سراج الدین اديب

 

آرشیف نمبر (۶۱)

 

نور روز، روزشکفتن لبخند بر چهره است

هر روز تان نوروز………. نوروز تان پيروز

 نوروز يکی از سنت های نادری است که با وجود هزاران سال نشيب و فرازهنوزهم يکی از شاخص های اساسی فرهنگی دروطن عزیزم مان  به حساب می آيد، اين روز که مصادف است با اول حمل  تنها يک سالروز تقويمی، که آغاز يک دور تازه را در گردش زمين مشخص می سازد نيست، نوروز در تاريخ و فرهنگ افغانستان مظهر بزرگداشت از زندگی، طبيعت و ارزشهای انسانی است که ريشه های عميقی در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی  کشورغزیز مان  دارد، نو روز، روز شکفتن لبخند بر چهره و روز آرايش و زينت است، گرچه در مورد چگونگی و زمان پيدايش نوروز پژوهشها وتحقیقات زیادی از طرف محققین بعمل آمده است، اما مسلم است که عمر اين سنت به درازای عمر اقوام آريايی است، که به طور سنتی آغاز نوروز را به  ياما ( جمشيد، فرمانروای اساطيری بلخ) ، نسبت می دهند، اين افسانه در آثار بزرگانی چون ابوريحان بيرونی، طبری ( مولف: کتاب تاريخ الرسل والملوک)  معروف به تاريخ طبری ، فردوسی، وهمچنان غياث الدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام  رياضيدانی نابغه، منجمی  مبتكر  و حسابگری  دقيق بود كه  مسئله  حركت  انتقالی زمين  و اصلاح تقويم را پس از قرنها با نبوغش به ترتيبی گشود كه هنوز مايه استفاده جهان است، تقویم جلالی در هر 3770 سال یک روز اشتباه میکند در حالی که تقویم گرگوری (تقویم مسیحیان) در هر 3330 سال یک روز اشتباه دارد ، جالبتر آن که محاسبات خیام با محاسبات امروز دانشمندان که به انواع تجهیزات دقیق مجهزند تا شش رقم بعد از اعشار منطبق است  بازتاب يافته است آئين های جشن نوروزی در افغانستان پيشينهً حداقل سه هزار ساله داشته و ريشه های عميقی در نظام مذهبی زرتشتيان دارد که تا غلبه اسلام براين سرزمين، رايج بود، اما با وجود اين پیشينه تاريخی، نوروز درکشور ما هيچگاه منحصر به کيش يا گروه ويژه ای نبوده است حتی ظهور و گسترش اسلام، که نحوه مذهبی ويژه ای را با خود آورد، مانع برگزاری آيين های نوروزی نشد، بلکه نوروز با ارزشهای دينی در آميخت و غنای بيشتری يافت چنانچه بر افراشتن جهنده حضرت علی (ع) ، در شهر مزارشريف، اوج آيين های نوروزی است، زیرا مردم از سراسرمناطق برای برگزاری اين آيين ها به شهر مزارشريف سفر می کنند.

 نوروز درولایات :

    نوروز در بلخ و مركز آن مزار شريف هنوز به همان  شكوه پيشين برگزار مي شود در روزهاي اول سال دشت هاي بلخ وديوار و پشت بام هاي گلي آن پر از گل سرخ مي شود گويي بلخ سبدي از گل سرخ است يا به عبارتي مانند اجاق بزرگي كه در آن لاله مي سوزد اين گل فقط در بلخ به وفور و كثرت مي رويد و از اين رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به يك معني به كار مي رود. در صبح اولين روز عيد نوروز علم “مبارك علي ( ع )”  با مراسم خاص و با شكوهي برافراشته مي شودکه به معناي آغاز رسمي  جشن نوروز نيز مي باشد و تا چهل شبانه روز ادامه مي يابد و در اين مدت حاجتمندان و بيماران براي شفا در پاي اين علم مقدس به چله مي نشينن گفته شده بسياري از بيماران لاعلاج در زير همين علم شفا يافته اند ، بسیاری بر اين باورند كه اگربه هنگام  بر افراشتن، علم به آرامي و بدون لرزش و توقف از زمين بلند شود سالي كه در پيش است نيكو و ميمون خواهد بود از آيين و رسم نوروزي در سرزمين بلخ مي توان به شستشوي فرش هاي خانه و زدودن گرد و غبار پيش از آمدن نوروز  و انجام مسابقات مختلف از قبيل بزكشي، شتر جنگي، شتر سواري، قوچ جنگي و كشتي خاص اين منطقه اشاره نمود و همچان مردم  برای لذت بردن از هوای گوارا و گلهای سرخ بهاری چهل روز در دشتها که پر از گل سرخ می شود به گردش می روند، و در برخی ديگر از ولايات شمال کشور نيز با راه اندازی مسابقه های بزکشی برسرور نوروزی می افزايند.

    در روز نوروز، زنان و مردان کشور مان و به خصوص كودكان‌، لباسهاي نو و رنگارنگ پوشيده‌، همگي از خانه‌ها بيرون گرديده به اصطلاح(سبزه لگدكردن ) مي‌روند، سبزه لگدكردن مفهومش اين است كه به سوي طبيعت در فضاي باز، در دامنة كوهها، به تپه‌ها، دشتها، صحراها و در ميان كشتزارها و مزرعه‌ها و بالاي كوهها رفته هواي تازه و پر طراوت بهاري را استنشاق و استشمام مي‌نمايند به چيدن گلهاي نورسته لاله و ساير گلهاي خودرو مبادرت كرده‌، از گلها غنچه‌ها مي‌سازند و بعد رهسپار ميله ‌جاها(تفرجگاهها) و يا منازلشان مي‌شوند، در روز نوروز، در هر شهر و ديار، در جايگاههاي مخصوص كه معمولاً در گرد و نواحي زيارتگاهها مي‌باشد، به نام ميلة نوروز و به نام ميلة روز دهقان‌، ميله‌ها (مراسم خوشي و شادماني‌) تنظيم مي‌گردد، در اين ميله‌ها نمايشهاي قوچ جنگي‌، مرغ جنگي‌، سگ‌جنگي و نمايشهاي گاوهاي قلبه‌اي‌، سامان آلات زراعتي‌، اسبهاي بزكشي و اسبهاي سواري‌، نيزه ‌بازي‌، شتردواني و ساير بازيهاي سرگرم كننده صورت مي‌گيرد، براي سرگرمي كودكان‌، اسبهاي چرخكي چوبي و ملاقي و ساير بازيها تنظيم گرديده‌، تخم‌هاي مرغ رنگ كرده شده و شکسته میگردد سامانهاي  بازي اطفال به فروش مي ‌رسد، دكانهاي ماهي‌‌ـ جلبي‌‌، شيريني‌‌، خوراكه‌فروشي‌هاي گوناگون‌، سماوارهاي چاي و كبابي‌ها افتتاح مي‌شوند صداي ساز و آواز از هر سو به گوش مي‌رسد و فضاي شادماني و خوشي در وجود همه تبارز می يابد، و مردم نوروز و سال نو را بر یکدیگر تبريك گفته وخانواده ها بریکدیگر تحفه میدهند‌و براي همديگر سال خوش و نيكو آرزو مي‌كنند، در روز نوروز خويشاوندان‌، دوستان و آشنايان به منزل همديگر رفته‌، سال نو را به همديگر شادباش گفته‌، كلچه نوروزي‌، هفت ميوه‌، چاي و شيريني صرف مي‌كنند و براي همديگر از خداوند سال نيك و باسعادت آرزو مي‌نمايند، همچنان اشخاص كم‌سن به نزد اشخاص مسن تر براي تبريكي سال نو مي‌روند وبزرگتر هابرای اطفال تحفه نوروزی ( که معمولأ سکه است )  به ایشان تقدیم میدارند به طور معمول به خاطر ورود بهار كه زمان كشت و كار آغاز مي‌گردد، در تمام مراكز ولايات در جريان تجليل روز دهقان از طرف مسئولان دولتي به دهقاناني كه گاوهاي قلبه‌اي و شيري و ساير حيوانات خوب تربيه كرده‌اند و در توليد محصولات زراعتي‌، موفق بوده‌اند جايزه‌هاي تشويقي داده مي‌شود، در روز نوروز ـ كه به نام روز نهال‌شاني نيز معروف گرديده ـ طبق معمول همه‌ساله‌، به نهال‌شاني مثمر و غيرمثمر و زينتي نيز مبادرت ورزيده مي‌شود، در اين روز يكي از سنتهاي مردم‌، رفتن بالاي گورستان و دعاخواني براي گذشتگان است، طبق عقاید زرتشت، ماه حمل ( اولين ماه تقويم شمسي ) به ” سرزندگي ” اشاره دارد كه دنياي مادي را در آخرين روزهاي سال دچار تحول می کند، بنابراين زرتشتيان، ده – روز را براي اينكه روح نیاکان خود را شاد كنند، گرامي ميدارند، ممكن است اين سنت كه، بعضي‏ها قبل از نوروز به گورستانها مي‏روند، ريشه در اين باور داشته باشد ،  به همین ترتیب در هر ولايت‌، منطقه و قرية افغانستان‌، جاهاي معروفي براي گردهم‌آيي وجود دارد كه در روز نوروز مردم در همان جاها به مقصد دعاي شكرگزاري ديد و بازديد و ميله‌كردن جمع مي‌شوند.

 نوروز در مرکز:

   مردم شهر كابل و حومة آن‌، در روز نوروز عمدتاً در زيارت سخي‌، شهداي صالحين‌، عاشقان و عارفان‌، خواجه صفا، باغ بابرشاه و زيارت ملا بزرگ جمع مي‌شوند، در اين روز در كابل دو رويداد هيجان‌انگيز صورت مي‌گيرد ، یکي بلند كردن جنده (بيرق‌) زيارت سخي و ديگري بالا كردن توغ (علم‌) مندوي‌ ، در زمینه ء برافراشتن بيرق سخي در كابل‌،  معتقدان و اخلاص‌مندان علي (ع )، چند روز پيش از نوروز به خاطر آمادگي از تجليل روز تولد شاه اوليا و پوش جديد علم مبارك و برافراشتن علم ترتيبات مي‌گيرند، شب نوروز همان جا در زيارتگاه سخي شب را با منقبت ‌خواني در صفات امام علي و دعاخواني به پايان مي‌رسانند و روز نوروز كه نخستين روز سال نو خورشيدي مي‌باشد، به ساعت  9  صبح در حالي كه شاروال كابل و والي كابل و تعدادي از روحانيون و جمع غفيري از اهالي كابل حاضر مي‌ باشند، علم سخي‌، شاه اوليا، توسط معتقدان و اخلاص‌ مندان سرسپرده‌اش در ميان شور و هلهله و هيجانات مردم بلند مي‌گردد، در حين بلند شدن علم‌، اركستر بلديه كابل موزيك احترام می ‌نوازد و از هر سو صداهاي هيجان‌آميز « يا علي يا علي‌» و صداي كف ‌زدنهاي هيجان‌انگيز به گوش مي ‌رسد، به خاطر اين مراسم عنعنوي و ديني‌، رئيس بلديه كابل و يكي از مهمترين روحانيان‌، بيانيه‌ ايراد مي‌نمايد و ورود سال نو و اين رويداد بزرگ را به همه تبريك و شادباش مي‌ گويند،بعد دعاييه‌اي خوانده می ‌شود و از خداوند التجا مي‌گردد كه در كشور صلح و امن برقرار بوده‌، خير بركت‌، صحت و سعادت نصيب مردم گردد، مردم را اعتقاد بر اين است هرگاه بيرق سخي به سهولت بلند شود، آن سال يك سال نيكو و پربركت بوده و اگر بيرق به مشكل بلند گردد، شگون آن سال خوب نيست‌، بعد از اين كه بيرق بلند شد، كف ‌زدنهاي ممتد شادي‌آميز ادامه مي‌يابد و هر يك به همديگر اين رويداد با شكوه و نيكو را شادباش مي‌گويند و سپس هجوم زيارت كنندگان به سوي علم آغاز مي‌شود هزاران نفر تلاش مي‌ورزند تا دستشان به چوب علم تماس نمايد و بدين‌گونه از ثواب زيارت كردن برخوردار شوند، زنان دستمالهاي ابريشمين و ساير تكه‌هاي قيمتي را به خاطر برآورده شدن مرادشان به پايه بيرق سخي مي‌ پيچند و هركس تلاش می ‌ورزد كه اگر بتواند توته‌اي را از پوش جنده براي تبريك بركند.

   در صبح روز نوروز به ساعت 8  صبح‌، شاروال كابل از دفتر خويش با ساير اركان رسمي عالي رتبه بلديه كابل در طي يك مراسم رسمي در حالي كه موترش توسط پليسهاي موتر محافظتی اسكورت مي‌شود، به منظور برافراشتن توغ مندوي و بيرق زيارت سخي حركت مي‌نمايد او نخست به مندوي رفته« توغ » مندوي را بلند مي‌كند و بعد از آن به زيارت سخي رفته در برافراشتن بيرق سخي سهم مي‌گيرد، در مندوي همه علاقه مندان و ساير دكانداران و جمع غفيري از اهالي شهر كابل به منظور اشتراك در مراسم برافراشتن توغ مندوي‌، در ماركيت اساسي مندوي جايي كه بر بالاي دروازهء ورودي آن بيرق بالا مي‌شود گرد مي‌آيند« توغ » مندوي با يك تكه سبزرنگ از نو پوش میگردد که در ميان شور و هلهله جمع انبوهي از حضار برافراشته مي‌شود و رئيس بلديه ( شاروال ) كابل بدين مناسبت خجسته بيانيهء ايراد مي‌نمايد و بعد توسط يك روحاني  دعاي شكرگزاري به آرزوي خير و بركت‌، صلح و امنيت ادا مي‌شود و بعد كلچه‌هاي نوروزي و شيرچاي و شيريني نوروزي صرف مي‌گردد.

   در ساير، محلات و شهرها مردم اعم از زن و مرد با برگزاری آيين های ويژه به پيشواز نوروز می شتابند برای بزرگداشت اين روز لباس نو می پوشند، سفره ها را با شيرينی ها و خوردنی های خوش طعم رنگين می سازند و بيرون از شهر ها و محل های بودوباش، دردامن طبيعت يا در ميدانهای خاص به تفريح و شادی می پردازند،سرگرمی هايی چون تخم جنگی، کشتی گيری، سگ جنگی، خروس جنگی، اتن(رقص ملی) آواز خوانی و غيره شامل آئين هايی است که در اين روز برگزار می گردد.

   تهيه و صرف هفت ميوه و سمنک، آيين های ديگری است که با آن نوروز را  گرامی می دارند هفت ميوه، مجموعه ای است از(1 ـ  پسته، 2 ـ  بادام،3 ـ غولنگ 4 ـ شکرپاره” کشته “، 5 ـ کشمش ، 6 ـ چهار مغز، 7 ـ سنجد ) که سه روز پيش از نوروز در آب گذاشته می شود تا روز نوروز مهمانان را با آن پذيرايی کنند سمنک که از گندم تر شده و سبز شده تهيه می شود، مظهر خيرو برکت به حساب می آيد و آن را به اميد برآورده شدن نياز ها و مراد ها می خورند تهيه سمنک چندين روز را دربر می گيرد و دختران هنگام پختن دف می نوازند و آهنگ های ويژه می خوانند که آهنگ( سمنک در جوش ما کپچه زنیم ـ دیگران در خواب ما دفچه زنیم ) خیلی مشهور است يکی ديگر از آيين های جالب اين روز در هديه های نوروزی نامزدان است پسران در اين روز هديه هايی همراه با ماهی و جلبی ( نوعی شيرينی) به نامزدان خويش می فرستند و خانواده دختر با گذاشتن هديه ای در ظرف آنرا به داماد بر می گرداند، گرچه از نوروز به مثابه جشن همگانی تقريبا در کل کشور بزرگداشت به عمل می آيد، اما در محل های مختلف اين آيين ها با ويژگی های محلی برگزار می گردد که اين بر تنوع و رنگينی نوروز می افزايد، اما با دریغ ودرد که متعصبین و مخصوصأ استقرار گروه متحجر با همکاری جنبش طالبان  در يکی از نخستين حمله ها بر ميراثهای فرهنگی کشور، برگزاری آيين های نوروزی را به اين تعبير که غير اسلامی است، ممنوع کرد ومردم زجر دیده من پنج بهار را بی نوروز پشت سر گذاشتند و درخشش آنرا به تیرگی کشاندند وبازهم متحجرین به همان شیوه تعصبی پافشاری می دارند .

   نوروز دارای مراسم خاص وویژه ایست که تا اکنون مورد احترام بوده وهمانطوری که در فوق متذکر شدم در امور مختلف بر گزار میگردد که خانه تکانی و پاکیزه نمودن منزل و همچنان باز کردن سفره بنام هفت میوه و سمنک از یادگار های آنست، عدد هفت نزد تمام اقوام و ملل، زبانهای و مذاهب گوناگون عدد مبارک بشمار می آید چنانچه هفت روز هفته، هفت گنبد افلاک، هفت وادی که در نزد صوفیان و عرفا ازتقدس و اعتبار خاصی بر خوردار است و بر محاسبات فلکی از جانب منجمین نیز عدد هفت بخانه آمال و آرزوها قلمداد میشود، چنانچه ابوریحان بیرونی غزنوی عالم بزرگ گفته بود که « روز نو روز هر شخص در کنار خانه خویش از راه تبرک هفت صنف از غلات و گیاهان بر هفت استوانه بکارد و از روئیدن این غله جات بخوبی و بدی زراعت حاصل سالیانه پی می برد » ، با گذشت زمان هفت صنف به هفت میوه واخیرأ به هفت « سین » تغییر نموده و بر سفره نو روز راه یافته است، هفت سین  باسبزه که نشانه برکت و طروت است آغاز شده و هر سین بر میمنت ویژه و به دلایل مبارک و مقدس در سفره جای می گیرد و نیز قرآن عظیم الشان ، آئینه ، شمع و ماهی از دیگر وسایل سفره به شمار میرود که بهنگام تحویل سال همه افراد خانواده اندکی برنج، گیاه ، گندم و سکهء( نقره ـ طلا) بدست گرفته و از یک دست بدست دیگر ریخته دعای زیر را قرائت میدارند :

پروردگارا

 ـ ای تغــــــير دهندهء قلباو ديدگان

 ـ ای تدبــــــــيرکننده شب وروز

 ـ ای دگر کننده حالتها و روزگاران

ـ روزگار مارا ، خود و خانواده و خلق مارا به نيکوترين و زيبا ترين احوال تغير ده

ــ از سردی و ظلمات استبداد، به روشنايی و درخشش خورشيد آزادی

ــ از تبانی ارتجاع به سازندگی و شگوفايی

ــ از سياهی ستم و تبعيض و سرکوب به سپيدی صلح و برابری

ــ از نفاق و شقاق به محبت و صميميت هدايت کن « آمین»

دعای فوق بخاطری قرائت میگردد تا این دعا به در بار خداوند مقبول افتد و سبب گشایش و برکت در سال جدید گردد و همچنان در لحظه تحویل سال ، یکی از خوردسن و خوشروترین فرد خانواده، قرآن و یا گل ویا شاخچه سبز، را به دست راست وجام آب را به دست چپ گرفته و بخانه وارد می گردد و به مجرد ورود بخانه کهنسالترین خانه قرآن کریم و شاخچه سبز رابا دست چپ و جام آب را با دست راست از وارد شونده تسلیم میگرد درحالیکه قران  را به چشمان می مالد از آب جام یک اندازه نوشیده و همینطور این مراسم برای همه خانواده تکرار میگردد و در اخیر قرآن را بجای مناسب و  شاخچه سبز، را بداخل جام آب گذاشته و یگ دسته گل زیبا ساخته و این دسته گل را در روی میز و یا سفره می گذازد.

از آنچه گفته آمدیم مرور کوتاهی از تجلیل نور روز در وطن عزیز مان افغانستان بود که اگر فرصت یاری کرد نور روز را در کشور های دیگر به بررسی خواهیم گرفت و همچنان در فصل بهار به توضیح میوه های بهاری خواهیم پرداخت .

   اینک سال 1383 هجری شمسی ( خورشیدی ) منازل، شهرها و کشورها را برای همیش ترک می گوید و به عوض آن سال 1384 خورشیدی مثل هوای پاک و گوارا به اطراف مان فرود می آید، بگذار  این فصل نو باشد در کار  وزندگانی مان، بگذار فصل نو گمشده های ما را پیدا و پیداهای ما را فراوان کند، به بیماران شفا و به تنهایان دوست ، به شاعران الهام، به دولتمردان  خرد، به دهقانان حاصل پر بار و به کارگران مزد بیشمار و به انسانهای جهان صلح و امنیت و برای هموطنان مصیبت دیدهء مان تسکین درد والم ها باشد.

    بهار دیگری را پیشرو داریم، باید در این فصل به گذشته نگریست تا ببینیم چه کردیم و چه موفقیت های زندگی نصیب مان نشد، باید از تجربه گذشته برای رسیدن به موفقیت های آینده سود جست، بدون شک رمزموفقیت هر انسان امید است، بدون امید هر تلاش و کوشش نا پایدار و پویشی بی فرجام است زیرا امید است که بشر را برای تلاش وزندگی و مبارزه با مشکلات آماده میسازد، امیدواری خونیست که در رگهای زندگی جریان می یابد و به تعبییر ” ویکتور هوگو ” نویسنده فرانسوی  » امید در زندگی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان » همه زنان و مردان بزرگ و موفق جهان با این نیروی والا و ارزشمند آشنا هستند و تمام پیروزی ها و موفقیت های خویش را مدیون آمید میدانند، امید پرتوی از اشعه نور یزدان است که اعماق تیرهء روح ما را از فروغ تابناک  خود روشن و دلهای سرد و افسرده را از حرارت شوق و عشق ونشاط گرمی می بخشد، چرخ های سنگین و زنگ زدهء زندگی با نیروی امید می چرخد، انگیزه تمام اعمالی که در زیر این گنبد نیلی رنگ صورت میگیرد ، امید است .

   چرا زندگی بشر به امید روشن است ؟  زیرا که امید محوری است که تمام اعمال و ارزوهای انسان پیرامون آن گردش می کند، امید غذای روح است، تا میتوانیم روح خود را با آن تغذیه کنیم و نگذاریم در هیچ مورد یاس و نا امیدی بر ما غلبه کند، چه بهتر که در روزی چون نوروز تجارب تلخ تحجر و تعصب گذشته را بار دیگر بکار نگیریم، اشتباهاتی که در گذشته رخ داده است، بار دیگر نباید رخ بدهد، تفرقه و جدایی، یا یکپارچگی های گذایی و قلابی و غیر علمی را نباید بار دیگر بین ملت ایجاد کرد، همچنانکه همه در گذشته مسئول اعمال خویش و جامعه و تاریخ خود بوده ایم ، حالا هم هستیم، مهمترین چیزی که امروز مورد نیاز همه طبقات است نحوهء عینی و منطقی  بینش و برداشتی است که باید از خود و ملیت، از منطقه و جامعه و  جهان خویش داشته باشیم، آیا تا جهان را نشناسیم چگونه میتوان فن بازی آنرا درک کرد بناأ افکار خود محوری، اندیشه های بسته بندی شده نیز خود چیزی نیست جز  زائیده های یک کوتاه بینی و یک انجماد فکری که باعث تکرار اشتباهات تاریخی میشود.

   چه میشود اگر در روز مقدسی چون نوروز همانطور که در فکر نو کردن لباس خود هستیم فکر و ذهن خود را نیز بازسازی  و نو سازی کنیم ؟ و یا چه میشود متخاصمین قدرت در افغانستان با عقل سلیم کشیدگی های ذات البینی خویش را از راه تفاهم و دیالوگ حل بدارند و از خود محوری بگذرند و تن به خواست و آرزوهای مردم بدهند ؟ چه میشود که متعصبین  از دید گوچگ گروهی خود به منافع علیای وطن بنگرند و بگذارند کادر های متخصص و تحصیل یافته بوطن برگردند و بکار پر ثمر مطابق به استعداد و اهلیت و شایستگی گماشته شوند تا جای متخصصین خارجی را که معاش دالری اخذ میدارند بگیرند ؟ چه میشود اگر به زنان اجازه داده شود تا صدای آنان از طریق رسانه های گروهی در گوش سایر خواهران و مادران ما طنین اندازد و هنر های والا آنان به نمایش گذاشته شود و زمینه تتدریس و کار واقعی به آنان مساعد گردد و از استعداد خدا داد ایشان به منظور ترقی و تعالی کشور استفاده  انسانی  بعمل اید؟

   آیا نوروز فصل بهار و عنایت و بخشش نعمات خداوندی نیست، بلکه هست زیرا رنگ سبز بر گزیدهء خداست چراکه زیباترین فصل خدا در هیئتی بهمین رنگ جلوه پیدا میکند، سبز بودن راز های آفرینش است، رنگ سبز رنگ آرامش خاطر است، بناأ بادگر گون شدن طبعیت دگرگونی انسان در زمینه تحول و تفکر از خشونت به عطوفت آغاز می گردد، صفا و صمیمیت و محبت به دل راه می یابد و با پاکی و سلامتی همگام میگردد، در دید و بازدید ها ابر های کدورت از آسمان زندگی ما زدوده می شود و خورشید محبت اجازهء درخشیدن و گرمی میابد و نیز در چنین روز پر برکت دولت مداران دروازه های زندان را باز بدارند و دستگاه شکنجه را برای همیش محوه و نا بود کنند./

برای معلومات بیشتر شما

– – – – – – – – – – – – – –

مبادی تاريخ مردم جهان   !

   منظور از مبداء تاريخ، زمان وقوع حادثه ای است که ملتی آن را برای خود مبدأ قرار داده و زمان را با آن می سنجد، مهمترين مبادی تاريخ مردم جهان عبارتند از :

1ـ سال خورشيدی :  برابراست با 365 روز و 6 ساعت که زمان گردش کره زمين به دور خورشيد است سال شمسی ( خورشيدی ) مخصوص کلدانيان بوده است که بعد از ازبين رفتن کلدانيان، آنرا ايرانيان و افغانیان  معمول کردند.

سال کبيسه : سال خورشيدی را 365 روز محاسبه ميکنند و 6 ساعت باقيمانده را روی هم جمع کرده و هر چهار سال يکبار( 24=4 ضرب 6) يک روز به سال اضافه می کنند ( 366 روز ) و آن سال را کبيسه نامند.

2- سال قمری : که آنرا ماه هلالی هم می گفتند يعنی مدتی که قمر از هلال يکدور خود را در مدت 29 روز 12 ساعت و 43 دقيقه می پيمايد، يکسال قمری 354 روز است، گفته شده  که فصول سال را مصری ها از روی طغيان رود نيل مشخص کردند، و بابلی ها فصول را به 12 ماه تقسيم کردند و هفته ها ( هفت روز هفته ) را  فنيقی ها بوجود آوردند، تقویم اسلامی از سال 622 میلادی یعنی سالی كه محمد پیامبر اسلام از مكه به مدینه مهاجرت كرد و بدنبال آن اولین جامعه اسلامی را در مدینه بر پای داشت آغاز میشود، که اين واقعه مهم را مبداء اين دو تاريخ ( شمسی و قمری ) قرار داده اند.

3- سال مسيحی يا ميلادی : مبداء آن تاريخ تولد حضرت مسيح است و لادت مسيح، سه شنبه 25 کانون اول برابر با سال 311 تاريخ اسکندری واقع شده است .

طریقه تبدیل کردن سالهای به یکدیگر

1ـ  تبديل سالهای شمسی  به قمری : برای تبديل سال شمسی به قمری آن را در عدد 11 ( اختلاف بين روز های شمسی و قمری ) ضرب کرده حاصل را به 354 ( تعداد روزهای سال قمری ) تقسيم کنيد عدد حاصل را با سال شمسی جمع کنيد سال قمری بدست می آيد .

سوال : سال 1384 هجری شمسی ( خورشیدی ) با کدام سال قمری برابر است ؟

جواب: 15224  مساوی 11 ضرب  1384

43  مساوی  354 تقسیم  15224

1427  مساوی1384 جمع 43

2 ـ  تبديل سال قمری به شمسی :  سال مربوطه را در عدد 11( اختلاف بين روز های قمری و شمسی)  ضرب کرده حاصل ضرب را به 365 ( تعداد روز های سال شمسی ) تقسيم کنيد عدد حاصل را از سال قمری کم کنيد سال شمسی بدست می آيد.

 سوال :  سال 1427 قمری با کدام سال خورشیدی ( هجری شمسی ) برابر است ؟

 جواب: 15697 مساوی 11ضرب 1427

  43  مساوی 365 تقسیم15697

 1384  مساوی 1427 منفی  43

3 ـ برای تبديل سال شمسی به ميلادی: عدد 621( اختلاف بین روز های شمسی و میلادی ) را به سال شمسی بيفزائيد ( جمع کنید )  سال ميلادی بدست می آيد .

سوال: سال 1384 مصادف با کدام سال میلادی  است ؟

جواب : سال 1384 خورشیدی جمع 621 مساوی به 2005 میلادی ( 2005= 621  + 1384)

4 ـ تبدیل سال میلادی به شمسی:  عدد 621( اختلاف بین روز های  میلادی وشمسی)  را از سال میلادی تفریق ( منفی ) کنید سال هجری شمسی ( خورشیدی ) بدست می آید

مثال : سال 2005 میلادی مصادف با کدام سال خورشیدی است ؟

جواب 1384 = 621  – 2005 )

– درشماره 3 و 4 فوق دقت باید کرد یعنی اگرفردی از اول حمل تا 10 جدی تولد یافته باشد، سال خورشیدی را که شخص در آن سال تولد یافته است با عدد 621 جمع کنید و اگرآن فرد از 11 جدی تا اخیر ماه حوت متولد شده باشد سال خورشیدی را با عدد 622 جمع کنید تا صورت دقیق  سال میلادی به دست آید زیرا روز اول جنوری  معمولأ به مصادف است با 11 جدی هر سال خورشیدی، و آنانی که می پندارندعدد621 بصورت کل درتبدیل خورشیدی و میلادی بکار میرود باید گفت که استباه می کنند اگر مسایل فوق را نا دیده می گیرند بدین معنی که اگر شخصی از اول جنوری تا 20 ماه مارچ متولد شده باشد بایدعدد 622 را از سال مطلوبه میلادی تفریق ( منفی ) کنند  و اگر شخصی از 21 مارچ تا اخیر ماه دسمبر متولد شده است باید سال مطلوبه میلادی را که در آن تولد یافته است از  عدد 621 منفی کنند تا بیلانس تفاوت سالهای خورشیدی و سالهای میلادی بر قرار شده بتواند .

مثال : اگر احمد در ماه 20 مارج سال 1993  وارد کشور دنمارک شده باشد چگونه  سال ورودی شمسی را دریافت بتوانیم  ؟

جواب :  1371 =  622-  1993

 ( شنبه 29 حوت 1371 خورشیدی )

 مثال :  اگراحمد بتاریخ 21 مارچ 1993 وارد کشور دنمارک شده باشد، چگونه  سال  ورودی شمسی را دریافت بتوانیم ؟

جواب  :  خورشیدی  1372= 621- 1993

 ( یکشنبه اول حمل 1372 خورشیدی )

 در مثال فوق در یکروز تفاوت یکسال را مشاهده میدارید، بناأ خیلی مهم است که، روز های تولد توجه شود که با عدد 621 و یا عدد 622 جمع و تفریق شود .

سالهای تقویمی :

1 ـ سال گرديزی :اين سال بعد از اسلام مرسوم شد، و مخصوص پارسيان بود و مبداء آن جلوس يزدگرد در روز سه شنبه 22 شهر ربيع الاول 11 قمری برابر با ماه ( حزيزان رومی ) يعنی سال 993 رومی يا اسکندری برابر با 16 (جون ) 632 ميلادی است که 365 روز حساب می شد.

2 ـ سال رومی يا اسکندری : مبداء آن روز دوشنبه سال 312 قبل از ميلاد که مصادف با ابتدای سلطنت سلو کوس نيکاتو جانشين اسکندر است، لذا به اين نام مشهور شد و ماه های آن عبارتند از کانون دوم ( 31 روز ) شباط ( 28 روز ) آذر/ قوس – ( 31 روز) نيسان ( 30 روز ) اياز ( 31 روز ) – حزيران ( 30 روز ) تموز ( 31 روز) – آب ( 31 روز ) ايلول ( 30 روز ) – تشرين اول ( 31 روز ) تشرين دوم (30 روز ) کانون اول ( 31 روز ) اين ما ها را عبرانيان متداول نمودند.

3 ـ سال جلالی :  سال جلالی  را تاريخ ملکشاهی يا سلجوقی يا فارسی می گويند، و مبداء آن روز جمعه دهم ماه رمضان 471 هجری قمری مطابق با پانزدهم آذر / ماه قوس 295 رومی و سال 1078 ميلادی ميباشد.

اين تاريخ در زمان ملکشاه سلجوقی مرسوم شد، و جمعی از علماء مانند حکيم عمر خيام ، ابو المظفر اسفزاری – ميمون  بن نجيب واسطی – خواجه عبدالرحمن خازنی دعوت شدند و با کوشش عمر خيام تدوين و به تقويم جلالی موسوم گشت.

ماه های شمسی ( خورشیدی )    فارسی / دری ـ پشتو

ماه های فرنگی

نام فارسی

تعدادروزها

لقب

صورت فلکی

نام(گر گوری)

تعداد روزها

ماه های قمری

فروردين

31 روز

چمن

حمل     /    وری

جنوری   / ژانويه

31 روز

محرم الحرام

ارديبهشت

31 روز

گل آور

ثور      /   غويی

فبروری /  فوريه

28 روزو 29

صفرالمظفر

خرداد

31روز

جان پرور

جوزا  /   غبرگلی

مارچ       /  مارس

31 روز

ربيع الاول

تير

31 روز

گرماخيز

سرطان/  چنکاش

اپريل       /  آوريل

30 روز

ربيع الثانی

مر داد

31 روز

آتش بين

اسد       /   زمری

می          /   مه

31 روز

جمادی الاول

شهريور

31 روز

جهان بخش

سنبله   /     وزی

جون        /  ژوئن

30 روز

جمادی الثانی

مهر

30 روز

دژم خوی

ميزان  /   تله

جولای   /     ژوئيه

31 روز

رجب المرجب

آبان

30 روز

باران ريز

عقرب /   لرم

اگست      /   اوت

31 روز

شعبان المبارک

آذر

30 روز

اندوهگين

قوس   /     ليندی

سپتمبر   / سپتامبر

30 روز

رمضان المبارک

دی

30 روز

ماده

جدی /    مرغومی

 اکتوبر  /     اکتبر

31 روز

شوال المعظم

بهمن

30 روز

برف آور

دلو      /   سلواغه

نومبر   /  نوامبر

30 روز

ذيقعده الحرام

اسفند

29 روز_ 30

مشکين فام

حوت /    کب

دسمبر /  دسامبر

31 روز

ذيحجه الحرام

نوت : اگر ماه حوت 29 روزداشت آن سال را سال عادی و اگر ماه حوت در 30 روز به اتمام رسید آن سال را سال کبیسه می گویند یعنی سال عادی 365 روز و سال کبیسه 366 روز در یکسال محاسبه شده است .

نام سالها : ترکان ابيغور برای هر سال نا م حيوانی را نهاده بودند که ايرانی ها وما افغان ها نيز بتدريج از آنها استفاده کردیم، اين اسامی عبارتند از :

موش- گاو- پلنگ- خرگوش- نهنگ- مار- اسب- گوسفند- ميمون- مرغ – سگ- خوک

برای راحتی در حفظ کردن، به شعر زير دقت کنيد :

موش وبقر و پلنگ و خرگوش شمار………..زين چــارچو بگـذری نهنگ آيد و مار

آنگاه به اسب و گوسفند است حساب ……….ميمون و مرغ و سگ و خوک آخر کار

تقویم اوستا :

 ـ  در تقویم اوستا سال ۳۶۵ روز بوده و دوازده ماه ۳۰ روزه را تشكیل می‏داد، پنج روز باقیمانده نیز”  پنجه “ نامیده می‏شد.

ـ  در زمان باستان، زمان تاجگذاری پادشاهی، به عنوان آغاز تقویم به حساب می‏آمد، و سالها، بعد از پادشاهان نامگذاری می‏شدند

تقویم گرگوری :  تقویمی است که هم‌اكنون در جهان غرب استفاده می‌شود، این سالنما تغییر یافته‌ء تقویم یولیانی است و نخست از سوی آلویسیوس لیلیوس که دوکتوری از اهالی ناپل بود پیشنهاد شد و توسط پاپ گرگوریوس هشتم در ۲۴ فبروری ۱۵۸۲ پذیرفته شد.

سال در تقویم گرگوری ۱۲ ماه دارد:

شماره

نام

طول (روز)

۱

جنوری

۳۱

۲

فبروری

۲۸ یا ۲۹

۳

مارچ

۳۱

۴

اپریل

۳۰

۵

می

۳۱

۶

جون

۳۰

۷

جولای

۳۱

۸

اگست

۳۱

۹

سپتمبر

۳۰

۱۰

اکتوبر

۳۱

۱۱

نومبر

۳۰

۱۲

دسمبر

۳۱

هنگام رؤيت ماه در اولين شب به چه چيزی نگاه کنيم :

  از زمانهای قديم مرسوم بوده در شب اول ماه هنگام رؤيت هلال ماه به شيئی مخصوص نگاه ميکردند و ميگفتند شگون دارد، برای اطلاع از اينکه در هنگام رؤيت ماه در اولين شب هر ماه به چه چيزی بايد نگاه کرد به شعر ذيل دقت کنيد :

محـــرم زر است و صــفر آينه ………  . ربيع نخست آب و ديگر گوسفـند

جمــادی نخـستين به سيـم نقره  ………. جـمـاد دگــر بر کس محتـــــــــرم

رجب قرآن و ماه شعبان به گل ……..  .. به ماه مبارک به تيـــغ و بــه دم

به شوال سبزه به ذيقعده طــفل ………  . به ذيـحـجه ديــدار زيـبا صـنـــم

نـــو ت :

1 ـ از انجائیکه ریشه یابی این مبحث معلومات اکادمیک میخواهد و اینجانب  ( در سطح و نه در عمق) مطالب فوق را با مساعدت از نخبه گان فرا گرفته و آنرا به تحریر گرد آوردم تا آنانی را که معلومات آنی میخواهند بکار آید، بناأ از نخبه گان این عرصه خواهشمندیم تا معلومات همه جانبه و اکادمیک ارائه بدارند

2 ـ به منظور خدمت نا چیز برای همگون شدن  تبریکی های نوروزی  مضمون ذیل را پستکارت گونه خدمت شما عزیزان پیشنهاد میدارم :

 برادر  عزیزم :    (                                         )   !

 خواهرعزیزم :    (                                         )   !

    اکنون که نو روز   فرخنده با طلوع خورشید گام گزارده منهم سر سبزی و تندرستی و شادکامی و بهزیستی   رابشما و از طریق شما برای کسانی را که دوستش  میدارید، تمنا دارم .

 بدین وسیله از راه دور دستهای   شما را صمیمانه و بی آلایشانه میفشارم و مفتخرم که به مناسبت تحویل سال تبریکات   دوستانه  ام در پیشگاه شما مقبول افتد   .

                         {     سراج الدین   ادیب                  }

  تاریخی     23   /    02       /    2005

 


بالا
 
بازگشت