فضل الرحیم رحیم 

طنز

از قلم فضل الرحیم رحیم

 

به سلامتی این و آن !!!
 

همین یک هفته قبل به عروسی دعوت شده بودم . با جمع خانواده روز موعود به محل موعود و ساعت موعود درجمع حاضرین محفل حضور به هم رساندیم . همین که می خواستیم در یک میز بنشینم  صدای به گوشم آمد که می‌گفت   بیا او بیادر، دمیز ما بشین اولادها و مادر اولاد ها را بان که دمیز با مادر اولادهای ما بشینه ، زنها جدا و مردها جدا . چاره و انتخاب دیگری نداشتم ، برگشتم در میز رفقاو آشنایان قدیم . همین که نشستم بعد از سلام و کلام و جور بخیری و دگه چطور استی های تکراری ، یکی اززیر میز بوطل دولیتره ودکاه ، ره بسم الله گفته کشید گفت بگیی ما یک دوتا پیش استیم حلقته تازه گو . مه گفتم من پرهیز استم ، دکتر گفته اگر یک قطره بنوشی سکته میکنی ، یکی صدا کرد کدام دکتر لوده ای نظرداده ، شراب چطورنقص می کند بگیی پیکته،  بلند گو به سلامتی دکتر اشرف غنی ، در همین لحظه یکی از جمع حاضرین سرمیز گفت نی برادر، بلند گو پیکته به سلامتی ملا هیبت الله ، از همین جمع دیگری صدا کرد بلند کو پیکته به سلامتی سر مسعود، پیک در دستم بودکه مشاجره لفظی بر سر سلامتی سر اشرف غنی و ملا هیبت الله و مسعود  بین حاضرین میز در گرفت .چی چانسی برایم یاری کرد تلیفونم زنگ زد به همین بهانه از تالار بیرون رفتم . در بیرون تالار منتظر بودم و در فکر و چارهء بودم که به چی شکل از این میز فرار کنم که  آمبولانس و موترهای پولیس رسیدند و یازده تن را که با خون سرروی شان آغشته بود با خود بردند . با خود گفتم بی‌بیشک تان جمهوریت ، امارت و مقاومت 

هههههههههههههههههههههههههههههه


آخرین روزی آخرین ماه ۲۰۲۳

 

 


بالا
 
بازگشت