سراج الدین اديب

آرشیف نمبر (۱۲۶)

بر گردان از ویدیو به تحریر: سراج الدین ادیب

خدا حافظ رئیس جمهور کرزی

نوشت از :هارون نجفی زاده

آن مرد در نزدیکی های همین خزان رفتنی است، در برگ ریزان 1393 هجری خورشیدی، مردی که حدود سیزده سال پیش از امروز، با ظاهر متفاوتی دل به دریای حکومت زد، دریای که رنگش از هرسرخی سرختر بود، در آن زمانها که کرزی از کرز قندهار بود و نه یک رئیس جمهور بیشتر می خندید، شادتر بود و  پر گپ تر، با موهای کم پشت مثل حالا، اما کمی سیاهتر، چهره اش بشاشتر، قدش استاده تر و نگاهش مهربان تربود، در آن روزهای که تکه پیراهنش را می شد در بازار پل خشتی یافت و عطرش مارک اروپائی نداشت، بوت هایش براق نبود ورنگ پوستش به زردی نه گرایده بود، در آن روز ها او( حامد کرزی ) به  افغانستان آمد تا رئیس جمهور شود.اما گویا او در این سیزده سال به اندازه سی سال چهره باخته است . در این سالها که شهر ها آبادتر، خانه ها امن تر، و درختان سبز تر از گذشته، اما او روز به روز خمیده تر و دل نازکتر از گذشته می شد بطوریکه احساس می کنیم خشت خشت آبادی این سال ها را، او بادستانش روی هم مانده باشد. شاید چنین باشد ؟ بلی به نظرم او رئیس جمهور یک کشور نه بلکه رئیس جمهور یک ویرانه رئیس جمهوری مشتی به بیگانه فروخته و شماری همه چیز باخته به افرادی فروخته شده به بیگانه شدن .

بلی او به معنی واقعی کلمه رئیس جمهوری سر زمینی فریادها و ناله ها شده بود. فریاد مادری که فرزندانش را از دست داده بود، پدری که پسری را از دست داده بود، و یا کودکی که هردو را به واسطه گلوله بخدا سپرده بود. مثل اینکه او آمده بود تا بر اشکها ریاست کند و بس.

 البته در این مدت او هم کم از دست نداد، برادرش را بادستان بخاک کرد و اشک نریخت، پسر کاکایش را کشتند و دم نزد، آبرویش را بردند و چیزی نگفت و قصد جانش را کردند و نترسید . زیرا اما غم او چیز دیگری بود . نگرانی اش آینده این مملکت بود، تا اینکه دل آشوریهایش کار دستش داد و در یکی از روز ها بغض گلویش دوید تا اشکش را هم دیده باشیم . مردیکه قرار بود برما ریاست کند، خودم دیدم که التماس هم کرد و اشک ریخت .

 جالب است او اشک ریخت ، اما بعضی ها در همان روز ها به او خندیدند و گفتند که اشک تمساح  ریختن از چشمان رئیس جمهور؟ . اما او بازهم در برابر این کپ ها سکوت کرد، باشنیدن این حرف ها احساس کردم که ابلیس خیلی بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکنی بر بعضی ها نفوذ کرده اند. منتقدانش رادیو های شانرا تنظیم کردند، روی موچ تخریب، روز نامه های شانرا ستون بندی کردند با تیتر توهین، تلویزیونهای شانرا هنگام کردند در برنامهء کوبیدن کرزی، سایت های شانرا قالب بندی کردند به شکل تهدید، تا این مرد قندهاری تسلیم شود، راه رفته را برگردد پایش را پس بکشد و عقب نشینی کند که نکرد .

 با این حال او حالا رفتنی است، چه خوشحال باشیم و چه نباشیم، چه از خوشحالی جشن بگیریم و پای کوبی کنیم، چه سیاه بپوشیم و بر صورت مان ناخن بکشیم، حامد کرزی میرود. نمی دانم که در این دم آخر از او باید تقدید کرد و یا همچنان به او توهین .

راستش این چیزیست که تنها خود او میداند و خدایش و بس .

 پس خدایا سفرش را بخیر داشته باش . رئیس جمهور ما خداحافظ تان

 

این گزارش  ویدیویی را با یک کلیک از همینجا تماشا بدارید  

 = = یا از لینک زیر

خدا حافظ رئیس جمهور کرزی goodbye president karzai

= =

سخنرانی مفصل خداحافظی رییس جمهور کرزی را با یک کلیک از همینجا تماشا کنید  

TOLOnews 23 September 2014 President Karzai’s Farewell Speech /

 

 

 


بالا
 
بازگشت