی آقای عیار در برنامه ی  ایشان، به صورت لایف و مستقیم، با دشنام های سخت غلیظ و بازاری او را نشانه می گیرند. اما عیار با تبسم و حوصله مندی تمام، میپرسد، بیشتر حرفی دارید؟  فحاشی گر خود شاید از خجلت تمام به سکوت در می آید.

عیار با فراگیری دانش در عرصه های دینی، تاریخ و سایاست و داشته های ادبی – فرهنگی، به ویژه فن آموزش، فهم و افاده ی عمیق از قرآن توانسته است بیشترین غلو ها، خرافات وافسانه های واهی مخلوط شده با مذاهب اسلامی را آشکار ساخته، در مقابل دید همه قراردهد.

عیار با تحقیق و پژوهش سنگین، متداوم و ژرفبینانه  از اسلام و قران و رویکرد های منشی ها، کاتب ها و مورخین مزدور، اجیر و خاین، طی قرون متمادی( حدود یک هزار و چهارصد سال ) که توانسته بودند جعلیات مذهبی نما را بر مبنای منافع باداران خلافتی، سلطنتی و ملوک الطوایفی شان، برای حصول اهداف رذیلانه زیر نام اسلام و به نام های روایت و " حدیث" از نام محمد پیامبر، به خورد مردم دهند، به افشا گرفت. این چنین چرندیات و لاطایلات در برنامه های عیار به روشنی و با ارایه مدارک استوار و با استفاده از آیات قرآنی چنان مردود و منسوخ ثابت شده اند که منادیان و مدافعان آنها را سنگ و منگ گردانیده و اذهان هزاران در هزاران انسان مقلد، بی مطالعه و عامی را نورانی ساخته است.

فریادی از ژرفا

پارلمان انگلستان مقابل آیینه

آقای عیار با یک تور کاری دو هفته ای در ماه سپتامبر 1918 به کشور های  المان، هالند، فرانسه و انگلستان سفر کرد. دستآورده های این سفر سخت چشمگیر و توام با موفقیت ها بود. از جمله ی این موفقیت های بزرگ، ایجاد و تاسیس اولین هسته ی سازمان آب در شهر هامبورگ کشور آلمان می باشد. کسانی که تصور می کردند که عیار هیچگاهی نخواهد توانست در جمع مردم ظاهر شود؛ دیدند که موصوف همچو یک رزمنده ی نترس، بی هراس در بین مردم و با استقبال گرم آنان ظاهر شد.

در سفر به انگلستان، زمینه نشستی در همکاری و همیاری هموطنان مقیم بریتانیا که در پوزیشن های  ویژه ی کاری و روابط بلند دولتی و اجتماعی قرار دارند، زمینه ی حضور آقای عیار در پارلمان انگلستان با یک بیانیه کارا و موجز نیز مساعد گردید.

 در پارلمان انگریز تعدادی از اعضای آن پارلمان و کمیت وسیعی از هم وطنان، در همایشی اشتراک ورزیده بودند.

 آقای عیار با اغتنام از فرصت بیانیه ی تاریخی و سخت جدی و تکاندهنده ای را درین همایش ایراد کرد. عیار درین بیانیه، اعضای  پارلمان انگلستان را در برابر آیینه ی رویکرد های تاریخی و معاصردولت ایشان قرار داد.

تاریخ  کشور طی دوسه قرن اخیر چنین رویکرد و کنشی شجیعانه را تاکنون به روشنی در دل و حافظه ی خود ندارد.

بیانیه ی آقای عیار به زبان انگلیسی بود.

این هم برگردان بیانیه مکمل آقای شفیع عیار از زبان انگلیسی به زبان فارسی-دری در پارلمان انگریز به تاریخ (دوازدهم سپتامبر دوهزار و هژده):

آقای عیار برای جلب توجه و تعمق افکار حاضرین در پارلمان به صحبت شان چنین آغاز می کنند:

می خواهم درین جا خاطرات خود را از دوران کودکی در مورد انگلیس به شما شریک سازم. من حالانگاهی به عقب می اندازم. در هنگام کودکی ما در افغانستان همیشه به انگلیس ها با نظر شک وبد گمانی می نگریستیم.انگلیس را انگریز می گفتیم. من نمی دانم که واژه ی انگریز از کجا آمده بود؟.اما  میتوانم برای شما  بگویم که  انگریز یک واژه توهین آمیز بود که برای انگلیس ها بکار می رفت. این شک و تردید در مورد انگلیس در افغانستان با یک احساس خشن و در عین زمان احساس انتقام جویی همراه بود.

از دوران کودکی به خاطر می آورم که ما در مکتب یک فکاهی داشتیم که به گمان غالب بسیاری از کسانی که درین تالار تشریف دارند آنرا بیاد دارند.فکاهی چنین بود که یکی از پادشاهان افغانستان به کسانی که در امور نظامی تخصص داشتند دستور داد که یک توپ  بسیار بزرگ بسازند. یک توپ، مثلن 20-30-40 متره تا با آن بتوانیم لندن را از کابل هدف قرار دهیم. آقایونی که درین رشته تخصص داشتند، وقت زیاد خود را برای پیشبرد این ماموریت مصرف کردند. تقریبن پس از یک سال به پادشاه اطلاع داده شد که همان توپ حالا آماده ی استفاده شده است.

پادشاه از بزرگان کشور و عوام الناس دعوت به عمل آورد تا در یک پارک بزرگ در روز جمعه گرد بیایند تاپس از ادای نماز جمعه لندن را از کابل هدف قرار دهیم.

نماز جمعه ادا شد. پس از آن تا اندازه ی که کنجایش داشت و توانستند، باروت سیاه را در جاغور توپ بزرگ پُر کردند. پس ازآن هرآنچه آهن پاره، سُرب، بوت کهنه، سنگ و چوب را دریافتند، درمیل این توپ هم جابجا کردند. پس ازان بسم الله گفته شمار کردند که  10- 9-7-3-2-1-0؛ و توپ را شلیک و به صدا در آوردند . توپ در هوا منفجر و پاش پاش شد. ریزه ها و پارچه های آهن و چره های آن به جان  مردمی که درین پارک برای تماشا جمع شده بودند اصابت نموده تعدادی را مجروح نمود. و تعدادی هم درین حادثه جان باختند.

پادشاه که بسیار خشمگین شده بود، دستور داد که بروید همان متخصصین امور نظامی را بیاورید کهآنها را در همین جا اعدام می کنم.

متخصصین سلاح سازی بسیار زیرک بودند، پرسیدند: چرا پادشاه معظم ما را اعدام می کنید؟

پادشاه پاسخ داد : نمی بینید که شما چه کرده اید؟  شما لندن را هدف قرار نداده اید، بل کابل را هدف قرار داده اید.

متخصصین زیرک چنین پاسخ دادند:

پادشاها! شما کسانی را به لندن بفرستید تا اصل صدمه ی وارد شده را در لندن مشاهده نمایند. کابل که این چنین شده است، فرق نمی کند؛ اما لندن همین لحظه در آتش می سوزد. لندن ازبین رفت.

پادشاه 120 سال پیش یک نفر را مامور ساخته بود تا به لندن سفر کرده از چگونگی وضع لندن اطلاع دهد که آیا لندن نابود شده است یا نه؟

آن مامور من هستم و من بلاخره پس از 120 سال، پنج روز پیش به لندن رسیدم. برعکس... لندن چقدر زیباست. چقدر بنا های زیبا دارد. من خوشحالم که لندن خراب نشده بود. من شاهد هستم که مردم انگلستان در طول قرن ها بر اثر تلاش و زحمات ملیون ها انسان کشور زیبایی ساخته اند. من خوشحالم که در انگلستان آزادی و برابری است ، حقوق بشر و حقوق زن رعایت شده است. درین جا دموکراسی است. ما هم باید همین راه انگلیس ها را پیش ببریم. تا بتوانیم و یاد بگیریم که کشور خود را توسعه دهیم . ما حق نداریم که دیگر کشور ها را آتش بزنیم.

حالا من پس برمی گردم به افغانستان. برای پادشاه می گویم که همان متخصص نظامی شما دروغ گفته بود. من برای شما وعده می دهم که پادشاه فورن او را اعدام می کند.

عیار ادامه می دهد:

من هفده ساله بودم که بر ضد کودتا برخاستم. نزده ساله بودم که برای پنج سال زندانی شدم.در همان روز ها برای کشور خود شب و روز جنگیدم. مگر ما اشتباه کردیم.مسعود هم یک اشتباه کرد. چرا مسعود کشته شده؟ من فکر میکنم که ما باید بدانیم- وقتی روس ها افغانستان را ترک کردند؛ مسعود چنان تصور میکرد که دگر جنگ پایان یافته است. مثل این که همه ی مان چنین فکر می کردیم که روس ها آمدند و ما آن ها را شکست دادیم؛ آن ها افغانستان را ترک گفتند؛ و جنگ پایان یافت. پیامد این چنین برداشت ها 

 باعث کشته شدن مسعود شد. زیرا جنگ پایان نیافته بود. ما فکر میکردیم که جنگ میان افغانها و شوروی بود. مگر چنین نبود. این جنگ بخاطر منابع زیر زمینی ما بود. جنگ اساسی پس از برگشت شوروی ها به کشور شان آغاز شد.

تمام کشور هایی که به نام کمک به افغانستان آمده اند، جزء همین تضاد ها، بخاطر منابع زیرزمینی بود که امروز ما قیمت آن را می پردازیم.

کشور های سرمایه داری ی بزرگ و مقتدر به انرژی، منرال ها و منابع زیر زمینی نیاز دارند. یک کشور غریب  مثل ما که شرایط تحصیل برای شان مهیا نبوده از تاریخ خود آگاهی ندارند، با لجاجت و کله شقی و یک دندگی  در مورد تاریخ خود متوصل با افترا افگنی ، مبالغه و ( لاف پتاق و طمطراق ) میشوند که گویا چنین کردیم  و چنان میکردیم. در حالیکه هیچ کاری نکرده ایم و امروزهم تضاد هایی درین راستا وجود دارد که انگلستان جزء آن میباشد.

هژده سال پیش، وقتی ناتو در افغانستان آمد، ما فکر می کردیم که آن ها برای محو تروریزم، افراطیت، طالبان و القاعده آمده اند . تا آن ها را ریشه کن سازند.( امروز طالبان بر عکس به مراتب قوی شده اند. مترجم )  اما این مردم بیچاره ی ما است که ریشه کن می شوند.

در افغانستان هر روز چندین حمله ی انتحاری می شود. عساکر ما سربریده می شوند. (بلی. همین اعلامیه های غرب، ناتو و سازمان  به اصطلاح ملل متحد یک دروغ تاریخی ی محض برای فریب اذهان عامه ی جهانی  بود و بس- مترجم ). مگر از خود سوال کنید، کی در  افغانستان کشته  میشود؟

عیار به طرف حاضرین در محفل با انگشت دست اشاره کرده ، میگوید:

من، شما، شما ، شما ، شما .........همه ی مردم های خوب.

امروز، انتحاری ها صد ها نفر را درافغانستان می کشند.

رییس جمهور مان از پنج سال پیش می گفت که همه مدرسه ها را از پاکستان به افغانستان انتقال میدهم. مدرسه ها محل تربیه و پرورش طالبان است( هزاران مدرسه ی شباروزی ای که به کمک مالی  کشورهای عربی حاشیه ی خلیج فارس برای تولید تروریزم و افراطگرایی تمویل میشوند-. مترجم ). مگر او یک بار نگفت که من برای دختران در پکتیا و جلال آباد یا در یکی از روستا ها مکتب میسازم.

امروز در افغانستان زنان حقوقی ندارند.

درست نیست که ما بگوییم، غرب چرا  پنج- ده سال قبل گوش نداد. ما احمق بودیم، فکر میکردیم که اونها نمی فهمیدند. در حالی که خوب می فهمیدند. ما طرفی بازنده بودیم که نمی فهمیدیم.

من چرا این جا آمده ام؟ من آمده ام تا از حاضرینی که این جا حضور به هم رسانیده اند، حمایت کنم. ما انسان هستیم.

عیار روی خود را به طرف اعضای پارلمان بریتانیا برمیگرداند؛ با کیاست و مهارت بیانی، چنین موشگافانه به اعضای پارلمان بریتانیا خطاب می کند:

شما سگ های تان را دوست دارید. نمی خواهید برای آنان ضرر برسانید. من هم یک سگ دارم و سگ خود را بسیار دوست دارم. حد اقل همان احترامی که به سگ و پشک تان دارید و نسبت به آنها مهر و محبت می ورزید، همان محبت را برای مردم ما هم داشته باشید!

ازین بیشتر ما را فریب ندهید.

( آن طوریکه شما فکر می کنید، ما هم غول نیستیم. ما خوب میدانیم که طالب پروژه ی کیست،؟ داعش چیست؟ شبکه ی حقانی کیست ؟ حکمتیار کیست؟ و به قول شما ها، بیشتر از بیست و یک گروپ تبهکاری را که ما میدانیم همه خیالی اند، به چه منظور تبلیغ میکنند.

الان ما میبینیم، وقتی در سه روز عید  طالبان آتش بس را اعلام کردند، در سه روز واقعن آتش بس بود. داعش، حقانی، حکمتیارو بیست و یک گروپ تروریستی اعلام شده از جانب غرب حتا یک فیری نکردند.و این خود مشخص میشود که همه از یک منبع و یک ریشه آب میخورند. آری...ما غول نیستیم. مترجم ) 

"ازین بیشتر ما را فریب ندهید! 

اگر هدف اینست که داشته های زیرزمینی کشور ما را باخود ببرید؛ ببرید! ما آن ها را برایتان خواهیم داد.

 بگذارید  که مردم ما در آرامش بسر برند.

 حد اقل بگذارید که ما هم آرام زندگی بکنیم!

آخر مایان هم انسان هستیم! ".

بیانیه ی آقای عیار در لینک زیر قابل دسترس است:

https://www.youtube.com/watch?v=JX1reCLluMU&t=9s

 

****

در بخش بعدی، تامل بر عنوان های زیر خواهد بود:

- شخصیت چند بعدی آقای عیار

- برنامه های ویدیویی 

- زبان گویشی یا گفتاری

-استقبال عیار از موضع سختگیرانه ی جنرال رازق در برابر شبکه ی تروریزم انگریزی به نام طالبان و حامیان خارجی آن

 - پیامد رویکرد ها و تابو شکنی شگفت انگیز عیار

- عیار اکثر ملا های انگریزی و اجیران شبکه های استخبارات خارجی را از میدیا روفت.  

- هدف و استراتیژی

 

 


بالا
 
بازگشت