نوشته حمیده گشتاسب

استاد پیشین  دانشگاه بلخ

 

از بانوی میانه سال به بانوی کهنسال ملالی موسی نظام

انسان   پدیده ای  هر سو نگر وگاهی هرزه خیال  است ، با  بازتاب نگرش هایش و دیدگاه هایش گوهر نمادین دیدگاهش را بازتاب می دهد.

در تارنمای افغان جرمن آنلاین نگارشی از بانوی کهنسالی به نام ملالی موسی نظام که گویا در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۶۵ ترسایی  دانشجوی دانشگاه حقوق وعلوم سیاسی بود  واکنون عمرش شاید از مرز هفتاد گذشته باشد ، در باره « اناهیتا راتب زاد چهره ای اشنا….»  ، به نشر رسیده است .

این بانو بدون اینکه کم از کم به این متل افغانی رویکرد بدارد: « ما مرده بد وزنده خوب نداریم» ناشیانه  قلم به کوی دشنام سپرده وبدون مقدمه وموخره با بکار برد واژه های خیانت ، وطنفروش ، مظالم بشری ، تاریخ خونین ، زن قصی القلب،  حیات غیر ملی ، پیوند بی مورد (منجنیق معضله انتخابات افغانستان وکارشکنی های عبدالله عبدالله)،  سردمدار حزب وطنفروش ، چهره ای ننگین ، سوابق سیاه ،  صفحات سیاه وخون آلود ، زن خیانت پیشه ، گروه خاک فروشان ،» پرداخته است، این بانوی معزز بی معلومات در گام نخست پس از نثار دشنامهای بی مورد در مورد تحصیل بانو دکتر اناهیتا راتب زاد نیز تازیده وچنین نگاشته است :« در خبر بی بی سی به نکات قابل مکثی بر می خوریم ، از آنجمله جناب سردمدار سازمان دموکراتیک زنان افغانستان که لقب داکتری را هم شامل اسم خویش نموده است تا صنف هشتم را در لیسه ملالی تحصیل نموده ویکسال را در شعبه پرستاری زایشگاه سپری کرده است ، ودو سال را با بورس تحصیلی در شیکاگو در همین رشته گذرانده است  ، البته که این مجموعه نمیتواند ، تحصیلات طب را که بین ۱۹ تا ۲۰ سال تحصیل را حتمآ در بر می گیرد، احتوا نماید

در شگفتم ، که چگونه زنی ، مادری ، دانشگاه دیده ای این سان لجام گسیختانه به دشنام روی می آورد ، وبدون اینکه کم از کم ، رعایت عمر هشتاد وسه سالگی  بانو داکتر اناهیتا راتب زاد  گرانقدر را نماید، به دشنام پردازی روی می آورد.

 اکنون لازم است به پاسخ این بانوی یا اقای فروخته خرد ، بپردازم:

نخست : در پاسخ همین تحلیل لب وروی کشالش عرض می کنم :

 بانو داکتر اناهیتا راتب زاد ، همانگونه که در تارنما ها وزیست نامه هایش در اغلب  تارنما ها وکتاب ها پدیدار است ، آمده : در سال ۱۳۳۱ خورشیدی در ولسوالی گلدره ولایت کابل  از تبار پشتون به دنیا آمده است ، آموزش متوسطه یا میانگین را در دبیرستان ملالی ادامه داده است وسپس در سال ۱۹۴۷ میلادی جهت آموزش نرسنگ عازم شیکاگوی ایالات متحده امریکا شد. پس از بازگشت برای مدتی در مکتب نرس وقابله گی به تدریس پرداخت و در سال ۱۹۵۷ ترسایی شامل دانشکده طب کابل شد ودر سال ۱۹۶۳ میلادی تحصیلات عالی را در دانشکده طب  کابل به پایان رسانید.

 این مطلب در چندین اسناد ذکر است.

یگ- نام داکتر اناهیتا راتب زاد در فهرست فارغان سال ۱۹۶۳ طب کابل در صفحه نخست ودر شماره سوم درج است.( از نویسنده : گشتاسب)

دوم: این مطلب را لودویک آدمک  در جلد سوم صفحه ۱۵۶ نیز بیان داشته است.

سوم:در اسناد لانه جاسوسی شماره ۳۹ افغانستان در صفحه های ۵۴ تا ۵۵  از تحصیلات عالی طبی بانو اناهیتا راتب زاد ذکر شده است .

چهارم: در سالنامه های افغانستان شماره های ۴۵ و۴۶  تحصیل دانشگاهی طب بانو راتب زاد تذکار شده است .

پنجم: دستگیر پنجشیری در کتاب ظهور وسقوط حزب دموکراتیک خلق افغانستان از تحصیلات عالی دانشگاهی بانو راتب زاد یاد آوری نموده است.

پنچم : در سایت های سپیده واصالت از این مطلب نیز با شفافیت یاد آوری گردیده است.

ششم: در فهرست وکیلان دوره سیزدهم شورای ملی نام وسوانح دکتر اناهیتا  راتب زاد به نام داکتر اناهیتا راتب زاد وکیل ناحیه سوم وچهارم شهر کابل  درج ونگاشته شده است.

من فکر می کنم ، که بهتر بود تا این بانو ، کمی با دقت به اسناد های تاریخی روی می آورد ومراجعه می کرد وسپس این تهمت  نامه بالای تحصیلات داکتر اناهیتا راتب زاد را پی ریزی می نمود.

واما در مورد جنایاتی که گویا از دیدگاه بانو ملالی موسی نظام، بانو داکتر اناهیتا راتب زاد  انجام داده است. «گرفتاری وزندانی ساختن نزدیک به  ۵۰۰۰  هموطن ما توسط اناهیتا راتب زاد در سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸  است ؟»

با خواندن آن نزدیک بود شاخ بکشم . از خود پرسیدم : چگونه می تواند، یک نویسنده یا یک انسان بدون آگهی به نگارش یک مقاله روی آورد  و آن را در سایت ها به چاپ برساند؟.

بانوی کهن سال کهن نگر وبهتان پرداز  ملالی موسی نظام! : آیا شما به راستی دکتر اناهیتا راتب زاد را می شناسید؟ ایا شما به زنده گی نامه او مراجعه فرموده اید.

یکبار اگر زحمت نمی شود ، به زنده گی نامه او رویکرد فرمایید:در تمام آثاری که نام گرفتم چنین آمده است :

« داکتر اناهیتا راتب زاد پس از کودتای اپریل ۱۹۷۸ عضو شورای انقلابی وعضو کمیته مرکزی ح.د.خ.ا ووزیر کار وامور اجتماعی منصوب گردید، درست پس از دوماه سبکدوش وبه حیث سفیر افغانستان در بلگراد (پایتخت یوگوسلویایی سابق ) مقرر شد ودر اکتوبر همان سال از کار برکنار گردید.» بنگرید ، چقدر شرم آور است ، که بدون خریطه فایر کردن.

درست در  همان سالهای بگیر وببند رژیم خلقی شادروان اناهیتا راتب زاد در خارج  از کشورتبعید شده بود وهزار ها همرزمانش در زندان مخوف امین یا در پلیگونها به شهادت رسیدند ویا گرفتار وزندانی بودند. شرم آور نیست ، که بگیر وببند رژیم خلقی را بالای بانوی که خودش سبکدوش ودر تبعید بسر می برد ، انداخت

ودر مورد عکسها : نخست اینکه عکس بانو اناهیتا راتب زاد در مسکو در برابر مجسمه لینین نیست ، بلکه در کنگره زنان دموکرات در کوبا است ، اینهم یک جعل دیگر شما .

ربط دادن تصویر خون آلودی را که حاصل حملات  خردجالان سده ای بیستم در سالهای ۱۹۹۳ و۱۹۹۴ در کابل برداشته شده است ، به بانو داکتر  اناهیتا راتب زاد ، یکی دیگر از جعلیاتی است ، که در این نگارش سرا پا دشنام گذاشته شده است.

وحالا پیش از آنکه به دیگر بخش های این دروغنامه بپردازم ، می خواهم به خانم ملالی موسی نظام بیان دارم ، که چرا جنبش دموکراتیک زنان افغانستان را بانو داکتر اناهیتا راتب زاد در افغانستان پی ریزی کرد.

اگر حافظه شما درست کار کند وبه یاد داشته باشید، در کشور عزیز ودوست داشتنی ما افغانستان ، زنان از کمترین حقوق انسانی بهره ور نبودند ،تبادل زنان ودختران با حیوانات ، فروش دختران وزنان ، کشتن وقتل  دختران وزنان از جانب مردان خانواده ، به زور به شوهر دادن ، به بد دادن  در برابر قتل ، ازدواج های جبری ، در خانه زندانی بودن ،ودیگر عوامل موجب شده بود ، که زن افغان  از کمترین حقوق انسانی محروم باشد.

از جانب دیگر در چنین کشور ودر چنین جامعه، عقب مانده که فقر زبانه می زد، در کشور تنها مردان به کار مشغول بودند. بنگرید ، در اینمورد یک مثال ساده می آورم : یک خانواده می خواهد یک خانه بسازد، یک مرد می تواند در یک روز صد عدد خشت بزند  ویک متر مکعب ساختمان را بسازد به این شمارش ، او می تواند ، یک ساختمان هفتاد متر مکعب را در هفتار روز بسازد  و  اگر یک زن با او بازو بدهد ، زن نیز مانند همان مرد می تواند روزانه صد عدد خشت بزند ویک متر مکعب دیوار را آباد بسازد، در نتیجه ساختمان هفتاد مترمکعبی در ۳۵ روز تمام می شود.

هیمن شمارش ویا محاسبه را می توان در جامعه تطبیق کرد. زن افغان از حقوق کار کردن محروم بود ،مردان کشور به تنهایی  کار ساخت وساز کشور را انجام می دادند ، لازم بود تا به خاطر اعتلای کشور زنان نیز با مردان دوش به دوش کار کنند ، وزنده گی وکشور شان را آباد بسازند.

همین وضع ناهنجار زنان ونداشتن حق تحصیل وحق زنده گی مانند مردان برای زنان  موجب شد تا بانو داکتر اناهیتا راتب زاد نخستین طرح تآمین حقوق زنان وتشکل زنان را به همین منظور در سازمان دموکراتیک زنان افغانستان پی ریزی کند وسازمان دموکراتیک زنان افغانستان را تآسیس نماید.

او صدای زنان را در پارلمان کشور انعکاس داد وطی سخنرانی های  مشهور خود از جنایات قرن  بیستم در افغانستان در برابر زنان پرده برداشت . همین مساله او را به محبوب القلوب زنان افغانستان مبدل ساخت وخار چشم ، واپسگرایان ومرتجعانی که چشم دیدن آزادی زنان کشور را نداشتند، گردانید.

 که شاید شما نیز یکی از این واپسگرایانی باشید ، که چشم دید آزادی زنان کشور را ندارید.

سازمان دموکراتیک زنان افغانستان ، یک سازمان سیاسی اجتماعی بود ، دستگاه استخباراتی نداشت. زندان نداشت ، حق گرفتاری وزندانی  ساختن را نداشت . پولیس وسرباز نداشت ، تنهابه کار سیاسی ، تشکیلاتی ، سواد آموزی و روشنگری مصروف بود ،

از برکت کار سازمان دموکراتیک افغانستان در کشور نزدیک به  دوملیون زن با سواد گردیدند، به گونه نمونه تنها در سال ۱۳۸۲ در کشور مجموعآ ۳۲ هزار کورس سواد آموزی وجود داشت ، در این کورسها سی هزار اموزگار رسمی  ودو هزار نفر آموزگار داوطلب سازمان دموکراتیک زنان افغانستان تدریس می نمودند ( یاداشتهای سیاسی ورویداد های تاریخی  یا برهه های از تاریخ سیاسی معاصر افغانستان . نویسنده س. ع. کشتمند جلد سوم  چاپ نخست صفحه ۸۵۸).

یک نمونه دیگر : «در ۱۶۴ کورس سواد آموزی که در آن ۲۶۵۰ شاگرد مصروف آموزش سواد اند . در شورا های نواحی یازده گانه شهر کابل بوسیله سازمان دموکراتیک زنان افغانستان افتتاح گردید. در این کورس ها ۱۶۲ نفر معلم افتخاری تدریس می نمایند ودر آن مادران ودختران کلانسال شامل می باشند ، که در طول سالهای متمادی از نعمت سواد محروم مانده اند.»(سالنامه کابل سال ۱۹۸۳ صفحه ۱۹۸).

از برکت کار سازمان دموکراتیک زنان افغانستان واز رهبری خردمندانه بانو داکتر اناهیتا راتب زاد  نزدیک به بیست در صد زنان افغانستان در سالهای میان ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۹ با سواد شده اند .

در میان این زنان هزا ر ها زنی شامل بود ، که هنگام خاکسپاری پیکر این بانوی قهرمان  در بالای ارمگاهش اشتراک نموده بودند.

از زمانی که سازمان های دموکراتیک زنان افغانستان  پس از سقوط حاکمیت دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان ، انحلال شد . زنان کشور یکبار دیگر به سوی بیسوادی وهبوط در خانه ومنزل روبرو شدند.

در دوران طالبان که آنها نیز مانند شما ضد نهضت زنان بودند ، زنان به میل شما در خانه زندانی گردیدند. وتا هنوز ، که هنوز است و دموکراسی وآزادی در کشور تلاطم می کند ، زنان از زیر رگبار مرد سالاری رهایی نیافته اند.

 آنچه را که من می خواستم تا به اطلاع شما بانوی گرانقدر برسانم اینست ، که بانو داکتر اناهیتا راتب زاد ، زن مبارز ، بنیانگذار جنبش رهایی بخش زنان وپی گذار اندیشه والای دادخواهی ، دموکراسی ، مردمسالاری وترقی پسندی در کشور عزیز ما افغانستان بود .

 او در راه برابری حقوق زنان با مردان ، تآمین عدالت اجتماعی ، زدایش فقر ، رشد واعتلای کشور دلیرانه رزمید واز خود چاپ پای درخشانی در گهنامه های تاریخ نوین کشور بجا گذاشت، اتهام ها وجعلیات شما همه بیهود  ، نادرست وعاری از پژوهش های تاریخی وسیاسی اند  واین کار شما نه تنها از محبوبیت بانوی محبوب القلوب زنان افغانستان  شادروان بانو داکتر اناهیتا راتبزاد نمی کاهد ، بلکه محبوبیت آن زنده یاد را در دلهای ما زنان آزادی پسند ، دادخواه وترقی پسند افزایش میدهد.وبرای شما با این نگارش مملو از غلطی های اتدیشوی ونگارشی جز شرمساری بهره ای دیگری نخواهد داشت. با احترام ودرود

حمیده گشتاسب

از شهر مزار شریف

استاد پیشن دانشگاه بلخ

 

 

 


بالا
 
بازگشت