سلیمان کبیر نوری

 

 

ویروس خزنده ی ویرانگر و خطرناکتر از بم اتوم

پیش تبصره:

چه جالب شهره ی جهان شده است که:

چهار رییس جمهور  سوپر پاور جهان( ایالات متحده ی امریکا)، به افغانستان هجوم آوردند، با هزینه صدها میلیارد دالری ویروس طالبان را از بستر افغانستان روفتند.  پس از بیست سال تیاتر سیاسی زیر نام دفاع از حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان و چه و چه، افغانستان را دوباره به گروهک تروریستی طالبان سپردند. نزدیک به چهل میلیون از اتباع کشور را در زندان طالبانی محبوس کرده اند. زندانبانان همان طالبان وحشی اند. هم اکنون، آنان را تمویل و حمایت میکنند!؟!؟!

من یک تعریف برای طالبان دارم:

 طالبان عصاره یا گوهر اصیل نیو لیبرالیزم ( کارتل های مالی- اقتصادی) به رهبری انگلیس- امریکا برای رسیدن به اهداف شوم ژیو پولیتیک- ژیو اکونومیک رذیلانه و غیر انسانی شان در منطقه است.

 

من، این کمینه ی حقیر و فقیر، پس از اشغال جغرافیایی به نام افغانستان به وسیله ی پنجابی های پاکستان، فقط و فقط یکی دو نگارش سیاسی، مرتبط به اوضاع افغانستان زیر عنوان هایی

خط قرمز مان باید انزوا، دفع و طرد قاطع طالبان از افغانستان باشد!

" https://www.ariaye.com/dari19/siasi4/noori.html

و

آیا طالبان به راستی سقوط میکنند؟ کی نابودش میکند؟

https://jawedan.com/1401/23997/

 

 داشته ام و بس که با فشار دادن بالای لینک های متذکره میتوانندمتن های مطمع نظر راملاحظه فرمایند.

باز هم من، از سال 2005 به این سو، با تمام انرژی فریاد میزدم و هی مینوشتم و هی مینوشتم و هی اسناد و مدارک متقن ارایه  داشته مینوشتم که:

" ای مردم!

 هوشیارو بیدار باشید!

 دیپت ستیت( دولت پنهان ) یا همانا کارتل های اقتصادی جهانی، برنامه دارند تا شما و کشور تان را به گروهک تروریزم خودساخته ای به نام طالبان تسلیم نماید.

 در هر نگارش هوشدار میدادم که هوشیار باشید، "یک شوید"!، بر ضد برنامه های غرب،  هم دست و متحد باشید!

 وچنین سرود ها سر میدادم:

 

آهای هموطن !

تاریخ نشر یکشنبه یازدهم  جدی ۱۳۹۰ – اول جنوری ۲۰۱۲

آهای هموطن !

مگذار همچو پار :

آید به شهر ما

چون مور- چون ملخ

با یالهای چرک

بد بوی – بد نما

آید به شهر ما

سنگین دلان غرب

با طالبان جنگ

با دشمنان صلح

بر شانه ها تفنگ

با تیر و با خدنگ .

مگذار هموطن !

طاعون شوم قرن

در قرن بیست ویک

آید به شهر ما

با گامهای شوم

با شعله های خشم

با تیر و با خدنگ

وحشت بنا کنند

با دار و سنگسار

با کیبل و چماق

با قطع دست و پا و گردن و با مسخ و مثله کردنت !

*****

آیا ز یاد رفت :

آن روزگار شوم

کاین بربران عصر

سیلاب خون را

در هر کران روان

در کوی و در سرا

ماتم بپا نمود؟

*****

فرزند بس حرام «ریگن» و «برژینسکی» و «رافیل» و «مارگریت»

کرنیل «امام» و «بابر» فاشیست و گل (حمید)…

دیوان بس پلید؛

شیخان فاجر قبایل امیه و یزید؛

آشوب آفرید؟

درد و دریغ آنکه تباه  گشت و خوار و خاک شد

اما شعور مردم خوابیده و کمباور و خوش باور مان پاک شد

رخشنده رهیاب و جهانتاب شد

اینک دیگر تمامی  وارثان میهن زیبای ما

هر لحظه، هر کجا

هوشیار میشوند

بیدار میشوند

*****

آری جهان نگر

بحران «نظم » غارت و سرمایه و تلبیس و انحصار

– این غول شبترین شب تاریخ روزگار-

بی مهار

بیداد میکند

یعنی  زوال قدرت فرعونیان قرن

یعنی شکست کاخ سلاطین نفتخوار

یعنی  زوال نظم خرد باختگان پار

وان نوکران حلقه بگوش ستمگران

ٱغاز گشته است !

مشت نهان به پردهء دین ؛ نیز باز گشته است!

مشت نهان به پردهء دین ؛ نیز باز گشته است!

****

بنگر تو هموطن

عصر نوین ما

خواند بگوشها

شهنای آرزو

میلودی بلند نوین گشتن زمان…

*****

پس استوار باش

بیدار باش و واقف این تیرگی شب

چون تا هنوز هم

پایان کار نیست ‍!

ممکن هنوز هم :

آید به مرز بی در و سقف حریم ما

غولان پاگلین

چون عصر بردگی

غیر از غلامی و کنیزی نخواهند و ندانند رسم و راه

پی افگنند، بساط وحشت و غرقاب تیره گی

آتش زنند به خرمن و باغ و نعیم ما

غارت کنند تمام  ثروت سرشار این دیار

با نظم وحشت و با دار و سنگسار…

*****

یاد است و  یاد دار

این کرگسان دون

این طالبان خون

در سالهای  پار

کامد به شهر و دیهه و دشت و دیار ما

ویرانه شد همه !

بیچاره شد همه

آواره شد همه

در چادرو دلاق و به زنجیر و به زولانه شد همه

*****

داریم بیاد ما

آن ناله های زار

آن زجه های درد

آن دود های آه…

ابر سیاه و سرکش و تند باد خونفشان

بر سر زمین ما

از هر وجب گذشت

از کوه و دشت و دره و شهر و دیار ما

با آتش جنون عرب های «جاهلی»

با دره ، کیبل و با دار ، انفجار…

محشر به پا نمود

هر آنچه بود هستی ما خاک و دود شد

آن سان که بود ولع وحشی ی پنجابی و « ضیاء»

کابل – نه کشور افغان تمام سوخت !

تاریخ و ثروت فرهنگ و عز و شأن و نام سوخت

******

ای جان جان من!

بین تیرگی جهل درین برهه ی زمان

بنگر که ارتجاع سیاه ؛ خصم نابکار

زنجیر ها بکف

در فکر بردگیست

برخیز هموطن

با دانش و دها

با ثروت تجارب انبوه دهه ها

با نام و عشق و همت شیران این وطن

بر ضد  شر و فتنه و سازش  که در دور ها به پاست

بر ضد سرنوشت شوم که بهرت رقم زنند

دیوان روزگار

دد های کور و هار

آواز کن بلند

فریاد « نه !» به هر کرانه دنیا به پا بکن

چون موجهای سرکش دریای ملتهب

چون آذرخش پر غضب آسمان در بهار

با عزم آهنین

با خشم و غیظ و کین

آتش فگن به لانه ء این نوکران غیر

این یاوران دون ستم پیشگان نفختحوار،

اشرار جنگ و تازش و تاراج و اسلحه…

******

بشکن طلسم شوم

بنیاد بردگی و اسارت خراب کن !

از بیخ کاخ ظلم و زور و برده گی و جنایت خراب کن !

تفتین و توطئه

نقش بر آب کن !

******

دنیا به کام تست ؛

عصر و زمان و خلق جهان

همراه تو و همنبرد تو و پشتبان تست !

بر جنبش عظیم مردم مغربزمین ببین !

بر خیزش و قیام خلق های عرب ؛ تند تر نگر!

****

بر بارگاه  دیو

از شرق تا به غرب

قدرت نمانده است .

هر سازش و نمایش رسوا و مسخره

جز ترس ؛ جز شکست نیست

جز هم فرار با زبونی ز بن بست دست !

*****

آهای هموطن !

دیگر مکن درنگ !

با عقل راهبین

با دانش و هنر

با عزم آهنین

با همدلی و همرهی و همرسی در رزم و در هدف

پیروز میشویم

آینده ز آن ماست

زمان ؛ زمان ماست !

پیروز میشویم.

بهروز میشویم.

 

و یا هم هوشدار داده ام که:

   

میبینم من 

میـبینم من میبیــنم مــن

ابر ســیـــــه ابر سیـــه

ابرســــیـه   َو بال  تـــار

دامن  کــشیده از جـنوب

پر میکــشد پر میکشــد

ابر ســیه پر میکشـــــد

 

*           *           *  

 

ابر ســـیــه ابر سیـــــه

امیال و َال نا خلـــف

سیل ســیاه نا خلـــف

این نا خلف این کیــنه توز

این کینه توز این سینه سـوز

این طالب انگریز و پاک

ویران گر و عصیان گـــر

این دشمن علم و هنـــر

سرمیکشد پر میکشـــد

*           *            *  

ابر ســـیه  ابر سیـــه

سحر سیه چهر ســیه

بــر مـــرز ها بــر کوه هـا

بر دشت ودامان وطـن

سرمیکشد پر میکـــشد

*           *            *  

ابر سیــه ابر سیـــه

این لشکر جهل سیـــه

طاعـون قـــــرن 21

ناسور خونین دیـــگر

با یاری غول سیــــــه

غول جهانگیـر سیــه

غول جهان خوار سیــــه

غول سیاه نفــــــت گـــــــاز

با سازوبرگ لحظه  هــــــا

بر میهینــــم سرمیکشـــــــد

*           *             *  

در میهـنم در میهنـم

اشک نخشکـیده  زچشـم

زخم هنوز است خون چکان

غـم ها  نکو چیده زدل

دردی فرو دراستخوا ن

جغد سیاه کور و مســت

بار دیگر سر میکـشـد

بر میهنـم پر میکــشد

*            *              *  

ای وای بر تو میهنـــــــم

ای وای برهم میهنــــــــم

ماتم ســـــــرا اخــــر چــرا؟

باز هم اگـر ابــــــر ســـــــیا

پو شـــــــد به اندامت قبا

روز سیه سر میرســــــــــــد

ما تم و غم پر میکشـــــــــــد

*          *            *  

ای هــم وطن   ای هم وطن

تا پر کــشد  تا پر کشـــــد

تا پر کشــد  ابـــر ســیــــه

دستی  بدسـت هـــم دهـــیم

با هم شویم ، یک  تن شــویم

دیوار و هم بر زن شــویم

دیوار چون پولاد  ها

مانند آن ســیلاب ها

سیلاب شوســـــیلا ب شو

تو فـــنده و نیلاب شو

سر کش ، خشن ،آلاب شو

عصیان بر این تا لاب شو

بر ابر ها طوفان   حجاب شو

یا اینکه ما چون رعد و بـــر ق

بریان شویم سوزان  شـو یم

آتش زنیــم بر تیره گــی

آتش به تیر ستان   شویـم

مانع زهر کابــوس شویم

از تــنگنا هادور شویم

*          *            *  

آنگه درخـــشدآفـــتاب

خورشـــید با انوار نــاب

بر میهنـــم بر میهنــم

آنــــگاه بتابد آفتاب

بر چهر هر هم میهنـــم

آنگه بــهار زنــدگـی

آیــد به جـای تیــره گــی

گل های رنگیـــن  بهـار

بر دشت و دامان وطــــن

بر باغ وبو ســتان و طــن

بر میهــــــنم بر میهنـــــــــم

بر میهنــــــم بر میهنــم

27 فبروری 2006

 ***

بلی هموطن عزیز!

من صد ها و هزار ها بار فریاد زده ام :

 به پا برخیزید، زیرا زنجیر های اسارت برای تک تک از شما را آماده ساخته اند!

برنامه چنان است که پنجابی های مزدور بر گلوی تک تکی از هموطنان مان زانو خواهند زد. در گردن تک تک از هم میهنانم زنجیر اسارت و بردگی می آویزند. زنان و مردان را؛ همه و همه را به یاری به اصطلاح " جامعه جهانی که بیست و سه کشور ناتو است" در یک زندان 40 میلیونی، اسیر و زندانی میسازند. پیامد دفاع از حقوق بشر و انسان، دفاع از زنان مظلوم و کودکان، دفاع از چیز و چیز های زیاد شعار های نیولیبرالیزم غرب،همه دروغ های شاخدار و عوامفریبی ثابت شدند.

این هوشدار ها در صدها مقاله، تحلیل و تبصره ام بازداب یافته اند. مدارک و اسناد و هوشدار های این جانب، مرتبط به این ادعا، در لینک های زیر، به سه زبان قابل دسترسی اند.

https://www.ariaye.com/writer/noori.html

https://www.ariaye.com/writer/noori2.html

اما من، پیوسته به عواقب سقوط کشور و تسلیمی آن به دست گروه افراط گرا و تروریست طالبان( این پروژه انگلیسی) نیز درد و آتش مشتعل شده ی درونی ام  رابیرون کرده و پی هم هوشدار میدادم که بسیاری از عزیزان و هم میهنان به آن باور نداشتند.

 من فکر میکنم که این کمینه؛ یکی از کسانی بوده باشم که بیشترین مقاله ها و پژوهش هایش در گستره ی تسلیمی افغانستان، به پاکستان بوده باشد.

طالبان که خود با افتخاراعتراف میکنند که جزوتام های  انتحاری در دست دارند.پس این سلاح زنده، خزنده بمثابه خطرناکترین ویروس، به سهولت در همه جا قابل ارسال است تا جان انسان ها را از آنان بگیرند. غرب به سردمداری انگلیس – امریکا سردمدار این پروژه اند. نوکران و اجیران عربی( که هم اجیران و دستنشاندگان انگریز اند)، همگان حامیان مالی این پروژه ی مهلک تروریستی بوده اند. سازمان ملل متحد نقش یکی از بخش های ملکی سازمان ناتو را طی نیم قرن اخیر در افغاننستان و سایر کشور ها  بر عهده داشته است. اما امروزاین نقش بیشتر از پیش آفتابی شده است.

جوانان آگاه و پیشگام!

متحد شوید از تمامی امکانات  برای آزادی و رهایی کشور از سلطه و اشغال کشور به وسیله اجانب بر ضد نیروهای نیابتی ایشان قد برافرازید و به مبارزه ی بی امان به سوی چکاد های گرم مبارزه ادامه دهید.

مردم افغانستان با مبارزه ی بر ضد هژمونیزم اشغالگر جهانی، پیروز میشود. 

پیروزی از آن مردم افغانستان است.

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت