سراج الدین اديب

 

آرشیف نمبر (۸۷)

مورخ سه شنبه ۱۶ قوس ۱۳۸۹

برگردان به تایپ برقی :سراج الدین ادیب

 

گفتگوی ویژه طلوع  نیوز، با امرالله صالح قبلأ رئیس عمومی امنیت ملی

– – – – – – – – – – – – – – –

تبصره کوتاه از لابلای مصاحبه  : امرالله صالح رییس پیشین ریاست امنیت ملی افغانستان در گفتگوی ویژه به طلوع نیوز گفت که : صلح باید استوار به یک روند باشد، نه معامله زیراکه معامله در ۳۱ سال اخیر هیچ ثبات پایه دار را تضمین نکرده است، ما معامله های راولپندی، جلال آباد و چارآسیاب را به یاد داریم؛ این همه معامله بوده، مذاکرات طولانی در بین نبوده، پروسه و اعتماد سازی در بین نبوده و معامله بسیار آسیب پذیر و شکننده بوده وهیچ گاه باعث ثبات نشده است.وی افزود که اگرما بتوانیم بر اساس یک روند به قناعت یک دیگر بپردازیم و میکانیزم راه هایی وجود داشته باشد که طرفین را اجازه ندهد که از تعهدات خود بیرون شوند مورد استقبال مردم افغانستان خواهد بود، نه معامله.آقای صالح همچنان گفت که طالبان باید خلع سلاح، خلع تشکیلات نظامی شوند و رهبری طالبان از پناهگاه ها، آی اس آی و نظام پاکستان انتقال پیدا کنند به کابل، این پروسه باید بسیار طولانی باشد، فرماندهان شان لیست گیری شوند، خشونت را باید محکوم کنند و بپذیرند که مطابق به قانون افغانستان می توانند یک نیروی سیاسی باشند که این را یک روند می گویند، که شاید چند سال را در برگیرد. اینک در زیر مصاحبه را که یکی از ورزیده ترین ژورنالیست تلویزیون طلوع انجام داده است بخوانید و تبصرهء اگر برای نشر داشته باشید به آدرس ایمیلی ما برای نشر بفرستید .

صلح استوار بر یک روند باشد، نه برمعامله

مصاحبه کننده : بینندگان گرانقدر سلام بر شما، گفتگوی ویژهء داریم با آقای امرالله صالح رئیس پیشین امنیت ملی که اینک توجه تانرا به آن جلب میداریم : آقای صالح از همه اولتر خوش آمدید .

امرالله صالح : تشکر

مصاحبه کننده :  به عنوان پرسش نخست ، آقای صالح یافته های ویکی لیکس یا افشاگری های ویکی لیکس یکمقدار تکانهء نظام را در افغانستان یعی نظام را تکانهء شدیدی داد، شما دیدگاه تان در این رابطه چه است .

امرالله صالح : به نظر من افشا گری های ویکی لیکس حد اقل سه موضوع را باعث میشود :

اول : دودسته گی اقتدار را نشان میدهد، که بعضی مقامات در حین زمانیکه وفادار به رئیس جمهور بودند، در خفا صحبت های بامقامات خارجی، خارج از چوکات رسمی ودیپلوماتیک ابراز نظر های میکردند منفی در ارتباط دولت افغانستان و رهبری دولت افغانستان، این موضوع هیچ امکان ندارد که ترمیم شود و هیچ امکان ندارد که جبران شود، فلهذا باعث از این خواهد شد که مراوده بین سفارت های غربی و وزارت های معین و دستگاه ریاست جمهوری کاهش پیدا کند وبی اعتمادی زیادتر شود.

دوم :رابطه بین رئیس جمهور افغانستان و کسانی که مرتبط با آنها صحبت های کردند و ویکی لیکس آنرا به چاپ رسانده، حتی اگر رابطه حفظ هم شود، گرمی و صمیمیت قبلی خود را نخواهد داشت، واین بازهم ازهم پاشیدگی یک تیم کاری را از داخل نشان میدهد که دوباره ضررش به ملت افغانستان خواهد رسید .

مصاحبه کننده :آقای صالح، شما انگیزه های اصلی چنین صحبت ها را در چه میدانید، چرا مقامات حکومتی که بیشتر نزدیک با آقای کرزی هم هستند، وقتی با خارجی ها دارند صحبت میکنند، ازرئیس جمهور سخت انتقاد میکنند، چرا اینها نمی توانند مستقیمأ همین حرفهای را که با خارجی ها مطرح میکنند در حضور رئیس جمهور مطرح بکنند .

امرالله صالح : خوب ، من در اول یاد آور شدم که دو دستگی اقتدار را نشان میدهد که بعضی ها به این باور شاید باشند که در افغانستان علاوه به مقامات دولتی افغانستان یک محور دیگر قدرت خارجی ها است ما باید بحیث ضمانت آینده خود یا ضمانت بودن ما ، در پستهای و سمت های مشخص ومعین باید با هر دو محور قدرت در تماس باشیم، اینکه چرا جرأت اینرا ندارند که موضوعات را علنی و با صراحت در حضور رئیس جمهور، البته با حفظ حرمتی که دستگاه ریاست جمهوری دارد یاد آوری کنند. مسئله ای  است که مربوط خود شان میشود و این نشان میدهد که بعضی ها در دولت افغانستان سخت و  عمیق معتقد به بازی قدرت هستند، و وقتی که بازی قدرت مهمتر از تطبیق دیدگاه باشد دیگر او تبعات منفی به یک کشور می داشته باشد، من شخصأ هیچگاهی اعتقاد به بازی قدرت که با آوردن  دروغ و دو رویه گی بتوانیم خود را به این محور  و آن محور شرین بسازیم من نداشتیم .

مصاحبه کننده : آقای صالح ، آیا به باور شما پس رئیس جمهور در چنین اوضاعی به کی میتواند اتکا بکند ، تیمی که به او اتکاه میکنند همه شان دارند با خارجی ها در رابطه با خودش حرفی را که شما حتی دیدید که در رسانه ها پخش شد،  از ویکی لیکس که رئیس جمهور را هذیان گو،و حتی رئیس جمور را گفتند  که عملکرد رئیس جمهور برای شان شرم آور بوده .  وقتی تا اینگونه حرف ها پخش میشه واطرافیان رئیس جمهور چنین حرفهای را در رابطه به رئیس جمهور مطرح میکنند، پس رئیس جمهوربه این تیم به کی میتواند اعتماد بکند ؟  

امرالله صالح : خوب این سوال بهتر است که از مقاماتیکه این صحبت ها را کردند پرسیده شود وواکنش خود رئیس جمهور افغانستان گرفته شود که نظر آنها  در این مورد چه است . اما اخلاقأ کسانیکه این ابراز نظر ها را علنی کردند ضرور است باید استعفأ بدهند، شما دیدید که سفیر کانادا استعفأ خود را ارائه کرد ویکی از مامورین جرمنی که افشا شده بود در این موارد صحبت کرده استعفأ دادند. ولی در افغانستان از استعفأی کسی خبر نیست ، در این ارتباط وبرخلاف بعضی ها واکنش هم نشان دادند که گویا این حرف ها را نه گفتند . خوب اگر گفتند و یا نگفتند مربوط به خود شان میشود، اما سوال در این است که آیا ویکی لیکس واقعیت ها را انعکاس داده و این جریاناتیکه از طریق سفارت امریکا به واشنگتن مخابره شده و بعدأ افشا شده . خود امریکاییها هیچگاهی  رد نکردند، گفتند که بلی این ابراز نظر ها شده ولی آیا ما از این ابراز نظر ها در تدوین سیاست خود استفاده کردیم یا نه، نکردیم اما این ابراز نظر ها شده .

مصاحبه کننده : بلی آقای صالح، در اینجا یک نکته دیگر میخواستم از شما بپرسم که، در شرایط اوضاع کنونی که بیشتر مردم فکر میکنند  همین پخش واقعیت های افشای سند های که از سوی ویکی لیکس صورت گرفته ، از هم پاشیدگی درونی نظام افغانستان رانشان میدهد، از یکطرف مشکلات در این نظام و دیگر در عملکرد خود رئیس جمهور در انتقاد از جامعه جهانی . مردم را به تشویش عجیبی انداختند، نظام با چنین مشکلاتی از درون رو برو است ورئیس جمهور هم همیشه در یک نقطه ای است که بیشتر اتکایش از جامعهء جهانی است اوضاع کشور را در یکسال آینده چگونه می بینید .

امرالله صالح : تا یکسال دیگر در بنیاد ، درتهداب در اساسات چه تغییراتی خواهد آمد که وضع بهبود پیدا کند . من روند مثبتی را نمی بینم ، خوب کشیدگی در طرح بزرگ، در دیدگاه بزرگ بین جامعه جهانی و نظام افغانستان در جای خود باقیست، پاکستانی ها احساس میکنند که بلاخره در افغانستان دست بالا دارند و ده سال گذشته از سقوط ” طالبها” دیگر امریکاییها آن احساسات ۱۲ سپتمبر(۱۱ سپتمبر) ۲۰۰۱ را ندارند که با او شدت این موضوع را پی گیری کنند در صدد روشهای نرم با پاکستان افتادند اینها، از طرف دیگر شما می بینید که ما وحدت سیاسی را که در سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸  داشتیم، آن وحدت سیاسی را نداریم. دراین جای شکی نیست که دست آورد های عظیمی وجود دارد، دستگاه دولتی افغانستان نیرومند تر است از گذشته ولی در حین زمان از هم پاشیدگی سیاسی نسبت به سال ۲۰۰۳  تا  ۲۰۰۵ عمیق تر و بزرگتر است. لهذا من در یکسال آینده در صورتی یک تحول بزرگ را در اوضاع میتوانیم پیش بین باشیم که در کابل تغییرات عظیم وریفرم بیاید، تغییر به مفهوم چپه شدن نظام نیست، تغییر به مفهوم آمدن تغییر در دیدگاه، تغییر در تطبیق برنامه ها، تغییر درشیوه برخورد با مسایل امنیتی . این طرح من نو نیست من در گذشته هم گفته بودم .

مصاحبه کننده : آقای صالح ، نکاتی که در این روز ها برایش توجه میشود عبارت از او است که : تصور حکومت افغانستان بر این است که وقتی جامعه جهانی نمی تواند به اهداف خود در افغانستان برسد آنچه که حکومت افغانستان میخواهد به ویژه  چیزی که شما هم در گفتگوی تان گفتید و برایش اشاره کردید که : ازبین بردن مراکزهراس افگنی یا طلبان در آنطرف مرز بود درخاک پاکستان، حالا تصور براین است که رئیس جمهور بیشتر معتقد شده که میتواند با پاکستان از طریق معامله پیش بیاید،آیا شما فکر میکنید حکومت افغانستان و همین دستگاه حکومت فعلی با تمام نیرو های که در اطرافش است توان حل مسایل افغانستان را از دیدگاه منطقه ای  دارد یانه ؟

امرالله صالح : ببینید اول رسیدن باتفاهم با پاکستانی ها بلاخره چون همسایهء افغانستان هستند و برای ابد همسایه افغانستان خواهد بودند. در ذات ونفس خود یک کار خوب است، اما نه معامله با پاکستانی. من طرفدار  این بودیم که اگر ما صلح مکنیم صلح استوار بر یک روند باشد نه بریک معامله ، معامله نشان داده که در ۳۰ سال اخیر افغانستان حد اقل در ۳۱ سال اخیر افغانستان هیچ معاملهء ثبات و پایدار را تضمین نکرده، شما معاملهء راولپندی را به یاد دارید ، جلال آبادرا به یاد دارید ، چها آسیا  را به یاد دارید . خوب اینها همه شان معامله بودند مذاکرات طولانی در بین نبوده، پروسه در بین نبوده اعتماد سازی دربین نبوده، فلهذا معامله بسیار آسیب پذیر شکننده و هیچگاهی باعث ثبات نشده ، حالا اگر ما بتوانیم بر اساس یک روند به قناعت همدیگر خود بپردازیم و میکانیزم و راههای وجود داشته باشد که طرفین را اجازه ندهد ازتعهدات خود بیرون شوند مورد استقبال مردم افغانستان خواهد بود ، اما، نه معامله.

ببینید من هدفم از اینست که بیایم این معامله شامل گفتگو با طالبان میشه ما بحیث کسانیکه، من بحیث یک عنصری که برخاسته از دیدگاه مقاومت علیه تروریزم وطالبها هستم. ما( دی دی آر –D D R ) شدیم D D R از سه کلمه گرفته شده یعنی خلع سلاح شدیم، خلع تشکیلات شدیم، و مدغم شدیم به جامعه و مطابق به متن دموکراسی ما آمدیم وارد بازی سیاسی در افغانستان شدیم، حالا در این بازی سیاسی چنانچه قانون اساسی افغانستان حکم میکند، اگر ما جزبهء داشتیم باملت افغانستان باقی خواهد ماندیم، اگر جزبه و پیامی نداشتیم میرویم به حاشیه، باید حین عمل بالای طالبها تطبیق شود یعنی D D R شوند ( خلع سلاح شوند،خلع تشکیلات نظامی شوند،رهبری طالبها از تهکوی(مخفی گاه – زیر زمینی ) های ISI و نظامی پاکستان انتقال پیدا کنند به کابل، این پروسه باید بسیار طولانی باشد، قوماندان های آنان لیست گیری شود، خشونت را باید محکوم کنند،و بپذیرند که مطابق به قانون افغانستان میتوانند  یک نیروی سیاسی باشند، اینرا “روند” میگویند شاید دهسال دوام کند شاید یکسال دوام کند ولی یک” روند” باشد نه یک معامله .

مصاحبه کننده : بلی آقای صالح ، آنچه را که حکومت افغانستان میگوید تصورش بر اینستکه خوب تا سال ۲۰۱۴ نیرو های خارجی مسئولیت امنیت را بیشتر به نیرو های افغان میخواهد بسپارند و این روند از ماه اگست سال آینده ۲۰۱۱ شروع میشود تا آهسته آهسته مسئولیت تأمین امنیت را انتقال بدهند به نیرو های افغان و حکومت افغانستان فکر میکند وقت وفرصت کمی دارد، تصور بر اینست در دستگاه حاکم که زود از طریق یک” معامله” وارد شود با پاکستان تا طالبان را وارد حکومت بسازند، شما که یک تجربه کافی در طول چند سال گذشته در نظام داشتید. تصور بر اینستکه پاکستان طالبان را بعنوان یک عمق استراتژیک شان در افغانستان می بینند وشریک بودن شانرا در حاکمیت ازیک دیدگاه  زور، بیشتریک نفوذ خود پاکستان را در دستگاه حاکم تصور میکنند، شما فکر میکنید که :حکومت افغانستان بتواند در چنین معادله یا معاملهء بتواند خودش باقی بر جای بماند ؟ . اگر طالبا با این شدت وزور  وارد نظام شود .

امرالله صالح : بسیار ساده است ، آیا ما میخواهیم طالبا ر به دموکراسی معتقد بسازیم و یا دموکراسی را طالبانیزه بسازیم ؟

مصاحبه کننده : باور شما چه است ؟

امرالله صالح : باور من اینست که اگر یک” روند” باشد و یک جریان باشد و این جریان شفاف باشد، باید طالبها معتقد به این شوند که راهی جز از تسلیم شدن به دموکراسی ندارند، ببینید آنها نباید تسلیم کدام نیرو شود، تسلیم دموکراسی شوند. ساحاتی که امروز نا امن است باید جامعه مدنی رفته بتواند، شما رفته بتوانید، من رفته بتوانم، خبر نگار بروند، موسسات خیریه بروند، و این ساحات باز شود ، نیرو های سیاسی افغانستان در سراسرمملکت توانایی گشت و گذار را داشته باشند و طالب ها باید رهبری شان بیاید داخل افغانستان و حساب بدهند از قوماندانهای شان، دیپو های شان باید تصفیه شود و خشونت را محکوم کنند، روابط خود را باید با القاعده از بین ببرند . این چند موضوعرا که من یاد آوری میکنم ، باید بالای طالبها فشار باشد که وادار به این جریان شود، بالای طالبها فشار است اما بالای طالبهای که هیزم سوخت هستند.

طالبها به سه کته گوری تقسیم میشوند : ( ۱ ـ حلقه بیرونی ۲ ـ حلقهء وسطی ۳ ـ  حلقه فوقانی یا داخلی )

حلقه فوقانی طالبها، حلقه ایست که برایش” شورای کویته” گفته میشود، شورای میرامشاه و شبکه حقانی گفته میشود، اینها داخل افغانستان نیستند. قوماندانان ساحوی طالبها که گاه نا گاه در عملیاتهای خاص ازبین میروند ویادستگیر میشوند، اینها در داخل افغانستان رفت و آمد دارند ولی اکمالات میشوند از بیرون، هدایت میگیرند از بیرون، زیر بنای حمایه ای طالبان در بیرون از افغانستان وجود دارد و عقبهء سیاسی شان بیرون از افغانستان است، یعنی عمق سیاسی جبهه طالبها آغاز میشود از سرحدات افغانستان تا بندر کراچی ، وقتی که یک طالب پاه فراتر میگزارد از سرحد ما دیگر پیش رویش کدام مانع وجود ندارد، تبلیغ کرده میتواند، در شفاخانه ها رفته میتواند، خوب از اینترنیت استفاده کرده میتواند، هر کاری که دلش خواست میکند و اینرا ما برایش ” عقبه سیاسی ” میگویم و عقبه ” استراتیژیک” طالبها می گویم.

حالا اگر ما بالای  رهبری از این جریان که بیرون از افغانستان است فشار وارد نکنیم، از روی چه آنها بیایند و با ما صلح کنند، آنها توانایی از اینرا دارند. بنابر اینکه هیچ فشاری بالایشان نیست جنک را ادامه بدهند

مصاحبه کننده : بلی  آقای صالح، آیا  تصور اینرا شما دارید که ISI  بخواهد و آرزوی اینرا داشته باشد که همین فشار را بالای طالبها وارد کند .

امرالله صالح : خوب ، من یک قصهء بسیار معین را می کنم، چون همیشه در کلیات صحبت شده و گاهی وقت سوال بر اینست که آیا واقعأ افغانستان  میفهمد که ISI  چگونه از طالبها حمایت میکند ؟

کسی است بنام ” تاج میر”، و در دورهء طالبها رئیس استخبارات طالبها در جلال آباد بود، بالاتر از ۴۰و ۵۰٪ تمام عملیات انتحاری که در کابل صورت گرفته در سالهای اخیر طراح و سازمانده آن همین آدم بود و بار ها شده که ما نمبر تیلفون و آدرس اینرا زمانیکه من در حکومت بودم مستقیمأ با ISI دادیم  که این آدم در فلان نقطهء پاکستان که معمولأ در تل .. زندگی دارد، هیچ اقدامی انجام نداده به این معنی که آنان در جریان بودند که تاج میر در اینجا زندگی میکند و این نمبر تیلفونش است و این عملیات را انجام میدهد و جالب تر از اینکه تاج میر را در وقتش ISI  تعلیمات استخباراتی داده بود یعنی اورا خوب می شناسد، چهره گنگ و ناشناخته برای شان نیست . فلهذا صحبت کردن به اینکه پاکستان از طالبها حمایه میکند یا نمی کند، جزء این شبکه تخریبی است یا نیست این یک صحبت کهنه است تازگی به ملت افغانستان ندارد، این یک حقیقت پذیرفته شده است اظهرمن الشمس است که پاکستانی ها جزء شبکه ای تغریبی و جزء شبکه تباهی هستند که ملت افغانستان با او در این سالهای اخیر دست و پنجه نرم میکنند.

مصاحبه کننده :آقای صالح، چه چیزی میتواند پاکستان را وادار بسازد تا صادقانه در راستای مبارزه با همین گروه ها کار کند، آیا این امکان پذیر است به باور شما ؟

امرالله صالح : من بار ها گفتیم که در یگانه سوالی که بدون کوچکترین تردید من همنظر بودیم با رئیس جمهور افغانستان اینکه : به معضله ایکه ما با پاکستان داریم باید پاسخ بنیادی پیدا شود، او پاسخ بنیادی اینستکه نیرو های بین المللی باید شبکهء حمایتی طالباها و زیر بنای حمایوی که وجود دارد بخاطر طالبها در پاکستان، اینرا ازبین ببرند. حالا سوال اینستکه این زیر بنا دقیقأ چه است، این زیر بنا عبارت از مدارسی است که تعلیم میدهند، تعلیمات تسلیحاتی میدهند، تعلیمات نظامی میدهند به طالبها و روان شان میکنند به داخل افغانستان و مشخص است که در کجای پاکستان است، یک.  

شبکه های مالی وجود دارد در پاکستان چه شیوه حواله و چه شیوه جمع آوری اهانه و کمک به طالبها که اینها هم مشخص و معین است ، قرار گاه های طالبها وجود دارد که اینها دور از فشار ناتو و دور ازفشار دولت افغانستان میتوانند طرح عملیاتها را بریزند و مسایل لوژیستیکی خود را برایش رسیدگی کنند و زخمی های خود را برایش رسیدگی کنند و مسایل دیگری .این موضوعات برای پاکستانی ها معلوم است و یا به حمایهء پاکستانی ها ادامه دارد و یا اینکه آنها می فهمند که این شبکه ها وجود دارد، حالا آنچه که ما در کل به او ناکام بودیم تا امروز، آوردن فشار بالای پاکستانی ها یک، اگرفرضیه این باشد که ما بلاخره نمی توانیم جامعه جهانی را باورمند بر آوردن فشار با مفهوم بالای پاکستان بسازیم راه بعدی ( بدیل ) و پلان دوم چه است . پلان دوم که در هر صورتش بایدتطبیق شود، او وحدت ملت افغانستان است و بسیج ملت افغانستان در اینکه دشمن کیست، حامی دشمن کیست، عقبه سیاسی دشمن ما کجا است و ما باید به قدرکافی ملت خود را باانگیزه بسازیم و این انگیزه دهی و بسیج باعث این شود که مداخلهء پاکستانی ها در بین ما تأثیر امروزی خود را نداشته باشد .

مصاحبه کننده : آقای صالح ،اینجا یک مسئلهء که از لحاظ توازن قوا اگر دیده شود افغانستان یک کشور کوچک و ضعیف در برابر پاکستان تصور میشود، از لحاظ نیروی ارتش و سلاح های هستوی، پاکستان کشوریست که از لحاظ قدرت نظامی اش مطرح است در منطقه، پس اگر حمایت جامعه جهانی نباشد در این راستا و جامعه جهانی نخواهد که فشار معینی را که باید وارد شود، بالای پاکستان وارد کند، ایا بدون ازین فشار تنها بسیج مردم یا متحد ساختن مردم بخاطر دفاع از کشور شان شما اینرا کافی میدانید .

امرالله صالح : شما یک سوال بسیار بنیادی کردید، بسیار بنیادی . من چون از اولین روز های سقوط طالبها در ظرفیت های مختلفی را در دولت کار کردیم و در اوایل با وزارت دفاع افغانستان همکاری بسیار نزدیک داشتم باوزیر دفاع وقت  دو سه بار سفر های داشتیم به انگلستان، به امریکا به فرانسه و تا زمانیکه جنرالصاحب عبدالرحیم وردک وزیر دفاع شدند بعدأ من دسترسی خود را به وزارت د فاع از دست دادم و مشخص آمدم در امنیت ملی تا او زمان را من دستیار بودم با وزیر دفاع افغانستان و به یاد دارم مذاکراتی را که در ارتباط ساختن ارتش اردو صورت می گرفت .

بسیار سوال ظریف است به این خاطر، در آن زمان به ارتش افغانستان سه هدف تعیین کردند.

هدف اول:  نیروی که به رئیس جمهور افغانستان توانایی مانور و تطبیق تصامیم داخلی اشرا بدهد.

هدف دوم : نیروی که به بغاوتها و شورشهای محلی کوچک که بین اقوام صورت می گیرد خنثی کند .

هدف سوم :  نیروی که درحادثات طبیعی ( طوفان، زلزله وسیلاب ) در رساندن کمک های اضطراری  بازوی دولت باشد .

شما می بینید که  در سه هدف اولیه که به اردوی افغانستان تعیین شده بود، دفاع از سرحدات شامل نیست، جلوگیری از مداخلهء خارجی شامل نیست، آیا در اهداف استراتیژیک اروی ملی افغانستان امروز دفاع از سرحدات شامل است، اگر است از کدام سرحدات و با چه فرضیه، آیا ما سرحد را در مقابل شورشیان حفظ می کنیم یا در مقابل نیرو های پاکستانی؟ – اگر در برابر شورشیها حفظ می کنیم، این به یک نوع تجهیزات ضرورت دارد و اگر در مقابل پاکستانی ها حفظ می کنیم این به دیگر نوع تجهیزات ضرورت دارد، و در این جای شکی نیست که حالا اهداف اردوی افغانستان را تغییر دادند شاید من نخواندیم، شاید اینرا شامل ساخته باشند ” حفظ سرحدات افغانستان  و حفظ تمامیت ارضی افغانستان” جزء وظایف و اهداف اردوی ملی افغانستان است، اما من بیاد دارم که در اوایل فکر می شد که افغانستان یک کشور مظلوم است ، بیچاره است، غریب است، درد کشیده است و تمام همسایه هایش درد اینرا درک میکنند و با این غرض ندارند، پس وقتی که با این مظلوم کسی غرض ندارد، ما این مظلوم را چرا در اختیارش اینقدر وسیله وسلاح قرار بدهیم.

مصاحبه کننده : مگر این خطای خارجی بود در این معامله ویا بیشتر حکومت افغانستان ؟

امرالله صالح : دقیقأ، دقیقأ تا سال ۲۰۰۶ خارجی ها حتی نمی پذیرفتند که افغانستان یکصد هزار نیرو ضرورت دارد، آنها کپ شان این بود که شما به یک نیروی ۴۵۰۰۰ ضرورت دارید، یک مملکت بیچاره هستید عواید داخلی ندارید، خوب با پول خیرات که نمیشود آدم یک نیروی پنجصد هزار نفری بسازد، و تمام افغانهای که فشار وارد میکردند که بامدنظر داشت اراضی و بادرنظر داشت همسایه های با مدعای که ما داریم، افغانستان ضرورت به نیرو های بزرگتری نظامی دارد، اینها این صدا ها را خاموش ساختند . 

مصاحبه کننده : آقای صالح، گفتی که بیشتر مردم بدانند و آن اینست که وقتی چنین معاملاتی بین دو کشور مطرح میشوند و شخصیت های معینی از مقامات شان برکنار میشوند، شما فکر میکنید که این راه حل را باز میکند، چرا تصور کلی به اینست که رئیس جمهور حالا واضحأ هم میگوید وحتی درنشست خبری که با نخست وزیر پاکستان داشتند، آنچه را که ویکی لیکس افشا کرده بود گفتند که این باید پاکستان و افغانستان را بهم نزدیکتر بسازند، حال رئیس جمهور بیشتر باورش به این شده که میتواند پاکستان را راضی بسازد، حل مسایل افغانستان ، شما بعنوان یک فردی که بحیث رئیس عمومی امنیت ملی چند سالی در این نهاد کار کردید و شناخت تان بیشتر است ازشکل فعالیت های نهاد های استخباراتی پاکستان، آیا رئیس جمهور فکرش درست است یا غلط می اندیشد ؟ .

امرالله صالح : اولأ ببینید در اساسات تغییر نه آمده، خوب خدا کند، ای کاش با نبود یک چهره در افغانستان صلح بیاید، اگر من نبودم در افغانستان باعث صلح شود کپ بسیار آسانی است، ما سالانه هزاران نفر قربانی داریم، شهید داریم تلفات داریم، من از همین سرزمین هستم اگر من در صحنه نباشم، افغانستان صلح بیاید بسیار خوب است، اما در اساسات تغییر نیامده.

رهبری طالبها هنوز در خانه های محفوظ و در مهمانخانه های ISI است ،زیر بنای حمایوی طالبها هنوز در پاکستان است، پاکستان از حمایه طالبها انکارمیکند در حالیکه همه میدانیم و مثل آفتاب روشن است که شیوه کمک پاکستانی ها با طالبها چه است، هر زمانیکه دولت افغانستان رخنه کرده دربین طالبها، آن طالبهای که استعداد و پتنسیال دروجود شان بوده که وارد یک نوع مذاکره شوند، پاکستانی ها آنها را از صحنه کشیده اند، یا کشته اند یا زندانی کرده یا فشار دادند.

ببینید یکی انعطاف های گذرا و مقطه ای است، اما در بنیاد و در اساس هیچ نوع تغییری نه آمده وقتی که در بنیاد و اساس هیچ نوع تغییری نه آمده، ما با یک دشمنی که هیچ وسیله ایکه در اختیار دارد  ازدست خود نگذاشته بر زمین، ما از یک موقف ضعف با آنها صحبت می کنیم و تاریخ نشان داده که پاکستانی ها بالای استراتیژی خود استوار هستند، فشار دوامدار راحفظ میکنند و هیچگاهی بالای استراتیژی خود در برابر حریف ضعیف معامله نمی کند.

مصاحبه کننده :آقای صالح، به جز از اینکه پاکستان یک کشوریست که سلاح هستوی دارد و در برابر هند مشکلاتی را در منطقه دارد،چه چیزی حاملی از اینست که باز دارنده  و مانع که امریکایی ها نمی تواند و جامعه جهانی نمیتوانند فشار معینه ای را بالایش وارد کند تا با طلبها ودیگر گروههای هراس افگن  پایان ببخشد.

امرالله صالح :خوب ما وقتی که همراه امریکاییها چه دیروز که از داخل حکومت صحبت میکردیم  و این سوال را مطرح می ساختیم و چه امروز که من از یک موقف فعال سیاسی نه همراه حلقات استخباراتی امریکا که حالا رابطه نداریم و همراه کسانیکه نهاد های تحقیقی  و جامعه مدنی و مطبوعات امریکا که همراه ما صحبت میکنند و گاه و ناگاه مراجعه میکنند، آنها یک ، دو، و سه حاملی را بیان میکنند .

حامل اول : افغانستان فاقد یک قشر نخبهء سیاسی همنظر است، خوب مقصر در این زمینه کی است به او نه میپردازیم، یعنی خود افغانها برای موقعیت کشور خود، برای منافع ملی کشور خود، برای رابطهء کشور خود با همسایه ها تعریف بسیار بنیادی و مشخصی غیر قابل تغییر ندارند، یک .

حامل دوم : ساختار های ما به آن اندازه ایکه پاکستانی هابا جهانی غرب در تماس بودند و مراوده داشتند، ما او تماس را نداریم، اردوی پاکستان به انگلیسی صحبت میکند، یک کشوریست که با بحر راه دارد، یک کشوریست که زمانی مستعمره بوده  و زیر بناهای از آن زمان برایشان باقی مانده و در ضمن آنها سلاح اتمی دارند و در جهان اسلام و خصوصأ در جهان تسنن یگانه کشوریست که سلاح اتومی دارد، روابط بسیار عمیق با جهان عرب دارد، با کشورچین دارد، یعنی امریکاییها به این نظر هستند که اگر ما تحریم های را بالای پاکستان وارد می کنیم، حتی اگر ما پاکستان را بایکات وتحریم مطلق می کنیم، این دیگر پاکستان دهه هفتاد و دهه هشتاد نیست، اینها می توانند اتکاه به جهان عرب داشته باشند، به چین داشته باشند، فلهذا باقی بمانند بحیث یک مملکت و بحیث یک دولت.

اما ما به او نظر نیستیم،من به او نظر نیستم بخاطری که :

۱ـ  از نگاه تولید انرژی پاکستان در ۲۰ سال اخیر در تولید انرژی هیچ نوع دست آوردی ندارد، اینها مصرف شان زیاد شده ولی در مقابل تولید ندارند، یعنی کشوری است موازی به بحران انرژی.

۲ ـ از نگاه حاکمیت نظام هیچگاهی پاکستان به اندازهء امروز ضعیف نبوده  در” کرم اجنسی” حکومت وجود ندارد، در” باجور” حکومت به مفهوم حکومت وجود ندارد، در قسمتهای از” بلوچستان” حکومت پاکستان اصلأ حضور ندارد.

الیب یا نخبه پاکستان هیچگاهی به اندازهء امروز یک نخبهء بدنام و متفرق و جنجال بر انگیز نبوده و هیچگاهی تصویر پاکستان در جهان به اندازه امروز زشت و منفی نبوده و هیچگاهی به اندازه امروز پاکستان به اذهان جهانی بحیث یک کشوری که برایش ضرورت دارند، اما بخاطر فکتور های منفی، این گپ های است که در پاکستان است .

آیا ما میتوانیم بر سر این مسایل تأکید کنیم وبا مدنظر داشت این فکتور ها افغانستان را از این حالت نجات بدهیم مربوط افغانها میشود یعنی ذهنیت در افغانستان این است که پاکستان قوی است . نه خیر پاکستان فقط یک نقطهء قوت دارد و او ” اردو ” است در بقیه موارد پاکستان نسبت به ۲۰ سال گذشته ضعیف شده .

مصاحبه کننده : پس شما فکر میکنید که راهی وجود دارد که امریکاییها و جامعه جهانی را به این معتقد ساخت که باید بالای پاکستان فشار وارد کنند. این راه ها کدام است

امرالله صالح : ببینید امریکایی ها سه وسیله در اختیار دارند بالای پاکستان که استفاده کنند،( وسیله اقتصادی،وسیله نظامی، وسیله سیاسی)، ما به این عقیده هستیم که از هر سه وسیله باید استفاده صورت بگیرد، یعنی چگونه ؟ :

ـ از نگاه سیاسی : پاکستان باید تحت فشار متداوم غرب قرار بگیرد تا در آنجا نیرو های سیاسی و نهاد های ملکی قدرتمند شوند. و کمک های که صورت میگیرد مجرای تطبیق اش  و شرکای تطبیق اش، باید نهاد های ملکی پاکستان باشد، حالا بر خلاف است ، قسمت عظم کمک های که امریکا میکند از طریق  اردو تطبیق میشود و یا  به اردوی پاکستان میرود، یک.

ـ  ازنگاه اقتصادی :  کمک های امریکا باید مشروط باشد و شرط های بسیار عظیم و بزرگ به کمک های خود باید داشته باشند، او شرط ها عبارت از این باشد که :

ـ دسترسی به ساحات قبایلی پیدا کند، نیرو های ویژه شان مثل اینکه در قندهار عملیات میکند باید بروند در مناطق وزیرستان و مناطق قبایلی عملیات بکنند و پاکستان را تهدید کنند که اگر رهبری طالبها را شما فعالیت شانرا متوقف نمی سازید، و آنها را به دولت افغانستان نمی سپارید، ما میتوانیم کویته را مورد عملیات خاص خود قرار بدهیم .پس بر میگردیم وسیلهء آخر، وسیلهء فشار های اقتصادی.

ببینید، ما باید برای پاکستان یک تعریف داشته باشیم، بلاخره دوست است یا دشمن، اگر دشمن است ما باید بخاطر فشار دادن دشمن از هیچ وسیلهء دریغ نکنیم  . پس چرا پخته ( پنبه ) پاکستان را غرب میخرد.

مصاحبه کننده : آقای صالح، یک نقطه ای که پاکستان همیشه از او یاد میکند و اتهام می بندد به حکومت افغانستان ، او این است که میگویند برخی از مخالفان شان در افغانستان پناه داده شده و به ویژه افرادی از قبیلهء “پٌکتی ” که در بلوچستان مشکلاتی را به باور از آنها که به پاکستان ایجاد میکند، این گپ را شما می پذیرید و در ویکی لیکس هم حرفهای آمده بود که آنها بار ها اینرا خواستند، حتی در برابر مقامات امریکایی اینرا خواستند از حکومت افغانستان که  این افراد را در افغانستان جاه ندهند و پناه ندهند، شما اینرا چگونه می بینید، چراکه شما رئیس امنیت ملی بودید در نظام آقای کرزی .

امرالله صالح : تا اواسط سال ۲۰۰۹ دقیقأ تا یکنیم و دوسال قبل  وقتی که پاکستانیها این موضوعات را مطرح می ساختند، چه از طریق جریان مذاکرات مستقیم وچه از طریق نماینده های که از کشور های دیگری رفت وامد بین پاکستان و افغانستان داشتند، موقف دولت افغانستان از این قرار بود که :

ـ شما به حدی سرحد را بی مفهوم ساختید که ما حالا نمیدانیم که کی عبور میکند و کی مرور میکند، یک

ـ بی مفهوم ساختن سرحد تضعیف سلطه و کنترول دولتی در سرحد حاملش پاکستانی ها هستند، ما نیستیم ، گروپ های مخرب از آنطرف نفوذ گذاری میکنند به افغانستان نه از اینطرف یک دلیل این بود.

ـ  و دلیل دیگر این بود که  خوب بنابر مشکلاتی که شما در داخل کشور تان دارید ، من پیشتر بشما یاد کردم پاکستان، پاکستان ۲۰ سال قبل نیست ضعیف است، شما بنا بی عدالتی های که در کشور تان است یک تعداد پاکستانی ها مهاجر هستند در افغانستان، نه تنها از یک قبیلهء خاصی که شما نام گرفتید از مناطق مختلف پاکستان در افغانستان مهاجر هستند امروز

نکته دومی را که دولت افغانستان در مذاکرات بیان میکرد  اینکه بنابر عوامل مختلفی که ربط میگیرد به اوضاع داخلی پاکستان چه عوامل در حاشیه بودن بعضی گروه های مشخص قومی از دستگاه قدرت است چه بی عدالتی های که در نظام پاکستان باعث این شده که آنها خود را شامل نظام پاکستان و محفوظ احساس نکنند بیایند به افغانستان و این شامل او قبله بسیار مشخصی که شما از او نام گرفتید، تنها شامل او نمی شود، مردم مختلف پاکستان امروز در افغانستان مهاجر هستند در پکتیا، در پکتیکا، در کنر، در جلال آباد، در نیمروز، در قندهار و موقف دولت افغانستان تا آن زمان این بود که : شما عوامل که اینها مجبور شدند مهاجر شوند، یا ازبین ببرید یا بیائید به قناعت شان بپردازید که پس بروند بوطن خود، اما بنام کمپ تعلیماتی و کمپی که در آنجا جنگجو تعلیمات می بیند در افغانستان هیچگاهی وجود نداشته و این پاکستانی ها همیشه کوشش میکردند که مشکلات را بزرگ تر جلوه بدهند تا توجه کنند حمایهء خود را از طالبها. اما این نکته بسیار مهم است، ما باید حق دفاع از خود را به شیوه های غیر متعارف، چنانچه پاکستانی ها بخود این حق را بخود محفوظ کردند ، ما باید این حق را بخود محفوظ داشته باشیم  و این جاده نمی تواند یکطرفه باشد، البته این موقف او زمان دولت افغانستان بود، حالا من در حکومت نیستم، من نمی دانم که حالا موقف چه است .

مصاحبه کننده : نکته دیگری که آقای صالح،  میخواستم از شما بپرسم، آن اینست که تازه ها ” اوباما”  در سفر خود  در بگرام، یک مسئلهء را تأکید کردند که دیگر نمی گزارند یکبار دیگر که افغانستان به پایگاه هراس افگنان و یا طالبها مبدل شود، شما فکر میکنید این تغیری در راهبرد ایالات متحده امریکا است و برخی ها فکر میکنند که نیامدن شان بکابل به گونه ای حامل یک پیامی بود به آقای کرزی که دیگر امریکا از سیاستهای آقای کرزی دیگر حمایت نمی کند، شما دیدگاه تان چگونه است ؟ .

امرالله صالح : من سخنرانی آقای” اوباما” را درتلویزیونها که بصورت مستقیم  پخش میشد شنیدم  سه چهار نکتهء بسیارکلیدی داشت .

ـ نکته اولش اینکه : ما مبارزه خود را علیه طالبها  ادامه میدهیم ولی از کلمهء ” شکست ” استفاده نکرد و گفت ما علیه طالبها جنگ می کنیم و طالبها را به حاشیه می کشانیم ، یک نکته اولش همین بود .

ـ دوم نکتهء که بود به نیرو های امریکایی حامل یک پیامی تشویق کننده و انگیزه دهنده بود و یاد آوری کرد که نمی فهمم از جنگلهای ویتنام تا سحراهای عراق و کوه های افغانستان و تا کناره های سواحل جاپان و تپه های کوریا شما همیشه توانسته اید یعنی ماموریتی که برای تان سپرده شده آنرا درست ایفا کنید، که این مطلق برای یک مخاطب امریکایی بود.

ـ نکته سومش این بود که بار ها تکرار کرد در این سخنرانی خود شاید سه و چهار بار که : ما مردم افغانستان را تنها نمی گزاریم و دیگر نمی گزاریم افغانستان بحیث یک ساحه سیاه و تاریک در اختیار دشمنان ما قرار بگیرد، اینهم نکته مهم بود و نکته بسیار مهم این بود که گفت : ما اینجا آمدیم تا شهر های امریکا را محافظت کنیم تا منافع امریکا را محافظت کنیم  و در ضمن ازعزت ملت افغانستان هم دفاع کنیم . اما نقطه ای که مایهء نگرانی بود که در این سخنرانی از حکومت افغانستان آنها یاد نکردند.

مصاحبه کننده : آقای صالح ، همین نقطه واقعأ هم در بین مردم واقعأ هم سببی یک نگرانی شده هیچگونه حرفی را در سخنرانی ” اوباما” از حکومت از تعهد امریکا با همکاری به این حکومت نبود . حتی نیامدنش در کابل را  مردم میگویند  که شاید هوا  خوب نبود و اینها و مردم اینرا نمی پذیرند، مردم فکر میکنند که پس پرده حرفهای دیگریست  نگران هستند و شما همچنین نگرانی دارید .

امرالله صالح : ببینید، امریکاییها در افغانستان بخاطر سه هدف بسیار و بسیار مشخص آمده بودند .( شکست القاعده، ازبین بردن طالبها و رابطه شان با جامعه افغانستان ولو اگر شکست هم نمی خورند باید با یک نیروی که هیچ ربطی با روزمرگی زندگی افغانستان نداشته باشد تبدیل شوند و سوم  کمکی به ملت افغانستان تا یک دولت مقتدر بوجود بیاید .)

القاعده شکست نکرده، طالبها به یک تهدید استراتیژیک مجددأ مبدل شدند، بزرگترین دست آورد همهء ما” ایجاد دولت است ”  و اگر امریکا این دولت را مدنظر نمی گیرد، این نه نفع شان به افغانستان میرسد و نه نفع شان به امریکا میرسد، چون دست آورد دیگری جز همین دولت نیست.

مصاحبه کننده : ولی اگر دولت با چنین مشکلاتی که باشد هر روز کشوری را که در افغانستان پول مصرف میکند، و سربازش میمیرد، او را حامل بد بختی در افغانستان میشه.

امرالله صالح : بلی من موفق هستم ولی راه حل تحریم دولت افغانستان نیست، راه حل وارد کردن فشار بخاطر اصلاحات عمیق بنیادی، راه حل باید این باشد که ما چگونه میتوانیم یگانه دست آورد را که بلاخره همین دولت است هر مشکلی که دارد، این یگانه دست آورد است این دولت چطور تحکیم پیدا کند و هر اقدامی که بخاطر تضعیف این دولت صورت میگیرد. خوب شاید امریکاییها بخاطر قناعت اذهان عامه خود توجه اش کنند ولی نتیجتأ نه اونها از این منفعت و بهره  گرفته میتوانند و نه ملت افغانستان بهره گرفته میتواند، بدیل چه است ؟

مصاحبه کننده : آقای صالح، شما فکر میکنید که اپوزیسیونی در افغانستان است که میشه در نتیجه کار جاگزین این نظام فعلی شود ؟ .

امرالله صالح : ببینید، من نمی خواهم که در این ارتباط زیاد انقلابی صحبت کنم، اما ایجاد دیدگاه بدیل، ایجاد تیم بدیل، ایجاد راهکار و رهبرد بدیل بخاطر ساختن آینده سبز تر از امروز و بهتر از امروز، این ضرورت افغانستان است، غرب میخواهد همچو یک تیم دیگری انترناتیف وبدیل بوجود بیاید یانه مربوط غرب نمی شود ، این مربوط ما میشود و این حق ملت افغانستان است که ما بخاطر کشیدن  افغانستان از بحران و اینکه افغانستان زیادتر به پرتگاه نزدیک نشود ، باید بخاطر ساختن افغانستان بهتر از امروز مبارزه کنیم  و من تکرار میکنم مبارزه معنی اش این نیست  که ما دست آورده های نیم بند و متزلزلی که داریم، آنها را بیشتر آسیب پذیر سازیم ، مبارزه به این معنی که ما  باطرح نو و با دیدگان نو تبدیل به یک نیروی بدیل شویم، بلاخره یا به حکم طبعیت و یا به حکم خدا ، دیگر این تیمی که بسر قدرت است برای ابد بسر قدرت  نمی باشد .

مصاحبه کننده : آقای صالح شما، چقدر حاضر هستید با حکومت همکاری بکنید، اگر حکومت از شما بخواهند در موردی که همین تغیر ایجاد شود و دیگر اینکه شما سفری هم به ایالات متحده امریکا دارید ، آیا این سفر تان رسمی است و یا روی کدام مسایل رسمی صحبت میکنید یا این سفر تان شخصی است .

امرالله صالح : سفری که من به امریکا دارم، اول به مسقط در یک کنفرانس شرکت میکنم که در آنجا سخنران کلیدی است و بعدأ به امریکا میروم از طرف بنیاد ” جیمزستونت ” در آنجا من سخنران کلیدی هستم و رئیس اسبق ” CIA” آقای جنرال هیدن هم سخنران کلیدی است، من در این دو سفر پیامی را که با خود حمل میکنم به هیچ صورت صحبت راجع به نزاکتهای زیر سقف افغانی نیست، ما حامل پیامی بزرگتر هستیم، پیام بزرگتر اینستکه  عمده ترین عامل بی ثباتی در افغانستان موجودیت زیر بنای حمایه از طالبها در پاکستان است، یک .

 دو: عوامل فقر در افغانستان  به همان شیوهء است که در ۲۰ سال گذشته بود ، ما در فقر زدایی سرمایه گذاری عظیم نکردیم، دست آورد های هم که داریم، دست آورد های بسیار آسیب پذیر است و ما در بخش انرژی، در بخش ساختن بند های بزرگ  نمیدانم چیز های که اساسات اقتصادی ما را تغییر بدهد کدام دست آوردی نداریم.

سر موضوعات کلان اشاره می کنیم ولی تاجائیکه مربوط  به مشکلات افغانستان میشود ریشه آنرا ما هنوز هم در جنگ میدانیم و ریشهء آنرا در عدم همکاری پاکستانی ها میدانیم و ریشه آنرا در مداخلهء پاکستانی ها میدانیم، اگر امروز طالبها وجود نداشته باشند، شکست خورده باشند و یا پذیرفته باشند که راهی دیگری جز، از تسلیمی به دموکراسی و قانون نیست افغانستان رشد اقتصادیش بسیار سریع میشود، گسترش حاکمیت قانون بسیار سرعت پیدا میکند، گسترش حاکمیت دولتی بسیار سرعت پیدا میکند، پس ، مادر تمام امراض در افغانستان” جنگ “را میدانیم  که این جنگ  ازطرف کشور بسیار مشخص در کشور ما دامن زده میشود.

دوم سوالی که شما کردید که آیا ما بخاطر آوردن تغییر با حکومت همکاری میکنیم یا نه ؟

من از داخل تا یک زمانی که فرصتی در اختیار داشتم  و تا حیطه ای صلاحیت خود تغییرات را بیارم  بعد از آن من در داخل نظام  بنابر نظریاتی که داشتم بنا بر اعتقادی که به این داشتم که باید مستقیم صحبت کنیم  و واقعیت  ها را انعکاس بدهیم دیگر من در انزوا قرار گرفته بودم و دیگر من نمی توانستم از داخل  نظام باعث کدام خدمت موثر  و آوردن اصلاحات شوم همان نتیجتأ بود که استعفاء دادیم و دلایلش را من قبلأ هم گفتیم و اینرا هم گفتیم که به هیچ صورت  تحت هیچ شرایطی  و با هیچ پیشنهادی حاضر به شمولیت  در حکومت افغانستان من نیستم، اما عدم همکاری با حکومت افغانستان به این معنی نیست که ما با افغانستان نیستیم و این یک نقطه ای است که از همدیگر خود باید تفکیک شود.

مصاحبه کننده : آقای صالح، پرسش اخیر من اینست که برخی ها به این باور هستند که شما این واقعیتی را که حالا جامعه جهانی برایش اعتقاد  پیدا کرده و امریکا هم اعتقاد پیدا کرده  که طالب ها دیگر از طریق نظامی  سرکوب نمی شوند و حتی حالا در شیوهء حرف هایشان تغییر آمده که طالب ها را بنام تحریک و یا یک جریان می پندارند و آنها فکر میکنند که باید  راه حل تنها جنگ نیست  باید گفتگو هم باشد و در حالیکه شما مخالف  گفتگو با طالبان بودید به همین دلیل هم از نظام  هم کنار رفتید شما و استعفا دادید و حالا فکر میکنید که دیدگاه های شما درست  است و یا اینکه جهان و امریکاییها به نتیجه درست رسیدند .

امرالله صالح : ببینید ، من میخواهم بسیار به سراعت صحبت کنم :

اول ما علیه “معامله” قرار داریم، نه علیه صلح  هر کسی بخواهد معاملهء با طالبها انجام بدهد به هیچ صورت  معامله نمی تواند در افغانستان صلح و ثبات پایدار را بوجود بیاورد ، ملت افغانستان  به یاد دارند خاطرات تلخی از معامله در گذشته دارند که نتیجه نداده ، یک .

دوم ، اگر کسی بخواهد با طالبها “معامله” کند و در نتیجه معامله طالبها مسلح باقی بمانند، تشکیلات شان مرموز باقی بماند، به اندازه ایکه مرموز است امروز، دفاتر و پایگاه سیاسی شان در پاکستان باقی بماند واین قوماندانهای طالبها که در این سالها  باعث کشتار مردم شدند لیست گیری و فهرست بندی نشوند ، دیپو های سلاحهای آنها مخفی بماند، خلع سلاح  و D D R نشوند درمقابلش تمام نیرو های که با طالب مبارزه کرده  خلع سلاح شدند و D D R شدند، خلع تشکیلات شدند و درمقابل دشمن شان تا دندان مسلح باقی بماند ، آیا این منطق دارد که  ثبات در این کشور بیاید .

فلهذا امریکا  هر تعریفی که میخواهد از دشمن ارائه کند مربوط خود امریکایی ها است ، اما به خاطر سه هدف آمده بودند در اینجا ( شکست القاعده  به حاشیه کشاندن طالبها که دیگر هیچ تأثیری در زندگی مردم افغانستان نداشته باشند  و ایجاد نظامی که سر پاه خوداستاد باشد ) حالا سوال اینجاست که از این سه هدف امریکا کدامش را بدست آورده؟ . القاعده زنده است، طالبها تبدیل به یک تهدید بزرگی که مجددأ صورت گرفته و با دولت افغانستان هم اینها کشمکش دارد ، فلهذا از دید من یک روش مشخص شفاف وواضع وجود ندارد

مصاحبه کننده : آقای صالح ، جهانی سپاس از شما که به گفتگو با ما حاضر شدید ./ ختم

 

 

 


بالا
 
بازگشت