4
  

 

م. نبی هیکل

 

نقدی بر  نویسندگان و فراوده فکری نګارندگان

نقد  بد خلاف تصور عام افغانی خصومت نیست. این تصور که   زاده  تجارب تلخ است،  زیانهای فراوانی را در جامعه موجب گردیده، از زمره ما  نقد را خصومت  یا بدبینی میشماریم و به آن    توجه نمینماییم و در نتیجه نه  کاستیهای کار خود را میشناسیم و نه   از دید دیگران  آگاه میگردیم.

در این مقاله به یک  پدیده  متداول توجه را بر نمیگردانم و آن را  به مثابه یک ساده اندیشی روشنفکرانه نقد مینمایم . چرا  ساده اندیشی؟ زیرا  آنچه را  در  بزرگ سالی و کهن سالی رعایت نمینماییم یا  در به سخن دقیقتر در  زبان نوشتاری رعایت نمینماییم در کود کی رعایت میکردیم ، و د ر زبان گفتاری هنوز هم  بر حسب عادت رعایت مینماییم نه بصورت  شعوری و آگاهانه.

در کودکی همه ی ما  وقتی میتوانستیم راه برویم و مفاهمه نماییم، با روایت های  شفاهی  سرو کار داشتیم و در هر روایت میگفتیم که چه گفته است و  چه وقت و در کجا گفته است. مثال: مادرم گفت فردا مهمان میاید یا  به عروسی ... میرویم. در روایت های کودکانه ما علایمی وجود داشتند که ما میتوانستیم منبع رویات اصلی را ردیابی نماییم.حتی اگر روایت : بچه همسایه روبرو گفت  ....، را در نظر گیریم کودک در روایت خود امانتداری را  تاحد ممکن رعایت کرده است. زیرا او میگوید که من نه میگویم ، بچه همسایه میگوید. حتی همین امانتداری کودکانه را  در مهمترین موارد در نوشته های روشنفکران با تجربه به ندرت میابیم.

به تعدادی از نوشته های هفته ای که  سپری گردید نظر انداختم در میان آنها- هر چند نگارش علمی وجود نداشت ، در روایتهای عادی نیز این اتمانتداری کودکانه هم به ندرشت دیده میشود. چرا این مساله دارای اهمیت ،  قابل رعایت و  یادآوری است؟

از یکسو افکار  دارای منبع اند یعنی به افراد و   سازمانها تعلق دارند و بحیث ملکیت معنوی آنان  شناخته میشود. در حالیکه ما همه  غصب ملکیتهای خصوصی و عامه را  تقبیح مینماییم و خواستار اعاده آنم ملکیتها و  مجازات غاصبان دارایی های  متذکره هستیم  ممکن است ملکیتهای معنوی دیگران را  خود نیز غصب کرده باشیم بدذون آنکه بدانیم ما بحیث یک غاصب ملکیت عمل کرده ایم.

ما باید تا حد ممکن امانتداری را در رویات ها رعایت نماییم و افکار و اصطلاحات را به  آنان که  بار نخست آنها را به کاربرده اند بنامیم. بگونه مثال اصطلاح (ع ، و ، غ) محصول فکری رمضان بشردوست است نه از  نگارنده و لاتزم است پیوند آین اصطلاح با وی  در هر روایتی حفظ گردد.

 ما  همواره  با مشکل تعریف ها روبرو هستیم. از یکسو تعریفهای ما تا حد  زیادی با تعریف های  قابل قبول در جوامع علمی مطابقت ندارد  و اگر دارد  فاقد منبع است زیرا ما گونه های متفاوت تعریف داریم که به افراد متفاوت  تعلق دارند و همه یکسان قابل قبول نیستند.  اعلب نوشته های مفاهیم کلیدی بحث ها را تعریف نمینمایند تا منظور آنها از یک اصطلاح چیست. مانند این نو شته که نقد را هنوز تعریف نکرده است، زیرا همه با آن  آشنا اند اما تعریف آن لازم میافتد وقتی مورد منازعه قرار داشته باشد. یک مثال  ساده تعریف (طنز) است که در این روزها تعریف  اصلی و واقعی آن در یان تعریفها  موجب ابهام در شناخت  طنز گردیده است. وقتی ما در مورد( عدالت) سخن میگوییم باید  آن را تعریف نماییم که منظور ما از عدالت چیست، کدام نوع عدالت  را در نظر داریم.

در این رابطه به مقاله  آقای سخی صمیم نطری میاندازم که یکم از حقوقدانان  شناخته شده در میان هم مسلکان خویش است. مقالات  وی را از قسمت هفدهم  تا  بخش هشتم از نظر گزراندم اما یک منبع در آن به چششم نخورد. بحی آقای  صمیم بر (  شرط تکوین عدالت قضایی) میچرخد و آن را چنین تعریف مینماید:شرط تکوین عدالت قضائی؛ تطبیق سالم قواعد شرعی، احکام قانون وحاکمیت آن است. مگر کدام امکانات میتواند وسیله برای تطبیق قانون وتأمین عدالت قضائی گردد؟(صمیم، سخی، ۲۰۲۱ ).

Retrieved on 20Nov 2021 at 22:34 from: http://www.ariaye.com/dari18/ejtemai/samim2.html.

زیر عنوان(قضاء وچگونگی آفرینش عدالت) نو.یسنده ما را با یک سوال مقابل میسازد:ولی باید متوجه بودکه سلامت تطبیق قوانین واجرائات دادگاه ها وتأمین عدالت قضائی را اساساً میتوان درموجودیت وگرویک سلسله شرایط وعواملی جستجوکردکه قضاء با ناگزیری مطاع آن ویا بارضائیت خاطرتحت تآثیروانگیزه های گوناگون دیگرنتوانسته اندازآن دایره خارج گردند، پس ازین فهم ودرک صحیح میتوانیم داوری عادلانه نمائیم که قضاوت درآن برههٔ زمانی به چه منوال بوده ودادگاه ها وظیفهٔ خود ها را طور قانونی انجام وقانون را تطبیق وعدالت را تآمین کرده اند؟

وقتی قوانین را   حاکمان با در نظرداشت منافع  طبقه حاکم/ یا ذهنیت و فرهنگ حاکم بسازند عدالت قضایی  در آن  سیستم قضایی  با شرایط ۱۵ گانه که  آقای صمیم  برای  عدالت قضایی نامبرده اند نمیتواند مورد قضاوت  قرار گیرد زیرا این  شرایط نیز تحث تاثیر آن  ذهنیت  شکل میگیرد و یا در عمل تطبیق میگردد.

تا آن حدی که   نگارنده با حقوق آشنایی دارد باید به چند مساله اساسی توجه گردد تا بتوانیم دریابیم که  سیستم قضایی  به تامین عدالت  موفق شده است یا خیر:

-         نخست باید  دید آیا با  قضایا  با  دقت و  امانتداری برخورد شده است یا نه؟

-         اصل  تخصص باید رعایت گردد. یک قضیه نباید بر قضیه دیگر  تاثیر اندازد.

-         حدود  صلاحیت و مسوولیت در اجرای کار  در نظر گرفته شود.

-         هدف اساسی از سیستم قضایی و جزایی در نظر گرفته شود.

زیرا  عدالت را در نهایت امر تصامیم عدلی و قضایی تامین مینمایند.

وی ابراز عقیده مینماید  که:

برمبنای آنچه گذشت مرا عقیده برآنست: اگرکارواعمال قضایی را در گذشته وآینده مثبت ویا منفی ارزیابی مینماییم بایست عناصر متشکلهٔ زیرین را درایجاد وتآمین عدالت زمان مؤثروپایه داربشماریم٬درغیرآن گمان برم رسیدن به اهداف واقعییکه عدالت نسبی قضائی درآن مضمر باشد دشوار خواهد بود پس میتوانیم عناصر آتی راکه درایجاد ویا زدودن فقر عدالت مؤثر است چنین دسته بندی کنیم:

۱ـ ارادهٔ رژیم برسراقتداردایربرتأمین عدالت ...

۲ـ مُحتواوداشته های قوانین که بتواند عدالت را به وجه احسن تأمین نماید.

۳ـ استقلال قضاء به معنای واقعی آن درجهت تطبیق سالم قوانین وتأمین عدالت .

۴ـ دقت بسیارجدی وارزیابی های همه جانبه در پذیرش قضات، بویژه شهرت نیک، کارکرد های سابقه، غیر وابسته و بیطرف بودن آنها.

۵ـ  تجهیز قضات با دانش قانونی وحقوقی٬صداقت و راستکاری .

۶ـ تآمین مالی٬امنیت مطمئن٬ تهیهٔ محل ومسکن مصئون برای قضات

۷ـ جلوگیری همه جانبه وجِدی ازمداخلات ادارات ملکی٬نظامی و امنیتی درامور قضاء .

۸ـ ادارهٔ خاص اطلاعات وکنترل دقیق وقابل اعتماد برای قضات و دادگاه.

۹ـ تعیین اشخاص مسلکی٬مجرب وطرف اعتماد برای کشف تخلفات قانونی وسؤ استفاده ها درسطح قوهٔ قضاء.

۱۰ـ محو وپاک سازی تعصبات گوناگون از دامن قضاء و قضات بمنظور تطبیق سالم قوانین وتأمین عدالت قضائی.

۱۱ـ ممانعت وجلوگیری بعضی اشخاص بلند پایه وباقدرت قوهٔ قضاء ازحمایت قضات و کارمندان  متخلف واستفاده جو.

۱۲ـ مراقبت جدی ومطمئن از دادگاه ها درراه ریشه سوزی فساد وتعمیم اجرائات شفاف قانونی.

۱۳ـ آماده سازی دفاتر وادارات مناسب با ضروریات مکمل برای دادگاه ها.

۱۴ـ رعایت عادلانهٔ مکافات ومجازات.

۱۵ـ مراقبت بسیارجدی وهمه جانبهٔ ی مالی ودارائی های قضات قبل از شمول به قضاء، در جریان کار قضائی و بعد ازانفصالِ وظیفه.

بنابرآن  ذکر منابع روایتها و  اظهارات در نگارشها  از یکسو به نوشته های ما شکل معیاری علمی میبخشد، و از سوی دیگر  امانتدار در کار نویسندگی تامین میگردد. خوانندگان نیز میتوانند صحت و سقم رویایات را  کنترول نمایند و یا به  منبع روایات میتوانند  دسترسی حاصل نمایند. این کار بخصوص در مقالات علمی خواننده را که میخواهد بیشتر در آن مورد  مطالعه نماید کمک مینماید.

دوستانی  که علاقمند اند در رابطه با منبع نگاری بیشر بخوانند، متواند به   اثر ی از این نگارنده زیر عنوان( رهنمای مآخذنگاری)  مراجعه نمایند. اثر مذکور  در سایت آریایی  قابل دسترسی و داونلود  میباشد.

پایان

 

 


بالا
 
بازگشت