سراج الدین اديب

 

آرشیف نمبر (۱۲۱)

 سخنان و زندگینامه آلبر کامو

سخنان آلبر کامو :

   به آنچه که ما را با برخی از انسان ها وابسته میکند نام عشق ندهیم. آلبر كامو

   بشر تنها آفريده اي است كه نمي خواهد آن باشد كه هست. آلبر كامو

   هيچكس مجبور نيست انسان بزرگي باشد؛ تنها، انسان بودن كافي است. آلبر كامو

   کدام یک را ترجیح می‌دهی: آنکه نان‌ات می‌دهد و آزادی‌ات می‌گیرد یا آنکه نان‌ات می‌بُرد و آزادی‌ات می‌دهد؟ آلبر کامو

آزاديخواه و دموكرات كسي ست كه امكان اينكه حق با رقيبش باشد را مي پذيرد، پس به رقيبش اجازه مي دهد افكارخودش را بيان كند و مي پذيرد كه به دلايل رقيبش بينديشد. آلبر كامو

فرد منتخب من براي انتصاب شدن بايد مورد تأييد گروه اقليت هم باشد، حتي اگر توسط اكثريت بالا آمده باشد. آلبر كامو

زماني كه پول حاكم باشد، عدالت و آزادي وجود نخواهد داشت. آلبر كامو

يك حكومت مي تواند قانوني باشد ، اما زماني مشروعيت خواهد داشت كه در رأس ملت در نقش يك داور عدالت را تضمين كند و منافع عمومي را با آزاديهاي فردي جفت و ميزان كند. آلبر کامو

قانوني كه مختص قدرتهاي مالي و نقشه ها و طرحهاي پشت پرده و جاه طلبيهاي شخصي باشد فساديست كه بي عدالتي را مجاز مي كند. آلبر كامو

آزادی چیزی نیست مگر مجال بهتر شدن. آلبر كامو

در جهانی که ناگهان از هر خیال واهی و از هر نوری محروم شده است انسان احساس می کند که بیگانه است. در این تبعید دست آویز و امکان برگشتی نیست . چون از یادگار زمانهای گذشته و یا از امید ارض موعود هم محروم شده است. آلبر كامو

فردا و دیروزباهم دست به یکی کرده.دیروز با خاطراتش مرا فریب داد.فردا با وعده هایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود… آلبر کامو

همهٔ انسانها به طور یکسان محکوم‌اند که روزی بمیرند… ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است. آلبر كامو

 

زندگینامه آلبر کامو

آلبر کامو در ۷ نومبر ۱۹۱۳ در دهکده‌ای کوچک در الجزایر به دنیا آمد.او در سال ۱۹۵۷ در سن ۴۴ سالگى، موفق به دریافت جایزه نوبل ادبى شد.کامو در چهارم جنوری ۱۹۶۰ در ۲۴ کیلومتری شهر سانس در اثر سانحه رانندگی درگذشت.

كامو سال ۱۹۲۳،در  آزمون ورودی آموزشكده اى پذیرفته شد و پس از پایان تحصیلات خود در آنجا به دانشگاه الجزایر راه یافت. او در كنار تحصیل، فعالیت ورزشى فراوانى داشت و دروازه بان تیم فوتبال دانشكده بود اما با تشخیص اولین آثار سل در ۱۹۳۰ او تبدیل به یک تماشاچی فوتبال شد.

در سال ۱۹۳۵ لیسانس فلسفه گرفت.او در سال ۱۹۳۸ در روزنامهٔ تازه تأسیس الجزایر جمهوری‌خواه به عنوان خبرنگار آغاز به کار کرد. او تمام مقاله‌های خود را به صورت اول شخص می‌نوشت که تا آن زمان در شیوهٔ گزارشگری فرانسوی متداول نبود. در سال ۱۹۳۹، مجموعه مقالاتی به عنوان «فقر قبیله» منتشر کرد وی در همان سال با «سیمون‌های» ازدواج کرد که معتاد به مورفین بود. ازدواج آنها یک سال بعد در اثر خیانت سیمون خاتمه یافت. در ۱۹۴۰ با «فرانسین فور» ازدواج کرد.

كامو مواضعى صلح طلبانه داشت، اما با مشاهده مراسم اعدام «گابریل پرى» در پاریس بیان داشت كه این حادثه، تنفر او را نسبت به آلمانها برانگیخته است. وی پس از این حادثه به «بوردو» نقل مكان كرد و در همان سال، نوشتن اولین آثار ادبى خود، «بیگانه» و «افسانه سیسى فوس» را به پایان رساند. او در سال ۱۹۴۲ به الجزایر بازگشت و در خلال جنگ جهانى اول، به هسته مقاومت فرانسه با نام «كومبات» پیوست و یك نشریه زیرزمینى با همین نام منتشر كرد. هدف اصلى این گروه، فعالیت بر ضد حزب نازى بود. كامو در سال ۱۹۴۳، سر دبیر نشریه سازمان مقاومت گردید و با آزادسازى پاریس به دست متفقین، بر ادامه مبارزه مطبوعاتى اش تاكید كرد و هنگامى كه روزنامه «كومبات» به نشریه اى با اهداف اقتصادى تبدیل شد، از سمت سردبیرى استعفا داد.

رمان طاعون را در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسانید که در زمان خود پرفروش‌ترین کتاب فرانسه شد. نمایش‌نامهٔ عادل‌ها را در سال ۱۹۴۹ منتشر ساخت و اثر فلسفی خود به نام انسان طاغی را نیز درسال ۱۹۵۱ به چاپ رساند. سقوط در سال ۱۹۵۶ به رشتهٔ تحریر درآمد. در سال ۱۹۵۷ جایزهٔ نوبل ادبیات را برای نوشتن مقاله «اندیشه هایی درباره گیوتین» علیه مجازات اعدام، دریافت کرد. او از نظر جوانی دومین نویسنده‌ای بود که تا آن روز جایزه نوبل را گرفته‌اند.

وی در چهارم  جنوری ۱۹۶۰ در ۲۴ کیلومتری شهر سانس وقتی در چوکی عقب موتر دوست ناشرش میشل گالیمار بود.در اثر سانحه رانندگی درگذشت…/

 

 


بالا
 
بازگشت