هدايت حبيب

 

چگونه می شود زن، اين نیمی از جامعه را، احترام نکرد؟

 

نخست از همه، روز هشتم مارچ، روز آغاز آزادی زن را از پنجه های خونين زن ستيزان مرد سالار، به تمام زنان مبارز، رنج ديده و محنت کشيده ی سراسر جهان، بويژه زنان داغدار وآزادی دوست ميهن درخون تپيده ی مان افغانستان تبريک می گويم و برای هريک آنان ايمان قوی تر، انرژی بيشتر و رزم وپيکار هدفمند تر، در راه آزادی کامل اين نيمی از پيکر جامعه ی بلاکش مان را تا رسيدن به قله های شامخ زندگی آرزو می نمايم.

خوانندگان عزيز!  

در این روزها شماری از دوستان با استفاده از فضای که در اختیار دارند، در رسانه های آزاد و شبکه های اجتماعی، به پيشواز هشتم مارچ مطالبی را می نویسند.  من هم به خاطر ادای دين و بازتاب رنجهای بيکران مظلوم ترين قشر جامعه ی مان، خواستم راجع به زن، حقوق زن، مظلومیت تاریخی مادران، خواهران و دختران ميهن مان، مطلبی را با شما شريک سازم.

کشور مان افغانستان به یک نماد وحشت و خشونت مبدل شده است. در حال حاضر در بسیاری از بخش های کشور، مردم ما از جمله زنان، از ابتدایی ترين حقوق انسانی خويش محروم هستند و خشونت های گوناگونی را تجربه می کنند؛ اما چه کسانی این کشور را به خشونت کشانده اند، در حالیکه در بسیاری از کار های خشونت آمیز جنبه های دینی داده می شود، چرا بسیاری از علمای دین و ملا ها در زمینه خاموشی اختیار کرده اند، آیا ملا ها ویا عالمان دین مسؤولیت های شان را به خوبی انجام می دهند؟ بخش های بیشتر این سرزمین به خشونت های گوناگون روبرو هستند؛ خشونت های که در افغانستان تازگی دارند بسیاری از این ها بنام های اسلام و شريعت صورت می گیرد. آیا چنین خشونت ها در اسلام جا دارند؟ در حالیکه در اسلام شرایط سنگسار آنقدر سخت و دشوار گفته شده است، که عملی ساختن این حد آن چنان سخت و دور از امکان به نظر می رسد، که تطبیق و جاری کردن آن از طرف هر ملا و مولوی، بدون داشتن صلاحیت قضایی و حکم محکمۀ ذيصلاح، يک عمل خلاف اصول فقه و قوانين نافذۀ کشور بوده ، جرم پنداشته می شود. هرگاه یک ملا به تصور فردی خود و بدون داشتن صلاحيت قضايی، تصمیم می گیرد، خودش در ذات خود یک انارشی، زیر پا گذاشتن شريعت، قانون و عدالت است.

در حال حاضر در بسیاری از بخش های کشور حتا در بخش های زیر ادارۀ دولت، کار های زیر نام اسلام صورت می گیرد که مغایراحکام دین اسلام استند؛ در حالیکه برخی ملا ها در بسیاری ازاین رویداد ها نقش داشته و دارند، به نظر می رسد که چنین ملا ها بیشتر از عرف و سنت های قبيله پیروی می کنند تا احکام دین اسلام.

در رویداد های مانند ازدواج های اجباری، ازدواج های پیش از وقت و«بد» دادن دیده می شود که شماری از ملا ها عُرف و سنت های حاکم قبيله يی را دنبال کرده اند، در این گونه رویداد ها شماری از ملا ها بدون در نظرگرفتن رضایت دوطرف، خطبه  می خوانند و نکاح می بندند؛ در حالیکه چنین رویداد ها را دین اسلام نمی پذیرد و هیچ پیوندی با دین هم ندارد. بویژه دیده می شود شماری از ملا و امامان مساجد روستا ها کارهای راانجام می دهند که هیچ گونه جنبۀ دینی ندارد. سیمای شیطانی عمال و اجنت های مزدور سازمان استخبارت نظامی پاکستان" آی اس آی " و گروه دهشت افگن طالبان سيه دل را در عقب این رویداد ها بخوبی می توان مشاهده کرد.

سوگمندانه عناصر تاریک اندیش، پتیاره گان و خفاشان شب پرست، کوچکترین روزنه هایی را هم که نوری به محیط کار و زندگی زنان می رسانید، سبعانه و متعصبانه بستند. برای اسارت زنان بدترین دست بند ها، پا بند ها، چشم بند ها، روبند ها و قوانین را وضع نمودند. چند خواهر ما را به  ظاهر سازی در مجمعی بنام پارلمان آورده اند، تا سایر زنان کشور را به این وسیله مورد شکار وحشیانه قرار بدهند، که دادند.                                     

در بسا از اقصای جهان، زنان توانسته اند، به پاره ای از حقوق خود برسند؛ ولی سوگمندانه در کشور ما ستمگران گلوی زنان را با تمام قوت می فشارند؛ سنگ دلانه تا سرحد مرگ لت وکوب می نمایند؛ به خود کشی، خود سوزی، جدایی از فرزند وامیدارند؛ دختران را به نام مهريه می فروشند ويا مانند علی آباد کُندز با حیوانی تبديل می کنند؛ به جرم بروزِ خود انگیزِ پسندیده ترین صفت انسانی؛ یعنی محبت، سنگسار می نمايند و بگونه بی رحمانه به قتل می رسانند؛ برای تلافی جنایت مردان بنام «بد» داده می شوند، که تا زنده اند ستم بکشند ....

آنچه یاد شد، کاهی از کوه عظیمی از رنج و اندوه مادران و خواهران مان در افغانستان بوده و چنان ستم بزرگی است که به گزارش نمی گنجد؛ با این حال، ما معتقدیم که آزادی زنان از بدبختی ها، زمانی مویسر است، که جامعه در کل از قيد اسارت مادی و معنوی دست و پا گير حاکم برسرنوشت مردم دربند کشيدۀ مان، آزاد گردد.

علی رغم اين که دراین راستا مبارزه ای دموکراتیک و مترقی ازجانب احزاب ترقيخواه و تحول طلب، زنان مبارز و عدالتخواه در افغانستان جریان دارد. از جانبی هم  رهایی زنان مستلزم پیشرفت اقتصادی و اجتماعی تمام کشور است؛ روی این منظور است ، که زن ستیزان و واپس گرایان، پيوسته  دست به انواعِ دستبرد از دارایی مردم ، چور و چپاول ملکيتهای عامه و کمک های بین المللی می زنند؛ با تمام قوت و امکان می کوشند تا وطن پرستان راستین را از حاکمیت و خدمت به ميهن و مردم دور سازند، تا با اين ترفندها و وسايل ،مانع کار و فعاليت آنان و انکشاف کشور گردند و زن را هميشه مانند سایر عرصه های جامعه، در اسارت نگهدارند؛ تا اگر بتوانند به همکاری همکاران و باداران خارجی شان، صدای دادخواهانه و حق طلبانه ترقی خواهان و زنان کشور مان را موقتاَ خفه کنند؛ اما، سیر زمان و جبر تاریخ را، که پيوسته به نفع ترقی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و آزادی توده های مردم، از جمله زنان کشور ماست، نمی توانند باز دارند؛ به این دلیل می توانیم حکم کنیم که، پیروزی نهایی از آن مردم آزاديخواه و تحول طلب افغانستان و درگام نخست، مادران و خواهران ما، دراین نبرد حق عليه با طل خواهد بود.

ـ آنجا که زن است، نوراست؛ پس جاودان باد نور يعنی زن و  مادر!

ـ بگذار زن باشد، تا جهان وزندگی روشن باشد!

ـ فرخنده باد هشتم مارچ، روز آزادی و همبستگی زنان سراسر جهان!

 

۶ مارچ ۲۰۱۴

 

 


بالا
 
بازگشت