سراج الدین اديب

 

آرشیف نمبر (۵۷)

 

خشم و آتش در فرانسه

موج گستردهء نا ارامی ها درپاریس دوران جنگ جهانی دوم را به یاد می آورد که شعله های آتش، “عروس” شهر های اروپا و یایتخت پرغرور فرانسه را در خود گرفته بود، همان عروسی که مرحوم امان الله خان ( پادشاه وطن دوست ) میخواست افغانستان بنام “شاه” جهان معروف گردد و این دو کشور باهم ازدواج فرهنگی د اشته باشند، فرق میان رویداد آشوب هفته های گذشته تا دوران جنگ جهانی دوم در آنست که اینبار،از حاشيه پاريس جنبش اجتماعي و غيرهدفمندي بسان شورشي کور به دیگر شهر ها کشانیده شد.

    با ادامه نا آرامي هاي اجتماعي، که از روز 5 عقرب سال جاری ( 1384 خورشیدی) و بدنبال مرگ فجيع دو نوجوان رنگين پوست فرانسوي،رخ داد درفش جنبش شورش‌گرانه توسط جوانان ناراضي وسعت گرفت، که چند دهه سياست تبعيض‌آميز اقتصادي و فرهنگي حاکم بر فرانسه را به جنگ و جدال مي‌ طلبید،که بسياري از جمعيت اين مناطق مهاجران مستعمرات پيشين فرانسه اند که دهه ها قبل به دلايل مختلفي و از جمله پيدا کردن کار به فرانسه آمده اند، گفته شده که در اين شهرک ها شرايط زندگي بسيار دشوار و همراه با تبعيض و همچنان سطح بيکاري بالاتر از سطح آن در سراسر کشور بوده و امکانات حفظ الصحه، آموزشي، فرهنگي و ورزشي بهيچ وجه نمايشگر زندگي در يک جامعه اروپايي پيشرفته نيست، چنانچه در ماه دلو 1383خورشیدی و(فبروری 2005میلادی) بيانيه يي به امضاء 93 تن از شخصيت هاي اجتماعي، هنري و فرهنگي و روشنفکران در رسانه ها منتشر شد که در رابطه با عواقب اجتماعي- سياسي و انساني سياست هاي حاکم در زمينه برخورد با مهاجران و حاشيه نشينان اعلام خطر کرده بود، چنانچه حزب کمونيست فرانسه و اتحاديه هاي کارگري نيز از مدت ها قبل درگير سازماندهي يک ائتلاف قدرتمند براي مبارزه با سياست هاي نوليبرالي دولت و از جمله خصوصي سازي ،بيکاري وسيع و کاهش بودجه هاي خدمات اجتماعي در اين مناطق بوده اند. «جک لانگ»، عضو سوسياليست پارلمان فرانسه، معتقد است که «دولت شيراک براي سه سال و نيم ارتباطات اجتماعي، و فرهنگي خود را با مردم اين مناطق قطع کرده است”، او مطرح مي کند که “سياست هاي دولت مبني بر کاهش بودجه هاي رفاهي براي مردم مناطق حاشيه نشين، در عمل اين مناطق را به «گتو» (حلبي آباد) تبديل کرده است، ما در يک وضعيت انفجاري قرار داريم، از يک سو سرکوب و تحقير و از سوي ديگر از دست دادن خدمات و از بين رفتن شخصيت انساني و اميد، اين خشونتي که مي بينيم ميوه تلخ سياست دولت است» . اين عضو پارلمان فرانسه اذعان مي کند که «امروز فرانسه مانند دو کشور است: يک کشور ثروتمند و يک کشور فقير که در کنار همديگر و مخلوطی با هم وجود دارند و اين امر در حالي که ما از ارزش هاي آزادي، برابري و برادري صحبت مي کنيم، قابل قبول نيست». جامعه شناس مشهورفرانسه، « ميشل ديه ويورکا»، با خشم مي گويد: «جمهوري به وعده هاي خود در مورد آزادي، برابري و برادري جامه عمل نپوشانده است» .

   از آنجا که در روز های اول وقوع این شورش در محلات حاشیه ای هم محافل سياسي فرانسه وهم جهان توجه چندانی مبذول نداشتند، اما با ادامه آن و گسترش خشونت‌ به ديگر شهرها و محلات مشابه حکومت فرانسه خود را دچار يک بحران فراگير ملي ديد، در این آشوب بیشتر از 8000 موتر به آتش کشیده شد و دها سرویس، مکتب، محلات ورزشی، کودکستان، کتابخانه، فروشگاه و دفاتر اداری ویران و یا آسیب دید و خسارات وارده صد ها میلیون یورو، ارزیابی شده و دولت بیش از 1700 نفر را بازداشت نمود، سوال بمیان میاید که چرا آشوبهای فرانسه چند کشور ارشد اروپائی را نیز به هراس انداخت؟ جواب روشن است که: همه این کشور ها، از بریتانیا تا المان و از ایتالیا تا سویدن و ناروی تا دنمارک، همه با مساله مهاجرین روبرو هستند و هر یک بیم دارند که نا آرامی به آن کشور ها نیز کشانده شود، چونکه موجودیت خارجی ها بعد ازتلفات سنگین دو جنگ جهانی اول و دوم در کاهش جمعیت کشور های اروپا نقش عمده ای داشته است و المان از جمله کشور های است که در چند دهه، بیش از یک میلیون نفر کار گر ترک را در خود جذب کرد که بیشترین آنها روستا زادگان کم سواد و سخت پای بند به باور های اسلامی بودند و اکنون فرزند آنها حقوق مساوی میخواهند و احساس تبعیض میکنند، در بریتانیا این روند سالها پیش از المان آغاز گردید، زیرا میلیونها نفر از شهر وندان مستعمره های پیشین بریتانیای کبیر پس از آنکه سر زمینشان به استقلال رسید، راهی انگلیس شدند و سر زمین استعمارگر را بر خاک پدری خویش برتری دادند، و امروز جمعیت مسلمان و هندو، در بریتانیا اقلیت بسیار بزرگی را تشکیل میدهند، که در سالهای اخیر بار ها شاهد آشوب و اغتشاش از جانب آنها در شهر های مختلف انگلیس بوده ایم، در فرانسه نیز موج مهاجرین یکی از پیامد های مستقیم دوران استعمار بود، از دهه 50 میلادی، به ویژه از هنگام پایان گرفتن تسلط فرانسه بر الجزایر، دولت پاریس به شمار زیادی از مهاجران کشور های اسلامی اجازه داد به آن کشور نقل و مکان کنند، تنها از کشور های شمال افریقا حدود 800 هزار نفر مسلمان به فرانسه آمدند که بیشترین آنان سر بازان الجزایری قوای نظامی یا ارتش فرانسه بودند که علیه برادران خویش جنگیده بودند و پس از اعلام استقلال الجزایر ادامه اقامتشان در سر زمین پدری ناممکن بنظر میرسید، فرانسه از اعطای کمکهای مالی به تازه وارد خوداری ورزید، پدران الجزایری، در فرانسه از صفر شروع کردند، ولی خشنود بودند زیرا در مقایسه با سر زمین پیشین، وضع آنان در فرانسه بهبود یافته بود، گرچه در مقایسه با خود فرانسویان در پائین ترین سطح می زیستند، ولی اگر نسل پیشین سپاسگزار فرانسه بود که آنان رادر خود پذیرفته، نسل جدید که در فرانسه زاده شده و زبان فرانسه را همانند دیگر شهر وندان میداند، حقوق مساوی میخواهد و انتظار بهره مندی از همه مزایا را دارد،اما واقعیت آن است که فرانسویان به آنان هنوز به دیده مهمانان تازه وارد می نگرند و آنها را در جامعه خود به راحتی راه نمی دهد و بسیاری از پستهای دولتی و مشاغل پر درآمد وپر اعتبار به روی آنان بسته است و ازاین رو احساس تبعیض میکنند .

   از آنجا که فرانسویان حس نا سیونالیستی قوی دارند، کتابهای تاریخ در مکاتب فرانسه با این جمله آغاز میشود که : ” ما فرانسویان همگی فرزندان قوم( گل) هستیم ” که « دوگل » نیز خود را از این فرانسوی الاصل ها میدانست، ولی مهاجرینی که از الجزایر و مراکش آمده از نسل ” گل ” نیست و خود را فرانسوی احساس نمیکند، تاریخ گواه است که فرانسه نزدیک به صد سال پیش دین و دولت را به کلی از یکدیگر جدا کرد و به دین اجازه دخالت در امور سیاسی را نداد، زیرا پس از ماجرای « درایفوس» ( آن افسر نظامی فرانسه که تـنها به علت یهودی بودن مورد آزار و افترا قرار گرفت ) سیاستمداران فرانسوی دریافتند که دخالت دین در دولت و دخالت کلیسا در تعلیم ، تربیه (آموزش و پرورش ) کودکان مکتبی، دموکراسی و آزادی را به خطر میاندازد، که این سیاست قاطعانه فرانسویان در جلو گیری از دخالت دین در دولت، موجب شد که در بار، واتیکان تا اوائل دهه بیست قرن بیستم از به رسمیت شناختن فرانسه خود داری ورزد، بناأ کمتر از 15 سال پیش بود که دولت فرانسه رسمأ پذیرفت که یک جامعه بزرگ مسلمان نیز در آن کشور وجود دارد و نیاز ها و حقوقی دارد که باید به آنها توجه کرد، ولی حتی در سالهای اخیر، فرانسه در موضع جدی خود برای جلوگیری از دخالت دین در دولت، به دختران مسلمان اجازه نمیدهد که با ” چادر ـ رو سری ” به مکتب بروند، همانگونه که یک یهودی حق ندارد در اماکن عمومی و دولتی عرقچین مذهبی ( کیـپا) به سر داشته و یا یک دانش آموز مسیحی صلیب بزرگ بر سینه بیاویزد، در همهء کشور های اروپائی، مهاجرانی که برای دستیبابی به یک زندگی بهتر سر زمین پدری خود را ترک گفته و در آنجا سکونت گزیده اند، خود و یا فرزندانشان انتظار دارند از حقوق مساوی و همهء مزایا بر خور دار گردند، غافل از آنکه آنان از زمینه فرهنگی دیگری آمده اند و بعضی ها سواد و مهارتهای فنی اندکی دارند( ویا اصلأ ندارند) و احتمالأ، چندان هم اهل سخت کوشی و تلاش نیستند، ولی همین مهاجران با آنکه زندگی در اروپا را گزیده اند که از مزایای آن بهره مند گردیدند، در عین حال میخواهند با آئین های فرهنگی و باور های مذهبی و سنتی سر زمین پدری خود در کشور جدید زیست کنند و هویت ویژه خود را داشته باشند، و این تناقض ، خود یکی از ریشه های آشوب کنونی است.

   بعد از آشوب های فراوان، دولت فرانسه با گسيل نيروهاي ضد شورش و به پرواز در آوردن هليکوپتر هاي نظامي سعي کرد که به اين نا آرامي ها خصلت جنايتکارانه بدهد، ولی متأسفانه دولت در روزهاي قبل از گسترش آشوب هيچگاه حاضر نشد که راه گفتگوهاي سازنده را در پيش بگيرد و در صدد يافتن راه حل باشد، حزب کمونيست فرانسه، در بيانيه خود، در روز 13 عقرب ،« نيکولا سارکوزي»، وزير داخله، را به دليل موضع گيري هاي غير مسئولانه و تحريک آميز درباره ” رخداد هاي بسيار جدي که در مناطق کارگر نشين چندين شهر فرانسه” صورت گرفته، مقصر دانست، بيانيه حزب اشاره مي کند که ” اکثريت عظيم زنان، مردان و جواناني که در اين مناطق زندگي مي کنند، و به ويژه آنهائي که با مشکلات بيشتري درگير هستند، اولين قربانيان اين رخدادها هستند” بيانيه در ادامه به تشريح شرايط اسفناک زندگي مهاجران و رنگين پوست هاي فرانسوي پرداخته و مشکلات بي شمار نسل جواني را که ” تحقير شده و مورد تبعيض قرار گرفته” مورد توجه قرار مي دهد، حزب کمونيست فرانسه معتقد است: ” امنيت اجتماعي نمي تواند در حالي که بخش قابل توجه و فزاينده اي از جمعيت در مشکلات و بدون هيچ راه حلي رها شده اند، تأمين گردد “، بيانيه حزب پس از تشريح وضعيت بغرنج ايجاد شده بدنبال نا آرامي ها اخير متذکر مي شود که: ” ضرورت دارد که نظم اعاده شود اما اين امر از طريق تشديد خشونت ممکن نيست ” حزب کمونيست فرانسه پيشنهاد مي کند که: ” 9 اقدام عاجل براي پايان دادن به اين وضعيت خطرناک مورد توجه قرار گيرد » از جمله اقدام هاي پيشنهادي که همه جنبه هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي اوضاع را در نظر دارند، به موارد زير مي توان اشاره کرد:

ـ   شروع گفت و گوي واقعي با مردم اين مناطق.

ـ  اختصاص منابع ضرور براي تامين خدمات اجتماعي .

ـ  تامين شغل و تعليمات حرفه اي.

ـ  توسعه منابع و راه هاي حفاظت از جوانان و اقدامات پيش گيرانه  و برنامه همه جانبه يي براي خاتمه دادن به فقر .

ـ  احترام به جوانان و آزادي هاي حق طلبانه آنان.

 وزير داخله دولت راستگراي فرانسه در اظهار نظرهاي متکبرانه از آن به شورش عده‌اي «پس‌مانده‌هاي اجتماع» و « اراذل و اوباش» ياد کرد، موضعي که اغلب دولتمردان متکبر در قبال شورش ناراضيان اجتماعي اتخاذ مي‌کنند، اما نه تنها اين اقدامات سرکوب گرانه (که طي آن هر شب صدها جوان با چوب دست مورد ضرب و جرح قرار مي‌گيرند و به همين تعداد هر شب دستگير مي‌شوند)، ثمري نداد بلکه انتشار اين اظهارات همچون بمبي در صحنه اجتماعي فرانسه عمل کرد که زبانه‌هاي شورش يک محله را به اکثر محلات حاشيه‌اي شهرهاي مهم کشور سرايت داد، دولت فرانسه براساس قانون مصوب 3 اپریل سال 1955میلادی که ” دولت مي‌تواند در صورت ضرورت براي مدت حداكثر 12 روز وضعيت فوق‌العاده اعلام كند، ” براساس اين قانون برقراري وضعيت فوق‌العاده فراتر از مدت 12 روز بايد به صورت يك لايحه قانوني به تصويب مجمع ملي فرانسه برسد ، در روز 17 عقرب، در اين مناطق اعلام وضعيت فوق العاده ابلاغ شد،این براي نخستين بار از زمان مبارزات آزادي بخش و استقلال طلبانه خلق الجزاير در سال هاي دهه 50 و 60 است که دولت فرانسه به چنين اقدامي دست مي زند، « نيکلا سارکوزي » ، وزيرداخله فرانسه، تهديد کرد که دولت در مقابله با آشوب هاي اخير قاطعانه عمل خواهد کرد، «دومينيک دو ويلپن»، صدراعظم دولت شيراک نيز، در روز 16 عقرب، در سخناني هشدار داده بود که با «قانون شکنان» قاطعانه برخورد خواهد شد، دولت راست فرانسه که اساسا از پايگاه ثروتمندان برخاسته است و به مدد شعارهاي مورد دلخواه آنان قدرت را کسب کرده است، و وجود اين دولت به معناي حضور و وجود همان سياست‌هاي تبعيض‌آميزي است که خود‌به‌خود بر کثرت فقرا و توسعه فقر و محروميت به نفع طبقات برخوردار مي‌افزايد و لذا اعلام آنکه چنين دولتي بخواهد به صورت ريشه‌اي، بحران‌هاي اجتماعي که ناشي از اين سياست‌ها است را مهار نمايد، تناقضي آشکار مي‌باشد، شايد به همين دليل است که به ناگاه تفسيرهاي دولتي و رسانه‌اي از آشوب‌هاي اخير رنگ و بوي قومي، طايفه‌اي و مذهبي به خود گرفته است و عاملان که قبلا از سوي دولت «اراذل و اوباش» خوانده مي‌شدند، به تدريج به سمت آنکه اين شورش‌ها «حرکتهاي سازماندهي شده از جانب مسلمانان» مي‌باشد، تغيير کرده است، اين حرکت از نظر دولت هم مي‌تواند همراهي بين‌المللي و داخلي را در سرکوب شورش فراهم سازد و هم آنکه سياست‌هاي نقض حقوق بشري دولت را در مورد اقليت‌ها، تحت‌الشعاع قراردهد تا ناتواني‌هاي ذاتي دولتمردان راست فرانسه پنهان شود.، اقليت‌نشين‌ها و حاشيه‌نشين‌هاي ناراضي فرانسه، به دلایل اغلب نه کانون پيکارجويي اسلامي هستند و نه تهديدي عليه سکولاريسم، بلکه آنها همه در زمينه معيشتي قرباني سياست‌هاي اقتصادي راستگرايان شده و در زمينه فرهنگي و سياسي نيز با فشارهاي مضاعف فرهنگي مواجه اند و در اين زمينه هم از طرف حاکميت و هم از طرف اسلام‌گرايان افراطي و پيکارجو (که درصد ناچيزي را تشکيل مي‌دهند) تحت فشار و ستم مضاعف قرار گرفته‌اند، شورش جوانان محله‌هاي فقيرنشين عصيان عليه سياست‌هاي توسعه فقر و گسترش تبعيض مي‌باشد و عصيان حاشيه‌نشين‌ها است و بس.

   ازآنجا که رئیس جمهور« ژاک شیراک » 72 ساله فرانسه که یک سال ونیم دیگر دوران ریاست او پایان میگیرد، پس از حدود دو هفته سکوت، بلاخره پشت تربیون قرار گرفت و در نطق جامعی، نبود تساوی حقوق و بود تبعیض در قبال مهاجران را مورد تائید قرار داد و کفت : ” فرانسه در شهرک های مهاجر نشین با مشکلات انکار ناپذیر روبروست و باید از آنچه که روی داد درس عبرت گرفت” . بی تردید این آشوب ها به دوام و قوام حزبی که پرزدنت « شیراک» رهبری آن را در دست دارد لطمه میزند و به دو شکست قبلی دولت او افزدوه میشود که یکی رد قانون اساسی اتحادیه اروپا از جانب فرانسویان بود و دیگری شکست پاریس از لندن در رقابت برای مهمانداری بازیهای المپیک سال 2012 میلادی در اخیربسیاری امیدوارند تا عناصری که درچنین کشورها روی تبعیض حساب نا ثواب باز نموده اند درس خوبی از تاریخ گرفته باشند و به نام انسان و انسانیت زیست باهمی را شیوه خویش قرار دهند. /

خواننده عزیزی که میخواهند بیشتر در مورد کشور فرانسه اطلاع و ورود یابند لطفأ در پا ورقی این نبشته مراجعه بدارند که تحت عنوان ” معلومات مختصر در مورد کشور فرانسه ” به تحریر در آمده است

 سراج الدین ادیب

25 عقرب 1384

16 نومبر 2005

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

معلومات مختصر در مورد کشور فرانسه :

  گزارش(ویکی ویدا) مشعر از آنست که، فرانسه يكي از كشورهای اتحادیه اروپا است، نیاکان فرانسوی‌ها “گال‌ها” یا (گل‌ها) از تبار جرمن ها بودند داشتند.اینان تا زمان « ژولیوس سزار» فرمانروای توانای” روم” فرانروایی بومی خود را داشتند تا سرانجام به دست سزار سرنگون شدند و کشورشان بخشی از امپراتوری روم شد.

سیاست : حكومت اين كشور جمهوري است، قوه مقننه از دو مجلس قانون‌گذاري (مجلس ملي با 491 نماينده) كه به واسطه انتخابات عمومي براي مدت 5 سال انتخاب شده و (مجلس سنا با 295 نماينده) كه براي مدت 9 سال انتخاب مي شوند،متشكل مي گردد، اعضاي مجالس فوق به صورت غيرمستقيم و توسط نمايندگان مجلس ملي، شوراي عمومي ايالات و شوراي شهرداري‌ها انتخاب مي‌شوند، مجلس ملي مي‌تواند با مشورت صدراعظم  (نخست وزير) توسط رئيس جمهور منحل گردد، قانون اساسي فعلي كشور در سال 1958 تهيه شده است،بر اساس آخرين تقسيمات كشور فرانسه از 96 ولايت (دپارتمان) تشكيل گرديده كه زير نظر دولت مركزي اداره شده و تحت نظارت شوراي انتخابي محلي فعاليت مي‌ نمايند، هر ناحيه به كانتون‌ها و بخش‌هايي تقسيم ‌شده و هر بخش از شوراي شهر و شهردار خاص خود برخوردار مي باشد،فعاليت احزاب در فرانسه آزاد است، از جمله مهمترين احزاب كشور فرانسه مي توان به احزاب سوسياليست، مجمع جمهوري‌خواهان (گليستها)، حزب كمونيست، اتحاد دموكراتيك فرانسه و حزب راديكال اشاره نمود.

جغرافيا : مساحت كشور فرانسه برابر با550000 کیلو مترمربع وسيع ترين كشور اروپاي باختري است (نزديك يك پنجم مساحت اتحاديه اروپا) و منطقه دريايي وسيعي را در اختيار دارد (منطقه اقتصادي كه در11  ميليون متر مربع گسترده شده است)، سطح فرانسه شبيه به يك شش ضلعي است، فرانسه اروپايي به22  ناحيه تقسيم شده است و96 ولایت( دپارتمان) دارد كه به نظم الفبايي شماره گذاري شده‌اند (آخرين ارقام پلاكهاي) به اين تعداد دپارتمانهاي ماوراي درياها DOM که شامل( گوادلوپ، مارتينيك، گويان و لارئونيون) مي شوند و چهار سرزمين ماوراي درياها TOMکه شامل( پلي نزي فرانسوي، كالدونياي نو، واليس و فوتونا، زمينهاي جنوبي و قطب جنوب فرانسوي) و مناطق كلكتيوي داراي جايگاه خاص يعني (مايوت و سن پي ير و ميكلون) افزوده مي شوند، كشورهاي هم مرز( بلجیم ، لوگامبورگ، المان، سويس، ايتاليا، هسپانيا، موناكو و آندورا، بريتانيا از طريق تونل زير مانش يا کشتی ارتفاعات میباشد) ” وضعيت جغرافيايي فرانسه يكي از متنوع ترين وضعيت در اروپا است” دشتها، كوهستانهاي قديمي، سلسله جبال كوههاي مرتفع، جلگه هها، ساحلهاي اقيانوسي و مديترانه يي” دشتها” دو سوم مساحت كل رشته كوههاي اصلي، آلپ كه قله آن مون بلان بلند ترين قله اروپاي باختري4807  مترارتفاع دارد) پيرنه، ژورا، آردن، رشته كوه مركزي وله وژ، ساحلهاي مرزي سواحل مرزي فرانسه را به چهار دريا متصل مي كنند (درياي شمال، درياي مانش، اقيانوس اطلس و درياي مديترانه) فرانسه داراي5500 كيلومتر ساحل مرزي است.

 آب و هوا: فرانسه از آب و هوايي معتدل و چهار فصل برخوردار است كه بر حسب نواحي كمي متفاوتند” برتاني و نورماندي” آب و هواي اقيانوسي مرطوب (زمستان ملايم 7 درجه و تابستان خنك 16 درجه) ” اكيتن” آب و هواي اقيانوسي و مديترانه يي (زمستان 5 درجه و تابستان 22 درجه با بارانهاي فراوان در بهار)” شرق و شمال غرب” آب و هواي نيمه قاره يي زمستان سرد و برفي( 1 درجه و تابستان گرم و توفاني 20 درجه)” جنوب” آب و هواي مديترانه يي (زمستان ملايم 6 درجه و تابستان گرم 20درجه) ويژگي آب و هوا در مناطق كوهستاني زمستان طولاني و برفي و تابستاني گرم و توفاني با تفاوتهاي بزرگ بسته به دامنه‌ها و عوامل ريز آب و هوايي است.

 محيط زيست: 82 در صد فرانسه مناطق زراعتی و جنگلی دارد که 48 میلیون هکتار زمین را پوشانیده است وپوشش جنگلي به تنهايي 27 درصد كشور را در بر مي گيرد و بعد از سویدن و فنلاند سومين پوشش را در اتحاديه اروپا تشكيل مي دهد، در حالي كه 136 نوع درخت در فرانسه شناخته شده است كه در يك كشور اروپايي امري استثنايي محسوب مي شود.

 تعداد حيوانات : تعداد گوزن در 20 سال دو برابر و تعداد آهو سه برابر شده است، براي حفظ و ارتقاي ميراث طبيعي فرانسه، دولت 6 پارك ملي، 128 ذخيره طبيعي، 430 منطقه حفاظت شده طبيعي و 299 پايگاه حفاظت شده ساحلي ايجاد كرده است، به اين تعداد بايد 29 پارك طبيعي ناحيه يي را با وسعت 7 درصد كشور فرانسه افزود11/22  ميليارد يورو براي حفاظت محيط زيست به عبارتي 380 يورو به تعداد هر نفر مصرف مي شود، اداره( آبها و فاضلابها) سه چهارم اين مصرف عمومی را تشكيل مي دهد.

 منابع طبيعي:عبارتند از ذغال سنگ، آهن،‌ بوگسيد،‌ روي،‌ پوتاس، الوار، ماهي

ويژگيهاي اقتصادي : فرانسه مرحله گذار از يك اقتصاد مدرن و مرفه همراه با مالكيت و مداخله عميق دولت به يك اقتصاد مبتني بر مكانيزم بازار منتقل مي‌شود، دولت ، بسياري از شركتهاي بزرگ، بانكها و بيمه‌ها را خصوصي اعلام نمود، اما چندين شركت عمده از جمله ايرافرانس، فرانس تله كوم، رنو و تالس در اختيار دولت بوده و در برخي از امور بويژه قدرت، حمل و نقل عمومي و صنايع دفاعي دولت حاكميت دارد، رهبران فرانسوي نظام سرمايه داري را مي‌پذيرند كه در آن عدالت اجتماعي از طريق قوانين، سياستهاي مالياتي و مصرف اجتماعي اعمال مي‌شود و اختلاف درآمد و تاثير بازار آزاد بر حفظ الصحه و رفاه عمومي را كاهش مي‌دهد .

  صنايع:از جمله مهمترين صنايع كشور را مي توان به صنايع فلزكاري، ماشين‌آلات، شيميايي، وسائط نقليه، مواد غذايي و مشروبات، منسوجات و البسه، طیاره سازي، كشتي‌سازي، پتروشيمي، الكتريكي، اتمي و جنگ‌افزار اشاره نمود.

محصولات : مهمترين محصولات زراعتی و مالداری كشورفرانسه را : گندم، جو، کچالو، قند، سيب، ، برنج، انگور، ماهي، گاو ، خوك و غیره  تشكيل مي دهند، سرانه زمين مزروعي براي هر نفر بالغ بر32/0هكتار مي‌باشد، توليد ساليانه گوشت گاو 400/1 هزار تن، گوشت خوك 500/1 هزار تن، گوشت گوسفند900/154 تن و 806 هزار تن صيد ماهي مي‌باشد.

 توليد ساليانه نيروي برقی: نيز معادل 1/241 ميليارد كيلووات ساعت است.

 معادن: مهمترين معادن كشور نيز آهن، بوكسيت، پتاس، زغال سنگ، نيكل، نمك، نفت، گازطبيعي، سولفور، موادخام ساختماني، سرب، فسفات، اورانيوم مي باشد، ذخاير زيرزميني نفت فرانسه نيز بر50ميليون بشكه بالغ مي گردد.

  نيروي كار: نيروي كار كشور بالغ بر500/20 هزارنفر است كه 36% آن در صنايع و ساختمان، 10% در بخش زراعت، ماهيگيري و جنگلداري و 54% در مسایل تجاری و تجارت مشغول به فعاليت مي باشند، واحد پول فرانسه، که قبلأ فرانک بود و فعلأ” یورو” میباشد.

 حمل و نقل : دركشور فرانسه بالغ بر840 هزاركيلومتر راه آسفالت و بزرگراه وجود دارد، طول راه‌آهن مورد استفاده نيز بالغ بر 555،42 كيلومتر بوده و ارتباطات هوايي بين‌المللي اين كشور توسط شركتهاي هوایی “ايرفرانس، (UTA)” و پروازهاي داخلي توسط اير- اينتر صورت مي پذيرد، سالانه بالغ بر 840/26 هزار توريست از اين كشور ديدن مي‌كنند.

 سياست فرهنگي فرانسه: چهاردهم جولاي روز ملي فرانسه است، در كشور فرانسه دخالت دولت، اعم از پادشاهي يا جمهوري، در حوزه فرهنگ يك سنت است، دخالت دولت از اين پس با مشاركت مردم فرانسه همراه است، هر چند فرهنگ همواره نقش مهمي را در فرانسه ايفا نموده، اما تنها از بدو پيدايش جمهوري پنجم است كه هر دولتي از وزير فرهنگ بهره‌مند است، شخص وزير در هشت حوزه داراي مسئوليت است( ميراث فرهنگي، موزه‌ها ،‌آرشيو و كتابخانه‌ها، نمايش، هنرهاي تجسمي، سينما، موسيقي و رقص، كتاب و مطالعه) در سطوح محلي، ولایات و مناطق داراي بودجه هاي فرهنگي هستند، اين بودجه طي سال هاي هشتاد ميلادي پنج برابر افزايش يافته، در صورتي كه بودجه شهر‌ها دو برابر شده است، آنها، علاوه بر ابزارهايي كه دولت در اختيار آنان قرار مي دهد، نيز مي‌توانند فعاليت هاي فرهنگي مهم را با يكديگر اجرا نمايند.

هنرهاي تجسمي كشور فرانسه: پاريس مدت هاي مديدي است كه نقش بزرگي را در اين حوزه ايفا مي‌كند هنر تصويري ظاهراً بعد از سال‌ها سيطره هنر انتزاعي، مجدداً به صحنه بازگشته است، تعدادي هنرمند فرانسوي و خارجي همه ساله آثار هنري خود را در صدها سالن يا گالري به نمايش مي‌گذارند، مدارس و مکاتب متعدد هنرهاي تجسمي در فرانسه عبارتند از: 3 مدرسه عالي ملي (مدرسه هنرهاي زيبا، مدرسه هنرهاي تزييني و مدرسه آفرينش صنعتي)، 8 مدرسه ملي هنر و 44 مدرسه شهري و منطقه اي میباشند.

 – سينما كشور فرانسه: در حال حاضر در سال حدود 130 الي 140 فيلم توليد مي كند كه 80% آنها به طور كامل و يا بخش اعظم آن توسط فرانسوي‌ها سرمايه گذاري مي‌شوند، اين آمار كشور فرانسه را از حيث سرمايه گذاري در امر سينما در رديف دوم قرار مي دهد، در حالي كه از ده سال گذشته تا كنون درهاي حدود 500 سالن سينما بسته شده، ليكن 4500 سالن فعلي (بالاترين رقم در اتحاديه اروپا) بيش از 136 ميليون تماشاگر را به خود اختصاص داده است.

 موسيقي :  علاقه مردم فرانسه به موسيقي (از موسيقي باروك) مربوطه قرن لويي نوزدهم تا موسيقي راك يا رپ تا جاز و موسيقي اكوستيك (سماعي) را مورد توجه قرار داده است، سالون جديد” اپرا ـ باستيل” نيز تاسيس شده و مي‌تواند حدود 2700 آماتور اپرا را در خود جاي دهد، در سال هاي اخير در شهر پاريس، همچنين در ولایات، سالون هاي متعدد اپرا و كنسرت افتتاح و يا بازگشايي شده‌اند، در مجموع بيش از 000/20 موسيقيدان، خواننده و مجري حركات موزون شمارش شده‌اند، دولت در سال 1982 ميلادي روز موسيقي را به لحاظ آفرينش هنري آن بنيان نهاد از آن پس همه ساله در اين روز، موسيقيدان هاي حرفه‌اي و غير حرفه‌اي انواع موسيقي را در شهرها مي‌نوازند.

 ميراث فرهنگي: ميراث فرهنگي عبارتست از شاهدان گذشته (مكان هاي باستان شناسي، كليساها، قصرها و.. .) و حفظ و نگهداري، يا مرمت و بازسازي آنها، بيش از 000/200 مكان باستاني شناخته شده و 000/38 ابنيه مورد حفاظت و پشتيباني قرار گرفته‌اند، مكان‌ها و محله‌ها طبقه بندي شده‌اند، مفهوم ميراث فرهنگي گسترش يافته و در بر گيرنده حوزه‌هايي همچون هنرها و سنت هاي عامه، معماري شهري آخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم و معماري صنعتي و حتي اخيراً اسناد راديويي و تلويزيوني نيز هست، از سال‌ها پيش يك روز در سال به ” روز ميراث فرهنگي ” اختصاص داده شده و در اين روز مردم فرانسه از 8300 ابنيه و آثار ملي به رايگان بازديد مي‌نمايند.

آموزش جمعيت باسواد: 99 درصد آموزش در فرانسه اجباري، لائيك و تا سال 16 سالگي رايگان است.

 دين و مذهب درفرانسه: به دنبال جدايي كليسا از دولت در سال1905 میلادی، جمهوري فرانسه اكنون دولتي لائيك است، همه اديان در فرانسه حضور دارند و مساله يي فردي محسوب مي شوند مذهب مردم ” كاتوليك رومن” 83 تا 88 درصد،‌ مسلمان 5 تا 10 درصد، پروتستان 2 درصد، يهودي 1 درصد،‌ بي دين 4 درصد، مسيحي كاتوليك در حدود 80% فرانسويان كاتوليك مي باشند، جشنهاي مذهبي (عيد پاك، عيد معراج حضرت مسيح ، نزول روح القدس بسوي حواريون، عروج جسم و روح مريم مقدس ،جشن قديسين و احترام مردگان ،جشن تولد مسيح) در طول سال برگزار مي شوند و مناسبتها (غسل تعميد ،ازدواج و …) با آنكه كاهش چشمگير دارند ولي باز هم انجام مي گردند، از 46 ميليون فرانسوي كه خود را كاتوليك مي دانند، تنها 14% به طو دائم و هميشگي به انجام فرايض مشغولند و 15% اين فرايض را فقط در مناسبهاي خاص انجام مي دهند، تعداد كشيشان فرانسوي كه در سال 1960میلادی به تعداد 42 هزار نفر بود ، به 25 هزار نفر رسيده است و از اين تعداد با ز هم در شهرهاي بزرگي مانند پاريس كه در آن براي هر 7000 نفر فقط يك كشيش وجود دارد، كاسته مي شود، اين ارقام ما را به نقطه نظراتي مي رساند كه مي توان آن را به لامذهبي تعبير نمود كه از فرانسه تصوير يك كشور در راه دين زدايي به ما ارائه مي دهد. – اسلام با 3 ميليون مسلمان در فرانسه ،اسلام به عنوان دومين دين در كشور شناخته مي شود الجزايريها، مراكشي‌ها ،تونسي‌ها ،آفريقايي‌ها، پاكستاني‌ها و تركها،و اندک افغان جامعه مسلمان فرانسه را تشكيل مي دهند كه مهمترين جامعه اسلامي اروپاست، انجام فرايض ديني مسلمانان در طول ماه رمضان از همه بيشتر است (81% به آن توجه دارند و 60 % در طول اين ماه روزه مي گيرند) 65% مسلمانان فرانسه هيچگاه مشروبات الكلي مصرف نيمی كنند و 4% هر روز نماز مي خوانند، – مسيحي پروتستان تعداد مسيحيان پروتستاني در فرانسه بين 7 صد هزار تا 2 ميليون نفر تحمين زده مي شوند 30 % پروتستانها در مناطق شرقي فرانسه زندگي مي كنند ،20 % در منطقه پاريس و 15 % در جنوب فلات مركزي قرار دارند، انجام فرايض مذهبي نزد پروتستانها بسيار ضعيف است تنها 1% آنان دوبار در ماه به معابد خود مي روند و 60% بقيه هرگز عبادت نمي كنند، – يهودي بر اساس اظهارات Benney cohen، رئيس انجن سران يهودي در پاريس ،انجمني كه زندگي مذهبي يهوديان را اداره و نظارت مي كند در حال حاضر در فرانسه 800 هزار نفر يهودي وجود دارند جامعه يهودي فرانسه به دو گروه تقسيم مي شوند: اشكنازها كه از كشورهاي اروپاي مركزي شامل پولند و روسيه به فرانسه آمده‌اند و سفردها كه از آفريقاي شمالي بخصوص الجزاير بعد از استقلال به فرانسه گريخته اند، سه سطح فرايض مذهبي در نزد يهوديان به چشم مي خورد :15% فقط به فرايض يهودي توجه دارند بدين معني كه فقط به اصول مذهبي احترام مي گذارند 40% يهوديان سنتي هستند و 36% اعتقادي ندارند (مومن نيستند)

شهرهای مشهور فرانسه عبارتند از :

الف :– شهر” بوردو”: که میدان هوائی بین المللی، ایستگاه ترن ( قطار) اروپایی، محورهای اصلی بزگراهها و جاده‌های اصلی، راه دریای به اقیانوس اطلس و بندر، مرکز آکیتن،دریچه‌ای رو به جهان را برای” بوردو” می گشایند،  بوردو  قطب اروپایی فنون و اسباب  پیشرفته، شهر تبادلات بین المللی، پایتخت جهانی شراب ومرکزاقتصادی جنوب غربی فرانسه است و به طور اخص در زمینه هوانوردی، فنون فضایی و دفاعی فعالیت می‌کند، در بخش خدمات، فعالیت بسیار تجاری تسلط دارد و خدمات وابسته به موسسات تولیدی در این شهر مرکزیت یافته اند، ترن( قطار TGV ) چهار ساعته فاصله “بوردو” تا  پاریس را طی می‌کند، TGV به ترن سريع السير اتلاق مي شود كه اولين این نوع ترنها در سال 1981میلادی مابين پاريس و ليون بكار گرفته شد اين يكي از افتخارات تكنولوژي كشور فرانسه است كه ترن سريع السير مسير بين دو شهر بزرگ فرانسه را با سرعت300 کیلو متر در ساعت طي مي كند ضمناً “بوردو” یکي از شهرهای دانشگاهی مهم است که60000 شاگرد، 4 دانشگا ، 14 مدارس عالی و5000  پژوهشگر در200  آزمایشگاه است، پتانسیل پژوهش شهر ” بوردو” کشور فرانسه را در زمینه های تخصصی (شیمی مولکولی، لیزر قوی، …) تقویت می‌کنند، در نهایت با زندگی فرهنگی بسیار فعال، شهر “بوردو” به عنوان یک مرکز بزرگ روشنفکری و هنری مطرح می‌شود، این شهر موطن نویسندگان و نقاشان مشهوری چون « میشل دو مونتنی ، شارل دو مونتسکیو، فرانسوا موریاک، آندره لوت، آلبر مارکه و اودیلن ردون» بوده است، میراث معماری این شهر برجسته و بسیار قابل توجه است.

ب :– شهر” گرونوبل” : این شهر که از پاریس 3 ساعت و از لیون 5/1 ساعت فاصله دارد قطب مهم علمی و فنون فرانسه است. 59200 محصل در این شهر به تحصیل مشغولند که47200 نفرشان در چهار پوهنتون  یا دانشگاه ( UPMF , UJF, INPG و استاندال) تحصیل می‌کنند، درخشش علمی گرونوبل بر کیفیت آموزش ریاضیات، انفورماتیک، الکترونیک، فیزیک و … در دانشگاه ژوزف فوریه و انستیتوی ملی پلی تخنیک گرونوبل و 9 مکتب مهندسی آن است، موسسات آموزش عالی گرونوبل بر آموزشهای خود را بر اساس رابطه نزدیک با صنعت، پژوهش و تبادلات بین المللی ارائه می نمایند، با 18200 شغل، گرونوبل اولین قطب پژوهشی دولتی و خصوصی فرانسه بعد از پاریس است، به طور سنتی پژوهش در شهر گرونوبل که ، پیوندهای همکاری موثری با شبکه‌ی صنعتی قوی و دانشگاهی ایجاد کرده است که خود در آموزشهای آن مشارکت کامل دارد، گرونوبل از موج قابل توجه و ثابت سرمایه‌های دولتی اروپایی که اهداف و انگیزه‌های بین المللی شهر را در زمینه مراکز عالی سنتی آن، ریاضیات، فیزیک، انرژی هسته یی، مواد، الکتریک ـ برق، و … یا رشته‌هایی که مانند علوم اجتماعی امروزه، در گرونوبل توسعه و گسترش می یابند، در نهایت، برجستگی فضاهای گرونوبل بر محیط زیست طبیعی استثنایی شهر و غنای زندگی شهری و فرهنگی ناحیه یی آن تکیه دارد، جایگاه گرونوبل در قلب کوههای آلپ فرانسه داشتن فعالیتهایی چون اسکی، کوهپیمایی، صخره نوردی، کایت و … را برای ساکنان شهر میسر می سازد، گرونوبل میزبان بازیهای المپیک بوده است و ناحیه ایزر دارای سه پارک طبیعی است، دریاچه‌های متعدد و دریای مدیترانه در نزدیکی این ناحیه به دوستداران کشتی رانی، کاغذ پرانی و یا باد بانی مکانهایی متنوع و عالی را اعطا می‌کنند.

 ج : ـ شهر ” لیل” : در38  دقیقه یی بروکسل، یک ساعتی پاریس، دو ساعتی لندن و سه ساعتی کولونی، مقام چهارمین رتبه را در متروپلهای فرانسه اشغال کرده است، فعالیتهای تجاری ” لیل” شهر را از دیر باز بر تبادلات جهانی گشوده است و به این ترتیب حضور گروههای صنعتی بین المللی و جذب موسسات متعدد اصلی در این شهر توجیه می‌شود،” لیل” نقش جایگاه بزرگ اقتصادی خود را ابراز می دارد، فعالیتهای اقتصادی اصلی شهر نساجی و پوشاک، تجهیزات صنعتی، هنرهای گرافیک، صنعت موتر، فروش مکاتبه یی و صنعت زراعت غذایی است،  در این جوانترین ناحیه فرانسه، قطب آموزش در اولویت قرار دارد، منطقه” لیل”  بیش از95000 محصل دارد که در دو شهر( لیل و ویلنو داسک)، شهر جدید و صنعتی، به تحصیل مشغولند، با 4 پوهنتون، 13 مدرسه مهندسی، 5 مکتب به تجارتی، یک مدرسه روزنامه نگاری، یک انستیتوت مطالعات سیاسی، یک انستیتوت اداره، موسسات و مکاتب و انستیتوت های بسیار دیگر،” لیل” سیزدهمین تجمع پوهنتون را در فرانسه در اختیار دارد، از دوران گوتیک تا عصر کلاسیک، از رنسانس فلاندری تا هنر جدید،” لیل” بناهای متعددی را از گذشته خود حفظ کرده است که نشانگر تأثیرات هنری متنوعی از قرون وسطی تا تحول صنعتی در قرن نوزدهم میلادی هستند، ” لیل” و اطراف آن موزه‌های بسیاری دارند که بازسازی بسیاری از آنها به پایان رسیده است، این قطب شهری شاهد زندگی فرهنگی بسیار است که نمای زنده وهمه هنرهانقشی برجسته و ممتاز در آن ایفا می‌کنند، تنوع زیاد فرهنگی این شهر پویا به آن عنوان پایتخت اروپایی فرهنگ را در سال2004 میلادی  اعطا کرده است.

د :- شهر ” ليون” : پايتخت اقوام” گل” در دوره امپراتوري روم، شهر بزرگ فرهنگي و بازرگاني در دوره رنسانس، منبع قدرتمند صنعتي در قرن نوزدهم، ليون امروزه دومين شهر بزرگ فرانسه و يكي از شهرهاي بزرگ اروپايي است، ” ليون”  مركز ناحيه رون-آلپ، در محل به هم رسيدن رودهاي سون و رون از وضعيت جغرافيايي استثنايي بهره مند است، ” ليون”  محل استقرار موسسات بزرگ بين المللي (اينترپل، اورونيز، مركز تحقيقات بين المللي بر روي سرطان ،…) است و به خاطر بخشهاي متالرژي، الكترونيك، شيمي، ادویه سازی، نساجي (صنعت ابريشم از قرن شانزدهم كاملا در شهر ليون جاي گرفته است)، برق، صنايع پلاستيك و تجارت بزرگ و نيز خدماتي چون بانك، بيمه، مهندسي يا ارتباطات به عنوان يكي از اولين جايگاههاي اقتصادي اروپايي مطرح مي شود، شبكه راه آهن” ليون” را در عرض دو ساعت به پاريس و در عرض 5 ساعت از طريق اوروستار به لندن وصل مي كند، ضمناً پايتختهاي اروپايي در فاصله يك ساعتي با سفر هوايي از شهر ليون هستند، در زمينه پژوهش، شهر” ليون” 510 آزمايشگاه دولتي و خصوصي دارد و امكانات متعددي در زمينه دقيق و مشخص (پژوهش باليني و زيست شناسي انساني، ادویهشناسي، مهندسي و طبی، تصويربرداري طب، شيمي مولكولي، علوم مواد) در اختيار دارد، ده هزار پژوهشگر منطقه ليون با پيوند نزديك با 4 پوهنتون یا دانشگاه و حدود بيست مکتب بزرگ اين شهر هر ساله حدود يكصد هزار شاگرد را آموزش مي دهند، ضمناً ” ليون”  يك قطب بزرگ فرهنگي است و موزه هاي متعددي و ميراث معماري قابل توجهي (دوره روم، رنسانس، قرون 17 تا 19) را در خود جاي داده است، و هر ساله فعاليتهاي بسياري را در زمينه موسيقي، تیاتر، اپرا، رقص، هنر معاصر و … ارائه مي كند، ” ليون”  زادگاه آشپزي نوين و آشپزهاي بزرگ فرانسوي است” ليون” از قرون متمادي براي آشپزي است و اسرار اين آشپزي در بهترين مدارس شهر آموزش داده مي شوند.

هـ :ـ شهر” مارسي” : مركز سومين ناحيه اقتصادي فرانسوي و اولين قطب صنعتي و خدمات جنوب فرانسه است، ” مارسي” داراي امكانات غير قابل انكار نظير موقعيت ژئو استراتژيك در اروپا و مديترانه، كيفيت زندگي ممتاز، جمعيت جوان، پويا و خلاق و تجربه طولاني تبادلات بين المللي است، از قرون پيش، به ويژه داد و گرفت دريايي نقش و جايگاهي اساسي براي ” مارسي” ، اولين بندر فرانسه دارد، بدينسان ” مارسي”  به عنوان مركز بزرگ اقتصادي پيرامون مديترانه است، به خاطر مجموعه بزرگ شفاخانه ای كه بهترين تجهيزات و احدهاي پژوهشي بسيار مشهوري را دارد، امروزه ” مارسي”  در ميان اولين رتبه هاي حفظ الصحه و سلامت عمومي قرار دارد، بخشهاي عمده آن عبارتند از انجنیری مهندسی، سرطان شناسي، ، صنعت ادویه سازي و تصوير برداري طبی،” مارسي”  دومين قطب پژوهش دولتي در فرانسه در زمينه علمي است و قريب 3000 پژوهشگر را در آزمايشگاهها و دانشگاهها گرد هم مي آورد، آموزش عالي 3  پوهنتون، 300 پوهنحٌی و مکتب بزرگ را در اختيار دارد كه 90000  متعلم و محصل را تربيت مي كنند، ” مارسي”  شهر تعدد فرهنگي است و به سرعت تجهيزات ساختار سازي را از آن خود كرده است، با 25 تیاتر، اپرا، سالن كنسرت “لودوم”، مدرسه بين المللي رقص و باله ملي ماري-كلود پيتراگالا، مارسي مانند يك مركز فرهنگي حقيقي در فرانسه قرار مي گيرد، ورزش بيش از يك سرگرمي اوقات فراغت محسوب مي شود، در ” مارسي”  بيش از 50 رشته به طور منظم توسط 200000 فرد مجاز كار مي شود، 40 درصد وسعت ” مارسي”  به فضاي طبيعي اختصاص داده شده است، ضمناً با57 کیلو متر ساحل دريا، ” مارسي”  محل ملاقات ممتازي براي ورزشكاران ( آب بازی، ورزشهاي آبي) و نيز شناگراني است كه از درخشندگي استثنايي خورشيد نيز برخوردار مي شوند.

و:ـ شهر” مونپوليه ” : مونپوليه مركز لانگ دوك، در ميان شهرهاي فرانسه رتبه هشتم را احراز مي كند، اين شهر در نزديكي حوزه مديترانه و نه چندان دور از پاريس قرار دارد (يك ساعت و ده دقيقه با طیاره و 3ساعت و 15 دقيقه با (TGV)، مونپوليه اقتصادي را بر مبناي فعاليتهاي پيشرفته علمي و خدماتي پيرامون شركتهايي چون IBM و شركتهاي معتبر ديگر مانند HORIBA، DELL، Palm Computing، Cap Gemini، Alstom، Inforud، Genesys يا PC soft بنيان گذاشته است، تخصص هاي بسيار ديگري نيز مانند زراعت مناطق كرمسيري و مديترانه يي، حفظ الصحه، محيط زيست، فنون اطلاعاتی در اين شهر گسترش يافته است،60000  محصل، 3 پوهنتون، 5 مکاتب عالي مهندسي و دهها پژوهشكده در پويايي و كيفيت زندگي اين شهر مشاركت دارند، در” مونپوليه” از هر چهار نفر يك نفر محصل است، آگروپليس، قطب بين المللي تحقيقات و آموزش عالي زراعتی با بيش از 200 واحد و آزمايشگاه، 3000 پژوهشگر، مدرس و تكنيسين در” مونپوليه” و حومه آن استقرار دارند، فرهنگ اولين جايگاه را در” مونپوليه” دارد، هنرهاي سنتي با فنون مدرن همراه شده‌اند و كنسرتها، نمايشگاهها، آفرينشهاي نمايشي و جشنواره‌ها در تمام سال حيات فرهنگي شهر را پربارتر مي سازند.

ز :ـ  شهر ” نيس: “ نيس “همواره ميزباني بين المللي بوده است و شهري توريستي، تفريحي، فرهنگي، و در عين حال محل اختراع و تحقيق وتجارتی است، میدان هوایی ” نيس – كوت دازور” برترين میدان هوایی خارج از پايتخت است، پوهنتون ” نيس”  سوفيا آنتي پليس در سال 1965 میلادی تاسيس شد و در شمار بهترين پوهنتون های اصلي فرانسه قرار دارد، اين پوهنتون پذيراي 130 گروه محقق و داراي 36000 محصل است كه از همجواري بافت اقتصادي و اجتماعي يك شهر بزرگ و استقرار موسات وشركتهايي با فنون پيشرفته بهره مي برد و تاثير متقابل پوهنتون و موسسات مختلف را از طريق کورس هاي كارآموزي در موسسات وکورس هاي شغلي-حرفه يي در پوهنتون ممكن مي سازد، بسياري از مدارس و مکاتب عالي با کورس هاي تخصصي درشهر” نيس” حضور دارند مانند مدرسه عالي علوم ، مدرسه عالي ملي معدن پاريس ،هنر، حِرف و مدارس هنري گرايشها ي مختلفي را پس از مقاطع ابتدايي و متوسطه آموزش مي دهند، در مدرسه ملي هنرهاي تزييني، گرافيك، نقاشي و مجسمه سازي آموخته مي شود كه ( ماتيس، ژيوليولي، آواتي و آرمان) در آن جا تعليم ديده اند، موسيقي در كنسرواتوار ملي رژيون و مركز بين المللي آموزش موسيقي تدريس مي شود، شهر” نيس” محل شكوفايي هنر و فرهنگ، هنرمندان بسياري را مانند( ون لو، تولوز لوترك، موديگلياني، دوفي، رنوار، پيكاسو، شاگال، پره رو، نيتسژ، آراگون، تولستوي، موپاسان، برليوز، بيزه و ماسنه) را الهام بخشيده است، موزه كوت دازور مجموعه يي معتبر را در بنايي كه از نظر معماري شهرتي در حد مجموعه اشيا داخلش دارد، گرد هم آورده است.

ح :ـ  شهر ” استرازیورک ” : اين هفتمين شهر بزرگ فرانسه و مركز ولایت با ” ر ن” مي با شد،” استرازبورگ” همچنين مركز فرهنگي _ اقتصادي الزاس است، شهر” استرازبورگ” به عنوان مركز قانون گذاري اروپا برگزيده شده است. از جمله اين مراكز مي توان پارلمان اروپا , مركز مشاورت اروپايي و مركز دفاع از حقوق بشر اروپا را نام برد، اين شهر قريب به 48000 محصل دارد , كه 39000 تن از آنها در پوهنتون های دولتي مشغول به تحصيل هستند، پوهنتون” لويي پاستور” با پوهنتون هاي علوم و علوم طب  پوهنحٌی” مارك بلوك” با پوهنتون هاي ادبيات و زبان شناسي و پوهنتون” روبرت شومن” با پوهنحٌی هاي حقوق و محاسبه، همچنين مدارس بزرگ فرانسه مانند ENA در” استرازبورگ ” شعباتي دارند، زيبايي معماري مركز شهر” استرازبورگ” به حدي است كه “يونسكو”  آنرا بخشي از ميراث فرهنگي جهاني قرار داده است، در شهر” استرازبورگ” فعاليت فرهنگي بسيار غني مانند كنسرت , تیاتر , سينما و رقص و غيره در جريان است.

ط :ـ شهر” تولوز” : اين شهر در حد فاصل درياي مديترانه و اقيانوس اتلانتيك قرار گرفته است، فاصله اين شهر تا پايتخت 730 كيلومتر است , چهارمين شهر بزرگ فرانسه و مركز منطقه “ميدي پي رنه” نيز مي باشد، در چند سال گذشته” تولوز” از خود نماد شهري فعال را به نمايش گذارده است، علاوه بر صنايع هوايي و فضايي , فعاليت در بخشهايي چون الكترونيك , صنايع طبیی , علوم غذايي , تكنولوژي اطلاعات , ميكرو بيولوژي و بيوتكنولوژي بسيار فعال است, چنين رشد و پيشرفت همواره در تعامل و همگوني با زندگي ساكنين بوده است، اين شهر ميراث فرهنگي گذشته و حال خود را كه دوستداران فراوان دارد, پاس مي دارد. بيش از 110000 محصل در سه پوهنتون و چهارده مکتب ومدرسه بزرگ مشغول به تحصيل هستند , اين شهر ركورد بيشترين تعداد پوهنتون هاي شهر هاي فرانسه را كسب نموده است، شهر” تولوز” گنجينه اي از ميراث فرهنگي بي بديل را در خود حفظ مي كند، از جمله: موزه‌ها , سالن هاي نمايش و تیاتر هاي گوناگون 11- جهانگردي با 70 ميليون توريسيت در سال 1998، فرانسه اولين كشور توريستي جهان، قبل از هسپانيا ،امريكا ،ايتاليا، انگلستان ،چين و مكزيك قرار گرفت و صنعت توريسم، دومين كشور پردرآمد صنعت جهانگردي بعد از امريكاست، هر ساله 12 ميليون نفر فقط براي بازديد از موزه و كاخ لوور ،موزه اورسي و كاخ ورساي به پاريس مي آيند در حدود 3900 موزه، دهها ميليون نفر را در سال به خود جذب مي كند. 5 /6 ميليون نفر سالانه از برج ايفل ديدن مي كنند./

 

 

 


بالا
 
بازگشت