عبدالو کیل کوچی

 

 

 مداخلات نظامی تامعاملات پنهانی

کشورهای همسایه روی سرنوشت مردم بی دفاع افغانستان

آتشی را کهرژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها بنیابت ازقدرتهای آمپریالیستیاز نیم قرن قبل تا بدینسو درافغانستان  شعله ور ساخته انداکنون بدور از تصور نخواهد بود که در چشم انداز های بعدی عبورشعله های سوزان آن از سرحدات کشورما بسوی کشورهای همسایهچون اژده هایی دهن بازخواهندکرد . اینبار با تکرار تاریخ  گذشته ی چهار تاق وچهار مدنیت ، بجای انتقال مدنیت از قلب آسیا،انتقال آتش به چهار سمت سو در مسیرشاهرایابریشم باعبوراز سیحون وجیحون ازاکسوس تا اندوس همچنان درغرب وشرق کشورما زبانه خواهد کشید.بتصور برنامه سازان غربی با حریق این مدنیتهای باستانی وثروتهای ملی ، امواج غیر قابل کنترول آن در مناطق مرکزی آسیا استراتیژی بازیگران بزرگ جهانی را به ثمر خواهد رسانید.

بآنکه ازنگاه جغرافیه ی تاریخی ،کشورهای همسرحد وهمجوار،گهواره سنتی مردم افغانستان را تشکیل میدهد ند مگرباتوجه به چرخش نامیمون تاریخ در دوران آغازین جنگهای تحمیلی برافغانستاناز یکسو قدرتهای بزرگ با فعال ساختن چرخه های جنگ نیابتی وایجاد گروه های بنیادگرا وافراطیون مذهبی درخاک پاکستان واز سوییتشکیل ،تسلیح وتمویل تنظیمهای هشتگانه ی اجیر شده در کشور ایران ، بجنگ کشاندن پای ارتش سرخ شوروی وقت درافغانستان به بربادی هستی وفرهنگ تاریخی این کشورتالبه ی پرتگاه سقوط منجرگردید که در اثرات مشهود آن شکست وفروپاشی اتحاد شوروی را نمیتوان نادیده گرفت.تا اینکه دوام اینجنگهای رقابتی ونیابتی درمنطقهباعث پیروزی قدرتهای ذیدخل وجاگزینی قوتهای متخاصمدرافغانستان وتبدیل کشورما به مرکزجولانگاه تروریزم جهانی گردیده که درنتیجه باتخریب ساختارهای اقتصادی ،سیستم زراعتی وصنعتی ، مردم درحال فلاکت وبدبختی بیکاری ،بیماری فقر ،جهل ومرض خانجنگی  وهزاران مظلومیت ومحرومیت بسر برده در چنگال استبداد ارتجاع وظلم وستم طبقاتی ، تبعیضات وتعصبات قومی ، جنسیتی ،مذهبی وستم عاملین استعماربسختی  ومحرومیت از ابتدایی ترین حقوق انسانی نفس میکشند  .

تشدید مستدام جنگ ،تعمیل تیوریهای شیطانی و بازیهای دهه ی هشتاد ونود میلادی اینبارفضای مناطق برونمرزی اطراف افغانستان را درمواجههبا تهدید آتش جنگ ازافغانستان مکدر و متاثر خواهد ساخت .آتشی که در نتیجه مداخلات نظامی کشورهای همسایه در دهه ی هشتاد ونود میلادی ومعاملات پنهانی وآشکار آنها باتیمهای سیاسی تحتالحمایه ی خود در قدرت ونیز با گروه های جنگی وجهادی مشتعل گردید وپس از آن در فاز بعدی جنگ یعنی سی سال اخیربیتفاوتیکشورهای همسایه نسبت به سرنوشت جانکاه مردمافغانستان در واقع چراغ سبزهمسایگاندرتشدید بحران واشغال افغانستان در واقع پامال نمودن حقوق وارزشهای حسن همجواری تلقی میشود . پاکستان که در قالب استراتیژی جنگی وبطور مصنوعی ایجاد گردیده است دوام بقای خود را درنوکری به قدرتهای استعماری وادامه جنگ نیابتی درافغانستان میداند. مگرسیاست مجهول ومواضع مبهم دولتهای روسیه ،ایران وکشورچین راجع بسرنوشت مردم افغانستان سوال بر انگیز است بنا بر آن  مطابق به ضرب المثل مشهور باید گفت این برف بر سر هربام خواهد بارید واشتر مصسبت پشت هردروازه خواهد خوابید زیرا اهداف استراتیژی وچرخه ی جنگ استعمار ی درافغانستان ومنطقه برای همسایگان وجهانیان اظهر من الشمس است که عدم توقف جنگ وگسترش آن در منطقه ملتهای افغانستان ومنطقه را قربانی انتقال آتش به کشورهای همسایه خواهد نمود .

درصورت بروزچنین اتفاقات ناخواسته بقول مولانای بزرگ :

برمکافات عمل چون نگروی؟
هرچه میکاری همان خود بدروی

بنا بر ان به باور این قلم حل وفصل اوضاع افغانستان از طریق سیاسی بخاطرصلح آرامش میهن ما ومنطقه وجلوگیری ازوقوع جنگ وگسترش آن درمنطقه نیازمند یک طرح حل صلحآمیز وجامع میباشد که در گام نخست اجماع گسترده ملی ، درقدم دوم جمعامد بزرگ منطقوی ودرمرحله سوم مذاکرات وسیع جهانی بامشارکت نماینده گان جامعه جهانی وقدرتهای ذیدخل بطور علنی ،آزاد وعادلانه برپاییهی منافع علیای مردم افغانستان منطقه وقدرتهای ذیدخل با تضمین قوی وبا اعتبار صلح وامنیت درافغانستان میباشد.

درحالیکه اکنون با تغیر بیسابقه ی فضای جیوپلتیک جهانی وچرخش معکوس بازیهای بزرگ ،بحران درونی پاکستان وربط دادن کذایی آن به اوضاع افغانستان ،درگیری روسیه در جنگ اوکراین وگرفتاری ایران درشرق میانه ،همچنان بازیهای اقتصادی چین در منطقه زمینه سازفرصتهای بزرگ استراتیژیقدرتهای متخاصم درآسیا خواهد بود که افغانستان را بمرکزتروریزم ،تولید افراطیت وکارگاه آتشزا ی جنگی مبدل ساخته در صورت وقوع جنگهابادرد ودریغ که هیزم آن مردم بیدفاع افغانستان وگروه های پرتاب شده ازخارج کشورکه شعله های آتشآنتا بکشورهای همسایه افغانستان زبانه خواهد کشید زیرا معلوم است که در جنگ قدرتها ، عساکرکشته میشوند.

با وجودی که درسهای تاریخی وتجارب تلخ روسیه از حضورپر رنگ نظامی وچگونگی بازگشت لشکر جنگی آنها درمعامله با قدرتهای ذیدخل و مخالفین داخلی دولت افغانستان ورهایی افغانستان همسایه در چنگال تروریزم و پرکردن خلای ایجاد شده ی بلاک شرق بوسیله قوتهای نظامی غربی درافغانستان بیاد ماندنی وغیر قابل فراموشی بوده با آنهم نتایج اینگونه تجارب تلخ تاریخی شاید از نظر آنها بازتاب چندانی نداشته ازطرفی همبنظر میرسد که گویا استراتیژی غرب درمنطقه نیز ظاهراً زمانگیرشده ولی نکته ی مهم این است که با وجودبرقراری آرامشوتامین امنیت درمنطقه ، اما گمانه های آرامش قبل از توفان درقلب آسیا ،پروسه یتحرکات سیاسی اوپراتیفی وبروز جنگهای احتمالی دورازتصور نبوده  بدلیل اینکهزیر مجموعه جنگی از طریق پاکستان ودیگرمناطق آسیاقابل پیشبینی میباشد بآنکه پاکستان موقف قبلی چهلسال پیش وزمان برژنسکی دوست قدیمی خود را در خواب هم نخواهد دید مگر اینبار بیداری وهمبستگی مردم افغانستان در هماهنگی با کشورهای همسایه که داداز منافع خود وحسن همجواری درافغانستان میزنند لازمه ی همکاری مشترک نیرومند درمقابل دسایس مداخله گرانه پاکستان وحامیانش میباشد واین گزینه ایست که دست پاکستان وحامیانش را از افغانستان کوتاه خواهد ساخت.

 

از سوی دیگر کسانی که درافغانستان شکست را به امریکا نسبت میدهند صرفنظر از مسایل دیپلوماتیک درواقع آگاهانه ونا آگاهانه بروی واقعیتها ی اوضاع آن زمان پرده پوشی نموده  زیرا که با ایالات متحده وناتو کدام قدرت جنگیمستقیماً مقا بله نظامی نکرده است که منجر به شکست آن میگردید . ابرقدرتی که تمام اختیارات یک کشور را در قبضه خود داشته باشدآیا برای خودش شکست تلقی میشود ؟

بلکه سوال درینجاست وقتیکه امریکا با جابجا نمودن نیروهای نیابتی خود درافغانستان دردفاع از منافع خود وتحقق استراتیژی آن باقوت بیشترتلاش صورت گیرد این چگونه شکست خواهد بود؟

آیا آویزان شدن صدها نفر هموطن ما به بال طیاره بمنظور نجات از خطر جانی هم شکست امریکا را نشان میدهد ؟؟ آیا تبدیل شدن افغانستان بمرکز تروریزم جهانی وتولید گروهای تروریستی در زمان جمهوری قلابی داکترغنی نیز بیانگر شکست امریکا میباشد ؟؟؟؟؟ آیا تشدید فقر بیکاری بیماری مرض جهل محرومیت وانواع ستم درافغانستان بشکست امریکا محسوب میشود؟

 که نخیر بانظرداشت خصلت ذاتی قدرتهای بزرگ استعماری چنین نیست بلکه  برعکس نسبت به تلاش نیروهای خودی ،نیروهای زرخرید نیابتی بیشتراز منافع آن درافغانستان دفاع نموده واستراتیژی آن به پیش میرود .مسلماًهرقدرتی که هر وقت بخواهد بارها بدون اجازه دیگران وبمیل خود در کشوردیگری لشکر کشی ولشکر بری کند چگونه میتوان شکست را به آن نسبت داد ؟؟

مبرهن است که پس از جنگ دوم جهانی قدرتهای بزرگ استعماری چرخش کلاسیک جنگ را با دو سلاح بزرگ وسود آوریعنی بکار گیری واستفاده ابزاری ازکلمات دموکراسی ومذهب عوض نمودند . با بدست گرفتن این دو سلاح و داشتن لشکر نیابتی واجیر شدهی نظامی وتبلیغاتی خویش توده ها را اغوا نموده واستراتیژی بازیگران جهانی را بثمر میرسانند .

با آنکه کشور های همسایه تحولات سیاسی منطقه وبخصوص افغانستان را کماکان وبطور مستدام زیر نظر داشته ا ند مگر معاملات وتفاهمات پشت پرده نمیتواند پاسخگوی سرنوشت ومنافع خلقهای ستمدیده ی این کشورباشد بنا بر آن با تاکید برین موضوع که هرگونه بی تفاوتی دربرابر ملت هردم شهید افغانستان وکم بها دادن جامعه ی جهانی وهمسایگان افغانستان بسرنوشت توده های میلیونی این کشور بهترین فرصت ها را از کشورها ونهادهای یاد شده خواهند گرفت زیرا که آماده سازی لشکر جنگی بمنظور انتقال آتشجنگ جبراً جوانان کشوررابخاطر لقمه نانی وارد سخت ترین وصعب ترین جبهات جنگی نموده جانهای شیرین شان درخطرجنگ های ظالمانه وغیر عادلانه قرار خواهدگرفت آنگاه اگر دولتهای همسایه نتوانند برسر این شعله های جهانسوز جنگ آبی بریزند ونسبت به سرنوشت انسان درکشورهمسایه بیتفاوت بمانند دورنخواهد بود که ثمر تلخ آنرا خود خواهند چشید وبا جفا نمودن به ملت مظلوم افغانستان دربرابرتاریخ ومردمان کشورهای خود وتاریخ پاسخگوی خواهند بود. زیرا این کشور ها با دنبال نمودن تنها منافع خود در افغانستان که در طی نیم قرن گذشته نتوانستند آتش جنگ را خاموش سازند اکنوندر صورت بروز درگیری زبانه های آتش جنگ درافغانستان مناطق برونمرزی کشور را نیزتهدید خواهد نمود.

به باور این قلم اوضاع افغانستان مستلزم یک راه حل سیاسی وصلحامیز بوده که در سطح عمومی با همصدایی وهمبستگی ملی وجهانی احترام به ارزشهای مقام والای انسانی برخورداراز گزینه های مبارزه مسالمت آمیز با تفاهم ملی حل وفصل گردد بنا بر آن صلح وآرامش درافغانستان ونجات کشور از بد بختی مستلزم توجه دقیق وعادلانه ی کشورهای همساییه ی افغانستان در پیوند نا گسستنی با مردم افغانستان ونماینده گان روشنگرا وفرزندان رسالتمند متعهد ،دلسوز صدیق وباورمند مردم بوده که با الویت بخشیدن منافع جمعی منافع همگانی تامین گردد .

با عرض حرمت

عبدالوکیل کوچی

 

 

 

    

 


بالا
 
بازگشت