مصطفی اورکزی

 

تقاضای مشروع

 

شهريان کابل طی نامهً عنوانی گلبدين حکمتيار ضمن خوش آمديأ به شهر کابل نگرانی خويش را چنين ابراز داشته اند.

محترما! اسم شما با بمب گذاری در نقاط ملکی شهر به به زبانهاست و با کاربرد راکت های سکر بيست ف چهل و شصت در نقاط پر ازدهام شهر کابل شهرت چشمگيری حاصل نموديد ، که آثار آن در قلب زخمی شهر و هزارن مقبره هويداست.

ازشما محترمانه خواهش می گردد که اينبار با ورود به شهر کابل لطفا از انتقال تجهيزات نظامی به خاک جبار و چهار آسياب خود داری کنيد. شهريان کابل به قول های شکننده شما اعتبار ندارند و از عواقب وخيم دشمنی های شما بعد از دوستی تشويش عميق دارند.

 

خرعيسی

اولی : چرا توافقات انجام شده سالهای 90 در مکه مکرمه جامهً عمل نپوشيد؟

دومی : نشنيدی که گويند :

 خر عيسی گرش به مکه برند         چون بيايد هنوز خر باشد

 

ديزل

شايعه يی درميان مردم شهر پخش شده است که گويا رئيس شرکت هوايی کام اير ، برای دريافت منفعت بيشتر از کار پرسود مسافرين از يک شهر به شهر ديگرکشور ف به جای تيل مخصوص طياره از ديزل استفاده می نمود.  وطبق يک خبر ديگر ، به دليل پرچوی برق ميدان هوايی کابل ،  برق ميدان و خط رنوی خاموش بود و ازينرو طياره ساقط شده نتوانست خط رنوی را دريابد و زمانيکه می خواست به جای ديگر به نشيند ، ديزل آن تمام شد وطياره سقوط کرد.

 

آبپاش

پسر : پدرجان ! پدرجان ! يک خبر خوش دارم.

پدر : بگو.

پسر : طياره های امريکايی زمين ما را آباپاشی ميکند.

پدر : بچيم اين آبپاشی نيست بلکه زهر پاشی است.

 

مشکل ايجاد پارلمان

ناتو : زود باشيد پارلمان را ايجاد کنيد

دولت : يک مدتی ما را بگذاريد تا نفس راحت بکشيم

 

قدرت زير کوهی

ايران : در صورت حمله امريکا يا اسرائيل به تاسيسات اتومی ، ما اين تاسيسات را زير کوهها انتقال خواهيم داد.

امريکا : در اينصورت ما حکومت شما را ساقط خواهيم کرد.

ايران : تشويش نداشته باشيد ، حکومت را هم در زير کوه انتقال خواهيم داد.

 

سيلاب طبيعی يا سيلاب عمدی

 

شايعه يی در پاکستان پخش شده است که گويا دولت با انفجار بندهای منتهی به ايالت بلوچستان سبب سرازير شدن سيلاب های غول آسا گرديده تا از نظر برای مردمان ايالت بلوچستان که در اين اواخر خواستار دريافت خود مختاری از سلطه حکومت پاکستان شده اند ، نشان دهند که مخالفت با حکومت ، مخالفت با خالق است و هرکسی چنين کند به بلاهای آسمانی مواجه خواهد شد.

 

سلطنت خوک

از خوک پرسيدند ، اگر سلطان جنگل شوی چه خواهی کرد؟

گفت : همه حيوانات جنگل را به قتل می رسانم و يا از خانه و کاشانه ايشان را می رانم.

پرسيدند چرا؟

گفت : هويداست که من ميدانم که لايق اين مقام و منزلت نيستم و ديری نخواهد پائيد که دوباره به وضع کنونی ام برخواهم گشت.

 

شناخت دقيق

 

شخصی وارد مغازه مفشن می شود و ميپرسد : قيمت الويزيون چند است؟

مغازه دار بلافاصله جواب ميدهد: ما به پاکستانی چيزی نمی فروشيم.

شخص سرافگنده از مغازه خارج می شود و دو روز بعد با استفاده از انواع پرفيوم و عطر باب برای خنثی ساختن بوی عرق وجودش ، وارد مغازه شده و از مغازه دار قيمت تلويزيون را می پرسد و مغازه دار بلافاصله جواب ميدهد : ما به پاکستانی  چيزی نمی فروشيم.

شخص با حيرت از مغازه دار می پرسد که چطور می دانيد که من پاکستانی هستم؟

مغازه دارد به وی نگاه می کند و ميگويد : دليل شناخت من اينست که هر دوبار شما برسرماشين کالاشويی دست می گذاريد و ميپرسيد قيمت اين تلويزيون چند است.

 

فلسفه رنگ

شوهر به زن : موهايت را با اين پوست تيره  رنگت چرا زرد رنگ نموده ای؟

زن : نشنيده ای که می گويند ، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش.

 

شيطان

اولی : چرا زمانيکه گناهی از نزد ما سرميزند ميگوئيم لعنت بر شيطان؟

دومی : دليل آن اينست تا با انداختن گناه به گردن شيطان خود را برائت دهيم.

 

دموکراسی امريکايی

درشهر به طور روزافزون به عشرت و خوش گذرانی های غير اصولی افزوده ميشود. شهريان کابل با شنيدن مبدل گرديدن رستوانت ها چينايی به مراکز فساد از همديگر می پرسند که به کی ها الزام به بندند؟ به مجرمين يا عاملان جرم؟

دموکراسی امريکايی در حال بخشيدن رنگ جديد به جامعه افغانيست. افزايش تعداد خارجی ها که در جامعه آزاد پرورش يافته اند به نحوی از انحا ، محيط زيست خويش را طور دلخواه با پول دست داشته شان مساعد می سازد. ولی در اين حال دولت چه نقشی دارد؟ خارجيان که در سطوح مختلف  زندگی قرار دارند ، از نگاه اخلاقی و تربيتی نيز در سطوح مختلف می باشند. اين آقايان که اکنون همه کاره کشور اند ،  در مسايل امنيتی ، بازسازی و کمک رسانی مصروف « کار» اند. و در حقيقت از مردم شان نزد دولت نمايندگی ميکنند و دولت نمی خواهد اعتمادش را نسبت به مردم آنکشورها کاهش دهد. دولت در جهت رضائيت اين افراد  و بوسيله اين افراد در جها تحکيم و افزايش قدرتش کار می نمايد در حاليکه به اصول جامعه افغانی وقعی نمی گذارد.

چون گذشته ، هر زمانی که فساد اخلاقی اين فرمانروايان دولت لبريز شده ورسوايی بار می آورد ، دولت يک تابليت مسکن را به جهت تداوی سفارش کرده ، با يک اقدام سمبوليک دروازه  يکی دو رستورانت را می بندد و گويا در جهت کاهش فساد اقدام نموده است.  و يا روابط جنسی يک مشارو عاليرتبه امريکايی وزارت ماليه با يک  پسر جوان افغان را اشتباه  تلقی نموده و از وزير مشارو امريکايی خواهش می کند تا موقتا خاک کشور را ترک گويد و بس.

عجيب تراينکه رهبران جهادی که بخاطر « اسلام» جهاد کرده اند بصورت قطعی دراين موارد اظهار نطری نمی کنند.

 

دوزخ

شاگرد : معلم صاحب دوزخ چند طبقه است؟

معلم : هفت طبقه.

شاگرد : چرا دوزخ هفت طبقه دارد؟

معلم : در هر طبقه افرادی به اندازه ارتکاب گناه شان جابجا می شوند. بيشترين گنهکاران در طبقه هفتم قرار میداشته باشند.

شاگر : کی ها بيشترين و بزرگترين گناه را مرتکب می شوند؟

معلم : سياستمداران.

شاگرد : من شنيده ام که طبقه هفتم دوزخ جای منفقين است.

معلم : لطفا به سوالت خاتمه بده زيرا  هر دو کلمه يک معنی را افاده می کند.

 

مهمان نوازی مدرن

به گفته مقامات کشورهمسايه ايران ، آنان از ساليان متمادی ميزبان افغانها بوده اند و بدين ملحوظ دليلی برای اخراج اجباری افغانها وجود ندارد.

بلی ! افغانهای مقيم ايران هرزمانی که از ميزبانی ايرانيان ياد ميکنند اين خاطرات در ذهن شان تازه می شود : کار شاقه شباروزی با مزد ناچيز ، مساژ پوليس توسط مشت ، لگد و دنده ، بازداشتگاههای  مخوف پوليس و اخزاج اجباری بدون اطلاع فاميل و اقارب.

 

 


بالا
 
بازگشت