سراج الدین اديب

 

آرشیف نمبر (۸۵)

یکشنبه ۲۰سرطان ۱۳۸۹– ۲۸رجب ۱۴۳۱ – 11جولای 2010

روابط آمريكا ـ پاكستان در شرايط بحراني منطقه

بخش اول

 

حملات گسترده آمريكا به مناطق قبايلي پاكستان كه كشته‌هاي زيادي در پي دارد، نشان داد كه دولت اين كشور مايل است سياست همگرايي با واشنگتن را بيش‎ ‎از گذشته ادامه دهد و البته آمريكايي‌ها نيز تأكيد كرده‌اند كه اين حملات در‎ ‎آينده افزايش مي‌يابد.
طي چهار ماه گذشته، حدود 300تن در 43 نوبت حمله موشكي هواپيماهاي ( طیارات ) بدون
‎ ‎سرنشين آمريكا در پاكستان كشته شده‌اند كه قربانيان اين حملات به‌طور عمده غيرنظامي بوده‌اند. آمريكا مدعي است در اين حملات، مواضع طالبان و القاعده در مرز بين پاكستان و‏‎ ‎افغانستان را هدف قرار مي‌دهد.استفاده از اين نوع هواپيماها به كشته شدن شمار قابل‌توجهي از افغان‌ها و‎ ‎پاكستاني‌ها منجر شده است. حملات پي‌درپي هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا به مناطق قبايلي پاكستان ضمن‎ ‎قرباني كردن شماري از غيرنظاميان، با واكنش منفي و خشمگينانه افكار عمومي اين كشور‏‎ ‎مواجه شده است. «رفيعه زكريا» وكيل دعاوي و ازمديران سازمان عفو بين‌الملل در آمريكا معتقد‎ ‎است: حملات هوايي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا سيا با هواپيماهاي بدون سرنشين در خاك‎ ‎پاكستان، به نحوي كه اكنون اجرا مي‌شود، با منشور سازمان ملل و قوانين بين‌المللي،‏‎ ‎مغايرت آشكار دارد.

بر اساس منشور سازمان ملل، هيچ كشوري حق ندارد در خاك كشور مستقل ديگر كه با آن‎ ‎در جنگ نيست، عمليات نظامي انجام دهد.گفته مي‌شود حملات آمريكا به خاك پاكستان، با رضايت دولت اين كشور انجام مي‌شود،‎ ‎درحالي كه تاكنون هيچ منبع رسمي در دولت اسلام آباد چنين رضايتي را اعلام نكرده است و نشريات آمريكايي فقط با استناد به برخي مطالب منتشر شده در مطبوعات يا منابع‎ ‎ناشناس دولتي كه نامي از آنان برده نمي‌شود، چنين القاء مي‌كنند كه دولت پاكستان با‎ ‎حملات ياد شده به خاكش موافق است.اين درحالي است كه در موارد مختلف، مقامات پاكستاني در پي حملات هوايي به خاك‎ ‎اين كشور توسط هواپيماهاي بدون سرنشين سازمان سيا، از آن به شدت انتقاد كرده و‎ ‎خواهان متوقف كردن آن شده‌اند.

  دليل ديگر دولت آمريكا مبني بر قانوني بودن حملات هوايي‌اش به خاك پاكستان اين است كه‎ ‎ما براي دفاع از خود مجبور هستيم به گروه‌هاي شبه نظامي غيردولتي حمله كنيم. قوانين بين‌المللي صراحت دارد كه درصورتي حمله به گروه‌هاي شبه‌نظامي غيردولتي‎ ‎در كشوري ديگر، حتي با شرايط يادشده، قانوني خواهد بود كه منجر به تلفات فراوان غيرنظاميان نشود كه در پاكستان چنين نيست و همين امر، باعث خشم بيش از پيش مردم اين‎ ‎كشور، بعد از هر حمله هوايي آمريكا به خاك پاكستان مي‌شود. با توجه به اين كه تعداد حملات هوايي آمريكا با هواپيماهاي بدون سرنشين سازمان‏‎ ‎سيا در حريم هوايي پاكستان رو به افزايش است و حتي گفته مي‌شود ممكن است شعاع آن از‎ ‎مناطق قبايلي اين كشور نيز فراتر رود، تمامي گروه‌هاي حامي حقوق بشر و جوامع مدني‎ ‎بايد تلاش كنند حمايت جامعه بين‌المللي را در مخالفت با اينگونه حملات آمريكا در‎ ‎خاك پاكستان برانگيزند. واشنگتن به‌طور فزاينده فشار بر پاكستان را افزايش داده تا اين كشور با شبه‌نظاميان‎ ‎طالبان، مقابله كند. دولت پاكستان همواره حملات موشكي آمريكا به مناطق قبايلي خود رامحكوم كرده وآن‎ ‎رانقض حق حاكميت و تماميت ارضي پاكستان خوانده است.

* گسترش حملات موشكي؛ سياست جديد «سيا»

منابع رسانه‌اي‎ ‎در آمريكا اعلام كرده‌اند كه سازمان سيا براي مقابله با تهديدات عليه نيروهاي‎ ‎آمريكايي در افغانستان از طرح گسترش حملات موشكي هواپيماهاي بدون سرنشين به مناطق‎ ‎قبايلي پاكستان حمايت كرده و تأكيد كرده‌اند كه در اين حملات، اهداف با دقت كامل و‏‎ ‎به نحوي انتخاب مي‌شوند كه شمار تلفات غيرنظاميان و خسارت وارده به آنها‎ ‎در پايين‌ترين سطح ممكن قرار داشته باشد.

تحليلگران بر اين باورند كه سيا با وجود استفاده از موشك‌هاي كوچكتر براي كاهش‎ ‎تلفات غيرنظاميان در حملات هوايي در پاكستان، هنوز نتوانسته است به اهداف خود‎ ‎دست يابد. شمار حملات‎ ‎موشكي به خاك پاكستان همچنان در حال افزايش است. درحالي كه اوباما در شعارهاي انتخاباتي خود به برقراري ثبات و امنيت در مناطق‎ ‎ناآرام خاورميانه از جمله پاكستان متعهد شده بود، اما در يك سال گذشته، افزايش حملات‎ ‎موشكي ايالات متحده به مناطق قبايلي‎ ‎پاكستان را شاهد هستيم.

بسياري از تحليلگران بر اين باورند كه انگيزه آمريكا از افزايش حملات موشكي به پاكستان كه به بهانه مبارزه با تررويسم و كشتار شبه‌نظاميان انجام مي‌شود، گرفتن‎ ‎انتقام خون نظامياني است كه در پايگاه سيا كشته شدند از سوي ديگر پاكستان معتقد است‎ ‎تشديد حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكابه مناطق قبايلي يا عمليات نظامي درخاك‎ ‎پاكستان، روابط دو كشور را تيره مي‌كند.
مقام‌هاي آمريكا تأكيد دارند كه ادامه حملات موشكي هواپيماهاي بدون سرنشين آن
كشور به مناطق قبايلي پاكستان، راهبردي مهم و ضروري درجنگ عليه تروريسم محسوب‎ ‎مي‌شود. تحليلگران مي‌گويند حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا درصورت ادامه يافتن در‎ ‎بلند مدت، فقط نتايج محدودي را درپي خواهد داشت، زيرا بعيد است رهبران گروه طالبان‏‎ ‎پي در پي و به سرعت كشته شوند. پاكستان و آمريكا در مبارزه با طالبان و القاعده دو رويكرد جداگانه را پيگيري‎ ‎مي‌كنند كه براساس منافعشان ترسيم شده و در واقع هر دو كشوردراين جنگ به صورت گزينشي اقدام مي‌كنند. نكته ديگر اين است كه پاكستاني‌ها در ظاهر مخالف چنين رويكردي هستند، اما ادامه‎ ‎اين‌گونه اقدامات با توجه به نيازاطلاعاتي واشنگتن به اسلام‌آباد، مي‌تواند‎ ‎فضاهاي جديدتري را براي اعمال تغييرات بيشتر در مناطق قبايلي هم‌مرز با افغانستان ‎‎براي دولت و ارتش پاكستان فراهم كند؛ فضاهايي كه اهداف سازمان اطلاعات ارتش اين‎ ‎كشور (آي.اس.آي) را محقق مي‌كند.

* انتقاد از ادامه حملات

همزمان با انتشار گزارش كارشناس حقوق بشرى سازمان ملل درباره مغايرت حملات هواپيماهاى بدون سرنشين آمريكا به‏مناطق قبايلى پاكستان با حقوق بين‏الملل، سخنگوى وزارت خارجه اين كشور نيز اين حملات را نقض حاكميت ملى پاكستان‏ خواند. «عبدالبسيط» در جمع خبرنگاران تاكيد كردكه اين حملات هيچ كمكى به جلب اعتماد مردم و دور نگه داشتن آنها ازگروه‏هاى تروريستى نخواهد كرد. وى افزود: پاكستان دراين حوزه‏ها با آمريكا اختلاف نظر دارد و دو كشور سعى مى كنند به توافقاتى دو جانبه دست يابند تابدين وسيله تلاش‏هايشان براى مبارزه با تروريسم، تاثيرگذارى بيشترى داشته باشد.

سخنگوى وزارت خارجه پاكستان همچنين درپاسخ گزارش اخير روزنامه «واشنگتن پست» درباره احتمال وقوع عمليات يكجانبه‏ آمريكا درداخل خاك پاكستان، اين گزارش را بى‏اساس خواند. «فيليپ آلستون» كارشناس حقوق بشرى سازمان ملل پيش از اين گفته بود كه اقدام آژانس‏هاى اطلاعاتى آمريكا در استفاده از هواپيماهاى بدون سرنشين براى هدف قراردادن آنچه كه شبه نظاميان در پاكستان يا نقاط ديگر مىنامند، فاقد پاسخگويى ‏موردنياز قوانين بين‏المللى است. وى افزود: مساله استفاده از هواپيماهاى بدون خلبان توسط سيا نياز به روشنگرى ياواگذارى به نهادهاى مسئول‌تر دارد.
آلستون تصريح كرده است: زمانى كه آژانس‏هاى اطلاعاتى در جنگ شركت مى‏كنند، تمايلى به اطاعت از الزامات مربوط به ‏روشنگرى و پاسخگويى وجود ندارد. وي گفت: ‏حملات هواپيماهاى بدون سرنشين آمريكا را نه مى‏توان در قالب يك جنگ كلاسيك تعريف كرد و نه غير آن. وى تصريح‏كرد: حملات اين هواپيماها تابع هيچ قاعده و توافق پذيرفته شده جهانى نيستند.

* تشويق پاكستان به عمليات

بعد از پايان يافتن عمليات ارتش پاكستان درمناطق «سوات» و وزيرستان ‏جنوبى، پيش‌بينى مى‏شد كه آمريكايى‏ها از هيچ تلاشى براى متقاعد كردن پاكستانى‌ها براي آغاز عمليات نظامى عليه شبه‏نظاميان طالبان و القاعده در منطقه وزيرستان شمالى فروگذار نكنند. پاكستان معتقد است تشديد حملات هواپيماهاى بدون سرنشين آمريكابه مناطق قبايلى يا عمليات نظامى در خاك پاكستان، روابط دو كشور را تيره مى‏كند.

واشنگتن به‌طور فزاينده فشار بر پاكستان را افزايش داده تا اين كشور با شبه نظاميان طالبان، مقابله كند.
سفرهاى متعدد مقام‏هاى سياسى و امنيتى آمريكا به پاكستان قبل و بعد ازحادثه بمب‏گذارى در ميدان «تايمز» نيويورك به اين‏كشور و تاكيد آنها بر انجام عمليات جديد ارتش اين كشور در مناطق همجوار با مرز افغانستان، سناريوهايى بوده كه تاكنون ازسوى واشنگتن اجرايى شده است و گزارش برخى روزنامه‏هاى آمريكايى درباره اقدام احتمالى نظامى اين كشور در مناطق‏قبايلى پاكستان نيز پرده‏هاى آخر اين سناريوها محسوب مى‏شود. به نوشته روزنامه «واشنگتن تايمز»،آمريكا گزينه‏هاى مختلفى را براى حمله يكجانبه به پاكستان، در صورت وقوع حمله‏تروريستى به داخل خاك آن كشور بررسى كرده است. «واشنگتن پست» به نقل از سران ارتش آمريكا افزوده است كه حملات موشكى به مناطق قبايلى پاكستان، موثرترين گزينه‏ها براى‏كاهش تهديد طالبان و القاعده محسوب مى‏شود. در راهبرد جديد امنيت ملى آمريكا نيز افغانستان و پاكستان به عنوان مركز افراط گرايى معرفي شده است.

آمريكايى‏ها هشدار داده‏اند كه پاكستان بايد در عمليات نظامى در منطقه وزيرستان شمالى تسريع كند و در صورتى كه اين‏كشور در انجام اقدام نظامى تعلل كند، خود آنها به طور مستقيم وارد عمل مى‏شوند. به گفته منابع محلى، باراك اوباما اين پيام را چندي قبل به همتاى پاكستانى خود ارائه كرده است. سفر «لئون پانتا» رئيس سازمان اطلاعات مركزى آمريكا و «جيمز جونز» مشاور امنيت ملى به پاكستان نيز در همين راستا انجام‏شد و آنها در واقع حامل پيام اوباما براي آصف على زردارى بودند. آنها در مذاكرات با مقام‏هاى پاكستانى تاكيد كردند مدارك و شواهدى دارند كه ثابت مى‏كند «فيصل شهزاد»، شهروند آمريكايى پاكستانى تبار كه به تلاش براى بمبگذارى در ميدان «تايمز» نيويورك متهم شد، توسط نيروهاى طالبان محلى ‏پاكستان آموزش ديده است.

به نوشته منابع محلى، جونز و پانتا به دولت اسلام آباد فقط چند هفته فرصت دادند تا عمليات جديدى را براى سركوب‏ نيروهاى طالبان در وزيرستان شمالى طراحى و اجرا كنند. اين عمليات، جمع‌آورى اطلاعات سرى و همچنين حملات نظامى به گروه طالبان را كه به ادعاى كاخ سفيد، مسئول اصلى ‏بمب‌گذارى در نيويورك بوده است، شامل خواهد شد. با اين وجود بعد از سفر پانتا و جونز به پاكستان، سخنگوى وزارت خارجه پاكستان اعلام كرد اين كشور، به تنهايى درباره ‏زمان و محل عمليات نظامى‏اش عليه شبه نظاميان طالبان تصميم‏گيرى مى‏كند. وى ضمن رد گزارش‏هاى منتشر شده درباره اصرار مقام‏هاى آمريكايى براى آغاز عمليات نظامى در وزيرستان شمالى، افزود: پاكستان براى عمليات تمام عيار در اين منطقه تحت فشار آمريكا قرار ندارد.

سخنگوى وزارت خارجه پاكستان تاكيد كرد: اسلام‌آباد درباره عمليات در منطقه قبايلى يا هر منطقه ديگرى مطابق با اولويت‏هاو طرح‏هاى خود تصميم‏گيرى مىكند. بعد از حادثه بمب‏گذارى نافرجام در ميدان تايمز نيويورك آمريكا و بازداشت شهزاد، فشار به دولت اسلام آباد براى اقدام ‏بيشتر ارتش پاكستان عليه طالبان در منطقه وزيرستان شمالى افزايش يافته است.« رابرت سيمونس» دستيار معاون دبير كل سازمان پيمان آتلانتيك شمالى (ناتو) نيز درجريان سفر سه روزه خود به پاكستان گفت: برعهده دولت اسلام آباد است كه راهبرد و زمانبندى اقدام نظامى در وزيرستان شمالى را تعيين كند. وى درعين حال افزود: منطقه قبايلى وزيرستان شمالى بزرگترين نگرانى است، پايگاهى شناخته شده براى شبه نظاميان طالبان و شبكه حقانى كه عامل اصلى در طراحى و اجراى حملات عليه نيروهاى آمريكايى و نظاميان ناتو در افغانستان محسوب مى‏شوند.

اعمال فشار آمريكا به پاكستان براى تشديد مبارزه با طالبان بعد از هشدار هيلارى كلينتون به دولت اسلام‌آباد بيشتر شد. وى تصريح كرده بود: اگر درآينده مشخص شود كه اين كشور با حملات تروريستى در خاك آمريكا ارتباط دارد، پيامدهاى‏جدى و غيرقابل پيش‌بينى در انتظارش خواهد بود. اظهارات كلينتون مبنى بر اينكه «اگر اين حمله موفق بود، يا حملات آينده ارتباطى با پاكستان داشته باشند، پيامدهاى سنگينى‏درپى خواهد داشت» در محافل سياسى و نظامى پاكستان با واكنش منفى مواجه شد. مقام‏هاى آمريكايى مدعى شدند كه حمايت دولت پاكستان از طالبان تا حدودى محرز شده است.

«مايك‌ هامر»، سخنگوى شوراى امنيت ملى آمريكا نيز تاكيد كرده بود كه در بحبوحه اقدام ناكام آمريكايى پاكستانى‌الاصل ‏براى بمب‌گذارى در ميدان تايمز نيويورك، معتقد بوديم كه زمان آن فرا رسيده‌است تا اقدام‏هاى خودمان را با متحدانمان عليه شبه‏نظاميان تشديد كنيم.

تحليلگران معتقدند اوباما با اعزام هياتى سياسى و امنيتى به پاكستان، اين پيام را به اسلام آباد منتقل كردكه آنها بايد پرونده شهزاد را بسيار جدى بگيرند و در اين خصوص همكارى كاملى با تحقيقات آمريكا داشته باشند. برخى از مقام‏هاى واشنگتن معتقدند عناصرى در ارتش پاكستان و دستگاه‏هاى اطلاعاتى اين كشور وجود دارند كه هنوز باگروه‏هاى شبه نظامى در وزيرستان شمالى ارتباط دارند و به همين علت ارتش، از عمليات در اين منطقه خود دارى مي‌كنند. به نظر تحليلگران، شكاف و بى‏اعتمادى شديدى بين آمريكا و پاكستان ايجاد شده است.

فقدان معيار براي تشخيص

در چنين شرايطي، يك وكيل سازمان ديده‌بان حقوق بشر با اشاره به توجيهاتي كه مقامات آمريكايي براي پاسخ به انتقادها و اعتراض‌ها به حملات هواپيماهاي بدون سرنشين اين كشور مطرح مي‌كنند، نوشت: معياري براي تبيين نحوه تشخيص اهداف اين حملات وجود ندارد.

«جوآن مارينر» از وكلاي سازمان ديده‌بان حقوق بشر در مقاله‌اي كه در پايگاه خبري اينترنتي «كانتر پانچ» منتشر شد، با زير سوال بردن منطق حملات هوايي بدون سرنشين آمريكا به افراد مظنون به تروريسم در پاكستان، اين اقدام آمريكا را ناقض حقوق بشر دانست. وي در اين مقاله نوشت: كنگره آمريكا جلسه‌اي براي بررسي برنامه هواپيماهاي بدون سرنشين ارتش آمريكا برگزار كرد. اين جلسه كه از سوي «كميسيون فرعي امنيت ملي و روابط خارجي» متعلق به «كميسيون اشتباهات و اصلاحات دولتي» هدايت مي‌شود، به بررسي استفاده سيا از هواپيماهاي بدون سرنشين براي پرتاب موشك به سمت افراد مظنون به جنگ‌طلبي در پاكستان و جاهاي ديگر مي‌پردازد.

* دولت اوباما و استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين

مارينر با اشاره به فعال بودن برنامه استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين در دولت بوش نوشت: با روي كار آمدن اوباما، استفاده از اين هواپيماها بسيار افزايش يافته است.

به گفته «پيتر برگن» «كاترين تايدمن» از اعضاي «موسسه آمريكاي جديد» كه تحقيقي بر روي اين برنامه انجام داده‌اند، دولت بوش طي هشت سال در مجموع 45 حمله به وسيله هواپيماهاي بدون سرنشين به مكان‌هاي مورد ظن خود صورت داد، در حالي كه دولت اوباما فقط در سال 2009، تعداد 53 حمله به اين ترتيب اجرا كرده است. سرعت انجام چنين حملاتي در سال 2010 بيش از پيش افزايش يافته است. به گفته اين وكيل، حملات بدون سرنشين سيا در مناطق قبيله‌نشين پاكستان كه در مرز با افغانستان واقع شده و دولت پاكستان بر آن تسلط كمي دارد، رايج است. وي ادامه داد: استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين براي هدف قرار دادن افراد مظنون به شبه نظامي بودن، مجموعه‌اي گسترده از سئوالات قانوني و سياسي بر مي‌انگيزد. به طور قابل ملاحظه، «فيليپ آلستون» گزارشگر ويژه سازمان ملل درباره «اعدام‌هاي خارج از دستگاه قضايي» نگراني‌هاي خود را در مورد استفاده آمريكا از هواپيماهاي بدون سرنشين ابراز كرده و هشدار داده‌است كه اينگونه حملات مي‌توانند خلاف قوانين بين‌المللي حقوق بشر و بشر دوستانه باشند.  / ختم بخش اول

http://radis.co/pics/decorative-separator-line.png

 

روابط آمريكا ـ پاكستان در شرايط بحراني منطقه

حمله هواپيماهاي بدون سرنشين؛ نقض تمامي قواعد قانوني

بخش دوم

 

* اشاره :


حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا به خاك پاكستان، گذشته از اينكه موج گسترده اعتراضات مردم اين كشور را به دنبال داشته، سبب واكنش منفي شماري از محافل سياسي و نهادهاي حقوق بشري در سراسر جهان شده است. دراين ميان آنچه شبهه برانگيز شده،‌ موضع رمزآلود دولتمردان و نظاميان پاكستان در قبال به خاك و خون كشيده شدن غيرنظاميان در اين حملات است.
به باور بسياري از كارشناسان مسائل منطقه، سكوت معنادار اسلام‌آباد در اين زمينه، ريشه درتوافقات پنهاني دارد كه ميان آمريكا و پاكستان در چارچوب استراتژي مبارزه با تروريسم منعقد شده است. در اين بخش از مقاله، گزارشي انتقادي از عمليات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا در پاكستان را مرور مي‌كنيم.
***

* تلاش براي توجيه قضايي

مارينر نوشت: طي سال‌هاي رياست جمهوري بوش، دولت آمريكا تلاشي براي توجيه يا توضيح درباره برنامه حملات هوايي بدون سرنشين نمي‌كرد. در واقع، مقامات آمريكايي هيچ‌گاه به طور علني وجود چنين برنامه‌اي را مورد تاييد قرار ندادند. اين سكوت اخيراً كمي شكسته شده است، هر چند قسمت اعظم اين برنامه فوق سري، محرمانه مانده است.
وي افزود: «هارولد كوه» مشاور قضايي وزارت كشور آمريكا در سخنراني ماه گذشته خود خطاب به «انجمن آمريكايي حقوق بين‌الملل» اقدام به توضيح مقدماتي زيربندي اين برنامه كرد. وي در حالي عنوان كرد گفته‌هايش توجيه قانوني و مفصل حملات هوايي بدون سرنشين نيست كه پيش‌تر اظهار كرده بود جزئيات كاملي از موضع آمريكا در اين رابطه، در آينده نزديك اعلام خواهد شد. «كوه» اعلام كرد كه مسأله حمله هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا به مظنونين شبه نظاميان القاعده و طالبان در پاكستان، به عنوان يك موضوع مربوط به حقوق بين‌الملل، طبق حق ذاتي آمريكا براي دفاع از خود به عنوان كشوري كه مورد حمله تروريستي 11 سپتامبر 2001 قرار گرفته، كاملاً توجيه مي‌شود.

وي توضيح داد كه اين مسأله، به عنوان يك موضوع مربوط به حقوق داخلي آمريكا، با اجازه و اختيار «قانون اختياردهي به استفاده از نيروي نظامي» در سال 2001 صورت گرفته و بدين ترتيب توجيه مي‌شود.

به گفته مارينر، اين توجيه كه منعكس‌كننده منطق قانوني آمريكا براي بازداشت مظنونين به تروريسم در گوانتانامو و بگرام است، به ظاهر با هيچ يك از منطق‌هاي قانوني كه دولت بوش در دفاع از اقدامات ضد تروريستي خود ارائه مي‌داد، همخواني ندارد. با اين حال، هنگامي كه «كوه» از آمريكا به عنوان كشوري سخن مي‌گفت كه “هنگام درگيري در يك مناقشه نظامي يا دفاع شرعي و قانوني از خود از نيروي مرگبار استفاده مي‌كند، مي‌شد ديدگاه جديد يا اصلاح شده آمريكا در اين رابطه را از گفته‌هايش استنباط كرد. با اينكه واضح نيست كه آيا وي سعي داشت اين موضوع را به عنوان يك مورد دو وجهي معنادار اعلام كند يا خير، گفته‌هايش اين امكان را ارائه مي‌دهد كه آمريكا احتمالاً مظنونين به تروريسم را به عنوان اعمال حق خود براي «دفاع شرعي و قانوني» آن هم خارج از يك مناقشه نظامي، به قتل رسانده است.


مدير برنامه تروريسم و ضدتروريسم سازمان ديده‌بان حقوق بشر افزود: اين امر سؤالات بسياري را بر مي‌انگيزد، از جمله اينكه آيا در صورت نبود مناقشه نظامي، حقوق معمولي بشر مانع چنين كشتاري مي‌شود يا خير؟ «كوه» در همين سخنراني از «مناقشه ادامه‌دار با القاعده و طالبان» سخن گفته بود. بنابراين امكان دارد كه گفته‌هاي وي قسمتي از همين مناقشه در نظر گرفته شده باشد كه آمريكا به منظور دفاع از خود، درگير آن شده است. وي همچنين اعلام كرد كه آمريكا در مورد هدف قرار دادن شبه نظاميان مظنون به طالبان از طريق حملات هواپيماهاي بدون سرنشين، طبق حقوق اوليه بشر دوستانه بين‌المللي مربوط به تمايز و تناسب، عمل كرده است. اين قوانين كه براي حمايت از غير نظاميان در قبال هر گونه آسيب تبيين شده است، مطلقاً كاري براي حمايت از آنها صورت نمي‌دهد.

* معيار تشخيص چيست؟

مارينر، گفته‌هاي «كوه» را مقدمه‌اي مناسب براي مسائل قانوني دانست كه به برنامه حملات هوايي بدون سرنشين آمريكا مربوط مي‌شود، ولي به گفته وي، اين گفته‌ها همانگونه كه خود پاسخ سؤال‌هاي بسياري است، پرسش‌هاي زيادي را هم بر مي‌انگيزد. طبق اين مقاله، نمايندگان كنگره آمريكا در يك جلسه دادرسي به بررسي سؤالاتي از اين قبيل پرداختند:
* از سال 2001 حدوداً چند نفر در حملات هوايي بدون سرنشين آمريكا كشته شده‌اند؟ چند تن از آنها غير نظامي بوده‌اند؟ آمريكا چگونه به طور دقيق و حقيقي برآورد مي‌كند كه طي چنين حملاتي، غيرنظاميان كشته شده‌اند يا خير؟
* آيا دولت آمريكا ادعا مي‌كند قدرت آن را دارد كه خارج از زمينه و بافت يك مناقشه نظامي، شبه نظاميان مظنون القاعده و طالبان را از طريق حملات

هوايي بدون سرنشين هدف قرار دهد؟ آيا اين موضع آمريكاست كه اين كشور درگير يك جنگ جهاني با القاعده، طالبان و نيروهاي مرتبط با آنها شده است، به‌طوري كه كشتن افراد مظنون به عضويت در هر يك از اين گروه‌ها در هر جاي جهان، بايد تحت قوانين حاكم بر يك مناقشه نظامي (به بيان ديگر، با قوانين بين‌المللي بشر دوستانه) مورد قضاوت قرار گيرد؟
* آيا دولت اوباما قوانين سيا، يا وزارت دفاع آمريكا را در رابطه با هدف‌گيري منجر به مرگ مظنونين شبه‌نظامي از طريق حملات هوايي بدون سرنشين مورد بازنگري قرار داده است و آيا قوانين هدف‌گيري زمان بوش هنوز هم مورد استفاده قرار مي‌گيرد؟
* آيا سيا و وزارت دفاع آمريكا از معيارهاي يكساني براي تصميم‌گيري در مورد هدف‌گيري مظنونين استفاده مي‌كنند؟ اگر نه، شيوه‌هاي آنها چه تفاوتي با هم دارد؟

* آيا دولت اوباما هنگام تصميم‌گيري در مورد هدف قرار دادن مظنونين در برنامه حملات هوايي بدون سرنشين، از معيارهاي منطبق با رهنمودهاي ارائه شده در گزارش سال 2009 كميته بين‌المللي صليب سرخ درباره مشاركت مستقيم در عمليات جنگي، استفاده مي‌كند؟ اگر معيارهاي آمريكا فراگيرتر يا به هر شكلي متفاوت است، چه تفاوتي بين معيارهاي آمريكا با معيارهاي صليب سرخ وجود دارد؟

* آيا در صورت هدف قرار دادن شهروندان آمريكايي در حملات هوايي بدون سرنشين، از همان معيارهايي استفاده مي‌شود كه در مورد تبعه‌هاي خارجي به كار مي‌رود؟ اگر نه، تفاوت اين معيارها در چيست؟

* آيا آمريكا از همان قوانين مربوط به هدف‌گيري كه در پاكستان به كار مي‌گيرد، مثلاً در يمن هم استفاده مي‌كند؟
* آيا حملات هوايي بدون سرنشين آمريكا در پاكستان مشروط به موافقت مقامات محلي با اين حملات است يا موضع آمريكا بر اين است كه با توجه به حق ذاتي آمريكا در دفاع از خود در مقابل القاعده، طالبان و نيروهاي مرتبط با آنها، نيازي به گرفتن چنين موافقتي نيست؟

* آيا آمريكا در حال حاضر، اجراي حملات هوايي بدون سرنشين در كشورهايي به جز پاكستان، افغانستان، عراق و يمن را مدنظر قرار مي‌دهد يا پيش‌تر در نظر گرفته است؟ چرا كه عاملان مظنون القاعده در كشورهاي زيادي قابل رديابي هستند. اگر خير، محدوديت‌هاي استفاده از حملات هوايي بدون سرنشين، به خاطر نگراني‌هاي سياسي است يا قيد و بندهاي قانوني؟
* «هارولد كوه» مشاور قضايي وزارت كشور آمريكا «تهديد مخاطره‌آميز» را يكي از عوامل اصلي مرتبط با تصميم‌هاي دولت آمريكا در مورد هدف‌گيري‌ها دانست. اين عبارت دقيقاً به چه معني است؟ يك تهديد تا چه حد بايد مخاطره‌آميز باشد؟ به عنوان مثال، آيا دولت آمريكا وجود هر گونه مدركي را لازم مي‌داند كه نشان دهد شخصي كه هدف يك حمله هوايي بدون سرنشين قرار مي‌گيرد، بر روي يك حمله تروريستي قريب‌الوقوع برنامه‌ريزي مي‌كند يا احتمال دارد در چنين حمله‌اي شركت كند؟
* چه نوع بررسي پس از يك حمله هوايي بدون سرنشين انجام مي‌شود؟ دادگاه عالي رژيم اسرائيل در حكم مهمي كه در سال 2006 درباره كشتار هدفمند صادر كرد، به نيروهاي نظامي اين رژيم دستور داد يك تحقيق فراگير و مستقل در پي چنين كشتاري صورت گيرد. آيا «دايره دموكراسي، حقوق بشر و كار» وزارت كشور آمريكا چنين بررسي‌هايي دارد يا در آنها شركت مي‌كند؟

* افزايش نفرت و انزجار از آمريكا

اين در حالي است كه بعد از حملات انتحاري در زيارتگاه «داتا داردار صاحب» لاهور پاكستان كه به كشته شدن 50تن منجر شد، مردم شهرهاي مولتان، كراچي و اسلام آباد نيز با برپايي تظاهرات، به تسامح نيروهاي امنيتي در برخورد با تروريست‌ها و همچنين دخالت نيروهاي خارجي از جمله آمريكا اعتراض كردند ‏حملات انتحاري لاهور، بار ديگر مردم پاكستان را عليه آمريكا تحريك كرده است به‌طوري‌كه شهرهاي مختلف آن كشور تظاهرات گسترده‌اي را شاهد بود و تظاهركنندگان يكصدا آمريكا را عامل اصلي حوادث تروريستي و گسترش ناامني در كشورشان معرفي كردند. ‏درتظاهرات مردمي در لاهور و كراچي، معترضان ناامني‌هاي موجود در پاكستان را ناشي ازحضور اشغالگرانه آمريكا در افغانستان و همچنين دخالت‌هاي مكرر واشنگتن در كشورشان دانستند. تظاهركنندگان با سردادن شعار عليه سياست داخلي دولت‌هاي ايالتي و فدرال پاكستان، عامل گسترش خشونت فزاينده در اين كشور را مشاركت اسلام آباد در جنگ عليه تروريسم دانستند و كاهش مداخلات واشنگتن در امور داخلي پاكستان را خواستار شدند. ‏ يك تحليلگر مسائل پاكستان در خصوص علت افزايش موج ضد آمريكايي در اين كشور گفت: حضور محسوس نظاميان آمريكايي در شهرهاي پاكستان و استقرار افراد سازمان امنيتي بلك واتر، ‏افزايش حملات موشكي به مناطق قبايلي و حضور موثر سياست‌هاي كاخ سفيد در تصميم‌گيري‌هاي سياسي دولت اسلام‌آباد از عواملي است كه باعث شده است احساسات ضد آمريكايي در بين افكار عمومي گسترش يابد.

وي افزود: در حالي كه حملات موشكي اخير احساسات ضد آمريكايي را در بين مردم پاكستان برانگيخته است، آمريكايي‌ها همچنان حملات خود را درمناطق قبايلي افزايش مي‌دهند كه به‌طور عمده به كشته شدن غير نظاميان منجر مي‌شود. ‏ تحليلگر مسائل پاكستان افزود:حملات موشكي اين تصور را در افكار عمومي پاكستان ايجاد كرده كه طالبان مشكل اصلي اين كشور نيست، بلكه آمريكايي‌ها هستند كه از افغانستان وارد صحنه سياست داخلي و خارجي پاكستان شده‌اند. ‏ريشه بحران‌هاي موجود در پاكستان سياست‌هاي نادرست و غير واقعي واشنگتن طي هشت سال گذشته بوده كه مردم پاكستان هم اكنون هزينه‌هاي سنگين آن را پرداخت مي‌كنند. ‏آمريكا بدون درك و توجه به فضاي عمومي پاكستان همواره تلاش كرده ‌است با زور و سلاح سياست‌هاي خود را اجرايي كند. ‏اين تحليلگر پاكستاني اظهار داشت:

صحنه جنگ افغانستان مملو از اشتباهات راهبردي آمريكا است كه هم اكنون پاكستاني‌ها بايد پيامدهاي اين رفتارهاي غير منطقي را تحمل كنند، پيامدهايي كه به كشته شدن شماري از افراد غير نظامي منجر مي‌شود. ‏مردم پاكستان معتقدند كه آمريكا به‌طور دائم عليه كشورشان توطئه كرده و مي‌خواهد اين كشور را بار ديگر با جنگ فرقه‌اي مواجه كند. ‏احزاب بزرگ مذهبي پاكستان از جمله حزب جماعت اسلامي به عنوان بزرگترين حزب سني اين كشور، بارها در تجمعات اعتراضي به سياست‌هاي مداخله جويانه آمريكا اعتراض كرده‌اند و از دولت اسلام آباد خواسته‌اند اجازه ندهد واشنگتن در امور داخلي پاكستان مداخله كند. ‏«منور حسن» رئيس اين حزب به دفعات در تظاهرات ضد آمريكايي، سياست‌هاي واشنگتن در پاكستان و افغانستان كه به كشتار هزاران تن از مردم بي‌گناه منجر شده را به شدت محكوم كرده است. ‏ وي با انتقاد از ادامه حملات موشكي آمريكا به مناطق قبايلي پاكستان اظهار داشته است:

جاي تعجب است كه رهبران اسلام آباد با تاثير از سياست‌هاي آمريكا به بهانه برخورد با شماري شبه نظامي، عليه مردم خود در مناطق وزيرستان جنوبي و «اوركزي» به عمليات نظامي اقدام كرده‌اند. ‏منور حسن آمريكا را عامل اصلي بي‌ثباتي سياسي و اقتصادي در پاكستان مي‌داند و تاكيد مي‌كند در صورتي كه دولت پاكستان نتواند كشتارمردم مسلمان اين كشور از سوي آمريكايي‌ها را متوقف كند، آنها به‌طور مستقل براي مقابله با آمريكايي‌ها اقدام خواهند كرد.

 * موضع دوگانه آمريكا

از سويي، يك هفته نامه آلماني در گزارشي نوشت كه موضع دو گانه آمريكا در بر خورد با تروريست‌هاي پاكستان به سردرگمي دولت اين كشور منجر شده است.‏ به گزارش «اشپيگل»، نظاميان ارشد آمريكايي در حالي از اقدام واشنگتن مبني بر مقابله با تروريست‌هاي پاكستان تقدير كرده‌اند كه به نظر مي‌رسد در پس پرده چنين واكنشي، اهداف ديگري وجود دارد به طوري كه عملكرد نظامي آمريكا مبني بر حمله به مناطقي كه تروريست‌ها در آن حضور دارند، نگراني و ترس پاكستان را به دنبال داشته است.

اين هفته نامه آلماني نوشت: در حالي كه ديپلمات‌هاي آمريكايي چندي پيش در اسلام‌آباد تمامي تلاش خود را به كار بستند تا فضا را آرام كنند و مايكل مولن رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا نيز در اين رابطه گفت: «ما درباره اين نقطه از جهان بسيار نگران هستيم»، حال سياستمداران پاكستاني با اين پرسش مواجه شده‌اند كه آمريكايي‌ها از اين اقدام چه هدفي را دنبال مي‌كند. ‏
در اين باره مي‌توان به گزارشي در روزنامه آمريكايي واشنگتن پست اشاره كرد كه نوشت: عمليات‌هاي نظامي آمريكا چندين هدف را دنبال مي‌كند: يكي جلوگيري از حمله تروريست‌ها به پاكستان و ديگري به عنوان هدف نهايي، ممانعت از حمله به خاك آمريكا است كه خود يك چرخه نظامي بزرگ را تشكيل مي‌دهد به عنوان مثال در مورد اخير فقط سربازان آماده بودند و اين عملكرد را مي‌توان اينگونه معنا كرد كه در واقع اين سربازان براي واكنش نشان دادن به حمله تروريست‌هاي پاكستاني به آمريكا خود را آماده مي‌كردند. ‏اين هفته نامه آلماني نوشت كه آمريكا دليل اين اقدام را حمله چندي پيش به ميدان تايمز نيويورك اعلام كرده است.

 ‏اشپيگل نوشت: با اين حال مشخص نيست كه دولت پاكستان با وجود تمامي موارد فوق چه برنامه‌اي دارد، چرا كه پاكستان به آمريكا وابسته است و اين وابستگي را هم در امور اقتصادي و هم در صادرات سلاح‌هاي آمريكايي به اين كشور مي‌توان مشاهده كرد. از اين رو به نظر مي‌رسد به دليل نياز و وابستگي، عليرغم ترديد درباره اهداف آمريكا، پاكستان راه حلي ديپلماتيك را در برابر اين كشور در پيش گيرد.


* تلاش براي استقلال

سفر اخير «ريچارد‌هالبروك» نماينده ويژه دولت باراك اوباما به پاكستان و مذاكره با مقام‌هاي اين كشور درباره موضوعات مختلف از جمله اشاره به قرارداد خط لوله گاز ايران، بار ديگر بحث استقلال دولت اسلام آباد در عرصه سياست خارجي را مطرح كرده است. ‏هالبروك طي دو روز اقامت، با سه تن ازمقام‌هاي دولتي (رئيس‌جمهوري، نخست وزير و وزيرخارجه) و يك مقام حزبي (محمد نواز شريف رئيس حزب مسلم ليگ نواز) ديدار و گفت و گو كرد. ‏هالبروك در اولين ديدار با قريشي وزير خارجه پاكستان تاكيد كرد كه مبارزه با تروريسم از سوي اين كشور بايد با برنامه‌ريزي انجام شود. ‏وي افزود كه پاكستان در مبارزات پيشرفت چشمگيري داشته است، اما اين به معني رسيدن به پايان راه نيست، مبارزه با تروريسم مدت زيادي طول مي‌كشد و هنوز به اقدام‌هاي بيشتري در اين زمينه نياز است. / ختم بخش دوم‏

 

روابط آمريكا ـ پاكستان در شرايط بحراني منطقه

تمرين‌هاي اسلام‌آباد براي اتخاذ راهبرد خارجي مستقل

بخش سوم و پاياني

اشاره خط لوله ايران ـ پاكستان ـ هند و همكاري هسته‌اي پكن ـ اسلام‌آباد، بي‌گمان دو گزينه بسيار مهم پاكستان براي اتخاذ سياستي مستقل در برابر آمريكاست.اين اطمينان براي قاطع سخن گفتن درباره موضوعات ياد شده، از واكنش‌هاي توأم با نارضايتي واشنگتن به دست مي‌آيد. به هر روي، پاسخ محكم و منفي پاكستاني‌هابه درخواست‌هاي آمريكا در اين زمينه‌ها، نشان داد كه آنها براي منافع و امنيت ملي خود ارزش قائل هستند و در اينگونه موارد از كاخ سفيد توصيه نمي‌پذيرند. بخش پاياني مقاله در پي از نظر گرامي شما مي‌گذرد .

***
نماينده ويژه دولت اوباما همچنين به ضعيف شدن شبكه تروريستي القاعده طي سال‌هاي اخير اشاره و تصريح كرد: با تلاش‌هاي پاكستان و آمريكا، شبكه القاعده در سال‌هاي اخير به شدت كوچك شده و تنزل يافته است.

هالبروك اظهار داشت: بسياري از افراد وابسته به القاعده كشته يا بازداشت شده‌اند و با اين كه «اسامه بن‌لادن»، رهبر القاعده و ملا عمر، سركرده طالبان افغانستان همچنان در افغانستان آزاد هستند، با اين حال تحت فشار شديد قرار دارند.وي همچنين گفت: واشنگتن به‌طور قطع، پاكستان را به حمايت‌هاي مالي بيشتر دلگرم و بر ادامه حمايت‌ها در زمينه‌هاي انرژي، تحصيلات، بهداشت، مبارزه با تروريسم و آب آشاميدني تاكيد دارد. ‏هالبروك همچنين بعد از اين ديدار در نشست خبري و در پاسخ به سوال يكي از خبرنگاران درباره علت مخالفت آمريكا با قرارداد خط لوله گاز ايران گفت: ‏واشنگتن مخالف اجراي خط لوله گاز ايران و پاكستان نيست و مردم و دولت اين كشور مي‌توانند بر اساس منافع ملي خود در اين خصوص تصميم بگيرند. ‏وي افزود: اين كشور متعلق به شما است و هر كاري بخواهيد، مي‌توانيد انجام دهيد. ‏

مقام‌هاي آمريكايي تا پيش از امضاي نهايي قرارداد خط لوله گاز، بارها مخالفت خود را با اين طرح بزرگ اعلام كرده بودند. ‏
بعد از اين ديدارها،نماينده ويژه آمريكا در امور پاكستان نشست خبري برگزار كرد و برخلاف اظهارات قبلي خود درباره قرارداد خط لوله گاز ايران – پاكستان گفت:اسلام آباد به منظور اجتناب از رويارويي با تبعات احتمالي تحريم‌هاي پيش بيني شده آمريكا عليه ايران، بايد در رابطه با تعهد به خط لوله انتقال گاز طبيعي ايران محتاط باشد. ‏وي ضمن تصديق به نيازهاي پاكستان در زمينه انرژي،افزود: قانوني جديد كه بخش انرژي ايران را هدف قرار مي‌دهد، در حال تهيه و تنظيم در كنگره آمريكاست و پاكستان بايد منتظر باشد تا نتيجه را ببيند. ‏هالبروك با صراحت اعلام كرد كه ما پاكستاني‌ها را از تعهد خود به اين خط لوله تا زمان اطلاع از قانون ياد شده برحذر مي‌داريم.

 ‏
* پاسخ محكم وزير خارجه

همزمان با هشدار غير معمول‌هالبروك درباره احتياط دولت اسلام آباد براي اجرايي شدن قرارداد خط لوله گاز، محمود قريشي وزير خارجه پاكستان از اين طرح دفاع كرد. وي در شهر «مولتان» گفت: پاكستان به اجرايي شدن خط لوله گاز ايران اميد زيادي دارد و به‌طور قطع اين موضوعي نيست كه با حدس و گمان‌ها عملي نشود. وي تصريح كرد:طرح خط لوله گاز پس از سال‌ها گفت‌وگو بين جمهوري اسلامي ايران و پاكستان به مرحله پاياني رسيده و اسلام آباد با توجه به نياز اساسي خود به انرژي، تمامي تلاش خود را براي اجراي آن بكار خواهد بست. ‏ به‌هرحال پاسخ محكم پاكستاني‌ها نشان داد كه آنها براي منافع و امنيت ملي خود ارزش قائل هستند وحاضر نيستند درباره منافع مردم خود از آمريكايي‌ها توصيه بپذيرند و تلاش دارند روابط و همكاري‌هاي همه جانبه خود با جمهوري اسلامي ايران را گسترش دهند. ‏

در واقع سياست خارجي پاكستان در ارتباط با آمريكا را بايد از طريق دو رويكرد مماشات گرايي (در حوزه‌هاي دورتر) و جسارت ورزي (در حوزه‌هاي نزديك) و از دو منظر منافع،امنيت و حوزه جغرافيايي ارزيابي كرد . ‏قرارداد خط لوله گاز ايران، براي پاكستاني‌ها در چارچوب سياست جسارت ورزي است كه با هدف تامين منافعش بر آن اصرار مي‌كند و به توصيه آمريكايي‌ها توجهي ندارد. ‏

نگراني‌ از همکاري هسته‌اي چين و پاکستان

از طرفي، انتشار خبر انتقال دو راکتور هسته‌اي چيني به پاکستان، با واکنش منفي آمريکا مواجه شده به‌طوري‌که اين کشور به‌طور رسمي از دولت پکن خواسته‌است جزئيات اين قرارداد را منتشر کند. ‏همزمان با درخواست واشنگتن از پکن براي ارائه توضيحاتي درباره امضاي توافقنامه هسته‌اي با پاکستان، چين با دفاع از اين توافقنامه، اهداف آن را صلح‌آميز خواند. ‏«چين گانگ» سخنگوي وزارت امور خارجه چين در نشست خبري اعلام کرد: طي سال‌هاي اخير، چين و پاکستان همکاري‌هاي خود را براي استفاده صلح‌آميز از انرژي هسته‌اي ادامه داده‌اند. ‏

وي افزود: اين همکاري مغاير با تعهدات بين المللي دو طرف نيست و اهدافي صلح‌آميز دارد و از نظارت و تضمين‌هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز برخوردار است. ‏«فيليپ کراولي»، سخنگوي وزارت خارجه آمريکا پيش از اين گفته بود که آمريکا از چين خواسته است جزئيات مربوط به فروش رآکتور‌هاي هسته‌اي غيرنظامي به پاکستان را اعلام کند. ‏بر اساس قرارداد چين و پاکستان، پکن شش راکتور 300 مگاواتي به اسلام آباد مي‌دهد. ‏علاوه بر راکتورهاي 300 مگاواتي، پاکستان همچنين خواستار دستيابي به راکتور 600 مگاواتي است که چين به تازگي استفاده از آن را آغاز کرده است. ‏طبق گفته مقامات پاکستاني، راکتورهايي که قرار است اين کشور از چين خريداري کند، ظرف مدت 10 سال به پاکستان تحويل داده مي‌شود. اين قرارداد بخشي از برنامه پاکستان براي افزايش توانايي توليد انرژي هسته‌اي است که پيش‌بيني مي‌شود تا سال 2025 ميلادي (1404 ه.ش) به 8000 مگاوات برسد. ‏به گفته سخنگوي وزارت خارجه آمريکا، توافق ياد شده بين چين و پاکستان از مقتضيات همکاري‌هاي چين هنگام عضويت اين کشور در گروه کشورهاي کنترل کننده توليدات هسته‌اي در سال 2004 (1383) فراتر مي‌رود. ‏
گروه کشورهاي کنترل کننده توليدات هسته‌اي (ان. سي. جي) خود را موظف مي‌دانند تا از صدور فناوري حساس هسته‌اي غير نظامي براي مقاصد نظامي جلوگيري کند. ‏چين با استناد به امضاي قرارداد همکاري‌هاي هسته‌اي غير نظامي بين آمريکا و هند درسال 2008(1387) تصميم فروش رآکتور هسته‌اي به پاکستان را اتخاذ کرده است. ‏کراولي افزود: آمريکا معتقد است توافق چين و پاکستان در اين زمينه، مستلزم توافق و تاييد جدي کشور‌هاي کنترل کننده توليدات هسته‌اي است. ‏
قرارداد صادرات دو راکتور اتمي به پاکستان، در جريان سفر آصف علي زرداري رئيس‌جمهوري اين کشور به پکن در سال 1387، از سوي مقام‌هاي دو کشور امضا شده بود. ‏

تحليلگران گفته‌اند هدف دولت پاکستان از امضاي قرارداد هسته‌اي با چين مقابله با توافقنامه اخير امضا شده هسته‌اي بين هند و آمريکا است. ‏در همان مقطع نيز «يوسف رضا گيلاني» نخست وزير پاکستان از آمريکا خواسته بود توافقنامه مشابهي با پاکستان امضا کند و فقدان تبعيض بين اسلام آباد و هند در اين زمينه را به جامعه جهاني اثبات کند. ‏
بر اساس توافق هسته‌اي دهلي نو و واشنگتن، هند مي‌تواند در حالي که هنوز به پيمان منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي نپيوسته است، از سوخت هسته‌اي و امکانات رآکتورهاي ايالات متحده برخوردار شود. ‏اين به آن معناست که هند ضمن برخورداري از کمک‌هاي هسته‌اي ايالات متحده، مي‌تواند همچنان تسليحات هسته‌اي خود را حفظ کرده و تاسيسات اتمي را که از آن‌ها بهره‌برداري نظامي مي‌کند به روي بازرسان تسليحاتي سازمان ملل بسته نگه دارد. ‏

همانطور که پيش بيني مي‌شد،چيني‌ها به شدت از اين قرارداد خشمگين شدند، اما زيرکانه با اين موضوع برخورد کردند. ‏
در حالي که پکن مي‌توانست اين قرارداد را در باشگاه توليدکنندگان سوخت هسته‌اي از اعتبار ساقط کند، دست نگه داشت تا بتواند با فروش راکتور هسته‌اي به پاکستان، موازنه را به نفع خود حفظ کند. ‏

مطبوعات چيني نيز در اين خصوص نوشتند که همکاري هسته‌اي آمريکا و هند، نه فقط به شمول و قدرت تاثيرگذاري نظام منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي آسيب جدي مي‌رساند، بلکه سياست‌ها و استانداردهاي چندگانه ايالات متحده را در قبال اين مساله بر ملا مي‌کند.

 ‏
* ارزيابي ‏

آمريکا براي مواجهه با قرارداد هسته‌اي چين و پاکستان،دو راه پيش روي دارد:يکي اعتراض به اين قرارداد و در نهايت درخواست خروج چين از گروه تامين کنندگان هسته‌اي و دوم چشم پوشي بر محتواي اين قرارداد. ‏
اما سکوت ويژه آمريکايي‌ها به اين قرارداد – بدون توجه به اظهارات سخنگوي وزارت خارجه آمريکا – نشان مي‌دهد که آنها دست چين را – به ازاي خريد راي آنها در مجامع جهاني – براي اين معامله باز گذاشته‌اند. ‏راي مثبت چين به قطعنامه ضد ايراني در شوراي امنيت و همچنين بده و بستان‌هاي واشنگتن و پکن در مساله کره شمالي، چشم پوشي آمريکايي‌ها از اين قرارداد را معنادار مي‌کند. ‏

نکته دوم اينکه چيني‌ها نيز مي‌توانند به آمريکا درباره قرارداد هسته‌اي با هند اعتراض و به آن استناد کنند. ‏چين در سال 2004 به گروه تامين کنندگان هسته‌اي پيوست و در همان زمان هم در خصوص همکاري‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز خود با پاکستان به اعضا اطلاعات داد. ‏

در واقع چيني‌ها طي دو سال گذشته – بعد از امضاي قرارداد هسته‌اي هند و آمريکا – صبوري پيشه کردند تا با پايان يافتن اجلاس معاهده منع گسترش سلاح‌هاي هسته اي(ان.پي.تي)در نيويورک، خبر قراردادشان با اسلام آباد را اعلام رسمي کنند. ‏
در مجموع به نظر مي‌رسد،قرارداد هسته‌اي چين و پاکستان مي‌تواند آرامشي براي دستگاه ديپلماسي اين کشور محسوب شود. ‏/ ختم منبع: ايرنا

بازنوشت : س. ادیب

 

 


بالا
 
بازگشت