صفحات سفید تاریخ

 

سال ها قبل  وقتی که در دانشکدهء حقوق درس می خواندم، استاد حقوق جزا که ذکرش بخیر باد، در جریان تشریح جرم فریبکاری با برشمردن عناصر مادی متشکلهء جرم و بستر های سوبجکتیف که فاعل را آمادهء ارتکاب عمل می سازد، نتیجه می گرفت که فریبکاران دارای شخصیت های خطر ناک اند. 

بعدا در ساحهء وظیفهء خویش تا آنجا که به این قضایا بر می خوردم، فریبکاران را اشخاص زرنگ، تردست وماهر می یافتم که بعضا از تحصیل، آگاهی، مهارت و مطالعه نیز بهره مند بودند که می توانستند در کنار سایر عناصر متشکلهء جرم فریبکاری، با مانور های فریبکارانه وزیرکانه، اشخاص را اغفال و به اصطلاح برسر شان کلاه می گذاشتند. صحت نظرات استاد  نزدم مسلم می شد.

در عرصهء سیاست ودولت داری نیز می  شنیدم که بعضی از سیاسیون ودولت داران مردمان زرنگ وشیادی هستند که گاهی با لحن ملتمسانه وچهرهء حق به جانب وزمانی با ادای جملات وعبارات مطنطن وحرف های دهن پر کن، وعده های سر خرمن  را تحویل مردم داده ودر نهایت عدم بضاعت معنوی، با ادا واطواریک چهرهء شاخص، مردم راچون مهره های تسبیح در رشته یی محکم و به اشارهء سر انگشت به میل خود می گردانند.

در موجودیت چکمه داران خارجی وحمایت چشم آبی ها از رژیم سرخ، که دستگاه دولتی را به فقدان مشروعیت و اعتبار در انظار واذهان مردم، کشانیده بود وموجودیت مخالفان ایدیولوژیک وسیاسی رژیم که این جا و آن جا درکمین نشسته وگوش به آواز بودند و چراغ به دست زوایای اقدامات و تصامیم وحرکات واظهارات  سرکاران آن را با ساطور انتقاد و حتی عناد به تسلیخ می کشیدند و کوچکترین حرف وعمل دولتداران رژیم راپوست می کردند وعریان ومفتضح به خورد مردم می  دادند؛ به حرف راست دولت مردان به ضمیمهء سوگند، مردم باور نمی داشتند، چه جای حرف دروغ واقدام ریا کارانه که به مجرد برآمدن ازجوف دهن به بیرون وحتی به محض خطور در ذهن، رسوای بازار می گردید و اژدهای هفت سر اطلاعاتی و خبری نیز با دمیدن آتش، دود از دمار این موجود تسلیخ شده کشیده وخاکسترش می کرد. بدین ترتیب دولت داران زمان، مجالی برای خود نمایی  نهاد های درونی خود نمی یافتند و سرکوفته و واسوخت می ماندند. 

اما امروز زمان دیگر است وچهره های دیگر. حامیان رژیم سرخ، متحیر به احوال خویشتن خویش اند و هر روز فلاکت وذلت راتجربه می کنند، شکم گرسنه بینایی و شنوایی شان را زایل ساخته است. نه منتقم اند بل آب خود را پف کرده می نوشند.

منتقدان دیروز طراحان، مجریان و همه کاره های امروزند. سه دهه خشونت جهت نیل به مرام های سیاسی، نفوس انسانی مارا بی میل به فراخوان منتقدان نوپا کرده واین تازه نقادان نیز به جایگاهء لرزانی تکیه دارند و بیخ شان به هیچ نقطهء از زمین خدا ریشه ندارد.

بازیگران تیاتر قدرت نیزبا فراغ خاطرهرآ ن قیافه می گیرند و قیافه می بازند، هر روزطلسم تازه می بندند وهر دم با ادا واطوار گونه گون غرض سرگیچه کردن ملت به ذکر اوراد جدید مشغولند وساز تازه در نی می دمند.

شخصیت های سست وفرسوده که حقوق ملت را در طبق  اخلاص تقدیم بیگانگان می کنند ودر فقدان عزم سیاسی ، خرد دپلوماتیک و درجهء نازلی ازاحساس وشعور؛ دست بسته وگوش به فرمان عهده دار اجرای خواست های آزمندانهء فراعنهء زور وسرمایه می گردند. هر چند دم از بلوغ سیاسی ملت می زنند، اما در عمل با سلب حق اشتراک وتصمیم گیری ساکنان این سر زمین بر مبنای اصول دموکراتیک در تاسیس نظام سیاسی ومدرن، آنان را به منزلهء رعیت و صغیر سیاسی  تنزیل می دهند که صرف در اقتدا به حاکمیت  این مجریان مطالبات نا مشروع وقیمومیت خود خواهانهء سلطه جویان مغرورو متکبر بین المللی، موجودیت و هویت می یابند و فی النفسه فاقد ممیزاتی اند که بتوان برآنان نام ملت را اطلاق کرد.

تفوق طلبان قومی و پیروان اندیشهء عشیره سالاری که زمانی در تکیه بر پایه های استبداد  سلطنت و زمانی با چسپیدن به ناسیونالیسم قومی و مدتی در قبول اندیشه های وارداتی  کمونیستی، استیلای خود را براین سرزمین تضمین می کردند، اکنون با درک فقر فکری وفرهنگی خویش و انجماد  این اندیشه های مصرفی و عدم تندهی ساکنان ستم کشیدهء این سرزمین به قبول این بلند نگری ها، دست در دامان سرمایه سالاران غرب که آزادی و" دموکراسی را چون حجاب عفت و پاکدامنی بر سیمای بد کارهء خود کشیده اند"، گره نموده و با استفاده نا مشروع از رنجوری و نیاز ملت، تسلط نا جایز خود را ابقا می دارند. با لجاجت معادلات برهم خورده و در حال نوسان به سمت واقعیت های  تاریخی، عینی وترکیب ملی در بستر جامعه را چشم پوشی و با سیاسی  سازی واژه های  اختراع شدهء و ارداتی غرب  وتفسیر نا درست از مسایل اتننیکی، بر یک پرگنهء عظیم ملت برچسپ های ناروا  وارد و می خواهند  اورا خلع حق کنند.

شخصیت ها وپیشروان فکری وسیاسی آزادهء حال و گذشتهء ملت ستم کشیده را ، با تبلیغات همنوا وسازمان یافتهء داخلی و خارجی، در حجاب ابهام فرو برده ورسوا ترین معامله گران یک تن وصد سر و معماران سیه روزی  وذلالت و زولانه بندان ملت را، چون قهرمانان و نخبگان، جامهء کذاهی غرورو شهامت به تن وتحویل تاریخ این خطهء مرد خیز، می  دهند.  فرهنگ، تمدن و تاریخ کتلهء وسیع ملت را با نشر اکاذیب و اشاعهء تاریخ های سرکاری و نامگذاری های بی مسمی و بی- مورد، کمرنگ و فراز های فرهنگ بالنده و تاریخ درخشان آنان را کم ارج و با ایجاد موانع در راه باروری و غنای شان، طاق های رفیع این تمدن را زیر خیمه های تاریک و خفقان آور کلتور قبیله کتمان سازند. این در حالیست که ادعای اعتقاد به تساوی حقوق اقوام ساکن این خانهء مشترک و رعایت عدالت اجتماعی کاذبانه از حلقوم قدرت بیرون می جهد.

در مقام دولت داری بدون رعایت اقل اصول اخلاقی، به مثابهء عناصر واجد بار قومی عمل و با ایجاد تنش در بستر های آرام محیطی، متعلق به مردمان دیگر اندیش و آزاده، تخمهء نفاق و کینه را بذر و مردم را گریبان گیر همدیگر می سازند.

در پوشش عبارات شور انگیز دیموکراسی،  جامعهء مدنی و قانون سالاری و تحمل همدیگر، نیات شخصی خود را بر پا، دیمکراسی را مصلوب، ذهنیت های قبیلوی را رایج، عدالت را نسبی، جهالت بدویت را نافذ و اهانت و تصفیه را مرعی میدارند و با تبعید منطق و عقل به جنگ ارزش ها میروند.

با نفوذ، با تهدید و تطمیع و تأویل به مطلوب، فرآورده های ارادهء مردم را ملوث و آنرا تا سطح وثیقهء ممثل ارادهء شخصی و حافظ مقام، تنزیل اعتبار داده، فاقد مشروعیت و شأن می سازند. در حالیکه خود را مطیع ومجری تصامیم وارادهء ملت و خدمتگذاران  آن می خوانند.

با به بر کردن جامهء ریا وتظاهر به پابندی به باورداشت های عقیدتی ودینی مردم، در برابر اشاعهء فساد، فحشا و منکرات موضعگیری منفعلانه اتخاذ و جهت رعایت خاطرغرب وتعارف به لیبرالیزم، اجتماع را به باتلاقی هدایت می کنند که گند آن از سال ها ی متمادی دامن غرب را گرفته است.                                                 

با عدم توجه به خطرات شبخون فرهنگی غرب در میان نسل جوان، نبود امکانات لازم جهت مصروفیت های سالم  آنان، عدم هدایت نسل جوان به یک نظام زندگی متکی بر خویشتن وتحصیل رزق مشروع وبرعکس بی تفاوتی در برابر اردوی بیکاران، معتادان، تعلیل رفتگان مزاجی وافسردگان وناامیدان، آیندهء این سرزمین را از سرمایهء معنوی عاری می سازند.  این در حالیست که منابع پولی  دولت صرف تجمل، دعوت، هزینهء گارد وپرداخت مستمری های گوناگون برای مفت خواران دایمی وخوانین دو سر، می گردد.

با ایجاد زنجیرهء موادمخدر، پول، قدرت  و دولت وانجوها ی غیر ضروری ونا مؤثر، زمین مقدس وطن را به مزرعهء پر بار مافیای بین المللی، قاچاقچیان واستفاده جویان وتمویل کنندهء بودجه های گیچ کنندهء استخباراتی ونظامی منطقه یی و جهانی مبدل واز این راه سود های کلان را به بهای بی آبروهی وبی اعتباری ملت به جیب می زنند.

این همه مواردی بود محدود که این قلم بر شمرد، اما دامنهء این فریبکاری آنقدر وسیع وفراخ است وآنقدر مکتوم ومرموز عمل می شود که فقط شیطان میداند وفاعلین آن، چه خدا از ظالمان بیزار است.

اگر امروز، مردم از درک این فریبکاری ها عاجز اند و یا صدای شان به جایی نمی رسد ویا نیاز وحب بقا دهان شان را قفل زده است وفریب کاران حرفه یی داخلی و خارجی امروز ملت را می قاپند، اما تاریخ به مثابهء داورعادل وبی طرف قضاوت خواهد کرد. بناء :" تاریخ را یک صفحه در میان باید نوشت تا آینده گان بتوانند با تحقیقات خود صفحات سفید آن را بنویسند : " .

نوشتهء  کاوه آهنگر.

 


بالا
 
بازگشت