خوشه چین
 

درشرایطی که وطن دراختیار ما نیست

 

داشتن احزاب وحلقات سیاسی به مانند ظروف ناکارآمد درګوشه قرار میګیرند.

بهترآن است که ازمجموع سی وچهار ولایت شخصیت های مدبر متعقل هوشمند دلاوران زعمای ملی درسیاست بزرګ کشورخویش نقش بازی نمایند.

ازجمع اینها خود ازمیان خود تشکیلات اداري موقت را بسازند.

قانون اساسی کشوررا تنظیم.

مطابق به قانون اساسی زمان کا ری رئیس جمهور برای دوره پنجساله تعین ګردد.

آنگاه است قوای ثلاثه مطابق به قانون اساسی کشور را درست اداره می‌نماید.

درروشنی قانون اساسی احزاب سیاسی به فعالیت خویش ادامه درتعین زعامت های بعدی نقش بازی می‌نمایند.

 

شفق دمید روی طالب شده سیا.

نوروز آمده است نګو که نوروز بیاو

طالب غرق در تاریکی قرنها.

ماچرخ زنان ګل خندان می‌رویم آسمانها.

بی (خیام) همـــــه پخته هـــا خام است‌.

بدون عطارهمـــه پخته ها حرام است.

درعصرنوین توضح مطالب سنګینی دارد.

(خوشه چین) بیچاره فرزند غریب بدنام است.

 

خیام من تورا به کائنات رهنمایی کرد.

عطار من ترکیب وتعامل ارزشهای عناصر را به معرفی ګرفت.

ازدرون قفس جهان پرپروازرا به معرفی ګرفته است.

یعنی که انفجارات درون زمینی ارتفاعات کهنه هارا برهم ارتفاعات جدید می آفریند.

هرگونه مـــاجراجوییهـــــای قبل از وقـــــت مجازنیست.

آزادی وآگاهی که برای من خدایم(طبعیت)بخشـــیده است.

درمعنی موقف(انسان)بینهایت است.

اما دین ومذهب آن را درقباله خود ګرفته است.

به پاس احترام همین سه جمله.

پندار،ګفتارنیک،کردار نیک.که جوهر ذاتي انسان اشرف مخلوقات است را به معرفی ګزفته است.

زردشت اولین پیام بر را برای اولین شخصیت شناخت ومعرفی خدای يګانه وخالق کائنات بشناسید.

 

خوشه چینان عقل سالم دارند.

میخواهند بزرگی را درانجام کارهای نیکو صاحب شوند.

آفتاب ازسوزش درخود روشنایی دربیرون پرتاب می‌نماید.

ازین خاطراست که طبعیت سبز باتقدیم ګلهای قشنگ به سمتش بغل بازمینمایند.

خانه ای ما خیلی زیبااست

فارغ ازهرگونه معمی است

شکلش معرفی ماهیتش است.

آگاهی آزادی وآبادی نقش بامعنی است.

درخانه ای که(خوشه چین)است.

خردمندان ودانشمندان پهلونشین است.

دروجود عیاران خانه بی زیب نیست.

انسانهای باثبات متعهد به قول وفا متین است.

دوستان محترم!

باید بدانند که سال نو مناسبات نو می آفریند.

خوشبخت آنهای اند که ازلحاظ تفکر به خانه ای ما قرين اند.

زمانی که تفافهمات بربنیاد همګرایي رونق بگیرد.

جهت ثبات سیاسی درکشور درګردن تاریخ طوق زرین است.

خوست سرزمین من است.

حمله برآن دشمن آيين من است.

خودخواهي های حاکمیت ها نتیجه همین است.

اتحاد برمحور عدالت ضعف دشمن یقین من است.


درقمارزندګی ما باختیم.

درګریوان همدیگر چنګ انداختیم.

حاکمیت درهردوره ازبیګا نه بود.

عقل سلیم دربدن سالم همراه عالم بامصالح نپرداختیم.

 

هشتم مارچ(روز) برابراست باهژدهم ماه حوت سال 1402 هجری شمسی.

نهادخانۀ ما این روزمبارک را به تمامی زنان علی الخصوص برای زنان افغانستان تبریک میگوید.

اما زنان افغانستان ازین روزباافتخاربین المللی(مقام معنوی) محروم اند.

علی الخصوص توسط طالبان

طالبانی را که ضمنن بعضی ازکشورهای( بزرگ جهانی)این جنایت کاران وفاجعه آفرینان،برای شان هویت مییبخشند.

نهاد خانۀ ما این روحیه را بی احترامی به مقام(زن) میشمارند. 

درشرایطی که وطن دراختیار ما نیست.

داشتن احزاب وحلقات سیاسی به مانند ظروف ناکارآمد درګوشه قرار میګیرند.

بهترآن است که ازمجموع سی وچهار ولایت شخصیت های مدبر متعقل هوشمند دلاوران زعمای ملی درسیاست بزرګ کشورخویش نقش بازی نمایند.

ازجمع اینها خود ازمیان خود تشکیلات اداري موقت را بسازند.

قانون اساسی کشوررا بسازند.

مطابق به قانون اساسی زمان کا ری رئیس جمهور برای دوره پنجساله تعین ګردد.

آنگاه است قوای ثلاثه مطابق به قانون اساسی کشور را درست اداره می‌نماید.

درروشنی قانون اساسی احزاب سیاسی به فعالیت خویش ادامه درتعین زعامت های بعدی نقش بازی می‌نمایند.

حرف های خوشه چین جنبه عملي می‌خواهد.

نه از یکی بلکه ازکلــــــــګی مــــــی‌خواهد.

وطن خانه ای مشترک مان است باید بدانید.

مقام انسان راواجب الاحترام ازازلی تاابدی می‌خواهد.


هربدی که دیده ام ازصداقت خود دیده ام.

اما فرجامش پشیمانی مقابل را به نمایش ګذاشته است.

بگذار که خودم عذاب وجدان نبینم.


شکست خورده ها ((خوشه چین)) متحرک ومتشبث را تحقیر وتوهین می‌کنند مګر (خوشه چین) می‌شنود می‌رود به راه خود ادامه می‌دهد.

مغلیت های موجود را زمان حل می‌کند.

ګیاهای هرزه را دهقان وباغبان کل می‌کند.

هوشیار بادوراندیشی نمی خواهد ازدست بدهد.

جاهل وسرتنبه بی جا چل ول می‌کند.

هنرمندان سحرآفرین خوشي می آفرینند.

زنده باشند هردو صحنه را چه زیبا مجلل می‌کنند.

بشنوید لذت ببرید.


گل وگنج هردوازویرانه سر میکشند.

حقیقت وراستی هردو از میخانه سرمیکشند.

نازم همان خاک امانت دار را که امانت را به سلامت میدهد.

شخصیت های بذرگشته مستانه برضد گروه دیوانه سر میکشند

 

بازتاب خشونت ووحشت

نتیجه اش همین است.

ازدرون زندان تاریک روشنایی زیبا دیده می‌شود.

تمایلات به نمایش مبدل به یک عنعنه میگردد.

 

مغلیت های موجود را زمان حل می‌کند.

ګیاهای هرزه را دهقان وباغبان کل می‌کند.

هوشیار بادوراندیشی نمی خواهد ازدست بدهد.

جاهل وسرتنبه بی جا چل ول می‌کند.

هنرمندان سحرآفرین خوشي می آفرینند.

زنده باشند هردو صحنه را چه زیبا مجلل می‌کنند.

بشنوید لذت ببرید.

گل وگنج هردوازویرانه سر میکشند

 

Onderkant formulier

 

.

حقیقت وراستی هردو از میخانه سرمیکشند.

نازم همان خاک امانت دار را که امانت را به سلامت میدهد.

شخصیت های بذرگشته مستانه برضد گروه دیوانه سر میکشند.

 

هرجا که بودیم به نحوي ازانحا فرهنګ را زنده نګاه کرده بودیم.

زمانی که درپورمیرند اقامت داشتیم جناب محمد آصف رها را رئیس اجمن ساخته بودیم.

انجمن افغانها رنګ ورونق خاص خودرا داشت.

همین میله نوروز با نمایش دیک سمنک رونق خویش را داشت.

زمانی که ازآن محل تغیر مکان نمودم جمع وجوش ازمیان برداشته شده است.

 

زعیم ملی بیافرینیم.

زمین ازمن است.

کوه ازمن است.

دریا ازمن است.

جنګل ازمن است.

منها کي ها اند.؟

همه آنهایی که درهمین محدوده جغرافیای سیاسی(انسان)تولد یافته اند.

بالاترازانسان هیچ قومی ومذهب را نمی شناسیم.

تمامی بدبختی های ما درګرو اندیشه های ایدیولوژیک اقتصادي وسیاسی بیرونی ها بوده است.

بربنیاد همین ایدئولوژیک صادراتی ګاوهای اتومی درکشورما جنگیدند مارا ویران کردند خودفرار کردند.

عقل سلیم دربدن سالم است.

بدان که شعار امین دامونه تراباسین پوري زمونږ خاوری دي خوردوخمیرش کرد.

شعار درپشت اتحاد شوروی بزرګ است همان دژشکست ناپذیر ازقصر درکانتینر نشاندش.

داکترنجیب را شوق ورغبت خودش وجبر شوروی هادراریقه نشاندند خود فرارکردند عاصی ماند ودوزخ.

داکتر نجیب آهنګ بسیج کننده داشت.

بالای کسانی تکیه کرد که کشتندش.

صرف افسوس میکنم که دردشمن شناسی ضعیف بود دوستان خودرا دشمن شناخته بود.

بیایید که متحد شویم زعیم ملی بیافرینیم.

زعیم ملی بیافرینیم

دوستان محترم برای آفریدن زعیم ملی ازنسل نوین جمع تان میکنم.

تابیدن نور را ازآفتاب آموخته ام.

شوردادن وبیدارکردن را ازشمال آموخته ام.

حرکت وهمګرایی را از آب آموخته ام.

هرموانع را دسته جمعی ازمیان برمیداریم.

تحول ازدرون را اززلزله وسونامی آموخته ام.

بلندای کهن را به زیر میکشانیم بلندای نوین می آفرینیم.

 


نوروز ګفت که آویزه درګوش بهار آورده ام.

این زیرګوشی را ازهند درشهرمزارآورده ام.

نوروز نازدانه نام زاد خوشبختی فرهنګ است.

تحفه را برای آزاده خانم رابعه بلخی هوشیار آورده ام.

 

به من ګفت که همان رفیق وآشنایت خیلی مغرور است.

درجواب برایش ګفتم انسانهای مغرور کاسه لیسان منابع بیرونی می‌باشند.

تمامی عزت وشرافتش را قربانی امتیازات می‌کند.

فرازونشیب تغیرات وتبدلات سیاسی این چهره هارا برای من معرفی کرده است.

این ګونه مردمان را بحیث راه ګیران ودزدان چهارراهی ها حساب بکن.

دیکتاتوران وشخصیت پرستان قوم پرست.

رعیت کاردارند.

مردم‌ دریک محدوده (حدود اربعه)سیاسی خدمت ګار ناموس پرست برای خود میخواهند.

خلقت انسان لایتناهی ارزش عالی دارد.

دخالت انسان درخلقت لکه های میان خالی دارد.

درکثافت کاریهای جامعه نقش تخریبي بازی.

ملا ومولوی مصروف دروغ بافی بقالی دارد.

 

زن شکلات نیست که به همراه چای دشلمه کنی.

زن آيس کریم نیست که چپ وراست بلیسی.

زن ریشه خوشبختی جهان است که پیغمبر میزاید.

پیغمبري که دشمن مادر خود می‌شود.

زن را باید خدای دوم شمارید.

برایش سجده کرد


دوستان محترم!

سن ما قریب به هشتاد است.

سه صد سال میشود کس نگفته است که سرزمین من آباد است.

توده های ملیونی ازنعمت زندگی محروم.

ازباعث خود خواهی وتکبری اقوام درقالب سیاست کشور ما برباد است.

بیایید که هم باران شویم وهم آفتاب.

درین فضاومحیط انسانی آینده آباد است.

تعریف هاوانتقاداتی که ازتومیشودهردورا بپذیر!

برای رشد یک گل هم باران ضروراست وهم آفتاب.
(خوشه چین)ویارانش ګامی برای متحد ساختن برداشته است.

ازجمع اقوام ومذاهب والفاظ برای ملت ساختن برداشته است.

این (چهار)پروژه های استخباراتی ازخود ما برای خودما دشمن می‌سازد.

راه دیگری نیست درروی دشمنان داخلی تف انداختن برداشتن است.

 

این منظره (افغانستان)خانه ای من است.

همین خانه اشغال است.

آزادگان اسیر بدون پروبال است.

معامله ګرانش شرمنده وګردن شا کشال است.

مردمان پست فطرت فرومایه وزن به مثقال است.

ازهمین خاطر حاکم به سرنوشت خردمندان خر دجال است.

راهروان خراسان اول همین خانه ات را آزاد کن.

باجمع ازباشندګان دشمن را برباد کن.

پس ازآن برو هکت کي خسرو کي قباد کن.

انسانهای بی خانه بی عزت می‌شوند خواروذلت می‌شوند.

درسراسر جهان منت می‌شوند.


درخلقت انګورتمیز نیست.

نگویید که درخانه عیار چهل قلندر یک ممیز نیست.

دسترخوان هموار،دراز کلان دارد.

زندګي من فقیرانه است نگویید درین خانه مبل فرنیچر میز نیست.

 

نوآوریها علمي وفنی برای خود زبان می آفریند.

بهتراز کاشف برق ماه تابان می آفریند.

ماکه جهالت وخرافات را پیشه کرده ایم.

جمع مارا درزندان عر بستان می فرستد.
پروژه های استخباراتی کشورمان را به ویرانه تبدیل کردند.

زمین کوه دشت وبیابان همه خشک ولامزروع.

همه زنده جان‌ها عمده انسانها ګرسنه مانده اند.

ازمشاهده ای ګرسنه بودن مردم ظالمان(سادیست) لذت می‌برند.

مره همین نغمه همین آهنگ خوشم آمد.

مره همین منظره همین ګلهای خوش رنګ خوشم آمد.

تقد یم به دوستان برګ سبز تحفه درویش.

باشنیدن ودیدن تخيل سازماندهي هم آهنګ خوشم آمد.

چشمان تان را بسته لحظه ای ګوش فرادهید که باعث رفع خستگی تان ګردد.

 

شش مرحله کودتاهارا تمثیل می‌کند.

خرګوش هنګامه خواب لنګها قیل می‌کند.

نقطه را بی ا زش حساب نکنید.

قوی است فیل را قیل می‌کند.


با حرکت نارمل وقانون مند نه حرکت های پروژه ای ویران ګر وتخریب ګر همزمان بارشد جسمي وذهنی می‌توانیم ثبات سیاسی را پیاده نماییم.

تاکه به خود نیایی ودو باره ازخود نه برايي

همان پروژه است که باید نغمه اش را بسرایی.

چون ګاو قلبه ای ګاهي درزیر این یوغ ګاهي درزیر آن یوغ بدرایی.

 

زنان افغانستان باید بدانند آن مرجع امریکا که(طالب) را که بنا براهداف شوم خود ساخته بود ومابقی روسیه وچین هم که ازین پلید استفاده سیاسی می‌نمایند دروغ می‌گویند دشمن زن می‌باشند.

اصل ها را باید پیاده کرد.

خودرا به این وظیفه آما ده کرد.

زبان وقوم وتبار ومذهب را فرع بشمار.

زیر بنای همه حقوق انسانی آن را ازطریق جامعه ملل اعاده کرد.

سه کشور به منظور منافع ملی خودشان (انګلستان،روسیه،امریکا)

باعث فقر ما شده اند.

بخاطر منافع ازینها شرف ما عزت ما وقارما ازبین رفته است.

کشورما را سرزمین آبادی مارا به باد فنا داده اند.

رفتن به‌دنبال خرانی که هنګ می‌زنند.

دوزخ ابدی است.

باید ګریبان ګیرملل متحد شویم.

فغان (خوشه چین) به آسمان بلند شده است.

نسبت به همه مدعیان هزارچنــــد شده است.

درزادګاه ما انسانیت مرده است بی وجدانی وبی شرفی زنده وفعال.

عقل(مغز)را درکار دل را به محبت برانید ببینید که شرافت وآدمیت آزاد ازبند شده است.

اکراین لطف بی پایان چیزبګویان وقلم زنان پادرميان ګذاري کند.

سرانجام که آن ترک شيرازی تجسم می‌دهد خال هندومناظز ثمرقند وبخارا را.
بلآخره فهمیدم که در آینده نه افغانستانی وجود خواهد داشت ونه خراسانی.

اګرحضورداشته باشند این تجاران دین وزبان شرف ومذهب تاجک وپتانی.

مهاجمان تاریخ آغاز ازسکندر عرب وچنګیز وروس وامریکا نسلی به جا ماندند ورفتند.

کنون این دل وتپل درجان هم افتیده ضد علم ومعر فت دورازاخلاق به شمار انگشت درعیش ونوش اطفال وزنان غرق درناله وګریانی.


عنقریب خردمندان خانه ای ما بوی از عطار میدهند.

به مانند سعدی سخن سرا هریک شیرین گفتار مید هند.

فردوسی نازنین پروپرواز را نشان میدهد برای آزادی.

حافظ به نقل ازلاهوتی به رندان بازاری هوشدار صلاحیت را به عیار میدهد.

((خوشه چین)) ویارانش به انظباط ودسپلین دل بسته اند.

سنت شکنی را حکم قطعي می‌شمارند.

نوآوری نسل نورا درفعالیت وامیدارد.

 

بهشت آنجا ست که آزاری نباشد.

ملا وطالب درکله کلاه ولنګی دستاری نباشد.

مکاتب ومدارس فعال دختروپسرمصروف آموزش.

زندګي تضمین شفاخانه بدون داکتروپرستاری نباشد.

 

خوشه چین عادت سازند گی دارد.

بی توقع است نگویید که عادت بندګي دارد.

جوهر انسان مرکب ازدلا وری و جدان شرافت انسانی است.

تکیه براجنبی عاقبتش شرمندگی دارد

ساینس وتکنولوژی مرزها را درنوردیده است.

مرزهای تصنعي واجباری را برچیده آست.

آن بورجی ساختګي ازپا میر تابه چخانسور بنام افغانستان.

انسانهای داخلش درسراسر جهان ازهم پاشیده است.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت