سراج الدین اديب

 

آرشیف نمبر (۸۱)

کتاب « جنگهای کابل » ازچاپ خارج شد و بدسترس علاقه مندان قرار دارد.

معرفی کتاب« جنگ های کابل »

نویسنده  : جنرال سید عبدالقدوس سید

جلد اول کتاب « جنگ های کابل »  دومین اثر ودست آورد معنوی محترم جنرال سید عبدالقدوس ” سید*” نویسنده و پژوهشگر افغان است که به تازگی توسط نشر « آیدا » درشهر بخن – Bochum  کشورالمان به چاپ رسیده است، این اثر با یک پیشگفتار، در ۸ فصل واضافه از ( ۷۹) عنوان و ۳۹۱ صفحه با صحافت خیلی زیبا بدسترس علاقه مندان و پژوهشگران تاریخ و سیاست به آدرس های ( پاورقی ) زیر قرار گرفته است .

    من که از تحقیقات و تلاش های نویسنده برای نگارش این اثر اطلاع داشتم از روی اشتیاق به مطالعهء آن بی قراری نشان میدادم ، وقتی اثر فوق الذکربدستم رسید، در واقع آینه ای از تاریخ چند دهه جنگ و جهاد افغانی در برابر چشمانم قرار گرفته بود. با مطالعهء آن به ژرفای وقایع و رخداد های ناگفته و نا شنیده و باطلاق جنگ های شهر کابل، این شهر سوزانده شده و خاکستر شده پرتاب شده بودم ، باخود گفتم شاید بهترین توجه و تمکین به این اثر بجای سکوت، معرفی این کتاب به ذوقمندان مطالعه و زخم خوردگان جنگ باشد ، از همین رو این سطور به تحریر در آمد .

   البته پیش  از آنکه به معرفی این کتاب بپردازم ، نیاز به تذکر است که ، زمـيـنـه هـا، شـرايـط و عـوامـلى كـه مـوجـب وقـوع بیشتر از سه دهه جـنـگ در افغانستان شـده انـد، را میتوان شـامل طيفى ازمسائل: ایدلوژیک ** ، عقیدتی ، ملیتی ، قومی، نظامى و سياسى و بعدأ روانى ، اقتصادى ، پنداشت زیرا كه بازیگران  و سر کرده گان این جنگ هر يك به سهم خود، از همان طیف برداشتها بهره برداری و زمینه سازی نمودند و جنگ را ازداخل کشور آغاز و آهسته آهسته پای کشور های همسایه و قدرتهای بزرگ را در کشمکش ها سهیم و دخیل ساختند.  

   بازیگران و سر کرده گان داخلی این جنگ از لحاظ سلاح و پول هر چه بیشتر در صحنه های رزم و نبرد، به منافع تنظیمی وگروهی و حزبی خویش به پیش می تازیدند به همان اندازه دست مداخله خارجی ها با امور کشور ما درازتر می شد وتا آنجا که این خارجیان بخود جرأت دادند تا لیدران و دست پرورده گان خویش را نيز به تعویض و معامله و حتی بر حذف فزیکی شان همت گماردند و هم اکنون آشکارا و به جرأت مالی و لوژستیکی خویش میتوانند در وطن عزیز مان افغانستان زعیم و زمامدار تعیین کنند ، البته کشور های پرقدرت اوضاع افغانستان کنون را چنان انکشاف دادند  که مردم می پندارند که موجودیت خارجی ها بیشتر بر منافع شان است تا موجودیت توپک سالار و متحجرین و دکانداران دین و ایدئو لوژی، زیرا که مردم شاهد کار هوائی های سر کرده گان جهادیان وبخصوص طالبان بودند و هستند.

بهر صورت آنچه که در جنگهای افغانستان و بخصوص جنگهای سالهای( ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ خورشیدی ) درکابل رخ داده است را به اختصار و موجز میتوان بر شمرد : ( کشتار های انفرادی و جمعی، سنکسار، دره زدنها ، به دار کشیدنها، بریدن بدن بر شمشیرها، شکنجه ها، بیدار خوابی ها، شلاق و مشت و لکد باریها، به آتش کشیدنها و سوختنها، ایجاد رعب ووحشت و شبخون ها، مهاجرتها، سلب نمودن زنها از حوزه فعالیت اجتماعی ، تجاوزات ناموسی، خوراندن گوشت انسان مرده برای انسان زنده، رقصانیدن مرده ، بریان نمودن بدنهای زنده انسان در کانتینر ها، میخ کوبیدنها بر سر ها، چشم کشیدنها، بینی و گوش بریدنها، قطع دستها و پاها، کشتن کودکان شیر خوار در آغوش مادرها، چور و چپاول ویغماگری ، اعدام ها، اختطاف ها، انفجار ها،راکت پرانی ها، انتحار ها، تاراجها، ویرانی اماکن مقدسه و عبادتگاهها، تعصبات اعم ازلسانی، قومی و مذهبی وسایرجنایات و جرائم و دیگر که قلم از نوشتن آن عاجز می ماند )  ، تلخ کامی این جنگ حقیقت بر اساس گزارش رسانه های گروهی نه تنها به قتل ، کشتار، معلول و معیوب محدود هزاران هزار شهروند شریف و شکیبای کابل، انجامید بلکه ویرانی ۸۰ فیصد آبادی های شهر بخصوص کابل  را توأم با، تجاوز، ترور، تاراج و ابداع شکنجه های جنون آور که در بالا شمعهء از آن نام برده شد را به همراه داشت، چنانچه این جنگ در محراق یک محل محدود باقی نماند، بلکه با کشاندن و وسعت دادنش افروختن جنگ در اعماق جامعه یا به عباره دیگر با رگبار بستن فرهنگ و خرد جمعی و بر پا داشتن جشن های کتاب سوزی و انهدام کاخ هنر و موزهء سرزمین  ادبیات  وطن عزیز مان افغانستان  منتهی شد.  

   تحقيقات و بررسيهاى انجام شده در اين زمينه ها، فراوان و در دسـتـرس بـوده است که گوشه های این جنگها را محترم جنرال عبدالقدوس سید در کتاب « جنگ های کابل» با ژرف نگری  و ادبیات تاریخی به  رشتهء تحریر در آورده . که خوانش این کتاب عطش خواننده را بیشتر نموده و در لابلای آن ادبیات جنگ را بیشمار میتوان یافت .

   گفتنی است که یکی از گونه ها یا به اصطلاح ژانرهای مهم ادبی در هر کشوری، ادبیات جنگ است، ملل گوناگون که تاریخ آنها به پدیدهء جنگ مبتلا بودند، به آفرینش های ادبی  و هنری در بارهء جنگ ها پرداخته اند. فرهنگ  ملت ها بروی شالودهء از حماسه ای دلیران و رزمندگان در راه منافع ملی استوار است . قهرمانان ملی در جریان مبارزات میهن پرستانه و انسان دوستانه ساخته میشوند، و الگوی برای روحیات توده های مردم قرار میگیرند، و با ادبیات جاودانه میشوند. ادبیات جنگ درجهان تاریخ کهنسالی دارد، در اینجا تا راه کشودن به بحث مورد نظر به شماری محدود از نمونه ها اشاره می شود:

پیش از جنگ جهانی اول ـ امیل زولا، ( (۲ اپریل ۱۸۴۰- ۲۹ سپتمبر ۱۹۰۲) نویسندهٔ تأثیرگذار فرانسوی شاخص‌ترین چهره مکتب ادبی ، ناتو رئالیسم (طبعیت‌گرایی )  و چهره‌ای مهم در آزادی‌خواهی سیاسی فرانسه  است. اثرش را بنام ” شهید ” در بارهء جنگ پروس و فرانسه که برخی آنرا شهکار دانسته اند ارائه داد .

ـ  ویکتور ماری هوگو (۲۶ فبروری، ۱۸۰۲ – ۲۲ می، ۱۸۸۵) رمان‌نویس، شاعر، وهنرمند فرانسوی در” بینوایان ” به توصیف صحنه های جنگ پرداخت،

ـ  ْنوره دو بالزاک (۱۷۹۹ – ۱۸۵۰) نویسنده نامدار فرانسوی است که او را پیشوای مکتب رئالیسم اجتماعی (حقیقت گرایی  ) در ادبیات می‌دانند ، رمان ( شوان ها) را نگاشته است.

باواقع شدن جنگ اول جهانی، مضمون جنگ ها بگونهء گسترده در ادبیات مطرح میشود، نویسندگان فراوانی با الهام از وقایع جنگ آثار خود را آفریدند، به گونه مثال: ـــ  هانری باریوس( رمان ” آتش ” ) ـــ رولا دوژولسی (رمان  ” صلیب های چوبی “)   ـــ زرژ دهانل،( رمان ” زندگی شهید ” ) ـــ  ژول رومن (رمان ” وردون ” ) را آفریدند .

بعد از جنگ جهانی دوم نيز آثاری در خشان ادبیات جنگ پا به عرصه وجود نهاد مثلأ: ـــ موریس میترلینگ اثر ” رنج زندگی ”  ـــ ورکور، اثر”خاموشی دریا” ـــ و نتواسنت اثر “خلبان جنگ ” ـ  ژان پل سارتر اثر “آخرین مهلت ” ـــ  البرت کامو اثر “عادل ” ـــ تولستوی اثر “جنگ وصلح ” ـــ شولوخوف اثر ” دن آرام ” را که در ۱۹۶۵ بدریافت جایزه ادبی نائل آمده است ، و همچنان ـــ سیمونوف، اثر” زنده ها و مرده ها ” ، استیفان گرین امریکائی رمان “نشان سرخ دلیری ” که شهکار ادبیات خوانده میشود، ـــ ارنست همینگوی ” وداع با اسلحه  و ” نا قوس ها برای که بصدا در می آید ” ـــ الیزابت بادن” گرمای روز ” ودها نویسنده دیگر در مصایب ووقایع جنگ ها نوشته اند، اما جنگ های طولانی در افغانستان علی الرغم خونباری وویرانگری، در ادبیات و صفحات تاریخ بگونهء روشن و محسوسی راه نکشود .  

یکی از علت های آن این بود که فاجعهء جنگ، وطن را از داشته های فرهنگی، و فرهنگیان تهی کرد، شماری زیادی از نویسندگان و هنر مندان از روی نا گزیری به ترک دیار ووطن مجبور گردیده، با چالش های فراگیر غربت در افتادند، آنهای که در داخل کشور باقی ماندند، شرایط جنگ فضای ارعاب و استبداد تفنگ پرستان ، بازتاب، اندیشه ها و آفرینش های ادبی و هنری آنان را خفه و منکوب کردند، از همین رو وقایع جنگ در آثار ادبی، هنر خلاقه و تاریخ انعکاس نیافت،  و در نتیجه ادبیات از تبلیغات لجام گسیخته طرف های درگیر جنگ عقب ماند و فقر معنوی بر جامعه تحمیل گردید .

   حا ل باید گفت که مسایل سیاسی و نظامی مطرح در کتاب « جنگ های کابل »، با توجه به آنکه قسمتی از خاطرات، تفکرات و اعماق روح نویسنده را منعکس می کند، جلوهء از امید بخش ترین کار های است که در سپردن واقعیت های جنگ و جهاد افغانی به لوح تاریخ انجام شده است که میتوان گفت این اثر بر دو شالوده استوار است :

الف :ـ انبوه وقایع سیاسی و توضیح واقعیت های جنگ را نویسنده از جایگاه یک نظامی با گلوله باری ازداشته ها وتجارب میدانی، ازگرداب چند دهه جنگ به تحقیق وپژوهش برخاسته و کوشیده است، وقایع تاریخی و جنگی را که در اکثر موارد، زیرقشرضخیمی اباطیل و اکاذیب پنهان باقی مانده، یا مسایل که کسی تا بحال آنرا نخوانده و یا نشنیده است ارائه دهد .

ب :ـ  نویسنده درنگارش از شیوه بیان و طرز ويژه ء خود استفاده نموده، باقدرت قلم، توانسته منظرهء چشم گیر و دلپذیر از مبحث مورد تحقیق بگسترد، از ژرفای خاطرات درد ناک و یاس آور با نقب زدن در دل تاریکی های جنگ و جهاد، دست خواننده را گرفته به اعماق پنهان رخداد ها و حوادث جنگ میکشاند .

   خواننده نیزسیمای روایت گر را درعقب هرمخروبهء جنگ کوچه ها، جاده ها و عمارت های به زانو افتادهء شهر در کنارخود می بیند، و عشق صمیمانهء او را به انسانهای گیر افتاده در تالاب خون و آتش، خشم سوزان او را علیه هیولای جنگ، جنون عظمت طلبی سلاح پرستان، یغما گران، تجاوزگران، وآرزوهای او را برای توقف ماشین کشتار، وویرانی قطع جنگ، تامین صلح درک و لمس می کند .

آنچه به این اثر ويژگی خاصی بخشیده آنست که نویسنده حین تحقیق چندین ساله با افراد و شاهدان عینی وقایع سیاسی و رخداد های جنگی، مصاحبه و گفتگو کرده، خاطرات زیادی را به قلم کشیده است، این خاطرات وواقعات چنان جذاب، تکاندهنده و غم انگیز است که خواننده را از یکسو وحشت، و از سوی دیگر به تأمل وا میدارد، در لابلای کتاب از آموزه های نظامی، قوانین و مقررات جنگ، در بارهء ممنوعیت آتشباریها برمحلات مسکونی، جایی که انسانها با همه آرزوی شان زندگی می کنند، کشتار بی کناهان، تخریب، ترور، چپاول، از بدرفتاری بازنان، اسیران جنگی، مجروحین، صحبت بعمل آمده، بداهت، نادانی و توحش فرماندهان جنگ که تخطی های صریح و آشکار بشری را مرتکب گردیده اند، همه مزدور و ملعبهء دست بیگانه نشان داده شده اند، قهر مانان واقعی او شهر وندان با عزت کابل اند که با گیر افتادن در تالاب خون و آتش، مورد احترام عمیق نویسنده قرار گرفته اند .

   برای تمام کسانیکه جنگ های کابل را ندیده و یا آنهای که میخواهند که در این جنگ ها چه اتفاق افتاده است، و بلاخره از وقایع و حوادث صحبت می کند که امکان دارد بسیاریها تا بحال آنرا نشنیده و نخوانده اند، اگر به اهمیت تاریخ نگاری، مسایل سیاسی، شیوه های نگارش ادبیات جنگ ، توضیح و تشریح واقعات و حوادث و پی آمد های تراژیک و فاجعه بار آن، بلند کردن فریاد در گلوی خفتهء صدها هزار انسان داغدیدهء وطن، یتیمان جنگ، معلولین که در لشکر گدا ها صف بسته اند توجه نمائیم ، درجه اهمیت تاریخی این اثر بیشتر نمایان میشود.

   درین کتاب با ژرف اندیشی، دقت ووسواس کم نظیری، انگیزه ها و علل جنگ های کابل، مورد بررسی کارشناسانه قرار گرفته، پیش از ورود بمیدانهای جنگ، تاریخچه اشتعال جنگها بعد از دهه پنجاهم خورشیدی در کشور به بررسی گرفته شده، مواد و اسناد ذیقیمت تاریخی فراوانی، ارائه داده شده است مثلأ در اقدامات واژگون کنندهء تند روان اسلامی، علیه حکومت محمد داود از همکاری تنگاتنگ، سازمانهای استخباراتی « ( سیا – امریکا )، (ساواک – ایرا ن ) ،( آی اس ای – پاکستان  ) » خبر داده است _ حین بررسی شورش ها زیر نام جهاد ؟ بر علیه حکومت دموکراتیک نورمحمد تره کی آورده است : « آنگونه که یک نسل شاهدش بود هرگاه افغانستان از خاک همسایه های آزمند، از پاکستان که تند روان اسلامی افغان، عرب های القاعده بنام مجاهدین در آن جابجا بودند، و از خاک ایران که تند روان شیعه در آن اقامت بر گزیده بودند مورد تجاوزات گسترده و تبهکارانه قرار نمیگرفت، اتحاد شوروی هم در آنزمان به اقدام جنون آمیز و تهبکارانه دست نزده به افغانستان نیروی نظامی نفرستاده بود ».

  همزمان در بارهء دست داشتن خارجی ها در شورش های ۲۴ حوت سال ۱۳۵۷ بوسیله تندروان اسلامی بر ضد دولت دموکراتیک اسنادی ارائه داده است .

   جنگ و جهاد افغانی علیه حکومت ببرک کارمل ، مرحله حضور نظامی شوروی را در افغانستان به ژرف ترین بحث ها و بررسی ها کشانده، ماهیت جهاد و حقایق نا گفته ء زیادی را بیان کرده، از جمله نگاشته است : « قوای شوروی بعد از ورود به افغانستان با توجه به چشم انداز منافع اش با یک دیدگاه ستراتژیک رفتار دوگانهء را اختیار نموده بود، از یکسو برپشتـیبانی نا محدود دولت افغانستان تاکید بعمل می آورد و از سوی دیگر به جذب فرماندهان چریکی مجاهدین که یگانه نیروی قهار غرب در مبارزه بر ضد شوروی ها محسوب می گردید، توجه گسترده مبذول کرده بود، در جریان بیشتر از ۹  سال حضور نظامی شوروی ها در افغانستان از جمله فرماندهان عمدهء چریکی مجاهدین کمتر کسی را میتوان سراغ کرد که با استخبارات شوروی بنابر دلایل و عوامل گونه گون رابطه و معامله بر قرار نکرده، اسناد تعهدات و پرتوکولها، امضاء نکرده و برای خود و گروه شان پول اسلحه، تجهیزات نظامی، مواد لوژستیکی ، چانس حرکت ومانورحاصل نکرده باشد »، ازجمله اسناد وحقایق زیادی را در بارهء روابط احمد شاه مسعود ارائه داده است.

   در این اثر از یک سو خاطرات درخشان جانبازیهای قوای مسلح افغانستان در دفاع از وطن، دفع و طرد تجاوز گروهای تند روی اسلامی، عرب های افراطی سازمان القاعده به رهبری اسامه بن لادن و عبدالله اعزام که زیر نام جهاد دست به کشتار ویرانگری زده بودند، و از سوی دیگر جهاد ؟ این گروها علیه حضور نظامی شوروی در افغانستان را با گزارشات مستند، ارائه فاکت ها با شیوا ترین تعابییر و تفاسیر که خواننده را به عمق واقعیت های دوران می کشاند بیان گردیده است .

در اینجا یکی از گوشه های، خاطرات نویسنده را درباره بیرون کشیدن قوای دولتی از پنجشیر درسال ۱۳۶۱خورشیدی می آوریم :« …. هیأت ما ذریعه یک جوره هلی کوپتر های نظامی از کابل بصوب پنجشیر پرواز کرد … وقتی از پنجره هوا پیما( طیاره ) به بیرون نگاه کردم، هجوم سرمای شبانه ی اخیر فصل پائیز آخرین مقاومت سبزی های طبعیت را در هم کوبیده، در باغ ها و تاکستانهای کوهدامن تا پنجشیر درختان برهنه بر مرگ برگهای شان ماتم گرفته، دلتنگ و خاموش ایستاده بودند، برگهای بالاترین شاخه های درختان سر به فلک کشیده همه لذت سقوط را تجربه کرده بودند .

   اما پائیز در تاکستانها و درخت زار ها، با هزاران رنگ هزران نقش زیبایی اش را به نمایش گذاشته بود، گویی جشنواره ی رنگها برپا شده است همه چیز در تلاتم رنگها می لولید، به گونه ای که طبیعت خاکی با جامهء نارنجی وزرد جذاب و دلفریب معلوم میشد. وقتی بر فراز درهء پنجشیر رسیدیم، اضطراب قبلی و خطر آتشباری بر هلیکوپتر های ما به نسبت بر قراری آتش بس، و عقد پروتوکول میان احمد شاه مسعود فرمانده چریکهای پنجشیر و قوای شوروی از بین رفته بود، از اینرو هلیکوپتر های ما با پرواز بلند تر به سوی عمق دره راه کشودند از ورای پنجره های هلیکوپتر طبعیت زیبا . سلسله های زنجیری کوه ها و دره های پنجشیر با دلفریبی جلب نظر میکرد در ارتفاعات بلند کوهها در دور دستها دانه های برف همه جا را نشانه گرفته و رگبار سردش را بر سر و صورت قله ها و صخره ها کوبیده بود، قله کوهها به آدم های پیر و موی سفیدی می ماند که خشونت برف فقط در چند روز تمام تاریخ عمرشان را پر کرده بود. سطوح صخره ها و عمق شگاف های دره ها از صفیر توفان زای بادها از ریزش برف های پر گردیده، اینجا و آنجا شیاری های سفید از گریبان دره ها سر بر کشیده بود .

   در آنروز که خورشید چون جوهر فروزان بر سینه آسمان آبی می درخشید، وطلایه ی زرین خود را با عبور از صخره ها به آغوش روستا ها می انداخت، ویک روز روشن و شفاف دیگر با آرامش نسبی که بر قراری آتش بس به سر زمین توفان زدهء پنجشیر به همراه آورده بود آغاز می شد . دریا سرود گر و خندان و بی توجه به چالش های روز گار در بستر پیچاپیچ خود پهلو میزد شهر وندان روستاها، در مسیر سرک ها و پیاده و سوار در جنب و حرکت دیده می شدند، احشام  ورمه های گوسفند در دامنه های خشک و سنگزار دره ها از مندانه در تکاپو به نظر میرسیدند . در آن لحظه یگانه تصوری که در ذهن انسان خطور میکرد این بود که چرا ؟ این طبیعت دلکش با همه ی زیباییها با همه شهروندان شجیع و شریف اش، بجای ابادانی و شگوفایی، به میدان جنگ و جهاد قدرت و تباهی و سزاوار سوختن مبدل شده است.

   اما دریغ که قدرت طلبی دو جناح جنگ را که هر دو از بیگانه الهام می گرفتند ، به گونهء مضحکی به بازی گرفته بود . یکطرف مزورانه همسایه ی آزمند را سایه بان قدرت برای خود برکزیده و این دیگری همسایه ی حریص را، اشغالگر، متجاوز و کافر میخواند، از نفرت عقیدتی بر علیه آن شمشیر جهاد از نیام بر کشیده بود، اما اینکه با ذلت و در ماندگی، به اشغالگر بیعت نموده، سر تسلیم فرود آورده بود، اما حال هر دو طرف از اشغالگر الهام گرفته، و باهم می جنگیدند ……. »

   کتاب با توضیح فشردهء جنگ ها در دورهء حکومت داکتر نجیب الله ، شورشها در حیرتان، و مزارشریف را که عملیه صلح سازمان ملل متحد را به ناکامی مواجه کرد به بررسی گرفته، و بلاخره به میدانهای جنگ کابل رسیده است . بسیاری از صفحات کتاب به جنگ های دوماهه در دورهء حکومت صبغت الله مجددی، در داخل  شهر اختصاص یافته جنگهای احمد شاه مسعود با کلبدین حکمتیار، ازعبدارب رسول سیاف با عبدالعلی مزاری را با ارائه گزارشات مستند و با همه خونباری وویرانگری و جنون قدرت طلبی فرماندهان جنگ، توضیح و تشریح گردیده است .

   نویسنده با شیوهء نگارش خود نخواسته روح سرگردان خواننده را در با طلاق جنگ بحال خودش تنها رها کند، ازین رو با پناه بردن به رومانتیسم  *** ، واقعیت ها را پر رنگ تر جذاب تر بمیان نموده و از عناصر شور انگیز و غنائی و حماسی استفاده کرده است، گاهی لطافت و شرین سخنی ها و تراتژیدی جنگ و آتش و انفجار ها گم میشود ، با آنهم نمونه های زشت و زیبا را بشکل نمایان برجسته ساخته و بر روی عواطف انسانی تاثیر بجا می گذارد تفسیر اوضاع جنگ ” کوچهء خرابات، مهد  موسیقی کشور، چشم دیدها از حضور هیولای جنگ در هندوگذر، و همچنان روایت قصهء یک عشق ناکام، از یک جوان محصل دانشگاه نظامی که در اوائل جنگ ها بعد از سوق گردیدن به کار زار، نبرد درشهر کابل در ( یکته توت ) بشهادت می رسد، یکی ازین نمونه ها است، که گوشهء آنرا در اینجا بشما نقل می کنم : « …… در روز بعد پس از برگزاری مراسم فاتحه در مسجد خیر خانه با تنی چند از دوستان بسوی تربت او راهی آرامگاه خیر خانه شدیم، آفتاب سیمین در آنروز با نثار فروغش به بهار گرمی ملایمی بخشیده بود، اما اینک حوالی عصر روشنی و گرمی اش را از داخل شهر و قامت شکسته دیوار کابل شاهان که در کمر گاه کوه شیر دروازه حصار کشیده است جمع کرده و تیغه های آسمایی و شیر دروازه را به بازی گرفته بود، و همزمان هیولای جنگ و جنگجویان هنوز در شهر و حومه های آن حضور مرگبار داشت، ما حین مواصلت به آرامگاه خیر خانه راکت ها و گلوله های آتشزای توپچی را می دیدیم که چون خدنگ های در روشنی فروزان عصر بهر سو، در پرواز بودند، غرش پرواز هواپیماهای حربی ، صدای انفلاق ها، ناقوس خطر را می نواخت، اصابت راکت ها و بم های هواپیماها از کابوس مرگ خبر میداد، درختان در این سو و آنسوی آرامگاه در روشنی نیمه تاریک غروب قد کشیده و بر شاخ و شاخچه های آن گنجشکان از هراس و شدت غرش ها خود را بهم چسپانده و جوره می جوییدند، صدا های جیک جیک هزیان آلودشان آهسته آهسته به گوش میرسید .

   آرامگاه خیرخانه درسکوت دایمی فرو رفته بود، مرگ با چهره ی گونا گون و گامهای سنگینش آنجا را به قلمرو فرمانروایی خود مبدل کرده بود، در آنجا اشتیاق بیدار شدن برای حضور در قیامت آینده دیده نمی شد، آرامگاه در آنروز های جنگ دامن گسترده آدم های زیادی را که جنگ جنگجویان از زندگی و کاشانهء شان رانده بودند، رئوفانه در دامن خود جا داده بود ، تاچشم کار میکرد در دامنه های بدون درخت در میان کاکل بوته های وحشی و فرش سبزه یی گورهای جدید، خورد و کلان، کلوخی و سنگی صف کشیده بودند، جهنده های رنگین، سرخ، سیاه، سفید، سبز با دسته های بلند چوبی در وزش نسیم غروب مانند تبر های لبه تیز اهتزاز ماتم آوری داشت .

   اما آرامگاه در آن غروب دلگیر پر از آدم های زنده بود، که با چهره های خموش و مغموم، عاصی و کفری در آنجا ایستاده بودند ، غم بر چهره ها سایه انداخته و کثیف ترین و هول انگیز ترین صورت خود را نشان داده بود آنها می دیدند که عزیزان شان قربانی احمقانه ترین و اندوهبار ترین جنگ دنیا شده اند. آنهاییکه در طول روز ها از شدت و هواس جنگ نتوانسته بودندجنازه ای را به خاک بسپارند، یا موفق بر حضور و دعا خوانی برگور عزیزی از دست رفته ای نگردیده بودند، همه در آنجا حضور یافته بودند، همه خاموش بودند، کسی حرف نمی زد، تنها آواز چیره بر همه صدا ها قرائت آیات کلام الله مجید و دعا های دفع بلا و جنگ بود که به گوش میرسید .پیش از ورود ما به آنجا، دوشیزه ی جوانی برخاک ( نبی ) زانو زده بود، دختری بالا بلند، خوش صورت با چهرهء زیتونی، لباس سیاه پوشیده بود، چادر ابریشمی رنگ گل بهی که بر تراش گردنش حلقه میزد، خرمن موهای سیاهش را که بر شانه هایش ریخته بود، پنهان میکرد، شال شکری که بدورش پیچیده بود مانند گل صد برگ در اطرافش شگفته بود، در حالت ایستاده و بیقراری در نسیم غروب به فرشته ای میماند که در حال پرواز باشد، در چشمهایش نوری می درخشد، اگر بتوان به آن نامی داد، باید گفت که شعلهء عشقی بود که می تابید، برق چشمانش بر تر از مهربان ترین چشمهای دنیا بود، گاه چشمانش را به غروب آفتاب می دوخت و گاه چنان بهتزده و اندوهگین روبه خاک نگاه میکرد که مثل یک کالبد معلوم می شد، فکر میکردی رو به خاک چیزی میگوید، شاید میگفت : ای خاک به این شهید مهربان باش، زیرا او جز عشق به تو و توده های مردم، آرزوی نداشت، او یک سپاهی با شرف میهن بود، قطرات اشک از چشمانش که از  اندوه و خشم سرخ شده بود سرازیر بود، در اثر هق هق  گریه، بدنش تکان میخورد شاید می خواست با توفان اشک و بر دیو یاس و نا مرادی به مقابله بر خیزد و بر آن غلبه کند، شاید هم با سیل اشک میخواست بر ضد هجوم خشم و نفرت که در وجودش غلیان میکرد پایداری و مقاومت نماید. او میدید کسی را که با یک دنیا امید و با تمام ذرات وجودش دوست داشت، زندگی را مدیون او میدانست، اما اینک هیولای جنگ و جنگجویان، محبوبش را از او گرفته و میان شان با دیوار خاراین پرده کشیده بود، او در دنیای خیالات خود غرق بود …….. »

   نویسنده بارها اعتراف نموده که آنچه در قالب اثرش گنجانیده شده، با نقایص و کاستی های فراوانی همراه است، و هیچ ادعای نداشته که تمام واقعات جنگ های کابل را بررسی کرده است، اما امیدواری اش را بر این نکته معطوف نموده که چهار چوپ تازه و بستر مناسبی را برای پژوهش ها، آفرینش های ادبی ، هنری آماده نموده است . در یک پروگراف پیشگفتار کتاب آورده است : « خودستائی خواهد بود اگر نگارنده مدعی شود که گویا بررسی های این کتاب از لغزش ها و خطا ها خالی است، در واقع هر بررسی ، تحقیق، به ويژه تحقیق مسایل جنگ ، مانند نبرد های کابل با تنوع و پیچیده گی های فراوانی کاری اسانی نیست، از یکسو جنگ های، ذات البینی تنظیم ها و ملیشه های شمال کمترین اسناد و مدارک را از خود بجا مانده و و با قشر ضخیمی از پنهانکاری ها و فراموشی ها، جانبداریها، وابستگی ها پوشانده شده اند و از سوی دیگر حضور پر قدرت فرماندهان و بازیگران اصل جنگ های کابل در دولت جهادی ( حامد کرزی )، تلاش جمعی بخاطر کتمان و حجاب اندازیهای عوامفریبانه بر رخداد ها و جنایات تراژیک جنگ مسایلی اند که نمیتوان به سادگی در اعماق تاریک این جنگ ها نفوذ کرد و  جنگهای هولناک و نفرت انگیز آنرا مورد بحث و پژوهش قرار داد . با این حال  کتاب اعتبار خود را در نهایت از قضاوت خوانندگان، به ويژه کسانی که این جنگ ها را بچشم سر مشاهده کرده و بشکلی از صدمات جنگ متضرر گردیده و حقایق را شنیده اند اخذ می کند .»

در پایان میخواهم از پی گفتار جلد اول کتاب نقل بدارم که در آن چنین تحریر یافته است : « جنگ واقعأ پل پای است بسوی جهنم، این اثر را از آنجهت مورد توجه، دقت و ارزیابی قرار دهیم که برای جلوگیری و بر انداختن جنگ ها در هر کجای دنیا به ويژه در وطن محبوب مان افغانستان چارهء بجویم . بلای جنگ را که مصیبت اصلی انرا مردم شکیبای افغان بدوش می کشد، متوقف و طرد نمایم ، و ضد جنگ باشیم . »

در پایان خواندن و مطالعه این اثر تاریخی، سیاسی و ادبی را به عموم روشنگران پیشنهاد میدارم و برای نویسنده در تکمیل جلد دوم آن برکت میخواهم ./  دست نویسنده بی قلم مباد

پاورقی ها :

*ـ نویسنده کتاب :  محترم سید عبدالقدوس ” سید ” در یک خانوادهء با رسوخ و خدمتگذار در ولایت بدخشان متولد شده، از لیسه نظامی و متعاقبأ از دانشگاه حربی در سال ۱۳۴۸ خورشیدی فارغ گردیده، مدت ۲۴ سال بحیث افسر در قوای مسلح افغانستان خدمت نموده، تحصیلات عالی را در دانشگاههای نظامی هندوستان و اتحادشوروی سابق به پایان رسانیده است و در سال ۱۳۷۱ خورشیدی در تداوم جنگهای تنظیمی به مهاجرت مجبور گردیده ، فعلأ در  کشور المان و در دیار غربت زندگی دارد. از موصوف مقالات زیادی در مطبوعات داخلی و بیرون مرزی و سایتهای انترنیتی نشر گردیده است ، از ایشان یک اثر دیگربنام ( حماسه های جاویدان ) که در سال ۱۳۶۳ در کابل نشر گردیده که از استقبال خوبی خوانندگانش برخوردار بوده است./

**ـ ایدئولوژی ( Ideologie ) : ایدئولوژی عبارتست از سیستم نظریات و اندیشه یک شخص و یا گروهی است در زمینه های سیاسی، حقوقی، هنری، مذهبی، فلسفی و  اخلاقی. ایدئولوژی بخشی از روبنا اجتماعی بوده که توأم با خصلت طبقاتی میباشد و در آخرین تحلیل ایدئو لوژی منعکس کننده مناسبات اقتصادی ـ زیربنای جامعه نیز است. در جامعه ای که به طبقات متخاصم تقسیم شده یکی از اشکال مبارزه طبقاتی پیکار ایدئولوژیک است.

*** رومانتیسم  :  مکتب رومانتیسم زائیده تمدن صنعتی و پیشرفت طبقهُ متوسط در قرن نوزدهم می باشد. به این دلیل که تودهُ پیشرفتهُ این قرن اروپا دیگر نمی توانست سنت های فئودالیسم ” ملوک الطوایفی ” و کلاسیسم را قبول کند. از این رو به نویسندگان و هنرمندانی احتیاج داشت که بدلخواه خود و پندارهای بی بند و بار خود قلم بدست گیرند.این نهضت ادبی از میانه های قرن ۱۸ اوج گرفت تا جاییکه تمام نیمه دوم این قرن و سرتاسر قرن ۱۹ ،جهان هنر و اندیشه را جولانگاه خود ساخت. نویسندگان این مکتب هیچگاه مردم را آنگونه که بود توصیف نمی کردند،بلکه آنچنان که باید باشد،نقاشی می کردند.ا ز این رو این مکتب در برابر ” رئالیسم ” جای می گیرد. هنرمند رومانیک تودهُ خود را دشمن می پندارد و چون از زندگی در اجتماع خویش گریزان است،به خیال ها و اندیشه های خود پناه می برد و به دوران های باستانی و روزگار کودکی و سرزمین آرزوها و تنهایی باز می گردد. از میان پیشوایان این مکتب می توان : استاندال ، ویکتور هوگو و شاتوبریان را در فرانسه، لرد بایرون و ورد زورث را در انگلستان و گوته و شیلر را در آلمان و پوشکین و گوگول و لرمانتوف را در روسیه نام برد. دیباچه ویکتور هوگو بر نمایشنامه کرمول ” کرامول ” مرام نامه ی جنبش رومانتیسم گردید و هم او با عرضه ی شاهکارش ” بینوایان ” رهبری این مکتب را از آن خویش ساخت.

انتشار تازه ترین كتاب بنام «  جنگ های کابل   »

   ناشر: آیدا

  جلد: اول

حروف نگاری و جلد : آتلیه آیدا

  نوبت چاپ :  اول ۱۳۸۷-۲۰۰۹ المان

  قيمت  :     

  مراکز پخش : المان، هالند ، انگلستان  

 مراجع در یافتی در پائین صفحه ذکر است

    تاريخ نشر: ۱۳۸۷             

   تعداد صفحات: ۳۹۱

   تیراژ:

  آدرس دریافتی : کتاب خانه آیدا

           (ida  orient books  )

Universitatsstar.89

44789 Bochum, Germany

Tel.  + 49 (0) 234-9704804

aidabook@freenet.de

مراجع دریافت کتاب «  جنگ های کابل   »

ـ المان شهر های زیر : 

1ـ  کارل سروهه، ( افغان ستور ) تیلفون : 07213846895

2 فرانکفورت، فروشگاه (دوستانه بازار )تیلفون 06926916072

3ـ هامبورک ، فروشگاه ( انصار ) تیلفون :040243422

4ـ اشتوت گارد ،    فروشگاه ( مهاراجه ) تیلفون:  07116408276  

5ـ مونشن، فروشگاه ( غالب ) تیلفون :  08954404475

6ـ کاسل ، مارکیت ( آسمائی ) تیلفون : 0561103825

7 ـ کاسل، فروشگاه ( پست مایل ) تیلفون : 05619374861

8 ـ بخوم نشر ( آیدا ) تیلفون: 02349704803

مراگز پخش : درهالند شهر” اوتریخت ” فروشگاه کابل : تیلفون : 0302448548

مراگز پخش:در انگلستان شهر لندن ( آریانا تریفل اکس چنج لمتد ) تیلفون : 2086836960

 

 


بالا
 
بازگشت