م. نبی هیکل

 

به پاسخ عزیزپور

 

در این مقاله بصورت مختصر به  واکنش  عزیزپور در برابر مقاله قبلی بنده زیر عنوان(سخنی  در مورد غلط فهمی دینی[1]) میپردازم.

عزیزپور مقاله اینجانب را  به دقت مطالعه نکرده است. در آن مقاله چند موضوع  قابل توجه و بنیادی وجود دارد. این نکات مهم عبارت اند از:

·        استدلال عزیزپور را اشتباه فکری و ادراکی پنداشتم .این بیان قابل دقت است زیرا به اشتباه نویسنده رابطه دارد.

·        در آن مقاله تنها بر آزادی اندیشه بحث شده است و  دلایل فراتر از  الهیات  بیان گردیده. عزیزپور نیز آیات و احادیث   برای حمایت از موضعگیری خویش بیان داشته است.  حال باید   این تناقض را حل کرد که در قرآن هم آزادی اندیشه  اعطا گردیده و هم محدود گردیده است.  حل این تناقض تنها از دو راه ممکن است:  از راه اعتقاد و ایمان به خالق دانا ، توانا و فعال مایشا. وقتی ما به چنین خالقی ایمان داشته باشیم  از نظر عقلانی نمیتوانیم ادعا کنیم که چنین خالقی تناقض گویی کرده و نفهمیده چه میگوید.  حالت دوم این است که ما به چنین خالقی باور  و ایمان نداریم و در نتیجه  آیات را کار   انسان و تناقض گویی را نیز کار انسان میدانیم. بنده به وجود چنین خالق ایمان ندارم و به خالق  دانا و توانا و فعال مایشا ایمان دارم، و  دلایل منطقی برای هستی وی وجود دارند.

·        من همچنان در آن مقاله ابراز داشتم که نماینده روحانیت دینی نیستم اما مدافع تفکر انتقادی هستم. باتاسف عزیزپور مرا متهم  به برعکس آن مید اند. اما اگر فردا موضعگیری عزیزپور را  بپذیرم  بیدرنگ برای وی  شخص خردگرا  خواهم شد که آگاهانه  به دین و به مسایل میپردازم. این نحوه تفکر حاکم بر دین است که عزیزپور  در آن  (بهترین ایام زندگی را) سپری کرده است. من نیز مانند هریک دیگر در بند تفکر گروپی هستم اما  با تاسف گروپ فکری من تفکر انتقادی علمی است. ما انسانها آگاهانه یا غیر آگاهانه  به گروپها تعلق داریم و با تاسف این تعلق تنها به یک گروپ نیست زیرا ما  از نظر اعتقادی، سنی، جنسی، فرهنگی و ... نیز به گروپهای مختلف تعلق داریم. ما تنها میتوانیم تاثیرات تفکر گروپی را محدود و تدقیق نماییم یعنی  از تعصب فکری و گروپی عاری  سازیم و هدفمند به حقیقت  سازیم.

·        در پره گراف آخری مقاله خویش   از زمره شیوه ، تحلیلی خود را نیز بصورت خیلی مختصر در رابطه با دین ابراز داشته ام.

عزیز پور به مسایل کلیدی در آن مقاله پاسخ  نگفته بلکه به تکرار موضعگیری خویش پرداخته و مرا به نافهمی یا غلط فهمی دین متهم ساخته است.

 در مقاله خویش  بار دیگر ادعا دارد که وی آیاتی از قرآن و احادیثی را  بحیث گواه بدون تحریف بیان داشته است.مشکل کار عزیزپور در این است او  در میان غلط فهمی های دینی زیسته و بزرگ شده است و  حالا دریافته که  در اشتباه عقیدوی زیسته  است. در این حقیقت تنها این مشکل وجود دارد که وی تحت ذ هنیتی استدلال مینماید که تحت  تاثیر تفکر گروپی قرار دارد. اما نکته مثبت این است که وی به نقد روآورده است و  باورمندیهای گذشته خود را نقد میکند. امید است روزی این نقد را علمی انجام دهد و در حد اقل آن   باورمندیهای خود را  بصورت علمی انجام دهد. اتکای تنها بر آیات و احادیث و تعبیر این آیات و احادیث بدون درنظر داشت  قراین و استدلال فراتر از دین کار عاقلانه نیست. 

وی خود در مقاله خویش (تاریخ انتشار ۰۶/۰۲/۲۰۲۳ [2]) اعتراف کرده که (بهترین سالهای زندگی خود را در آموزش و تعلیم دین اسلام صرف کرده ام...)

آیات قران  در استدلال عزیز پور

عزیزپور آیاتی را  نقل کرده که به قول وی آزادی اندیشه را منع قرار میدهند. آین آیات را در مقاله قبلی وی[3] میتوان  یافت. او نخست آزادی اندیشه را تعریف مینماید تا بر اساس آن نشان دهد که آیات و احادیث نقل شده بوسیله وی آن را منع قرار میدهند. تعریف عزیزپور از آزادی اندیشه زیر عنوان:

 اما آزادی اندیشه چه است؟ مینویسد :

اولتر از همه آزادی اندیشه یکی از حقوق بشری انسان است. بشر آزاد آفریده شده و آزادانه می تواند فکر و اندیشه اش را بیان کند. این برخالف آنچه است که در اسلام گفته می شود که ما شما را برای عبادت کردن آفریده ایم.)

اگر خوب دقت کنید این تعریف به ما نمیکوید آزادی اندیشه یعنی چه تا آن را بشناسیم. به ان میماند که احمد را معرفی نماییم که  یکی از اعضای جامعه است و میتواند آزادانه  به هرسو  سیاحت نماید. این احمد میتواند هر فرد دیگر باشد. گذشته از آن، ازادی اندیشه تنها بیان فکر و اندیشه نیست. وقتی یک حمار  یا یک خروس  با استفاده از  آزادی اندیشه بانگ میکشند از آزادی خود استفاده میکنند. اما چه میگویند و چرا  اطرافیان خود را اذیت میکنند؟ مامیخواهیم که  آنها چنین نکنند اما آنها  این کار را میکنند. زیرا اندیشه  بیشتر از  بیان است و بیان عمل است که یک پیام را حمل مینماید. یعنی اندیشه بیان میگردد مانند اینکه خر خربوزه را حمل میکند.

ارسطو آزادی اندیشه را از  طریق معرفی خصای آزاد اندیش بهتر بیان کرده است:

“Be a free thinker and don’t accept everything you hear as truth. Be critical and evaluate what you believe in.”

— Aristotle[4]

ارسطو آزاد اندیش (free thinker) رابا مشخصات آتی توصیف مینماید:

۱.هر آنچه را میشنود بحیث  حقیقت نمیپذیرد.

۲. آنچه را که  به آن باور دارد  نقد. و

۳. تحلیل مینماید.

بیایید ببینیم آیات  متذکره چه میگویند و با آزاد اندیشی چه رابطه دارند.

عزیزپور که در بهترین  سالهای زندگی خویش از آزادی اندیشه استفاده نکرده است ، تنها تقصیر فرهنگ ، ذهنیت حاکم دینی نبوده بلکه او نیز در آن سهم داشته و اکنون  این کار را میکند.

عزیزپور بر آیات ۶۸ سوره الانعام و آیه  ۱۰۲ سوره المایده  استناد مینماید و بر تعدادی از احادیث. در اینجا بر احادیث بحث نمینمایم زیرا  برای درک  سالم، هر حدیث را  باید با ۳ معیار  سنجید:

باهدف دین، با احکام قرآنی و  با شرایط اجتماعی آن زمان.

 

Al-An'am (The Cattle) 6:68

وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

NOW, whenever thou meet such as indulge in [blasphemous] talk about Our messages, turn thy back upon them until they begin to talk of other things [58] and if Satan should ever cause thee to forget [thyself], remain not, after recollection, in the company of such evildoing folk.

یخوضون به معنای بحث کردن (Shaikh Abdulkarim Parekh, 2000).

این آیه به  پیامبر خطاب کرد تا از بحث یعنی شرک در آیات شرکت نکند تا اینکه آنها در مورد دیگر  صحبت کنند....

این آیه نمیگوید آنان را منع کن یا مجازات کن. برخلاف  نادیده گیرفتن و عدم  شرکت در آن بحث توصیه گردیده.

 

آیه (۵:۱۰۲) المایده

قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ ﴿١٠٢﴾‏

A people asked such {questions} before you; then they became thereby disbelievers.

آقای عزیز پور خود مثال زنده(۱۴۴۴ سال  بعدتر)  حقیقتی است که در این آیه  بیان گردیده است. عزیزپور  در مقاله متذکره میپرسد: (ببینید پرسشگری باعث کافری می شود.) این نتیجه گیری  فرسنگها از خردگرایی فاصله دارد. زیرا:

-         وقتی عزیز پور ۱۴۴۴ سال بعد  از  نافهمی و  یا غلط فهمی یا  هر دلیل و علت دیگر با  پرسیدن چنین  سوالها از ایمان  خود که به قول خود وی  بهترینم  ایام زندگی را در آن سپری کرده، روگردانده باشد، این سوالها ۱۴۴۴ سال قبل برای جاهلان عصر جاهلیت واقعآ  دشوار  بوده است.

-         کافر  در قرینه های مختلف میتواند معنای متفاوت داشته باشد و عزیزپور که عربی نیز بلد است  حتمآ این  را میداند.

-         از این آیه ممنوعیت آزادی اندیشه را نمیتوان نتیجه گرفت.

-          خیلی واضح  و معمول است که  اگر شما  شرایط عضویت این یا آن  سازمان را  قبول ندارید نمیتوانید عضو آن باشید یا اگر عضو هستید و از آن تخطی میکنید  با درنظر داشت جرم   مستحق مجازات هستید . این مساله در مورد  سایر  باورمندیها  صادق است.

اما عزیزپور مرا یکبار متهم  ساخت که از آن آیات طرفه رفته ام و بار دیگر مرا به تحریف انها متهم  ساخته. هردو بیان در تناقض منطقی صریح باهم قرار دارند، زیرا وقتی  طرفه رفته باشم  آنها را تحریف نکرده ام.

در پایان مقاله خویش آگاهانه نوشتم:

پاسخ به سوال مربوط به این آیات و احادیث را  تنها از سه طریق میتوان فراهم نمود:

.   اصل   قابل اعتماد و علمی این است که هدف دین باید  معیار اصلی  قضاوت   در مورد آیات و احادیث قرار داده شوند.

. تحقیق تاریخی: این شیوه  تحقیق ما را  کمک مینماید تا پاسخ بهتر قناعتبخش را برای درک دین  به دست آوریم.

.  شیوه  سنتی منطقی از راه تفکر انتقادی.

آقای عزیزپور توقع دارد استدلال وی را بپذیریم زیرا  آیاتی از قرآن کریم، و آحادیث را که از این و آن روایت شده اند، برای  حمایت از موضعگیری خویش گواه میآورد. این روش گوسپندی است نه علمی.

 برخورد علمی بدین سبب ضروری است که این بحث ژرفای بیشتر از آن دارد که در  ظاهر فکر میشود.  زیرا آن را بدون صراحت در مورد اینکه آیا به  یک خالق دانا، توانا وفعال مایشا ایمان داریم یانه و بدون در نظرداشت اهداف دین و  شرایطی که احکام دینی  صادر شده اند نمیتوان  به درستی درک کرد. در  بحث های عزیزپور تاکنون  نشانه ای از باز اندیشی علمی دیده نشده است. استدلال عزیزپور را میتوان چنین خلاصه کرد: ببینید دست و دامن این شخص آلوده به خون است و کارد قصابی هم در دست وی. آیا او  قاتل نیست؟

 و  عزیزپور از ما میخواهد بگوییم بلی   قاتل است.

عزیز پور گرامی ادعاهای دیگری نیز دارد که لازم است به آنها پاسخ داده شود. اما از خود میپرسم هدف  و نتیجه آن  بحث های غیر علمی چه خواهد بود؟   من در پی آن نیستم تا عزیزپور را دوباره مومن و معتقد بسازم و این ماموریت من نیست، هرچند عزیزپور در پی آن است تا  مرا به حقانیت موضعگیری خود معتقد  سازد.

هدف بحث باید دریافت حقیقت باشد و در یافت حقیقت تنها میتواند  از راه برخورد علمی که امروز با وصف دشواریهای موجود در آن  یک (چاره ناچار)  پنداشته میشود، ممکن به نظر میرسد. در غیر آن هدف، استدلال عزیزپور خود با  آزاد اندیشی  در تضاد قرار میگیرد.

خلاصه سخن این که در چند بحث  سال پار و  سال کنونی سعی برآن داشتم تا به بحثهای عزیزپور کمک نماییم از  ساحه تفکر گروپی خود را آزاد نماید.  مثال تفکر گروپی تنها در  این رابطه صادق نیست و این را در مقاله  چند هفته قبل بیان داشتم که  ایزم ها و حتی  دیدگاه های علمی  کم و بیش در بند تفکر گروپی   قرار دارند زیرا گروپ ها بصورت  طبیعی آن را  برای حفاظت از خود ایجاد مینمایند. تنها شیوه علمی  برای دریافت حقیقت میتواند  مقادیر آن ر ا کاهش دهد. در بحث های عزیزپور با  تاسف نمیتوان اثری از  خردگرایی علمی  را دریابیم در حالیکه  زنجیر های تفکر گروپی ضد دینی را  به وضاحت  شاهدیم.

 

از توجه شما تشکر


 

[1] http://www.ariaye.com/dari19/siasi3/haikal.html

[2] http://www.ariaye.com/dari19/siasi3/images/azizpor3.pdf

[3] http://www.ariaye.com/dari19/siasi3/images/azizpor2.pdf

[4] www.facebook.com/poets01

 


بالا
 
بازگشت