فولکلور های کابل زمین
نوشتة : عزیز حیدری
کرنیل عبدالـــلطیف کی بود؟
وباغ آن درکجا موقعیت داشت؟
اینک داستان باغ لطیف خدمت شما عزیزان طور مختصر بیان میگردد ، تا جوانان و نوجوانان ما که درعالم غربت و دوری از وطن بسرمی برند.
و گاهگاهی آهنگ باغ لطیف را به آواز هنرمند خوب کشور { استاد زلاند } میشنوند ، بدانند که لطیف کی بود و این باغ درکجا موقعیتداشت.
درجمله دوستانم یکی هم جناب مدیرغلام محمد خان غزنوی بود که بگفته خودانجناب اضافه ترازمدت چهل پنج سال خدمت بحیث مدیرسره میاشت ولایت غزنی باوجدان پاک وایمان کامل وظیفه مقدس خود راایفای نمود که ازاینرونامبرده در بین اهالی ولایت غزنی از شهرت خاص وشناخت کامل برخوردارمیباشد.
ازجانبی هم قابل یاد آوریست وظیفه خود میدانم بگویم که نامبرده یک شخص مسلمان وفقیر بوده و بگفته خود آنجناب پدر، وپدرکلانش هم درجمله اولیای باکرامات آنولایت بشمار میرود.
وهمچنان ازسالهای متمادی تابحال لنگرخا نه پدری موصوف که درعقب زیارت موی مبارک ولایت غزنی موقعیت داشته طور بیست وچهار ساعته گرم ، وبروی اخلاصمندان ومریدان ایشان باز بوده است.
ازطرف دیگرباید گفت که شخص موصوف درقسمت اکثر انبیا واولیای کرام شهرغزنی ودیگر ولایات کشورعزیزما معلومات کافی داشتند . ودرسال 1375 } اطلاع پیدانمودم که نامبرده به اثر مریضی ایکه عاید حال شان بود درسن 95 سالکی چشم ازدنیا پوشیده برحمت الهی پیوست . روحش شاد ویاداشگرامی باد
تا جائیکه بیاد دارم شبهای طولانی ماه قوس سال 1370 بود که بعد از ادای نماز خفتن دربین مسجد شریف جناب با با صاحب حصارک لوگر واقع خوشحالخان از جناب ایشان سوال نموده وگفتم که
جناب مدیرصاحب سرمیاشت تاجائیکه بخاطردارم قبلا یک باغ بزرگ متصل ظهربالاحصارقدیمه ، کابل درآغازشهدا ی صالحین بنام باغ لطـــیف وجود داشت که. درقسمت همان باغ من هم کم وبیش معلومات دارم . بخاطراینکه همرای پدرمرحوم خود چندین مرتبه بمنظورتوت خوردن ودیگرمیوه ها طور دسته جمعی با فامیلی آنجا رفته بودیم . و اگرلطف نموده بگوئید که شـخص لـطیف کی بـود ممنون خواهم شد. موصوف بطرفم خندیده وگفت که عزیز جان حالا درقسمت شناخت مالک باغ لطـــــــــیف برایت توضیح میدهم. قلم وکاغذ را گرفته یاداشت کن . گفتم که بسیار خوب . نامبرده اضافه نمود که باغ مورد نظرشما به شخص کرنیل عبداللطیف خان متعلق بوده که موصوف دارای بیوگرافی ذیل میباشد.
کرنیل عیداللطیف خان پسرمحمود خان ونواسه شیرمحمد خان قوم مهمند وازشالیزولایت غزنی میباشد وازقومی بسیارنزدیگ بنده بوده ومیباشد.
وازجانبی هم قلعه بزرگ که دربین آن { جــد } وی زنده گی مینمود ،تابحال بنام قلعه شیرمحمد خان درآنجا موسوم است.
شخص کرنیل عبداللطیف خان دربین برادران خود بسیارآدم خوش معیشت ودارای { رتبـه کرنیـلی بـود } که دروقت پادشاهی امیر شیرعلی خان موصوف در توپ خانه حضور ایفای وظیفه مینمود . و با به قدرت رسیدن امیرعبدالرحمن خان درقدمه اول برادر بزرگش { عبدالقادر خان } وبعدآ خود { کرنیل عبداللطیف خان } وبه همین ترتیب پسربزرگش را بنام عبدالسلام خان محبوس نموده که هرسه نفرفوق الذکربه اثرظلم وستم حکوما ت وقت ازسالهای { 1306هجری قمری } تا سنه 1308 درحبس باحیات خویش خدا حافظی گفتند . ودرحاشیه همین باغ دفن شدند که تا بحال قبرا یشان مشخص نیست.
دوستان عزیزطوریکه فوقآ تذکریافت که شخص کرنیل عبداللطیف خان از شالیز ولایت غزنی بود اما نامبرده درشور بازارکابل سکونت داشت که گذری به نام موصوف تابحال درآن محل موسوم است.
این بود معلومات مختصری که جناب مدیرغلام محمد خان غزنوی درقسمت بیوگرافی شخص کرنیل عبداللطیف خان توضیح نمود . ولی با تاسف باید گفت که به اثرجنگ های پی ، درپی برادران مجاهدین ما اکثر خانه های همان گذر بین سالهای 1371 تا 1377 تخریب شده است . وحالا نمی دانم که گذرموصوف به همان نام یاد میشود یاخیر.
دوستان عزیزحالا میخواهم که درقسمت { بــــــاغ لــــــــــطیف } کمی ازچشم دیدهای خود راهم بنویسم.
این باغ در نزدیکی بالاحصار کابل و در آغاز شهدای صالحین موقعیت داشت و از طرف کرنیل عبدالـلطیف خان در زمان کرنیلی اش ساخته بود که نامبرده باشوق وسلیقه خاصی که داشت دراین باغ ابتکارات فراوانی را بخرچ داده است.
بخوردرارگ کابل می، بگردان کاسه پی درپی
که هم کوه است وهم دریا وهم شهراست وهم صحرا
این باغ با داشتن انواع و اقسام گلهای زینتی چند طبقه ئی دارای درختان مثمر از قبیل شاه توت ، سایرتوت ها ، سیب ، آلوبالو ، زردآلو ، انار ، تاک انگور غیره وغیره بود که در شهر کابل واقعآ نماد خاصی داشت.
ازجانبی هم در کنار همین باغ یک ارهت بزرگ وجود داشته که دارای اضافترازچهل دولابچه کلان حدود بیست لیتره بوده وتوسط دو راس گاو بزرگ ویا اشترچرخانیده میشد.
واز طرف دیگردرکنار آن یک جوی آب روان به عرض تقریبآ یک و نیم متر وجود داشت که آب آن دربین باغ بطورشر، شره های پته پته جریان داشته و به چهار طرف گلهای های مرسل رنگارنگ سرا زیرمیشد . که واقعآ به زیبائی باغ افزوده بود وازجانبی هم شخص کرنیل عبداللطیف خان درمقابل ارهت یک مسجد را هم بنام خود اعمار نموده است.
دوستان عـــــــزیز :تاجائی که بخاطر دارم ، چندین بار با پدرمرحوم خود برای تماشای گلها ، وخوردن میوه ها طور دسته جمعی با فامیل به آن باغ رفتیم. که واقعآ این باغ بزرگترین تفریحگاه برای اهالی شهرکابل بود که مردم شهراز طرف عصر بدانجا سرازیر می شدند.
ازجانب دیگربه همین دلیل ، همه ساله بعد از { بالا نمودن جنده ویا علم مبارک زیارت سخی } برای مدت پنج هفته درنواحی همین باغ میله های نوروزی ، سال نو و جشن دهقان برپا میشد.
که درهمین روزها ، دهقانان شهرکابل واطراف آن به نمایـش گـاوها ی قلبه ئی زینت شدهبـیل بازی های چـند نفری، رقص اسـپ های تعلیمی با نـواخـتن دهل وسرنـا، قـوچ جــنگی، سگ جنگی ، مرغ جنگی مصروف بوده و ده ها رنگ کاعذ پران مقبول نیم پارچه ، سه پارچه و پنچ پارچه توسط کاغذ پران بازان کشور ما خلیفه محمد آصف ، خلیفه بیجو ، خلیفه مسترواحد ، عبدالرحمن زرگر . غیره وغیره درهوا نمایش خاص دیگری داشت که توجه صدها نفر را بخود جلب مینمود . وهمچنان میله دیگری از قبیل گلهای ارغوان ویا سمن دردامنه های کوه خواجه صفا و ده ها سرگرمی های دیگر .
گفته میتوانم که میله های تاریخی ونایاب کشور عزیزما درنواحی دیگر هم بمانند زیارت شاه شیهد پادشاه ، باغ بابرشاه ، قسمت کمپنی پغمان و جا های دیگر به تعداد هزاران نفر از هم شهریان کابل و اطراف آنرا به خود میکشانید. که مراسم جشن دهقان درین جا واقعا دلچسپ و تماشایی بود.
دراوایل سال { 1376 } خورشیدی هنگامیکه به شهدای صالحین جهت دعا بر سر قبر پدرم رفته بودم :
بار دیگر همان خاطرات سابقه در ذهنم روشن شده که درگوشه ازانجا نشسته و درعالم رویا باغ لطیف با همان میله های پرشوروجالبش در نظرم مجسم گردید که مردم درآنوقت میگفتند.
همو شرشره ، اوهموکش کدن کو ، به خدا باغ لطیف است
با تاسف باید گفت که همان باغ مقبول وزیبا که به اصطلاح میله جای هزاران ، هزارنفراز هم وطنان شریف ما بود دراثر بی توجهی حکومات بیک قبرستان ویرانهء تبدیل شد و مکانی برای ذبح مواشی از طرف قصابان شده
ولی با آنهم مسجد شریف آن طور نسبی آباد بوده است که اهالی درآنجا پنچ وقت ادای نماز مینمایند.
قطعه شعری که در وصف این باغ سروده شده و از طرف استاد زلاند آوازخوان مشهور کشور
خوانده شده است ذیلا خدمت تان تقدیم میگردد
اگر
نظــــــــــاره گل می توان کرد وطن در شـــــــهر کابل می توان کرد
دلبرکــــم
بیا به کابـــــــــــــل بریم سیل بتی مرغـــــــوله کـــــــاکل بریم
گاه به
بارانه وگـــــــــاه جوی شیر گاه شویم سوی رکـــــــاخانه تـــــیر
باغ لطیف
است خوش و دلـــــپذیر سیل گل و ســــــوسن و سنبل بریــم
سوی
خــــرابات تمــــــــاشا کنیم تا شهدا رفتـــــه دعــــــــــــا ها کنیم
خواجه
صفـا ، صفـــا به گلها کنیم باغ لطیـــــــف باز تماشـــــــــــا کنیم
وعده مـا
بود در پایان چــــــــوک گشته خـــــــرامان بـــــیا مثل کـوک
کار من از عشق تو گردیده چوک ا ز چتــــــه ها ســــوی سر پل بریم
اینک حکایت باغ لطیف خدمت شما تقدیم شده امیدوارم که مورد علاقه تان واقع شده باشد